اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

-1403-04-16حجت الاسلام حسینی قمی-سیری در نهج‌البلاغه امیرالمومنین علیه‌السلام ( علم غیب حضرت امیر و نگاهی به کربلا )

ملایی: السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواج التی حلت بفنائک این خبر را برسانید به کنعانی ها بوی پیراهن خونین کسی می آید سلام و درود محضر شما عاشقان ا هل بیت علیهم السلام و شما بینندگان محترم برنامه سمت خدا و شما شنوندگان گرامی شمایی که الان به صورت زنده از شبکه سه سیما برنامه را همراهی می کنید و البته بازپخشش رو از شبکه های مختلف صدا و سیما همراهی می فرمایید خیلی خوش آمدید به برنامه خودتان تسلیت و تعزیت عرض می کنم فرا رسیدن ایام عزای سرور و سالار شهیدان الهی که ازهمین الان اسم مان را در طومار حسینی بنویسند بحق الحسین علیه السلام مردم شریف و عزیز وغیور ایران اسلامی یک خدا قوت به همه تون و به همه اونهایی که این چند روز اخیر و این دو سه هفته زمینه اعتلای نام ایران راد وباره در قالب برگزاری انتخابات فراهم کردند خدا قوت به همه دست اندرکاران و برگزار کنندگان و نامزدها و رقبا و آرزوی موفقیت برای رئیس جمهور محترم جناب آقای پزشکیان انشاالله که ملت ایران ملت سر افراز باشد شنبه شد خدا را شکر فرصت به من دوباره رسید که خدمت تان باشم به اتفاق حاج آقای حسینی قمی عزیز بفرمایید. سلام علیکم

معرفی برنامه

حجت الاسلام حسینی قمی:  سلام علیکم و رحمت الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه مخاطبین عزیز داریم در آستانه عزای سید الشهدا سلام الله علیه این شعر جاودانه محتشم که در همه مجالس اهل بیت علیهم السلام زینت مجالس هست را بخوانیم باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است جن و ملک برا آدمیان گریه می کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است، قصه معروف است که یکی از علمای بزرگ مرحوم آقای زاهد وقتی در یک توسلی شعری خواسته بود این شعر کوتاه را یادش داده بودند با همین یک شعر وقتی می خواند صدای ضجه در مجالس بلند می شد هذا عزاک یا حسین روحی فداک یا حسین خداوند به ما توفیق بدهد عرض ارادت به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام من هم همانطور که جنابعالی اشاره فرمودید واقعا باید به این ملت تبریک گفت به خاطر این پیروزی شان و این حضور غریب به پنجاه درصدی شان در پای صندوق های رای به نظرم شاید نیاز به تاکید زیاد نباشد همه می دانیم انتخابات تمام شد دیگر روز همدلی است همه کسانی که به هر کاندیدایی رای دادند و همه کاندیدادیی بودند مشکلات بسیار زیاد است و بار بسیار سنگینی بر دوش رئیس جمهور منتخب است باید کمک کنیم و از خدا بخواهیم همه دست به دست هم بدهند انشاالله این مشکلات بسیار فراوانی که خودشان هم در مناظرات گفتند این مشکلات را انشاالله بردارند و برطرف کنند واقعا روز همدلی و همراهی است امیدواریم این بحث انتخاباتی تمام شود من همین جا اول سخن خواهش می کنم از همه عزیزان امشب شب عزای سید الشهدا سلام الله علیه است در مجالس عزا این بحث های این کاندیداد به من چی می گفت اون چی می گفت این مباحثی که بود برخی از تخریب هایی که دیدیم تمامش کنیم حیف است مجلس سید الشهدا سلام الله علیه به غیبت و گناه کشیده شود همه چیز را که مردم باید انجام وظیفه بکنند انجام وظیفه کردند حضور بسیار با شکوه نزدیک به پنجاه درصد انشاالله بچسبیم به اونهایی که مسئولیت دارند به خدمت ما هم برسیم به عزای سید الشهدا سلام الله علیه.
ملایی:  به امید خدا خیلی ممنون از این مقدمه حاج آقای حجت الاسلام حسینی قمی شنبه ها که برنامه سمت خداست نهج البلاغه است ادامه همان؟
حجت الاسلام حسینی قمی:   بله نهج البلاغه را با نگاه به کربلا آغاز می کنیم مکرر عزیزان اگر به خاطر داشته باشند در خطبه هایی که خواندیم از جمله در خطبه 93 نهج البلاغه از جمله در خطبه 189نهج البلاغه این را زیاد شنیدند عزیزان که حضرت می فرمودند سلونی قبل ان تفقدونی هر چی می خواهید از من بپرسید قسم جلاله یاد می کردند فو الذی نفسی بیده هر چی از من سوال کنید فی ما بینکم و بین السماء بینکم و بین الساعه از حوادث امروز تا روز قیامت هر چی از من سوال کنید من به شما جواب میدهم ذیل این خطبه ها یک بحثی شارعین نهج البلاغه مطرح کردند از جمله همین ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت مال هفتصد هشتصد سال پیش است می گوید آیا امیر المومنان سلام الله علیه علم غیب داشتند که اینطوری می فرمودند سلونی قبل ان تفقدونی می گویم بله داشتند و بعد به دهها مورد اشاره کرده شرح نهج البلاغه را عزیزان ببینند ذیل همین خطبه 93 یا خطبه 189 یا خطبه 33 مکرر ابن ابی الحدید به موارد علم غیب امیر مومنان سلام الله علیه اشاره کرد از جمله من یکی دو تا داستانی که عرض کردم مناسب با این روزها و شبها و حادثه کربلااست اشاره کنم هم ابن ابی الحدید این قصه را نقل کرده و هم در منابع قدیمی شیعه است شیخ صدوق در امالی نقل کردند در منابع دست اول است در وقعۀ الصفین نصر بن مزاحم هست داستان بسیار قابل توجهی است همه این دانشمندان و همه این نویسندگان نوشته اند که شخصی است به نام حرفمه اسمش حرصمه است در جنگ صفین می گوید من همراه امیر المومنان سلام الله علیه بودم جزو یاران امیر المومنان با امیر المومنان سلام الله علیه می گوید ما جنگیدیم جنگ صفین تمام شد وقتی بر می گشتیم خوب جنگ صفین به غرر عرض کردیم نزدیک شام بود صفین نزدیک دمشق می گوید در بازگشت که می آمدیم به طرف کوفه نزلا بکربلا یکی از منزگاه هایی را سرزمین کربلا بود اون روز سرزمین کربلا یک بیابانی بود چیزی نداشت امیر المومنان سلام الله علیه که امیر لشکر بود صلی منا نماز صبح را با ما در این سرزمین خواندند وقتی نمازشان تمام شد رفع من تربتها کمی از خاک زمین کربلا را برداشتند شمها خاک کربلا را بوییدن ثم قال امیر المومنان خطاب به خاک کربلا فرمودند واه حنک ایتها التربه به به واقعا این به به چه خاکی هستی تو لیحشرن منک اقوامٌ یدخلون الجنت بغیر حساب حالا اینجا بیابان است و نه خانه ای است و نه منزلی است و نه منطقه و نه محله ای است و نه اقوامی و نه گروهی هستند فرمود از این خاک لیحشرنک منک اقوامٌ کسانی محشور می شوند که بی حساب و کتاب وارد بهشت می شوند این حرثمه گاهی که در زمره یاران امیر المومنان بود اما باوری که ما امروز به امیر المومنان داریم این باور را نداشت که از کجا خبر می گیرد و چه خبری دارد می گوید و علم غیب دارد چیزی نگفتند و باور هم نکردم آمدم رسیدم به کوفه و منزل برای خانمم تعریف کردم که از شیعیان قرص امیر المومنان سلام الله علیه است برای خانمم گفتم قصه ای پیش آمده امیر المومنان چه چیزی گفته ما که باور نمی کنیم شما از کجا خبر دارید که در این بیابان لیحشرنک منک اقوام خانمم ا عتقادی که داشت پذیرفت و گفت تو اطلاع نداری این علم امیر المومنان و دانش امیر المومنان سلام الله علیه است گذشت می گوید سالها گذشت تا در سال شصت و یک می گوید ما با سپاه کوفه با لشکر عمر سعد همین آقای حرصمه می گوید آمدیم کربلا اینبار من جزو سپاهیان کوفه و جز لشکریان عمر سعد ابن زیاد بودم هنوز جنگ شروع نشده بود قبل از نبرد عزیزان می دانند معمولا در جنگ ها و عملیات ها قبل از شروع عملیات رزمندگان کاری ندارند نشستند فکر می کنند و خاطراتشان را مرور می کرد ند می گوید من خاطراتم را مرور می کردم یاد این خاطره افتادم که همین سرزمین کربلا خدمت امیر المومنان بودیم آقا اینطوری فرمودند از این سرزمین عده ای بی حساب و کتاب می روند به بهشت با خودم گفتم کی ها بناست الان اینجا باید درگیری و جنگ بشود و کشته شوند یک عده آیا عمر سعد و شمر و خولی اینها بناست از اینجا بی حساب و کتاب بروند بهشت حتما اینها نیستند پس صف مقابل سید الشهدا سلام الله علیه است می گوید از این لشکر جدا شدم چون قبل از اینکه جنگ شروع شود جدا شدن از لشکر کاری نداشت می گوید از لشکر عمر سعد جدا شدم آمدم خدمت سید الشهدا سلام الله علیه سلام کردم و نشستم و داستان را برای حضرت گفتم ما در رکاب پدر بزرگوارتان بودیم و رسیدیم اینجا اینطوری قصه  پیش آمد آقا یک سوال کردند فرمودند با این داستان بالاخره خودش متوجه شد که حقانیت با سپاه سید الشهدا سلام الله علیه فرمود لنائا علینا با مایی یا بر علیه مایی الان چه کاره هستی ا لان تصمیم  ات چی است گفت نه آقا من دیگر نمی خواهم نه اون طرف باشم و نه با شما باشم می خواهم برگردم بروم سراغ زندگی خودم متاسفانه فراوان بودند کسانی که در این جاهای بسیار حساس نه حق را یاری می کردند و نه باطل را یاری می کردند سید الشهدا سلام الله علیه یک جمله بهش فرمود خواهش می کنم عزیزان عنایت بفرمایند من می خواهم این جمله را یک عنوان بسیار مهمی قرار بدهم در بحث ها حضرت بهش فرمود اگر می خواهی بروی فول حربا یعنی زود فرار کن دور شو از این منطقه حتی لا تراه مقتلنا قتلگاه ما را نبینی و نباشی اینجا که روز جنگ و شهادت ما را ببینی فول لذی نفسی بیده قسم به اون خدایی که جان من در اختیار اوست یا یراه مقتلنا الیوم اگر کسی اینجا بماند و مقتل ما را ببیند و صدای هل من معین من را بشنوند هل من مغیث یغیثنا را بشنود و ما را یاری نکند الا ادخله الله ان نار خدا او را به آتش می اندازد بنابراین اگر بنا داری بروی زود برو و دور شو والحربا فرار کن از این منطقه البته خوب معلوم است اگر کسانی هم فرار کنند باز این که ولی خدا را تنها گذاشتن یک جرم بزرگی است ولی اگر بمانند اون لحظه هل من ناصر و هل من معین و لحظه شهادت و ولی خدا در قتلگاه یاری نکنند خیلی گناهشان سنگین تر است از این جمله و نظائر این جمله که شبیه زیاد دارد عزیزان من تو رو خدا ببینید عزای سید الشهدا سلام الله علیه شروع شد ببینید چقدر امام حسین علیه السلام یک رحمت عام حتی برای دشمن حتی برای بی تفاوت ها یعنی کسانی که حاضر نیستند امام را یاری کنند آقا باز دلش می سوزد می گوید جرمشان سبک تر باشد و زودتر بروند نمونه های فراوانی داریم مجالس من اشاره کنم مباحث زیادی را در نظر گرفتند مثلا یک نمونه دیگر اشاره کنم داستان عبید الله حر جعفی آقا سید الشهدا سلام الله علیه در مسیر در یکی از منزلگاه ها با خبر شدند عبیدالله حر جعفی یک جا خیمه زده پیام دادند بیا کارت دارم نیامدند آقا خودشان بلند شدند رفتند خیمه حر بن عبیدالله جعفی خود عبیدالله می گوید وقتی آقا وارد شدند من دلم سوخت برای امام حسین دیدم ده بیست تا این بچه های قد و نیم قد دور امام حسین هستند در این بیابان ها آقا می نشیند اینها همه با هم می نشینند و آقا بلند می شوند و اینها همه با هم بلند می شوند دلم سوخت آقا فرمود عبیدالله تو سابقه ات بد است و سابقه خوبی نداشت اول لشکر جزو سپاهیان معاویه بوده ثانیا در حالاتش می نویسد سارق مسلح بود حضرت گفت اومدم الان راه توبه ای نشانت بدهم کسی که یک عمری شمشیر برای دشمن زده توبه اش چی است؟ امروز شمشیر در راه خدا بزن فرمود ر اهی که با شهادت شسته شود گذشته  تو به امام حسین گفت نه من از کوفه اصلا آمدم بیرون شنیدم شمادارید می آیید به طرف کوفه از کوفه آمدم بیرون که لا اراک و لا ترانی نه شما من را ببینید نه من شما را ببینم که پناه بر خدا انسان کارش به جایی برسد که بگوید به ولی خدا بگوید من آمدم از شهر بیرون نمی خواهم شما من را ببینید گفت من حاضر نیستم قصه معروف است به حضرت پیشنهاد کرد که من یک شمشیر خوبی  دارم و یک اسب تیزرویی دارم حضرت فرمود ما کنت الاخذ مضلین عضدا من نمی خوام من از گمراه نمی خواهم کمک بگیرم اگر می آمدی کمک می کردی به تعبیر لطیف بعضی از عزیزان امام حسین می خواست بهش بگوید اومده بودم تو را ببرم نه اسبت را ببرم نیامد شاهد این است حضرت فرمود اگر نمی خواهی بیایی زود از این منطقه دور شد مالک ابن نذر ارحبی روز نهم محرم آمده خدمت سید الشهداسلام الله علیه گزارشی از کوفه داده آقا بهش فرمود ما با هستی یا نه گفت نه من می خواهم بروم باز امام حسین بهش فرمود اگر می خواهی بروی زود برو مکرر سید الشهدا سلام الله علیه ببینید می گویند رحمت عام یعنی برای دشمن برای کسی که بی تفاوت است حتی من یک داستان دیگری بگویم به نظرم این هفته های قبل به مناسبت هایی اشاره کردم ما این نگاه را متاسفانه ما از اهل بیت کمتر گفتیم عزیزان من باور می کنید در روز عاشورا در تاریخ هست یک کسی عنوانش نوشته اند رجل تمیمیٌ از قبیل تمیم اسمش را ننوشته اند این حمله کرد به سید الشهدا سلام الله علیه جنگ است دیگر درگیری است فکر کرد می تواند امام حسین سلام الله علیه را به تنهایی از پا در بیاورد حضرت هم یک عکس العملی نشان دادند این مجروح شد افتاد روی زمین تا مجروح شد آقا سید الشهدا اومدند بالای سرش فرمودند که چه خدمتی از من بر می آید چه کار کنم من؟ باور نمی کرد گفت آقا من از قبیله تمیم هستم بعضی از بستگان هم قبیله ای های من در لشکر هستند صدا بزنید بیاید من را ببرد آقا صدا زدند آهای تمیمی ها بیایید این را بردارید ببرید ببینید امام دشمنی که آمده و جنگیده رو در رو هفته های قبل هفته گذشته این جمله را خواندیم از نهج البلاغه امیر المومنان سلام الله علیه خطبه 218 تو رو خدا عزیزان فکر نکنید یادم رفته یک هفته است ولی می خواهم بگویم این نگاه را ما نداریم گفتیم در جنگ جمل جنگ که تمام شد آقاا میر المومنان سلام الله علیه آمدند ازکنار کشته ها عبور می کردند مره بطلحه به جنازه طلحه رسیدند شروع کردن  کنار جنازه طلحه نگویید من اشتباه می گویم این نهج البلاغه است خطبه 219 اول خطبه است نشستند کنار جنازه طلحه، طلحه ای که این فتنه بزرگ را به پا کرد طلحه ای که قریب سی هزار نفر به خاطر فتنه اش او و زبیر کشته شدند حضرت نشسته کنار جنازه اش بعد از جنگ مرثیه سرایی می کند برای طلحه نشستند فرمودند لقد اصبح ابو محمد اولا به اسم نمی گوید ابو محمد با کنیه با احترام لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُومُحَمَّدٍ بِهذَا الْمَكَانِ غَرِیبًا. طلحه ابو محمد چرا جنازه ات اینجا غریبانه افتاده  أَمَا وَ اللهِ لَقَدْ كُنْتُ أَكْرَهُ ب به خدا قسم من دوست نداشتم جنازه های شما اینجا روی زمین بماند این نگاه امیر المومنان و  سید الشهدا سلام الله علیه است.
یک داستانی را این روزها می دیدم خیلی عجیب است در این کامل الزیارات به یک مناسبتی آمده به امام صادق سلام الله  علیه ذیل این آیه سوره مبارکه غافر بیست و شش قرآن است فرعون گفت سوره غافر آیه 29 زرونی اقت الموسی فرعون به اطرافیانش گفت که رهایم کنی زرونی من را رها کنید اقت الموسی بکشم موسی را بالاخره موسی تهدیدی بود برای حکومت فرعون آخرش هم تهدید شد مگر قرآن ندارد یذبحون ابنائهم و یستحییون نسائهم هزار بارداستانش را این همه طفل را کشت برای اینکه موسایی پیدا نشود حالا که موسی بزرگ شده داستان ساحرها پیش آمده و سحر ساحران را باطل کرده و ساحران به حضرت موسی ایمان آوردند این داستان خودشان مفصل در سوره مبارکه هود ببینیند سوره غافر مکرر در قرآن آمده عصبانی شد فرعون گفت زرونی اقت الموسی بگذارید من موسی را بکشم چرا نکشت؟ مگر فرعون از کشتن موسی ترس داشت؟! آدمی که این همه طفل یذبحون اطفالم این موسی را که فهمید میکشت ببینید کلام امام صادق علیه السلام من تیتری نوشته ام برای این حدیث نوشته ام امام صادق فرعون را حلال زاده معرفی کرد به امام گفتند چرا نکشت من کان یمنعه فرمود من اطهر رشته چون حلال زاده است لان الانبیاء و الحجج پیامبران و ائمه را لایقتلهم جز حرام زادگان کسی نمی کشد یعنی امام صادق حجت خدا ولی خدا دارد تفسیر می گوید وسط تفسیر چرا فرعون موسی را چون حلال زاده بود حرام زاده انبیا را می کشد یعنی از دشمنشان جناب آقای ملایی مکرر گفتم در این دعواهای جناحی مان گاهی طرف مان را تا تکفیر نکنیم و تا زمین نزنیم و تا حکم ارتداد و کفرش را ثابت نکنیم راضی نمی شویم آقا کوتاه بیا یک بحث انتخاباتی بوده که شد یکی نشد اینقدر دیگر حمله نکنیم تا رقیب مان را تکفیر نکنیم و مرتد معرفی نکنیم بدترین برچسب ها را بهش نزنیم ول نمی کنیم امام صادق وسط تفسیر چرا موسی نکشت فرعون نکشت حضرت موسی را فرمود فرعون حرام زاده نبود هر بدی و گناهی داشت انا ربکم الاعلا می گفت در برابر خدا ایستاد ولی پیامبران را حرام زاده ها می کشند فرعون حرام زاده نبود من عرضم این است بیاییم این نگاهی که اهل بیت علیهم السلام با دشمن داشتند در قصه کربلا چقدر سید الشهدا سلام الله علیه دنبال دستگیری بوده خدا شاهد است من بعضی از احادیث را که می خوانم جناب آقای ملایی چرا من آدرس می دهم و متن را از روی سند می خوانم؟ می ترسم عزیزان باور نکنند یک وقت در همین سمت خدا خیلی سال پیش یعنی  داستان را گفتم که یکی از اساتید زنگ زد گفت آقای حسینی دستم به دامنت گفتم چی شده؟ گفت ما به اعتبار اینکه شما حدیث را خواندی رفتی یک جا خواندیم به ما گفتند این سند ندارد اگر راست می گویی سندش را بیاور بهت جایزه می دهیم به من زنگ زد سند گفتم من جرات می کنم بدون سند حدیث را بخوانم کسی دوباره گرفتار نشود این مناقب ابن شهر آشوب مال حدود هفتصد سال پیش عزیزان خدا شاهد است گاهی اینها را می خوانیم می شود معارف اهل بیت و اخلاق سید الشهدا را نگوییم نوشته عصر عاشورا این کتاب مال هفتصد سال پیش است نوشته عصر عاشورا سید الشهدا سلام الله علیه احساس کردند سینه شان سنگین است چشم مبارکشان را باز کردند شمر جالسٌ علی صدره شمر روی سینه ابی عبدالله نشسته عین عبارت این است فضحک الحسین علیه السلام حضرت تبسمی کرد شروع کردند نصیحت فرمودند اتقتلنی و لا تعرفه می خواهی سر از بدن من جدا کنی من را نمی شناسی یعنی در قتلگاه امام حسین می خواهد نه اینکه امام بخواهد خودش را نجات بدهد امام آماده شهادت است مگر حر را نجات نداد بلکه دست یک نفر را در قتلگاه بگیرد می دانید اصلا داستان کربلا برای همین است این عزاداری ها باید هنر داشته باشیم دست دیگران را بگیریم بارها این جمله را گفتیم این حدیث نیست جمله بعضی از بزرگان است کلهم سفنٌ نجات ولی سفینۀ الحسین اوسع و اسرع همه اهل بیت کشتی نجات هستند امام کشتی امام موسی سرعتش و وسعتش از همه بیشتر است باز یکی از داستان های دیگری که از پیشگویی های امیر مومنان سلام الله علیه است است این را ابن ابی الحدید مفصل نقل کردند عزیزان شاید این داستان را شنیده باشند که ولی من با بیان ابن الحدید نقل می کنم یک بار امیر المومنان بالای منبر فرمود سلونی قبل ان تفقدونی البته ابن ابی الحدید از منابع دست اول قدیمی نقل می کند مثل کتاب غارات مرحوم ابن قولویه در کامل الزیارات در ذیل خطبه 37 قصه را آورد می فرماید امیر المومنین بالای منبر فرمود سلونی قبل ان تفقدونی قام الیه رجلٌ یک کسی بلند شد گفت اگر شما همه چیز بلد هستید اخبرنی بما فی راسی و لحیتی من طاقت الشرع چقدر موی سر و صورت من چند تاست حضرت هم اگر می فرمود این قابل اثبات بود این سرش را می تراشید موها را می توانست بشمارد حضرت فرمود والله قسم خورد لقد حدثنی خلیلی به خدا قسم خلیلم پیامبر به من خبر داد علی ان کل طاقته بر هر موی سر تو فرشته ای تو را لعنت می کند و بر هر موی صورت تو شیطانی نشسته رسول خدا به من خبر داد که این سوال را تو از من می پرسی و به من خبر داد که بر هر موی سر تو فرشته ای تو را لعنت می کند و به هر موی صورت تو شیطانی نشسته تو را فریب می دهد ولی بهت بگویم این که قابل اثبات نیست که من می گویم چند تا مو ولی بهت بگویم ان فی بیتک تو یک فرزند خردسالی در خانه ات داری که یقتل حسینم را به شهادت می رساند این آدم کی بود این آدمی که سوال کرد کی بود می دانید از قاتلان سید الشهدا سنان است دیگر سنان ابن انس سوال کننده این رجل انس بود و پسرش سنان اون روز یک بچه ای بود در خانه که امیر المومنان سلام الله علیه از جمله باز علوم غیبی که راجع به حادثه کربلا هست مفصل ابن ابی ا لحدید نقل کرده علمای اهل سنت یک کتابی آقای ملایی نمی دانم بعضی کتابها خیلی شناخته شده نیست نمی دانم چرا علامه امینی رضوان الله علیه یک کتابی دارد به نام سیرتنا و سنتنا من پیشنهاد می کنم عزیزان حتما این کتاب را ببینند سیرتنا و سنتنا ترجمه فارسی هم دارد خیلی هم مختصر است این کتاب خلاصه سخنرانی ایشان است در یک همایشی در دمشق ایشان برای علمای اهل سنت راجع به حادثه کربلا سخنرانی کرد خلاصه این سخنرانی اینجا در این کتاب چاپ شده چی است موضوعش من بگویم عزیزان خودشان مفصل ببینند خلاصه اش ایشان می خواهد اثبات کند تمام روایات مقید بود منابع اهل سنت تمام روایات از منابع اهل سنت راجع به این که فرشته ها خبر شهادت سید الشهدا را داده بودند پیامبر خبر شهادت سید الشهدا را داده بودند امیر المومنان همه خبر داده بودند این سیرتنا و سنتنها تقریبا تمام روایاتش از یک راوی است کی است اون راوی؟ جناب ام سلمه سلام الله علیه همسر بسیار بسیار گرامی رسول خدا داستان جمل هم گفتیم به امیر المومنان سلام الله علیه عرض کردم اگر پیامبر اجازه می داد و اگر قرآن اجازه می دادمن با شما می آمدم ولی قران گفته غر فی بیوتکم همسران پیامبر در خانه شان بودند خودم نمی توانم بیایم ولی عزیز خودم را و نور چشم خودم و پاره تن خودم را با شما می فرستم یک پسری داشت همراه امیر المومنان قبلا گفتیم خیلی هم محبوب بوده این را عزیزان یادشان باشد به قدری امام حسن و امام حسین به ام سلمه علاقه داشتند که مادر صدایش می کردند ولی داستانی به تازگی بگویم جالب است به قدری ام سلمه علاقه داشت به امام حسن و امام حسین این بچه ها را از خانه حضرت زهرا بر می داشت می برد دیدید گاهی دو تا خواهر یک خواهر بچه دارد یک خواهر ندارد اون می آید این بچه ها را می برد حضرت زهرا اومد خدمت بابا گفت بابا به ام سلمه بگو همه اش این بچه ها را می برد و من بچه هایم را می خوام ببینم عین روایت است در منابع دست اول است حضرت به رسول خدا فاطمه زهرا گفت ان ام سلمه قد غلبتنی علی الحسن و الحسین این غلبه پیدا کرده بیشتر بچه ها خونه ام سلمه هستند من نمی بینم بچه هایم را بگو ام سلمه نبرد بچه هام را رسول خدا به ام سلمه گفت چرا این کار را می کنی بگذار بچه ها خانه بچه هایشان باشند گفت دست خودم نیست من از بس این بچه ها را دوست دارم می برم حضرت فرمود دوستشان داری والذی بعثنی بالحق انهما سیدٌ شباب اهل الجنه یعنی می خواهم بگویم این قدر ام سلمه سلام الله علیها نزدیک بوده به خانه حضرت زهرا و علاقه داشته به امام حسن و به امام حسین اون وقت یکی از قصه های یکه داستان کربلا هست کامل الزیارات دارد همه منابع قدیمی نقل کردند رسول خدا به این بانوی با عظمت یک کمی خاک دادند تربت فرمودند در شیشه ای نگه دار هر وقت این خاک تبدیل به خون شد بدان که حسینم را به شهادت رساندند وقتی امام حسین سلام الله علیه بیست و هفتم ماه رجب از مدینه حرکت کردند بروند به طرف مکه ام سلمه آمد خدمت آقا امام حسین گفت آقا جان می شود من از شما خواهش کنم از این سفر صرف نظر کنید داستان رسول خدا را بیان کرد عجیب است آقای ملایی از علم غیبی است که خداوند امام حسین دستی به چشم ها و صورت بالاخره محرم بود دستی به چشم ها و صورت ام سلمه سلام الله علیه کشید سرزمین کربلا را نشانش داد و فرمود می بینی این قتلگاه من است یک مقدار از خاک کربلا را به ام سلمه داد سلام الله علیه فرمود مادر عرض کردم اینها همیشه مادر صدا می کنند فرمود مادر چون مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها زود به شهادت رسید مادر این خاک را در یک شیشه دیگری بگذار کنار اون شیشه ای که جدم رسول الله داد هر وقت این شیشه خاکش تبدیل به خون شد بدان که من د رکربلا به شهادت رسیدم این هم خوب است جهت اطلاع بگویم داستان کربلا را کی مردم مدینه با خبر شدند نه اینکه اهل بیت برگردند عصر عاشورا به محض اینکه سید الشهدا به شهادت رسید ام سلمه سلام الله علیه داد زد که مردم من دیدم این شیشه تبدیل به خون شد این خاک ها تبدیل به خون شد و امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند یعنی اول کسی که خبر شهادت داد ام سلمه بود من یک جمله  دیگر هم اضافه کنم جناب آقای ملایی عشق و ارادت مردم به سید الشهدا سلام الله علیه جای بحثی ندارد ولی من یک خواهشی می کنم یک تقاضای عاجزانه خاک پای نه بگویم عزاداران نه چی بگویم خودم را قابل نمی دانم اگر فردای قیامت واقعا من در نامه عملم ببینم خاک پای چایی ریز سید الشهدا هستم و کفش جفت کن مجلس سید الشهدا هستم به حق امام حسین افتخارم دو عالم اگر واقعا ببینم یک جایی نوشته باشند ولی یک خواهشی دارم از همه ببینید بعضی از امشب اسم خودشان را می نویسند در مجلس عزای امام حسین همین امشب بعضی ها شب سوم و چهارم و هفتم می روند و بعضی ها شب عاشورا می روند همه مهمان امام حسین هستند ولی من تقاضایم این است زود شروع کنید نگذارید مجلس امام حسین برای شب تاسوعا و عاشورا چیکار داریم ما غیر از این خدا رحمت کند این جمله را مرحوم آیت الله حق شناس رضوان الله علیه می فرمودند خیلی هم رویش تاکید داشتند می فرمودند دهه محرم را وقف عزای سید الشهدا کارهای دیگرتان را در حاشیه ببرید یک وقتی گفتیم یکی از علمای بزرگ می فرمود بعضی ها دین همه چیز هدفشان دین داری است کارهای دیگر در حاشیه است بعضی ها نه اصل کارهای  دیگر است ببینید عزای سید الشهدا را در دهه اول محرم دوماه محرم و صفر عزاداری است ولی یادم است مرحوم آیت الله حق شناس تاکید می کردند ولی این دهه محرم در روایات داریم وقتی اول محرم می شد دیگر اهل بیت ما رعی دیگر تبسم خنده بر لب ا هل بیت دیده نمی شد این دهه اول نگذاریم شب سوم و نگذاریم شب چهارم حتی آیت الله حق شناس از ایشان نقل می کنم اگر کسی حاشیه ای دارد به ایشان من پاسخگو نیستم می فرمود حتی مسافرت نمی خواهد بروید ایشان می فرمود اگر بروید مسافرت بهتون خوش نمی گذرد یک وقت سفر تفریحی یک وقت کسانی رسمشان است عاشورا و تاسوعا شهرهای خودشان بحث دیگر است اما ایشان فرمود محرم این دهه اول اسمش را دهه اول را همه زندگی مان محور عزای سید الشهدا است یک کمی از کارمان کم کنیم به جایی بر نمی خورد و امام حسین حساب می کند و حواسش است این یک خواهش، یک خواهش دیگر داریم این را ملتمسانه عرض می کنم خدا شاهد است بینی و بین الله نمی خواهم این عبارت را رویش فکر نکردم چی بگویم والله قصد تظاهر نیست خود سید الشهدا قسم خوردم اگر خاک پای چای ریز و کفش جفت کن و سینه زن فردای قیامت ببینم نوشته اند در نامه من خواهش می کنم ببینید عزای سید الشهدا سلام الله علیه را از امشب که می روید مجلس عزا خودتان را صاحب مجلس بدانید مهمان نداریم همه میزبان باشیم من دیدم بعضی ها ولو کم حالا یک عده خون جگر خوردند با هزار مصیبت و مکافات مگر آسان است مجلس تکیه بر پا کردن و مداح دعوت کردن و سیاه پوش کردن و اطعام می دهند یک کسی از راه اومده نشسته فکر می کند این آقا مثلا مهمانی دعوتش کرده یک تالاری دعوتش کرده خدمت کند بله آقا پس چرا اینجا سیستم خنک کننده تان شما که مجلس گرفتید چرا چایی دیر آوردید ما خودمان را مهمان عزای سید الشهدا همه صاحب مجلس و  خادم باشیم کوچک و بزرگ طلبکار نبینیم خودمان را یک کم سهیم بدانیم در هزینه ها سهیم بدانیم می دانید عزای سید الشهدا سلام الله علیه زمین نمی ماند ابدا به هیچ وجه اسم ما نوشته بشود والله نباید قسم بخورم ولی فردای قیامت پشیمان می شویم اگر اینجا کوتاهی کنیم دیدم بعضی ها تمام زندگی شان از نظر زمان و وقتشان و موقعیتشان و هزینه پول وقف عزای سید الشهدا کردند کاری نکنیم اینهایی که با این همه خون جگر مجلس  عزا به پا کردند برای هزینه هایش معطل بمانند یک قصه ای بگویم یکی از آقایان اهل منبر  اصفهان من گفتم اسم شما را بیاورم گفت راضی نیستم از همین امشب دوستان اصفهانی می دانند از همین امشب اصفهان مجلسش بالای ده هزار نفر تقریبا همه جوان اگر ایشان راضی بود من ارادت دارم به ایشان ایشان فرمود من سال رسمش نیست در مجالس راضی نیستم پوز و کارت خوان بگذارید و مجلس نمی دانیم پوز بگذارید و کارت خوان و صندوق بگذارید نه مجلس عزای امام حسین هر کس می خواهد کمک کند با افتخار بیاید دفتر پول بدهد صندوق و پول بگردانید ایشان نظرش این است ایشان می گفت مجلس عزای امام حسین اینطوری باید اداره بشود بگذار خود مردم با افتخار و با کمال افتخار بیایند این داستان را مکرر ما گفتیم جناب آقای ملایی بریر عزیزان من بریر شب عاشورا به امام حسین گفتند هر کی می خواهد برود برود امام حسین گفت کجا بروید لقد من الله بك علینا ان نقاتل بین یدیك، تقطع فیك اعضائنا (بریر و تجدیدعهد با امام حسین) خدا بر سر ما منت گذاشته که در رکاب شما بجنگیم و قطعه قطعه بشویم شهدای کربلا می گفتند منت خدا را داریم تکه تکه شویم در عزای امام حسین من اعلام کردم کسی حق ندارد پول جمع کند باید منت امام حسین را بپذیرد و بیاید کمک کند گفت محرم تمام شد حساب کتاب ها را کردیم به من گفتند که نزدیک پنج میلیارد بدهی داریم اطعام داشتند و هزینه داشتند ایشان فرمود من محرم تمام شد پنج میلیارد بدهی به کی بگویم من که در جلسه صندوق نمی گذارم به کسی بگویم پنج میلیارد پول بده بلند شدم رفتم کربلامستقیم حرم امام حسین هم نرفتم رفتم حرم قمر بنی هاشم گفتم آقا به من ربطی ندارد برادرتان بدهکارهستند من به خود آقا نگفتم به شما اومدم بگویم مجلس برادرتان بود به من ربطی ندارد آقای ملایی من اگر به صدق و دقت کلام ایشان دقت نداشتم این را نمی گفتم ایشان از کربلا اومد خونه زنگ زدند یک کسی اومد تو تا نشست گفت امام حسین نباید بدهکار کسی باشد شنیدم امام حسین بدهکار است در مجلس شما نباید امام حسین بدهکار کسی باشد گفت یک کیسه ای گذاشت مقابلم مهلت نداد من کیسه را باز کنم رفت باز کردم وقتی رفت دیدم یک شمش طلا هست فروختیم چهار میلیارد و نیم یک نفر آقا هر کس هر چقدر سهمش است می دانید اصلا عزای امام حسین حرم امام حسین قدیمی ها یادشان است یک کسی انگشتر می دادو خانمی انگشتر می داد یکی دستند و النگو می داد فردای قیامت پیشمان نشویم اگر ما یک حدیث دیگر بخوانم ببینم بعد از تلاوت قرآن به کجا می رسیم یک کسی آمد محضر امام صادق علیه السلام من دیروز سخنرانی کردم گفتم چی بگویم اینها خادمین اربعین بودند همایش بود خدمتگزاران اربعین سید الشهدا سلام الله علیه گفتند گفتم چی بگویم به شما گفتم اگر ما بشناسیم امام حسین سلام الله علیه آقا را اگر بشناسیم اون وقت ارزش خدمت به زائرینشان را ما نمی شناسیم و اعتراف می کنیم اصلا نمی شناسیم هیچ کسی هم کجا مقام سید الشهدا سلام الله علیهما امام حسینی که روایت فرمود لیس ملک مقرب و لا نبی مرسل تمام فرشتگان مقرب و تمام انبیاء التماس می کنند روایت در کامل الزیارت است یسئل الله از خد ا التماس می کنند به ما اجازه بدهید از خدا التماس می کنند خدایا اجازه بده ما برویم زیارت امام حسین لیس من ملک مقرب و لا نبیٍ تمام فرشتگان و تمام انبیا التماس می کنند من یادم است یک وقت یک عده از عراق اومده بودند زائرین عراقی رفته بودند مشهد امام رضا علیه السلام برگشتند آمدند قم خدمت آیت الله العظمی وحید خراسانی من اتفاقا اونجا بودم گفتم اومدیم یک موعظه ای فرمودند کجا بودید شما گفتند ما عراقی بودیم اومدیم اینجا رفتیم زیارت امام رضا بر می گردیم خانه هایمان گفتند رفتید عراق نروید خونه هایتان اول می روید حرم سید الشهدا زیارت می کنید می روید خانه هایتان عراقی که دائما اینجاست و اومده زیارت امام رضا بر می گردد می گوید خونه ات نروی اول برو زیارت سید الشهدا یک کسی آمد این داستان را بگویم عرضم در این بخش تمام امد خدمت امام صادق حدیث داریم در کامل الزیارات به امام صادق اسمش عبدالله بن ابی از اصحاب درجه یک امام صادق است گفت من به شوق دیدار خواهش می کنم قصه را عنایت کنید گفت به شوق  دیدار شما تجشمت یعنی به سختی این راه را طی کردم آمدم زیارت شما از راه دور آمده بود و سختی آمده بود گفت من به سختی به عشق شوق من عشق من به زیارت شما به سختی آمدم دیدارنه اینکه بخواهد منت سر امام صادق بگذارد نه می خواست یک حاجتی داشت به آقا بگوید برای من دعا کنید من به سختی آمدم و آسان نیامدم اینجا امام علیه السلام فرمود که چرا اومدی زیارت؟ رفتی زیارت دوباره تکرار می کنم کامل الزیارات باب شصت و نه را ببینید برای چی اومدی زیارت گفت شوق دیدار شما ولی خدا و حجت خدا سختی را تحمل می کنم فرمود هل لا اتیت من کان اعظم حقا منی علیه می خواستی بروی زیارت اون آقا و بزرگواری که حقش بالاتر و بزرگتر است بر تو نسبت به من گفت آقا کی از شما بالاتر ناراحت شد گفت آقا من به سختی اومدم سختی راه هیچی تازه شما به من می گویی برای چی اومدی کی دیگر حقش از شما بالاتر است عین روایت است فرمود الحسین ان لا اتیت الحسین فدعوت الله عنده و شکوت الیه حوائجاً می خواستی بروی کربلا اونجا حرف هایت را بزنی ولی خدا و حجت خدا به امام می گوید با سختی آمدم فرمود بیخود اومدی اینجا چرا اونجا نرفتی مکرر روایت داریم مجال نیست من بخوانم افراد می آمدند می گفتند ما اومدیم زیارت شما و شهدای احد فرمود برای چی اومدی زیارت شهدای احد اگر ما عظمت این زیارت و عظمت سید الشهدا را درک کنیم این شب ها و روزها تمام وجودمان می شود وقف سید الشهدا سلام الله علیه.
ملایی:  خیلی عالی متشکرم حاج آقای حجت الاسلام حسینی قمی برای این قسمت از برنامه بر می گردیم محضرتان بیننده های عزیز و شنونده های گرامی یک خبر و یک نکته بعد انشاالله ادامه برنامه خبر اینکه گفته شد حی علی العزامحرم دارد می آید و رسید مثل هر سال معاونت صدای رسانه ملی رادیو محرم را از امروز شروع می کند کارش را ساعت پنج بعد از ظهر امروز همزمان با تعویض پرچم گنبد آقا امام رضا علیه السلام و اعتاب مقدسه رادیو محرم هم کار خودش را شروع خواهد کرد از ساعت پنج بعد از ظهر فرکانس موج اف ام ردیف 96 مگاه هرتز است حاج آقای حجت الاسلام حسینی قمی من تصویر را نگه دارم دوستان هم تصویرش را بدهند و استاد حجت الاسلام حسینی قمی.
حجت الاسلام حسینی قمی:   ببینید من در غدیر هم تقاضا کردم یک کتاب بخوانیم بالاخره مجالس خوب است ولی یک کتاب بخوانیم یک قدم آشنایی مان با نهضت سید الشهدا بیشتر باشد این کتاب را آیت الله جاویدان نگاه کردم تمامش را خواندم انصافا مصادر بسیار فراوان و مختصر هم هست عاشورا چگونه و چرا یک وقتی بگذارند برای مطالعه.
ملایی:  انشاالله بسیار عالی نکته ای که قبل از قرآن کریم خدمت تان بگویم قربانی اول ماه برنامه سمت خداست زیر نویس ها را حتما نگاه می کنید کانال و فضای مجازی برنامه را حتما می بینید سامانه 20000303 اطلاع از چند و چون کار و اطلاع از قربانی این سامانه خدمتگزار شما هست بیست هزار سیصد و سه ثواب تلاوت آیات قرآن کریم صفحه 121 سوره مبارکه مائده آیات 78 تا 83 را تقدیم کنیم محضر آقایی که سرش بر بلندای نیزه قرآن تلاوت کرد.
(قرآن کریم صفحه 121 سوره مبارکه مائده آیات 78 تا 83)
ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم امروز آخرین روز ماه ذی الحجه است دوستان من زیر نویس می کنند نمازی را که برای این روز هست انشاالله می خوانید و من و رفقای خوبم در برنامه را دعا می کنید فردا که آغاز ماه مبارک محرم است به توصیه آقا امام رضا انشاالله دعا کنیم و طلب فرزند بکنیم اونهایی که فرزند می خواهیم این روز از خدای متعال بخواهیم فردا را موفق به روزه داری هر کس می شود برای ما هم دعا کند این دو تا نکته را فردا روز اول  ماه محرم داشته باشید دعا برای طلب فرزند و انشاالله روزه داری حاج آقای حجت الاسلام حسینی قمی بفرمایید.
حجت الاسلام حسینی قمی: من هم اضافه کنم صدقه اول ماه یکی از جلوه های مجالس سید الشهدا است که دستگیری از فقرا داشته باشیم در روایت داریم لو کان سخاء رجلا اگر سخاوت را به صورت یک انسان مجسم کنند لکان حسینٌ عزیزان خواهش می کنم اول محرم شب عزا یک صندوق برای فقرا مستمندان انشاالله به برکت سید الشهدا نماز اول ماه و صدقه را فراموش نکنید خدا را قسم می دهیم به حق امام حسین و سید الشهدا و حضرت زهرا سلام الله علیه توفیق بهترین عزاداری و بهترین خدمتگزاری را در این ماه مخصوصا در این دهه تا شب عاشورا به همه ما عنایت بفرمایند خیلی ها دیروز از دنیا رفتند و نرسیدند به مجلس عزای امام حسین یک سجده شکر به جا بیاوریم که خدایا ممنونت هستیم که ما را راه دادی به مجلس عزا
ملایی:  خیلی متشکرم و سپاسگذارم از شما انشاالله عمری باشد و سعادت فردا هم خدمت تان هستم می دانید شبنه و یکشنبه و دوشنبه حقیر افتخار خدمتگذاری دارم و سه شنبه چهارشنبه و پنج شنبه آقای نجم الدین شریعتی در پناه اباعبدالله الحسین سلام الله علیه باشید.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها