اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1401-10-28-حجت الاسلام نظافت-رفع موانع فرزندآوری و پاسخ به پرسش بینندگان

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم خدمت همه عزیزانم در هر کجا که هستند. امیدوارم که بهترین‌ها نصیب شما شود. ما قبل از اینکه وارد بحث‌مان شویم با یک سؤال شروع کنیم. سؤال یکی از مخاطبان که گفته‌اند حاج آقای نظافت شما فرمودید که والدین کاری نکنند که بچه‌ها مورد عاق قرار بگیرند. پس چکار کنیم وقتی می‌بینیم دخترم که با‌حجاب بوده است ولی کم‌کم حجاب او دارد کمرنگ می‌شود و شده هیچ چیزی نگوییم. می‌دانیم اگر بگوییم هم اثر نمی‌کند ولی اگر هم ساکت بنشینیم برای آنها عادت می‌شود و فکر می‌کنند ما به این کار آنها راضی شده‌ایم. خواهش می‌کنم که من را راهنمایی کنید. من واقعاً مانده‌ام که چکار باید بکنم.

معرفی برنامه


حجت الاسلام نظافت: سؤال بسیار مهمی است. تنها مسئله حجاب نیست. بلکه نماز و خیلی از مسائل دیگر همه هست. جوانان با یک مسئله‌ای مواجه شده‌اند. این موانع هم در ذهن‌شان هست و هم در دلشان و هم در بیرون از خودشان. موانع بیشتر شده است. یعنی انصاف داشته باشیم هجوم بی‌امان شیاطین و دشمنان، هجوم رسانه‌ای، جو درست کردن را ببینیم. یک مقدار حق هم باید بدهیم. خب وقتی می‌بینیم که مسئله‌ای مثل حجاب کمرنگ می‌شود در فرزندی یا نماز یا تعلقات دینی، باید بررسی کنیم ببینیم ریشه آن چیست. این از کجا نشأت گرفته است. گاهی ممکن است که از ابتدا این حجاب یا هر عمل عبادی دیگر سنتی بوده است، عادتی بوده است، احساسی بوده است یعنی چون در خانواده مذهبی بوده است چادر سر او کرده‌اند، روسری سر او کرده‌اند. کار خوبی است ولی این دوام ندارد. باید یک کاری کنیم که بچه‌ها خودشان روسری سر خودشان کنند. حجاب را انتخاب کنند. حجاب اگر بر اساس یک احساسات، بر اساس یک جو باشد، وقتی وارد یک جو دیگر شوند، وقتی آن احساسات فروکش کند، حجاب هم می‌رود.
شریعتی: یعنی حجاب هم باید از روی عقیده باشد و عمیق باشد.
حجت الاسلام نظافت: احسنتم. یعنی باید حجاب به تعبیر یکی از اساتید میوه‌ی ریشه‌ی درخت ایمان در دل باشد.
شریعتی: این خروجی آن می‌شود.
حجت الاسلام نظافت: بله. لذا در قرآن ابتدا داریم آمنوا، بعد می‌گوید عملوا الصالحات. یکی از عمل‌های صالح حجاب است. آن ایمان باید محکم باشد و چه بسا ممکن است خانواده‌ها در این جهت دقت نکرده‌اند. یعنی به موازاتی که بچه‌ها رشد می‌کنند، به همان موازات بایستی معرفت‌شان عمق بیشتری پیدا کند، عقیده‌شان محکم‌تر شود، به چرایی دین و چرایی اعمال دینی در ذهن خودشان پاسخ داده باشند. اما اگر این پاسخ را نگرفتند. خب بالاخره از دبستان. شما نگاه کنید بچه‌های دبستانی تعلقات دینی‌شان بیشتر است. خیلی جالب است. سن که بالاتر می‌آید کمتر می‌شود، هر چه می‌آید بالاتر کمتر می‌شود. چون این بچه فعلاً مثل موم در دست ما است. ما در دوران کودکی آرام آرام باید هی معرفت را عمق بدهیم. نمی‌خواهم بگویم با یک کودک می‌شود یک دینداری عارفانه را تحقق بخشید ولی ذره ذره می‌شود عمق داد. راه دارد. ممکن است ما خودمان غفلت کردیم.
شریعتی: ولی کار سختی است.
حجت الاسلام نظافت: کار سختی است ولی حس دارد. اگر با کارشناسان مذهبی از همان ابتدا خانواده‌ها مشورت کنند، کتاب مطالعه کنند، با حساب حرکت کنند، نه، نتیجه خواهد داد. حجاب باید ریشه داشته باشد هم در شناخت خدای متعال و هم در شناخت فواید بندگی خدا. بالاخره ما در این دنیا یا باید بندگی خدا را انتخاب کنیم یا بندگی شیطان را، یا بندگی هوس‌ها را. وسط ندارد و باید فرزند ما بداند که بندگی شیطان جزء ذلت و گرفتاری دنیا و آخرت چیزی ندارد. شیطان ورشکسته است. می‌خواهد بقیه را هم گرفتار کند. هر کسی در چاه هست دوست دارد بقیه را هم در چاه بیاورد. شیطان در چاه جهنم رفت. فقط از خدا مهلت گرفته است که بقیه را هم بیاورد. بچه‌ها باید اینها را بدانند. باید فواید خود حجاب را هم بدانند. هر عملی یک فوایدی دارد. کلیت دین یک فوایدی دارد، اعمال مذهبی هر کدام یک فایده جداگانه‌ای دارد. مثلاً نماز را خدای متعال فرمود: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» می‌توانست بگوید فقط نماز بخوانید اما خدا نگفته است. گفته نماز این فایده را دارد. برای حجاب خدای متعال فرموده است: «ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ» خدا می‌خواهد حجاب پرچم حیاء و عفت باشد و یک امنیت به ارمغان بیاورد که یک خانم در اجتماعی با یک ابهتی ظاهر بشود یک کسی طمع نکند که نقشه‌ای بشود و اذیت بکند. فواید فراوانی گفته‌اند، می‌توانستند این فواید را نگویند ولی خواسته‌اند ذهن و دل جوان ما را قانع کنند. یعنی نخواستند یک اجبار غیرمنطقی باشد. الزام باشد اما الزامی باشد که فکر جوان و دل او خاضع شود در برابر این امر. ما می‌رویم دکتر. دکتر امر می‌کند. فلسفه‌اش را نمی‌دانیم که این دستوری که می‌دهد نسبت آن با بیماری ما چیست. یعنی چه مکانیسمی طی می‌شود، چه روندی طی می‌شود تا این بیماری درمان می‌شود. می‌دانیم مریض هستیم. می‌دانیم نمی‌توانیم خودمان را درمان کنیم. به این پزشک هم اعتماد داریم. روح ما در برابر او خاضع می‌شود. ما باید روح جوان‌مان را در برابر خدا خاضع کنیم. باید قانعش کنیم. این الزام‌های بدون اقناع کار دست ما داده است. الزام‌های بدون تحبیب، تحبیب یعنی چه؟ یعنی محبوب ساختن. «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُم» خدای متعال وقتی می‌خواهد به مؤمنین بفرمایید که به خودتان ننازید می‌گوید این خدا بود که ایمان را محبوب دل شما کرد. این خدا بود که ایمان را زینت دل شما کرد. یعنی اگر ایمان محبوب دل شود، عمل صالح می‌شود محبوب. کاری را که انسان عاشق باشد انجام می‌دهد.
شریعتی: اصلاً محبت است که تبعیت می‌آورد.
حجت الاسلام نظافت: احسنتم. «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني». الآن هر جوانی بالاخره عاشق یک کسی هست. عاشق هر کسی هست تحت تأثیر سبک زندگی او نحوه پوشش او است. ‏‏ حتماً تحت تأثیر یک کسی هست. و ما بیشتر باید بر محبت ائمه اطهار تأکید کنیم. اول محبت خدا، بعد محبت ائمه اطهار (س)، بعد پیروان ائمه اطهار خود به خود این داستان حل می شود. یک 15 تا مناجات در مفاتیح هست به نام مناجات خمسه العشر. توصیه می کنم اگر حالی بود به نوبت یکی از آنها را بخوانید. یکی از آن مناجات ها مناجات المحبین هست. یعنی محبان درگاه خدا، عشاق چگونه با خدا حرف می زنند. به ما یاد دادند ادای آنها را در بیاوریم.
شریعتی: و آن محبت در واقع خود ما تنظیم می کند.
حجت الاسلام نظافت: رفتارهای ما را تنظیم می کند. زندگی ما را شکل می دهد. در آخر آن مناجاۀ المحبین دارد این را اگر بینندگان عزیز حفظ کنند برای دعای دست خوب است یا سجده آخر نماز. فرمود أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَ حُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِي إِلَى قُرْبِكَ، خدایا از تو سه تا محبت می خواهم. اول محبت خدا، بعد هر کس که تو را دوست دارد، مثل پیامبر، مثل ائمه اطهار، مثل مرحوم امام، مثل حاج قاسم سلیمانی. اینها هم اثر دارد. یعنی اگر کسی حاج قاسم سلیمانی را از ته دل دوست داشته باشد تحت تأثیر منش او قرار می گیرد. اگر کسی مرحوم امام، اگر کسی در رأس اینها عاشق حضرت زهرا باشد خود به خود تحت تأثیر قرار می گیرد. بعد فرمود وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِي إِلَى قُرْبِكَ محبت هر عملی که من را به قرب تو متصل می کند محبت آن عمل را به من بده. این که محبت عمل آخر آمده است یعنی اول فرمود حب خدا، بعد حب کسانی که خدا را دوست دارند، بعد محبت عمل پیدا است که این محبت خدا و محبت اهل البیت (ع) هست. و ما این محبت هدفمند را روی آن کار نکردیم. یعنی مثلاً هیئت های شلوغ داریم ولی احساسات را تغذیه می کند. هیئت باید هم احساسات را، هم محبت را دو تایی را با همدیگر تغذیه کند که محبت خدا، محبت ائمه اطهار برخاسته از یک شناخت باشد. سیستم آن این جوری است، معرفت نتیجه آن محبت است، محبت هم تبعیت است. معرفت، محبت، تبعیت. اگر این جوری عمل نکردیم حق بدهیم، یعنی یک مقدار ما استغفار می کنیم. چرا نرفتیم روش آن را یاد بگیریم که حالا که مثلاً دانشگاه رفته است آرام آرام تحت تأثیر قرار گرفته است، یا در یک جو دیگری واقع شده است. یا ازدواج می کند می بینید خانواده شوهر او کلاً روش آنها فرق می کند و این در جو آنها کم می آورد. نکته دیگر این است که ما یک کم انصاف بدهیم و حق بدهیم، شما از یک نهال توقع نداشته باشید که در برابر طوفان کج نشود. تازه نهال ریشه دارد. درختی که ریشه در اعماق زمین دارد در برابر طوفان ها استقامت می کند. جوانان هنوز نهال هستند. هنوز بایستی از نظر معرفتی و عوامل شارژ کننده ایمان و تقویت کننده ایمان باید تحت حمایت قرار بگیرند.
شریعتی: یعنی شما می خواهید بگویید یک وقت هایی این تکان ها طبیعی است؟
حجت الاسلام نظافت: طبیعی است، ما کوتاهی کنیم، کوتاهی کردیم، ما باید مراقبت کنیم. ما مثل باغبان هستیم.
شریعتی: اینها هنوز گل در گلخانه هستند.
حجت الاسلام نظافت: قرآن 5 مرحله می فرماید «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَه‏» (فتح/29) می گوید بذری که می کارید جوانه می زند، بعد می فرماید «فَآزَرَه‏» (فتح/29) جوانه یک کم بالاتر می آید. تقویت می شود. بعد می فرماید «فَاسْتَغْلَظَ» (فتح/29) غلظت پیدا می کند، نهالی قوی تر. آخر آن می گوید «فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِه‏» (فتح/29) مثل یک درختی می شود که روی ساق خود می ایستد و می شود به آن تکیه داد. مراقبت ها را باید داشته باشیم. حمایت های غیر مستقیم را باید داشته باشیم. اگر در معرض افکار مسموم قرار می گیرد ما هم از این طرف تقویت کنیم، از این طرف حمایت کنیم. سفر معنوی خیلی کمک می کند. سفر به زیارت علی بن موسی الرضا (ع)، سفر اربعین افراد را زیر و رو می کند. سفر راهیان نور. پیوند با شهدا خیلی اثر دارد. پیوند با مسجد، در روایت داریم مسجد رفتن چند تا فایده دارد، یکی از آنها دوست خوب است، برای بچه های خود اگر دوست خوب پیدا کنیم حالا عرض خواهم کرد که بسیار مؤثر است. نکته دیگر این است که شرایط شنیدن را یا شرایط تعقل را فراهم کنیم. در سوره ملک داریم، خدای متعال از زبان جهنمی ها نقل می کند می گویند «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعير» (ملک/10) اگر خوب گوش داده بودید، اگر خود عقل خود را به کار گرفته بودیم جهنمی نمی شدیم. پس ما شرایط شنیدن را فراهم کنیم. اثر دارد. این فطرت های الهی است، باید بشنوند و مکرر بشنوند. یک کسی آمد از آقا رسول الله (ص) پرسید یا رسول الله مَا الْعِلْم‏؟ علم چیست؟ حضرت فرمودند الإمساۀ، گفتند ساکت باش. گفت بعد از آن چه؟ فرمود الإستماع، گوش دادن. شنیدن نه، گوش دادن. چون می-گوید سمع، یعنی به گوش او خورد. استمع، گوش دل می دهد می خواهد ببیند چه می خواهید بگویید. منظور شما چیست؟ گاهی آدم ها ساکت هستند ولی حواس آنها جای دیگری است. گفت بعد از آن چه؟ گفت الحفظ، یادت نرود. گفت بعد از آن چه؟ گفت العمل به. حالا به کار بگیر. گفت بعد از آن چه؟ فرمود حالا منتشر کن. این هم خیلی مهم است که ما بچه ها را مهاجم بار بیاوریم، نه مدافع صرف. مهاجم یعنی چه؟ یعنی آن چه را که یاد گرفته است عاشقانه آن را ترویج کند. یعنی در دنده هجوم به فرهنگ شیاطین قرار بگیرد. رزمنده ای باشد که دارد به آنها هجوم می آورد. کسی که همیشه دفاع می کند خسته می شود. خود هجوم یک نوع دفاع است. نزنید می خورید. جنگ است. حرب لمن حاربکم. منتشر کردن هم یکی از گام های علم است. شرایط تعقل را فراهم کنیم. شرایط تعقل یعنی چه؟ یعنی یک کاری کنیم خود او فکر کند و این سبک قرآن است که شرایط تعقل آدم ها را فراهم می کند. با سوال کردن. یعنی ما یک موقع جواب آمده را به طرف می دهیم بدون این که سوال در ذهن او ایجاد شده باشد. آدم ها سوال که پیدا می کنند تشنه جواب می شوند. بعد که جواب را به آنها می گوییم جذب جان آنها می شود. ولی طرف را تشنه نکردیم جواب را می گوییم هنوز سوال را ندارد جذب نمی شود.
شریعتی: اصلاً یکی از ابزارهای مهم در دنیای تبلیغات امروز همین است. ایجاد سوال کردن که طرف کنجکاو می شود.
حجت الاسلام نظافت: و روش قرآن همین است. مکرر در قرآن داریم که خدای متعال سوال می کند. بعد جواب که می آید جالب می شود. آب کم جو تشنگی آور به دست/ تا بجوشد آبت از بالا و پست. این عطش را بفهمید. الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِن‏ فرمود حکمت یعنی حرف درست گمشده مؤمن است. أينما وجدها أخذها آن گمشده را هر جا آدم پیدا کند بر می دارد. ولی اگر یک چیزی گمشده ما نباشد با آن خوب برخورد نمی کنیم. پس اول باید عطش ایجاد کرد و سوال خیلی کمک می کند. زمینه تعقل را باید فراهم کرد. به آنها بگوییم. بالاخره نگاه کنید مسیحیت هست، یهود هست، بی دینی هست، دینداری هست، بیا مقایسه کن. ما نمی خواهیم شما را زور کنیم، خود شما انتخاب کنید. اگر او احساس کند می خواهیم زور کنیم بدتر می کند. انسان این جوری است، خدا این جوری آفریده است، در نهج البلاغه داریم امیرالمؤمنین می فرمود إن القلب إذا أكره عمي، خدا دل آدمی را این جوری آفریده است اگر آن را مجبور کنند کور می-شود. لج می کند و لذا مراقب باشید، من به این مادر عزیز توصیه می کنم که بچه ها در دنده لجبازی نیندازید. اگر احساس کنند که شما می خواهید اختیار آنها را از آنها بگیرید بدتر می کنند. زیر بار نمی روند. اصلاً خدا دوست ندارد که او زیر بار برود. خدا دوست دارد او را انتخاب کنیم. با رغبت او را بخواهیم. حتی اگر جهنم می رویم انتخاب کنیم. جهنم را انتخاب کرده باشیم. چون جهنم جای آدم های فهمیده است. آدم نفهم را جهنم نمی برند. فهمیده های لجباز را جهنم می برند. طرف می فهمد ولی می گوید همین مسیر را می خواهم. ولی خدا دوست دارد که با آگاهی برود. البته می گوید نرو ولی اگر خواست برود می گوید با آگاهی برو. «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةوَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ» (انفال/42) خدا می خواهد اگر کسی هلاکت معنوی پیدا می-کند، جهنمی می شود با بینه، با آگاهی بداند این مسیر چاه بگوید می خواهم بروم. و اگر کسی هم بهشتی می شود حیات طیبه پیدا می کند باز هم با آگاهی باشد. بهشت هم جای آگاهان است. جهنم هم جای آگاهان است. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» (انسان/3) می گوید ما راه را نشان می دهیم بعد انسان آزاد است. یکی شکر آگاهی را به جا می آورد. شکر آگاهی چیست؟ پذیرش با دل و جان است. یکی کفر می ورزد. می گوید نمی خواهم. در عین که می فهمد این مسیر درست است می گوید نمی خواهم. خدای متعال در قرآن می فرماید که فرعونی ها همه یقین داشتند که حق با موسی است، معجزه را دیدند. «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» (نمل/14) این هم یک مطلب هست، مطلب دیگر این که دعوت به تحقیق و مطالعه کنیم. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْر» (نحل/43). نزد یک کارشناسی ببریم. خدا دعوت به سوال کرده است این از نشانه های حقانیت دین اسلام است. جای پا محکم است. مثل کسی که می گوید بخورید و ببرید. آزمایش کنید. ماشینی را که مطمئن است می گوید دو هفته دست شما باشد اگر خوب بود بخرید. داستان دین اسلام هم همین است. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْر» (نحل/43) دعوت به سوال کرده است. خیلی راحت می آمدند از پیامبر سوال می کردند. شاید 7 ـ 8 تا آیه داریم که می فرماید یسئلونک. اصلاً پرسیدن یک چیز رایجی بوده است. می دانستند پیامبر از پرسش استقبال می کند. پرسش ها سرکوب نمی شده است. منتها ما گاهی ممکن است اساتید ما قوی نباشند، معلم ها ممکن است قوی نباشند. گاهی پدر و مادرها ضعیف، در دبیرستان ضعیف، ولی الحمدلله هست یعنی جواب هست، اساتید هستند، کارشناس ها هستند. کتاب های خوب فراوان هست، بنابراین الزام خوب است به شرطی که ما آن ملزم را محبوب کنیم. من نمی خواهم بگویم حجاب الزامی نباشد ولی می گویم این همه روش داشتیم برای این که محبوب کنیم از آن روش ها استفاده نکردیم. بعد الزام نتیجه عکس می دهد. الزام ها را باید محبوب کنیم. از آن طرف زشتی ها و گناه-ها باید منفور شود. اگر شما امر به معروف کردید به نحوی که معروف از آن نفرت درست شد، خطا کردید. اگر نهی از منکر کردید به نحوی که عاشق منکر شد اشتباه عمل کردید. «وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيان‏» (حجرات/7) خدا یک کاری کرد که از کفر و فسق و گناه بدتان آمد. دوران نوجوانی من زمان شاه بود. دوران بلوغ ما بود. همه چیز در دسترس بود. عده-ای آن ایام هلاک شدند یعنی فاسد شدند. عده ای ماندند. چه کسانی ماندند؟ کسانی که پدر و مادرهای آنها شرایط تربیتی آنها یک جوری بود که از گناه نفرت داشتند. در عین این که زمینه-های گناه بود می دید، باخبر بود ولی نمی خواست. دوست نداشت. این نفرت خیلی مهم است. ولی ما گاهی یک کاری کردیم که طرف از معروف خوشش نمی آید و از منکر خوشش می آید. این خیلی بد است. یعنی اشتباهاتی در شیوه عرصه کردیم. شما عسل هم به زور در حلق کسی کنید بدش می آید.
شریعتی: شما از چه چیزی خوشتان می آید، این شناسنامه وجودی شما است، یعنی ماها غالباً با هم می توانیم خود را محکب بزنیم. آن حلاوت و آن محبت را می توانیم در دل خود احساس کنیم یا نه؟
حجت الاسلام نظافت: یک علامت خیلی مهمی است. بنابراین راه آن همین است. ببینید ترویج گناه از چه طریقی صورت گرفته است با اسلحه صورت گرفته است. مگر سال های سال حضرت آقا نمی-گویند تهاجم فرهنگی. می گویند جنس تهاجم نرم است، جنس آن فرهنگی است. یعنی دشمن گناه را در جامعه از طریق اسلحه ترویج نکرده است. پس از این طریق به این راحتی ها ترویج نمی شود. من نمی خواهم بگویم الزام نباید باشد ولی می گویم خیلی مسئله پیچیده ای است، آن را ساده نکنیم. فکر کنیم خود ما ساده کردیم مسئله حل است. نه ساده نیست.
شریعتی: چون انسان و عقیده و فرهنگ چیز ساده و یک خطی نیست.
حجت الاسلام نظافت: روانشناسی هست، جامعه شناسی هست، مسائل مختلف کنار هم قرار می گیرد. به هر حال باید یک کاری کنیم که عاشق حجاب بشوند. نکته دیگر بدانیم که ایمان درجه درجه است. این هم خیلی بحث مهمی است. بعضی ها کلاس اول ایمان هستند، بعضی ها کلاس دوم هستند، بعضی ها کلاس سوم هستند. نمی شود مسئله ریاضی دانشگاه را به بچه کلاس پنجم بگوییم حل کند. در روایت داریم اگر کسی سطح او بالاتر است به کسی که سطح ایمان او پایین تر است فشار وارد کند روح او می شکند. اگر او از درون شکسته شد این آقایی که فشار وارد کرده است ضامن است. و من كسر مؤمنا فعليه جبره‏. بالاخره درجه درجه هست. به این درجه باید توجه کرد. از همه یک جور انتظار نباید داشته باشیم. اگر نماز فرزند ما قضا می شود و بعد قضای آن را می خواند باید بگوییم بارک الله. جو سنگین است. اگر نماز او قضا می شود ناراحت است باید بگوییم بارک الله. بسیاری از جوانان امروز اگر اول انقلاب بودند جزء شهدا بودند. همین جوان هایی که پدر و مادرها با آنها چالش دارند. در روایت داریم و ارفع بالرفق یعنی او را با نرمی بالا بیاورید. گل را نمی شود ما بکشیم و رشد بدهیم. آبیاری می کنیم، کود می دهیم خود رشد می کند. این هم خیلی مهم است. اگر نماز می خواند ناامید نباشید. خود نماز کمک می کند. نماز یک روزی اثر خود را می گذارد. اگر اهل البیت را از ته دل دوست دارد امیدوار باشید. بالاتر در نهج البلاغه داریم امیرالمؤمنین فرمود إِذَا كَانَ فِي رَجُلٍ خَلَّةٌ [رَائِعَةٌ] رَائِقَةٌ فَانْتَظِرُوا [مِنْهُ‏] أَخَوَاتِهَا. فرمود اگر یک خوبی در یک نفر دیدید منتظر بقیه خوبی ها باشید. می آید به شرطی که ما بلد باشیم. ولی گاهی آن را بدتر می کنیم. یعنی چون عجله می کنیم آن را بیزار می کنیم. بنابراین ما نباید به وضعیت آنها راضی باشیم. عجله هم نباید بکنیم. رشد تدریجی است. ایمان درجه درجه است. این هم نکته مهمی است. کار را نباید بدتر کنیم. کسی را روی دنده لجبازی نیندازیم. دعا هم بسیار مهم است و دوست خوب. در رابطه با دوست خوب داریم که «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْه‏» (فرقان/27) روز قیامت ظالم انگشت حسرت به دندان می-گیرد می گوید ای کاش با رسول یک راهی برای خود انتخاب کرده بودم بعد می گوید «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا» (فرقان/28) کاش با فلانی دوست نشده بودم. «لَقَدْ أَضَلَّني‏ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني‏» (فرقان/29) می گوید من را گمراه کرد. بنابراین دوست بسیار مهم است. حالا دوستان گاهی در فضای مجازی هستند. پدر و مادرها خبر ندارند. آن اتفاقی که افتاده است که از طریق ظواهر مذهبی خود را نشان می دهد این ریشه ای ممکن است دو سال، سه سال دارد حواس شما نبوده است که این چه خوراک هایی را از نظر فکری تغذیه کرده است. حواس ما نیست. بلافاصله اثر آن آشکار نمی شود. دوست از آن چیزهایی است که اثر آن تدریجی آشکار می شود. در سوره صافات داریم که فرمود که در بهشت بهشتی ها یتسائلون، از یکدیگر سوال می کنند. بعد یکی از این بهشتی ها می گوید من یک دوستی داشتم «كانَ لي‏ قَرين‏» (صافات/51) و به من دائم می گفت «أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقين‏» (صافات/52) تو می گویی تو از مصدق ها هستی، تو می گویی راست است. ما وقتی بمیریم و بپوسیم باز دوباره زنده می شویم. «قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُون‏» (صافات/54) شما الان مطلع هستید او الان کجا هست. «فَاطَّلَعَ فَرَآهُ في‏ سَواءِ الْجَحيم‏» (صافات/55) دید وسط جهنم است. بعد آن کسی که بهشت رفته است به دوست خود می گوید که در جهنم او را خطاب قرار می دهد. «وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرينَ» (صافات/57) می-گوید اگر لطف خدا شامل حال من نشده بود من هم الان با تو در جهنم بودم. گفت این لطف خدا است که یک کسی نجات پیدا می کند. ولو این دوست بسیار اثر دارد. دست آخر دعا، دعا، دعا. توسل. خیلی اثر دارد. من خانواده هایی را می شناسم که اصلاً تکنیک های تربیت را بلد نبودند عکس آن را هم گاهی انجام می دادند. یعنی یک رفتارهایی برای مذهبی کردن بچه خود می کردند که بیشتر به جهنمی شدن کمک می کرد. نفرت ایجاد کردن. ولی توسل کمک کرد. یعنی می دانم آن قدر به امام رضا گفت آقا یا علی بن موسی الرضا من بلد نیستم بچه خود را به تو سپردم. بعد اسباب آن فراهم می شود. دوست خوبی پیدا می کند. معلم خوبی پیدا می کند. یک کتابی به او می-رسد. در کنار این تدابیری که عرض کردم از دعا و توسل هم غافل نشویم. ما هم به سهم خود دعا می کنیم برای هر جوانی که دل او با اهل البیت هست ولی ایمان او ضعیف شده است دعا می کنیم خدا دست او را بگیرد. دست خود ما را هم بگیرد.
شریعتی: یک نمازی هم هست امام صادق توصیه کردند، نماز والدین برای فرزندان دوستان ما ان-شاءالله بخوانند. ما هم دعا می کنیم همه جوان ها و نوجوان ها زیر سایه حضرت رضا عاقبت بخیر شوند.
حجت الاسلام نظافت: دعای بیست و پنج صحیفه سجادیه هم اهمیت دارد. دعای پدر و مادر در حق فرزندان است. هم نشان می دهد که چه تدابیری باید داشته باشند، هم نشان می دهد که فرزند ایده آل چیست. آرزوی آنها چه چیزی باید باشد.
شریعتی: بسیار خوب. خیلی ممنون و متشکر هستم از شما. ممنون هستم از دوستان عزیز مخاطب که پیام های آنها به دست ما می رسد. وارد بحث خود می شویم، بفرمایید. بسم الله.
حجت الاسلام نظافت: جلسه گذشته بحث ما به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) بحث حضرت زهرا و عشق به مادر شدن و اهمیت قائل شدن برای مادر شدن بود. یک بهانه هایی هست یا یک موانعی هست من می خواهم آنها بگویم چون بالاخره بینندگان عزیز مواجه می شوند با این بهانه ها و با این موانع، چه در ذهن خود، چه در لسان اطرافیان. بالاخره باید جواب شبهات و موانع و بهانه ها را داشته باشید. اولاً بعضی ها می گویند که ما وقت نداریم. دوست داریم بچه متعدد داشته باشیم وقت نداریم. راست می گویند. از چه جهت راست می گویند از این جهت که تربیت وقت گذاری می-خواهد. نمی شود بچه بیاوریم و رها کنیم. بلای جان ما می شود. بچه ای که برای تربیت او وقت نگذاریم بلای جان می شود و شیطان او را شکار می کند. باید وقت گذاشت. برای این که وقت پیدا کنیم چه کار باید بکنیم؟ اولاً گفتند توزیع الوقت توسیع الوقت، یعنی اگر برنامه ریزی کنید به همه کار می رسید. اگر هم وقت را رها کنیم به امور واجب خود هم نمی رسیم. اگر برنامه ریزی داشته باشیم همه چیز سر جای خود قابل انجام خواهد بود. از کارشناسان امر برنامه ریزی هم دو ـ سه تا راهنمایی بشویم. دوم از اسراف وقت جلوگیری کنیم. وقت ها را هدر می دهیم. خیاط های ماهر از آن سر قیچی ها استفاده می کنند یک چیز خوب تولید می کنند. وقت های ما سر قیچی زیاد دارد. هدر می رود. فرمود كُنْ عَلَى عُمُرِكَ أَشَحَّ مِنْكَ عَلَى دِرْهَمِكَ وَ دِينَارِك‏. فرمود نسبت به عمر خود خساست داشته باش، بیشتر از آن شح و خساستی که برای درهم و دینار دارید. یعنی باید برای ثانیه ارزش قائل شد. در نهج البلاغه داریم دنیا آزمایش خانه ای است که اگر کسی ثانیه ای را هدر بدهد روز قیامت غصه ثانیه را می خورد. يا حسرتا على ما فرطت في جنب الله‏، چه قدر کوتاهی کردم. ثانیه ثانیه این عمر 70 ـ 80 ساله خیلی اهمیت دارد چون با این ثانیه ها قرار است ابدیت آباد شود. سوخت برای منزل ابدی برداریم. و ما به همین راحتی وقت ها را هدر می دهیم.  در خطبه متقین داریم چند روزی را صبر کردم راحتی ابدی را برای خود خریدم. عمر خیلی کوتاه است. از ثانیه ها باید استفاده کرد. شرایط زندگی الان شرایطی است که وقت زیاد هدر می رود. یعنی خود شبکه های متعدد تلویزیونی چه داخلی، چه خارجی. حالا که فضای مجازی هم گروه ها و کانال های متعدد خیلی وقت می گیرد. چاره ای هم نیست ولی می شود صرفه جویی کرد. می شود دقت کرد. بالاخره فرق است بین کودک و جوان و مادر و پدر. پدرها مثل بچه ها نیستند که یک کسی سر آنها را گرم کند. مادر مثل بچه نیست که یک کسی سر او را گرم کند. برنامه ریزی نباشد می بینید سرگرمی ها بیش از حد می شود ته آن هم هیچی در نمی آید. جزء افسردگی، جزء دلمردگی. آدم که با برنامه هست نشاط دارد. همه کار او حساب دارد. من نمی توانم مثل جوان خود به اندازه او یک فوتبال را از اول تا آخر ببینم. سریال چهل قسمتی را که می خواستند چهل قسمت کنند از اول تا آخر ببینم. چهل قسمت را یک ساعت فیلم سینمایی می کنند آن را می بینید مطلب را متوجه می-شوید. باید صرفه جویی کنیم. نمی رسیم. و الان روزگار، روزگاری است که وقت زیاد هدر می-رود. ترافیک ها سر جای خود. عوامل وقت گیر زیاد است. پس باید خیلی صرفه جویی کنیم. و این که به ما گفتند مثلاً برای ذکر و یاد خدا سوار ماشین شدید ذکر بگویید. می خواهید لباس بپوشید ذکر بگویید. دارید غسل می کنید ذکر بگویید. می خواهد هدر نرود. در سرویس بهداشتی هم 4 ـ 5 تا دعا دارد آن جا هم گفتند که عمر شما هدر نرود. یعنی اسلام این جوری است می گوید ثانیه ای را هدر نده. یا برای دنیا یک کاری کنید یا برای آخرت، یک کاری که مفید باشد. پس باید بزرگترها صرفه جویی کنند تا برسند. نکته دیگر کسی که می گوید من وقت ندارم پس باید فرزندان متعدد داشته باشد اگر یک محیء الدین داشته باشیم ما باید برای او وقت بگذاریم ولی اگر او برادرهای دیگر داشته باشید این برادر بزرگتر جای آن پدر را پر می کند. الْأَخُ الْأَكْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الْأَب‏، قدیم چه کار می کردند 6 ـ 7 تا بچه بود. روی بچه بزرگ سرمایه گذاری می کردند او هوای برادرهای خود را داشت. خواهر بزرگتر هوای خواهرهای کوچکتر را داشت. ضمناً شخصیت هم پیدا می کنند یعنی شما به یک دخمتر 5 ساله می گویید مراقب خواهر یک ساله خود باش اصلاً شخصیت پیدا می کند. لذت می برد. و از حالا مسئولیت پذیری را تمرین می کند. بعنی بنابراین اینها که می گویند وقت نداریم از قضا چون وقت ندارند باید فرزندان متعدد داشته باشند. اگر می خواهند بچه های خوب داشته باشند چون خود آنها نمی رسند. بعد که پیر می شویم این تک فرزند چه کار کند، درس خود را بخواند، به زن و بچه خود برسد یا به پدر و مادر خود برسد. پدر و مادر وسیله قرب به خدا است. یعنی بچه مؤمن چه جور دل او می آید پدر پیر خود را خانه سالمندان ببرد. ولی اگر 7 ـ 8 تا باشند تقسیم می شود. مشکلی ندارد. این هم یک نکته که فرزند تنها باید والدین برای او وقت بگذارند ولی اگر متعدد باشند خود آنها وقت هم را به نحو صحیح پر می کنند و دست آخر این که مگر مادر کاری مهمتر از تربیت دارد؟ این هم یک اشتباه است. چرا وقت ندارید؟ باید وقت داشته باشید. خیلی وقت ها که جای دیگر سپری می کنیم اولویت ندارد و روز قیامت غصه می خوریم برای کارهای خوبی که واجب نبود. یعنی مادر باید بگوید من برای کارهای دیگر وقت ندارم. یعنی هر چیزی که تزاحم پیدا می کند با تربیت باید آن را  قربانی کند. مادری اولویت دارد. فرض کنید مادری مادر 5 فرزند است روح او در 5 فرزند حلول می کند و آن 5 فرزند هر کاری کنند این مادر در ثواب آن شریک است. شما نمی توانید بگویید حاج قاسم فضیلت بیشتری نزد خدا دارد یا مادر او. «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ * لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ * خافِضَةٌ رافِعَة» (واقعه/ 1 تا 3) این جا است که امام فرمود از دامن زن مرد به معراج می رود. و دشمن مقام مادری را تحقیر کرد. درست زدند. آنها در کار خود استاد هستند. ما غفلت کردیم. شأن مادری پایین آمده است. افتخاری بالاتر از نقش مادری نیست و کسب ثروت به قیمت محروم شدن از ثروت فرزند ظلم به خود و جامعه هست. اشکال ندارد یک خانمی کار کند، کسب ثروت کند  اما قیمت آن این نباشد که محروم شوم از ثروت فرزند. این بهاء بهای سنگینی است. باید یک جوری آن را جمع کرد. و خانه گرم و باصفا خود یک ثروت است. خدا می خواهد هم در دنیا دور هم باشیم، خانه ما شلوغ باشد، و هم در قیامت که فرمود بهشت خانوادگی داریم. در سوره مؤمن داریم فرشته ها مؤمنین را این جوری دعا می کنند. «أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِم‏» (غافر/8) یعنی خدایا اینها را ببر وارد بهشت کن، با پدر و همسر و مادر و فرزندان. بعد یک آیه ای داریم که بچه ای که مؤمن است او را به پدر و مادر خود ملحق می کنیم. یعنی آن جا هم این جوری است. در نهج البلاغه داریم در بهشت، در قیامت، عده ای می گویند دنیا جای خوبی بود، عده ای می گویند دنیا جای بدی بود. آن که بهشت رفته است می گوید جای خوبی بود. آن که جهنم رفته است می-گوید جای بدی بود. نه تنها می گوید جای بدی بود می گوید ای کاش من به وجود نمی آمدم. چون درست استفاده نکرده است و به ضرر او شده است. مانع دیگر حیای بی جا و ترس از ملامت است. یعنی از کار درست خود خجالت می کشیم. جو درست می کنند. تک فرزندی و کم فرزندی یک جور کلاس می شود متأسفانه و شده بود الان دارد ورق بر می گردد.  دختر بچه ها را بگذارید، پسر بچه ها را هم بگذارید دختر بچه ها به سمت عروسک می روند یعنی از بچگی این حس مادری را دوست دارد. و لذا بعضی ها این تنهایی را با حیوانات پر می کنند. نباید از سرزنش ها بترسیم. باید بدانیم که عزت دست خدا است و اصلاً باید بچه ها را این جوری تربیت کرد. کاری که درست است انجام می دهیم. اگر کسی به این راه متعقد باشد و بداند که کار درستی انجام می دهد گوش-های او نسبت به حرف ها و سرزنش ها کر می شود  همچنان که در شأن امیرالمؤمنین داریم که لَا يَخَافُ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِم‏، از سرزنش ها علی نمی ترسید. و باید بدانیم که عزت دست خدا است. «وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعا» (یونس/65) فرمود این پیامبر حرف های دیگران تو را غمگین نکند عزت دست خدا ست. چه قدر تلاش کدرند که پیامبر را نگذارند رشد کند ولی رشد کرد. برادران یوسف چه کار کردند؟  توانستند مقابله کنند. خواست خدا این بود که یوسف عزیز شود. از ته چاه او را بیرون آورد خدا و عزیز مصر کرد. و همان برادرها محتاج او شدند. در همین جامعه خود ما چه افرادی داریم که خیلی تلاش کردند که آنها ذلیل شوند، ذلیل نشدند. عزت دست خدا است، با خدا ببندیم همه چیز حل می شود.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. امروز صفحه 188 قرآن کریم را به اتفاق تلاوت خواهیم کرد خواهش می کنم که آیات را بشنوید آیات نورانی سوره مبارکه توبه. روز امام رضا است و امروز 188 ما را به محضر سپیده هشتم می برد آیات را از حرم مطهر امام رضا بشنویم و بر میگردیم و ان شاءالله همراه شما هستیم. عزیزان من آیات 7 تا 13 سوره مبارکه توبه را تلاوت خواهند کرد.
صفحه 188 قرآن کریم
شریعتی: باید خداحافظی کنیم یکی ـ دو دقیقه فرصت داریم جمع بندی فرمایشات حاج آقای حجت الاسلام نظافت عزیز  را بشنویم و دوستان را به خدا بسپاریم.
حجت الاسلام نظافت: خدمت شما عرضه بدارم که اسلام دین عقلانیت است. یکی از علامت های عقلانیت این است که انسان خود را با حرف های دیگران نسنجد. خود را با شاخص ها بسنجد. دیابت داریم یا نداریم؟ علامت دارد. فشار خون داریم یا نه؟ علامت دارد. همه چیز شاخص دارد. یک حدیثی در اصول کافی هست از امام کاظم (ع) در یک عبارت دارد یا هشام، اگر دست تو گردو است همه مردم جمع شدند گفتند در است خوشحال نشوید. اگر در دست تو در است، همه جمع شدند گفتند گردو است ناراحت نشوید حرف مردم چیزی را عوض نمی کند. در یک روایتی از امام باقر هست، تو وقتی شیعه واقعی هستی که اگر تمام مردم شهر شما جمع شدند گفتند آدم خوبی هستی، خوشحال نشوی، اگر همه جمع شدند گفتند بدی ناراحت نشوی، فرمود خود را شاخص های قرآن بسنج. اگر با این شاخص ها مطابقت دارید بگویید الحمدلله ثابت قدم باشید. اگر نداری تو از چشم خدا افتادی بدتر از این است که از چشم خلق افتادی. بنابراین این جهت خیلی مهم است.  مادرها، پدرها، برزگترها باید بچه ها ببینند این جوری هستند که تحت تأثیر قرار نمی گیرند. راه درست را می روند و اگر استقامت کنیم دست آخر نتیجه خواهیم گرفت.
شریعتی: ان شاءالله.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها