خیلی خوش آمدید به برنامه ای که با حضور حاج آقای حجت الاسلام صفایی عزیز و بزرگوار هست قرار است دقائقی پیش رو در محضر ایشان باشیم بفرمایید لطفا. خیلی خوش آمدید جناب آقای صفایی عزیز. حجت الاسلام صفایی: بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک جنابعالی و مردم عزیز و گرانقدر سلام عرض می کنم و عرض ادب و دعای خیر دارم و تسلیت عرض می کنم شهادت امام صادق علیه آلاف و التحیۀ و الثناء امام صادق در طول تاریخ اسلام، نقش احیاگر داشته اند و از فرصتی که پیش آمد تمام مبانی اسلامی و معارف اسلامی در همه ابعاد خودش که به شدت مورد تعرض قرار گرفته بود احیاء کردند و مسیری را برای جهان اسلام باز گذاشتند که تا قیامت این مسیر که همان صراط مستقیم هست الحمدلله مثل خورشید تجلی داشته. ملایی: الحمدلله رب العالمین به خاطر نعمت ولایت و اهل بیت و ائمه طاهرین به ویژه صاحب مذهب مان امام صادق علیه السلام. حاج آقای صفایی در بحث محبوبان خدا هستیم بحثی که قبل از ماه مبارک رمضان جنابعالی داشتیم به تناسب ماه رمضان یکی دو جلسه تغییر کرد و اما از هفته پیش، پیش می بریم تتمه ای از بحث قبل فرمودید از بحث حیاء به عنوان عامل محبوب شدن نزد خدا مانده، درسته؟ خدمت تان باشیم. حجت الاسلام صفایی: در رابطه با حیا، تعریف کردیم آثار و برکات حیا بیان کردیم، مواردی که باید انسان حیا از آنها کند، بیان کردیم خدا و فرشتگان و پیامبر و حجت خدا و خود انسان و مخلوق و آثار و برکات حیا، اما این تتمه مانده که اگر انسان مراعات حیا نکند، چه عواقبی دارد؟ این تتمه از بحث موضوع گذشته، یکی از عواقب بسیار بد بی حیایی سقوط در باتلاق متعفن کفر و کفران هست انسانی که حیا ندارد، مسیری را طی می کند که یک: خدا را نمی بیند چون اگر خدا را می دید حیا می کرد در محضرش و گناه نمی کرد و از آن طرف نعمت بزرگی که خدا بهش داده عمر مصروف در فعل گناه نمی کرد، به همین جهت فرموده اند که پیامبر گرامی اسلام این نکته را فرمود قِلَّةُ اَلْحَيَاءِ اَلْكُفْرُ یعنی کمی حیا کفر تو است چه برسد به بی حیایی، علت کفر هم عرض کردم که خدا را نمی بیند حجت خدا را نمی بیند خودش را نمی بیند، فرشتگان را نمی بیند، خوب کفر یعنی ندیدن دیگر. ملایی: انکار به نوعی. حجت الاسلام صفایی : بله انکار عملی هست. نکته دیگری که بی حیایی پیامد دارد این است که شخصی که حیا ندارد دارای شخصیت ارزشمندی نیست مردم نمی توانند رویش حساب بکنند، مردم نمی توانند در کنار او یک زندگی با آرامش داشته باشند، چون این بی حیایی موجب می شود خیری در وجود این شخص نباشد، امیر مومنان می فرماید مَنْ لا حَیاءَ لَهُ فَلا خَیْر فِیهِ; (نهج البلاغه، حکمت 223) کسی که حیا ندارد هیچ خیری در او نیست، یعنی انسانی که بی حیا است شر هم هست، آن شر الاشرار هم در جلسه قبل گفتیم. به همین جهت است که انسانی که حیا ندارد، دارد یک شخصیت غیر انسانی و به شدت روحی تعرض به دیگران را دارد، چون شرم که ندارد، مانعی ندارد برایش که هر کاری که بکند، به همین جهت انسان هایی که بی حیا هستند، حیا ندارند، انسان های بی شخصیت، و بی ارزشی هستند. سومین پیامد، و عواقب بد بی حیایی این است که کسی که حیا نداشته باشد برایش کم می شود کسی که حیا دارد گناه نمی کند، و کسی که ورع ندارد، قلبش می میرد یعنی قلبش سیاه می شود، و کسی که قلبش سیاه شد درون آتش جهنم می رود، یعنی از بی حیایی سرچشمه می گیرد بی تقوایی بی ورعی و از بی ورعی این موت معنوی قلب، قلبش دیگر سیاه می شود و از سیاهی قلب که دیگر هیچ گیرندگی هدایت های الهی ندارد، موجب این می شود که سرانجامش جهنم می شود به همین خاطر امیر مومنان می فرماید مَنْ قَلَّ حياؤُهَ قَلَّ وَرَعُهُ. (گنج حکمت، ص 123) کسی که حیائش کم است ورع و تقوایش هم کم می شود و من قلب ورائه مات قلبه، کسی که ورعش کم باشد قلبش سیاه می شود دیگر و من مات قلبه دخل النار، در آتش جهنم یعنی از بی حیایی خیلی چیزها تولید می شود، بی تقوایی، سیاهی قلب، سرانجام عاقبت شر. چهار پیامد ناگوار بی حیایی آن شرارت فردی و اجتماعی است، انسان بی حیا مثل یک بمبی است و یک شیء ای است که هر آن احتمال دارد انفجار شخصیتی پیدا کند و از این انفجار شخصیتی دیگران را مورد صدمه قرار بدهد، مثلا کسی که حیا اخلاقی ندارد، احتمال دارد نگاه به نامحرم بکند، احتمال دارد تعرض به دیگری بکند، کسی که حیا اقتصادی ندارد مال مردم می رود می خورد، گرانفروشی می کند ، احتکار می کند، کسی که حیاء شغلی ندارد مبتلا به رشوه می شود بعضی اموراتی که به همین جهت فرمودند که شما اگر بخواهید شخصیت یک انسان را ببینید که دارای چه ویژگی هست نگاه می کنید به درجه حیاء و به همین جهت فرمودند که حیاء موجب خیر هست، و بی حیایی موجب شر هست. یکی دیگر از پیامدهای ناگوار بی حیایی، خروج از مقام انسانیت است، و نزول در عرصه حیوانیت، یعنی انسانی که حیا ندارد کارهایش را انسان نگاه می کند مثل کارهای حیوانات است اما انسان با حیا با رفتارهایی که منشأ از حیا هست نشان می دهد که این دارای مقام انسانی است، من یک نمونه برایتان مثال بزنم، اگر شخصی به انسان بدی کرد، حالا یا با رفتار، یا با زبان، انسان با حیا شرم می کند جوابش را بدهد، مثل او بشود، با سکوتش خیلی حرف ها می زند، چون حیا دارد، در قبال او، همان کاری را انجام بدهد که بد بوده، آن هم همان بدی را تکرار بکند، حیا می کند، سکوت می کند و شرم می کند، سرش را زیر می اندازد، و با سکوتش خیلی حرف ها می زند، یک نکته محضر شما عرض بکنم، در زندگی انسان بدی از دیگران می بیند طبیعی است، انسان اجتماعی زندگی می کند، گاهی از خودی است و گاهی از غیر خودی است ولی می بیند، دو نمونه پاسخ داریم، یک نمونه این هست که خود انسان همان کاری را بکند که او باهاش کرده، این می شود همان کار بدی که او کرد ما ناراحت بودیم من خودم دارم تکرار می کنم، پس من هم کار بد کردم، اما یک وقت انسان با سکوت و برخورد پر از حیا کار را واگذار می کند به خدا، این بزرگترین جواب برای اون شخص هست، به همین خاطر، ساحت مقدس حضرت سید الشهداء به حضرت زین العابدین وصیت کردند گفت پسرم بترس از کسی که هیچ یاوری جز خدا ندارد، بله این فرد کار را به خدا واگذار می کند سکوت می کند این من عمل او را مرتکب نمی شوم او به من ظلم کرد من به او ظلم نمی کنم اما من فرد را به خدا واگذار می کنم، یک سری مثال حقوقی سر جای خودش اما من جوابش را نمی دهم و کار را به خدا واگذار می کنم، این است که اگر فردی ظلم کرد و مظلوم کار را به خدا واگذار کرد بترسد از آن عذاب الهی، آن وقت دیگر خدا طرف او هست او مظلوم نیست که یک انسان ناتوانی مثل من باشد. ملایی: محدودیت دارد حجت الاسلام صفایی : خدایی است که و هو علی کل شیءٍ غدیر هست و این یک نکته ای است، به همین خاطر انسان با حیاء دارای مقام انسانیت هست، در دایره انسانیت تعریف می شود، و انسان بی حیا، جایش یک جای دیگری هست، این کاری می کند که نوعاً حیوانات انجام میدهند، فرموده اند که إن کنت لا ممّن فی السّماء تخاف اگر شما از آن طایفه ای هستید و از آن گروهی هستید که نه از آسمانیان می ترسید و لاممّن فیالارض تستحی نه از روی زمینیان حیا می کنید، این یک نکته ای است و یک میزانی است که باید خودت را از حیوانات بشمارید، تعد نفسک فی البهائم، در حیوانات و بهائم خودتان را شناسنامه تان را باید آنجا صادر شود دیگر، اینجا تعطیل است دیگر خط زده می شود آنجا. اینی که انسان با حیا انسان هست، انسان بیحیا حضرت می فرماید که این عبور کرده از انسانیت و نزول کرده و سقوط کرده در عرصه حیوانیت، کاش در همان گروه و مرتبه آدم بماند أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ، بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا (اعراف، 179) چون دیگر توقع از هم انسانی که دارای این شأنیت و قوه است و این رشد انسانیت بکند این نیست که این طور رفتار کند، از بهائم توقع نیست حیوان هستند دیگر از انسان توقع هست کار حیوانی انجام داد معلوم می شود که از حیوان هم پایین تر و بی ارزش تر است، اما محبوب دیگری که بحث بسیار زیبایی دارد، و این بشارتی است برای همه مردم، که اگر این نکات را انجام بدهیم مورد محبت خدا قرار می گیریم، و از آثار محبت خدا بهره مند می شویم، آن ذکر است، که انسان اهل ذکر باشد، همه مردم هم اهل ذکر هستند، حالا در یک مراتبی همین که انسان نماز می خواند اهل ذکر می شود، ولی ذکر الله الاکبر هست نماز، به همین خاطر فرمودند که من اکثر ذکر الله احبه هر کس زیاد ذکر خدا بگوید محبوب خدا می شود، و در جلسات قبل گفتیم کسی که محبوب خدا می شود خداوند امر می کند، امر تکوینی است کسی نمی تواند تخطی بکند به پیامبران، به برگزیدگان، به فرشتگان، به فرشتگان عرش، می گوید این محبوب من است شما هم او را دوست بدارید، یعنی انسانی که محبوب خدا شد، محبوب عالم وجود می شود کسی که محبوب خدا شد در دنیا مورد لطف و عنایت خدا ودر قیامت معلوم است جایگاهش کجاست، بهشت است دیگر، قرب الهی است، ذکر یعنی یاد کرد یادبود، هم انسان یاد بکند، و هم به یاد بماند، یعنی هم ذکر خدا بکند می شود یاد کرد، و هم یادبود این تو ذهنش یاد خدا باشد، ولو یاد نمی کند، ولی یاد خدا باشد، لذا این را بهش می گویند ذکر. تنها عبادتی که هیچ حدی ندارد، و خداوند تصریح کرده زیاد بگویید ذکر است يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا (احزاب، 42) یعنی محدودیت ندارد حج محدودیت دارد، یک زمانی شروع می شود و یک زمانی تمام می شود، نماز پنج وعده هست، و رکعات خاصی دارد، روزه که واجب هست حد خاصی دارد، زکات، خمس، حد خاصی دارد، اما ذکر خدا حد ندارد، این معلوم می شود این خیلی ارزشمند است خیلی مورد عنایت است که خدا حدی برایش نگذاشته بیاییم، اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً ، و بعد یک نکته خیلی مهم است، اینجا می فرماید یا ایها الذین آمنوا یعنی همه لیاقت ندارند، فقط مومنان لیاقت دارند، که ذکر بگویند، یا ایها الذین امنوا اذکروا الله ذکراً کثیرا و صبحوهه بکرتاً و اصیلا يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا (احزاب، 42) تسبیح خدا بگویید صبحگاهان و شامگاهان به همین خاطر امام صادق می فرمایند ذکر خدا چی می تواند ذکر خدا بگوید، می فرماید اکثروا ذکر الله مستطعته تا می توانید ذکر خدا بگویید تا می توانید این عنایت داشته باشید و یکی از حسرات در روز قیامت این است که لحظه ای گذشته و من ذکر خدا نکرده ام، لذا می فرماید که مستطعتم فی کل ساعت من ساعات لیل و النهار تمام ساعات این کار را بکنید فإن الله امره بکثرت ذکر و بعد بیان می کنند که یکی از حسرات همین است که یک روز بر ما گذشت و یک ساعت بر ما گذشت و ما غافل بودیم از ذکر خدا، و ما من ساعتٍ تمروا ابن آدم، ابن آدم فرزند آدم انسان یک روز یک ساعتی ازش عبور بکند و لم یذکر الله فیها و ذکر خدا نگفته الا عصر علیها یوم القیامه این از این ساعت یک نکته برایش می ماند که غافل از ذکر خداست آن حسرت در روز قیامت است، که من چرا استفاده از این ساعت نکردم از این لحظه نکردم، از یاد خدا غافل شده ام. به همین جهت است که می گویند هیچ وقت غافل نشوید از ذکر خدا و از یاد خدا و از یاد کرد الهی دلا تا به کی از ره دوست دوری، گرفتار دام سرای غروری، تو را خواب غفلت گرفته است در بر چه خواب گرانی، الله اکبر انسان در دنیا جاذبه ها اون را فرا می گیرد و ازذکر خدا غافل می شود. ملایی: آقای صفایی اینطوری باشد که هیچ حاملی نمی تواند آن حسرت ما را آن دنیا حمل کند که، خیلی حسرت خواهیم خورد. حجت الاسلام صفایی : چرا چرا، ما گاهی فکر می کنیم که باید مرتب به زبانمان ذکر بگوید و تسبیح هم دستمان باشد نه کار خیر که انجام می دهیم ذکر است، احترام به کسی می گذاریم ذکر است الان صحبتش را می کنیم مفصل، خدمت به مردم می کنیم ذکر است، آن ذکر عملی است، اینقدر ذکر مهم هست، که امیر مؤمنان می فرماید که اسئلک ان تصلی علی محمد و آل محمد خدایا از شما می خواهم درود می فرستیم بر محمد و آل محمد تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ مرا از کسانی قرار بده که مدام ذکر شما می کنند و لا ینقص عهدک، و عهد ات را هم نمی شکنم باز در یک دعا می فرماید اللهی الهمنی بذکرک لا ذکرک خدایا کاری بکن من از این ذکر عبور بکنم بروم ذکر دیگری انجام بدهم یک ولع و یک اشتیاق و یک عشق به ذکر داشته باشم و ذکری که تمام کردم و شروع کردم فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ «7» وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ (شرح، 8) می گوید من از این ذکر بروم به ذکر دیگر، مدام ذکر بگویم. نکته ای که هست اینجا ما چه عواملی باعث می شود که ذکر خدا را با آن اقسامش که آینده می آید ترک کنیم غافل شویم، دو تا عامل عمده وجود دارد: 1- اینکه اینقدر برایمان امورات زندگی مهم است که امورات مهم زندگی را ترجیح می دهیم به ذکر خدا، لذا خداوند می فرماید یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و اولادکم ان ذکر الله، نکند خدایی نکند مسائل زندگی تان آن فرزندانتان و اموالتان و آنها برایتان عمده بشود و یاد خدا را فراموش کنید و مبتلا به گناه بشوید، اینطور نشود دیگر و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون اگر کسی این کار را بکند زیان کرده، گاهی انسان به خاطر دارایی اش گاهی به خاطر فرزندانش خدا را نادیده می گیرد، خدا را فراموش می کند، این معنایش این است خدا را فراموش می کند، خدا که فراموش کرد دست به هر کاری می زند، می گوید اینطور نباشید پس یکی از عواملی که انسان از یاد خدا دور می کند و مبتلا به خدا فراموش می کند، زندگی مادی اش است، یکی دیگر هم باعث می شود انسان یاد خدا را فراموش کند آن شکست از شیطان هست، اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ (مجادله، 19)، انسان در قبال وسوسه های شیطان تسلیم می شود بار اول تسلیم شد باز ذکر خدا می گوید حالا یک گناهی کرد بار دوم و سوم تا این شرایط پیدا می شود استحوذ علیهم الشیطان ، شیطان چیره می شود بهشون دیگر ذکر خدا را فراموش می کند می گوید خدایا در زندگی شان نقش نمی دهند برای خدا حسابی در زندگی شان باز نمی کنند، خدا را فراموش کرده بود دیگر کاری با خدا ندارد مبتلا می شوند به گناه، دیگر از حزب الله بیرون می آیند دیگر سیطره شیطان برایشان می گیرد اولئک حزب الشیطان ملایی: دلا غافل ز سبحانی چرا اسیر نفس شیطانی بود قدر تو افزون ار ملائک قدر خود نمی دانی چه حاصل حجت الاسلام صفایی : شعر بابا طاهر است، با توجه به اینکه این عوامل باعث می شود که انسان ذکر خدا را فراموش کند ساحت مقدس پیامبر می فرماید که شما فکر می کنید اموال و اولاد و شغل و پست و دارایی و اینها چیزهای مهمی هستند؟! نه اون چیزی که محبوب و مهم هست آن ذکر خداست، لذا می فرماید شیء عملٌ پیامبر می فرماید لیس عملٌ هیچ عملی نیست که احب الی الله که محبوب تر نزد خدا باشد و لا أنجا لعبدٍ نجات بخش تر برای یک انسان من کل سيّئهٍ في الدنيا والآخِرَةِ مِن ذِكرِ اللّه (کنزل العمال) هیچ چیزی محبوب تر از ذکر خدا نیست هیچ چیزی نجات بخش تر از گناه در دنیا و عذاب در آخرت و ذکر خدا نیست لذا این ذکر محبوب هست، خود ذکر محبوب است حالا عامل و فاعل ذکر هم که ذاکر هست اون هم محبوب خدا می شود دیگر، و این ذکر باعث می شود که این انسان که محبوب خدا شد در طریقی قرار بگیرد که اون طریق هم محبوب خداست و سرانجامش بهشت است. اما خود ذکر ما فکر می کنیم فقط ذکر زبانی است که یک سبحان الله بگوییم و یک لا اله الا الله بگوییم نه ذکر بر سه قسم است، ذکر قلبی که قلب انسان همیشه یاد خدا باشد، یعنی قلب انسان حاکم درش خدا باشد، انسان در همه حال خدا را حاضر و ناظر بر اعمالش ببیند، در درون قلبش ایمان به خدا باشد، و از همه مهمتر اینکه قلبش مال خدا باشد، انسانی که قلبش مال خداست قلب هم نه این قلبی که خون را پالایش می کند و پخش می کند، نه یعنی آن نهاد هدایت درونی انسان، خوب قلب فرمانده انسان هست، اوست که انسان را جهت می دهد، که کدام طرف برود و کدام طرف نرود و اقدام بکند و اقدام نکند مرکز تمایلات است، می گوید قلب که مال خدا شد، مایل به خدا شد، یعنی مال خداست، یاد خدا همیشه در دل دارد و ایمان به خدا دارد، و خدا را حاضر می بیند، و تمام زندگی را با خدا تنظیم می کند، چی او دوست دارد، مثلا مادر یک فرزندی دارد تمام مواد غذایی و زندگی اش را تنظیم می کند این چی دوست دارد برایش بسازم و چیکار می کند خوشش بیاید انسان نوعاً کوشش می کند آن چیزی که محبوبش دوست دارد انجام بدهد، اگر قلب که مرکز فرماندهی درونی انسان هست، این یاد و ذکر الهی در درونش باشد این دیگر فرمان می دهد زمانی انجام بدهد که محبوب هم می خواهد عمل اون انجام بدهد که محبوب هم بخواهد لذا گفتند بالاترین ذکر، ذکر قلبی است، اکثر عرفا گفتند بزرگان این عرصه گفتند ذکر قلبی است چون ذکر زبانی همه می توانند بگویند، سبحان الله سحابی پیامبر گفت، پیامبر فرمود هر کس ذکر لا اله الا الله بگوید خداوند یک درخت در بهشت براش وضع می کند این خیلی ذکر لا اله الا الله است گفت یا رسول الله من خیلی ذکر لا اله الا الله می گویم بنابراین بهشتی های ما خیلی درخت در بهشت دارند، گفت بله اگر آتش به جانش نندازید، این ذکر اینطوری است ذکر زبانی، اما ذکر قلبی یعنی تمام وجود انسان یاد خداست وقتی می خواهد نماز بخواند قلبش با خداست این که خیلی ها از عزیزان سوال می کنند چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم مال این است که این چند دقیقه نماز می خواهیم حضور داشته باشیم در عوض آن همه ساعات روز قلب مان با خدا نیست در این نماز قلب مان با خدا بشود این نمی شود باید مدام قلب مان با خدا باشد. تجلی این حضور نماز می شود. پس بنابراین، ذکر عالیه ی اولیه، ذکر قلبی است انسان در قلبش یاد خدا باشد، تجلی اش هم این می شود، همیشه خودش را در محضر خدا می داند و خدا را قرین خودش می داند و در شرائطی خودش را قرار می دهد که خدا قرین بشود و با خدا قرابت دارد و عشق و علاقه و محبتش هم به خداست؛ لذا فرمودند بالاترین نوع ذکر، ذکر قلبی است. چون مرکز فرماندهی است بعد ذکر زبانی است يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا (احزاب، 41 و 42) دیگری ذکر عملی است ذکر عملی هم همان انجام واجبات و ترک محرمات و انجام وظیفه، آن هم ذکر است. به همین خاطر امیر المومنان فرمودند که من اتاء الله فقد ذکر الله کسی که اطاعت خدا می کند احسان می کند، کار واجبش را انجام می دهد، محرم را ترک می کند و کار حرام را ترک می کند خدمت می کند همین سلام که می کند، این اطاعت را خداوند فرموده یک صلوات بر محمد و آل محمد می فرستد این اطاعت خدا می کند، اما واجبات و محرمات را ترک می کند این ذکر خداست لذا انسانی که قلبش با خداست ذکر خدا می کند انسانی که عملش حرام نیست بلکه دارد اطاعت خدا می کند و ذکر خدا می کند حالا اگر زبانش هم به ذکر باشد این مثلث ذکر کامل می شود و اوج ذکر است اما اگر انسان، زبانش حالا مثلا دارد صحبت های شخصی می کند دارد یک مطلبی می خواند و صحبتی نمی کند اینجا فعلش ذکر است قلبش ذکر است لذا اگر قلب ما الهی بشود عمل مان الهی بشود مدام داریم ذکر می گوییم شاید گاهی عمل هم نمی کنیم همین عمل نکردن برای این باشد که من توان پیدا کنم عمل خیر انجام بدهم با ذکر است اگر عمل نکنم و خودم بگیرم حرام مرتکب نشوم چون حرام یک فعلی است باید انجام بدهیم من خودم بگیرم انجام ندهم همین انجام ندادن گناه ذکر خداست لذا می گویند در ماه مبارک رمضان خواب هم عبادت است، چون ذکر است نفس هم ذکر است حالا اگر زبان انسان بیاید آن کامل می کند، گاهی مواقع ما فکر می کنیم ذکر یعنی لا اله الا الله گفتن نه یک هدایت یک جوانی، شخصی یک حرف خیری و یک نفر غمگین شده و مشکلی دارد انسان برود کنارش تسلی خاطر بدهد می شود ذکر خدا، خوبی دیگران را بیان کند می شود ذکر خدا، شرایط فراهم هست که انسان با غیبت و با تهمت، با افترا دیگری را خرد بکند زبانش را کنترل بکند، می شود ذکر خدا، به همین خاطر انسان در یک شرایطی که قرار می گیرد چون منبع و منشأ ذکر زبان هست قلب هست و جوارح بدنی مثل دست و اینها این مدام دارد ذکر خدا می کند همین که انسان نگاه به یک برنامه خوب دینی می کند، دارد ذکر خدا می دهد گوش به قرائت قرآن می کند ذکر خدا می کند چون فعل است و ذکر عملی می کند یا خودش یک کار خیری انجام می دهد ذکر خدا می کند اینها تمام به یک نیازمند کمک می کند این ذکر خدا دارد بنابراین شرایط برای این که تمام زندگی انسان ولو خواب ذکر خدا باشد خدا فراهم کرده انسان در طول روز ذکر خدا کرده الان باید استراحت بکند که باز فردا (37:36 ؟؟؟) نداشته باشد این هم باز ذکر خدا می شود، به همین جهت هست که انسان سفره ذکر خدا برایش گسترده هست باید استفاده بکند، دیگر اگر استفاده نکند این چیزی است که خودش مبتلا کرده. نکته دیگری که در رابطه با ذکر هست، آثار و برکات ذکر است که بسیار فراوان است اولینش محبوبیت نزد خداست که عرض کردم، که اگر انسان ذاکر الهی باشد حالا قلباً و زباناً و رفتاراً و تکرار کند این محبوب خدا می شود پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّهِ أحَبَّهُ هر کسی زیاد ذکر خدا کند این محبوب خدا می شود، از آثار محبت خدا فراوان استفاده می کند، یکی از آثار و برکات محبت خدا این هست که انسان در بحران که قرار می گیرد خدا اون را نجات می دهد چون محب هیچ وقت دوست هیچ وقت راضی نیست دوستش در بحران تلف بشود، خدا که محب انسان شد آن انسان محبوبش شد و در گرفتاری ها نجاتش می دهد از آن طرف خیرات و برکات و توفیقات بهش می دهد برای نماز شب یک کاری می کند که بیدار بشود توفیق نوافل پیدا می کند نمازش خدایی نکرده قضا نشود و این آثار و برکات شامل حالش می شود. یکی دیگر از برکات ذکر حالا من در رابطه با اون قبلی یک داستان خدمت تان تعریف کنم خدا رحمت کند آقا شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح، برای من نقل شد از بزرگان نقل کردند، که ایشان گفته بودند که من شب ها برای نماز شب بیدارم می کنند، و انسان ها نیستند من را بیدار می کنند فرشتگان هستند گاهی می گویند حضرت آیت الله مثلا حاج شیخ عباس قمی بلند شوید برای نماز شب، گاهی می گویند آقای قمی گاهی می گویند آقای شیخ عباس ولی من را بیدار می کنند برای نماز، یعنی این محبوب خدا که انسان این چنین شد مورد لطف و عنایت محبش قرار میگرفت. سوال شده بود که چرا این عناوین اینطور هست این خیلی عناوین بزرگی است اون بستگی دارد به انجام اعمالی که دارد این خیلی عالی باشد با عناوین خیلی درشت صدایش بکنندوگرنه عادی باشد با شکل طبیعی. ولی خیلی هم پیش می آید که انسان خوب برای نماز شب با این که هیچ تمهیداتی هم نیندیشیده ولی بیدار می شود این نشان می دهد که در طول روز کارهای خوبی انجام داده که از مصادیق ذکر است و خدا اون را دوست داشته لذا توفیق نماز شبی بدهد که دو رکعتش گفتند اوزر من الدنیا و ما فیها هست. ملایی: خیلی ممنونم حاج آقای صفایی بحث ادامه دارد دیگر اگر اجازه بفرمایید بقیه اش را بماند برای هفته آینده این شیرینی اش همچنان تا هفته آینده در کام همه هست و مشتاقانه منتظر هستی، برویم برگردیم. خیلی ممنون از شما بیننده ها و شنونده های عزیز که دنبال می کنید برنامه خودتان سمت خدا را با حضور حاج آقای حجت الاسلام صفایی و اما صفحه 59 قرآن کریم آیات 71 تا 77 سوره مبارکه آل عمران. در محضرش باشیم و ثوابش را هم تقدیم کنیم به وجود گرامی آقا امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما یکشنبه های ما منور به نور وجود این دو بزرگوار است. صفحه 59 قرآن کریم ملایی: خدا را شاکریم که فرصت بهمون داد امروز را هم تا این لحظه درک کنیم و تجربه کنیم همین قرآن خودش ذکر خداست خدمت حاج آقای صفایی باشیم برای دقائق پایانی و نکاتی از همین صفحه ای که آیاتش تلاوت شد حاج آقای حجت الاسلام صفایی با شما هستیم. حجت الاسلام صفایی : ذات اقدس باری تعالی در آیه 76 می فرمایند: بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (آل عمران، 76) یعنی اگر کسی وفای به عهد بندگی اش با خدا کند و تقوا را مراعات کند یعنی گناه نکند، شک نکند که خداوند او را خیلی دوست دارد، و مدام آثار محبتش نصیب این شخص می کند، این دو تا نکته خیلی مهم است یکی وفاء به عهدی که با خدا بستیم ما، ما بنده خدا هستیم عهد تکوینی ما با خدا داریم که بنده او هستیم، و در نظام تشریع رفتاری مراعات دین خدا کنیم، در تکوین اون عهدی که بستیم مراعات کنیم و در تشریع نظام رفتاری هم مراعات دین خدا کنیم محبوبیت ایجاد می کنیم ان الله یحب المتقین. ملایی: انشاء الله خیلی خوب و دعای برنامه امروز. حجت الاسلام صفایی : اللهم صل علی محمد و آله محمد خدایا ظهور آقا امام زمان تعجیل بفرما! دعای خیرش نصیب همه مردم عزیز ما بگردان! شهدا و امام شهدا علو درجه عطا بفرما! به جمیع رفتگان ما به ویژه والدین غریق رحمت واسعه ات عنایت بدار! طول عمر با عزت و ظهور حضرت مهدی و سرافرازی روز افزون نصیب مقام معظم رهبری بگردان! خدایا جمیع مریض های اسلام و مومنین در تمام جهان در هر جایی که هستند در هر شرایطی که هستند هر نوع کسالتی که دارند شفای عاجل عطا بفرما! حاجت حاجتمندان روا بگردان! مکر جهان استکبار به ویژه صهیونیست بین الملل و کشورهایی که سراسر جنایت می کنند به اشد وجه به خودشان برگردان و مردم عزیز فلسطین نجات عاجل عطا بفرما! خدایا هر چه به خوبانت از اولین مرحله حیات داده ای تا الان خیر و برکت و سلامت و عمر و رزق حلال و از الان می دهی تا آخر یک جا نصیب این مردم عزیز ما بگردان. صلی الله علی محمد و آل محمد ملایی: خیلی متشکرم برایتان آرزوی سلامتی داریم حاج آقای صفایی. خیلی متشکرم از شما خانم ها و آقایان و بینندگان و شنوندگان التماس دعا داریم ازتون تا سلامی دوباره خداحافظ