حجت الاسلام میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب دارم خدمت همه بینندگان و مخاطبان ارجمند و شهادت وجود مقدس امیرالمؤمنین (ارواحنا فداه) را تسلیت عرض میکنم، امیدوارم که از برکات حضرت برخوردار شویم و به فضائل این ماه هم به عنایت حضرت راه پیدا کنیم. ملایی: الهی آمین. ما در آستانه شب دوم از شبهای قدر از این سه شب نورانی و البته در آستانه شهادت امیرالمؤمنین هستیم. دیروز یک روایت فرمودید که شد یک مقدمه برای یک بحث بسیار بسیار ارزشمند. فضایل امیرالمؤمنین و مقام ولایت امری حضرت. امروز برای ما چی دارید؟ حجت الاسلام میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین. اللهم كن لوليِّك الحُجَّةِ بن الحسن، صلواتُكَ عليه و على آبائهِ، في هذه السّاعة و في كلِّ ساعةٍ، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلًا و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تُمتّعَهُ فيها طويلا. اللهم صل علیه صلوة لا غایة لعددها و لا نهایة لمددها و لا نفاد لعمدا. اشاره کردیم که صاحب الامر خدای متعال است. ان الله واحد متوحد بالوحدانیه متفرد بالامر. ائمه علیهم السلام را اینطوری آفریده است که بتوانند صاحب آن امر باشند. این صاحب الامر خصوصیاتی باید داشته باشد. باید حجت باشد. در آن احتجاج را قرار داده است. باید بیّنه عالم باشد. بیّنه عالم قرار داده است. باید صاحب العلم باشد. اینها را توضیح دادیم که چرا. اگر امر الهی میخواهد از وجود امام نازل شود و در عالم جریان پیدا کند، امام باید صاحب العلم باشد تا بتواند آن امر را جاری کند. یک روایت هم اینجا راجع به علم حضرت امیر بخوانم. روایت در باب علم حضرت فراوان است. «من عنده علم الکتاباً» تمام علم کتابی که یک قطره آن نزد آصف بن برخیا بود و آن کار را انجام داد، تمام نزد امیرالمؤمنین است. در فضیلت علم حضرت زیاد داریم. این روایت را چون متناسب هست با بحث صاحب الامر بودن عرض میکنم. عرض کردم شما اگر بخواهید از امام استفاده کنید، آن امری که در وجود امام هست از طریق شما در عالم جاری شود، آن علمی که پشتوانه یا حامل این امر هست به شما برسد، باید در مقابل امام چگونه باشید؟ این روایت را چون روایت مفصل است من یک قسمت آن را میخوانم. مرحوم کفعمی از امام باقر نقل کردند. البته مقدمهای دارد، آن مقدمه آن خودش یک بحث پردامنه هست. آن هم اوصاف حضرت امیر هست. تا به اینجا میرسد. میفرماید که «وَ لَمَّا اسْتَوْفَى النَّبِيُّ ص عَلَى عَلِيٍّ ع الْعُلُومَ وَ الْحِكْمَة» وقتی استیفا شد تمام علم و حکمتی که در نزد امیر وجود مقدس نبی اکرم بود به حضرت امیر داده شد. بدون اینکه از نبی اکرم سلب شود. یعنی خدای متعال که به ما علم میدهد که از خودش سلب نمیکند. چون یک حقیقت است. «لما استوفی» فرمود: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا» این أنا مدینه العلم یعنی این. یعنی تمام حقایقی که بر همه انبیاء نازل شده است به نحو کامل در وجود مقدس نبی اکرم است و به امیرالمؤمنین عنایت شده است. از این مسیر باید به سوی نبی اکرم حرکت کرد. همه انبیاء هم که شاگرد نبی اکرم آمدهاند از این باب آمدهاند. هیچ پیغمبری نیست که از مسیر حضرت امیر در عالم عبور نکرده باشد. هیچ راهی نیست. لذا در روایت دارد که انبیای کامل جزء شیعیان کمل امیرالمؤمنین هستند. «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيم» تأویل شده به شیعه امیرالمؤمنین، درست هم هست. شیعه امیرالمؤمنین «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» یک کسی آمد محضر امام صادق گفت: آقا من شیعه شما هستم. حضرت فرمود برو اینطوری بشو، «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»، بعد ادعا کن. عنایت میکنید؟ ملایی: آن تعبیر «انا مدینة العلم و علی بابها» را یک بزرگی میگفت معنی آن این نیست که من شهر علم هستم و هر کس که میخواهد از این به بعد وارد شهر علم شود باید از مسیر علی وارد شود. هر کس که وارد شده است، هر کس صاحب علمی شده است. حجت الاسلام میرباقری: علی باب است. و علی بابها، ازلاً و ابداً، ایشان باب است. عرض کردم این باب شدن هم وقتی است که تمام علوم در حضرت استیفا شده است. تمام حکمت. اصلاً آدم نمیداند یعنی چه. تمام علم و حکمت استیفا شده، شده باب. بعد جالب آن این است. من این روایت را برای این خواندم. این روایت مکرر است. البته خود این یک توضیحی است که «انا مدینة العلم» وقتی است که خود حضرت صاحب همه علم است نه اینکه فقط باب علم است. باب علم نبی اکرم باید همه علوم در او استیفا شود. حکمت استیفا شود. هر کسی نمیتواند بگوید من باب هستم. باب شدن بعد از استیفای تمام علم است. بعد فرمود که خدای متعال «اوجب الله علی خلقه الاستکانة لعلی» بر همه مردم واجب کرده است که مسکین در این خانه باشند. مسکین یعنی فقیری که فقر او را زمینگیر کرده است. اگر فقیر این علم هستی «یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً» نیستی که هیچی. استکانتی باشد، مسکین شویم، از ما استکان بخواهد. کجا خدای متعال استکان را خواسته است؟ فرموده است: «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزيدُ الْمُحْسِنين» فرمود شما وقتی میخواهید بیایید از این در بیایید و بعد هم البته ظاهر آیه راجع به بنیاسرائیل است و آن داستان ولی تأویلی است که اینجا است. حضرت باب مدینة العلم است. وقتی میخواهید از این باب وارد شوید سجداً باید وارد شوید. کسی که سر خود را بالا گرفته است، من هم میدانم خب میدانید. من میدانم یک راه دیگری است. من نمیدانم تو عالم هستی، من مسکین هستم، مستکین هستم. این راه ورود به این عالم است. بعد میفرماید که «وَ قُولُوا حِطَّةٌ» وقتی هم میخواهید از این در بیایید اول باید پاک شوید. اگر این تواضع را کردید، شما را تطهیر میکنم. این تواضع مقدمه تطهیر است، بعد از تطهیر آدم وارد میشود. «نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُم». حالا اگر محسن بودید بیش از اینها به شما میدهم. میفرماید محسن آن کسی است که اعتراف به مقامات میکند. میشود احسان. حالا این یک توضیحی بود. علی ای حال پس این صاحب امر بودن که حضرت امر الهی از اراده ایشان جاری میشود در عالم، تمام قوایی که صاحب الامر هستند تحت فرمان او هستند، کتابی که امر الهی در او تنزل پیدا کرده است در وجود امام است. لذا شب قدر شب امام است. هم کتابی که امر در آن نازل شده است، هدایت الهی در آن نازل شده است، هم قوای ملکوتیای که میخواهند آن امری که در کتاب نازل میشود اینها اجرا کنند، مجری کتاب عالم ملکوت است. این کتاب الهی به وسیله عالم ملائکه در عوالم از جمله عالم انسانی اجرا میشود. تمام اینها در اختیار امام هستند. و شب قدر هم که شبی است که «انا انزلناه فی لیلة القدر» این کتابی که در شب قدر نازل شده دوباره یک تجلیای پیدا میکند و قوایی که میخواهند حامل این کتاب شوند در طرح آن سال که بخشی از کتاب الهی است باید محضر امام بیایند و برای حق و باطل تعیین تکلیف میشود. یعنی اینطور نیست که فقط برای ما تعیین تکلیف میشود. نه، جبهه حق و باطل تعیین تکلیف میشود. این است که دستگاه شیطان شب قدر نگران است چون آن امری که در دست امام است و میخواهد جاری شود ممکن است امسال جاری شود. میدانید که شیطان از خدای متعال مهلت خواسته است. گفته است تا قیامت. خدای متعال فرموده است: «إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم» یک روز معین یعنی تا قیامت نیست. احتمال دارد امسال هم یوم الوقت المعلوم باشد و حضرت اجازه بدهند جمع کند. صاحب الامر است دیگر. لذا در این شبها دستگاه شیطان نگران است. چرا؟ چون صاحب الامر است. به او اذن بدهند امر را اجرا میکند. «و اذنه باظهار امرک» امر را در عالم اظهار میکند. صاحب الامر است. یک بخش این امر ظهور است. حضرت با اظهار امر قیامتی به پا میکند میشود عصر ظهور. با اظهار امر بساط شیطان را جمع میکنند. شیاطین انس را جمع میکند. طومارش را میپیچد. پس آنی که در شب قدر نازل میشود، امر مهمی است. به کسی نازل میشود که صاحب الامر است. تنزل الملائکة والروح که اعظم از همه ملائکه است، باذن ربهم من کل امر. پس ربوبیت الهی میخواهد جاری شود. اینها باذن رب مجاری ربوبیت هستند. ربوبیت که میخواهد جاری شود، چی میخواهد جاری شود؟ فرمان میخواهد جاری شود. این فرمان یک نظامی پیدا میکند. هر بخشی از عالم ملائکه بخشی از این امر را در دست دارند و جاری میکنند، کل اینها از قوای امام هستند. «قدرهم لذلک امرا» ملایی: چه خلیفهای دارد خدا. حجت الاسلام میرباقری: بله. حالا این صاحب الامر را خدای متعال در روایت دارد مقدر کرده است. اندازهگیری کرده برای این. در بعضی از روایات یک اضافهای هم دارد و آن این است که خدای متعال تصویر کرده است. عنایت میکنید؟ صوّرَ. در همین بابی که عرض کردیم باب ولاة الامره، تعبیر این است: فرمود که «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع» از پدر بزرگوارشان امام صادق (س) نقل میکنند در حرم دختر بزرگوارشان هستیم انشاءالله لطف کنند این حدیث را بفهمیم. کلامی که از مصدر جمال و جلال پدر بزرگوارشان هست از طرف قلب ما به به لطف حضرت معصومه برسد. «إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا» ما را آفرید به بهترین صورت. آن کاری که میخواست ما انجام بدهیم متناسب. «فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا» خلق است و تصویر. خدای متعال یک خلقی دارد، بعد صورتی برای این خلق میزند. حالا بدون محور مصور. اینکه گاهی شعرا در باب معرفت میگویند که نقاش و کلک نقاش است واقعاً تمثیل خوبی نیست. این نقاشی عالم صورتگری اوست. خلق است و تصویر. پس خلق متناسب است، تصویر هم متناسب هست. امام میخواست تو را خلق کند. «خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا» بعد «وَ جَعَلَنَا خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ» حالا ما را خزانهدار آسمان و زمینش قرار داد. برای این کار خلق و تصویر میخواهد. حالا در یک روایت دیگری، این صورتگری را توضیح میدهد که چیست. که حالا خدای متعال صورت میزند چکار میکند. ملایی: آن روایت هم از امام کاظم (سلام الله علیه) است؟ حجت الاسلام میرباقری: نه، آن روایت از قال اباعبدالله (ع) است. امام صادق (ع) است. البته این روایت را هم حضرت موسی بن جعفر از امام صادق نقل میکنند. این صورتگری را توضیح میدهند. در این روایتی که الآن میخوانم میفرماید: «وَ لَنَا نَطَقَتِ الشَّجَرَةُ، وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ» که حالا به دنبال این خلق و تصویر بحث این است که... حالا برای این شجره معانی متعددی کردهاند. معانی ظاهری آن. همه این اشجاری که شما میبینید، اینها موجودات زنده هستند. اینها با کسی که امامشان هست، حضرت امام آنها هم هست. صاحب الامر. گفتگویی دارند، لسانی دارند، حرف میزنند، میگویند، میشنوند. البته این شجره به چیز دیگر هم تفسیر شده است. شجره طوبی و شجره طیبه و... عرض کنم که حالا آن را توضیح میخواهم «وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ» این موجودی که خدای متعال خلق کرده است، تسویه کرده، بعد مقام ولایت امر به او داده است، تمام عبادت عالم با او است. او صاحب الامر است. عبادت اطاعت امر است. خضوع و تسلیم و... آن کسی که حامل این امر است و همه امر از طریق اراده او واقع میشود. در عالم عبادت با او واقع میشود. واضح است. ما اگر یک موقع اطاعت فرمان امام را بکنیم و مجرای امر امام بشویم، مجرای امر الهی شدهایم. میشویم عبد. عبادت ما از طریق عبادت امام است. اگر عبادت امام نباشد که آن امر الهی را تحمل کند، دیدید در وصف نبی اکرم در آن صلوات امام عسگری هست. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا حَمَلَ وَحْيَكَ» آسان نیست بار وحی را برداشتن و بعد به مقصد رساندن. اگر برندارد به مقصد برساند، کسی خدا را بندگی نمیکند. عبادت او طریق عبادت دیگران است. درست است؟ اگر امامی نباشد مقدر نشود بعد آن امر عظیم را تحمل نکند، جاری نکند، کسی اطاعت از امر نمیکند. باید امر بیاید در اراده ما جاری شود، چشم ما، گوش ما، قلب ما، قوای ما، ظاهر و باطن ما تحت امر قرار بگیرد، بشویم مجرای امر. این امانتی که خدا به ما داده است که اختیار ما است این را صرف امر کنیم. ملایی: بشویم جزء وجود حضرت رسول و ائمه طاهرین. مجرای تنزل امر الهی است، همان مسیر تصاعد... حجت الاسلام میرباقری: بله، ما بشویم مجرای امر امام در عالم. وقتی مجرای امر امام شدیم، نور امام دارد ظهور پیدا میکند، قوای امام دارد ظهور پیدا میکند. فرمانی که در وجود امام آمده در تو جاری میشود. آن فرمانی که امام میدهند از طریق تو جاری میشود. چطور ما وقتی فرمان میدهیم مثلاً میخواهیم یک گیاهی را تصرف کنیم، دست ما حامل فرمان ما است، ما دست امام میشویم. میشویم حامل فرمان امام. آن وقت عبادت میشود. اگر کسی حامل فرمان امام نشد، حامل فرمان خدا نیست. سرخود در عالم راه رفتن که عبادت نیست. ریاضت است. بازی است. این است که در روایت دارد اگر کسی عبادتی، «یجهد بها نفسه و لیس له امام». امامی که از طرف خداست ندارد، میفرماید: این «والله تعالی شانه لاعمالک و هو ظال المتحیر». ریاضت میکشد ولی در وادی ضلال است. حیرت است. خدا هم غضب میکند، نمیپسندد. عبادت که من درآوردی نیست. عبادت اطاعت امر است. امر هم یک مجرایی دارد. او است که صاحب همه امر است. هر کسی هم که اطاعت میکند، از طریق امام، امر امام درش نازل میشود. امام خودش صاحب فرمان است اما فرمان خدا را مقدم میدارد. او فرمان خدا را اجرا میکند، ما فرمان امام را که همان فرمان خدای متعال است. لذا یک معنای (19:18 نامفهوم) این است. معانی دیگر هم دارد. مربوط به مقام صاحب الامری امام است. امام صاحب الامر است، مطیع امر خدا است. ما هم اگر او را اطاعت کردیم میشود اطاعت الله، میشود عبادت. راههای دیگر غیر از این وجود ندارد. ملایی: بعضی وقتها جوانترها، نوجوانهای ما، این سؤال را یک جاهایی میپرسند که آقا مثلاً چه اشکالی دارد ما از مسیری که خیلیها ریاضت میکشند، آقا یک کارهایی میکند که عجیب است، پس معلوم است که جواب دارد میدهد. درست است. گیر کار اینجا است. حجت الاسلام میرباقری: بله، قوای شیطان هم در عالم کار میکند. مگر قوای شیطان در عالم کار نمیکند؟ مگر خدای متعال دستگاه شیطان را امداد نمیکند؟ دستگاه شیطان هم در عالم است بنا نیست امداد نشود. پس هر چیزی که نتیجه میدهد که معنیاش این نیست که حق است، خیر است. شر هم در این عالم نتیجه میدهد. ملایی: ولی امام وقتی در مسیرش نیست او شر محض است. حجت الاسلام میرباقری: و هر مقداری که از مسیر امر الهی فاصله میگیریم که این امر در عالم صاحبی دارد. شب قدری برای آن گذاشتهاند. شب قدر امری که باید در آن سال امام اجرا کند، آن امر به قلب امام میآید. قوای ملائکه میآیند. حضرت قوای خودش را برای اجرای امر تنظیم میکند. چطور ما وقتی تصمیم میگیریم فرمان خدا را اطاعت کنیم، نور فرمان الهی در قلب ما میآید، بعد متمرکز میشویم، آرام آرام اگر قوی باشیم همه قوای خود را تحت این امر میبریم. قوای خود را آرایش میدهیم، سازمان میدهیم، چشم، گوش، دست، قلب، چطوری تحت فرمان باش، چطوری امر خدا را ببر، امام شب قدر امر الهی بر قلبشان جریان پیدا میکند که حامل این امر کتاب است. «انا انزلناه فی لیلة القدر» بعد این امر وقتی میخواهد در عالم جاری شود، قوای ما هم عالم ملائکه است. آدم اینطوری می فهمد. روح هم از قوای امام است. و بعد امام از طریق این قوا امر را در عالم اجرا میکند. حالا میرسد به ما. ما هم یا حامل امر میشویم یا سر باز میزنیم. سر باز نزنیم یک جور دیگر ما را در عالم راهبری میکنند. در عالم که رها نمیشویم. یک عبارت دیگری بخوانم راجع به صورتگری که خدای متعال امام را تصویر کرده است برای اینکه بتواند امر الهی را در عالم، هدایت را که عرض کردم داستان هدایت است. هدایت را در عالم جاری بکند. روایت از وجود مقدس امام صادق (ع) است. روایت هم در کافی است. ظاهراً در کتاب توحید کافی است. فرمود: «ان الله خلقنا فاحسن خلقنا» در وایت قلبی هم بود. «وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا» بعد فرمود: «وجعلنا» من گمان میکنم این از فروع خلق و تصویر است. چطوری امام را صورتگری کرده است؟ «وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ» امام عین الله در بندگان است. عین صورتگری است. چطور ما را صورتگری کرده است، یک چشمی به ما داده است. امام وقتی در عالم صورتگری میشود عین الله خلق میشود. درست است؟ این چشم، چشمی است که خدا به من داده است، به روح ما داده است. روح ما با این چشم کار میکند، بندگی میکند، رشد میکند. خدای متعال امام را وقتی صورتگری میکند، «وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ». عین الله. ادامه آن را هم دارد. «وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ» این صورتگری است. خدای متعال لسان ناطق خلق کرد. حرف خدا را در عالم میزند. لسان الله است. دیدید در دعای ورود به قرآن از امام صادق (ع) (23:00 نامفهوم) اذن دخول است. همانطور که حرم اذن دخول میخواهد، قرآن هم اذن دخول میخواهد. «اللهم انی اشهد ان هذا کتاب کلامک ناطق علی لسان نبیک» کلام تو است بر لسان نبیات جاری شده است. ملایی: چقدر خوب است که وقتی میخواهیم قرآن را بخوانیم این دعا را بخوانیم. حجت الاسلام میرباقری: اذن دخول است. بعد آدم همینطوری بی اذن ورود نباید وارد قرآن شود. آدابی دارد. حالا خود آن نکاتی در آن خواندنی است. «وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ» خدای متعال وقتی امام را میخواهد صورتگری کند، او را ید الله قرار میدهد. یدی که بر سر همه بندگان گسترده است. ید رأفت و رحمت هم هست. بعضیها گفتهاند شاید فرق رأفت با رحمت این است که رأفت خیلی محسوس است. امام رضا رئوف هستند، مظهر رأفت هستند، یعنی همه حسی. حالا معانی دیگر هم شاید دارد ولی خدای متعال وقتی امام را صورتگری کرده است، عین الله آفریده است، لسان الله آفریده است. کلام خدا را به عالم میرساند. یداللهی آفریده است که «مَبْسُوطَةَ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ» امام وقتی میخواهد تصویر شود وجه الله در عالم صورت میگیرد. این تصویر امام است. وجهاللهی که «أَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه» اگر آدم اهل معرفت شد، پردهها کنار رفت، جزء وجه الله در عالم نمیبیند. امام صورتگری که شده است، اینطوری صورتگری شده است. لذا خلافت دارد. حالا بعد خلافت را میخوانیم. خلافت مال این است. «وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ» هر کسی بخواهد متوجه خدا شود از این مسیر باید بیاید. صورتگری ما هم از آن طرف لسان ناطق است، ید الله المبسوطه است، عین الله است، از این طرف هم وجه الله است. هر کسی بخواهد متوجه خدای متعال شود صورتگریای کردهاند که میشود متوجه شوی. اگر این صورتگری نبود باب توجه به خدا بسته بود. اگر این صورتگری نبود کسی کلام خدا را نمیشنید. ملایی: همانطور که اگر واسطه امر خدا و صاحب امر خدا نبود ما عبادتی نمیکردیم. حجت الاسلام میرباقری: صورتگری ما هم اینطوری است. هم راه از عالم بالا به پایین گشوده میشود. امام عین الله است. حالا تعبیر اینجا لسان الله است «وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ» تمام رأفت و رحمت اینطوری بسط پیدا میکند. از دست امام در عالم بسط پیدا میکند. که یدالله است. از این طرف هم راه ما باز میشود. «وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ» وقتی میخواهد صورتگری کند یک وجهی میآفریند که وجه الله است. میخواهی متوجه خدا شوی راه آن این است. والّا راه بسته بود. پس هم از عالم بالا راه باز است و هم از این طرف باز است. «وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ» آن بابی که اگر کسی بخواهد به سمت خدا برود از اینجا باید برود. هم تمام ابواب خیر از عالم بالا گشوده میشود، هم از این طرف. تمام حرکت به سوی خدای متعال از این باب است. والّا باب بسته بود، راه خدا در عالم بسته بود. این حقیقت امام میشود. «وَ خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ» حالا تمام حقایقی که در عالم میخواهد نازل شود مخزنش آنجا است. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم» همه این عالم ملکوت و نظام کیهانی که ما میبینیم، حتی عالم ملک و حتی عالم ملکوت، بالاتر، اینها مرحله تنزل و تقدیر است. یک مرحله خزانه دارد که آنجا تقدیر نیست. عنایت فرمودید؟ «بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ» به واسطه ما است. امام واسطه فیض خداست، همه فیض از عالم بالا که میرود. لذا بنابراین اگر درختی میوه میدهد، اگر میوهها به بار مینشینند، اگر نهرها در عالم جاری هستند، همه به واسطه امام است. البته این ظاهری دارد و باطنی دارد. ظاهر آن هم این انهار هستند، همین باغستانها هستند. «وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ» بارانی که میبارد، پیداست. وقتی امام صورتگریای شد که واسطه باشد بین کائنات و حضرت حق، تمام فیضی که وارد میشود از دست «وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ» حتی اگر مرتعها میرویند که حیوانات از مراتع میخورند. درست است. ما از مرتع نمیخوریم ولی رزق حیوانات هم از دست امام است. تقدر امام اینطوری است. تصویر امام، امام را طوری خلق کردند که باب است، وجه است، ید است، لسان است، ید الله است، لسان الله است. بعد فرمود: «وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّه» لذا پیداست که اگر کائنات فرمان الهی را میبرند حامل این فرمان امام است. امر امام همان امر خدا است، تابع امر الهی است. امر امام به ما میرسد، اگر تبعیت کردیم، عبادت واقع میشود. همه کائنات از طریق اطاعت امام خدا را عبادت میکنند و اطاعت حقیقی اطاعت... امام امر خدا را اطاعت میکند، ما امر امام را که همان امر خدا است. چرا؟ چون امام عرض کردم اختیار دارد. خودش امر دارد ولی «یقدمون امر الله علی امرهم» انشاءالله خدای متعال به همه ما توفیق بدهد یک راهی به حضرت پیدا شود. ملایی: حاج آقای حجت الاسلام میرباقری قبل از اینکه من صفحه قرآن را بگویم خیلی کوتاه یک هدیه به ما بدهید. امشب شب قدر است. یک نسخه، یک کاری که خیلی ویژه دوست دارید توصیه کنید به بیندهها و شنوندههای برنامه سمت خدا. امشب یک مسیر خوبی برای ما بگویید. حجت الاسلام میرباقری: دو کار. یکی دعاهایی که برای امام زمان نقل شده است در امشب ورد اصلی خود ما قرار بده نه اینکه دعای فرعی ما شود. مثل دعای یونس بن عبدالرحمن، دعای ضراب و اینها. دو، ما که از غافله جا ماندیم، یک عدهای از عید فطر سال گذشته برای شب قدر زحمت کشیدهاند. گاهی بعضیها تمام شبهای سال نمیخوابند که شب قدر را از دست ندهند. ما که این کاره نیستیم. ما تلاشمان این باشد که کشکول گدایی ما دم خانه خدای متعال و ولی او امام زمان (س) باشد. واقعاً امشب فقط امید به فضل خدا داشته باشیم. با فضل خدا آنهایی هم که دستشان خالی است به جایی میرسند. این جمله دعای کمیل را از حضرت امیر بخوانم. «فَكِدْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً یدیک» یعنی من سلمان بشوم. میشود؟ آدم خودش میگوید رویت را کم کن. «فَإِنَّهُ لَا يُنَالُ ذَلِكَ» این شدنی نیست. یک الّا دارد. «إِلَّا بِفَضْلِكَ» انشاءالله خدای متعال به ما توفیق بدهد انشاءالله چشمان ما باز شود فضل خدا را ببینیم. کسی فضل خدا را دید امیدوار شود. میفهمد که همه چیز از آن طرف میبارد. فقط ما توجه به آن فضل داشته باشیم، خودمان را در مسیر این فضل قرار بدهیم. ملایی: انشاءالله ما بهرهمند هستیم. خیلی ممنون و متشکرم. صفحه 24 قرآن کریم آیات 154 تا 163 سوره بقره.