امروز پنجشنبه نهمین روز از فروردین 1403 و هفدهمین روز از ماه شریف و نجیب رمضان هست. خیلی خوشحال هستیم از اینکه به اتفاق همکاران خود توانستیم در این دقایق نورانی امروز هم خدمت شما برسیم. امیدوارم شما هم فرصت همراهی داشته باشید و تا هر اندازه که برنامه خودتان را همراهی کردید انشاءالله لذت ببرید و این را هم عرض کنم که امروز در خدمت حجت السلام والمسلمین حاج آقای نظری منفرد عزیز هستیم که میدانم دل خیلیها برای ایشان مثل من تنگ شده بود و خوشحال هستیم که امروز میتوانیم در محضر ایشان باشیم. نظری منفرد: خدمت شما و همه بینندگان محترم سلام عرض میکنم. امیدوارم که در این ماه مبارک رمضان دلها بیشتر متوجه خدا و معنویت باشد و انشاءالله از فیوضات این ماه همه انشاءالله بهرهمند شویم. ملایی: ماه رمضان بهار قرآن است و آنچه که ما میخواهیم به دست بیاوریم، به مدد قرآن کریم انشاءالله باید اتفاق بیفتد. حالا بحثی که حضرتعالی دارید هدیه ارزشمندی خواهد بود که روی سر خود میگذاریم و امیدواریم درست گوش بدهیم و یاد بگیریم. نظری منفرد: انشاءالله. امیدواریم دقایقی که ما وقت بینندگان محترم را میگیریم بتوانیم مؤثر باشیم و مطالبی که هم برای بینندگان و عزیزانی که الآن نشستهاند و شبکه را تماشا میکنند مفید باشد و هم مرضی خداوند متعال باشد انشاءالله. بحث ما راجع به معاد در قرآن است که یک بحث بسیار مهم و بااهمیتی است. مسئله معاد این بحث را در این دقایق خدمت عزیزان بیننده خواهیم داشت. ملایی: انشاءالله. حاج آقا بهره میبریم. نظری منفرد: نکته اول این است که معاد اساساً در زندگی ما چه جایگاهی دارد و چقدر بایستی ما به مسئله معاد توجه داشته باشیم؟ اهمیت معاد همین مقدار بس که انسان فکر میکند آیا با مرگ تمام میشود و طومار زندگی او بسته میشود و پرونده او مختومه میشود یا دنیا یکی از سفرهایی است که انسان در مسیر حرکت دارد و وارد میشود در یک جهان دیگری به نام جهان برزخ و بعد از جهان برزخ هم یک جهان دیگری است به نام معاد. اساساً در فطرت انسان حب به بقاء است. بقاء را، ماندگاری را، دوست دارد. عنایت میفرمایید بعضی از افراد شاید معتقد به معاد هم نباشند اما یک آثاری از خودشان باقی میگذارند که بعد از خودشان بماند. این نماینگر این حقیقت است که انسان بقاء را دوست دارد و اساساً خداوند متعال هر چه در نهاد انسان قرار داده است، معلوم میشود که جواب میداده که قرار داده است. مثلاً حس تشنگی در انسان هست. انسان نیازمند به آب هست. حس گرسنگی در انسان هست. انسان نیازمند به غذا است. و و امثال اینها. حس بقاء هم در انسان هست. بنابراین پس بقاء چیزی است که انسان دوست دارد و خداوند متعال مثل سایر اموری که در وجود انسان و در نهاد انسان قرار داده است، یکی از ادله معاد همین است که معاد هم هست. و اما من اهمیت معاد را هم عرض کنم، بعد میپردازیم به قرآن و آیاتی که راجع به معاد در قرآن مجید هست. کافی است که راجع به اهمیت معاد، اگر کسی معادباور نباشد زندگی واقعاً پوچ میشود، زندگی بیمعنا میشود. زندگی وقتی مفهوم پیدا میکند و انسان دلبستگی پیدا میکند و علاقمند میشود، با یک گرمیای زندگی را اداره میکند و در مسیر زندگی حرکت میکند که معتقد باشد یک روزی بعد از این عالم هست که آن عالم، عالم ابدی است و عالم دیگری است که انسان در آن عالم جاودانه و ماندگار است. یکی از بزرگان میفرمودند که ما برای ابدیت آفریده شدیم. درست است که آغاز داریم اما پایان نداریم. این کلمه خلود، یک واژهای است که در قرآن مجید مکرر ذکر شده است. مثلاً مثل این آیه شریف در سوره مبارکه کهف. «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا» در بهشت جاویدان هستند و نمیخواهند هم متحول شوند. یعنی زندگی آنجا به گونهای است که انسان را خسته نمیکند. ملایی: اساساً انسان آنجا دنبال تغییر نیست. نظری منفرد: در دنیا اینطوری نیست. گاهی زندگی دنیا انسان را خسته میکند. دنبال تنوع است. اما آنقدر در بهشت تنوع هست، «لَهُمْ فيها ما يَشاؤُن»، «فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُس تَلَذُّ الْأَعْيُن» آنقدر تنوع هست که انسان دوست ندارد که از آن عالم متحول شود. بنابراین آن خلود و جاودانی و بقایی که در نهاد انسان هست قرآن هم هماهنگ با آنچه که در نهاد انسان هست، انسان را در آن سرا خالد هم در بهشت و انشاءالله خدا آتش را نصیب ما نکند. انشاءالله همه بهشتی باشیم و این ماه مبارک رمضان هم روزهداران و صائمین باید از خدای متعال بخواهند یکی در این ادعیه ماه مبارک رمضان یک چیزی که خیلی به چشم میخورد این هست که خدایا ما را از آزاد شدههای از آتش قرار بده. «واجعلنی من الاتقای من النار» این در ادعیه ماه مبارک رمضان آمده است. بنابراین مسئله معاد مسئله مهمی است. ما باید بیندیشیم. معاد جزء اصول دین ما است و بایستی بیندیشیم، فکر کنیم که آیا ما بیهوده آفریده شدهایم؟ آفریده شدهایم که چند روز در این دنیا بمانیم، بخوریم، بیاشامیم، عمر بکنیم، بعد هم بمیریم تمام شود؟ یا انسان برای هدفی آفریده شده است؟ وقتی انسان به خودش مراجعه میکند، میبیند تمام اعضای بدن او، چه بیرونی و چه درونی، که اصطلاح به آن میگویند جوارح. بیرونی را. مثل دست و پا و چشم و بینی و گوش و امثال ذلک. به اینها جوارح میگویند. و درون را مثل کبد و ریه و قلب و معده و مغز و اینها را جوانح میگویند. اینها همه برای هدفی آفریده شدهاند. این را کسی نمیتواند انکار کند. «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي» این جوارح و جوانح، هر کدام دارد کار خودش را انجام میدهند. مثلاً انسان میتواند بدون کبد زندگی کند؟ ملایی: خیر. نظری منفرد: انسان میتوانید بدون کلیه زندگی کند؟ کلیه کار فیلتر را در بدن انجام میدهد. اجزای بدن انسان برای هدفی آفریده شدهاند. اصل وجود انسان بیهدف هست. ملایی: چنین چیزی نمیشود. منطقی نیست. نظری منفرد: اجزاء هر کدام برای یک هدفی، زبان برای سخن گفتن، گوش برای شنیدن، چشم برای دیدن، پا برای راه رفتن. آن وقت اصل وجود انسان بدون هدف آفریده شده باشد؟ لذا قرآن مجید میفرماید که ما آسمان و زمین را لغو نیافریدیم. «لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلين» روی همین مسئله یک مقدار ما تأمل کنیم که وقتی اجزای بدن ما برای هدفی آفریده شده، نمیشود وجود ما بدون هدف آفریده شده باشد. آنطوری که یک عدهای تصور میکنند که ما یک روزی همینطور متولد شدیم، یک روز هم میمیریم تمام میشود و شمع وجود ما خاموش میشود. اینطوری نیست. خدای متعال انسان را برای یک هدفی آفریده است. آن هدف را اجمالاً عرض کنیم که بینندگان را در انتظار نگذاریم. آن این است که انسان آفریده شده به کمال لازم برسد و این دستوراتی که شرع داده است برای رسیدن به کمال است والّا خداوند متعال نیاز به این کارهای ما ندارد. تا این انسان کامل هماهنگ شود با آن نشئه و با آن جهان رستاخیز، بتواند در آنجا زندگی دائمی را داشته باشد. من یک آیه در این رابطه میخوانم. «الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» پس ایجاب میکند که ما نسبت به مسئله معاد یک مقدار بیشتر بیندیشیم، فکر کنیم، اساساً حاج آقای مولایی اعتقاد به معاد باعث میشود که انسان را در زندگی دلگرم بکند، از حالت افسردگی بیرون بیاورد، اعتقاد به معاد انسان را وادار میکند به کارهای خیر، به کارهای شایسته. به همنوعدوستی، به اقبال به ارزشها در زندگی و خیلی برکات دیگری اعتقاد به معاد دارد. ملایی: پس اینطوری نیست که فکر کردن به معاد به قول بعضی از ما بندههای خدا فکر به مرگ و میر است. همش منفی است. چرا همش به فکر مرگ هستی، به فکر حیات باش. پس این نیست. نظری منفرد: اعتقاد به معاد جنبههای مثبت فراوانی دارد که یکی از آنها همین حب بقاء است. و آیات کریمه قرآن در این رابطه فراوان است که بشر را به این سمت هدایت میکند. حالا نحوه هدایت قرآن را انشاءالله عرض میکنیم که چطوری قرآن هدایت کرده است که ما معادباور شویم. چون قرآن کتاب هدایت است. این کتاب هدی للناس است. چگونه ما را هدایت کرده است که معادباور شویم. آن را انشاءالله در طول این برنامه عرض خواهیم کرد. ولکن اعتقاد به معاد این برکات را دارد. انسان، انسان خیّری میشود. انسان اقبال میکند به کارهای شایسته و اعتقاد به معاد یک ترمزی هم هست در زندگی انسان، نمیگذارد انسان خطا کند. نمیگذارد انسان ظلم کند. دو آیه بخوانیم. این سوره مبارکه زلزال، یک صورت از اول تا آخر راجع به معاد است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم. «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها، بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها، يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُم». راجع به این سوره من یک جریان تاریخی را عرض کنم جالب است. یک وقتی یک شخصی آمد محضر مقدس پیغمبر اکرم، عرض کرد که من آمدهام مسلمان شوم. آداب اسلام را پیامبر به او آموخت، شهادت به توحید و یگانگی خدا داد. شهادت به رسالت پیامبر داد. بعد به پیامبر عرض کرد که یا رسول الله، شما از این کتابی که بر شما نازل شده است، ممکن است برای من برخی از آیات را بخوانید من استماع کنم و گوش کنم؟ قرآن یک جاذبهای دارد. این ماه مبارک رمضان هم ماه قرآن است. «لِكُلِّ شَيْءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان» بهار قرآن ماه مبارک رمضان است و ثواب قرائت قرآن در ماه مبارک رمضان، چندبرابر تلاوت قرآن در ماههای دیگر است. رسول خدا این سوره مبارکه زلزال را انتخاب کردند و برای این شخص تازه مسلمان سوره مبارکه زلزال را تلاوت کردند، به این دو آیه آخر رسیدند. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه» آن مرد تازه مسلمان عرض کرد یا رسول الله، همه چیز را فهمیدم. بس است. فهمیدم اگر یک عمل خوب انجام بدهم نشانم میدهند و اگر یک عمل بد هم انجام بدهم نشانم میدهند. همه چیز را فهمیدم و این اعتقاد به معاد است که هم در زندگی انسان را به سمت کارهای خیر به اصطلاح هل میدهد و یک ترمزی است که جلوی انسان را میگیرد که کار بد و کار ناشایسته انجام ندهد. این اهمیت معاد است در زندگی ما انسانها. ملایی: جذابیت این بحث معاد و ارتباط آن با آیات قرآن یا به عبارتی معاد در قرآن وقتی بیشتر میشود که ما الآن رستاخیر طبیعت را داریم به نوعی تجربه میکنیم. یعنی یک درختی که در شهریور دیگر کمکم برگهای آن سست میشود، در پاییز رنگ آن عوض میشود، در زمستان میریزد و به یک درخت مرده، به یک گیاه مرده شبیه است اما در بهار اینطور. نظری منفرد: آیات قرآن را در این رابطه انشاءالله خواهیم خواند. معاد در قرآن را. خوب است که به اهمیت معاد توجه کنیم که معاد به انسان نشاط میدهد ولو انسان از عمر خود گذشته باشد یعنی دوران نزول عمر را، این سیر صعودی تبدیل به سیر نزولی میشود. طبیعتاً انسان اینطور است. میگویند انسان در زندگی یک قوس صعودی دارد تا 30 سال. از 30 سال تا 40 سال متوقف است. 40 سال قوس نزولی انسان شروع میشود. این قوس نزولی که شروع شود که طبیعتاً همراه با یک سلسله مشکلاتی هم هست. این مشکلات ممکن است که انسان را افسرده کند، انسان را ناراحت کند چون من کمکم به مرگ هم دارم نزدیک میشوم. اما وقتی فکر معاد میکند، فکر اینکه مرگ یک تولد دیگری است در یک جهان دیگری. از آقا حضرت سجاد (ع) نقل هست که فرمود: «القبر حفره من حفرات النیران، او روضة من ریاض الجنه». یا یک چالهای از چالههای آتش است یا یک باغی از باغهای بهشت است. یعنی انسان با رفتن از این دنیا تمام نمیشود. در یک جهان دیگری وارد میشود. مرگ در حقیقت یک تولدی است در یک جهان دیگری. مثل اینکه انسان از رحم مادر متولد میشود در دنیا یک جهان دیگری است. یک روز در سلب پدر بوده است، بعد آمده در رحم مادر، بعد آمده در دنیا. این عالم سوم است. عالم چهار برزخ است، عالم پنجم هم قیامت است و روز رستاخیز است. انشاءالله خداوند متعال به ما توفیق عنایت کند که بیشتر نسبت به مسائل اعتقادی دقت کنیم. این نکته را هم تا فرصت باقی است عرض کنم. ما از نظر مسائل اعتقادی هیچ مشکلی نداریم. یعنی مسائل اقتصادی در اسلام آنچنان مبرهم و هماهنگ با فطرت انسان و عقل انسان است که اگر انسان بیندیشد و فکر کند، به این باور میرسد. خداباور میشود، پیغمبر باور میشود، امام باور میشود و معاد باور میشود. عمده این است که جوانهای عزیز ما در این ماه مبارک رمضان، یک توجه بیشتری به این آموزههای دینی کنند نسبت به مسائل اعتقادی خصوصاً که پایه است، اصول است و اساس است و شالوده دین، این مسائل اعتقادی است. تعبیر من این هست که اگر انسان در زمینه مسائل اعتقادی به آن باور لازم برسد که قرآن مجید هم این را خواسته است. «قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني» پیامبر به مردم بگو این راه من است. «هذه سبیلی» من شما را دعوت میکنم به خدا، «علی بصرة» نه همینطور کورکورانه. «علی بصیرة» هم من و هم کسانی که از من پیروی میکنند. «انا و مَنِ اتّبعنی» بنابراین انشاءالله جوانهای عزیز، من این تقاضا را عاجزانه به عنوان یک برادر کوچک و هموطن عرض میکنم که نسبت به مسائل اعتقادی یک مقدار اهمیت بیشتری بدهند خصوصاً نسبت به معاد که خیلی مهم است اعتقاد به معاد، نقش آن در زندگی ما انسانها. انشاءالله که موفق باشید. ملایی: حاج آقا نظری منفرد تا اینجای کار خیلی ممنون هستم. یک فرصتی هنوز هم داریم. خدمت شما برمیگردیم. یک نکتهای را من با بینندههای عزیزمان مطرح کنم. فردا هجدهم ماه رمضان هست و هجدهم هر ماه قمری، شما سمت خداییهای عزیز هست برای طرحهایی که این برنامه دارد در خصوص فرزندان غدیر. طرح فرزندان غدیر را اگر دوست دارید مشارکت بفرمایید از طریق زیرنویسهایی که در طول برنامه میشود، میتوانید همراه برنامه خودتان باشید و از طریق کانالهای برنامه در پیامرسانهای ایرانی و همینطور سایت برنامه و خلاصه دست شما آقایان را به گرمی میفشاریم و تشکر میکنیم از شما بانوانی که در طرح فرزندان غدیر مشارکت میفرمایید. حاج آقای نظری منفرد به نظرم مهمترین نکتهای که در بحث امروز حضرتعالی میتواند برای مخاطب جوان ما در واقع مورد توجه قرار بگیرد، همین رفع این ایراد است که من چطوری به عنوان یک جوان باورم به معاد انقدر زیاد باشد که لذت ببرم از یادآوری مرگ و قیامت و معاد و این برای من شیرین باشد تا آن انگیزههایی که فرمودید در وجود من بیاید. نظری منفرد: یکی از نکاتی که در زندگی همه ما انسانها مطرح هست مسئله سرنوشت است. انسان نمیتواند جدای از سرنوشت خود باشد. بالاخره بایستی راجع به سرنوشت خود فکر کند. چطور ما در سنین جوانی به فکر روزهای از کار افتادگی و پیری هستیم، برای آن دوران پیری خود برنامهریزی میکنیم. به هر حال سرنوشت ما به طور طبیعی منتهی میشود به دوران پیری و فرسودگی. معاد هم مهمترین سرنوشت ما است. چطور انسان میتواند نسبت به مسئله معاد بیگانه باشد؟ تقاضای من از خصوصاً جوانهای عزیز این است که مسئله معاد را جدی بگیرند. یک مقدار بیشتر راجع به این مسئله فکر کنند. ما عرض نمیکنیم همینطور مطالب ما را قبول کنند. اصول اعتقادات عقلی است. خدایی است که من انسان را، اجزای بدن منِ انسان را برای هدفی آفریده است، میتواند منِ وجود انسان را بدون هدف آفریده باشد یا برای هدفی آفریده است و آیا آن هدف این هست که من چند صباحی در دنیا غذا بخورم، آب بخورم، بعد هم به پیری برسم و سختیهای دنیا را تحمل کنم و بعد شمع وجود من خاموش شود تمام شود یا برای هدف بلندی، خداند حکیم من را برای یک هدفی آفریده است. مضافاً بر اینکه مهمتر از این، اینکه خداوند عادل است و امر به عدل کرده است. چطور میشود یک انسانی بیاید در دنیا کلی زحمت بکشد، تلاش بکند، کار خوب انجام بدهد یا کار بد انجام بدهد و هیچی در این دنیا نصیب او نشود، بعد هم تمام شود برود. عقل حکم میکند خدای حکیم یک روزی را باید قرار بدهد که در آن روز، آیه بخوانم. خدای متعال در سوره مبارکه انبیاء میفرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَة» میزانهای عدل را ما روز قیامت مینهیم. «وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبين» اگر کوچکترین کاری انسان انجام داده باشد یا خوب یا بد، ما او را میآوریم و ما خودمان حسابگر هستیم. بنابراین خدای عدل حکیم نمیتواند، نمیشود انسان تصور بکند. انسان را آفریده است، اجزای انسان برای هدفی آفریده شده است. کل وجود انسان بدون هدف آفریده شده و بعد هم هر کاری میخواهد اینجا انجام بدهد، انجام بدهد، حسابی و کتابی نباشد. نه، اینطوری نیست. قرآن مجید در آیات فراوانی به این نکته توجه کرده و میفرماید: ما آن روز را قرار دادیم. «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُورا اقْرَأْ كِتابَك» ببین در دنیا چکار کردی. «كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» من عرضم این هست که عزیزان بیننده خصوصاً نسل جوان ما فکر کنند. راجع به سرنوشت خود بیندیشند و اینکه خداوند متعال ما را برای هدفی آفریده است و خداوند متعال حکیم است، عادل هست، کارهای خیری که انسانها انجام دادند یا کارهای بدی که انجام دادند، یک روزی بایستی مورد محاسبه قرار بگیرد. ملایی: بسیار خب. حاج آقای نظری ماه رمضان، ماه دعا است و اگر این بخش پایانی برنامه امروز را، ما را به یک یا چند دعا مهمان کنید. نظری منفرد: پیغمبر خدا (ص) فرمودند که «اذا دخل النور فی القلب انشرح و نفس» نور وقتی در قلب وارد شد، دل گشاده میشود، روح باز میشود. گفت آیا نشانهای هم دارد؟ فرمود: بله، سه تا نشانه دارد. «التجافی عن الدار الخلود وَ الْإِنَابَةُ إِلَى دَارِ الْخُلُود، وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِه»، من این را برای بینندگان عزیز ترجمه کنم. فرمود انسان خودش را از دنیا بکند نه اینکه دنیا نداشته باشد. دل نبندد چون باید انسان اینجا برود. دنیا داشته باشد اما دلبستگی نداشته باشد. توجه به معاد و قیامت داشته باشد و انشاءالله خودش را برای مردن و برای روز حساب آماده کند. من دعا میکنم خداوند متعال همه ما را موفق کند برای اینکه نیازمندیهای سفر آخرت را فراهم کنیم. انشاءالله با دستی پر و کولهباری از طاعات و سبکبار از معاصی انشاءالله از این رهگذر دنیا عبور کنیم. ملایی: الهی آمین. خیلی ممنون و متشکر صفحه بیست و یک قرآن کریم آیات 135 تا 141 سوره مبارکه بقره.