اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1402-01-26-حجت الاسلام حسینی قمی- نحوه‌ی تعامل جوانان با والدین

شریعتی: بسم الله الرّحمن الرّحیم با هر چه عشق نام تو را می‌توان نوشت** با هر چه رود راه تو را می‌توان سرود** بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را** با دست‌های روشن تو می‌توان گشود. با نام خداوند بزرگ و مهربان که یادش آرام بخش دل‌های بی‌قرار است برنامه‌ی امروز سمت خدا را آغاز می‌کنم سلام می‌کنم به همه‌ی دوستان عزیزم خانم‌ها و آقایان در هر کجا که هستید به این سمت خدا خیلی خیلی خوش آمدید حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله شما هم خیلی خوش آمدید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام حسینی قمی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه‌ی بینندگان عزیز یک خدا قوت ویژه هم به جنابعالی که ماه مبارک رمضان برنامه‌های‌تان خیلی مضاعف است هم سحرگاه و روزها، خدا انشاالله از همه به احسن وجه قبول کند.
شریعتی: انشاالله، و امیدوارم که دعای خیر مخاطبان انشاالله شامل حال من کمترین هم شود. احوال‌تان چه‌طور است؟
حجت الاسلام حسینی قمی: یک دعایی در این دهه‌ی آخر ماه رمضان مستحب است عزیزان لابد می‌خوانند دهه‌ی آخر ماه رمضان انسان مکرر بگوید:« أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ.» یعنی خدایا پناه می‌برم به لطف و کرم تو که ماه رمضان بر من بگذرد یا نه، همین امشب ما به صبح برسد و هنوز آمرزیده نشده باشیم انشالله که خداوند ما را از آمرزیدگان ماه رمضان قرار دهد.
شریعتی: انشاالله، هر آنچه بود گذشت از فضیلت شب قدر** نگاه ما به شب اول محرم توست. خوش به حال همه‌ی آن‌هایی که ظرف وجودشان در شب‌های قدر لبریز شد از خیر و برکت و کرامت و امیدوارم که اگر کوتاهی کردیم خود خدای متعال جبران کند برای ما و اگر ما را تا به حال نیامرزیده است در باقی مانده‌ی ماه رمضان بیامرزد و انشاالله مورد بخشش و مغفرت او قرار بگیریم. بحث جوان‌ها خیلی بحث پردامنه‌ای است ولی چندین جلسه الحمدالله با دقت نظر شما به آن اشاره کردید و با نظر به پیام‌های مخاطبان عزیزمان پدر و مادرها حق‌شان محفوظ بود که فکر می‌کنم امروز به آنها خواهیم پراخت انشاالله.
حجت الاسلام حسینی قمی: باز این هم لطف پدر و مادرها است که ما چهار پنج جلسه راجع به جوان‌ها گفتیم اینها راضی هستند...
شریعتی: با صبر و حوصله خلاصه گوش کردند.
حجت الاسلام حسینی قمی: بله، این جلسه را به جوان‌ها می‌گوییم هوای پدر و مادرها را داشته باشند مطالبات پدر و مادرها از فرزندان عزیزشان، اجازه بفرمایید من با یک پیامی بخوانم عنوانش را نوشتم پدری دلسوخته خیلی من متأثر شدم واقعاً متأثر شدم اینها باید بگوییم که کم نیست این چنین پیام‌هایی، حالا می‌خوانم متنش یک کمی هم طولانی است. نوشته که: من پدر جوانی هستم بعد از سال‌ها زحمت قدرم را نمی‌داند من پدر جوانی هستم که رابطه‌ی پدر و فرزندی ما فقط در شناسمنامه است من پدر جوانی هستم که تا نزدیک ظهر خواب است تا غروب با تلفن صحبت می‌کند تا نصف شب در فضای مجازی است با رفقایش خوب و خوش و خندان است ولی با من پدر بد اخلاق، کافی است یکی از دوستانش تلفن کند یا به خانه بیاید ساعت‌ها با هم می‌گویند و می‌خندند اما همین که من از مقابل اتاق او عبور کنم اخم می‌کند خودش را عقل کل می‌داند و من و مادرش همیشه باید در خدمت او باشیم، خیلی عذر می‌خواهم از این تعبیر به هر حال تعبیر این پدر دلسوخته است، مثل کلفت و نوکر من و مادرش همیشه باید در خدمت او باشیم مثل کلفت و نوکر، اما او نسبت به ما هیچ تعهدی ندارد ما همیشه به او بدهکار هستیم و باید مواظب احساسات جوانی او باشیم از گل نازک‌تر به او نگوییم مواظب باشیم مبادا به او توهینی کنیم روزی که به دنیا آمد من در عرش سیر می‌کردم از فرط شادی در پوستم نمی‌گنجیدم اما امروز آرزوی محبت و مهربانی از سوی پسرم برای من به یک آرزو تبدیل شده است آقای شریعتی به هر حال ببینید واقعیت جامعه را بخواهیم بگوییم از این موارد متأسفانه نمی‌خواهم بگویم زیاد است اما کم هم نیست من امروز روی سخنم با جوان‌ها است راجع به جوان‌ها به پدر و مادرها چند جلسه گفتیم ولی جوان‌های عزیز چه‌طور می‌توانیم ما با پدر و مادر رفتاری این چنینی داشته باشیم؟ آن هم در آموزه‌های دینی که ما زندگی می‌کنیم. ما مسلمانیم شما جوان هم مسلمانید باورهای دینی را قبول داریم خدا و پیغمبر و مبدأ و معاد را قبول داریم حقوق پدر و مادر را قبول داریم آن وقت یک پدر دلسوخته‌ای این‌طوری بنویسد؟ نمیخواهد دیگر نمی‌دانم دوست دارند پدرهای دیگر هم دلنوشته‌های‌شان را برای ما بفرستند پیام‌های‌شان را بدهند اگر این‌طور است ما باز هم در برنامه‌ی بعد می‌خوانیم ولی من خودم خیلی متأثر شدم به قول این پدر روزی که این فرزند به دنیا آمده ما در آسمان‌ها سیر می‌کردیم امروز محبت و دیدن محبت از فرزند شده است آرزو...
شریعتی: تلخ شروع کردید حاج آقا.
حجت الاسلام حسینی قمی: گاهی به گمانم آدم نباید کتمان کند واقعیت‌ها را البته نمی‌خواهم بگویم این زیاد است یا کم است کم نیست انشاالله زیاد نباشد ولو پیامها میرسد معلوم میشود که اگر پدر و مادرها بچههایشان از این نوع نیستند ما خوشحال میشویم جلسهی دیگر بگوییم اگر پدر و مادرها این چنین گلایههایی دارند آنها هم بگویند باز ما بخوانیم. چند جمله میخواهم به جوانها بگویم. مطلب اول: جوان عزیز ببینید به هر حال جوانی است و یک دورانی یک سلسله... بگذارید من روایتش را بخوانم امیرمومنان(س) فرمود: يَنبَغِي للعاقِلِ آدم عاقل از چند چیز پرهیز می‌کند، « سُكرِ المالِ، سُکر یعنی چه؟
شریعتی: مستی.
حجت الاسلام حسینی قمی: مستی مال، مستی قدرت مستی علم مستی مدح و ثنا...
شریعتی: مستی شهرت.
حجت الاسلام حسینی قمی: و یکی هم مستی جوانی ببینید مال و ثروت می‌تواند انسان داشته باشد و درست از آن استفاده کند می‌تواند مستش کند خیلی با مال مست شدند خیلی با قدرت مست شدند دیگر حواس‌شان نیست چه کار می‌کنند تاریخ را ببینید خیلی‌ها دانش مست‌شان می‌کند فکر می‌کنند حالا دیگر من علم اول و آخر را دارم آن‌چنان غرور پیدا می‌کند گفتیم حالا شما گفتید تلخ شد شیرینش کنیم خدا رحمت کند مرحوم آقای مروی می‌فرمودند یک کسی در همین خوزستان رفت سخنرانی کند گفت: ایّها الناس هر چه می‌خواهید از من بپرسید سوالی نیست که نتوانم جواب بدهم بودند در تاریخ کسانی که این‌طوری ادعایی کردند و رسوا شدند اتفاقاً یک کسی از پای منبر گفت ببخشید من نمی‌خواستم بپرسم اما خودتان گفتید یک سوال خیلی ساده دارم حالا علم زمین و آسمان نمی‌خواهد همین یکی واقعاً هم سوال است برایم نه اینکه قصدی داشته باشم اسم مادر حضرت خدیجه(س) چیست؟ خدیجه بنت خویلد معروف است اسم پدرش است مادرشان چیست؟ این بنده‌ی خدا این را نتوانست گفت از منبر بیا پایین، آدمیزاد این است دیگر مستی می‌گیرد علم و دانش مستش می‌کند.
شریعتی: فکر می‌کند چه خبر است.
حجت الاسلام حسینی قمی: مختصر علم فکرمی‌کند چه خبر است. مال و قدرت و ثروت و مدح و ثنا، تعریف و تمجید بدون انتقاد. در روایت داریم اگر کسی آمد جلوی شما مدح و ثنای بی حساب و کتاب و به طمع این که از شما بگیرد خاک به صورتش بپاشید یکی هم مستی جوانی است این ادامه‌اش خیلی عجیب است کلام امیرمومنان(س) در غررالحکم، فرمود: «إنّ لکلّ ذلک ریاحً خبیثاً» همه‌ی اینها یک بوی خبیثی دارد اگر بفهمد...
شریعتی: متعفن.
حجت الاسلام حسینی قمی: متعفن است مستی ثروت و قدرت و دانش و مستی مدح و ثنا و جوانی، «إنّ لکلّ ذلک ریاحً خبیثاً تسلب العقل» عقل را سبک می‌کند و وقار انسان را، عقل را می‌گیرد و وقار را کم می‌کند من خواهشم این است جوان‌ها مواظب باشند اگر غفلت کنیم قدرت جوانی من بارها به جوان‌ها عرض کردم خیلی خوشحالم جوان‌هایی که دنبال ورزش هستند دست‌شان درد نکند بعضی می‌روند سراغ بدنسازی من به آنها می‌گویم عزیز دلم می‌روی بدنسازی هر روز جلوی آینه می‌آیی و نگاه می‌کنی...
شریعتی: به بازوهایت و این‌ها.
حجت الاسلام حسینی قمی: بازوها چه می‌گویند اصطلاحاتی دارد؟
شریعتی: من هم خیلی وارد نیستم.
حجت الاسلام حسینی قمی: شما هم وارد نیستید. هر روز میآیی نگاه می‌کنی به این سینه و بازو انشاالله به سلامتی هر روز قوی‌تر، قَوِّ علی خدمتکَ جوارحي، آیا این جوارح را می‌خواهی الان خدمتک باشد یا خدایی ناکرده در سر یک مظلومی بزنی؟ دست پدر و مادرت را بگیری، دست پدر و مادرت را ببوسی یا خدای ناکرده اینها را می‌خواهی در برابر یک مظلومی علیه مظلومی استفاده کنی؟ قَوِّ علی خدمتکَ جوارحي، برو ورزش جوانی خوب است اما این را مواظب باش آن مستی اگر آمد امیرمومنان(س) فرمود عقلت را می‌گیرد خیلی باید مواظب باشید مواظبت به این است که یک جمله حالا من بگویم خیلی خوب است الان دست پدر و مادرت را هم ببوس خیلی خوب است ولی عملاً در زندگی متواضع باش. یک قصه‌ای را یک وقتی گفتیم خدا رحمت کند سید بن طاووس واقعاً عجیب است مرد فوق العاده رضوان الله علیه، هر چه ما در مورد عظمتش بگوییم کم است در حالات ایشان است فرموده است من تا زمانی که زنده بودم به این عمل کردم قرآن کریم می‌فرماید:« واخفض لهما جناح الذل من الرحمة» بار رحمت بگشا پدر و مادرت را زیر بار رحمت زیر آغوش بگیر تا زنده بودم این کار را کردم بعد از مرگ من هم به این عمل کنید.
شریعتی: چه‌طوری؟
حجت الاسلام حسینی قمی: وصیت کرد قبر من را پایین پای پدر و مادرم قرار دهید یعنی حتی بعد از مرگ می‌گوید من حالت تواضع... خدا رحمت کند یکی از علمای بزرگ می‌گوید من رفتم منزل خدمت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله علیه با پدرم، شاگرد درجه‌ی یک آیت الله بروجردی می‌گوید با پدرم رفتم منزل آیت الله العظمی بروجردی، همیشه حواسم بود به پدرم احترام می‌کردم خیلی مواظب بودم پدرم کشاورز بود من هم آیت الله و عالم و شاگرد درجه‌ی یک آیت الله بروجردی رفتیم خدمت آقا پدرم خیلی راه را بلد نبود از کجا باید برود من جلوتر رفتم عصبانی شد آقای بروجردی که تو چرا جلوتر از پدرت داری راه می‌روی؟ از شاگردان درجه‌ی یک آیت الله بروجردی و پدر یک کشاورز، عصبانی شد آقای بروجردی که چرا جلوتر رفتی؟ ایشان به این زودی عصبانی نمی‌شد عصبانی شد که چرا جلوتر از پدرت حرکت می‌کنی.
شریعتی: حاج آقا هر نسلی که می‌گذرد به نظر من این‌طور است این حرمت‌ها کم رنگ‌تر می‌شود.
حجت الاسلام حسینی قمی: متأسفانه، حالا آن جلسه یادتان باشد ما یک مطلبی هم گفتیم برای این که بدانند ما پیام‌ها را می‌خوانیم آن جلسه عرض کردم یکی از رسم‌های خوبی که بعضی دارند دست پدرها را می‌بوسند دست عمو را می‌بوسند دست مادرها را می‌بوسند دست برادر بزرگتر را می‌بوسند و آن جلسه گفتم من میان افغانستانی‌ها زیاد دیدم این رسم را، چه‌قدر پیام آمده بود که آقا ما در سیستانیم و این رسم را داریم چرا ما را نگفتید؟ الحمدالله، دیدید خیلی مقیدند به بوسیدن البته بوسیدن یک نماد است دیگر دست عمو را می‌بوسد دست پدر را می‌بوسد برادر را می‌بوسد.
شریعتی: احترام است.
حجت الاسلام حسینی قمی: احترام است من خواهشم این است به هر حال سید بن طاووس می‌گوید به این آیه حتی بعد از مرگ عمل می‌کنم که احترام به پدر و مادر، ما یادمان می‌رود در چه ضعفی بودیم حالا امروز یک کمی قدرت پیدا کردیم از آن طرف هم پدر و مادر دوران ضعف‌شان است این مطلب اول، مطلب دوم با عجله بگویم خدا انشاالله به وقتمان برکت بدهد یک مقدار بیشتر ما... من از جوان‌ها خواهش می‌کنم مواظب باشند مخصوصاً در کلام خودشان مخصوصاً راجع به استهزاء مسخره کردن دیگران، مخصوصاً راجع به پدر و مادر، ببینید یک تعبیری دارد امیرمومنان(س) در نهج البلاغه در حکمت‌ها در آخر نهج البلاغه است حضرت می‌فرماید: لا تَجعلنَّ، پدر و مادرها این را گوش کنید که ما داریم به جوانان عرض می‌کنیم دیگر گله نکنند آنها انشاالله قول می‌دهند عمل کنند «لا تجعلنّ ذرب لسانك على من أنطقك» تیزی زبانت را علیه کسی که حرف زدن را یادت داده است امروز تیزی زبانت را علیه پدر و مادرت استفاده نکن.
شریعتی: من حرف زدن یادت دادم.
حجت الاسلام حسینی قمی: الان که خوب است آقای شریعتی من به گمانم این رسم شود بچه‌ها وقتی شش ماهه یک ساله که می‌خواهند حرف بزنند همه به آن می‌خندند او فکر می‌کند یک چیزی می‌گوید این کلیپش را نگه دارند بیست سال دیگر که عربده می‌کشد در خانه جلوی پدر و مادر نشانش بدهند که یک پشه می‌نشست اینجا مدام این طرف و آن طرف صدایش در می‌آمد تشنه بود آب می‌خواست گریه می‌کرد با گریه تشنگی‌اش را نشان می‌داد.
شریعتی: حالا خدا را هم بنده نیستی.
حجت الاسلام حسینی قمی: به نظرم خوب است نمی‌خواهم بگویم به رخ بکشند ولی برای تذکر خوب است پدر و مادرهایی که از بچگی بچه‌های‌شان کلیپ دارند که بچه راه نمی‌توانسته برود یک قدم باید می‌خورد زمین.
شریعتی: خدا نکند حاج آقا غفلت سراغ آدم بیاید آن هم یادش می‌رود.
حجت الاسلام حسینی قمی: حالا به هر حال تذکری است دیگر، حضرت می‌فرماید: «لا تجعلنّ ذرب لسانك على من أنطقك» امروز تیزی زبانت را یادت نرود یک روزی می‌خندیدند به حرف زدن تو همه دورت جمع می‌شدند و حالا به زور بازویت نگاه می‌کنی و عربده می‌کشی و داد و فریاد می‌زنی مخصوصاً نسبت به پدر و مادر کسی داد و فریاد بزند بلندتر حرف بزند خدا می‌داند اگر من بخواهم داستان‌ها بگویم در زندگی علما وقتی محضر پدر و مادر می‌رسیدند چگونه احترام می‌کردند در حالات شیخ انصاری هست خب به ایشان می‌گویند خاتم المجتهدین کجا آمد مجتهدی مثل شیخ انصاری؟ هر روز حوزه‌های علمیه مهمان دو کتاب فقهی و اصولی این بزرگوار هستند اما در حالات‌شان هست هر روز می‌رفته خدمت مادر به زبان محلی می‌نشستند با مادر صحبت می‌کرده صمیمی گرم و با محبت، حالا من مخصوصاً به جوان‌ها می‌خواهم بگویم هم به پدر و مادرها هم به دیگران...
شریعتی: فرصت شد آن قصه‌ی آقای مرعشی رحمة الله علیه را هم بگویید.
حجت الاسلام حسینی قمی: من مخصوصاً به جوان‌ها می‌خواهم بگویم هم به پدر و مادر هم به دیگران، ببینید به هر حال جوانی است دیگر دور هم جمع می‌شوند فکر می‌کنند شادی به این است که حتماً یکی را دست بیندازیم مسخره کنیم جلسه‌مان گرم شود. خدا رحمت کند یک بزرگواری تعبیر قشنگی داشتند می‌فرمود: با هم بخندیم به هم نخندیم. من یک داستانی بگویم واقعاً تکان دهنده است اگر جوان‌ها می‌ترسند دیگر چاره نیست من خودم هم ترسیدم بترسیم دیگر، گاهی هم ترس لازم است. در منابع دست اول ما هست یک وقتی یک کسی امام هادی(ع) را دعوت کرد به یک مهمانی امام هادی(ع) دعوت کرد به یک مهمانی تا حضرت وارد مهمانی شدند امام است همه احترام کردند قیام کردند تعظیم کردند جعل شابٌّ، یک جوان امام را مسخره کرد امام هادی(ع)  را مسخره کرد حضرت یک نگاهی به او کردند فرمودند: تضحک؟ می‌خندی غافل از یاد خدایی سه روز دیگر در قبرستانی برای چه می‌خندی؟ أنت بعدَ ثلاثَ من أهل القبور.
شریعتی: سه روز دیگر تمام است.
حجت الاسلام حسینی قمی: سه روز دیگر، خیلی چیز عجیبی شد که آقا یک پیشگویی البته نه اینکه کسی تصور نکند که امام(ع) نفرین کرد غضب کرد نه ائمه به این زودی نه نفرین می‌کردند نه غضب می‌کردند نه با یک حالا مثلاً... هدایت می‌کردند اما حضرت حالا خبر دادند خبر از سه روز دیگرش دادند.
شریعتی: از یک واقعیتی دادند.
حجت الاسلام حسینی قمی: از یک واقعیتی خبر دادند فردا بیمار شد بعد از سه روز از دنیا رفت آقا حالا که ما امروز داریم یک عده را مسخره می‌کنیم دست می‌اندازیم جوان عزیز اینکه فکر می‌کنیم حتماً باید جوان‌ها فکر می‌کنند حتماً باید به یک کسی بخندند تا جلسه گرم شود آقا نخندیم چه کنیم؟ غیبت کسی را نکنیم پس چه بگوییم؟ کسی را دست نیندازیم پس چه کنیم؟ این تقاضای اول من است که من خواهش می‌کنم جوان‌ها مخصوصاً سفارش می‌کنم راجع به پدر و مادرها عرض کردم پدر و مادر که جای خودش دارد یک جمله‌ی دیگری امیرمومنان(س) دارد این حکمت 399 است امیرمومنان می‌فرماید: «حق الوالد علی الولد» ما حق آن طرف را گفتیم حق فرزندان را گفتیم حق الوالد از این طرف، أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ، اگر ما امیرمومنان را ما متدین هستیم داریم با مخاطبی صحبت می‌کنیم که مبدأ ومعادش...
شریعتی: در هر چیزی.
حجت الاسلام حسینی قمی: أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلاَّ فِي مَعْصِيَةِ، استثنا ندارد گناه نه، اما هر چه فرمان دادند باز حدیث از امیرمومنان هست: مِن حَقِّ الوالِدِ على وَلَدِهِ أن يَخشَعَ لَهُ عِندَ الغَضَب» پدر و مادر غضب کرد تو متواضع باش خیلی جوان‌ها می‌آیند از ما می‌پرسند آقا پدر و مادر به من ظلم کرده است پدر و مادر به من... اگر یادتان باشد یک وقتی مفصل حقوق والدین را گفتیم. گفتیم هفت محدودیت برداشته شده است جوان‌های عزیز هفت محدودیت راجع به پدر و مادر برداشته شده است متن روایات است: «و لو کانوا کافرین،کافرند باشند.
شریعتی: حتی اگر کافر باشند.
حجت الاسلام حسینی قمی: به شما ربطی ندارد إلا في معصیت الله دیگر استثنا کرده است پدر و مادر کافر ولی تو باید اطاعت کنی. فرمان به گناه نه. ولو کان ظالمین، ظالم هستند باشند آقا به من ظلم کرده‌اند خب یک عمر است به تو خدمت کرده‌اند چه‌طور خدمت یک عمر را یادت رفته حالا همین ظلم امروز را یادت مانده است؟ سوم: ولو کان مستغنین، و لو بی‌نیاز باشند ما زیاد دیدیم به جوان‌ها می‌گوییم آقا به پدر و مادر خدمت کن می‌گوید پدر و مادر وضعش از من خیلی بهتر است زیاد می‌گویند وضع مالی پدر و مادرها از ما خیلی بهتر است آقای عزیز ولو پدر و مادر وضعش بهتر باشد تو وظیفه داری خدمت کنی.
شریعتی: این جای خدمت را نمی‌گیرد.
حجت الاسلام حسینی قمی: بله، اصلاً می‌دانید گاهی... در روایت است امام صادق(ع) فرمود که اطعام بدهید سفره بیندازید، گفت آقا به فقیرها یا به پولدارها هم بدهیم؟ آقا فرمود: 22:40«إنّ الموثر قد یجته الطعام»پولدارها دوست ندارند جایی افطاری دعوت شوند؟ الان هم ماه رمضان من همین جا یادآوری کنم آقایان تو را به خدا این فیض را از خودتان دور نکنید می‌گویی افطاری، می‌گوید آقا جان برادر من خیلی وضعش از من بهتر است به گدا که نمی‌خواهی بدهی که تو بگویی آقا وضع مالی‌اش بهتر از من است، افطاری دادن است احسان است اطعام است ولو وضع مالی برادرت بهتر باشد.
شریعتی: ربطی به وضع مالی ندارد.
حجت الاسلام حسینی قمی: ندارد، پس ببینید هفت محدودیت: «و لو کانوا کافرین، ولو کان ظالمین، ولو کان مستغنین، و لو کان مخالفین، از نظر فکری با من نیست هم عقیده نیست باشد، ولو میتین، از دنیا رفتند باشد از دنیا رفته باشند پدر و مادر باز هم چه‌قدر روایات داریم حتی حقوق پدر و مادر بعد از مرگ پدر و مادر عاق والدین می‌شوند. و یکی هم هیچ محدودیتی ندارد الّا في معصیة الله، جز در معصیت هیچ... بنابراین من خواهشم این است تو را به خدا پدر و مادرها، جوان‌ها از بس ما این چند جلسه عرض کنم به پدر و مادرها جوان‌ها را گفتیم مدام سبق لسان‌مان این است. یک تعبیری امیرمومنان دارد در نهج البلاغه حکمت 255 این را جوان‌ها گوش کنند آن جوان‌هایی که تند هستند من خدا می‌داند آقای شریعتی افتخار می‌کنم من ساعت‌ها وقت گذاشتم نامه‌ها را دیدم خیلی هم پیام، خیلی هم پدر و مادرها گلایه داشتند خیلی‌ها نوشتند بچه‌های ما تند هستند، اصلاً نمی‌شود با او حرف بزنی مثل همین پیامی که خواندیم جوان عزیز یادت باشد امیرمومنان حکمت 255 فرمود: الحِدَّةُ نوعٌ مِنَ الْجُنُونِ، بد اخلاقی نوعی دیوانگی است از کجا می‌گوییم نوعی دیوانگی است؟ حضرت می‌فرماید: لاَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ، نشانش این است که پشیمان می‌شود.
شریعتی: یک حرفی می‌زند بعد می‌گوید کاش نگفته بودم.
حجت الاسلام حسینی قمی: آقا ما پشیمان نمی‌شویم. حضرت فرمودند: فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ پشیمان نمی‌شوی؟ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ، اگر پشیمان می‌شوی معلوم می‌شود دیوانه بودی سر عقل آمدی.
شریعتی: اگر پشیمان هم نمی‌شوی...
حجت الاسلام حسینی قمی: این دیوانگی دائمی است می‌دانید دیگر جنون را بعضی می‌گویند جنون ادواری بعضی می‌گویند جنون دائمی، همیشه این دیوانه است. عزیز من امیرمومنان می‌فرماید: الحِدَّةُ نوعٌ مِنَ الْجُنُونِ، سخت است تمرین کن مشکل است آن هم آدم با پدرش!؟ عرض کردم آقای شریعتی من خیلی پیام دیدم نمی‌شود اصلاً راجع به آن حرف بزنی در یک پیامی دیدم نوشته آقا ما چه‌قدر پدر اشاره می‌کرد چون در روایت هم داریم حق پدر و مادر وقتی ادا می‌شود که «ان یسالاک شیئاً ممّا یحتاجان الیه» الله اکبر جوان‌های عزیز جانم به قربان‌تان تو را به خدا گوش کنید امیرمومنان فرمود: وقتی احسان به پدر و مادر انجام دادید چیزی که احتیاج دارند به زبان نیاورند، به زبان نیاورده تو کارش را انجام بده، یعنی حس ششم را به کار بینداز ببین پدر و مادر چه می‌خواهند.
شریعتی: یا بگرد پیدا کن نیازهای‌شان را.
حجت الاسلام حسینی قمی: آن وقت حالا پدر و مادر نوشتند ما باید آن‌قدر به این التماس کنیم آن‌قدر التماس کنیم که اگر خودمان انجام می‌دادیم با هزار زحمت بهتر از این بود یعنی پدر و مادر باید شرمنده‌ی التماس به فرزندش و جوانش باشد؟ این را من مخصوصاً از جوان‌ها... نکته‌ی دیگری بود که باز در پیام‌های زیادی نوشته بودند آقا بچه‌های ما اهل درس نیستند اهل کار نیستند به آنها می‌گوییم درس بخوان نمی‌شود با او حرف زد درست را بخوان تحصیل داشته باش، من از طرف پدر و مادرها چند جمله به جوان‌ها بگویم یک جمله از امیرمومنان(س) باز مهمان سفره‌ی امیرمومنان(س) این در خطبه‌ی 183 امیرمومنان می‌فرماید: این  را به جوانه عرض می‌کنم: هَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ غَضَاضَةِ اَلشَّبَابِ إِلاَّ حَوَانِيَ خوافي اَلْهَرَم.» جوانی که امروز داری وقتت را به بطالت می‌گذرانی در پیری چه چیزی گیرت می‌آید؟ جز شکست؟ پدر می‌گوید من اصلاً جرأت ندارم به بچه‌ام بگویم عزیز من درس بخوان حالا تا می‌گوییم درس، می‌گوید اشتغال، درست است بحث اشتغال هم واقعاً یک بحث جدی است من نمی‌خواهم حاشیه بروم آن هم مشکل جدی است برای جوان‌ها، امیرمومنان در غررالحکم فرمود: «العلم سلطان من وجده صال به و من لم يجده صيل عليه» با هم ترجمه کنیم العلم سلطان، علم موجب قدرت است هر که علم داشت دانش صال یعنی حمله می‌کند راجع به امیرمومنان هست « اسد الله اذا صال و صاح ابو الايتام اذا جاد و بر» هر که علم و دانش را داشت بر دیگران حکومت می‌کند هر که نداشت دیگران به او حکومت می‌کنند.
شریعتی: و می‌شود محکوم.
حجت الاسلام حسینی قمی: الان در همین اوضاعی که ما داریم ببینید در این بحث تحریم‌ها ما هر دانشی که خودمان داشته باشیم کاری به دیگران نداریم اما هر دانشی که نداریم و محتاج دیگرانیم آنها دارند به ما زور می‌گویند به ما حکومت می‌کنند محتاج دانش‌شان هستیم.
شریعتی: فشار می‌آورند تحریم می‌کنند.
حجت الاسلام حسینی قمی: من خواهش می‌کنم اگر عزت خودتان یک، عزت خانواده دو، عزت کشورتان سه، یک داستانی بگویم خیلی خوب است من مخصوصاً گاهی جمع دانشجوها و طلبه‌ها میروم این قصه را زیاد گفتم. گفتم ده سال زحمت بکشید دوازده سال زحمت بکشید یک عمر لذتش را ببرید. الان این‌هایی که فوق تخصص فلان رشته‌های پزشکی هستند در مهندسی مقاماتی دارند اینها چه قدر زحمت کشیدند؟ اینها ده پانزده سال خوب درس خواندند دیگر، آقا این آقایی که می‌گویند پنجه طلاست در بیماری عمل قلب در بیماری جراحی مغز و اعصاب و نمی‌دانم در فلان بیماری اینها چه‌قدر زحمت کشیدند؟ ده پانزده سال زحمت کشیده است.
شریعتی: ولی خوب زحمت کشیده است.
حجت الاسلام حسینی قمی: خوب زحمت کشیده است و یک عمری لذتش را برده است من به جوان‌ها عرض می‌کنم یک وقتی من گرگان بودم یکی از علما از دنیا رفت خدا رحمتش کند مرحوم آیت الله میبدی رضوان الله علیه، خیلی جالب است من این قصه را خیلی گفتم در سمت خدا نگفتم ولی به طلبه‌ها و دانشجوها زیاد می‌گویم من به ایشان گفتم آقا داستان زندگی شما چیست؟ ایشان یکی دو سال است از دنیا رفته است پیرمردی قریب هشتاد نود سال، گفتم می‌شود داستان زندگی‌تان را بگویید؟ گفت من طلبه شدم و در زمان عرض کنم رضا خان بود و طلبه‌ها را می‌گرفتند و به اسم سربازی می‌بردند که اینها حوزه را به هم بزیزند دیدم فایده ندارد این‌جا نمی‌شود درس خواند تقریباً اگر اشتباه نکنم شانزده هفده سال‌شان بوده این حدود، گفتم به نجف می‌روم، نجف نه پاسپورتی داشتم نه کسی می‌گذاشت من بروم نجف به این راحتی گفت رفتم کرمانشاه و یک کسی کمکم کرد و بالاخره از مرز من را رد کردند رفتم نجف رفتم خدمت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی رحمة الله علیه، یک طلبه‌ی هفده هجده ساله غریب آمده نجف، گفتم آقا داستان من این است آن‌جا می‌خواستم درس بخوانم طلبه  را به اسم سربازی می‌برند آمدم خدمت شما، ایشان خیلی محبت کرد حجره به من داد جا به من داد، برای من پدری کرد خلاصه معطل نکنم تقریباً سیزده سال ایشان آنجا درس خواندند ولی خوب درس خواندند یک طوری که وقتی پایه‌های بالا می‌خوانده پایه‌های پایین‌تر را درس می‌داده، خارج می‌رفته مکاسب درس می‌داده است مکاسب می‌خوانده لوحه درس می‌داده است لوحه می‌خوانده مقدماتی و پایه را درس می‌داده است تمام، می‌گوید برگشتم گفتم بعد سیزده سال بروم به شهر خودم برگشته آمده مشهد و از مشهد، میبدی بوده است ایشان می‌خواسته به شهر خودشان برود در راه به گرگان می‌رسد می‌گویند ما اینجا عالم نداریم می‌شود مثلاً یک ماه ماه رمضان را بمانید آقا یک ماه بمان شد هفتاد سال، شصت هفتاد سال ایشان آنجا می‌ماند.
شریعتی: ماندگار شد.
حجت الاسلام حسینی قمی: ماندگار شد تا آخر عمر، رئیس حوزه بوده معلم بوده امام جماعت بوده مبلغ بوده مدرس بوده است تمام این پایه‌ها را درس می‌گفته محبوب دل مردم بوده است یعنی هفتاد سال با عزت آقایی زندگی کرده است درس را گفته مسجدش را رفته محرابش را رفته است منبر را رفته است همه چیز چه‌قدر خودش می‌گوید کل زندگی‌اش؟ سیزده سال خوب درس خوانده است من به طلبه‌ها زیاد گفتم طلبه‌های عزیز که مخاطب هستند مخلص همه هستیم این درسی که این سال‌ها می‌خوانیم خوب بخوانیم جوان عزیز اگر دانشجو هستید من بارها گفتم به هر حال می‌دانید متأسفانه گاهی ما کاری که نمی‌کنیم هیچ فقط بلدیم حساب کنیم درآمد دیگران یک جوان خودش خیلی عذر می‌خواهم از این تعبیرجوان‌ها به هرحال ما را ببخشند ما با هم رفیقیم صمیمی هستیم حاضر نشده این دیپلم را بگیرد پدر و مادر التماس کردند دیپلمش را نرفت بگیرد حالا می‌رود پشت در یک پزشک فوق تخصص...
شریعتی: می‌شمارد چند مریض دارد هر نفر این‌قدر...
حجت الاسلام حسینی قمی: چه‌قدر می‌گیرد بعد عصر هم که بیمارستان می‌رود صبحم که کجا بوده است چند عمل جراحی کرده است فقط نشسته یک ساعتی که نوبتش می‌شود حساب و کتاب می‌کند. تو نمی‌گویی این پدر خودش را درآورده است تا درسش را خوانده است تو چرا نخواندی؟ یک صنعتگر موفق می‌بیند یک کارخانه‌دار موفق می‌بیند من آقای شریعتی خدا می‌داند یک آقایی بود خیلی وضع مالی فوق العاده، به من خودش می‌گفت من حالا چون قسمم داد می‌خواهم بگویم مدیون نشوم. گفت آقای حسینی به این جوان‌ها بگو نگاه به ثروت امروز من نکنند من روزی بود که اول زندگی‌ام می‌رفتم در یک هتل کار می‌کردم کارگر هتل بودم التماس می‌کردم به این صاحب هتل که بگذار صبحانه این همه غذا صبحانه می‌دادند دیگر گفتم دو تخم مرغ من بخورم می‌گفت یک تخم مرغ بیشتر حق نداری، گفت من با این بدبختی و فلاکت زندگی کردم امروز رسیدم به این ثروت، مسیری که حرکت کردم قدم به قدم، من حرفم این است به جای اینکه جوان‌ها بعدها بنشینند غصه بخورند بنشینند درآمد دیگران را حساب کنند در مطب پزشک بروند درآمد او را حساب کنند تا یک صنعتگر موفق ببیننند... من خیلی خوشم می‌آید یک وقتی رادیو یک برنامه‌ای داشت الان دیگر نمی‌بینم یعنی کمتر می‌نشینم می‌روند با آدم‌های موفق تجربه‌ی زندگی‌شان آقا شما سختی‌هایی...
شریعتی: چه شد به این‌جا رسیدید.
حجت الاسلام حسینی قمی: یک شبه که نخوابیده که بیدار شود یک حدیثی هم از امام صادق در امالی شیخ طوسی هست حضرت می‌فرماید: لَستُ اُحِبُّ اَن اَرَی الشّابَّ مِنـکُم اِلاّ غادیاً فی حالَینِ: اِمّا عالِماً اَو مُتَعَلِّما،» من دوست ندارم آقای عزیز اگر مومن هستیم عرض کردم مخاطب ما عزیزان مومن متدین هستند امام صادق(ع) می‌فرماید: دوست ندارم جوان را ببینم مگر در یکی از این دو حالت، یا عالم یا متعلم، یعنی یا استاد شدی یا یک استاد خوب یا شاگردی کن. من باز هم اصرار می‌کنم تکرار می‌کنم خیلی پیام بوده است آقای شریعتی تأکید می‌کنم پدر و مادرها گلایه نکنند بعداً نگویند آقا شما چرا نگفتید؟ خواهشم این است که جوان‌های عزیز یک دوره زحمت بکشند قطعاً به نتیجه می‌رسند یک ده سال دوازده سال یک چشمی بر هم بزنی این دوران تمام می‌شود و با کمال تأسف این هم گلایه است دیگر به هر حال ما هم گلایه کنیم عیب ندارد دیگر انشاالله صمیمی شدیم با مخاطبین، مخاطبین ما باور می‌کنند ما را، ارادت عرض می‌کنیم جوان کار نکرده ثروت دیگران را می‌بیند این آقای صنعتگر این کارخانه‌دار این پزشک، عرض کردم دیگر حساب نمی‌کند که من گاهی گفتم به جوان‌ها می‌گویم شما نگاه می‌کنی شما مثلاً فلان وزنه‌برداد ماشاءالله یک وزنه را برمی‌دارد پانصد کیلو دو ضرب، تو نمی‌گویی این پانصد کیلو دو ضرب را بلند کرده است چه سختی‌هایی پشت سرش هست؟ همین‌طوری شب خوابید صبح بلند شد یک وزنه بلند کرد؟ یک ورزشکار را ببین تلاش پشت سرش چه بوده است؟ آن وقت متأسفانه این این کار و تلاش را که انجام نمی‌دهد یا می‌نشیند محاسبه‌ی ثروت دیگران اگر ایمانش ضعیف باشد بالاتر از این متأسفانه متأسفانه فکر می‌کند ثروت می‌شود یک شبه در خبرها می‌بینید دیگر.
شریعتی: می‌بینند نمی‌شود...
حجت الاسلام حسینی قمی: دست به سرقت می‌زند دست به ... حالا دیگر نمی‌خواهم نمونه‌هایش را بگویم.
شریعتی: مهم‌تر از همه این است که اینها جای خود دچار یأس و ناامیدی می‌شود افسردگی‌هایی که دچارش می‌شوند.
حجت الاسلام حسینی قمی: می‌گوید بیکارم چه کنم شغلی نیست کاری نیست من قبول دارم بحث اشتغال یک بحث جدی است درست است ولی در عین حال این را هم در کنارش بگذارید کسانی که تلاش کردند به جایی رسیدند باز هم برای چندمین بار عرض می‌کنم آقا مشغله‌ی اشتغال مسئله‌ی مهمی است درست است عده‌ای تحصیل دارند مدارک تحصیلی بالا دارند ولی در عین حال از آن طرف هم می‌بینیم، خودشان وقتی راه می‌افتند حرکت می‌کنند حاضرند کارهای زیادی را انجام دهند اینها به نتیجه می‌رسند آن وقت اینکه ما بنشینیم حساب مال دیگران را یا خدایی ناکرده دیگر نمی‌خواهم آنها را بگویم صفحه‌ی حوادث را بخوانید این صفحه‌ی حوادث مال چه کسی است؟ اکثراً در چه سن و سالی هستند؟
شریعتی: جوانند دیگر.
حجت الاسلام حسینی قمی: من تازه یک خبر دیدم سه جوان رفتند یک جایی خانه‌ی یک پیرمردی به طمع طلاهایی که در خانه‌ی او بوده بعد با آنها مصاحبه کردند حالا گرفتند هر سه را، گفتند چرا این کار را کردید؟ گفتند ما دیدیم که درس که نخواندیم کاری که نداریم صنعت و هنری هم نداریم این‌طوری ما یک شبه... این را خواهش می‌کنم جوان‌ها به جای اینکه خدای ناکرده به چنین عاقبتی گرفتار شوند. یک حدیث دیگر هم بخوانم محضر قرآن شرف یاب شویم. حدیث از خاتم النبیین است الله اکبر، فرمودند: « سبعةٌ يُظلهم الله في ظلِّه يوم لا ظلَّ إلا ظلُّه» هفت دسته، خدای متعال ما را زیر سایه‌ی خودش قرار دهد آن روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه‌ی خدا نیست. هفت دسته است من فقط یکی را می‌خوانم، «وشابٌّ نشأ في عبادة الله» آن جوانی که در بندگی خداست بندگی خدا هم فقط نماز شب نیست همین احترام به پدر و مادر بهترین بندگی است درس خواندن تحصیل بالاترین بندگی است، چه‌قدر ما روایت داریم که خداوند بدش می‌آید از کسی که عین روایت است: «جِيفةٌ باللّيلِ بَطّالٌ بالنّهارِ» شب مثل یک مردار تا وقت ظهر می‌خوابد روز هم برای خودش می‌چرخد خدا دوست ندارد. فردای قیامت خدا سایه می‌اندازد روی سر جوانی که « نشأ في عبادة الله» عرض کردم عبادت هم متأسفانه ما تا می‌گوییم عبادت ذهن‌مان می‌رود به نماز شب، نماز شب یک عبادت است روزه یک عبادت است ولی تحصیل یک عبادت است کار یک عبادت است بالاترین عبادت است هزار بار این حدیث را دیگر کوچک و بزرگ همه بلد هستند که: « اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حَلاَلٍ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّه» یک جمله‌ی دیگر باز این هم بخوانم و عرضم تمام، ببینید خیلی حدیث عجیبی است در خصال شیخ صدوق است حدیث هم معروف است ولی یک نکته‌ی خیلی لطیفی شاید به آن توجه نداشتیم، فرمود: فردای قیامت جوان‌های عزیز «لا يَزُولُ عَبْدٌ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ» نمی‌گذارند قیامت کسی قدم از قدم بردارد مگر اینکه به چهار سوال جواب بدهد در موقف قیامت ما به چهار سوال باید جواب بدهیم تا بگذارند مسیرمان را ادامه دهیم یک: عَن عُمره، دو: عَن شبابه، آقای شریعتی اگر کسی از عمرش سوال کردند هفتاد سال مگر جوانی در این هفتاد سال نیست ولی جداگانه جوانی را سوال می‌کنند پیداست که این... من باز این را خدمت جوان‌های عزیز عرض کنم یک وقتی پدر شما پدر بزرگ شما یک پیرمرد بازنشسته است یک خانم بازنشسته است هشتاد نود سال کارش را کرده است یک آقایی می‌گفت من به اندازه‌ی دو سن بازنشستگی کار کردم دو تا سن بازنشستگی کار کردم دو تا سی سال، حالا دیگر نشسته است در خانه چه کند می‌خواهد سر خودش را گرم کند حالا این می‌نشیند تلویزیون از این کانال به آن کانال، این سرگرمی است بالاخره چاره ندارد یک نوعی باید سر خودش را گرم کند می‌نشیند در خانه پدرها ناراحت نشوند می‌نشیند در خانه غر می‌زند با خانمش دعوا می‌کند برود پارک، من خیلی خوشم می‌آید این پیرمردهایی که می‌آیند با هم جمع می‌شوند سن است دیگر اقتضای سن است اما جوان عزیز از شما انتظار نمی‌رود که بنشینی در فضای مجازی دو ساعت سه ساعت پنج ساعت ده ساعت، این کانال و آن کانال، از جوانی می‌پرسند، عَن عمره جدا، عن شبابه، جوانی هم بخشی از عمر است ولی...
شریعتی: چون حساس است.
حجت الاسلام حسینی قمی: چون حساس است بله، حساس‌ترین دوران است یک جلسه‌ای عرض کردیم الان جوان‌ها یک شبانه روزشان را بسم الله، حساب کنند یک شبانه روز چه‌قدر در فضای مجازی هستند؟ آن دفعه گفتیم شما فرمودید که من خیلی نیستم من خیلی خوشحال شدم الحمدالله، الان یک سیستم‌هایی هست در گوشی‌ها می‌شود نصب کرد نشان می‌دهد مثلاً شما چه‌قدر وقت گذاشتید در فضای مجازی این را نصب کنید در بعضی از کشورها مراکز ترک اعتیاد درست کردند ترک اعتیاد به فضای مجازی واقعاً اعتیادش خیلی سنگین است آقا پدربزرگ شما، مادربزرگ شما به قول آن آقا دو تا سن بازنشستگی کار کرده است نشسته سر خودش را گرم می‌کند ولی شما چه؟ این را خواهش می‌کنم گلایه‌ای که پدر و مادرهای داشتند ما در تعابیر اهل بیت رساندیم.
شریعتی: خدا خیرتان بدهد انشاالله، امیدوارم که همه جوان‌های ما عاقبت به خیر شوند و در راستای احترام به پدر و مادر انشاالله خدا به آنها توفیق بدهد بتوانند این خدمت را بکنند و نکته‌های فراوانی قطعاً باقی مانده است که انشاالله در یک فرصت دیگر حاج آقای حسینی انشاالله به آنها اشاره خواهند کرد. حاج آقا خیلی ممنون و متشکرم این را هم بگویم که خود حاج آقای حسینی پیشگامند در این عرصه انشاالله خداوند به والده‌ی مکرمه‌تان سلامتی عنایت کند تمام قد در خدمت والده‌ی مکرمه‌شان هستند و این خودش جای تحسین دارد لذا همین جا، جا دارد که به حاج خانم سلام بکنم و تبریک بگویم بابت حضرت حاج آقای حسینی قمی که نور چشم همه‌ی ما هستند.
حجت الاسلام حسینی قمی: زنده باشید من یک مطلبی را یادآوری کنم همیشه وقتی این بحث پدر و مادر مطرح می‌شود به نظرم یک تذکر حاشیه‌ای پیدا می‌کند ببینید معنای احترام به پدر و مادر این نیست که ما در احترام به همسرمان کوتاهی کنیم بعضی تصور می‌کنند حتماً باید یک‌طوری به پدر و مادر احترام کنند که در چشم یا انگشت در چشم همسر یا به عکس، این را من خواهش می‌کنم مواظب باشند مخصوصاً رعایت کنند. یک نکته‌ی دیگر یک تقاضای دیگر از پدر و مادرها، تا حالا سفارش پدر و مادرها را کردیم ولی خواهش می‌کنم از پدر و مادرها بالاخره آن دل مهربانی که دارند حدیث از امام صادق(ع) است در عدّة الدّآعی ابن فهد حلّی، کربلا مشرف شده باشید ما مکرر گفتیم از باب القبله بیرون بیایید آن خیابان را می‌گویند شارع القبلة قبر ابن فهد حلی آن‌جاست از علمای بزرگ شیعه است مال حدود هفتصد سال پیش بوده است. حدیث از امام صادق(ع) فرمود: « أيُّما رجُلٍ دَعا على وَلَدِهِ أورَثَهُ الفَقرَ .» گاهی پدر و مادرها نفرین می‌کنند فرمودند اگر کسی به فرزندش پدری به فرزندش نفرین کرد خدا گرفتار فقرش می‌کند، چرا؟ چون مصداق قطع رحم است. با همه‌ی این سختی‌ها خواهش می‌کنم دعا کنند برای فرزندان‌شان اهل نفرین نباشند. یک مطلب دیگری را هم اشاره کنم قبل از این‌که به محضر قرآن شرف‌یاب شویم خیلی از پدر و مادرها نوشتند ما چه کنیم از دست این دختران‌مان با این قصه‌ی کاشت ناخن؟ ما هر چه می‌گوییم که اینها گوش نمی‌کنند شما یک چیزی حداقل یک دفعه بگویید. خیلی وقت‌ها پیام می‌دهند در این چند هفته هم دیدم خیلی پیام دادند این هم من محترمانه می‌گویم متواضعانه می‌گویم ماه رمضان است دختر خانم‌ها خواهش می‌کنم ببینید شما یک فتوا پیدا کنید الان وقت اذان است نماز می‌خواهم بخوانم من چه‌طور بروم ناخنم را کاشت ناخنی که مانع وضو است شما می‌خواهی وضو بگیری می‌خواهی غسل کنی، شما راضی هستی مثلاً ماه‌ها این حالت جنابت در انسان باشد نمی‌دانم ماه رمضان می‌آید غیر ماه رمضان می‌آید عید فطر می‌آید مسجد می‌خواهی بروی یک حرم... اصلاً هیچ چیز هم نخواهی اصلاً یک غسلی به گردن ما باشد با یک غسل باطل، شما بروید بپرسید اگر یک مجتهد اجازه داد خانم محترم شما وقتی ناخن می‌کاری دختر خانم این را از پدر و مادرت اگر نمی‌شنوی من مسئله‌ی شرعی آن را عرض کنم ما از بس گفتیم دیگر فایده ندارد. من نوشتم فتوای همه‌ی آقایان را نوشتم معلوم است وقتی شما ناخن را می‌چسبانید مانع وضو است وقتی مانع وضو شد جایز نیست وقت نماز الان اذان گفتند می‌خواهی نماز بخوانی چه‌طور چیزی ایجاد می‌کنی که مانع رسیدن آب باشد؟ چه طوری می‌خواهی وضو بگیری می‌دایند چه قدر آثار دارد آنهایی که می‌کَنند ناخن‌شان را بعداً ناخن‌شان از بین می‌رود ناخن‌شان آزرده می‌شود حالا آنها بماند، من خواهش می‌کنم از این زیبایی که ما راضی باشیم یک سال دو سال پنج سال نمی‌دانم غسل به گردن ما باشد وضوی‌مان باطل باشد نمازهای‌مان باطل باشد به خاطر این که خواستیم یک این چنین زیبایی... و من شنیدم که حتی بعضی گفتند که حالا چون در پیام‌ها بود نوشتند که شوهر به ما اصرار می‌کند آقا شوهر مجوز نمی‌شود شوهر شما اصرار می‌کند که حتماً باید بروی اولاً من نمی‌دانم یک این چنین شوهرانی که... حالا به هر حال این را یادتان باشد و خواهش می‌کنم این را گردن علما نگذارید من زیاد شنیدم فراوان شنیدم...
شریعتی: چه می‌گویند علما؟
حجت الاسلام حسینی قمی: می‌گویند این جایز هست و راه دارد و من شنیدم بعضی جاها که این کارها را انجام می‌دهند تابلو زدند در این مراکزی که کاشت ناخن است تابلو زدند فقها اجازه می‌دهند نه، هیچ فقیهی اجازه نمی‌دهد گاهی هم می‌گویند آقا لاک بی‌رنگ، لاک بی‌رنگ من نمی‌دانم آقای شریعتی چیست؟ مگر می‌شود لاک... ببینید معیار این است که مانع رسیدن آب می‌شود.
شریعتی: حالا رنگ داشته باشد یا نداشته باشد.
حجت الاسلام حسینی قمی: اگر لاک چه با رنگ چه بی‌رنگش وقتی جرم دارد مانع رسیدن آب است وضو باطل است غسل باطل است من چه‌طور این کار را انجام بدهم بله یک وقتی شما ناخن‌تان را سوهان می‌زنید شفاف می‌شود آن هیچ آن که لاک نیست که، این ناخن شفاف می‌شود این هیچ، اما اگر لاک بزنیم با رنگ بی‌رنگ ثابت، این را خواهش می‌کنم چون خیلی پدر و مادرها مدت‌ها بود به ما پیام داده بودند آن هفته هم پیام داده بودند من از دختر خانم‌ها خواهش می‌کنم راضی نشوید به خاطر یک زیبایی این چنینی خدای ناکرده ماه‌ها که نه؛ سال‌ها که نیست یک روز، دو روز یک نمازمان از دست برود غسل به گردن ما باشد وضوی باطل بگیریم به خاطر... مطمئن باشید خدا یک نوع دیگر جبران می‌کند.
شریعتی: بسیار خوب این هم تتمه‌ی صحبت‌های حاج آقای حسینی با بحث زیبایی برنامه‌ی امروز ما تمام شد و باید خداحافظی کنیم دغدغه‌های پدر و مادرها بسیار محترم است ممنونم از اینکه با سمت خدا همراه هستند و ممنون و متشکرم از جوان‌ها که همیشه اعتماد کردند به صحبت‌های کارشناسان عزیزمان با آن دلسوزی وصف‌ناپذیری که در همه‌شان سراغ داریم انشاالله خدای متعال به همه‌ی ما توفیق عمل به دانسته‌های‌مان را عنایت کند حاج آقای حسینی دعا کنید و قرآن را بشنویم و انشاالله از محضر دوستان مرخص شویم.
حجت الاسلام حسینی قمی: این دعایی که اول بحث خواندیم آخر بحث هم می‌خوانیم انشاالله این شب‌ها همه بخوانند :« أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ.» ترجمه‌ی دعا این است خدایا پناه می‌برم به کرم تو که ماه رمضان بر ما بگذرد نه ماه رمضان همین امشب ما به صبح برسد و هنوز آمرزیده نشده باشیم:« أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ.» خدایا به درگاهت ما را ببخش(الهی آمین) این ماه رمضان را ماه آمرزش ما قرار بده(الهی آمین) به حق اولیاءت قلب نورانی امام زمان را از ما راضی بدار(الهی آمین) توفیق نصرت و یاری او جلب رضایتش شهادت در رکابش به ما عنایت بفرما(الهی آمین) در فرج‌شان تعجیل بفرما مریض‌ها لباس عافیت بپوشان(الهی آمین) رفع هم و غم و گرفتاری پریشانی از همه‌ی مومنین بفرما(الهی آمین).
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم خیلی سپاسگزارم از لطف و همراهی تک تک عزیزان‌مان. فردا انشاالله با حضور حضرت حاج آقای صفایی بوشهری در خدمت‌تان می‌رسیم و به شما سلام خواهیم کرد. صفحه‌ی 275 قرآن کریم را به اتفاق تلاوت میکنیم تا فردا و تا سلامی دوباره در پناه خداوند بزرگ باشید. و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين و صلّی الله علی مُحَمَّدٍ و آله الطّاهرین. خیلی از شما ممنون و متشکرم.
اللّهم صلی علی محمّدٍ و آله محمّد
صفحه275قرآن کریم
اللّهم صلی علی محمّدٍ و آله محمّد

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها