اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1403-06-22-حجت الاسلام عاملی - ارکان الگوهای آرمانی

شریعتی: سلام می‌کنم به امام عسکری، امام مظلوم و غریب ما و سلام می‌کنم به صاحب عصر و زمان، که امروز داغدار شهادت پدر بزرگوارشان هستند. سلام به تک تک شما عزیزان، خانم‌ها و آقایان، عزاداری‌هایتان إن‌شاءالله قبول باشد. سالروز شهادت امام عسکری علیه الصلاة و السلام را، به محضر تک تک شما، تسلیت عرض می‌کنم به سمت خدای امروز، خیلی خیلی خوش آمدید، خوشحال هستیم که در این آخر هفته هم با هم هستیم و در کنار هم، با احترام در محضر حاج آقای حجت الاسلام عاملی عزیزمان هستیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمة الله، محضر عزیزانم، دعا و ارادت و احترام و عرض ادب دارم، بهترین‌ها را برای عزیزان ما مسئلت داریم از خدای متعال، طبق روال همیشگی ما تسلیت نمی‌گوییم، در شهادت حضرات معصومین، صلی یصلی، تسلیت به معنای فراموشاندن است. ما قرار نیست آن‌ها را فراموش کنیم قرار است ما با آن‌ها زندگی کنیم و همیشه با فکر آن‌ها خودمان را تسلیم کنیم و خودشان فرمودند که «أَعِينُونَا»، خودتان را شبیه ما بکنید و خودشان فرمودند که ما میزانیم، خدا فرمود: من سه چیز نازل کردم، کتاب نازل کردم، پیغمبر نازل کردم و میزان! هم چنان که در نجف می‌گوییم: السلام علیک یا میزان الأعمال! آن‌ها میزان هستند و ما باید تمام شؤون زندگی خودمان را با آن‌ها تنظیم کنیم نه اینکه تسلیت و فراموشی در کار باشد.

 

در خصوص امام حسن عسکری، محرمیت با حضرت، ؟؟؟4:58 بر شخصیت آسمانی حضرت را، از خدای متعال برای عزیزانم مسئلت دارم. شفاعت و وساطت حضرت را، از خدای متعال برای همۀ عزیزان مسئلت دارم و مخصوصاً که امروز، روز بسیار مبارکی از این جهت هست که امامت حضرت ولیعصر در پنج سالگی شروع می‌شود. إن‌شاءالله در آن خصوص هم، اگر توفیق باشد، یک عرض ادبی به ساحت مقدسش می‌کنیم.

شریعتی: إن‌شاءالله حال شریف و مبارک‌تان چطور است؟

حجت الاسلام عاملی: خدا را شکر.

شریعتی: الحمدلله، خیلی خوشحال هستیم در خدمت شما هستیم و مثل همیشه از محضر پر فیض‌تان بهره‌مند و امیدوارم به حق امام عسکری إن‌شاءالله حوائج دوستان و عزیزان‌مان برآورده شود و زیارت کربلای معلی، نجف اشرف، زیارت سامرا و کاظمین، نصیب‌تان! ما هم امروز از امام عسکری إن‌شاءالله بیشتر خواهیم شنید با بیان حاج آقای حجت الاسلام عاملی عزیز.

حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، در این مناسبت‌ها ورود به ارکان شخصیتی معصومین، بسیار ضروری است. چون عصر ما، عصر الگوسازی است و برای جوان‌ها الگوهای خاصی درست می‌کنند، با این الگوها سنخیت درست می‌کنند، الگوهایی که در ضمن آن الگوها، افکار و اندیشۀ خودشان را پیاده می‌کنند و جوان هم می‌پذیرد. مطالبی که تئوری است زمانی اتفاق می‌افتد که الگویی در کار باشد، دین ما هم این فکر را کرده است. یعنی برتری یک نظام تربیتی، به این است که الگوهای درمانی داشته باشد، «لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (أحزاب، 21).

نسل جدید ما، دنبال الگوست جنگ، جنگ الگوست، چند سال دیگر این خودش را نشان می‌دهد، الگوهایی که درست می‌کنند، با شخصیت‌های گاهی توهمی، با فضیلت‌های توهمی و فضیلت‌هایی که خودشان درست می‌کنند و تاریخ را هم قبول ندارند چون به نفع‌شان نیست، گاهی حضرات معصومین را هم، همین کار را می‌کنند در این خصوص ما برای ارائۀ الگو، آیا چیزی بالاتر از معصومین داریم؟ تمام عناصر برجستگی، زیبایی، جمال، در وجود این‌هاست. «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ‏ أَوَّلَهُ‏ وَ أَصْلَهُ‏ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ» (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 616) دیگر چیزی ماند؟!

شریعتی: دیگر چیزی نماند.

حجت الاسلام عاملی: و واقعاً هم همین گونه است، ظلم است که نسل ما، با شخصیت آسمانی این‌ها، آشنایی نداشته باشد این‌ها از آسمان آمدند، پیغمبر ما از آسمان آمده است.

شریعتی: ما الگو داریم، متأسفانه از آن غافل هستیم. آن‌ها هم تمام تلاش‌شان را می‌کنند که الگوسازی کنند برای جوان‌ها و نوجوان‌های ما.

حجت الاسلام عاملی: برای اینکه یک تمدنی شکست بخورد، سراغ سه چیز بروند. یکی همین الگو است! این را دست کم نگیریم برای نسل جدید. می‌دانید که در الگوسازی، جوان با همه چیز خودش را تنظیم می‌کند، حتی آن طرف چطور لباس بپوشد، چطور حرف بزند، چه تکه کلامی دارد، چه ادبیاتی دارد؟ برای امروز این شخصیت‌ها را می‌خواهم عرض کنم، شخصیت آسمانی است

«وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ» (أعراف، 157) «أُنْزِلَ مَعَهُ» یعنی پیغمبر با قرآن، از آسمان آمده است این آیۀ قرآن است، روایت نیست. آن‌ها در آسمان‌ها خیلی معروف هستند و در زمین. روز عاشورا، حبیب به امام حسین گفت: شما قبل از خلقت کجا بودید؟ گفت: «كُنَّا نُوراً»

ما در یمنة العرش بودیم، در قدام العرش بودیم. «كُنَّا نُوراً» «فَسَبَّحْنَا وَ سَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ هَلَّلْنَا وَ هَلَّلَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ كَبَّرْنَا وَ كَبَّرَتِ الْمَلَائِكَةُ» (الکافی، ج 2، ص 181) ما تکبیر گفتیم ملائکه از ما تکبیر را یاد گرفتند، ما لا إله إلا الله گفتیم، آن‌ها از ما یاد گرفتند، تسبیح خدا را آن‌ها از ما یاد گرفتند. «لا یصلب بکم صنع ملائکه» امکان ندارد صنع ملائکه از ما جلو بیافتد، این را بگذاریم کجا ببریم؟ أنا تؤفکون، أنا تصرفون» این‌ها برای خدا تکرار می‌کند، می‌خواهید کجا بروید؟ جای دیگر، خبری نیست.

بنابراین برای ما لازم است که وارد شویم غور بکنیم در شخصیت حضرات معصومین، ارکان یک الگوی آرمانی چند چیز است. اول آن عبارت است از علم. یک جوان نباید دنبال جاهل راه بیافتد، «الجاهل اما مفرط أو مفرط» تمام! دنبال جاهل بروید این گونه است. «الجاهل کالحمار فی ؟؟؟9:43» در آسیاب چشم الاغ را می‌بندند، که گیج نشود.

شریعتی: دور خودش می‌چرخد، فکر می‌کند خیلی راه رفته.

حجت الاسلام عاملی: خیلی راه رفته است، سال‌‌ها راه می‌رویم و در تأخیر/ هم چنان در منزل اول اسیر. بنابراین اولین چیزی که لازم است باید برویم سراغ علم، این الگویی که انتخاب کردید، آیا می‌توانی از منحل علم این الگو، چیزی استفاده بکنی؟

شریعتی: «هم عیش العلمة»

حجت الاسلام عاملی: من بالاتر آن را بگویم، در رأس همۀ معصومین، حضرت ختمی مرتبت است. شرافت بقیه هم از پیغمبر است «شَرَّفْتَهُمْ‏ بِنَبِيِّكَ‏» (دلائل الإمامه، ص 550) پیغمبر ما، نود و نه جزء عقل را دارد و به اندازۀ بالاتر از عقلش، علم دارد. دیگر چیزی ماند؟ چهل سال کلاس خصوصی نشست و قلبش بالاتر از عرش شد. یعنی به اندازۀ وسعت تمام کائنات، پهنۀ این کیهان، هر جایی که بروی، اصلاً گوشه و زوایای آن معلوم نیست، بیشتر از این علم دارد، این علم را خدا داد بایگانی کند؟ نه، تحویل امت بدهد.

در کنارش خدا روایت هست، عقل را نود و نه جزء کرد، صد جزء کرد، نود و نه جزء آن، در خدمت رسول خداست، یک جزء آن برای تمام این چند میلیارد بشر است.

شریعتی: چه خبر است!

حجت الاسلام عاملی: بعد عقلانیت در حرف‌هایش موج می‌زند، عقلانیت، در سلوک حضرت موج می‌زند.

شریعتی: آن جوامع الکلمی که وقتی شما اشاره کردید...

حجت الاسلام عاملی: بعد علم هم در کنار عقل باشد، این را هم اضافه کنید، که علم بیشتر رشد می‌کند چون خدا فرموده: و ما یعقلون‌ها الا العالمون، اگر علم نباشد، عقل مثل یک عقل طفل می‌ماند وقتی علم انقدر باشد، یک انفجار عقلانی درست می‌شود. حالا حضرت ختمی مرتب را بگذاریم، این علم و این عقلانیت را کجا برویم؟!

حضرات معصومین، در خصوص علم این گونه بودند که خودشان هم گفتند، شرها او أبدا، «لَا يَجِدُونَ‏ الْعِلْمَ‏ إِلَّا هَاهُنَا» (بحارالأنوار، ج 2، ص 70) حضرت به دو نفر فرمود، ظاهراً امام صادق بود، به شرق بروید، به غرب بروید، می‌گویند: هر چه تلاش بکنید نمی‌توانید علم صحیح پیدا کنید، علم صحیح اینجاست. اصلاً وقتی از علم صحبت می‌کند به تعبیر یکی از مراجع، انگار از پیش خود خدا آمده است. مدرسه را هم ندیده، استاد را هم ندیده، معلم را هم ندیده، همه حجت است خدا با همۀ این‌ها روز آخرت، احتجاج می‌کند. ریزه‌ کاری‌های زندگی‌شان را وارد شویم، غوغاست! حالا از جهت علمی...

شریعتی: نهج البلاغه، صحیفۀ سجادیه، اصلاً دریای، اقیانوس علم است.

حجت الاسلام عاملی: واقعاً حیرت آور است.

شریعتی: خیلی عجیب است.

حجت الاسلام عاملی: کسی که استاد ندیده، مدرسه ندیده. یک آقایی می‌گفت: من احصاء کردم، از پانصد علم، امیرالمؤمنین صحبت کرده. حالا پانصد نگویید، صد بگویید، حضرت فرمود: من به راه‌های آسمان، خیلی مسلط هستم تا زمین. فرمود: هزار هزار عالم آمده، هزار هزار آدم آمده، شما در هزار هزارمین عالم، هزار هزارمین آدم، دارید زندگی می‌کنید. فقط در روایت اهلبیت آمده. چه در کرات دیگر، موجودات زنده است، از جهت علمی، یک محشری است.

شریعتی: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِيٌ‏ بَابُهَا»

حجت الاسلام عاملی: بله. حالا دومین رکنش، عبارت شخصی که می‌خواهیم دنبالش راه بیافتیم، باید معصوم باشد، دنبال خطاکار که نمی‌شود راه افتاد، مدام خطا بکند، ما هم دنبال خطاکار برویم. این الگوی آرمانی است؟ که عمر ما را در اختیار آزمون و خطا قرار دهیم؟ معصوم است یعنی چه؟ یعنی نه متأثر از اشتهای نفس است، نه متأثر از شرایط اجتماعی است. چنین شخصیتی می‌شود الگو باشد، ما دنبالش... اصلاً چنین استقلالی که نه متأثر از اشتهای نفس باشد، نه متأثر از شرایط اجتماعی باشد، نفیس‌ترین استقلال زندگی بشر است. این فقط از عهدۀ معصومین بر می‌آید، حالا شما حساب کنید که ما بیاییم در اینجا، دنبال کسی راه بیافتیم که عقلش را کنار گذاشته، می‌گویید: چرا این کار را می‌کنی؟ می‌گوید: خوشم می‌آید. وقتی که خوشم می‌آید جای عقلانیت بنشیند، رجس، همه جا را بگیرد. «يَجْعَلُ‏ الرِّجْسَ‏ عَلَى‏ الَّذِينَ‏ لا يَعْقِلُونَ‏» (یونس، 100). آیۀ قرآن است.

سومین شرط الگوی آرمانی، الگوی آرمانی، یعنی الگویی که زمان نمی‌تواند آن را از بین ببرد، زمان همه چیز را از بین می‌برد، خاصیت زمان همین است. منسوخ می‌شود، می‌پوسد. چه آثار باشد، چه انسان‌ها باشد، همه فراموش می‌شوند. اما بعضی‌ها به جنگ زمان می‌روند. رمز ابدیت و جاودانگی را خدا گفته است «وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ» (رعد، 17) هر کسی ینفع الناس است می‌ماند. «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً» (رعد، 17) آب، ینفع الناس است می‌ماند، آن کفی که روی آب است آن باید برود.

حالا سومین شرط آلگوی آرمانی این است که ادیب خدا باشد. یعنی دست خدا پرورش پیدا کند، چهارده معصوم ما این گونه است. شخص دیگری را سراغ داری؟ بسم الله! «اولئِكَ سَادَاتِي فَجِيئُوا بِمِثْلِهِمْ/ إِذَا جمعتنا يَا جَریرَ الْمَجَامِع‏» (بحار الأنوار، ج 105، ص 188) که در زیارت امیرالمؤمنین می‌خوانیم، «وَ لَكُمُ‏ الْقُلُوبُ‏ الَّتِي تَوَلَّى اللَّهُ رِيَاضَتَهَا»! (بحار لاأنوار، ج 99، ص 164) شما دل‌هایی دارید که خدا دست خودش گرفته...

شریعتی: تولیت دل‌های شما، با خداست.

حجت الاسلام عاملی: این را بگذاریم کجا برویم؟ خسارت محض است، کسی که از آن‌ها جدا شود، از فکر آن‌ها جدا شود، از سلوک و روش...

شریعتی: فقط آنجاست که فرمودند: «دونی ربی»

حجت الاسلام عاملی: بله، بله! یک روز رسول خدا گفت: من ادیب خدا هستم، علی هم ادیب من است و لذا اسم علی را گذاشتند معجزۀ رسالت خاتمیت. حالا اینجا این الگوها را، وقتی ادیب خدا باشد، خدا دستش بگیرد و تربیت کند یعنی می‌شود مظهر اسماء و صفات خدا. کسی که اسماء و صفات خدا در وجودش ظهور کرده، پیغمبر به ما فرمود، هر کسی مرا دید، خدا را دید. «من رآنی فقد رأی الحق» (بحار الأنوار، ج 58، ص 235) داریم با چه مقایسه می‌کنیم؟ خودشان فرمودند: «لا یقایسنا أحد» هیچ کس را نمی‌شود با ما مقایسه کرد. فرمود: به ما خدا نگویید هر چه می‌خواهید بگویید. «لن تناهو» به پای ما نمی‌رسید.

وقتی می‌روی حرم حضرت علی بن موسی الرضا، می‌روی کربلا، می‌روی حرم امیرالمؤمنین، این معرفت را داشته باشید بعد بروید. امیرالمؤمنین فرمود: «أنا الذی لا یقع علیه اسم و لا رسم» من کسی هستم که نه اسم دارم، نه رسم دارم، با این‌ها معرفی می‌شوند، یک چیزی می‌شود که با آن مرا معرفی کنید، چرا این را اشباح خمسه می‌گویند؟ پنج تن آل عبا را، شبح! از دور یک تاریکی می‌بینیم، سیاهی می‌بینیم، اسمش را امیرالمؤمنین گذاشتیم. خودشان گفتند: آن مقداری که از صورت ما بر شما پنهان است، بیشتر از آن است که آشکار است، «ما أخفیناه عنکم اکثر مما اظهر لکم»

شریعتی: انقدر که دست ما کوتاه است.

حجت الاسلام عاملی: گاهی یک نیم رخی نشان می‌دادند. خوش به حال کسانی که محرم شدند که آن نیم رخ‌ها را ببینند. حضرت فرمود: «لا یقایسنا أحد» وقتی حضرت زهرا، امام حسن متولد شد، بلند شدند نمازشان را خواندند. عایشه به پیغمبر گفت: یا رسول الله! زهرا تکلیفش را نمی‌داند، نماز که ساقط است. فرمود: «إن ابنتی فاطمه لیثتک النساء» مقاسه نکن! دختر من حساب دیگری دارد.

وقتی پیغمبر خاتم، با آن علمش، با آن عقلش به تعبیر اهل سنت، روز قیامت دنباله‌روی زهراست. ما می‌توانیم این شخصیت را با شخص دیگری مقایسه کنیم؟ «ابعث علی البراق و فاطمه أمامی» مبعوث می‌شوم بر براق، مرکب، مرکبی که اسمش براق است و زهرا جلو می‌رود و من پشت سر آن هستم.

حالا در این خصوص، چهارمین رکن را هم بگویم از امام حسن عسکری بگویم. رابطه باید عاطفی باشد، بین الگو و بین متربی.

شریعتی: یعنی محبت.

حجت الاسلام عاملی: بله. این الگوی... این خودش مفصل منبر می‌خواهد، چه رابطۀ عاطفی هست بین معصومین و بین ما.

شریعتی: این گونه باشد رنگ آن‌ها را می‌پذیرید.

حجت الاسلام عاملی: بله، اثرش را می‌کند خودت را فدا می‌کنی، در خصوص شیخ محمد بهاری، آقای مرعشی نجفی می‌فرماید: هر کسی دو قدم با ایشان راه می‌رفت، فدایی او می‌شد این گونه بود. حضرات معصومین همین گونه بودند.

حالا رابطۀ عاطفی بالاتر از اینکه می‌گوید: «شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا» (الأمالی، النص، ص 299) «جُزْءٌ مِنَّا» یعنی هیچی ادعا نیست. چه افتخاری است به من بگوید: «جُزْءٌ مِنَّا»! یک آقایی کار خلاف می‌کرد، امام صادق گفت: این کار خلاف را نکن، مادرم زهرا ناراحت می‌شود. گفت: مادرتان خیلی وقت است فوت کرده، می‌داند می‌فهمد؟ گفت: «أی و الله یبلغها فیشقّ علیها» قسم به خدا می‌داند و برای زهرا آنقدر سخت است که تو این کار خلاف را می‌کنی. من کار خلاف می‌کنم، رابطۀ عاطفی بالاتر از این؟ که زهرا ناراحت می‌شود؟

و لذا الآن حضرت زهرا، اشراف دارد وقوف دارد، توسل که می‌خواهید به حضرت زهرا بکنید، این حتماً در ذهن‌تان باشد که حضرت زهرا، چنین اشرافی دارد. گفت: «أی و الله یبلغها فیشق علیها»

شریعتی: می‌بیند و سختش هم هست.

حجت الاسلام عاملی: سختش هست که چرا شیعۀ ما این کار را کرد؟ حالا من در خصوص رابطۀ عاطفی، صحبت کنم یک آقایی می‌گوید با امام صادق، خرد و خوراک برای فقراء می‌بردیم لوایش افتاد. من برداشتم به او تحویل دادم، گفتم: آقا جان این را برای شیعه‌ها می‌برید؟ یا برای اهل سنت؟ گفت: می‌برم برای فقراء اهل سنت. گفتم: پس به شیعیان چه می‌دهید؟ گفت: به شیعیان جان‌مان را می‌دهیم. رابطۀ عاطفی یعنی همین! من که باشم که بران عاطل و باطل گذرم/ لطف‌ها می‌کند ای خاک درت...

شریعتی: تاج سرم!

حجت الاسلام عاملی: و ما باید چطور زندگی کنیم که امام صادق می‌گوید: حاضرم جانم را به تو بدهم؟! الله! الله! «شِيعَتَكَ‏ عَلَى‏ مَنَابِرَ مِنْ‏ نُورٍ» (الأمالی، النص، ص 96) چطور باید زندگی بکنی؟ انقدر باید نورانیت محض باشی که «عَلَى‏ مَنَابِرَ مِنْ‏ نُورٍ» باشی. شیعه اسم نیست، رسم هست. شک نیست، محتواست.

یک چیزی هم باز از رابطۀ عاطفی بگویم این را تمام کنم. راوی می‌گوید: من زمان امیرالمؤمنین، تب گرفتم، در تب می‌سوختم روز جمعه دیدم حالم خوب شد، گفتم: چه کار کنم؟ گفتم: بهترین کار این است که بروم خطبه‌های امیرالمؤمنین را گوش دهم. رفتم پای خطبۀ امیرالمؤمنین نشستم وسط خطبه، تب من عود کرد. داشتم مثل مار گزیده به خودم می‌پیچیدم، حضرت از آن بالا متوجه شد، بعد از نماز که مرا خواست قضیه را پرسید، ماجرا را گفتم. گفت: یک نفر شیعه مریض نمی‌شود «إِلَّا مَرِضْنَا بِمَرَضِهِ» (بحار الأنوار، ج 26، ص 140).

شریعتی: الله اکبر!

حجت الاسلام عاملی: ببین من چه می‌گویم، می‌گوید: ما هم مریض می‌شویم. گفتم: آقا جان... باورش نشد، گفتم: این چند نفر مؤمنی که اینجا هستند، آن‌ها را می‌گویید؟ فرمود: نه، در شرق عالم باشد، در غرب عالم باشد.

شریعتی: این ارتباط عاطفی عمیق بین امام و شیعیان است.

حجت الاسلام عاملی: بله، غیر قابل تصور است. این ارکان اگر جمع شود، می‌شود یک الگوی آرمانی، شما دنبالش راه بیافتید.

شریعتی: این اوج محبت است، یعنی دیدید بچه‌ها مریض می‌شوند، پدر و مادر هم مریض می‌شوند. چه بسا برایشان سخت‌تر از مریضی خودشان است.

حجت الاسلام عاملی: بله، من پدر هستم، آن‌ها هم مکرر تکرار می‌کنند: «أَنَا وَ عَلِيٌ‏ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» (بحار الأنوار، ج 16، ص 95). حالا حضرت امام حسن عسکری، یک نمونه است! اولاً از علی بن موسی الرضا سؤال کردند در آن مناظرۀ مجلس، اولین سؤال این بود، چهار هزار نفر جمعیت که جمع شدند. «؟؟؟24:00 الحجه» ما از کجا بفهمیم که کسی حجت خدا در روی زمین است؟ یعنی خدا با وجود او، در روز قیامت احتجاج می‌کند؟ یقۀ مردم را می‌گیرد که من چنین شخصی را برای شما فرستادم. گفت: با دو چیز! «من علم و القدره» کسی حجت خدا در روی زمین است که علم داشته باشد. وقتی بگویند: آقا جان معنی وفا کردن به ؟؟؟ چه هست؟ نگوید: نمی‌دانم. وقتی می‌گوید: نمی‌دانم، این حجت نیست، باید کنار برود.

«بالعلم و الحجه»! «بالعلم و القدره». اولاً علم داشته باشد، ثانیاً قدرت داشته باشد. امام رضا هم همین کار را کرد، مجلس همه را درو کرد، دروی علمی کرد، بیرون هم که آمد باران نمی‌آمد، یک نگاه، آسمان به هم خورد و این هم قدرت.

زندگی حضرات معصومین این گونه است، هر چه نگاه کنید، تماماً نشانۀ حجت بودن هست. از طفولیت گرفته تا بگیر بالا برو. امام حسن عسکری طفل بود، راوی می‌گوید: دیدم در کوچه گریه می‌کند، بچه‌ها بازی می‌کنند، گفتم: شما را به بازی نمی‌گیرند گریه می‌کنی؟ نمی‌دانستم که امام است. برگشت گفت: «و ما لعب خلقنا» شأن خدا بالاتر از این است که این همه تشکیلات را درست کند، ما برویم بازی کنیم ما برای بازی خلق شدیم؟ چه تعبیر رسا! می‌گوید: من تکان خوردم، یک طفل چنین حرفی بزند. گفتم: پس خوب است که من این را به صحبت بگیرم، بیشتر از او ثمر بگیرم. گفتم: پس برای چه خلق شدیم؟ گفت: «للمعرفته و الطاعه» برای معرفت و طاعت.

شریعتی: یک بچه دارد این حرف را می‌زند!

حجت الاسلام عاملی: یک بچه! اول خدا را بشناسیم، بعد بیاییم روی پای عبادت، مثل جمره النار بلرزیم، بعد نه روز داریم و نه شب داریم، تمام اوقاتت استغراق می‌شود، «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ» (آل عمران، آیۀ 191) دیگر چیزی ماند؟ این دستور نیست، این کشف است، این اثرش را دارد می‌گوید. یعنی کسی واقعاً خدا را شناخته، طبیعت معرفت خدا این گونه است. «مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَظَّمَهُ مَنَعَ فَاهُ مِنَ‏ الْكَلَامِ‏ وَ بَطْنَهُ‏ مِنَ‏ الطَّعَامِ‏» (الکافی، ج 2، ص 237) قصه‌اش طولانی شد. گفتم: «ذی المعرفه و الطاعه»؟ گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ من خیال می‌کردم گریه می‌کند که تنها مانده و داخل بازی بچه‌ها نیست. تو که معصوم هستی، تو که گناه نکردی و طفل هستی. گفت: مادرم وقتی می‌خواهد آتش درست کند، چوب‌های ریز را می‌گیرد و بعد آتشکده درست می‌شود و برای اینکه هیزم‌ها آتش بگیرد. می‌ترسم مرا آتش‌های کوچک جهنمش! افق فکر را ببینید! این حجت است.

خدا سؤال می‌کند تو که این را خوندی و شنیدی، یک طفل مگر می‌تواند این گونه حرف بزند؟ پس معلوم است که از نزد خود خداست، معلوم است که فرستادۀ خداست. یک فرصتی باشد من از طفولیت معصومین صحبت کنم. امام حسن مجتبی، که پیغمبر یک جای بلندی نشسته بودند امام حسن مجتبی طفل بود می‌آمد، امام حسن مجتبی پیش او نشسته بود، یک مردی از ته آن دره می‌آمد، پیغمبر گفت: این مرد می‌رفت اهانت آمیز صحبت می‌کند. مرد آمد خیلی اهانت آمیز با پیامبر صحبت کرد.

تو را ندیده بودم، متنفرت بودم، الآن که بیشتر متنفر هستم. تو می‌گویی پیغمبرم؟! پیغمبر گفت: از این طفل بپرس. گفت: مرا مسخره می‌کنی؟ به طفل حواله می‌دهی؟! امام حسن شروع کرد طفل، زمان پیغمبر چند سالش بود؟ یک شعری خواند، صنعت ادبی محشر است! طفل؟! کدام کلاس شعر رفته است؟ کار دوم، شروع کرد تو که از خانه خارج می‌شدی، این قصه‌ها اتفاق افتاد یک طوفانی بلند شد، تو راه را گم کردی و غیره. گفت: تو با من بودی؟ چشم را ببین! «یا من نظره إلی سدرة المنتهی» بعد شروع کرد برای او صحبت کرد. طفولیت حضرات معصومین، خیلی عجیب است.

وقتی که حضرت ولیعصر متولد شد، بالأخره «یصله به الأولون و الآخرون» باشد، در حال سجده هست. طفولیت حضرات معصومین، قصه‌ها دارد.

شریعتی: امام جوادی که هشت سالگی به امامت رسید.

حجت الاسلام عاملی: بله، آفرین. برای اینکه حضرت را امتحان کنند یا خراب کنند، تنها کسی که بیشترین سؤال علمی، در طفولیتش جواب داده، امام جواد است. هر سؤال به نوعی است که یک یل علمی نمی‌تواند جواب بدهد.

شریعتی: همه زانو زدند.

حجت الاسلام عاملی: قاضی الضات را خرابش کرد، می‌گویند: همین قاضی القضات سعایت کرد برای شهادت حضرت، چون خیلی خراب شد. حجت می‌خواهیم؟ بسم الله! تابلوی سر راه می‌خواهیم؟ بسم الله.

راوی می‌گوید: محضر امام حسن عسکری رفتم، چند ساعت آن جا نشسته بودم، یک نفر از اصفهان آمد با لهجۀ اصفهانی صحبت کرد. یکی از روم آمد، با زبان رومی صحبت کرد. یکی از ایران آمد، با زبان فارسی صحبت کرد. من فهمیدم که چند هزار نفر، با چند هزار زبان بیایند، ایشان صحبت می‌کنند. ائمۀ معصومین این گونه بودند. گفتم: آقا جان شما این‌ها را کجا یاد گرفتید؟ گفت: مگر ممکن است خدا مرا حجت قرار دهد برای مردم، اما من زبان او را بلد نباشم؟ ببینید باز هم حجت!

خدا این‌ها را نشان می‌دهد که ما تشیخص دهیم، که دنبال چه کسی باید راه بیافتیم، سالم زندگی کنیم و سالم خارج شویم. خدا به ما گفت: سالم دنیا بروید و سالم برگردید و این هویت ابدی ما را فردا تعیین می‌کند و چطور از دنیا خارج شدی؟ با این افکار؟ با این اندیشه؟ با این آلودگی؟ با این اغواگری؟ با این لذات عزی و مقطعی زندگی کردن؟

شریعتی: یعنی اگر دستت در دست این حضرات باشد، سالم رد شدی.

حجت الاسلام عاملی: بله، راه بلد، رئیس کاروان هستند، رئیس قافله هستند، خودشان می‌گویند پشت سر ما بیایید. امام حسین فرمود: «و لکم فی أسوه» دنبال من بیایید.

امام حسن عسکری، به نوعی بود که فشار از همه بیشتر روی ایشان بود. خودش می‌گوید: در موضوع امامت، به هیچ امامی مثل من فشار نیامد. از طرف دیگر چون خلفا همه می‌دانستند آخرین امام، از سلب ایشان است، از فرزند ایشان است. ایشان را تحت شدیدترین فشارها گذاشته بودند، شدیدترین حصار گذاشته بودند، یک فعه داخل منزل می‌ریختند، تا پیدا کنند که چه زنی حامله است و یا طفل کجاست؟

گاهی امام را داخل چاه گذاشتند، که جایش را پیدا نکنند. در این خصوص، امام احتیاج داشت چه تصرفات تکوینی نشان دهد. اینکه گفتم: «بالعلم و القدره» آن‌ها علمی بود، حالا قدرت! «بالعلم و القدره» هیچ امامی، مثل امام حسن عسکری، تصرف تکوینی ندارد عجیب است! من این‌ها را احصاء کردم، دیدم امام حسن عسکری، در طول زندگی‌شان، سیصد و نود و یک بار، کرامت و اعجاز از خودشان نشان دادند. کافی نیست؟ سیصد و نود و یک بار ببینی، کار خارق العاده کرده است، از دلت خبر داده، یک تصرفی در متن طبیعت...

شریعتی: این یعنی اتمام حجت!

حجت الاسلام عاملی: آفرین! أحسنتم. خود حجت، اثبات حجیت، این کافیست. در این باب بخواهم به قصه‌هایش وارد شوم، طولانی است. بزرگترین خصیصۀ حضرت امام حسن عسکری و خصیصۀ مشترک بین تمام معصومین، این بود که تنازل نکرد از حضور در برابر طاغوت. این را همه بشنوند، امام رضا چرا شهید شد؟ برای همین.

شریعتی: کوتاه نیامدند.

حجت الاسلام عاملی: نیامدند. یعنی تعایش به تعبیر عرب‌ها، تعایش با طاغوت نکرد، در زندگی مسالمت آمیز. بله را نگفت...

شریعتی: مثل من، با مثل یزید بیعت نمی‌کند، تمام اهلبیت.

حجت الاسلام عاملی: ادبیات واحد است. موسی بن جعفر هم همین است که یازده سال زندان می‌رود، امام رضا هم همین را می‌گوید و شهید می‌شود، بقیه هم به خاطر همین شهید شدند. پس این مرام را ما بدانیم و بعد زیارت برویم. موضوع رهبریت سالم، تمام! فلسفه بافی لازم نیست در رأس قدرت، صالح‌ترین فرد باید قرار بگیرد. شأن خدا خیلی بالاتر از این است که بندگانش را قلع بکند و به گرگ‌های گرسنه بسپارد، به فرعون، به هیتلر، به کسانی که تا خرخره خون خوردند. روی بشریت، وجه المصالحه کردند.

به او گفت: برو به فرعون بگو: «أنا عبد وا إلیّ بنی اسرائیل» «فَأَرْسِلْ‏ مَعِيَ‏ بَنِي‏ إِسْرائِيلَ‏» (أعراف، 105) «أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» (دخان، 18) تو حق نداری حاکم برای این‌ها باشی. حضرت امام حسن عسکری هم همین گونه شد. بالأخره آخر سر به شهادت رسید و امروز هم، بالأخره آخرین لحظه، حضرت ولیعصر را خواستند، که نتوانستند آب را بخورند گفتند: بچه بیاید که من می‌خواهم... به خادم گفت: به آن اتاق برو، بگو که فرزندم بیاید می‌خواهم با دستش این آب را بخورم0 بعد رفت دید که او با سبابه، دارد با خدا مناجات می‌کند،مادر عزیزش آمدند از دستش گرفت آب را، تا امام آب بخورد.

حالا چند لحظه هم از شأن حضرت ولیعصر بگویم چه کسی امروز امامتش شروع شده است؟ چرا باید امام زنده باشد؟ شیعه و سنی نقل می‌کنند هر کسی امامش را نشناسد بمیرد، جاهل مرده. شما کسی را نشان دهید، چون اگر او را نشناسید، نه توحید دارید، نه رسالت، نه ما هیچی داریم. اگر ؟؟؟35:49 امکان ندارد. می‌گوید: در هر عصری، امامی دارد امام این گونه پیدا کن. پس امام زنده است، نگو بعداً به دنیا می‌آید. پیغمبر هیچ وقت نگفته باصطلاح سیولد، در روایت اهل سنت گفته: سیذهب، سیبعث. پیغمبر ما فرمود: قرآن و عترت، «لَنْ‏ يَفْتَرِقَا» (تفسیر القمی، ج 1، ص 3) از هم جدا نمی‌شوند. قرآن معصوم است یعنی همین الآن یک امام معصوم هست.

تفتازانی می‌گوید همین دلیل، چون بخش عظیمی از اهل سنت می‌گویند: امام زمان زنده است! یکی از آن‌ها تفتازانی است. این‌ها جدا نمی‌شوند، یعنی قرآن که هست عترت هم باید باشد. قرآن هر ؟؟؟36:39 «لَنْ‏ يَفْتَرِقَا» از هم جدا نمی‌شوند، او معصوم است این هم باید معصوم باشد.

شریعتی: قرآن هست، اهلبیت هم هستند.

حجت الاسلام عاملی: معصوم، چون قرآن معصوم است، پس امام زمان الآن زنده است. شأن این دین این است که حتماً باید یک انسان کاملی، حضور داشته باشد، تا این عالم برپا داشته باشد. پیغمبر ما، به دو خلیفۀ اول گفت: بعد از من سورۀ قدر هست یا نیست؟ گفت: هست. گفتند: ملائکه نازل می‌شوند یا نه؟ گفت: نازل می‌شوند. روز نازل می‌شود یا نه؟ بله، گفتند نازل می‌شود. گفت: بعد از من برای چه کسی نازل می‌شود؟ گفتند: یا رسول الله خودت بگو! امیرالمؤمنین را نشان داد، به علی و فرزندان امیرالمؤمنین. یک کسی باید الآن باشد که ملائکه نازل شوند، «تَنَزَّلُ‏ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ‏ فِيها بِإِذْنِ‏ رَبِّهِمْ‏ مِنْ‏ كُلِ‏ أَمْرٍ» (قدر، 4).

حالا یک شخصیتی که ؟؟؟37:39 تمام انبیاء، اهداف تمام انبیاء، با او احیاء شود، دنیا عقلانیت پیدا کند، دنیا عاقبت بخیر شود، دنیا به یک رستوران تبدیل نشود، به مرکز جنایت تبدیل نشود. شأنش به نوعی است که هر معصومی آمده گفته: «بأبی أنت و أمی» اول کسی که گفت: «بأبی أنت و أمی» پیغمبر است. این‌ها را می‌گویم تمام می‌کنم.

اولاً چشم همۀ اولیاء به امام زمان است. ائمه وجه الله است «الَّذِي‏ يَتَوَجَّهُ‏ إِلَيْهِ‏ الْأَوْلِيَاءُ» (بحار الأنوار، ج 99، ص 107) همه چشم‌شان را به او دوختند. پیغمبر گفت: «بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ شَبِيهُ‏ مُوسَى‏ بْنِ‏ عِمْرَانَ» (بحار الأنوار، ج 51، ص 109) یک بار هم نگفت، چند بار گفته.

یک بار هم گفت: «بِأَبِي‏ ابْنُ‏ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ» (بحار الأنوار، ج 33، ص 368) پدرم فدای کسی که مادرش، بهترین مادر است. این پیام به جوان‌هاست، با هر کسی ازدواج نکن، در هر کسی را برای خواستگاری نزن. این دختری که شانزده آیۀ حجاب را زیر پا گذاشته، برای تو مادر نسل سالم نمی‌شود. پایه‌ریزی یک امتداد فاخر نمی‌شود. آن کسی که جرأت و تجری در برابر ارادۀ خداوندی دارد، مادر مادر مادر!

حضرت فرمود: هر کس خنکی محبت ما را در دلش حس کرد، «فلیدع أمه» بروید به مادرش دعا کنید، مادر، مادر، مادر! چه کسی مادر فرزندان شما می‌خواهد بشود؟ آن کسی که دریای ادب است دریای فهم است، دریای معرفت است. دختر مثل کتاب می‌ماند، جلدش خیلی جالب و جذاب باشد، به چه درد می‌خورد؟ اوراقش را باز کن بخوان!

رسول خدا باز گفت: «الْمَهْدِيُ‏ مِنْ‏ وُلْدِي‏ اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً» (بحار الأنوار، ج 36، ص 309) باز در اینجا پیغمبر ما، اسمش اسم من است لفظ مراد نیست. ای کاش فرصت بود، فرصت تمام شد. اینکه اسمش، اسم من است پیغمبر دو اسم دارد، روی کرۀ زمین محمد و در بالا أحمد، هر دو در اختیار امام زمان است. یعنی چه؟ معنی‌اش چیست؟ یعنی آن مفهوم محمد در او محقق است. عمامۀ پیغمبر سرش است عمامه که پارچه است، یعنی مخ، مغز که داخل عمامه بوده. «الْمُنْتَهَى إِلَيْهِ مَوَارِيثُ‏ الْأَنْبِيَاءِ» (بحار الأنوار، ج 99، ص 101) مواریث چیست؟ مواریث مثلاً یک چیز پارچه و عبا و قبا و این‌ها که نیست.

امیرالمؤمنین باز می‌گوید: «بِأَبِي‏ ابْنُ‏ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ» باز گفت: بأبی، همۀ عالم می‌گوید: بأبی، بأبی، بأبی! چرا می‌گوید: «آه آه فوقا الی رؤیتی» از آن طرف تاریخ، این بازی قصه عجیب است. امام حسین می‌گوید: به و گفتند: متولد شده؟ گفت: «لا و لو عبدکت لخدمت ایام حیاتی» چند امام گفت: اگر ما درکش کنیم، تا آخر عمر نوکرش می‌شویم.

شریعتی: امام صادق هم فرموده.

حجت الاسلام عاملی: امام صادق هم فرموده. شما را به خدا، شأن امام حسین، مگر ما می‌توانیم درک کنیم که امام حسین چه کسی است؟ با آن عظمتش! می‌گوید: من خادمش می‌شوم! یعنی خادم مرامش می‌شوم. تا امام رضا نوشته بودم دیگر فرصت نیست، همه می‌گویند: «بأبی، بأبی»

شریعتی: الهی که باشیم در روزگار آمدنش و آن بهار واقعۀ عالم را، إن‌شاءالله همۀ ما ببینیم و کیف کنیم و لذت ببریم. حاج آقای حجت الاسلام عاملی خیلی از شما ممنون و متشکر هستم، به بهانۀ امروز، سالروز شهادت امام عسکری، نکته‌های خوبی را شنیدیم و ممنون و متشکر هستم از حاج آقای حجت الاسلام عاملی، با این دقت و لطافت‌شان. ـ صحبت‌های متفرقه ـ

خیلی ارادتمند هستیم إن‌شاءالله که لحظات زندگی همۀ ما، منور باشد به نور قرآن کریم و تبریک عرض می‌کنم ایام آغاز امامت حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا له الفداه) را بر همۀ شما مبارک باشد إن‌شاءالله و امیدوارم همه زیر سایۀ پر مهر حضرت حجت باشیم به معنای واقعی کلمه و دوران تماشایی ظهور را درک بکنیم. خیلی فرصت نداریم سه چهار دقیقه وقت در اختیار شماست اشارۀ قرآنی را بفرمایید و خداحافظی کنیم.

حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، این صنعت بزرگ خطاب سؤال است، خطیب گاهی از اوقات با سؤال، مطلبش را می‌رساند. خدای متعال بارها از این استفاده کرده است، یکی از آن‌ها همین است. «أَمْ حَسِبْتُمْ» (توبه، 6) شما خیال کردید «أَنْ تُتْرَكُوا» ما شما را رها می‌کنیم همینطور بیاید و بروید؟ «وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ» هنوز معلوم نشده چه کسی مجاهد است، که در خانه نشسته و می‌گوید: سیاست و دین، از هم جداست. «وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً» هنوز معلوم نشده، که وقتی اوضاع وخیم شد، آیا شما با کفار، پیمان دوستی می‌بندید یا نه؟ این می‌گوید: باید برای من معلوم باشد. «وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»

خدای متعال، آیات مفصلی دارد که هر کسی به این دنیا آمده، باید امتحان دهد، اصلاً خلقت یعنی امتحان! «الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ» (ملک، 2)

شریعتی: برای این...

حجت الاسلام عاملی: برای امتحان، اینجا آمدیم امتحان هست. امتحان بدهی که از ؟؟؟48:08 منتقل می‌شوی یا نمی‌شوی؟ «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً» (انبیاء، 35) دادیم، امتحان هست. ندادیم، امتحان هست. شما هر لحظه دارید ورقۀ امتحانی پر می‌کنید. این را اگر کسی هر لحظه لحاظ کند که الآن این حادثه‌ای که پیش آمده، امتحان است، دادند امتحان است، گرفتند امتحان است، خیلی بر عملکرد انسان، تأثیر دارد. مضمون این آیه هم زیاد است.

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ» (بقره، 214) خیال کردید که همینطوری می‌توانید وارد بهشت شوید؟ «وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ» آن تحجت الاسلام عاملی که با گذشتگان کردی، ما باش ما نکردیم که «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ» چقدر مصیبت‌ها دیدند «وَ زُلْزِلُوا» به لرزه درآمدند تا پیغمبرشان گفت: خدایا! پیغمبر و مؤمنین گفتند: «مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ».

خلاصه باید ثابت کنی که صادق هستی، این آیه را هیچ وقت فراموش نکنید «لِيَسْئَلَ الصَّادِقينَ عَنْ صِدْقِهِمْ» من روز قیامت، سؤال می‌کنم که چرا صادق بودی در ادعای ایمان خودت؟ یک چیز بسیار مهمی که در این آیه هست و بسیار مهم است، واقعاً مهم است، خدا می‌گوید: یک امتحان من، مقصدش این است که ببینم شما با کفار، با دشمنان دین، دست دوستی می‌دهید یا نمی‌دهید؟ این عجیب است. الآن کل دولت‌های اسلامی، تقریباً مردود هستند، همه رفتند پناه به شیطان بزرگ آمریکا بردند و این «وَ إِنْ‏ أَطَعْتُمُوهُمْ‏ إِنَّكُمْ‏ لَمُشْرِكُونَ‏» (انعام، 121) خدا در قرآن می‌گوید: اگر از شیطان اطاعت می‌کنید، شما مشرک هستید، شرک این نیست که فقط قبرستان بنشیند بگوید: کفار کفار کفار، این از چیزهای بسیار عجیب است. خدا اجازه نمی‌دهد با کفار همکاری کنیم، آن‌ها را محرم اسرار بگیریم به آن‌ها اعتماد کنیم، چرا اعتماد نکنیم؟ چون می‌گوید: «لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً» (توبه، 8). «لا يَرْقُبُونَ في‏ مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ» (توبه، 10) این‌ها خدا ماهیت‌شان را کشف کرده، افشا کرده. گفته: این‌ها کسانی هستند که «إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً» رعایت نمی‌کنند. إلا به معنی قرابت است و ذمة به معنی عهد است. هیچ گاه به پیمان‌شان عمل نمی‌کنند. برجام را بستید یک بند آن را عمل نکرد، با پرویی و با وقاحت، گفت: باید تو ملتزم شوی، کجا التزام یک طرفه دارند که ما هم این را داشته باشیم؟ خودت معامله بکنی، انتظار یک طرفه را می‌پذیری؟ این همه تحکم، این همه تفرعون، این همه زیاده‌خواهی، این همه منیت...

شریعتی: و بعد بیا این عهد را پاره بکنی.

حجت الاسلام عاملی: آخرش هم پاره بکنی، این عینِ آیۀ قرآن است که از این‌ها خبر داده و لذا بارها قرآن تأکید کرده که «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ» (ممتحنه، 1) خدا انقدر روی این حساس است عدو من، عدم خدا، اگر کسی هست شما به آن‌ها پیمان نبدید، که «وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» (بقره، 120).

شریعتی: تا اینکه از آن‌ها تبعیت کنید، هیچ گاه از تو راضی نمی‌شوند. خیلی ممنون و متشکر هستم و دعا بفرمایید و إن‌شاءالله خداحافظی کنیم.

حجت الاسلام عاملی: آقا رسول الله فرمودند: پنج کلمه است اگر این پنج کلمه را کسی از خدا بخواهد، هم خیر دنیا را گرفته، هم خیر آخرت را گرفته، یعنی همه چیز در داخل این پنج جمله هست. حضرت خودشان در سجده و بعد از سجده می‌خواندند. «اللهم خرلی و ارحمنی و عافنی و اهدنی و ارزقنی» اولش مغفرت، دومش رحمت، سومش عافیت، چهارمی هدایت، پنجمی هم رزق است.

شریعتی: خیلی خب، حالا این دعاها و احادیث و روایاتی که در برنامه خوانده می‌شود را دوستان در کانال قرار خواهند داد و إن‌شاءالله بهره‌مند شوید. حاج آقای حجت الاسلام عاملی خیلی از شما ممنون هستم و متشکر و ممنون و سپاسگذارم از حسن توجه شما، آخر هفتۀ خوبی را برای همۀ شما آرزو می‌کنم، کبوتر دل‌هایمان را راهی سامرا می‌کنیم و به امام مظلوم و غریب ما، امام عسکری، سلام می‌کنیم با دل و جان و این سلام را به نیابت از فرزندشان، فرزند نازنین‌شان که ایام، ایام آغاز امامت اوست تقدیم می‌کنیم، به امید زیارت حضرت در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید تا سلامی دوباره. خیلی از شما سپاسگذارم.

صفحه189 قرآن کریم

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها