سلام می کنم به همه دوستان و عزیزانم سلام می کنم به همه مخاطبان جان و اهالی خوب سمت خدا عزاداری هایتان قبول باشد آغاز مصائب اهل بیت خاصه مصائب زینب کبری سلام الله علیها امیدوارم که رشحاتی از اون صبر زینب کبری خداوند به همه ما عنایت بکند و امیدوارم که عزاداری هایمان مأجور باشد و امیدوارم زیارت کربلا نصیب همه مون خیلی خوش آمدید امیدوارم بعداز دهه محرم در خدمت حاج آقای حجت الاسلام نظافت عزیز. حجت الاسلام نظافت: سلام علیکم و سلام بر شما و همه بینندگان عزیز تسلیت عرض می کنم ایام حزن و ماتم را محضر مولایمان امام زمان صاحب عزا، صاحب عزا را نباید فراموش کرد با چشم دل صاحب عزا را در این مجالس ببینیم و عرض ادب کنیم و بعد هم خدمت همه بینندگان عزیز ما بحث مان در جلسه گذشته پیرامون نکاتی بود که در مقاتل گفتیم. شریعتی: خیلی بحث خوبی را داشتیم هفته گذشته حاج آقای حجت الاسلام نظافت نکات و لطائف مقاتل را استخراج کردند و برای ما گفتند چیزهایی که شاید در زندگی مان در دنیای امروز ما و زندگی امروز ما خیلی بهش محتاج هستیم و بحث ناتمام بود وعده دادیم که این جلسه هم از محضرشان بهره مند خواهیم شد با نگاهی به تاریخ عاشورا و واقعه کربلا. حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین خدمت تان عرضه بدارم اصحاب ابی عبدالله علیه السلام امام حسین فرمودند من اصحابی از اینها نیکوکارتر و با وفاتر نمی شناسم شأن خیلی بالایی دارند ظاهراً یک نفری این را شنیده بود خیلی تعجب کرده بود که اگر ما هم بودیم این کار را می کردیم کاری ندارد، این خواب دید شب خوابید خواب دید که روز عاشورا است و در سپاه امام حسین است و موقع نماز شده و آقا می خواهند نماز بخوانند به این فرد گفتند بایست جلو یک وقتی دیدند تیر می آید تا تیر نزدیک شد جا خالی داد و تیر خورد به امام حسین علیه السلام شرمنده شد و این دفعه محکم پایش را در زمین فشار داد و تیر آمد باز هم جا خالی داد چندبار بیدار شد و یادش اومد که حرف بیجایی زده اینها خیلی گل کاشتند شأن بالایی دارند و ا ینها انتخاب کردند شهادت را چون یکی پس از دیگری شهید می شدند می دیدند به چشم خودشان می دانستند شهادت را انتخاب کردند اینها شهادت رفیق شان اینها را متزلزل نمی کرد بلکه مصمم تر می شد دقیقا مثل همین شهدای خودمان که در مکتب حسینی تربیت شدند و این خانواده هایی که نگران فرزندانشان هستند من توصیه می کنم این روضه امام حسین را فراموش نکنید حتی تو خانه خودشان این انس بچه ها با اصحاب ابی عبدالله و بعد شهدای خودمان این یک نسخه نجات بخش و شفا بخش است بسیار موثر هست روضه بسیار اثر دارد این که فرمودند کسی گریه کند و یا بگریاند یا خودش را به تباکی بزند وجبت له الجنه این حاکی از این است که حفظ می شوند آدم ها بعد بهشتی می شوند نمی شود آدم ها حفظ نشوند و بعد بهشتی شوند این روضه را دست کم نگیرید هشت تا شهید مادرشان در کربلا بوده حضرت رباب مادر علی اصغر حضرت زینب عرض کردیم هفته قبل مادر قاسم ابن الحسن مادر عبدالله بن حسن و مادر عبدالله بن مسلم و مادر عبدالله بن وهب کلبی که من می خواهم در مورد همین وهب و مادرش بگویم چون این یک مسیحی تازه مسلمان بوده جنس اصحاب ابی عبدالله جور جور است همه رقم دارد آقا چون ما هم طوائف گوناگون هستیم یعنی شما اون ظهیر را ببینید اون از نظر فکری با امام حسین زاویه داشته چطوری یک بارکی می آید شهید می شود این که در روایت داریم نسبت به بدترین افراد نا امید نباشید چون ممکن است هدایت شود طرف ظهیر را ببینید غلام سیاه پوست را ببینید حالا این وهب مسیحی تازه مسلمان شده با مادرش و خانمش کربلا هست در داستان وهب داریم که مادرش به او گفت که برو میدان، و رفت میدان و جنگید بعد اومد به مادرش گفت راضی شدی مادرش گفت نه راضی نشدم تا کشته شوی شریعتی: تو باید فدا شوی حجت الاسلام نظافت: الله اکبر بعضی ها چقدر سریع رشد می کنند تازه اومده تو دنیای اسلام یعنی ما باید خیلی به حال خودمان قصه بخوریم سال ها در این حال و هوا هستیم دیدید مثل بعضی از این میوه های گلخانه ای رشد سریع دارند بعضی آدم ها اینطوری هستند گفت نه راضی نمی شوم مادر و یک دنیا عاطفه حضرت زینب می گوییم دختر حضرت امیر المومنین سلام الله علیهما در اون شرایط تربیتی این هم گفت من راضی نیستم تو شهید شوی فیکون قدا فی القیامۀ شفیعا لک یعنی این به این فهم رسیده شفاعت مزد نمیدهند به کسی میگوید برای اینکه از شفاعت امام حسین بشوی از شفاعت جدش برخوردار بشوی باید شهید بشوی ما فکر کردیم شفاعت هم به همین راحتی است شفاعت از کلمه شفع است شفع نقطه مقابل وتر است الوتر الموتور نمی گویند نماز وتر نمی گویند یعنی تنها وتر یعنی تک شفع یعنی جفت چرا شفاعت را می گویند شفاعت از کلمه شفع است یعنی ما یک زحماتی می کشیم و کارهایی می کنیم نطف امام می آید کنار این فداکاری ما کنار تلاش ما قرار می گیرد اون وقت ما عبور می کنیم نه اینکه همینطوری بگوییم شفاعت ما باید خودمان را لایق شفاعت کنیم استحقاقش را داشته باشیم راهش چی است؟ فداکاری است به این درجه رسیده دو جا می گوید که می خواهم از شفاعت امام حسین و از شفاعت جدش برخوردار شوم برگشت اومد برود میدان خانمش گفت تو رو به خدا قسم من را به فراغ خودت و درد خودت مبتلا نکن، شریعتی: تنهام نگذار حجت الاسلام نظافت: شما فکر کنید ببینید این وهب چه حسی دارد تازه داماد خانمش اینطوری دارد می گوید و مادرش اینطوری می گوید این وسط سر دو راهی چیکار باید بکند؟ شریعتی: امامش هم اونجا تنهاست حجت الاسلام نظافت: مادرش گفت یا بنی اقرب ان مولها به حرف زنت نکن برگرد فقاتل بین یدیه ابن نبیک بجنگ در محضر فرزند پسر پیامبرت تا از شفاعت جدش برخودار شوی خودش را محتاج شفاعت می داند فرجع برگشت و لم یزل یقاتل پیوسته جنگید و جنگید تا دستانش قطع شد دارد که مادرش یک عمودی را برداشت و حمله کرد به سمت دشمن و هی تقول فداک ابی و امی این مادر به بچه اش می گفت پدرم فدایت و مادرم فدایت دوباره باز می گفت باز بجنگ با دست های قطع شده قاتل دون الطیبین این ابی عبدالله فرزندانش پاک و پاکیزه هستند بجنگ در محضر اینها فأقبل لیردها جوان است و با غیرت است با دستان قطع شده خون می آید اومد مادر را برگرداند مادراخذت بجانب صوبه لباس بچه اش راگرفت گفت من بر نمیگردم تا با هم شهید شویم من هم می خواهم همراه تو کشته شوم اینجا بود که امام حسین وارد شدند دعا کردند جزیتم من اهل بیتی خیرا انشاالله خدا به شما جزای خیر بدهد برگرد به سمت زنان و دعا کردند این مادر را و حرف کردو انصرفت و او جنگید با همین دست های قطع شده تا شهید شد فذهبت امرأۀ خانمش رفت بالای سرش تمسح الدمئاً وجهه خون را از صورت شوهرش پاک می کرد شمر این صحنه را دید چقدر بی رحم بود و به غلامش امر کرد با یک عمود بزن و این زد و همان جا کنار شوهرش شهید شد و تنها زن شهیده کربلا بود خیلی قشنگ است این داستانها خیلی قشنگ و آموزنده است. شریعتی: و شاید زیبایی این قصه ها شاید زینب کبری همین ها را دید که گفت ما رأیت الا جمیلا چه تابلوی قشنگی شد حجت الاسلام نظافت: تا قیامت همه دارند تغذیه می شوند و بهره معرفتی می دارند نا امید نباشیم از هدایت جوانان مان دعایشان کنیم اونها را با امام حسین گره بزنیم از بچگی و اگر احیانا جوانی چند صباحی فاصله گرفت انشاالله بر می گردند طینت این بچه ها پاک است خیلی این ایام بعضی از خانواده های مذهبی قصه می خورند از اینکه بچه هایشان نسبت به بعضی از مناسک و آداب مذهبی بریدند و بی توجه شدند انشاء الله بر می گردند روضه به نظر من خیلی اثر دارد و این نشان می دهد که خدا اگر لطفش شامل حال کسی بشود دیر آمده و زود می رود و راه را پیدا می کند یکی از نکته هایی که در داستان کربلا هست درس عقلانیت است یعنی امام حسین علیه السلام عاشق شهادت بودند شجاع بودند اما این سبب نشد که چون عاشق هستند تدابیر نظامی درست و حسابی نداشته باشند برای شهادت نجگیدند برای پیروزی جنگیدند دقت می کنید یعنی میمنه و سپاهشان را آرایش نظامی دقیق بود جناح راست و جناح چپ علمدار علم را دادند دست حضرت ابالفضل قوی ترین و شجاع ترین و بهترین پشت سر خندق کندن در اون آتش ریختند شریعتی: موقعیت خیمه ها حساب کتاب داشت حجت الاسلام نظافت: خیلی نکته مهمی است نگوییم خدا خودش درست می کند ما که قرار است شهید شویم این را ما می گوییم عقلانیت یعنی تدابیر را جوری داشته باشیم که نتیجه بگیریم حالا امام حسین نتیجه نگرفتند و به حسب ظاهر افتادند در گودی قتلگاه فرمودند إلهِى رضاً بِقَضائِکَ رضاً بِقَضائِکَ مال وقتی است که ما وظیفه مون را درست انجام دادیم و تدابیر درست است بعد شریعتی: دیگر حالا تسلیم هستم و کارم را کردم حجت الاسلام نظافت: وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ این درسی برای من است که ما اهل تدبیر باشیم و نتیجه محور باشیم و معال محور باشیم یک جمله ای هست از حضرت امام رحمت الله علیه فرمودند ما مامور به تکلیف هستیم نه نتیجه این مامور به تکلیف مال کجاست؟ مال بعد از این است که نتیجه نگرفتیم نه موقعی که می خواهیم طراحی کنیم وقتی می خواهیم عملیات کنیم و وقتی می خواهیم نقشه ای بکشیم باید از یک راهی برویم تدبیری داشته باشیم که نتیجه بگیریم حالا اگر تکلیف مان این بود که نتیجه را ملاحظه کنیم شریعتی: اگر نرسیدیم ما کارمان را انجام دادیم حجت الاسلام نظافت: می گوییم ما مامور به تکلیف بودیم نه نتیجه نه اینکه اول کار بگوییم ما مامور به تکلیفیم نه نتیجه اون است که نتیجه را باید به نتیجه برسیم عقلانیت یک بعدش همین است و یک وجه عاشورا همین قوی بودن بُعد عقلانی تدابیر امام حسین را ببینید امام حسین علیه السلام وقتی تنها شدند مرکز مبارزه را یک جایی قرار داده بودند که به خیمه ها اشراف داشته باشند تا زمانی که زنده بودند با تکلیف خودشان می دانستند که از خانواده خودشان حفاظت کنند و آقا می رفتند جلو باز بر می گشتند و بلند شعار می دادند و رجز می خواندند که خانم ها هم بشنوند و دلشان گرم باشد این عقلانیت یعنی همین نمی گوید به خدا بسپارم خانواده خودم را تدابیر، تدابیر کاملا بشری و عقلانی و با محاسبات دو دو تا چهار تای این ادم بوده. شریعتی: یک بحث مهمی که در درس حادثه عاشورا است بحث حریت است حجت الاسلام نظافت: یعنی آزادگی امیر المومنین چون خدا تو را آزاده قرار داده است این حریت در ذات انسان است جعل الهی است خدا به هر کسی داده حالا بعضی ها از حریتشان بد استفاده می کنند و بعضی ها خوب استفاده می کنند بعضی ها با سوء استفاده از آزادی خودشان به بردگی می روند بعضی ها با حسن استفاده از آزادی خودشان این آزادی را استمرار می بخشند درس است حادثه عاشورا ارتقائش می دهند این بحث حریت است فرمود لا تکن عبد غیرک برده غیر خودت نباش وقتی می گوید غیر خودت چه انسانی باشد چه پولی باشد و چه قدرتی باشد و چه شهرتی باشد برده هیچی نباش جز خدا آدم ها از آزادی شان استفاده می کنند بعضی ها خودشان را بنده خدا می کنند بعضی ها خودشان را بنده شیطان می کنند بعضی ها حریتشان را اینطوری بر باد میدهند ما این درس را می گیریم که این درس حریت فرمود حالا فرمود اَلْحُرِّيَّةُ مُنَزَّهَةٌ مِنَ اَلْغِلِّ وَ اَلْمَكْر. اون کسی که حر است او خیانت نمی کند نسبت به برادر مومنش مکر بدی برای او ندارد نقشه بدی ندارد تو کار او کلک نیست فریب نیست قل در معامله ندارد قل در ازدواج ندارد قل با مردم ندارد در عالم سیاست اگر می رود اهل قل نیست حر یعنی این، اصحاب ابی عبدالله حر بودند ابی عبدالله حر بودند ابی عبدالله کسی را فریب نداده اند گفتند ما کشته می شویم و ما شهید می شویم و لذا گذاشتند رفتند اصلا آقا خواست سپاهش را تصفیه کند ناخالص ها بروند در این تابلو زیبا برای همیشه باقی بمانند. فرمود :لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّهُ فرموده برده غیر خودت نباش شریعتی: اونجا که فرمود اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید حجت الاسلام نظافت: احسنت یکی از مصادیقش همین است حالا اون را فرمودند وقتی آقا دیگر به زمین افتاده بودند یک وقتی هم دارند می روند طرف خیمه ها فرمود یا شیعتها لابی سفیان ان لم یکن لکم دینٌ و کنتم لاتخافون المعاد اگر دین ندارید و اگر از معاد نمی ترسید در دنیایتان آزاده باشید که شمر گفت چی می گویی پسر فاطمه حضرت فرمودند من با شما می جنگم شما با من می جنگید به خانم ها چیکار دارید تعبیر خیلی عجیب است به این ارازل و اوباش بگو تا من زنده هستم طرف خیمه ها نروید که شمر این را پذیرفت و دستور داد برگردند یعنی امام حسین می داند که این ها شهید که بشوند اینها می روند طرف خیمه هاو خیمه ها را آتش می زنند و اینهمه جنایت می کنند و امام حسین نگران بعداز مرگ نیستند یعنی یک درس عجیبی است خیلی غیرت دارند نسبت به ناموس شان ولی امام حسین خودش را نسبت به خانواده اش از خدا مهربان تر نمی داند می گوید من تا زنده هستم وظیفه حفاظت دارم بعد از مرگ من و بعد از شهادت من اینها خدا دارند و لذا وقتی امام حسین علیه السلام اومدند در خیمه ها وداع کنند سفارش هایی کردند خانم ها را خیلی وداع جانسوز بود گفتند غصه نخورید خدا شما را نجات خواهد داد و خدا شما را عزیز خواهد کرد و خدا دشمن شما را خوار و ذلیل خواهد کرد سفارش کودکان را کردند در خیمه امام سجاد که رفتند وداع جانسوزی با امام سجاد صورت گرفت خیلی چون امام سجاد به احترام پدر میخواستند بلند شوند نتوانستند بلند شوند حضرت زینب رفتند پشت سر برادر زاده قرار گرفتند تا بتواند به احترام پدر بنشیند بعد سوال کرد پدر چه خبر امام حسین چطوری می خواهد خبر بدهد حضرت سجاد نمی دانم در این چند ساعت چه اتفاقاتی افتاد از برادر چه خبر اشک ها جاری شد و برادرش شهید شد عین امی العباس عمویم عباس اون هم شهید شد اومد بپرسد فرمود پسرم در خیمه ها جز من و تو مردی باقی نمانده که اینجا بود گفت عمه برایم عصا بیاور و شمشیر بیاور عصا می خواهی چیکار کنی؟ گفت می خواهد به عصا تیکه بدهم و از پدرم دفاع کنم یعنی از مولا و امامم دفاع کنم و حالا اونجا امام حسین علیه السلام سفارش هایی کردند یکی از سفارش هایی که به امام سجاد کردند فرمودند هوای این یتیمان را داشته باش بگذار این بچه ها تو را ببویند و تو اینها را ببویی امام حسین توصیه کردند که رابطه عاطفی با این بچه ها داشته باشند عرضم این است که امام حسین فرمود که تا من زنده هستم نروید یعنی میداند شهید بشود اینها چیکار خواهند کردو این راه را آگاهانه انتخاب کرد و خدا هم اینها را نجات دادند اینها برای همیشه تاریخ سر افراز باقی ماندند پیام عاشورا این است که از غیر خدا آزاد شوید و تلاش کنید از اسارت شهوت و شکم و پول و همه اینها آزاد شوید یک حکمتی هست در نهج البلاغه امیر المومنین فرمود من یک دوستی داشتم از او به عظمت یاد کردند صفاتی برای او گفتند یکی اش این است که .. کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ (حکمت نهج البلاغه، 289) از سلطه شکم خارج شده بود غذا می خورد اسیر غذا نبود معیار خانه رفتن کسی این نبودکه کجا غذای خوبی میدهند مثل کودکان نبود حریت یعنی این گاهی حریت از شکم و ثروت است آزادگی پیام عاشورا همین است رجز مسلم بن عقیل همین بود أَقْسَمْتُ لاَ أُقْتَلُ إِلاَّ حُرّاً گفت قسم خوردم که کشته نشوم مگر به آزادگی مگر با حریت و ان رأیت الموت شیئا گرچه مرگ یک چیز ناخوشایندی ممکن است باشد ولی مرگ توام با حریت ارزشمند است می گویند همین رجز را پسرش روز عاشورا خواند که گفت من قسم میخورم که مرگم همراه با حریت باشد و یکی از اصحاب این رجز را می خواند یا قوم زودوا ان بنی الاحرار اهل بیت را می گفتند فرزندان آزادگان و آزاد مردان یعنی خاندان اهل بیت همه شون اهل حریت بودند خدمت تان عرضه بدارم حالا راه این حریت چی است؟ اولا معرفت میخواهد که بارها گفتیم محبت و عشق می خواهد و تلاش کردن تا انسان خودش را نجات بدهد و به اون حریت دست پیدا کند و در بستر تربیت باید قرار بگیرد در شرایط تربیتی قرار بگیریم چقدر خوب است فرزندان مان را آزاده تربیت کنیم تمام دستوراتی که اسلام داده برای همین است که ما حر بار بیاییم مثلا گفتند روزه بگیرید یعنی از اسارت شکم نجات پیدا کنیم مثلا گفتند در راه خدا پول خرج کنید یعنی از اسارت پول آزاد بشوید گفتند عفو کنید یعنی از اسارت کینه نجات پیدا کنید گفتند نماز صبح از خواب بلند شوید برای اینکه از اسارت خواب نجات پیدا کنید یعنی اگر ما به دستورات عمل کنیم آرام آرام به اون حریت شریعتی: یعنی همه اینها تار و پودی است که دور پیله خودمان درگیرمان می کند و حبس مان می کند حجت الاسلام نظافت: باید آزاد بشویم با همین دستورات و باید جنگید با نفس برای آزاد شدن باید جنگید حالا یکی از اصحاب که اسمش حر بود و هم روی حریتش خیلی توجه داده شده جناب حر بن یزید ریاحی بود از این جهت که امثال من که گنه کار هستم روضه حر خیلی قشنگ است اولاً حر بزرگ ترین گناه را انجام داده چرا؟ چون سد راه ابی عبدالله شده سخت گرفت برای امام حسین دل خاندان و دل خانم ها را لرزاند شما شده خانواده همراه تان باشد با کسی بحث تان بشود خانم ها چقدر نگران می شوند سر راه امام حسین را گرفت ابی عبدالله نفرینش کردند فرمودند مادرت به عزایت بنشیند خدا به حر کمک کرد ادب کرد گفت حیف که مادرتان فاطمه است شریعتی: چی بگم! حجت الاسلام نظافت: ادب نجات می دهد انسان را حد نگه دارید و ادب نگه دارید از خدا خواهیم توفیق ادب بی ادب محروم شد از لطف رب یک ادب دیگر هم حر به خرج داد اون این است که موقع نماز که شد صف نماز جماعت را جدا تشکیل نداد اومد پشت سر امام حسین ایستاد این ادب ها مایۀ نجاتش شد و ابی عبدالله چه کرد با سپاه حرّ ذره ذره حر را تغییر داد اول اینها همه شون تشنه بودند. شریعتی: اون جوهر و گوهر وجودش کم کم خودش را نشان می دهد حجت الاسلام نظافت: آقا کار کرد رویش وقتی که امام حسین مواجه شدند با سپاه حر اینها تشنه بودند اسب های اینها گرما زده بودند آقا دستور داد به اینها آب بدهند عقده ای و کینه ای با اینها رفتار نکرد کما اینکه امیر المومنین وقتی سپاه معاویه بر شریعه فرات مسلط شدند آب را بستند بر یاران امیر المومنین امیر المومنین دستور داد شمشیرهایتان را از خون اینها سیراب کنید یک حمله جانانه کردند آب را گرفتند فرمود به اینها آب بدهید امام حسین به اینها آب دادند برای اینکه ابوالفضل العباس حضرت علی اکبر آب می پاشید روی صورت اسب ها چقدر اینها لطیف بودند با همین صحنه ها حجت را بر حر تمام کردند حجت را بر اون سپاه تمام کردند دیدند اینها چقدر ظریف هستند و دیدند اینها چقدر لطیف هستند و اینها چقدر ناز و رئوف هستند و چقدر مهربان هستند و امام حسین مکرر سخنرانی می کردند سخنرانی می کردند تا اینکه صبح عاشورا شد می گوید امام حسین فرمود اما من مغیثٍ یغیثنا لوجه الله آیا فریاد رسی هست که به خاطر خدا به فریاد ما برسد اما من ضاب یذب ان حرب رسول الله آیا کسی است دفاع کند از خانواده رسول خدا؟ می گوید حر دیدند که دارد کنار می رود حر اومد پیش عمر سعد گفت واقعا می خواهی بجنگی عمر سعد گفت یک جنگی کنم که دست ها بیفتد و سرها به پرواز در بیاید اینجا بود که حر کنار کشید و رفت یک گوشه ای ایستاد بدن او لرزه گرفت اخذه مثل الافکل خیلی لرزه شدیدی پیدا کرد سخنرانی ها که می گویم کم کم اثر گذاشت یعنی همین نا امید نباشید از هدایت کسی یعنی همین یک نفر می گوید من اومدم به حر گفتم حر خیلی عجیب است اگر می گفتم از همه شجاع ترین مردم کوفه کی است تو را نشان می دادم در میدان جنگ وقتی آدم می ترسد می لرزد شریعتی: لرزه بر اندام تو افتاد تو که اینطوری نبودی و تو که شجاع بودی حجت الاسلام نظافت: می دانید حر چی گفت؟ گفت من خودم را سر دو راهی بین بهشت و جهنم می گذارم و گفت به خدا قسم هیچ چیز را بر بهشت ترجیح نمی دهم این برای من همیشه شیرین بوده این مقتل و برای من خیلی مهم بوده که ما در زندگی سر دو راهی ها قرار می گیریم ما گاهی نمی توانیم غلبه کنیم یعنی خدا به ما می فهماند مکرر می فرماند شریعتی: ولی نمی توانی دل بکنی حجت الاسلام نظافت: این آیه را دقت کنید وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها (کهف، 57) در این آیه داریم ثم عرض عنها قرآن می گوید خدای متعال می گوید ظالم ترین فرد کی است؟ ظالم ترین فرد اون کسی است که خدا از طریق نشانه ها حالی اش می کند و او را متذکر می کند از طریق علامت و نشانه ولی اعراض می کند یک جوری رفتار می کند که انگار نفهمید در یک آیه داریم ثم عرض عنها یکی بلافاصله اعراض می کند ثم اعرضه یعنی شب تا صبح فرصت دارد فکر کند یعنی یک فاصله ای هم هست، می گویند که معاویه به عمر و عاص پیشنهاد داد که بیا همکاری کن اگر همکاری کنی حکومت مصر را به تو می دهم اگر به علی پیروز شویم عمروعاص امیر المومنین را می شناخت و حق را می شناخت اومد خونه حیران ماند دو تا فرزند داشت بچه هایش شنیدند یک بچه اش می گفت نرو یک بچه اش می گفت برو، از آخر نتوانست غلبه کند رفت آخرتش را برای همیشه فروخت ما خیلی وقتها سر دو راهی قرار می گیریم نمی توانیم تصمیم بگیریم و تو این روضه ها گریه کنیم بگوییم خدایا سر دو راهی ها ما را به خودمان وا مگذار چون اللّهُمَّ لا تَکلنی إلی نَفسی طَرفَةَ عَینٍ أبَداً می گوییم خدایا موقعی که عصبانی می شویم و موقعی که شهوت مان تحریک می شود و موقعی که کار خیر به ما پیشنهاد می شود موقعی که کار خیر به ما می رسانی ما را به خودمان وا مگذار موقعی که حسادت ما تحریک می شود موقعی که دنیا طلبی ما تحریک می شود ما را به خودمان وا مگذار و امام حسین عنایت کردند و اون هم حر هم عنایت را پذیرفت امام حسین مهربان بودند دوست نداشتند حر جهنمی بشود نه حر همه اونها حر پذیرفت سی و سه نفر از سپاه حر شب عاشورا ملحق شدند یعنی حرف روی یک عده ای اثر گذاشت می گویند امیر المومنین جنگ را که دیر شروع می کردند یک کسی گفت علی از مرگ می ترسی که جنگ را دیر شروع می کنی می گفت به خدا قسم برای من فرقی نمی کند که بروم سراغ مرگ یا مرگ بیاید سراغ من فرمود دلیلش این است که دوست دارم اگر کسی قابلیت هدایت دارد برگردد بیاید و امام حسین تلاش کرد تا حر برگشت با عملش و با سخنانش عمل امام حسین اون آب دادن ها و اون توجه کردن ها اینها زیر و رو کرد اون سخنرانی ها اون لطافت ها شریعتی: حجت باید تمام می شد حجت الاسلام نظافت: بله حجت تمام می شد و اهل البیت ماموریتشان این بود که حجت را تمام کنند قرار نیست کسی برود جهنم و نفهم باشد جهنم پر از آدم های فهمیده لجباز است تمام جهنمی ها فهمیده هستند همه به یقین رسیده اند حق اون طرف است ولی دنیا را برگزیدند بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (سوره اعلی، 17) خلاصه حر گفت اخیر نفسی بین الجنۀ و النار فول الله قسم خورد لا اختار شیئاً علی الجنه گفت هیچی را بر بهشت ترجیح نمی دهم ولو قطعه قطعه و سوز انده شوم بعد سوار اسب شد دستش را گذاشت روی سرش و هو یقول ا للهم الیک انا ابت خدایا دارم به سوی تو می آیم به سوی حسین رفتن یعنی به سوی خدا رفتن گفت خدایا به سوی تو می آیم خدایا توبه من را بپذیر اعتراف کرد اعتراف به گناه در پیشگاه خدا چقدر خوب است جلوی خلق عیب هایمان را نگوییم و گناهامان را نگوییم اما در پیشگاه خدا بگوییم به خدای متعال گفت ارعبت قلوب اولیائک خدایا دل زینب کبری و دل رقیه را لرزاندم ارعبت قلوب اولیائک و اولاد بنت نبیک دل فرزندان پسر دختر پیامبرت را لرزاندم این توبه واقعی این است که هم اعتراف کنیم بگوییم رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ مثل حضرت یونس بگوییم لا اله اله انت سبحانک انی کنت من الظالمین هم برویم نزد ولی و هم جبران کنیم با الفاظ و کلمات نخواهیم مسئله را حل کنیم شریعتی: راه افتاد و دور برگردان را دور زد و رفت و جبران کرد حجت الاسلام نظافت: رفت خدمت امام حسین و گفت فدایت شوم آقا من کسی بودم که بر تو سخت گرفتم نگذاشتم تو برگردی یعنی اگر بر می گشتی این حادثه پیش نمی آمد فکر نمی کردم اینها با تو می خواهند این کار را بکنند من می خواهم توبه کنم هل ترالی من توبه توبه من پذیرفته می شود؟ امام حسین فرمود نعم یتوبو الله علیک خدا توبه تو را می پذیرد نکته ای که برای من خیلی زیباست این است که امام حسین سرزنش نکردند و غر نزدند و نق نزدند شریعتی: گلایه حتی نکردند حجت الاسلام نظافت: حالا چه فایده یک کم غر بزنند حالا بیا یک کلمه حضرت یوسف به برادرانش که اون جنایت را کردند گفت لا تصیب علیکم الیوم باکی نیست خدا شما را می بخشد همان کلمه باکی نیست را امام حسین نفرمودند بله توبه ات پذیرفته می شود یک جمله قشنگی دارد فرمود بیا پایین مهمان که می آید می گویند بیا پایین تا از او پذیرایی کن کرامت ابی عبدالله را ببینید چقدر خوشحال شدند امام حسین که حر دارد می آید مهمان دارد می آیدبرگشت یک کسی به آغوش رحمت خدای متعال شریعتی: یک نفر هم یک نفر است حجت الاسلام نظافت: خیلی لذت بردند اون لحظه امام حسین خیلی کیف کردند خیلی خوشحال شدند که یکی از جهنم نجات پیدا کنم من می خواهم توصیه کنم خودم که اهل کینه نباشیم و اهل حرف باشیم اگر کسی برگشت اگر کسی گفت من را ببخش و اگر کسی گفت اشتباه کرده دیگر غر نزنید و نق نزنید و سرزنش نکنید شریعتی: با کرامت رفتار کنید. حجت الاسلام نظافت: در نهج البلاغه داریم اگر جوانمردی لغزش پیدا کرد بگذرید چون دست جوانمرد در دست خداست خدا می خواهد او را بلند کند تو جامعه ما یکی زمین بخورد ده تا لقد می زنند که دیگر کمر راست نکند چطوری؟ آبرویش را می برند به همه پیامک می دهند این این کار را کرد اگر دختری خطایی کند به همه می گویند که دیگر نتواند یک ازدواج موفق داشته باشد شریعتی: که دیگه سر بلند کند حجت الاسلام نظافت: می کشند شخصیت افراد را مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَاقَتَلَ النَّاسَ جَمِیعا (مائده، 32)اگر یک کسی را شخصیتش را بکشد انگار بشریت را کشته چه بسا او زنده می ماند و بقیه را هم زنده می کرد بد شد آقای شریعتی با آبروی آدم ها به راحتی بازی می کنند. شریعتی: واقعا آدم غصه می خورد حجت الاسلام نظافت: با آبروی آدم ها به راحتی بازی می کنند در این ایام انتخابات خیلی قصه خوردم شریعتی: بد اخلاقی هایی که اصلا برازنده نبود حجت الاسلام نظافت: بد اخلاقی بد است آزمایش می شویم خلاصه حضرت فرمودند بیا پایین گفت نه انا لک حارصاً خیر منی لک راجلا گفت من سواره باشم بهتر از اینکه پیاده باشم برای پایین آمدن وقت زیاد است یعنی شهید می شوم می آییم پایین گفت من اول کسی بودم که سر راهت را گرفتم اجازه بده اول شهید باشم قبلش شهدا بودند از اینجا به بعد اول شهید باشم به این امید که بتوانم با جدت مصافحه کنم در روز فردای قیامت رفت میدان و شروع کرد به جنگیدن خوب شجاع بود و خیلی افراد زیادی را کشت و شهید شد جنازه اش را آوردند نزدامام حسین خیلی صحنه زیبایی بود تا آقا نشستند بالای سرش جعل ینفع التراب الوجه خاک از صورت حر پاک می کردند و آقا این جمله را بهش گفتند أَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرَّاً گفت آزاده هستید اینجا از مادرش به نیکی یاد کردند گفت حیف که مادرتان فاطمه با احترام یاد کرد فرمود مادرت خوب اسمی گذاشت تو واقعا حر هستی چقدر خوب است این اسمائی که ما داریم مثلا بنده اسمم جواد هست اهل جود باشم یکی صادق است اهل صداقت باشد حر است واقعا حر باشد بعد مادرش به نیکی یاد کردند من اینجا همیشه معتقد می شوم که یک کاری کنم امام زمان مادرم را دعا کند یک جوری رفتار کنیم که بگوید رحمت بر آن شیر این خیلی نکته مهمی است، خلاصه داستان حر داستان عجیبی است داستان شگفت انگیزی است اولا هیچ کس نا امید نباشد هیچ کس را نا امید نکنید یعنی بدترین گناه را کسی کرده حق ندارد شریعتی: اصلا در قصه کربلا به نظم حر اومد که راه را بر همه پا برهنه ها و خطاکارها و برای همه پشیمان ها و گنه کاران باز کند و راه را نشان بدهد که کشتی امام حسین می تواند همچنان بپذیرد حجت الاسلام نظافت: من گاهی قصه می خورم که بعضی از متدینین نسبت به این مطلب بی تفاوت هستند ما کسی را نباید از در خانه اهل بیت دور کنیم ما دل خوب دل سالم همین است که اگر می بیند یک کسی از حجاب محروم است قصه بخورد اگر یک کسی غرق در گناه است قصه بخورد این نگاه پر از نفرت نسبت به گنهکاران این یعنی ما دور هستیم از اهل البیت تو خیمه امام حسین اومدیم ولی فکرمان فکر حسینی نشده یک تعبیری هست در نهج البلاغه امیر المومنین فرمود شایسته است کسانی که خدا اونها را حفظ کرده و گرفتار گناه نشدند شایسته است اونها با گنهکاران مهربانانه برخورد کنند نفرت نباید از گنه کار داشته باشیم ما از گناه باید نفرت داشته باشیم از زشتی ها باید نفرت داشته باشیم از گنهکار نباید نفرت داشته باشیم و به قلب مان مراجعه کنیم ببینیم چه حسی دارد دعاگوی منحرفان هستیم خیرخواهشان هستیم؟ شریعتی: دوست داریم برگردند؟ حجت الاسلام نظافت: برای اونها ختم اما یجیب بر می داریم گاهی دیدم در مساجد می گویند فلانی سرطان دارد و مریض است آقا همه دعا کنید ختم و نذر ندیدم یک کسی بگوید فلانی گنهکار است همه دست به دعا برداریم و به آغوش اسلام برگردد نه تنها این کار را نمی کنیم که ما دور می کنیم طرف را با رفتار اشتباه مان باید گنهکاران ببینند ما دوستشان داریم یک وقت یک جایی بود همین شب آخر اطعام می کنند روضه امام حسین را بعد یک نفری داشت می گفت که آقا اینها که شب های قبل نبودند چرا اومدند سر سفره امام حسین ببینید یک آقای دیگری بود می گفت نه همین ها بیایند حداقل غذای امام حسین را بخورند این غذا مایه نجاتشان می شود دو تا نگاه است یک نگاه می گوید حسین مال من است یک نگاه می گوید حسین مال همه است حسین سلام الله علیه امام من است و من عاشقش هستم دوست دارم این امام من را دیگران بشناسند، یعنی ما باید دوست داشته باشیم امام مان محبوب دیگران بشود راهش چی است باید ما محبوب بشویم اگر من روحانی منفور باشم نمی توانم حلقه وصل باشم برای امام حسین ائمه اینطوری فرمودند حببونا گفتند ما ائمه را محبوب دیگران کنید راهش این است که من محبوب باشم اگر من محبوب باشم بعد اونها عاشق مولای من می شوند خدا نکند من منفور باشم خدایی نکرده می شوم ننگ امام و از امام من متنفر می شوند. شریعتی: بسیار خوب خیلی ممنون و متشکرم خیلی نکته های خوبی را شنیدیم امیدوارم که واقعا هم زینت شان باشیم و هم محبوب شان کنیم با نگاه مان و با رفتارمان و یک حسینی واقعی باشیم و امیدوارم محرم امسال با پارسال مان کلی تغییر و تحول در ما ایجاد شده باشد و چند پله به برکت نام و یاد سید الشهدا مجالس روضه جلوتر باشیم صفحه 132 را با هم تلاوت خواهیم کرد و آیات نورانی وحی را عزیزان تلاوت خواهند کرد و ثوابش را هدیه کنیم به اهل بیت سید الشهدا علیه الصلات و السلام کاروانی که آغاز اسارتشان هست این روزها و امیدوارم اینطوری سلام بدهیم سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور بعداز تلاوت آیات بر می گردیم انشاء الله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما. (تلاوت قران کریم، صفحه 132) شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، خیلی فرصت نداریم باید خداحافظی کنیم اشاره قرآنی امروز را حاج آقای حجت الاسلام نظافت بفرمایند. حجت الاسلام نظافت: این آیه وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ خدای متعال چه الان و چه در امت های قبل گاهی آدم ها را گرفتار می کند اخذناهم بالبعثا و الضرا اونها را گرفتارشان می کنیم به سختی ها و به دشواری ها چرا؟ لعلهم یتضرعون اگر در زندگی مشکلی پیدا کردیم خدا دنبال بهانه ای که بگوییم یا الله! دنبال اینکه اهل تضرع باشیم، تضرع یعنی گریه کردن با حالت زاری پستان گاو را می گویند ضرع وقتی زیرش قرار می گیرند که بخواهند بدوشند دست هایت را اینطوری بیاور بالا به حالت زاری خدا دنبال بهانه می گردد وقتی سختی پیدا می کنیم ما رادوست دارد می خواهد برگردیم و می خواهد تضرع کنیم لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ بعد فرمود فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا (انعام، 42) وقتی گرفتاری برایشان پیدا کرد چرا تضرع نکردند وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ اگر تو سختی ها نمی رویم مسجد اگر نمی رویم حرم می گوید دلت قسی شده در سختی ها هم دلت نرم نشد در اینجا هم نشکستی و گریه و توبه نکردی وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ (انعام، 43) بعد می فرماید و وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (انعام، 43) یعملون مشکل اینها این است که شیطان عمل های پیوسته و عمل های پر از اشکال پیوسته اینها را برایشان زیبا جلوه داده و لذا دیگر با بلا هم ادب نمی شوند خدا کسی را که دوستدارد بلا میدهد و چقدر شقاوت است که ما با بلا ادب نشویم رو تخت بیمارستان قرار بگیریم به چه کنم چه کنم مبتلا بشویم تا دست پیش خدا بلند نکنیم و به ائمه پناه نبریم و حرم نرویم این درسی است به هر حال که فرمود این اگر خدا گرفتاری داده دوستت دارد می خواهد برگرد شریعتی: گفت نگو گرفتارم بگو گرفته یارم شریعتی: خیلی خوب باید خداحافظی کنیم دعا کنند حاج آقا حجت الاسلام نظافت: خدایا به حق محمد و آل محمد عزاداری های ما را به کرمت قبول بفرما، عاقبت مان را ختم به خیر بگردان، ما را از ابی عبدالله علیه السلام برخوردار بفرما. شریعتی: الهی آمین خوش به حال همه اونهایی که زیر این خیمه هستند و زیر این آستان بارگاه نفس می کشند و خوش به حال همه اونهایی که با حسین دارند زندگی می کنند لحظه به لحظه و آن به آن و ثانیه به ثانیه حافظ چه خوب گفت حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت السلام علیک یا ابا عبدالله متشکرم از شما حاج آقا.