اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1402-07-03-حجت الاسلام پناهیان-ایمان به وجود حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم به تمام عزیزانم خانم‌ها و آقایان. عید شما مبارک باشد ان‌شاءالله. عید آغاز امامت و ولایت حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بهترین‌ها را برای همه شما آرزو می‌کنم. ان‌شاءالله به برکت دعای حضرت حال دل‌مان همیشه خوب باشد و الهی که در روزگار آمدن باشیم و چشم و دل و جان‌مان چراغی شود به نور حضرت. حجت الاسلام پناهیان: سلام عرض می‌کنم خدمت بینندگان عزیز. واقعاً امیدوارم امام زمان (اروحنا له الفداء) این تجدید عهد ما را بپذیرند. شاید در طول سال یک روز بخواهیم دعای عهد بخوانیم امروز باشد. حالا بعضی‌ها ممکن است صبح نخوانده باشند، عیبی ندارد در میانه روز هم بخوانند بالاخره این عهد است و عید تجدید عهد ما با امام زمان مبارک باد.

معرفی برنامه

شریعتی: ان‌شاءالله. برای سلامتشان دعا می‌کنیم که «اللّهمّ كن لوليّك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و على آبائه في هَذه السّاعة و في كلّ ساعة وليّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلًا و عيناً حتّى تسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلًا» خیلی خوب. حاج آقای حجت الاسلام پناهیان کمی چالشی بحث خود را آغاز کنیم. این هفته‌ها از ایمان داریم صحبت می‌کنیم. در قرآن کریم خلی از جاها ایمان به خدا در کنار ایمان به رسول ذکر شده و قید شده است. خیلی‌ها شاید به خدا ایمان بیاورند ولی به رسول او نه. یک روزی ان‌شاءالله امام زمان خواهد آمد و این مواجهه شکل خواهد گرفت. چگونه می‌شود قلباً به امام زمان ایمان آورد از علائم و نشانه‌ها یا اینکه نه، این قلب و این دل باید شهادت و گواهی بدهد؟
حجت الاسلام پناهیان: بله، سؤال مهم و چالشی‌ای هست. بسم الله الرحمن الرحیم. واقع مسئله این است که ما که امام زمان (ارواحنا له الفداء) را قبلاً ندیدیم و فرض هم این است که کسی قبلاً ندیده است و اگر هم کسی قبلاً دیده باشد ما چطوری ایمان بیاوریم که او دیده است. و اگر علامت‌هایی که مطرح شده احیاناً کس دیگری هم این علامت‌ها را داشته باشد چون زمان امام باقر (ع) یک کسی ادعای امامت می‌کرد، بعد همه آن علائم را هم همراه خودش آورده بود. یک زره زنگ زده گذاشته بود که این زره رسول خدا است و از نظر چهره هم یک جورایی به قول ماها علمایی‌تر بود. از چهره شریف امام باقر (ع) بالاخره یک غلط‌اندازی‌هایی داشت و در طول دوران امامت بوده‌اند کسانی که ادعای امامت کرده‌اند و مردم را به اشتباه انداخته‌اند. حالا به هر حال قبل از ظهور هم تازه یک مدعیانی هستند به بازار می‌آیند و می‌روند. همین الآن هم یک کسانی مدعی هستند و نیمه پنهان و به صورت کامل پنهان هستند بعد اطرافیان آنها می‌گویند باید ایمان بیاورید. این همان است. شما چه می‌دانید دقیق علائم را. واقع مسئله این است که تنها بر اساس آگاهی بر علائم ایمان شکل نمی‌گیرد. خیلی‌ها زمان پیغمبر اکرم هم آگاهی بر علائم داشتند ولی ایمان نیاوردند و از نظر علمی یقین هم داشتند که این همان است ولی ایمان نیاوردند. قلبشان مطمئن به ایمان نشد. واقع مسئله این است که بزرگترین چالش ما بعد از ظهور ایمان آوردن به حضرت است. این همان است بدون اینکه قبلاً دیده باشیم. منتظر آن بوده‌ایم اما آیا واقعاً ایمان می‌آوریم؟ بعد یک کسانی هم می‌آیند شک می‌اندازند.
شریعتی: هست، نیست. این دو دولی آدم را واقعاً نابود می‌کند.
حجت الاسلام پناهیان: بله، یک عده‌ای می‌آیند رسماً در دل‌ها شک ایجاد می‌کنند. حتی بعد از اینکه ایمان آوردند می‌گویند نه، ما اشتباه کردیم. ایشان آن نیست. دارد. اینها در روایات آمده است. پس ما مرحله اول یک مقدار آگاهی داریم ولی ایمان بر اساس این آگاهی‌ها شکل بگیرد یا نه. بعد آن کسانی که می‌بینند هزینه این ایمان آوردن سنگین است. خود این موجب می‌شود که ایمان آنها پا پس بکشد. بعد بعضی‌ها که جلوتر می‌روند تردیدافکنان می‌توانند آنها را دچار شبهه کنند. ما واقعاً از کجا بدانیم ایشان فرزند پیغمبر هستند، همان هستند.
شریعتی: و این اطمینان در قلب ما حاصل شود.
حجت الاسلام پناهیان: این یک سؤال خیلی جدی است. برای جدی‌تر شدن این سؤال عرض کنم امام صادق (ع) می‌فرمایند ایمان خود را تا قبل از ظهور کامل کنید. این دستور، دستور ویژه‌ای است. چون در هنگام ظهور شما در طوفان سهمگین امتحاناتی قرار می‌گیرید که اگر کسی ایمانش کامل نباشد زمین خواهد خورد. حالا یک عده‌ای هستند خارج از جرگه ایمان هستند. یعنی آدم‌های پرتی هستند که از هیچ چیز ما خبر ندارند. از پیغمبر ما هم خبر ندارند چه برسد به فرزندان ایشان، چه برسد به دوازدهمین امام. می‌آیند مواجه می‌شوند، یا می‌پسندند یا ایمان می‌آورند. مثل کسانی که بدواً به رسول خدا... آنها خارج از گود امتحان است.
شریعتی: ولی تو هستی که روی خودت خیلی حساب کردی، روی ایمانت.
حجت الاسلام پناهیان: و انتظارت که منتظر بودی. این خیلی مسئله است. مسئله بعدی هم این هست که امام زمان (ارواحنا له الفداء) یک تفاوت رفتاری با رسول خدا دارند. یعنی مبعث در زمان رسول خدا با بعثت مهدوی یک تفاوت اساسی دارد. پیامبر اکرم شروع کردند و پس از شروع، شروع به تربیت کردن مردم و جذب مردم کردند. اما امام زمان با تربیت‌شده‌ها شروع می‌کند. دیگر نمی‌آید شروع کند از اول یک بنایی را بسازد. این خیلی تفاوت عمده‌ای است. همه آن امتحاناتی که بعد از رسول خدا و ایام امیرالمؤمنین علیهم آلاف تحیة والثنا و دیگر ائمه هدی اتفاق افتاد، همه قبل از ظهور اتفاق می‌افتد. چون بنا است که ما ایمان بیاوریم. بنا است که ایمان بیاوریم. ایمان به امام زمان چجوری می‌آوریم؟ همین سؤالی که شما کردید. خب همانطوری شما به راه امام زمان ایمان بیاورید. حالا فعلاً نگفتیم چطوری به امام زمان ایمان بیاوریم ولی به هر صورتی که شما می‌خواهید به امام زمان ایمان بیاورید به راه او هم ایمان بیاورید. راه او الآن هست. مؤمن شو چه باید کرد. این صراط مستقیم، همین الآن به این صراط مستقیم ایمان بیاورید. کسی الآن به صراط مستقیمی که هست ایمان نیاورد، آن را تشخیص ندهد و به آن ایمان نیاورد، آنجا هم به شخص ایمان نمی‌آورد. به قول حضرت امام، امام زمان هم خودش را فدای اسلام می‌کند. خیلی تعبیر سنگینی است که حضرت امام به کار می‌برند. امام حسین (ع) فدای اسلام شدند. به تعبیری مثلاً می‌گوییم فدای راه رسول خدا، فدای قرآن کریم. خب به این اسلام می‌توانیم ایمان بیاوریم. اسلام که الآن هست. به قول آقای بهجت که شما این کتاب حضرت حجت را مقابل ایشان گذاشتید، یک جمله خیلی فوق‌العاده خاصی ایشان دارند. می‌فرماید آنهایی که دلشان برای امام زمان تنگ می‌شود خب قرآن که هست. بروید قرآن را ببینید. عدل امام زمان است دیگر. ثقل اکبر، ثقل اصغر. خیلی پاسخ خیلی رندانه است. این خیلی هوشمندانه است یعنی این فقط جمله‌ای است که از آقای بهجت برمی‌آید. چقدر هوشمندانه. شما خیلی علاقمند به آقا امام زمان (ع) هستید. قرآن خواندن هم ملاقات خدا است، ملاقات وجه‌الله است. یک وجهی از ماجرا را در قرآن خواندن می‌توانید پیدا کنید. دلتنگی خودت را با قرآن برطرف کن. اصلاً سراغ قرآن نمی‌رود می‌گوید من دلتنگ امام زمان (ارواحنا له الفداء) هستم. نکته خیلی ظریفی است. شاید هم اصلاً برای افزایش علاقه ما، برای دیدار حضرت که دلی که این اشتیاق را نداشته باشد یک دل مرده است، ما باید زیاد قرآن بخوانیم. قرآن بخوانیم، با این قرآن انس پیدا کنیم، با نوای قرآن، نوایی که خودمان می‌خوانیم نه اینکه حالا حتماً یک قاری‌ای بخواند. خدا در کلام خود ما، در صدا و صوت خود ما نور می‌گذارد. بعد با این لالایی فطری مادرانه، این صدای نی‌ای که از نیستان بریده‌اند، بالاخره این یک انسی ایجاد می‌کند. اگر دلتنگ امام زمان هستی دلتنگی شما اینجا برطرف می‌شود، اگر دلتنگ نیستی دلتنگ امام زمان می‌شوی بعد از انس با قرآن. بحث را به حاشیه نبرم. برگردیم. واقعاً موضوع ایمان آوردن به امام زمان موضوع ویژه‌ای است. در زمان رسول خدا ایمان به راه رسول خدا تا رسول خدا بیاید و به او ایمان بیاوری، ایمان به راه رسول خدا تا تسهیل کند ایمان شما را به رسول خدا مطرح نبود.
شریعتی: چون راهی وجود نداشت.
حجت الاسلام پناهیان: بله، «فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُل‏» بود. فاصله افتاده بود. خیلی خرافات وارد دین مردم شده بود و فاصله، فاصله علمی زیاد شده بود. تازه رسول خدا آغازکننده بود. «یعلمه الکتاب و الحکمه» الآن کتاب و حکمت در اختیار شما است. بفرمایید تزکیه و تعلیم و تلاوت هم قبل آن انجام بدهید.
شریعتی: قرار است که کلنگ یک شاهرایی را آقا بزنند. نبی مکرم اسلام.
حجت الاسلام پناهیان: بله، آن آغاز است. احسنت. ولی ما الآن باید این راه‌ها را رفته باشیم، پای نتیجه بایستیم. آن وقت ایشان می‌آید جمع ما را قدرتمندتر می‌کند و بر عالم مؤثر می‌کند. پس موضوع ایمان آوردن به امام زمان که شما الآن اینجا داریم مطرح می‌کنید، اگر ما الآن در مکه بودیم قبل از ظهور پیغمبر و برنامه سمت خدایی بود، آقای شریعتی این را مطرح نمی‌کرد. حالا می‌شد این سؤال را مطرح کرد ولی آنقدر قوی نبود. به همان علائمی که در کتب آسمانی بود اکتفا می‌کردیم. اما الآن بحث این علائم نیست. هر کسی امام زمان (ارواحنا له الفداء) ظهور بفرماید بخواهد ایمان بیاورد قبلش باید به راه امام زمان ایمان بیاورد. راهی که موجود است. به همین دلیل این سؤال مهم می‌شود. آقای شریعتی قبل از ظهور و بعثت پیغمبر این سؤال را مطرح نمی‌کند. آنهایی که یادشان هست که آن زمان شما برنامه اجرا می‌کردید. ولی از این به بعد مسئله خیلی جدی است. حالا ببینید این ایمان چگونه اتفاق می‌افتد. ببینید ایمان اطلاعاتی علمی هست که از بیرون می‌آید در قلب باید مهر بخورد، پذیرفته شود. منتها در قلب انسان علاقه‌های مختلفی وجود دارد. یک علاقه نمی‌تواند تک مضراب آهنگ خاص خودش را بزند. علاقه‌های دیگر اگر قوی باشند هیچ‌وقت نمی‌گذارند تو آن اطلاعات را مهر نهایی در قلب خودت بزنی.
شریعتی: یعنی این علاقه‌ها با هم دستگیر و دست به یقه هستند.
حجت الاسلام پناهیان: آنجا است که اطلاعات هم به آدم می‌دهند ولی آدم ایمان نمی‌آورد. می‌گوید نه، من نمی‌توانم یقین کنم. من قلبم نمی‌پذیرد. پس می‌زند. چرا؟ چون در قلب خبری هست. این جمله ساده نیست که در قرآن مکرر آمده است. حالا آیات قرآن را با هم می‌خوانیم.
شریعتی: داخل پرانتز آنگونه که فضیلت امیرالمؤمنین را باور می‌کردم ولی آن محبت و علاقه شکل نمی‌گرفت.
حجت الاسلام پناهیان: علاقه‌های دیگر قلب نمی‌گذارد. قلب یک هارمونی‌ای دارد. یا رومی روم یا زنگی زنگ. علاقه‌های قلب باید با هم یک تناسبی داشته باشد. با هم درگیر می‌شود ولی بالاخره یک غلبه پیدا می‌کند. یک جبهه غلبه پیدا می‌کند. گاهی یکی بر همه علاقه‌های دیگر غلبه پیدا می‌کند. وقتی که خداوند متعال در سوره حجرات می‌فرماید بعضی‌ها می‌آیند می‌گویند آقا ایمان آوردیم، پیامبر «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا» ایمان نیاوردید. شما مسلمان شدید. «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ» این یعنی چه؟ ایمان در قلب شما وارد نشده، انسان آگاهی پیدا بکند به قلب او وارد می‌شود مگر اینکه در قلبش مخالف‌هایی باشند که نگذارند. به او میدان نمی‌دهند. یک مثال بزنم. یک کمی از بحث فاصله می‌گیریم بعد برمی‌گردیم. یک مثال فرضی است طول هم می‌کشد. فرض کنید که شما کل زندگی‌تان را جمع کردید، حتی خانه‌ات را فروخته‌ای رفته‌ای مستأجری، ماشینت را هم فروخته‌ای گفتی با تاکسی می‌رود. پول را می‌خواهی بدهی یک کسی کار کند، ماهیانه یک پولی به شما بدهد. مضاربه. اشکالی هم ندارد. این پول را جمع کردی فردا می‌خواهی این پول را بدهی. می‌گویم پولت را می‌خواهی به کی بدهی؟ می‌گوییم مثلاً به آقای زید. شما می شناسید؟ می‌گویم بله. همان زیدی که قیافه او اینطوری است. می‌گوید بله. تحقیق کامل کردی؟ می‌گویی بله، چطور مگه؟ نه، هیچی. نه آقا بگو چطور مگه؟! نه، چیزی نیست. من فقط یک چیزی شنیده بودم حالا مهم نیست شما تحقیق کردی. نه، آقا! من نمی‌دهم. با یک تردیدی که می‌گوید نه پول را نمی‌دهم. به من بگو. می‌گویم حالا من نمی‌دانم. باز هم تحقیق کن. می‌گوید باشد تحقیق می‌کنم. تمام تحقیقی که کردی دور می‌ریزی. چون آن پول برایت قیمت دارد. می‌گویی آقا اگر این رفت من چه خاکی بر سر خود بریزم؟ مضاربه اینطوری است دیگر. می‌آید می‌گوید آقا من ضرر کردم. پول شما هم هوا رفت.
شریعتی: اصلاً اینجا جای ریسک نیست وقتی تمام سرمایه‌ات را وسط می‌گذاری.
حجت الاسلام پناهیان: تمام سرمایه‌ات را گذاشتی، به آن سرمایه‌ات هم علاقه داری و محتاج آن هستی، با کوچکترین تردیدی آن را بیرون می‌اندازی. هنوز پول را ندادی. به قول این بچه‌ها پارت دوم. می‌گوید یک صورت دیگر از نمایشنامه. دیروز این پول را به آقای زید دادی. حالا امروز ما همدیگر را می‌بینیم. پول را به کی دادی؟ به آقای زید. همان آقای زید فلانی. بله. آقای زید که مال مردم‌خور است. دیگر الآن شما چطوری برخورد می‌کنید؟ نه، من تحقیق کرده‌ام. دیگر حاضر نیستی به این سادگی حرف را بپذیری. بپذیری نابود می‌شوی. نه، تو بیخود می‌گویی. آقا من دارم به شما می‌گویم. من می‌شناسم. بیخود می‌گویی. اصلاً تو خودت کی هستی؟ کی تو را تأیید می‌کند؟ چون پول را داده‌ای. نمی‌خواهی قبول کنی سرمایه‌ات هدر رفته است. قلب انسان خیلی تعیین‌کننده است در پذیرش آنچه که به ذهن انسان از اطلاعات و تفکر می‌رسد. ابوجهل نمی‌توانست قبول کند. نمی‌خواست قبول کند به خاطر برخی از علاقه‌های دیگرش که ایشان پیغمبر است. اطلاعات او می‌گفت ایشان پیغمبر است. آن علاقه‌های دیگر نمی‌گذارد. آنجا علاقه‌ها وسط می‌آیند. حالا اینکه امام صادق (ع) فرمود ایمان خود را تکمیل کنید، یعنی یک چیزی در قلب شما نباشد که امام زمان آمد محک است.     محک ایمان قلب است. به دل می‌زند یکدفعه آن بدی‌ها رو می‌آید. می‌گوید ایشان امام زمان نیست. قلب انسان نهان‌خانه‌ای است، امور پنهان زیادی در آن هست حتی سرخانه دارد. سر قلب. در روایت هست خدا می‌فرماید به سر بنده خودم نگاه می‌کنم هر چه هست لباس می‌کنم تن او می‌کنم. تمام مشکل ما در قلب این پیچیدگی قلب، این تعارض‌های بین گرایش‌های قلب و اینکه ما نمی‌دانیم کدام گرایش ما گرایش خیلی بزرگی است که بزنیم آن را از بین ببریم اگر گرایش بدی هست. و بعد این گرایش‌های ما روی پذیرش فکری ما اثر می‌گذارند. می‌گوید آقا عقلاً برای من جور در نمی‌آید. آقا عقل شما مشکل ندارد. قلباً نمی‌توانی بپذیری که عقل شما نمی‌پذیرد، مجادله می‌کند.
شریعتی: اگر قلبت بخواهد عقلت هم می‌پذیرد.
حجت الاسلام پناهیان: اگر قلبت همسو بود، یک بدی‌ای پنهانی نکرده بود... پیامبران الهی محک قلب هستند. محک سلامت قلب. شما اجازه بدهید این سؤال درباره امام زمان (ارواحنا له الفداء) را ما جمع‌بندی نکنیم. آقا فردا حضرت ظهور فرمودند، چشم ما به جمال نورانی ایشان روشن بشود. ببینید هر چقدر ما اینجا بگوییم جمال نورانی و سلام و صلوات و اینها، اینها مشکل ما را حل نمی‌کنند. شما فردا آقا را دیدی باید ایمان بیاوری. و این لازم دارد قلبش سالم باشد. سر و صدای این مردم اثر ندارد. یک وقت می‌روی در جلسه دیدار حضرت می‌گویی این بود؟
شریعتی: چی فکر می‌کردیم چه شد. پناه بر خدا.
حجت الاسلام پناهیان: هر چه هم ما اینجا بگوییم وجود مقدس حضرت، چهره بی‌مثال حضرت. من با این فیلم امام رضا (ع) که ساخته بودند، ولایت عشق یا فیلم امام حسن مجتبی (ع)، مخالف بودم. مخالفت من فنی نیست، فکری است. می‌گویم چرا امام را با نور دارید مشخص می‌کنید. بچه من پای تلویزیون می‌گفت مأمون چرا امام رضا را نمی‌پذیرد؟ مگر نمی‌بیند آقا نورانی است. بعد این پس‌فردا ممکن است منتظر یک آقای نورانی باشد. بعد آن آقا معمولی است. یک نوری، اینطوی که ما می‌گوییم دور صورت‌شان نیست. آن نور، نور قلب شما است که می‌گویی آقا چه نورانی است. اگر آن نور در قلب شما نباشد می‌گویی آقا که معمولی بود. یک نفر در جبهه بود، بعد از جبهه آدم خرابی بود. گفتیم آقا شما که جبهه بودی، شهدا. گفت شهید چیه؟ ترکش خورد متلاشی شد رفت. هیچی ندیده بود. خب بقیه هم که دارند از این شهدا بال بال می‌زنند متأثر می‌شوند همین را می‌بینند که تو می‌بینی. این به قلب تو مربوط می‌شود. قلب ما برای بزرگترین امتحان الهی آماده است؟
مجری: و ابراهیم با آن عظمتش می‌گوید: «لیطمئن قلبی». می‌خواهد دلش اطمینان پیدا کند.
حجت الاسلام پناهیان: او دارد تلاش می‌کند. و خدا در جنگ‌ها می‌فرماید: من به قلب‌ها سکینه نازل می‌کنم تا ایمانشان افزایش پیدا کند. ایمان به غیب آنها. یکدفعه می‌گویند نه، خدا هست. قوی‌تر می‌شوند. نه، خدا قدرت این را دارد من را در وسط شمشیرها حفظ کند. قوی‌تر می‌شوم. و این اتفاقی بود که برای رزمنده‌ها در جبهه‌ها ما این آیه قرآن را می‌دیدیم. چقدر ایمان بچه‌ها در جنگ‌ها با آن سکینه‌ای که خدا، آرامشی که خدا، اثری که از ایمان در قلب‌شان تقویت می‌کند، «لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِمْ» تا ایمان بر ایمانشان همینطوری افزوده شود. کسی نمی‌تواند در قلب خودش یک نامردی، یک خباثت پنهان کند، بعد زمان ظهور بیاید جلو حضرت، به حضرت هم یکدفعه یک عشق بورزد. نمی‌شود. این نباید شد. به همین دلیل امام صادق (ع) هم گفت ایمان خود را قبل از ظهور کامل کنید.
شریعتی: به دلبستگی‌هایتان جهت بدهید.
حجت الاسلام پناهیان: من یک آیه قرآن از سوره نحل برای شما بخوانم. می‌فرماید:«مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ» کسی که به خدا کافر شود، بعد از ایمان، «فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ» خداوند به اینها غضب می‌کند. مکانیسم این وضعیت یعنی روشی که اتفاق می‌افتد چیست؟ این ایمان در دل آمده است. بعد قسمت‌های دیگری آمده خراب کرده است. حالا آیه را تکمیل بخوانم. « مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ» کسی که بعد از ایمان به خدا کافر می‌شود، البته این در مورد آنهایی نیست که اظهار به کفر می‌کنند ولی قلب آنها مطمئن به ایمان است. آنها را خدا قبول دارد. آنها را کنار می‌گذارد. «وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً» کسی که سینه خودشان را در اختیار کفر قرار بدهد «فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم‏» بعد می‌فرماید چرا اینطور می‌شود؟ چرا بعضی‌ها ایمان می‌آید بعد کافر می‌شوند. «ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ» اینها به خاطر اینکه علاقه‌شان به حیات دنیا بیشتر است. ترجیح می‌دهند. یعنی آن علاقه‌ها می‌آید، این ایمان را که می‌خواهد در قلب مهر بخورد پس می‌زند. حالا یک سؤال خیلی مهم. حتی این سؤال مهمتر از این است که آیا ما امام زمان (ارواحنا له الفداء) را ببینیم ایمان خواهیم آورد یا نه؟ به چه دلیلی به او ایمان خواهیم آورد؟ سؤال این است که چرا خدا ملاک همه ارزش‌ها را ایمان قرار داده است؟ حالا یکی آدم خوبی بود. ایمان نداشت. شما چه گیری داده‌اید؟ مثلاً از نظر اخلاق آدم خوبی بود. ایمان نداشت. گفت برو بابا من ایمان نمی‌آورم. چرا شما این را قبول نمی‌کنید؟ شما مذهبی‌ها، شما آقای شریعتی و بینندگان و طرفداران شما چرا این را قبول نمی‌کنید؟ چرا حتماً باید به سمت خدا بروید؟ حالا به سمت خوبی‌ها بروید. هر طرف بودیم خوب باشیم. چرا اینطوری است؟ واقعاً چرا خدا غیرمؤمنان را انقدر می‌‌کوبد؟ اگر قرآن اینطوری نازل شده بود که هر کسی ظلم می‌کند بد است. باور کنید این کتاب بیشتر گسترش پیدا می‌کرد. هر کسی جنایت می‌کند بد است، دزدی می‌کند بد است. این را همه مردم می‌فهمند. پس خدا ایستاده هر کسی به من کافر می‌شود بد است. خدایا یک کمی شما سوء‌گیری در ارزیابی‌ها دارید. غریزی است. آدم‌ها می‌فهمند.
شریعتی: این طرفی بگو بیشتر لایک می‌گیری.
حجت الاسلام پناهیان: بله، اینطوری مردم بیشتر می‌فهمند. خدایا چرا اینطوری است؟ چرا شما با کافرها انقدر بد هستی. ما آدم کافر دیدیم اتفاقاً انقدر هم آدم بدی نبوده است. خیلی خوب هم بوده است. با ما هم با محبت برخورد کرده است. اولاً حساب کافرهای جاهل را کنار بگذاریم. ما در مورد آنها صحبت نمی‌کنیم. جاهل، عوام، آن کسانی که نمی‌دانند اسلام چی هست، پیغمبر چی هست. کدام پیغمبر. اینها را من کنار می‌گذارم. اما آنهایی که حجت بر آنها تمام می‌شود و ایمان نمی‌آورند، اینها به خاطر خوبی‌هایشان، من به عنوان یک طلبه، به عنوان یک بچه مذهبی حاضر هستم به او تواضع کنم. ولی بدی‌هایی که پنهان کرده است و آن بدی‌های پنهان قلبش نمی‌گذارد ایمان بیاورد، آن بدی‌ها را چکار می‌کنیم؟
شریعتی: یعنی حتماً یک بدی‌هایی هست که حق را کتمان می‌کند و ایمان نمی‌آورد.
حجت الاسلام پناهیان: لذا خدا ایمان به خودش را ملاک همه خوبی‌های پنها در قلب و کفر به خودش را ملاک همه بدی‌های پنهان در قلب قرار می‌دهد. از این مهمتر، بعضی‌ها ظاهراً ایمان می‌آورند باز هم بدی‌ها را پنهان کردند. بعد فسق و فجور می‌کنند و جنایت می‌کنند بعد از ایمان خارج می‌شوند. حالا آن که دیگر کلاً ایستاده می‌گوید من اصلاً ایمان نمی‌آورم. بدی‌هایش بیرون زده است. ممکن است ما نبینیم ولی قلب یک موجود یکپارچه است. «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِهِ» خدا در یک سینه دو قلب قرار نداده است. این یعنی چه؟ قلب باید با هم هماهنگ باشد. بالاخره یکی دیگری را بیرون می‌زند. یا خوبی بر بدی غلبه پیدا می‌کند یا بدی بر خوبی غلبه پیدا می‌کند. به همین دلیل چرا ایمان به خدا؟ خدایا فقط ایمان من را بردار. اصلاً شما اندازه‌گیری کن، به اندازه خبث باطنش و به اندازه طهارت قلب او به او نمره بده. برو در قلب او ببین چخبر است. بعد می‌بینی عجب افتضاحی است این که به خدا ایمان نمی‌آورد. بروز اجتماعی پیدا نکرده است. چرا؟ ممکن است جرأت نکرده است. ممکن است باهوش و کاسب است. می‌داند با اخلاق می‌تواند سود ببرد. ممکن است یک صدا خفه کن برای وجدانش گذاشته است. چند تا جنایت می‌کند، چهار تا کار خوب هم می‌‌کند برای اینکه صداقتکم باشد. نه، من آدم خوبی هم بوده‌ام فکر نکنم. دلایل اینکه آدم‌ها به سمت خوبی‌ها بیایند خیلی زیاد است.
شریعتی: و نفاق از همین جاها شکل می‌گیرد.
حجت الاسلام پناهیان: و اصل ماجرا هم نفاق است. یعنی آن کسانی که جرأت می‌کنند مقابل ایمان بایستند، کافران، اول قرآن دو خط بیشتر در مورد آنها ندارد. دو تا آیه. بعد دو صفحه در مورد منافقین محترم دارد و آنها را هی خداوند متعال از ابعاد مختلف
شریعتی: که هی سعی می‌کنند خوب باشند و این ایمان نیست. یک جا دست‌شان رو می‌شود.
حجت الاسلام پناهیان: در واقع یک شکافی در قلبشان هست. پس چرا ایمان ملاک همه ارزش‌ها است. چون یک مسئله واقعی است. خدا نمی‌فرماید تو خوبی داری. بدی هم نداری. اما چون ایمان به من نیاوردی، من پدر تو را در می‌آورم. من بقیه را نگاه نمی‌کنم. خدا اینطوری قلدرمآب برخورد نمی‌کند. خدا با اینکه کبریایی دارد و عظمت دارد، طبق قاعده برخورد می‌کند. می‌گوید این خبث باطن دارد. بعد از خبث باطن کافران در قرآن سخنانی مفصل به میان آمده است که ما باید یک وقتی هم اینجا به کفر بپردازیم. اینجا کفر و شرک و اینها را مورد بحث قرار بدهیم. ولی ایمان علامت طهارت کل قلب است. حالا اگر یک کسی مؤمن بود، بدی‌هایی داشت چی؟ یا آن بدی‌های او ضعیف است و از به مرور از بین خواهد رفت و خدا مهلت داده یا آن بدی‌ها ایمان او را از بین می‌برد. در روایات هست می‌گوید از کسانی که به ما اهل بیت ایمان دارند بدی دیدی، بایست آخرش می‌بینی چه می‌شود. آن را دور نینداز. شاید برگشت. چون معمولاً آنهایی که به ما ایمان دارند، خوبی‌هایشان بر بدی‌هایشان غلبه پیدا می‌کند. خیلی نکته حساسی است. حالا ما امام زمان (ارواحنا له الفداء) را ببینیم. یک علائمی هم هست. اصلاً علمایی هم هستند که می‌آیند تأیید می‌کنند. حالا من به آن علماء چطوری اعتماد پیدا کنم؟ با همان ایمانی که اگر خود حضرت را ببینی قلبت می‌گوید آره، خودش است.
شریعتی: یعنی وقتی دیگر ملاک قلب شد دیگر فرقی نمی‌کند که بیاید بگوید. با اندک اطلاعاتی ایمان می‌آوری.
حجت الاسلام پناهیان: دو روایت فوق‌العاده مهم. می‌فرماید خدا اجازه نمی‌دهد مؤمن به باطل هیچ‌وقت یقین پیدا کند. مؤمن به باطل هیچ‌وقت یقین پیدا نمی‌کند. می‌گوید نه، من نمی‌توانم بپذیرم. آقا این همه دلیل آوردیم. می‌گوید آخه نمی‌دانم ولی نمی‌توانم بپذیرم.
شریعتی: یکی از آن جاهایی که می‌گویند مؤمن کیاست دارد و باهوش است شاید همین‌جا هم...
حجت الاسلام پناهیان: بله، یا به چشم قلب خود نگاه می‌کند. و از آن طرف منافق هیچ‌وقت به حق یقین نمی‌کند. آقا این همه دلیل آوردیم. می‌گوید نمی‌توانم بپذیرم. بعد وقتی یقین نکرد، بعد ذهن او هم دلیل می‌تراشد. آن وقت هی کزاز شبهه وسط می‌آورد. این سؤال خیلی خوبی بود. ما آقا امام زمان (ارواحنا له الفداء) را بپذیریم چطوری باید بفهمیم؟ ما که ایشان را قبلاً ندیدیم. چهار تا علامت هم انصافاً دلیل نمی‌شود. کما اینکه زمان رسول خدا معجزه‌ها زیاد موجب نشد کسی ایمان بیاورد. رسول خدا معجزه می‌آورد، ایمان نمی‌آورند. که این داستان در نهج البلاغه هست و امیرالمؤمنین می‌فرمایند. گفت یا رسول الله اگر شما می‌توانی، گروهی یهودی بودند یا چی بودند نمی‌دانم. بگو این درخت از آنجا در بیاید و بیاید اینجا در زمین برود. خب درآمدن درخت با ریشه‌هایش از توی زمین، بعد بیاید برود در درخت یک کار شاقی است. حضرت فرمودند اگر این کار را بکنم ایمان می‌‌آوردی؟ گفتند بله. این در نهج البلاغه است. این داستان را امیرالمؤمنین (ع) نقل می‌کنند. حضرت دستور دادند. او آمد و اینجا... بعد گفتند عجب! می‌شود سر جایش برگردد؟ چون یکی از علامت‌های معجزه قابل بازگشت بودن آن است. حضرت امر فرمود. همان اتفاق افتاد. گفتند می‌شود نصف آن بیاید نصف آن بماند؟ حضرت دوباره امر فرمود. گفتند می‌شوند نصف برگردد. حضرت فرمودند بله. گفتند ولی واقعاً مهارت تو فوق‌العاده است. ایمان نیاوردند رفتند. این داستانی است که امیرالمؤمنین نقل می‌کند. لذا بحث پیغمبر ما زیاد معجزه‌ای نبوده است. مبتنی با تکیه بر معجزه نبوده است. آقا 40 سال این آدم بین شما زندگی کرده است. شما قلب نداری این آقا را ببینید به او ایمان بیاورید. چطور ابوذر وقتی آمد پیش پیغمبر، آدرش پرسان پرسان پیش علی بن ابیطالب آمد حضرت را نمی‌شناخت. حضرت را شناخت. گفت من می‌توانم به شما اطمینان کنم. شما آدم خوبی هستید. آخه از کجا به علی ایمان آوردی آدم خوبی است. قلب ابوذر نورانی است. من را می‌توانی ببری پیش آن کسی که ادعای پیغمبری کرده است؟ فرمود: بله، می‌تواند. بردش. پیغمبر را نگاه کرد. گفت اشهد انک رسول الله. ما باید ایمان‌مان یعنی صفای قلب‌مان. حالا الآن می‌توانیم یک نتیجه بگیریم. ایمان یعنی صفای قلب. همان چیزی که کردم می‌گویند قلبت باصفا باشد. یعنی ایمان داشته باشی. فارسی این می‌شود قلبت پاک باشد. قلبت پاک باشد فارسی همان است. گفت: قدس الله سره الشریف. این یعنی چی می‌‌گویند؟ گفت همان دمت گرم خودمان است. صفای باطن است. به امام زمان چطوری ایمان می‌آوریم؟ همانطوری که الآن به همه آدم‌های خوب ایمان می‌آوریم. می‌گوییم کارش درست است. همانطوری که الآن به این راهی که داری ایمان می‌آوری. به وصیت‌نامه‌های شهداء ایمان می‌آوری. همانطوری که الآن می‌روی راهیان نور، آنجا تکانت می‌دهد. مگر چی هست؟ خاک است. آنجا چی هست؟
شریعتی: و شاید همین‌جا است که این بچه‌ها حالا ایام دفاع مقدس هم هست، شاید همین‌جا است که بچه‌ها در وصیت‌نامه‌هایشان، من این را در وصیت‌نامه یکی از شهداء دیدم که اگر خواهان ملاقات امام زمان هستید به جبهه‌ها بشتابید.
حجت الاسلام پناهیان: یک چالشی بود آن زمان بحث‌های انجمن حجتیه‌ای بود ما می‌گفتیم اگر شما خیلی انجمن حجتیه‌ای و امام زمانی هستی پس چرا جبهه نمی‌روی؟ خیلی حرف واضحی بود. طرف به خودش می‌پیچید. می‌گفتیم امام زمان را ببین چقدر در جبهه‌ها بچه‌ها پیدا کردند. قلباً. حالا من نمی‌خواهم بگویم کسی به دیدار حضرت رفته و... این یک دریافتی است. پس ما باید به امام زمان ایمان بیاوریم. بله، ما قبلاً ایشان را ندیدیم ولی با دیدن او به او ایمان می‌آوریم. همانطور که از آفریقا، از اقصی نقاط عالم اسلام و جهان بشریت، امام خمینی ما را دیدند به درست بودن راه او، به درست بودن این آدم ایمان آوردند. نه در حد امام. به عنوان یک آدم خوب. و من یک حرف خطرناک بزنم. شما آدم خوب ببینی به او ایمان نیاوری، ایمان در همین حد. همانطور که در قرآن کریم هست که پیامبر ایمان دارد به اصحاب خود، به مؤمنین ایمان می‌آورد. آنها را قبول دارد. این مراتب مختلفی از این قبول داشتن است. شما یک آدم خوب را قبول نکنی این خطر هست که امام زمان هم بیاید قبولش نکنی. خطر. نمی‌خواهم بگویم قطعی. یک آدم بد و شارلاتان و مثلاً چی را. شما به او کفر نورز. حالا در مورد کفر بعداً صحبت خواهیم کرد که ما باید یکفر بالطاغوت. بعضی‌ها به طاغوت کفر نمی‌ورزند که حالا باید در این باره صحبت کنیم. یک آدم بد و رزلی را شما به عنوان آدم خوب بپذیری، پس فردا شما امام زمان را نمی‌توانی بپذیری چون این قلب خوب کار نمی‌کند. این دستگاه‌ها سنسورهایش فعال نیست. این چطوری است؟ آقا کار نمی‌کند. مثلاً من باید این را کنار یک وسیله‌ای بگذارم یک صدایی از آن متساعد شود، صدا نمی‌آید. خب این کار نمی‌کند. قلب کار نمی‌کند. این را دقیقاً در تعبیر روایات ما می‌بینیم.
شریعتی: اینکه گفتند اگر امام زمان ظهور کند مردم قبلاً انگار دیدنش و می‌گویند اه قبل از این ایمان آوردیم.
حجت الاسلام پناهیان: آن مال مؤمنین است.
شریعتی: یعنی در واقع همان گواهی قلب است.
حجت الاسلام پناهیان: بله، مال مؤمنین است. مؤمنین صدای حضرت را بشنوند متحول می‌شوند. مؤمنین یعنی آدم‌های باصفا. سند نمی‌خواهد. اگر سند لازم بود خدا سند می‌گذاشت. یعنی در طول قرون و اعصار عده‌ای از مقدسین و افراد خوب علائمی را نگه می‌‌داشتند ما می‌رفتیم آن علائم را می‌دیدیم. یک تصویری را نگه می‌داشتند. اصلاً خدا تصویری کار نمی‌کند. خداوند متعال زیاد در این فازها نیست. می‌گوید برو با عقلت و بعد ایمانت.
شریعتی: و آن انا بقیة اللهی که به دیوار کعبه حضرت تکیه می‌زند و همه می‌شنوند باز هم این مخصوص او است. ما باید چشم قلب‌مان آن زمان باز باشد. حضرت را با آن قلب ببینیم و بگوییم خودش هست. اینجا ممکن است که بعضی‌ها بگویند که آمدیم یک کسی مدعی دروغین بود و یک آدم باصفایی هم رفت و همینطور حیران او شد. اصلاً امکان ندارد. در روایت معصوم دروغ نمی‌گویند. آدم باصفا هر چند ساده باشد به باطل یقین پیدا نمی‌کند. این را محکم باید گفت. آن که فریب می‌خورد مشکل از خودش است. بعضی چیزها از خود درخت است. حالا الآن زده بیرون، ممکن است هزار تظاهر آدم باصفا را هم داشته باشد. ولی نیست. ولی آن صفای باطن نیست. لذا آن سفارش امام باقر (ع) که ایمان‌تان را قبل از ظهور کامل کنید، سفارش بسیار مهمی است. همین کتابی که شما الآن می‌خواهید معرفی کنید من یک جمله در مورد آن بگویم، خواندن این کتاب کمی به پرورش ایمان ما به امام زمان کمک می‌کند. به اندازه این کتاب اطلاعات در مورد امام زمان وجود ندارد. خیلی چیز عجیبی است. خاطرات از امام زمان وجود ندارد و کسی حضرت را ندیده که با او زندگی کند حالا خاطرات خودش را یادداشت کند. از ابتدا وجود شریف حضرت غائب بودند. این کتاب با دل ما چکار می‌کند؟ ایمان ما را بالا می‌برد. آن وقت شما از زبان یک آدم مؤمن می‌شنوید، اصلاً برای شما اطمینان می‌آورد.
شریعتی: حتی از پس این سطرها هم صفای باطن حضرت آیت الله بهجت به قلب ما می‌رسد.
حجت الاسلام پناهیان: صدا که از دهان شما خارج می‌شود قبل از اینکه به گوش شما برسد به گوش حضرت رسیده است. من فکر می‌کنم آقای بهجت اینها را دیده بود داشت برای ما تعریف می‌کرد. نه می‌دانست برای ما می‌گفت. ما چیزهایی که می‌گوییم می‌دانیم مثلاً اگر بدانیم. این کتاب یا اینگونه موارد... به همین دلیل امام زمان (ارواحنا له الفداء) می‌فرماید گناه نکنید. از من فاصله نگیرید. گناه چه ربطی به حضرت دارد؟ گناه آن قلب را خراب می‌کند. اینجا هم خداوند متعال فرمود: استحب الدنیا. اینها دنیا را پذیرفتند و محتب به دنیا پیدا کردند نسبت به آخرت. این محبت به دنیا و خود آن گناه چکار می‌کند؟ قلب انسان را دور می‌کند. آن لحظه‌ای که امتحان نهایی قلب است. امتحان نهایی قلب با امام است. امامت را ببینی، باید بگویی که رضایت او رضایت الله تبارک و تعالی است. فاصله گرفتن او یعنی دوزخ، فاصله گرفتن از امام.
شریعتی: آن وقت باید آن تسلیم اتفاق بیفتد.
حجت الاسلام پناهیان: آن تسلیم قلبی. آدم ممکن است ضعیف باشد، من به همه مؤمنین ضعیف، ضعفایی مثل خودم که حالا همه از من تازه قوی‌تر هستند. عرض کنم ضعیف بودن ایرادی ندارد. گنهکار بودن همراه با ایمان قابل تحمل است. ضعیفیم کار می‌کنیم، بالاخره رشد پیدا می‌کنیم. خدا انتظار ندارد که ما روز اول تا آخر مسیر را طی کرده باشیم. چقدر برای خدای مهم است. غیبت چهل تا گناه کبیره محسوب می‌شود. چرا؟ چون می‌فرماید که بالاخره تو فرصت بازگشت گنهکار را می‌گیری. او را ضایع می‌کنی. گناه یک مقوله دیگر است. ولی بیاییم قلب خود را نسبت به ایمان محکم کنیم. حالا ایمان را باید برگردیم آن تعاریفی که جلسات قبل از ایمان داشتیم آن تعاریف انسان‌شناسانه و روان‌شناسانه از ایمان را بحث کنیم. آن بحث‌هایی که حالا ما دیگر نتوانستیم زیاد تفصیل بدهیم. شاید باز هم جلسات بعد به آن بپردازیم. انقدر ایمان زیبا است که آدم باید بگوید. خوب شد خدایی هست که من ارتباط قلبی‌ام با او این همه به من آرامش بدهد. این همه آرامش را با چیز دیگر نمی‌شود به دست آورد. یعنی شما اومانیستی که نگاه بکنی، انسان‌شناسانه و انسان‌گرایانه و خودمدارانه هم که نگاه کنی باز هم باید شکر کنی از اینکه این پدیده ایمان وجود دارد. منتها عرض کردیم جلسات قبل، یک حرفی را از جلسات قبل اجازه بدهید تکرار کنم. انقدر همه ما با ترس، با اضطراب، با استرس زندگی می‌کنیم که نمی‌بینیم چقدر با اضطراب و ترس و استرس داریم زندگی می‌کنیم. اینجا است که به ما سفارش می‌کنند بروید با اهل ایمان نشست و برخاست کنیم. ببینید چقدر اقیانوس آرام است. چرا انقدر از... اصلاً آرامش دیده‌اید منتقل می‌شود. ظرف خمیازه می‌کشد شما خمیازه می‌کشید. یعنی انقدر ارواح با همدیگر ارتباط دارند. امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه می‌فرمایند ارواح با هم ارتباط دارند. امام سجاد (ع) در یکی از مناجات‌های خودشان می‌فرماید که خدا چرا من را دور انداختی. نکند من با علما نشست و برخاست نکردم تو  من را دور انداختی. اصلاً یکی از کارکردها... عالم حالا نه اینکه عمامه به سر باشد. بعضی‌ها واقعاً عالم هستند. یعنی عالم هستند با همه لوازم آن که آن آرامش را انسان احساس کند و وارد آن آرامش شود. ذکر کمک می‌کند، قرآن کمک می‌کند. استغفار خیلی کمک می‌کند. نماز شب خیلی کمک می‌کند. برای چی؟ ترک گناه خیلی کمک می‌کند این صفای قلب پدید بیاید. آن وقت بعضی‌ها امام زمان (ارواحنا له الفداء) را تا می‌بینند یک شبه راه صد ساله طی می‌کنند. همه آن گناه‌ها و گرایش‌های غلطی که در قلب آنها بوده است فرو می‌ریزد و از بین می‌رود. بعضی‌ها برعکس هستند. تا امام زمان را می‌بینند تمام خوبی‌هایشان را کنار می‌گذارند. خیلی عجیب است.
شریعتی: چون در تضاد با منافع و علائق آنها است.
حجت الاسلام پناهیان: اصلاً یکدفعه وحشی می‌شوند. اصلاً قبلاً این کارها را نمی‌کرده است. امیرالمؤمنین می‌فرماید اگر یک کسی در زمان جاهلیت، از برخی از این عرب‌ها، حالا عرب‌ها هم آن زمان به چند قسمت بوده‌اند. دست روی زنی بلند می‌کرد، تا چند نسل او را مزمت می‌کردند. برو تو پدربزرگت مثلاً یک خانمی را کتک زد. اصلاً بچه‌های او را آدم حساب نمی‌کردند. بعد از اسلام اینها مسلمان هم شده بودند داشتند بچه‌های امام حسین را کتک می‌زدند.
شریعتی: بسیار خوب. از شما سپاسگزار هستم.
 صفحه 438قرآن کریم

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها