اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1402-06-20-حجت الاسلام پناهیان-نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام عرض می‌کنم خدمت عزیزانم خانم‌ها و آقایان عزاداری‌هایتان قبول باشد انشالله. آنهایی که توفیق تشرف به اربعین سیدالشهدا را داشتند انشالله زیارت‌شان قبول باشد و آنهایی که به هر دلیلی نتوانستند بروند انشالله که ثواب زائران را برایشان بنویسند و همیشه تکرار می‌کنیم که بعد منزل نبود در سفر روحانی، خیلی‌ها با دل زائر کربلا شدند و انشالله به زودی صحن و سرای سیدالشهدا را ببینند و زیارت کنند. حاج آقای پناهیان سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم خدمت بینندگان عزیز سلام عرض می‌کنم و همه اربعینی‌ها به ویژه اربعینی‌هایی که در شهرها حرکت کردند و بیقراری خودشان را نشان دادند می‌خواهم به همه اربعینی‌ها با اینکه ایام عزاست تبریک بگویم و انشالله که برکات اربعین در طول سال حافظ زندگی‌شان باشد.
شریعتی: انشالله، هم جامعه، هم خانواده‌ها، بچه‌ها، فرزندان‌مان، نوجوانان‌مان و انشالله به برکت سیدالشهدا بهترین اتفاقات برای مردم عزیزمان رقم بخورد حالتان چه طور است؟
حجت الاسلام پناهیان: الحمد الله.
شریعتی: اربعین امسال باشکوه بود الحمدالله رب العالمین، و با صفا و امنیت الحمدلله به پایان رسید یک جمع بندی از این سفر و اربعین داشته باشیم و انشالله وارد بحث شویم.
حجت الاسلام پناهیان: بله، بسم الله الرحمن الرحیم. اول باید تشکر کنیم از دولت به ویژه نیروی انتظامی خیلی تلاش کردند. تلاش‌هایی بدون هزینه کردن مبالغ خاصی ولی تدبیر زیاد دیده شد. دلسوزانه برخورد کردند مدیران جهادی پای کار آمدند. یعنی همین کارها میشد با رفتارهای اداری حداقلی انجام نگیرد، و کارهای مردم معطل بماند و بگویند که روالش این است، ولی کار کردند و خیلی‌ها به صورت محسوس یا نامحسوس متوجه شدند این روانی اربعینی امسال زحماتی پشت سرش بوده است تدبیری که نیروی انتظامی در بحث گذرنامه انجام داد لب مرز. من رفت و برگشت شاهد بودم حداقل در مهران؛ دولت عراق خیلی خوب کمک کرد، همکاری کرد، امنیت بسیار بالایی که در ایران و عراق بود، حشد الشعبی خوب پای کار آمد، واقعا باید تشکر کرد تدبیر دولتیان نیایند موکب بزنند، کمک به همین موکبداران انجام بگیرد، اتفاقات خیلی خوبی افتاد هم اربعین دولتی نشد آن چنان، امیدواریم همین مقداری هم که دولت مشارکت و کمک کردند همین مقدار هم مردم دست بگیرند، میشود و شدنی است، مردمی‌تر از سال‌های قبل اربعین برگزار شد، دولت هم نقش زمینه سازی و پشتیبانی اداری، حتی نه مالی این را هم باید بگوییم...
شریعتی: تسهیل بکند اتفاقات را.
حجت الاسلام پناهیان: واقعا تسهیل‌گری دولت را باید تشکر کرد، من مطمئنم در گره گشایی کار دولت و دولتمردان و مدیران در هر وزارت خانهای انشالله تأثیر خودش را نشان خواهد داد این خدمتی که به اربعینی‌ها شد فرماندهی فراجا، مجموعه نیروی انتظامی، شنیدم که به نیروهای‌شان گفته بودند که اینها که دارند برمی‌گردند یک نوعی تنه بزنید بگذارید تن‌شان به تن‌تان بخورد که این گرد و غبارشان بیاید، بچه‌ها معتقدند، می‌رفتند زائران را بغل می‌کردند، با اشک استقبال و بدرقه می‌کردند، اینها زیباست وقتی آدم می‌بیند.
شریعتی: تک تک اینها خیر و برکت است حاج آقا.
حجت الاسلام پناهیان: زیبایی در اربعین زیاد داریم. اولا از خدمتگزاران اربعین در این سوی مرز باید تشکر کنیم حالا آن سوی مرز که خدمتگزاران اربعین کار بی‌نظیری انجام دادند. مردم عراق یک میلیون حدودا شهید دادند که این توفیق را پیدا کردند ساده نگیریم قصه را. در مورد مردم عراق که اصلا جداگانه واقعا باید تقدیر کرد و این محبتی که از زائران اربعین خدا در دل‌هایشان انداخته است خودشان هم می‌گویند که ما نمی‌دانیم که این محبت از کجا این قدر غلیان می‌کند؟ و واقعا هستی خود را با ذوق و یک سلیقه‌های خاصی می‌گذارند و پذیرایی می‌کنند، در هیئت‌های ما اینقدر پذیرایی نمی‌شود. این محبت کار خداست و خود اباعبدالله الحسین. ما از مردم عراق نمی‌توانیم تشکر کنیم، فوق العاده ظاهر شدن با اینکه زائر امسال از ایران بیشتر رفت ولی هیچ کدام بدون پذیرایی باقی نماندند.
شریعتی: نه یک روز و دو روز، چند روز.
حجت الاسلام پناهیان: هم زودتر شروع کردند به خاطر ایرانی‌ها، هم دیرتر تمام کردند به خاطر ایرانی‌ها، چون اصلا در عراق اربعین موکب‌ها جمع می‌شود، تا دو روز بعد اربعین هم خیلی موکب‌ها بودند و هنوز پذیرایی میکردند. چون اصلا آنها خبر داشتند که تا شب جمعه کربلا می‌مانند و مجالس برقرار بود. ما آنجا خدمت زائران بودیم. خیلی فوق العادگی داشت باید بیشتر از اینها صحبت کرد. تشکر از دولت و خادمین در این طرف مرز، در آن طرف مرز، از خود دولت عراق که خیلی همکاری کرد، همکاری دولت عراق امسال بیشتر از سال‌های قبل بود، نکته دیگر باید به اربعینی‌هایی که در ایران حرکت کردند دست مریزاد گفت. موکبداری‌هایی که در ایران بود. ما که فقط شنیدیم ولی چه اوصاف زیبایی! چه حرکت خود جوش مردمی که هیچ کسی نمی‌تواند بگوید این را من راه انداختم. مثلا صدا و سیما نمی‌تواند بگوید که من مردم را بیرون کشاندم حالا صدا و سیما برای 22 بهمن و روز قدس این کار را می‌کند طبیعی هم هست ولی اربعین یک حرکت خودجوش مردمی است.
شریعتی: دل می‌جوشد و این محبت و این حب می‌کشاند.
حجت الاسلام پناهیان: و آن فرمایشی که شما داشتید آنهایی که دلشان در اربعین بود خدا از آنها قبول کند با این حرکت پیاده روی در ایام اربعین در همین تهران از میدان شهدا به شهر ری، و شهرهای دیگر مردم نشان دادند که دلشان آن طرف است. یک آماری را هم در نظر سنجی خیلی قابل اعتنایی حدود هفتاد درصد مردم گفتند که اگر می‌توانستیم به اربعین می‌رفتیم. یعنی اربعین از طرف ایران 50 میلیون ظرفیت داشت که بروند. این خیلی مهم است که دل این چنین همراه است. واقعا این ملت شایسته این هستند که انشالله ظهور آقا امام زمان را درک کنند و برای همه کسانی که امسال توفیق پیدا نکردند و فقط ثوابش را بردند حضور فیزیکی نداشتند دعا میکنیم که سال بعد خدا توفیق بدهد انشالله.
شریعتی: انشاالله ما که مخصوص دعاگو بودیم یعنی محال بود در یک حال خوش و یک فضای نورانی و منور که عطر سیدالشهدا، امیرالمومنین و حضرت قمر بنی هاشم را داشت یاد شما نباشیم. برای همه حاجت‌های گفته و نگفته دعا کردیم انشاالله همگی زیر سایه الطاف امام حسین باشیم و باشید انشاالله. وارد بحث ما بشویم این هفته‌ها داریم راجع به مفاهیم کلیدی دین صحبت می‌کنیم، مفاهیمی که شاید کمتر به آن فکر کردیم و دقت کرده‌ایم یا عمیق به آن نگاه نکردیم، مثل مفهوم تقوا که در چند جلسه قبل و ظهورش را هم در اربعین و تطبیق آن را فرمودید و امروز وارد مفهوم ایمان خواهیم شد انشاالله.
حجت الاسلام پناهیان: من یک خاطره‌ای را عرض بکنم ابتدا بالاخره زبان ما زبان فارسی است و زبان فارسی هم با ادبیات قدیمی فارسی فاصله دارد، چه برسد با ادبیات عرب و تعابیری که بین ما رواج دارد. ما باید همان گونه که واژگان فارسی داریم استفاده می‌کنیم نو به نو و اگر قدیمی‌ها فارسی با ما صحبت بکنند ما متوجه نمی‌شویم باید ادبیات عربی که در قرآن هست به زبان خودمان روز آمد کنیم. یک خاطره عرض کنم یک بار بچه من از مدرسه اومد دبستانی بود گفت بابا منزه است یعنی چه؟ پاک و منزه، گفتم من فهمیدم دیگر این سبحان الله را برای او ترجمه کردند. گفتم یعنی پاک بودن، گفت یعنی نجس نیست؟ دیدم خیلی بدتر شد. گفتم منظور تو چه چیزی است؟ گفت معلم ما می‌گوید سبحان الله یعنی خدا منزه است. سختش کردی ما همین گونه در خانه می‌گفتیم سبحان الله مشکلی ایجاد نشده بود، یک حسی پیدا کرده بود از سبحان الله. ترجمه‌اش که کرده بود بدتر شده بود و می‌گویی پاک است ما در فارسی پاک به چه می‌گوییم؟ به چیزی که نجس نیست یا تمیز است، یک دفعه بگوییم سبحان الله یعنی خدا تمیز آب کشیده است. ببینید ذهن مردم را باید در نظر بگیریم که چه برداشت می‌کنند؟ یکی از مشکلات بزرگ ما این فاصله زبانی است که به خاطر عربی و فارسی بودن نیست صرفاً، به خاطر روز آمد نشدن است. همانگونه که  فارسی قدیمی را الان ما متوجه نمی‌شویم.
شریعتی: و این واژه‌ها نیاز به به روز رسانی دارند.
حجت الاسلام پناهیان: حالا برویم سراغ مفهومی مثل سبحانَ، ببینیم چگونه باید ترجمه کنیم؟ واقعا من هر چقدر  دقت کردم حالا اهل ادبیات هستند بینندگان محترم گفت سبحان الله یعنی چه؟ گفتم خدایا یعنی تو چقدر خوبی، گفت یعنی آها خدایا تو خوبی؟ گفتم نه یعنی خدایا تو چقدر خوبی! این کلمه سبحانه مبالغه را می‌رساند، منزه را که بچه من نمی‌فهمد یا مثلاً الله اکبر می‌گویند خدا بزرگ است. بزرگ الان جنبه فیزیولوژیک دارد درست است؟ کمتر... یعنی یک چیزی که خیلی بزرگ است می‌رود ذهن آن مثلاً کوه و تریلی، الله اکبر معنای آن بیشتر معنایش قدرتمند و باشکوه است، یعنی ملا لغتی نباید بشویم، باید ببینیم این ذهنش... ای خدای با عظمت با عظمت باز معنایش بهتر است از بزرگ. ما باید کار کنیم روی این ادبیات و بعد آن ادبیات را در جاهای مختلف نثرها و شعرهای مختلف استفاده کنیم یا اگر نمی‌توانیم از غیر کلامی بزرگ هست استفاده کنیم در ترجمه، این کلمه بزرگ را  از این حالت فیزیولوژیک خود خارج بکنیم، تا وقتی می‌گویی بزرگ است می‌گوید حجمش خیلی بزرگ است؟ ذهنش مدام تصویرسازی می‌کند، ولی وقتی می‌گویی با شکوه نمی‌رود سراغ اجسام خیلی بزرگ. پس ما کلاً یک مشکل ترجمه داریم و یک مشکل ادبیات و مشکل نگرش‌ها که بر اساس الفاظ و ادبیات‌ها دارد استفاده می‌شود داریم و البته نگرش‌های غلط گاهی اوقات ناشی از الفاظ و ادبیات نیست، ناشی از استدلال‌ها و محتواها و آن روش آغاز ورود به مباحث معرفتی و امور دیگر است. خوب حالا برسیم به محضر مفهوم بسیار زیبا و جذاب ایمان، اول اینکه ما بیشتر از کلمه ایمان یک کلمه دیگری را استفاده می‌کنیم که آن بار باشکوه و دقیق و لطیف ایمان را ندارد و آن عقیده است. می‌گوییم طرف روی عقایدش باید کار بکند، بحث عقیدتی است. حالا الان دوباره یک عده‌ای چالش برای آنها ایجاد می‌شود که فلانی علیه عقیده و مباحث عقیدتی حرف زد نه، من می‌خواهم بگویم چرا در قرآن زیاد از کلمه عقیده استفاده نشده است از کلمه ایمان استفاده شده؟ عقیده هم عربی است، می‌توانستند بیان کنند این را. تاکید روی ایمان است چرا این لفظ و چه بار معنایی دارد که آن ندارد؟ قبلا هم یک گفتگوی این گونه داشتیم چرا در قرآن بیشتر از اخلاق از تقوا استفاده شده است؟ خوب خیلی از افراد علاقمند به اصطلاح تقوا هستند و به آن هم یک کمی برخورد. آقا ما نمی‌خواهیم نفی مطلق بکنیم. می‌گوییم چرا بیشتر از تقوا استفاده شده؟ روی این فکر کنیم. بار معنایی و آن معانی که در ذات خودش کلمه تقوا دارد و آن سیالیت تقوا، این‌ها را باید در نظر گرفت.
شریعتی: هرچند اخلاق هم در آن نهفته است.
حجت الاسلام پناهیان: و می‌تواند هم مقدمه آن باشد، هم زیر مجموعه می‌تواند باشد.
شریعتی: ولی تقوا یک مفهوم متعالی‌تری است.
حجت الاسلام پناهیان: بله مفهوم جذاب‌تر هم هست و پرمغزتر. خیلی باید روی این‌ها تأمل کرد.
شریعتی: آنگونه که ایمان نسبت به عقیده.
حجت الاسلام پناهیان: ایمان فرقش با عقیده چیست؟ عقیده بیشتر در ذهن شما و تسلیم عقلانی شما قرار دارد. من معتقد شدم یعنی من فکر کردم به این نتیجه رسیدم، اما من مومن شدم یعنی قلبم هم آرامش پیدا کرد. ایمان جنبه روانشناختی آن قوی‌تر است، ایمان جنبه روحی قوی‌تر است، شما ممکن است عقیده‌مند باشید و آرام نباشید. ایمان می‌گوید نترس، احساس امنیت کن، قلبت آرام بگیرد، کلمه مترادف ایمان در قرآن چیست؟ سکینه، آرامش. می‌فرماید خدا سکینه نازل می‌کند بر مجاهدان در راه خدا، بعد روایت آمده یعنی ایمانشان را افزایش می‌دهد در خود آیه قرآن هم همین هست سکینه نازل می‌کند لیزداو ایماناً مع ایمانهم؛ تا این‌ها ایمان آنها اضافه بشود. ایمان روی ایمان، اصلاً خود کلمه ایمان از امن آمده، امن یعنی چه؟ یعنی احساس نترسیدن و امنیت در قرآن می‌فرماید اولئک لهم الأمن؛ مومنانی که ظلم نمی‌کنند این‌ها در امانند یا در روایت می‌فرماید مومن چرا گفته شده است مومن؟ چون دیگران از دست او در امانند. پیش تو احساس امنیت می‌کنند مومن، نه معتقد.
شریعتی: ایمان یک بروز و ظهوری هم در اعمال دارد.
حجت الاسلام پناهیان: و بروز و ظهور آن ابتداً آرامش خود طرف است، انتها آرامش بخشی به دیگران است، پیش مومن صد گناه بکنی آبروی تو را نمی‌برد، مومن است، احساس امنیت می‌کنی از او، نه تنها آبروی تو را نمی‌برد در مورد تو فکر بد هم نمی‌کند. چون مومن از شما گناه ببیند فردا به عنوان گناهکار نگاه نمی‌کند میگوید که دیشب حتما استغفار کرده است. بعد خود دیروز هم که از شما گناه دیده است تازه معلوم نیست شما را گناهکار بداند چون فرمود هفتاد بار باید برای خودش توجیه بیارد، شاید این بوده است، شاید آن با بوده، شاید این بوده است.
شریعتی: تازه یک جاهایی هم به خودش نگاه می‌کند و می‌گوید من که بدتر هستم.
حجت الاسلام پناهیان: آنکه اصلا یک علاحده است. ایمان کلمه خیلی لطیفی است چرا ما آن را نمی‌شناسیم؟ بعد ما با ترس زندگی می‌کنیم، همه زندگی ما با ترس و یکی دیگر غم؛ غم نسبت به گذشته و ترس نسبت به آینده است ایمان می‌خواهد این دو را بکند لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ من نمی‌دانم چرا ما سروده‌های عاشقانه درباره ایمان نداریم؟ ایمان را مثل عقیده زمخت می‌دانیم؟ چون مباحث عقیدتی یک زمختی خاصی دارد، مخصوصاً در علم کلام برود در آن شبه افکن‌هایی که ذهن بیمار دارند و استدلال‌های عقلی که در مقابل آن در بیاید، علم کلام قاعدتاً این گونه است و عادتاً این گونه است. علم کلام یعنی مباحث عقیدتی شما را عاشق خدا نمی‌کند، ولی ایمانی کسی حرف بزند شما را عاشق خدا می‌کند. می‌گوید خدا تو را دوست دارد و پشت و پناه تو است، حرف‌های ایمانی است نه حرف‌های عقیدتی. چرا احساس ترس می‌کنی؟ نگران نباش او که تو را رها نمی‌کند تو که خوابیده‌ای او تا صبح هم بالای سر تو بیدار است. لا تأخذه سنة و لا نوم.
شریعتی: این دارد تو را مومن می‌کند.
حجت الاسلام پناهیان: شما آقای شریعتی بحث‌های ایمانی بکنید اینجا، نه بحث‌های عقیدتی، که مردم احساس امنیت بکنند و حالشان خوب بشود. ایمان حال خوبی است که در اثر دو مفهومی که قبلاً گفتیم یکی علم، یکی عقل، قبلا تا از مفهوم‌های کلیدی دین، علم و عقل بودند. اصلاً دین آوران اهل دانش هستند و این دین آوران اهل عقلانیت هستند، آنهایی که دین می‌آورند و به مردم عرضه می‌کنند، آنهایی که دین می‌آورند یعنی دینداری می‌کنند، دین آوران اهل مراقبت هستند یعنی اهل تقوا هستند. مراقبت که اصلاً خودش یک مفهوم باکلاسی بود که خیلی کم راجع به آن صحبت کردیم. پیامبر اکرم ایمان آوردند برای مردم و مهم‌ترین عامل ایمان آوردنشان چه بود؟ آرامش خودش، من را نگاه بکنید، می‌رفتند کنار او و آرامش می‌گرفتند امیرالمومنین می‌فرماید در جنگ‌ها به رسول خدا پناه می‌بردیم و آرامش می‌گرفتیم. چقدر سعادت‌مند بودند آنهایی که چشم‌های پیامبر اکرم را می‌دیدند چشم‌های نازنین و نافذ، اصلاً اقیانوس آرام کم می‌آورد یک قطره است در برابر آن چشم پر از ایمان. چقدر خوشبخت بودند آنهایی که صدای رسول خدا را می‌شنیدند! چقدر آرامش در این صدا و ایمان به خدا موج می‌زد! شما آدم مومن را از نزدیک می‌بینی اصلاً ایمان شما خود به خود افزایش پیدا می‌کند، می‌گویی احساس می‌کنم خدا با یک لبخندی می‌گوید خدا کمکت می‌کند، اصلاً می‌روی و مشکلت حل شده است. این یعنی ایمان، ایمان چیزی است که ما هر لحظه می‌خواهیم. بابا این ترانه‌ها باید به ما ایمان بدهد ترانه مگر نیست؟ من به حلال و حرام آن کاری ندارم. مضمون شعری که هست و بعد آن موسیقی‌ای که می‌آید با آن باید ایمان من را افزایش بدهد، بعد آدم می‌دانید ایمانش افزایش پیدا کند روحش لطیف می‌شود، چون قساوت قلب برای ترس است، ترسوها وحشی می‌شوند. آن‌هایی که در کربلا بودند از اباعبدالله الحسین، از حضرت ابوالفضل می‌ترسیدند که آن گونه وقتی دوره می‌کردند قطعه قطعه می‌کردند و وحشیانه رفتار می‌کردند. ترسوها وحشی می‌شوند، انسان‌های عقده‌ای، عقده می‌تواند یکی از معانیش همان حزن باشد، مومن کمبود ندارد که دچار عقده بشود. ببینید چرا اسلام یک کمی فرق دارد روش آن در تربیت انسان‌ها با روانشناسی؟ در روانشناسی می‌گوید تو چه گره‌هایی داری؟ بیا آنها را بشناسانم به تو و آنها را باز بکنیم. دین چه می‌گوید؟ می‌گوید تو چرا گره داری؟ اصلاً چرا باید گره داشته باشی؟ اصلاً همه این‌ها باید باز باشد با توجه به امنیتی که خدا می‌دهد. من دانش روانشناسی را خیلی دوست دارم. گاهی انسان از دانش روانشناسی استفاده می‌کند گره‌های روحی کسی را به خودش می‌گوید و این خودآگاهی پیدا می‌کند و می‌گوید پس مشکل من اینگونه است و می‌گوید مثلاً تو تیپ شخصیتی تو این گونه است، نقطه ضعف‌های تو این است، کمک می‌کند آنها را برطرف می‌کند. بعد ما دیده‌ایم در مباحث روانشناسی که گفته می‌شود می‌گوید پس چرا در دین قرآن نمی‌آید به همین روش برخورد کند؟ قرآن می‌آید این  خس و خاشاک‌های روح ما را با یک باران تندی لطیف می‌کند و می‌گوید هر که هر مشکلی دارد در امان خدا باش، در امان خدا هستی، یعنی نمی‌رود در جزئیات، بعد خود روانشناسان بعضی از آنها هم می‌گویند ما روانشناسان کاری نمی‌توانیم بکنیم فقط می‌توانیم بگوییم تو این مشکل را داری، دانش روانشناسی گفته شده است ما اسنادش هست. ما نمی‌توانیم زیاد تاثیر رو مخاطب بگذاریم، دانشمندان روانشناسی بالینی یعنی کسانی که در این زمینه...
شریعتی: البته آنها هم شیوه درمانشان خیلی تدریجی است و قدم به قدم.
حجت الاسلام پناهیان: ولی ایمان واقعاً حل می‌کند، می‌گوید هر که یک مشکلی دارد باشد، بیا من حل بکنم. چه می‌خواهی؟ همه خزائن دست او است، شما آیات قرآن را ببینید می‌فرماید همه چیز خزائن آن دست خود ماست و ما خودمان آن را نازل می‌کنیم دست تو است خدا؟ آدم آرام می‌شود می‌گوید کسی دست کس دیگری نیست نترس طمع هم نمی‌خواهد بکنی، همه دست من است و هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، به مزاح عرض بکنم اگر دست نگیرند، حضرت امام می‌فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، من یک بار توضیح می‌دادم عرض کردم که از نظر امام البته هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند فقط آمریکا نیست، انقدر توحید خدا بالا بود ایشان گفتند خرمشهر را خدا آزاد کرد، یعنی به تعبیر آن نگاه توحیدی حضرت امام. این آرامش می‌دهد به انسان، مثلا شما رفتید پیش کسی و می‌خواهد گره شما را باز بکند خدا می‌فرماید من گره شما را باز می‌کنم حالا برو مراجعه بکن، آن هم ممکن است باز بکند ولی من باز می‌کنم.
شریعتی: و همین جا هست که وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.
حجت الاسلام پناهیان: به همین دلیل می‌فرماید توکل عالی‌ترین فضیلت مومن است و آخر آن است. حتی بعضی‌ها هم می‌گویند راضی بودن به رضای الهی و در روایات هست مباحث عرفانی توکل بالاتر از رضا است.
شریعتی: این می‌رود همان ریشه را پیدا می‌کند.
حجت الاسلام پناهیان: ایمان در یک کلمه یعنی آرامش، در یک کلمه یعنی نخوردن حسرت گذشته، در قرآن هست لكيلا تأسوا على ما فاتكم، ببینید ایمان باید اینگونه باشد که تاسف هیچ چیزی را در گذشته نخورد، اگر سهم من بود می‌رسید، خدا جبران می‌کند، همین دو کلمه و بعد در مورد آینده من از چه بترسم؟ آخر کسی کاری نمی‌تواند بکند. روزی هم که قرار باشد از دنیا بروم خوب می‌روم همه رفتند من هم می‌روم.
شریعتی: چقدر وجودت احساس آرامش می‌کند!
حجت الاسلام پناهیان: ما هنر باید داشته باشیم برای تبیین ایمان، خود خدا در مورد ایمان می‌فرماید و وصف ایمان را در وجود انسان‌ها توضیح می‌دهد می‌فرماید وَ لکِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ؛ ببینید ما اینجا تبلیغات نمی‌کنیم الکی مثلاً زیبا جلوه بدهیم، این کار و سخن خدا است در قرآن. می‌فرماید خدا ایمان را در قلب شما محبوب جدا، زیبا جدا، آخر شما بچه شما محبوب شما باشد زیبا هم می‌بینید او را، یا ممکن است یک کسی را به خاطر زیبایی‌اش دوست داشته باشیم، زیبایش از بین برود دیگر او را دوست نداریم. اینجا علامه طباطبایی می‌فرماید نه این دو بحث مستقل و جدا هستند. جدا محبوب، جدا زیبا، ایمان این است. چه کسی امنیت را دوست ندارد؟ چه کسی امنیت برای او زیبا نیست؟ یعنی یک کسی وسط ترس‌ها به تو امنیت بدهد و تو را محکم بگیرد، چه کار می‌کنی؟ چقدر ما باید بچه‌هایمان را از ترس‌ها بیرون بیاوریم در آن لحظه‌ای که از ترس بیرون بیاید آن تابلوی ایمان را به او نشان بدهیم؟ این انیمیشن چینی بود یا ژاپنی یک تابلویی را نشان می‌داد، میتی کومان حاکم بزرگ، آنجا جای آن باید علامت ایمان بیاید. حالا آنهایی که بلد هستند تولید بکنند یک داستانی را و قصه‌ای را که همه زانو می‌زنند. هم دیگران چون قدرت او قدرت بزرگی است. ایمان را چگونه می‌توانیم تولید بکنیم؟ بماند. فعلاً بگوییم ایمان معنایش چیست؟ آن وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، که در آستانه رحلت او هستیم و ماه صفر چرا نحس نباشد در حالی که ماه رحلت رسول خدا است؟ چرا؟ تصورم این است که یک حکمتی دارد محرم و صفر یک اربعین هم وسط آن هست که از دهه عاشورا به دهه رحلت رسول خدا می‌آیی، یک اربعین در عزای امام حسین انسان تکامل پیدا می‌کند، می‌رسد تازه به اعضای رسول خدا، مصیبت اینجا است. اصل مصیبت جان دادن رسول خدا است. امیرالمومنین صدا زد یا رسول الله اگرچه بعد از مصیبت تو هیچ مصیبتی به این عظمت نیست، این را در رسای فاطمه زهرا سلام الله علیها صدا زد خیلی عبارت‌های امیرالمومنین یا خود عبارت‌های حضرت فاطمه سلام الله علیها، چه مصیبتی بالاتر از مصیبت از دست دادن تو یا رسول الله؟ این روضه‌هایی که در کربلا خیلی علنی به امام حسین بی‌احترامی کردند نداریم برای رسول خدا، آن هم برای حرمت شخصیتشان که باید حفظ بشود و الا رسول خدا قلباً از همه اهل بیتش بیشتر اذیت شد. فرمود  ما اوذِیَ أحَدٌ مِثلَ ما اوذِیتُ فی اللَّهِ. احدی به اندازه من اذیت نشد. این رسول خدا که برای دین و ایمان جان داد، این شخصیت با عظمت، آمد به افرادی که اعتقاد دینی‌شان تا حدی درست بود، آنها به خدا اعتقاد داشتند، حتی به راستگویی پیغمبر خدا هم اعتقاد داشتند، گفتند ابوجهل یتیم عبدالله ادعای پیغمبری کرده است، گفت او که دروغ نمی‌گوید. یعنی اعتقاد کامل، ایمان نیاورد.  ایمان یعنی چه؟ به آرامش نرسید.
شریعتی: اینجا همان جایی است که همان بزنگاهی است که خیلی‌ها مسلمان شدند ولی مومن نشدند.
حجت الاسلام پناهیان: ما خودمان خیلی این گونه هستیم. خدا در قرآن می‌فرماید اکثر مردم ایمان نمی‌آورند مگر اینکه مشرک هم می‌شوند. مومن چگونه مشرک بشود؟ آن گوشه دل تو چرا ترس هست و غم هست؟ جالب است من حالا نمی‌دانم به این روش گفت و گویی بحث می‌کنیم روش خوبی است یا نه؟ بالاخره روش آموزش سر کلاس نیست این روش ما، به ظاهر الکلام رجل الکلام است ولی انشاالله منظومه مرتب و مفیدی باشد این گفتگو، و خود خدا می‌فرماید من اولین امتحانم از شما امتحان خوف است وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ  است بعد وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ؛ می‌ترسانم تو را، یعنی می‌خواهم ببینم مومن هستی یا نه؟ خیلی از حادثه‌ها می‌بینید که ته آن هیچ چیزی نیست فقط ما را ترساند، خدا می‌گوید که تو چرا با وجود من می‌ترسی؟ من خودم امتحانت می‌کنم که ببینم که می‌ترسی یا نه؟ مگر مومن نیستی چرا کشتی‌هایت غرق شده است؟ این چه قیافه‌ای است؟ نگران چه هستی؟ ما گاهی از اوقات به لطیفه این طوری می‌گوییم که طرف رفته است حرم امام رضا دعا، حاجت و گرفتاری، بعد نشستی در خانه در فکر، می‌گویی برای چه؟ می‌گوید که ماندم امام رضا چه طوری می‌خواهد درست کند؟ حالا شما نگران امام رضایی. دست برنمی‌دارد از این نگرانی، خیلی‌ها نمی‌توانند بدون نگرانی زندگی کنند. ذهن انسان وقتی که مدام روی نگرانی‌هایت فکر کنی یک راهی باز می‌شود که عادتا خودت را رها کنی دوباره برمی‌گردد به همان جا، اصلا آرامش کاذب تو به این است که درباره نگرانی‌هایت فکر کنی، چند تا نگرانی داری؟ پنج تا؟ این پنج تا را ما حل کردیم تمام شد؟ برو راحت باش، می‌گوید که بگذار ببینم که الان باید نگران چه باشم؟ صحنه خیلی اسف باری است برای انسان، گفتی پنج نگرانی دارم، همه حل، می‌گوید حالا صبر کن من ببینم که دیگر درباره چه نگرانم؟ می‌گردد دنبال یک نگرانی جدید و این گونه بار آمده است. مغز انسان اینگونه است و بعد ایمان می‌خواهد چه کار کند؟ ما را از نگرانی رها کند .به بعضی‌ها می‌گوییم دیگر نگران نباش می‌گوید من نمی‌توانم زندگی کنم. می‌گوییم چرا؟ می‌گوید مثل اینکه حالا من نمی‌دانم این حرفی است که در عوام می‌زنند گربه سیبیل‌هایش را ببرد که نمی‌تواند راه برود تعادلش را با این سبیل‌هایش... بعضی‌ها ترسشان را می‌گیری دیگر نمی‌توانند راه بروند، می‌گوید من روی حساب ترس به سر کار می‌روم و حال بچه‌ام را می‌پرسم و روی حساب ترس دکتر می‌روم و آزمایش می‌دهم و چه کار می‌کنم و رفاقت‌هایم را حفظ می‌کنم، که رفقایم را از دست ندهم، روی حساب ترس...
شریعتی: اساساً دنیای ما و عصر روزگار ترسناکی است.
حجت الاسلام پناهیان: این ویژگی برجسته تمدن مادی و غیر الهی است، تمدن کفر، مبتنی بر ترس، کفر این است. بگذارید یک معادله‌ای را من درست بکنم.
شریعتی: یعنی دوست دارند ما را شرطی و ترسو بار بیاورند.
حجت الاسلام پناهیان: بله همین طور است، مهم‌ترین ویژگی روحی انسان کافر ترس است، منافق همینطور است. در همان آیات اولیه قرآن می‌فرماید که هر صیحه‌ای را علیه خودشان تصور می‌کنند، این‌ها آرام و قرار ندارند، بی‌قرارند، قرار دل بی‌قرار منی تو، ببینید این قرار یعنی ایمان، قرارگاه تو کجاست یعنی به که مومن هستی؟ یعنی قرار نداری و بی‌قراری در چشم‌ها دیده می‌شود، نباید... می‌گفت یکی از علمای تهران حاج آقای جاودان، حالا دیگر ما خصوصی شد شدیم با دوستان خاطرات خصوصی بگوییم. ایشان می‌فرمودند مثلاً کسی رفت پیش آقای حق شناس نامه پزشک سرطان و آزمایش و این‌ها آمده بود و ظهر به ایشان رسیده بود و گفت من بعد از ظهر ساعت ۳ نگران رفتم پیش آقای حق شناس، دیدم آقای حق شناس راحت هست و می‌گوید و می‌خندد. گفتم حاج آقا آن قضیه چه شد؟ گفتند کدام قضیه؟ گفتم حاج آقا ما خیلی نگران شدیم آن قضیه چه شد؟ حالا  خجالت می‌کشید بگوید سرطان آزمایشش این گونه شد چه شد آن آزمایش؟ ایشان گفتند کدام قضیه نگران چه هستی؟ گفتم بیماری را می‌گویم مریضی، گفتند آره، گفتند این گونه است تازه یادش افتاد و ایشان گفتند آقا شما چرا اصلاً نگران نیستید؟ و ایشان گفتند خدا به من قدرتی داده که می‌توانم عوامل نگرانی را از ذهنم دور کنم، این ایمان است. چقدر ایمان قشنگ است!
شریعتی: و این ایمان گمشده امروز تک تک ماست.
حجت الاسلام پناهیان: نه در برنامه سمت خدا فقط ،در فیلم‌ها و سریال‌ها باید ایمان بگوید، در موسیقی، در همه باید ایمان افزایش پیدا کند باید همدیگر را کمک کنیم و ما هم کارمان را با ترس راه می‌ندازیم می‌گوییم تا از من نترسد نمی‌شود حساب نمی‌برد باید حساب ببرد، ای الهی فدای رسول خدا بشوم که از او کسی حساب نبرد، و اثر خودش را جهانگیر و جاودانه باقی گذاشت و آنقدر از رسول خدا حساب نبردند که بعد از او در خانه دخترش شکسته شد، انقدر از علی قهرمان درجه یک تاریخ اسلام حساب نبردند که ضعفا آمدند در خانه علی بن ابی طالب امیرالمومنین، شما چرا کسی را نمی‌ترسانید از خودتان؟ الله اکبر، شما چرا نمی‌ترسانید کسی را از خودتان؟ ببینید این‌ها قله‌های ایمان هستند. می‌گویند گربه را دم حجله بکش، این‌ها ضرب المثل‌هایی است که مبنای زندگی پر از ترس است، الان مدیران ما حاضر هستند مجموعه خود را بدون ترس اداره کنند؟ این هنر مدیریت سخت است کاری ندارد با ترس معاویه هم اداره می‌کرد، یزید هم اداره می‌کرد، اصلاً با ترس فرستادند ۳۰ هزار نفر را که امام حسین را شهید کنند، با ترس، ترس لشکر یزید. خیلی جالب است امام حسین علیه السلام یک نفر است در تاریخ کربلا عاشورا هم یکی هست، این لشکر با چه درست شد؟ ترس. پیغمبر آمده بود دعوت بکند به ایمان، نترس.
شریعتی: و این‌ها می‌گفتند جرات نفس به کسی ندهید.
حجت الاسلام پناهیان: رسالت رسول خدا چه بود؟ می‌فرمودند آرامش داشته باشید، مثلاً من الان به زبان خودم بگویم آقایان صاحب کلید خانه کعبه و سقایت خانه کعبه و پرده‌داری خانه کعبه، نترسید منافع شما دست خدا است این‌ها از ترس اینکه منافعشان را از دست بدهند با پیغمبر جنگیدند. این‌ها همه توجیه ترس دارد، ترسیدند چیزی بعداً به آنها نرسد، نترس.
شریعتی: و آن شایعاتی هم که درست کرده بودند علیه امیرالمومنین یک وقتی شما اشاره کردید دستگاه رسانه‌ای معاویه همه آنها مبتنی بر ترس بود.
حجت الاسلام پناهیان: خوارج چه می‌گفتند؟ می‌گفتند شما چرا قاطع نیستید؟ یعنی چه قاطع یعنی چه؟ یعنی بترسان. بعد مثال می‌آوردند برای امیرالمومنین فلان خلیفه می‌ترساند و حساب می‌بردند از او، شما به درد خلیفه‌گری نمی‌خوری. الله اکبر، الان همه باید از من وحشت کنند تا کارم را بیفتد، خیلی فوق العاده‌ای دارد اصلاً دین زیبایی آن به ایمان است.
شریعتی: و شاید همین الان در صحبت‌های شما این آیه خیلی برجسته شده است و پررنگ و می‌درخشد که یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا.
حجت الاسلام پناهیان: این آمنو اول برای یک مقدار ایمانی است که هنوز تکمیل نشده آن را کامل‌تر بکن چون درجه دارد ایمان، درجه ایمان به درجه آرامشی است که شما دریافت کرده‌اید، بعد آرامش که دریافت کردی خلاقیت اوج می‌گیرد، هنر اوج می‌گیرد، بنده الان چند عبارت بگویم فکر نمی‌کنید بعضی‌ها از دور بشنوند مسخره می‌کنند؟ مثلاً ایمان می‌تواند فوتبال ما را رشد بدهد، هنر ما را رشد بدهد، دانش دانش آموزان و دانشجویان را رشد بدهد و تبدیل کند به دانشمند، ایمان شما در مدرسه ایمان بچه‌ها را بالا ببر حتی استرس نمره و امتحان به او نده، ما اصلاً نمی‌توانیم آقای شریعتی بگذارید این بحث ایمان را رها بکنیم برویم یک بحث دیگر بکنیم، نمی‌شود در این جامعه از ایمان حرف زد. بگو استرس امتحان را بردار، استرس کنکور را بردار، استرس کنکور می‌دانید چقدر انسان‌ها را مریض کرده است؟ این جامعه اسلامی است؟
شریعتی: حتی بعضی وقت‌ها سوال گزارشگرهای ما استرس داری؟ این اصلاً خودش القای استرس و اضطراب می‌کند.
حجت الاسلام پناهیان: یعنی او که نباید بپرسد چرا استرس داری؟ چقدر استرس داری؟ این استرس‌هایی که ما با آن انس پیدا کردیم می‌گوییم مگر چیست؟ یک داستانی را شهید مطهری مثال می‌زدند طرف رفت یک روستایی همه تن خود را می‌خاراندند او گفت چرا شما همه دارید خودتان را می‌خارانید؟ به او نگاه کردند گفتند شما چرا تن خود را نمی‌خارانی؟ شما بیماری پوستی داری احتمالاً؟ گفت آقا من که بیماری ندارم شما... گفت چطور ما همه بیماری پوستی داریم شما یک نفر؟ ایشان را انداختند داخل آب و هی با چوب می‌زدند او را بشورند و می‌گفت به خدا من مریض نیستم شما مریض هستید. گفتند همه ما مریض هستیم از دم و فقط تو سالم هستی؟ اینگونه شده است الان شما بگو زندگی بی استرس و با ایمان، کسی باور نمی‌کند. جامعه ما باید جامعه بی استرس و مومنانه باشد. رشد... بله قبول دارم استرس هم یک مقدار رشد ایجاد می‌کند، ولی یک مقدار، استرس و آن ترسی که از مربی و معلم هست موجب می‌شود انسان یک مقدار خودش را جمع بکند، به این کم قانع نباشیم، با این کم زندگی نکنیم، زخم این استرس در جان آدمی باقی می‌ماند و جلوی اوج خلاقیت را می‌گیرد.
شریعتی : حالا بگذارید این بحث را ما به نظرم بحث دقیقی است و شاید خیلی از دوستان استقبال می‌کنند انشاالله این بحث را جلسه آینده ادامه می‌دهیم مرتبط با این ایام هم هست، ماه ربیع  که ماه نبی مکرم اسلام است و راجع به ایمان حرف زدن یک حلاوتی دارد و دعا می‌کنم انشاالله این حلاوت را به همه ما بچشاند. خیلی از شما ممنون و متشکرم، صفحه ۴۲۴ را دوستان ما تلاوت خواهند کرد آیات نورانی سوره مبارکه احزاب به اتفاق بشنویم، انشاالله اگر فرصتی بود در دقایق پایانی با احترام در خدمت شما هستیم و در محضر حاج آقای پناهیان عزیز  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه ۴۲۴ قرآن کریم
شریعتی: خیلی خوب است این دوشنبه‌های ما حضرت شاهچراغ و شیرازی‌های عزیز و مردم خونگرم استان فارس سلام می‌کنیم یک دقیقه تا پایان فرصت داریم و باید خداحافظی بکنیم نکته‌های پایانی حاج آقای پناهیان  را بشنویم و انشاالله ادامه بحث باشد برای هفته آینده.
حجت الاسلام پناهیان: امام رضا علیه السلام فرمودند هر زمان استرس شما زیاد شد بنشینید و ۱۰۰ آیه قرآن پشت سر هم بخوانید. این یعنی چه؟ یعنی احساس امنیت را بالا می‌برد، قرآن اصلاً یکی از کارکردهای مهمش افزایش ایمان انسان‌ها است، نه بحث‌های اعتقادی و کلامی، یک طوری خدا حرف می‌زند تو مطمئن می‌شوی و آروم می‌شوی و استرس‌های تو می‌ریزد و اصلاً شاید مشکل تو حل شد و راه حل مشکل را پیدا کردی، این روشی است که می‌فرماید هر زمانی که خوف و حزن بر تو غلبه پیدا کرد، به هم ریختی، اول باید آرامش خودت را حفظ کنی، دیده‌ای در این کارهای بهداشتی و درمانی کمک‌های اولیه می‌گویند اول آرامش خودت را حفظ کن، 100 آیه پشت سر هم قرآن بخوان، دیگر تعیین نکرده است کجا، معلوم می‌شود تمام آیات قرآن این اثر را دارند و ایمان تو را زیاد می‌کنند و احساس امنیت تو را افزایش می‌دهد و این روش کاربردی امام رضا علیه السلام برای افزایش ایمان و پیدا کردن آرامش است.
شریعتی: بسیار خوب خیلی از شما ممنون و متشکرم دعا کنید و انشالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: خدایا ایمان ما به خدا و رسول خدا و اولیا خدا هر آن افزایش عنایت بفرما.
شریعتی: الهی آمین، اللهم انی اسئلک ایمانا تباشر به قلبی، در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید، برویم مدینه امروز از مهربانی‌های رسول خدا حاج آقای پناهیان برای ما گفتند و حضرت را با دل و جان سلام می‌کنیم و صلوات می‌فرستیم در پناه خدا باشید یا حق.
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ‏، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ‏، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسَالَةَ وَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها