اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1401-09-02-حجت الاسلام نظافت-اصول ارتباط مؤثر در خانواده و جامعه

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و صل الله علی محمد و آل محمد و آله الطاهرین. فوتبال وسیله انسجام ملی است و ما چه قدر نیاز به این انسجام داریم. بحث سر این بود که اگر اشتباه کردیم عذرخواهی کنیم که نه تنها کوچک نمی‌شویم بلکه عزیز می‌شویم.

معرفی برنامه

البته بهتر است که خطا نکنیم ولی بالاخره انسان است و در معرض خطا است و کسی نیست که خطا نداشته باشد. داشتیم می‌گفتیم که موانع عذرخواهی چیست؟ یکی توجیه است که بعضی‌ها هزار و یک دلیل می‌تراشند برای این‌که بگویند که خطا نکردیم. خب این قدر به جای این‌که زحمت بکشید و دلیل بتراشید یک کلمه بگویید که خطا کردیم و تمام شد. خیلی برکات دارد و اثر دارد. ماله‌کشی چیز خوبی نیست. خدا رحمت کند یک استاد بزرگی را که ایشان سه تا کلمه نسبت به جمهوری اسلامی داشتند گفته بودند که تضعیف جمهوری اسلامی خیانت است چون این نتیجه هزاران هزار خون شهید و مجاهدت‌های فراوان و آرزوی همه انبیاء است یعنی کلی مجاهدت صورت گرفته است تا این نتیجه شده است و ان‌شاءالله این پرچم به دست صاحب اصلی آن‌که امام زمان است برسد. گفته بودند که تضعیف خیانت است و بعد گفته بودند که توجیه حماقت است و توجیه یعنی ماله‌کشی و تا می‌گویند بگویید که نه هیچ عیبی نیست. پس ما اشتباه داریم. انتظار از یک پدر در یک خانواده بالا برود بدتر می شود، انتظار از همسر بالا برود بدتر می‌شود. انتظارات را اگر می‌خواهیم زندگی گواراتر شود انتظارات را پایین بیاوریم. بالا نبریم. منظور من این نیست که مسئولین وظیفه خود را انجام ندهند کسی بد برداشت نکند، مسئولین باید انتظار را از خود بالا ببرند و باید بگویند که هیچ خطایی نباید باشد ولی اگر یک جایی نشد بگویند نتوانستیم. خیلی خوب است. در رابطه با ساده‌زیستی الان مسئولین ما زندگی آن‌ها تراز زندگی علوی است؟ نه. باید بگویند مردم ما دوست داشتیم این طوری باشیم ولی نمی‌توانیم. این بهتر از این است که بگویند نه اسلام نخواسته این جوری باشد. یک وقت یک آقای مسئولی می‌گفت که اسلام این جوری نمی‌خواهد، تو کج هستی بگو من نمی‌توانم. خانواده من این جوری عادت کرده است و نفس من این جوری عادت کرده است و ما همین هستیم. اگر بهتر از ما هست بگذارید و گرنه به ما راضی باشید. توجیه کردن چیز خوبی نیست.
یکی از موانع پذیرش اشتباه، لجبازی است و ما متأسفانه لجبازی را داریم به بچه‌های خود آموزش می‌دهیم. در خانه وقتی یک پدر یا  مادری می‌گوید که اشتباه کردم بچه هم یاد می‌گیرد و او هم با همسر خود همین کار را می‌کند ولی وقتی می‌بیند که کش می‌دهیم و کشمکش درست می‌کنیم، بگو مگو و نزاع می‌کنیم خانواده متزلزل می‌شود و طلاق عاطفی صورت می‌گیرد. ادامه پیدا کند خدای نکرده منجر به فروپاشی خانواده می‌شود./ دست از لجبازی باید برداریم. در نهج البلاغه داریم که فکر آدم‌های لجباز درست کار نمی‌کند. در دنده لجبازی افتادیم و نمی‌دانیم چه کار می‌کنیم.
یکی از موانع عذرخواهی عدم عقل معاش است. هم عقل معاد داریم و هم عقل معاش داریم. اگر کسی متدین باشد باید عقل معاش هم داشته باشد و عقل معاد هم داشته باشد متأسفانه گاهی عقل معاش نداریم. یعنی به نفع دنیای ما است که این گفتگو و بحث را کش ندهیم و  بگوییم اشتباه شد و تمام. به نفع دنیای ما است و آخرت را کنار بگذاریم. به نفع آخرت ما هم هست ولی فرض کنید که یک کسی اعتقادی به آخرت ندارد یا حال و حوصله ندارد که به آخرت فکر کند، می‌گوید که ما همین دنیای خود را آباد کنیم این مدل دینداری دنیا را هم آباد می‌کند. دین نیامده است که فقط آخرت را آباد کند دین آمده است که دنیا را آباد کند. این آیه را شنیدید که «و یستعمرکم» یعنی آن پیامبر از مردم خود طلب عمران کرد. یا خدا یا پیامبر که خدا از شما خواست که زمین را آباد کنید. امیرالمؤمنین در نامه مالک اشتر می‌گویند که مالک بیش‌تر از این‌که به فکر گرفتن مالیات باشی به فکر رونق اقتصادی باش. اگر رونق باشد آدم‌ها می‌توانند مالیات را بپردازند و تحمل کنند اگر رونق نباشد مالیات که می‌گیرید از این کارمند بگیری و بعد آن دانه درشت هم فرار مالیاتی داشته باشد. منظور من این است که عمران بسیار اهمیت دارد و توسعه شده است و عقل معاش دین برای این است. دنیای ما را آباد کند و آخرت ما را. این فرمول‌های دینی را اگر کفار عمل کنند دنیای آن‌ها آباد می‌شود ولی آخرت آن‌ها آباد نمی‌شود چون شرط عمران آخرت، ایمان است. «من اراد آلاخره و سعالها سعیا و هو مؤمن» هر کسی عمل صالح انجام دهد عمل صالح بدون ایمان به درد دنیا می‌خورد و به درد آخرت نمی‌خورد. پس عقل معاش داشته باشیم.
یکی از علت‌های عدم عذرخواهی استغنای کاذب است. استغنا خوب است یعنی ته دل خود، خود را محتاج به شما ندانم و دل من بی‌نیاز از خلق خدا باشد. فایده آن چه هست؟ فایده است که می‌توانم استعدادهای خود را شکوفا کنم. فایده این است که توکل بر خدا می‌کنم و به هوای این و آن نخواهم بود چون این و آن آدم را وا می‌گذارند و هیچ کسی به درد ما نمی‌خورد جز خدا و استعدادهایی که خدا به ما داده است از آن‌ها استفاده می‌کنیم. این نوع استغنا خوب است که در مناجات شعبانیه گفتند که بگویید که «الهی هبلی کمال من قطاع علیه» خدایا به من هبه کن هدیه کن دل کنده شوم. حضرت زهرا (س) را بتول می‌گویند یعنی دل بریده از دنیا و تعلقات و خلق خدا که این استغنای صادق است که به انسان منائت طبع می‌دهد و عزت می‌دهد. یک استغنا هم داریم که استغنای کاذب است استغنای کاذب یعنی این‌که بی‌نیاز هستیم از این‌که عذرخواهی کنیم، بدتر می‌شود. بی‌نیاز هستیم از اسباب. توکل موهوم داریم. خدای متعال برای پیامبر اکرم چه می‌گوید؟ می‌گوید «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» می‌گوید پیامبر، خدا تو را تقویت کرد چگونه؟ با یاری ویژه و بعد می‌گوید به وسیله مؤمنین. پس ما به این فرزند خود نیاز داریم و به این قوم و خویش خود نیاز داریم و مسئولین به این مردم نیاز دارند به هم نیاز داریم. ما از هم بی‌نیاز نمی‌توانیم باشیم نه به عنوان این که بت هم باشیم بلکه وسیله‌ای باشیم، مسئولین به این مردم نیاز دارند و گفتند که جمهوری اسلامی یعنی مردم همه باید دست به دست هم بدهند، لجبازی کنیم همه ضرر می‌کنیم. یک روایت قشنگی داریم که این روایت هم از این روایت‌هایی هست که امیرالمؤمنین تکرار می‌کردند. تعبیر این است که «کان یقول لیجتمع فی قلبک الافتقار الا الناس و الاستغناء عنهم» فرمود که دو چیز متضاد در دل تو باید جمع شود هم به مردم نیاز داشته باشی و هم بی‌نیاز باشی. بعد فرمود نیاز تو در نرمش خود را نشان بدهد نرم حرف زدن و زیبا حرف زدن و در خوشرویی و حسن بشرک، این یعنی ما نیاز داریم که تا اخم کنیم از ما رمیده می‌شود و تند حرف بزنیم از ما رمیده می‌شوند و ما به این‌ مردم نیاز داریم و مسئولین به این مردم نیاز دارند و همه به هم نیاز داریم. جامعه یعنی همین. گاهی اوقات یادمان می‌رود و از روی سیری با هم برخورد می‌کنیم. در خانواده هم این طوری است که بد این مرد بالای سر آدم باشد بهتر از این است که نباشد. آمارها این را می‌گوید. بعد از این‌که طلاق صورت می‌گیرد افسردگی‌ها شروع می‌شود. دل‌ها را خدا ان‌شاءالله به هم نزدیک کند. شیطان هم در ذهن او می‌آید و می‌گوید که حالا مهریه‌ها که بالا رفته است مهریه را می‌گیرم و سکه‌ها را می‌گیرم و این جوری می‌کنم در حالی که هیچ ثروتی جای انسان را نمی‌گیرد و هیچ ثروتی جای همسر را نمی‌گیرد. مردها هم افسردگی پیدا می‌کنند فرقی نمی‌کند. در دعوا متوجه نمی‌شویم، ما نیاز داریم ولو اختلاف داشته باشیم نیاز داریم که خانواده پایدار باشد. حالا اگر بدانیم که نیاز داریم و تبعات تزلزل خانواده چه قدر بد است عذرخواهی می‌کنیم حل کنیم  اما تکبر داریم و فکر می‌کنیم که باید بی‌نیاز باشیم. نه نباید بی نیاز باشیم این ابزار الهی است. این ملت وسیله عزت اسلام شده است و لذا خشونت در برخورد با خطاها تا جایی که امکان دارد کمتر، مگر این‌که ببینیم که قابل عفو نیست و آن‌جا که قابل عفو است باید عفو کنیم. عفو سازنده است و عفو آدم‌ها را تربیت می‌کند. بله یک جایی نمی‌شود از حق مردم گذشت، طرف آدم کشته است. عفو کنیم او می‌رود یکی دیگر را می‌کشد و اصلا او را باید اعدام کنیم به نفع او هم هست. «و لکم فی القصاص حیاه» قصاص اعدام کردن مایه حیات است و اگر قصاص نباشد زندگی از بین می‌رود و به نفع اعدامی هم هست چون کفاره گناهان او می‌شود. روز قیامت خدا شوخی ندارد. بودن  افرادی که می‌گفتند که ما را اعدام کنیم یعنی خودشان اعتراف می‌کردند که برای این‌که کفاره آن را در این دنیا بپردازند چون از عذاب اخروی می‌ترسیدند. بنابراین منظور ما این نیست ولی همین که مقام معظم رهبری گفتند که این جوانی که جو زده شده است و این بچه ما است و باید کار فرهنگی روی او صورت بگیرد. بنابراین عفو چیز خوبی است و در خانواده‌ها هم چیز خوبی است و در جامعه هم همین جوری است، عفو سازنده است و اهل عفو باشیم فرمود «و اعفوا و اصفحوا علی تحبون ان یغفرلله لکم» مگر تو دوست نداری که خدا تو را ببخشد. حالا بحث بعدی این است که یک کسی عذرخواهی کرد بعضی‌ها لج می‌کنند و عذر را نمی‌پذیرند. این خیلی بد است. طرف گفت که من اشتباه کردم ولی با کرامت بگو که خدا ببخشد. هر کسی یک تکلیفی دارد خطا کردم عذرخواهی کنم و طرف مقابل من به رو نیاورد و دیگر نگذارد که بیش‌تر از این خورد شوم. چون کسی که دارد عذرخواهی می‌کند دارد خود را خورد می‌کند. تواضع می‌کند، نگذاریم بیش‌تر خورد شود. دیگران هم چه بسا که الگو هم شود و عذرخواهی نکنند. امام زین العابدین فرمود که اگر کسی به تو فحش داد، یعنی کنار دست راست تو بود فحش داد و این طرف آمد و گفت آقا ببخشید، فرمود که عذر او را بپذیر. این مکتب اهل بیت است. بعد در روایت داریم که «اعقل الناس اعذرهم للناس» عاقل‌ترین آدم‌ها و خردمندترین آدم‌ها کسی است که عذر را بپذیرد. به نفع ما است. به نفع دنیای ما است. عذرپذیری نشانه عقل است. خدای متعال عذر ما را می‌پذیرد چرا؟ چون مهربان است. «لو علم مدبرون انی کیف اشتیاقی لهم» خدا می‌گوید که اگر گناهکاران می‌دانستند چه قدر دوستشان دارم و چه قدر مشتاق توبه آن‌ها هستم از شوق می‌مردند. نمی‌توانست تحمل کند که خدا این قدر مرا دوست دارد. خدا دوست دارد که ما برگردیم. مهر خدا سبب این است که توبه را می‌پذیرد. دنبال بهانه می‌گردد که ما توبه کنیم. ما اگر نسبت به هم مهربان باشیم عذر را می‌پذیریم. مهربانی یکی از عوامل عذرپذیری است. الگوهای عذرپذیری که یکی حضرت یوسف است که قرآن نقل کرده است که قرآن می‌گوید که برادران یوسف که می‌خواستند برادر خود را بکشند و این قدر حسادت داشتند وقتی به نزد حضرت یوسف آمدند با ذلت گفتند «یا ایها العزیز مسنا و اهلنا ضر و جئنا» این پیمانه ما را پر کن که ما گرفتار شدیم. «و تصدق علینا» به ما صدقه بده خدا صدقه دهندگان را جزای خیر می‌دهد. حضرت یوسف فرمود که «هل علمتم ما فعلتم به یوسف و اخیه» یاد شما هست که با یوسف و برادر او چه کردید؟ آن موقع که جاهل بودید و یک مرتبه متوجه شدن. با شرمندگی گفتند که «انک لانت یوسف» عجب تو یوسف هستی. «قد من الله علینا» من یوسف هستم و این برادر من است و خدا بر ما منت گذاشت و آن‌ها درس گرفتند که خدا خواسته  است که یوسف را عزیز کند و گفتند که به خدا قسم که خدا تو  را بر ما برگزید. حضرت یوسف چه فرمود؟ بعد گفتند که «ان کنا خاطئین» و ما خطاکار هستیم. اعتراف کردند. حضرت یوسف فرمود که باکی بر شما نیست. «یغفرالله لکم و هو ارحم الراحمین» گفت خدا شما را می‌بخشد و خدا ارحم الراحمین است. شما در به دری‌های یوسف را ببینید. این همه بلا سر او آمده است با مشرکان و با زلیخا و آن گرفتاری و فراغ پدر، پدری که پیامبر است. این کرامت از حضرت یوسف یاد بگیریم. بعد که این‌ها آمدند و پیراهن حضرت یوسف را آوردند و بعد چشمان حضرت یعقوب (ص) بینا شد گفتند که «یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا» بابا برای ما استغفار کن. «انا کنا خاطئین» ما خطا کردیم. ایشان هم نگفت نمی‌کنم، گفت که «سوف استغفروا لکم» وعده داد که استغفار می‌کنم. «انه هو الغفور الرحیم» خدا اهل مغفرت است و خدا مهربان است. بعد دارد که آخر که این‌ها نزد حضرت یوسف آمدند و در برابر حضرت یوسف به سجده افتادند حضرت یوسف گفت «من بعد ان نذق الشیطان بینی و بین اخوتی» به پدر خود گفت که این کار شیطان بود که بین من و داداش‌های من اختلاف انداخت. چه قدر گل است. نمی‌گوید که تقصیر داداش‌های من است. این است که مقام معظم رهبری می‌گوید که تقصیر دشمن است. می‌گوید این‌که دارد آتش می‌زند تقصیر او نیست. حضرت یوسف شیطان را می‌بیند. دشمن اصلی شیطان است و شیطان  جن داریم و شیطان انس داریم که آمریکا و اسرائیل هستند. این الگوهای کرامت است. عذرپذیری امام حسین خیلی قشنگ است که حر جنایت بزرگی کرده بیش بود و سر راه امام حسین را گرفته بود و اگر سر راه امام حسین را نمی‌گرفت این اتفاق پیش نمی‌آمد. بعد می‌گویند که صبح عاشورا دیدند که حر دارد می‌لرزند. به حر گفتند که اگر می‌گفتند که شجاع این میدان چه کسی است و چه کسی از همه دلیرتر است، ما تو را نشان می‌دادیم. چرا می‌لرزی؟ گفت «انی اخیر نفسی بین الجنه و النار» گفت که من خود را بین بهشت و جهنم دارم میبینم. تصمیم می‌خواهم بگیرم دارم می‌لرزم و کار سختی است. آدم گاهی سر دوراهی قرار می‌گیرد که دنیا یا آخرت. برای همه پیش می‌آید و چه بسا هر روز پیش می‌آید و چه بسا هر ساعت پیش بیاید. خلاصه حر کند و دست‌های خود را روی سر خود گرفت و به سمت ابی عبدالله رفت و به سمت دریای رحمت رفت و در راه قبل از این‌که برود امام حسین داشت با خدا درد دل می‌کرد چون دل امام حسین  دست خدا است. گفت خدایا «انی قد اربت قلوب اولیائک» من دل خانواده امام حسین و دل دوستان تو را لرزاندم من بد عمل کردم و بعد هم که خدمت ابی عبدالله رسید چه قدر امام حسین خوشحال شدند که یک نفر دارد از جهنم نجات پیدا می‌کند. سؤال کرد که «هل ترالی من توبه» گفت توبه من  پذیرفته می‌شود؟ آقا همان جمله یوسف را هم نگفتند. فرمود بله. بیا پایین یعنی تو مهمان هستی و ما می‌خواهیم از تو پذیرایی کنیم. شرمنده نباش و پایین بیا که او هم توبه واقعی کرد و گفت که باید جبران کنم و من باید اول شهید باشم و رفت و مبارزه کرد. این الگوهای قشنگ را داریم و چه قدر زیبا است که مقتل خوانی همراه با ذکر نکته‌های تربیتی و چون موقع مقتل خوانی و روضه خوانی دل شکسته است و اشک جاری شده است اثر دارد. خدا رحمت کند آیت الله حائری شیرازی که می‌گفتند که این هیئت‌ها مدل کامل است هم سخنرانی است و هم آخر آن روضه می‌خوانند و اشک جاری می‌شود و بعد دل که شکسته می‌شود در دل باز می‌شود و این حرف‌های خوب به دل ما وارد می‌شود. این همان ایمان است. «و لما یدخل الایمان فی قلوبکم» تمام این روضه‌ها همه نکته‌های معرفتی و اخلاقی و تربیتی دارد خیلی قشنگ است و باید این‌ها را بگویم و ما گاهی نمی‌گوییم یعنی هدف عزاداری مگر چه بوده است؟ اصلا هدف کشته شدن چه بوده است؟ این‌که ما آدم شویم، یعنی امام حسین خون دل خود را بخشید که تا آدم شویم و از تحیر نجات پیدا کنیم. خون اباعبدالله را هدر ندهیم خون هدر نمی‌رود ولی برای بنده ... و لذا من توصیه می‌کنم چه مداح‌های عزیز و چه منبری های عزیز که نکات تربیتی را بگویند در لابه‌لای روضه‌ها و اشعاری که مداحان انتخاب می‌کنند باید زندگی‌ساز باشد و نه فقط اشک‌آور باشد. همه ایرانی‌ها اهل بیت را دوست دارند مسیحیان هم دوست دارند. ما معاند خیلی کم داریم و به این معنا همه خوب هستند و هر کسی محب اهل بیت است خوب است و ان‌شاءالله نجات پیدا می‌کند چون حالا محب  اهل بیت هستند ما از این فرصت استفاده کنیم و سیره را بگوییم. هر شعری را مداح انتخاب نکند. زنگ بزند به این و آن و شعری که سبک زندگی را هم نشان بدهد و یک افقی داشته باشد. البته اشک ریختن هم خوب است و دل سوختن هم خوب است. در روایت داریم که عذر برادر خود را بپذیر «و ان لم یکن له عذر فلتمس له عذرا» عذرتراشی کن. عذر به دهان او بده. بعضی‌ها می‌گویند که حضرت یعقوب وقتی می‌خواستند یک بهانه خوبی آوردند و برادران یوسف زرنگی کردند و چه پیامبر بودند پیامبر شناس بودند. نگفتند که این داداش را بده که ما می‌خواهیم عبادت کنیم  گفتند که می‌خواهیم بگردیم و خوش باشیم. این نکته خوبی است که مسئولان توجه کنند بهانه پیامبرپسند این است که جوان بازی می‌خواهد  و تفریح می‌خواهد و شادی می‌خواهد. خانواده‌ها توجه کنند و کسانی که می‌خواهند کار تربیتی کنند از این‌جا باید شروع کنند و از قرآن همیشه نمی‌شود شروع کرد. به قرآن ختم کنید. از لذت حلال و از پسند حلال جوانان شروع کنید و به پسند امام زمان ختم کنیم. بچه‌های یعقوب و داداش های حضرت یوسف زرنگی کردند و گفتند که می‌خواهیم برویم تفریح کنیم و ایشان هم قانع شدند. بعد حضرت یعقوب می‌دانست که این‌ها حسود هستند گفت می‌ترسم که گرگ او را بخورد. بعضی‌ها می‌گویند که پیشاپیش  عذر به دهان این‌ها گذاشت چون  آن‌ها گفتند که او را گرگ خورده است. از کجا گفتند؟ بابا این بهانه را به دست آن‌ها داد. شاید یک وجه آن این باشد یعنی حضرت یعقوب کریم است و می‌خواهد که بچه‌های او تربیت شوند. می‌داند که باید صبر کند که تربیت شوند و این‌ها تربیت شدند و بالاخره ادب شدند. بعد در روایت داریم که «من اخلاق الکریم التغافل عما یعلم» می‌دانید که عذرخواهی او الکی است ولی خود را به غفلت بزنیم بچه‌ها ما دارد بهانه می‌آورد به رو نیاوریم و یا خود ما عذر بتراشیم، عذر دروغ دارد می‌گوید به روی نیاوریم یا خود ما عذر بتراشیم و بگوییم این طوری بوده است. مهارت، تمرین می‌خواهند و مهارت فن است و با یک بار شنیدن نمی‌شود. مکرر باید بشنوی و وقتی می‌شنویم انگیزه پیدا می‌کنیم که حل کنیم و بعد مکرر که می شنویم، مکرر انگیزه عمل پیدا می‌کنیم و اگر عملی چهل بار تکرار شود ملکه می‌‌شود چون ملکه شده است. تغافل چیز خوبی است و وقتی ما به روی بچه خود نمی‌آوریم دیگر طرف جری نمی‌شود. پررو نمی‌شود. بگذاریم این حرمت‌ها بماند. البته به فکر باشیم که مسئله را حل کنیم و نگذاریم که عیب بماند. در روایت داریم که پیامبر اکرم فرمود که اگر کسی معذرت کسی را نپذیرد «من محق او مبطل» محق یعنی عذر او راست است و مبطل یعنی عذر او دروغ است و یک چیزی را همین طوری گفته است و فرمود که اگر نپذیرد «لم یرد علیه الحوض» در حوض کوثر بر من وارد نمی‌شود. تا جایی که امکان دارد بپذیرید ولو می‌دانیم که طرف دارد اشتباه می‌کند. عذرتراشی سخت است و خودسازی می‌خواهد نفس را باید زیر پا گذاشت و له کرد. نفس عماره را. در نامه سی و یک نهج البلاغه داریم. امیرالمؤمنین می‌گوید که خود را وادار کن احمل نفسک نسبت به چند چیز. اگر یک کسی با تو قطع  ارتباط کرده است تو خود را وادار کن و تو به خانه او برو. قهر کرده است تو برای آشتی کردن پا پیش بگذار و این ضد نفس است و این وسیله خودسازی است و وسیله ریاضت است. فرمود که اگر کسی به تو پول نداد و کادو نیاورد و هدیه نداد انتقام نگیر و تو کادو را بگیر. اگر کسی عصبانی است منفعل نباشد و تو هم عصبانی شو. تو خود را به وادار به نرمش کن. «و عند جرمه علی العذر» فرمود که اگر کسی مجرم بود و جرمی مرتکب شد خود را وادار کن که عذری برای او بتراش. طرف دیر کرده است و ترافیک بود و دروغ هم نمی‌گوید، حالا واقعا دیر حرکت کرده است این کرامت و بزرگواری و جوانمردی است و مسئولین باید عذرخواهی کنند و این جور نباشد که اگر عذرخواهی کردی حالا فلان جا هم اشتباه کردی و فلان جا هم اشتباه کردی. لجبازی راه نیندازیم و در خانه و در مدرسه و در هیئت. در روایت داریم که «ثلاث لا یزید الله مرء المسلم الا عزا» فرمود سه چیز موجب عزت است. یکی از ظالم بگذریم، عزیز می‌شویم. یک کسی به بنده بی‌احترامی کرد بنده باید چه کار کنم؟ بدی را باید با خوبی دفن کنیم بچه من است و همشهری من است. از یک کشور هستیم. «ادفع بالتی هی احسن السیئه» آدم‌های بد را دفع نکنیم بدی‌ها را با خوبی دفع کنیم. این حرف‌های تازه‌ای است که و انگار برای روزگار ما گفتند. دعوای دردهای ما الصف ... فرق الصف و العفو این است که عفو به روی او می‌آوریم و صف یعنی به روی خود نمی‌آوریم. گفتند که قبل از انقلاب خیلی به روحانیت توهین زیاد بود. یک جایی خواندم که یک روحانی سوار اتوبوس بود و اتوبوس خاموش شد، گفتند که او را پیاده کنید او مقصر است. اگر گاهی گوشه و کنار بعضی‌ها توهین می‌کنند طلبه‌ها فکر نکنند چیز عجیبی شده است قرآن همین را می‌گوید که «ادفع بالتی هی احسن السیئه» بدی را با خوبی دفع کن «فاذا الذی بینی و بینک عداو کانه ولی حمید» فرمود که دوست جون جونی می شود و چه قدر این‌ها که بسیجی هستند و حزب اللهی هستند باید از خود ظرفیت نشان بدهند یعنی این آیه قرآن را باید عمل کنیم. دفع بدی با خوبی و اکثر این‌ها این جوری هستند. ما در برابر بدی، بدی کنیم هنر نیست. ما اگر با بدی، بدی کنیم که مثل او شدیم و چه فرقی می‌کند. این داستان حکم خدا  متفاوت است و حداقل در جاهایی که می‌شود گذشت، بگذریم و صف یعنی به روی نیاوردن و خونسری خیلی مهم است در  برخورد با بدی‌ها و با کرامت برخورد کردند. بعد فرمود که «اعطا من حرم» اگر کسی تو را محروم کرد تو به او اعطا کند «و صله من قطع» آن‌ها که قطع ارتباط کرده است ارتباط خود را برقرار کن که این‌ها موجب عزت می‌شود. یک وقت هست که یک کسی به خانه ما نیامده است و می‌رویم می‌بینیم که اخم کرده است و یک دفعه دیگر می‌رویم می‌بینیم که اخم کرده است، می‌گویم دیگر نرو، یک مدت بگذار که حال او خوب شود و بعدا برو. خود را زیادی هم ذلیل نکنیم ولی جواب می‌دهیم. معمولا نود و پنج درصد تواضع و کوچکی کردن جواب می‌دهد و اگر دیدیم که جواب نداد فرمود که آخرین مداوا کردن جراحی است. اول نباید از جراحی شروع کرد و ما واقعا از صبر نیروی انتظامی تشکر می‌کنیم که واقعا شهید دارند می‌دهند و خیلی‌ها هم خانواده دارند و صبورانه برخورد می‌کنند و این صبر به نظر من صبر راهبردی است و این مشکلات حل خواهد شد.
در یک روایتی هم داریم که «رُب ذنب احضر من الاحتضار» بعضی از گناهان هست که چه بسا گناهی که از عذرخواهی بهتر است. عذر بدتر از گناه را می‌گویند. یعنی مثلا ممکن است که این باشد که اگر عذرخواهی کنیم فتنه درست می‌شود. بدتر می‌شود و اعتراف می‌کنیم و بدتر می‌شود و طرف عصبانی‌تر می‌شود. مثلا می‌گوییم که آقا ما را ببخشید که ما می‌خواستیم تو را بکشیم و نشد. گاهی فتنه درست می‌شود یعنی اگر می‌خواهیم عذرخواهی کنیم این فکر را بکنیم و لذا برای حلالیت غیبت هم گفتند که اگر دیدید که فتنه درست می‌شود این جوری نگوییم. یک کسی را واسطه بفرستید که یک کسی غیبت شما را کرده است. یعنی باید عذرخواهی هم همراه با یک دوراندیشی و بررسی جوانب به قضیه باشد. من امیدوارم که خدای متعال اول به گوینده توفیق عمل بدهد و بعد شنوندگان عزیز. خدای به حق محمد و آل محمد ما را عاقبت به خیر بگردان و مردم ما را و مسئولین ما را با یکدیگر مهربان‌تر بگردان و دل‌های ما را از نفاق و کینه و عداوت و حسادت عجب و کبر و غرور پاک بگردان قلب امام زمان را از ما راضی بفرما.
شریعتی: صفحه 132 را با هم تلاوت می‌کنیم آیات سوره مبارکه انعام آیه سی و شش تا چهل و چهار این صفحه.صفحه 132 قرآن کریم

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها