اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1401-08-21-حجت الاسلام حسینی قمی - سیری در نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه السلام (آداب معاشرت ـ از حکمت 411)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام علیکم. سلام به همه دوستان و عزیزان که خانواده بزرگ سمت خدا هستند. ما شنبه قبل که روز وفات کریمه اهل بیت بود توفیق نداشتیم که خدمت شما باشیم و حاج آقای میرباقری آمدند و از محضر ایشان استفاده کردیم. امروز حکمت چهارصد و یازده نهج البلاغه شریف را مرور می‌کنیم.

معرفی برنامه

حجت الاسلام حسینی قمی: بسم الله الرحمن الرحیم. همان عنوان کلی آداب معاشرت را که مطرح کردیم یکی از مهم‌ترین بحث‌ها، بحث آداب معاشرت،  تعامل و رفتار با پدر و مادر هست و بعد هم با خویشاوندان هست. حکمت چهارصد و یازدهامیرالمومنینمی‌فرماید که «لا تجعلن ضرب لسانک علی من انطقک و بلاغت قولک من صددک» تیزی زبان خود را علیه کسی که سخن گفتن به تو به یاد داد به کار نبر و بلاغت سخن خود را می‌خواهی خیلی بلیغ و فصیح سخن بگویی علیه کسی که سخنوری یاد تو داد به کار نگیر. خیلی مهم است که گاهی یاد ما می‌رود که در چه اوج ضعفی بودیم و به کمک پدر و مادر امروز در اوج چه قدرتی هستیم و همین طور که حضرت می‌فرماید گاهی تند صحبت می‌کنیم و داد می‌زنیم، مواظب باش و بر سر مادر خود فریاد نزن و بر سر پدر فریاد نزن، کی حرف زدن یاد تو داد. یاد تو باشد که هیچی نداشت و سخن نمی‌توانستی بگویی و راه نمی‌توانستی بروی و یک پشه را از خود نمی‌توانستی دور کنی. پدر و مادر این همه به تو خدمت کردند. خدا رحمت کند  علامه شیخ محمد تقی تستری که در شرح نهج البلاغه خود ذیل این کلامامیرالمومنینیک شعر عربی را نقل کردند و مضمون آن را هم زیاد در فارسی شعرا گفتند.
همین فرزندی که طفل بود و من با دست خود لقمه دهان او می‌گذاشتم بزرگ شد و تیراندازی یاد او دادم. وقتی بازوهای او قوی شد تیر خود را به طرف من پرتاب کرد.
من بارها به جوان‌ها می‌گویم که خیلی عالی است که شما به ورزش می‌روید، هر ورزشی بروند خوب است و این‌ها که بدنسازی می‌روند و بازوهای خود را نگاه می‌کنند، می‌گویم عزیز دل من این بازو خیلی عالی است ولی برای کی؟ این بازو برای گرفتن دست پدر هست و دست مادر هست و نه این‌که سینه در برابر پدر و مادر سپر کنی. من یاد او تیراندازی را دادم. من جوانمردی یاد او دادم. حالا که پشت لبان او سبز شده است و آن وقت به من ظلم می‌کند. خود من شعر یاد او دادم و قافیه‌ها را یاد او دادم حالا که شعر گفته است اولین شعری که می‌گوید در هجو خود من می‌گوید. کی سخن گفتن یاد تو داد؟ در فارسی خیلی اشعار فراوان داریم که یک حرف و دو حرف از مدرسه بلد بودیم، الفاظ نهاد و گفتن آموخت، دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت. شب‌ها بالای گهواره من بود. خیلی بی‌انصافی است که یاد انسان برود. لذاامیرالمومنینمی‌فرماید که «لا تجعلن علی من انطقک» سخن گفتن یاد تو رفت و «بلاغت قولک علی من صددک» حالا سخنور شدی و فصیح و بلیغ سخن می‌گویی و داد می‌زنی و فریاد می‌زنی و کلمات استخدام کنی و کسی که این را یاد تو داده است. کسی که سخن گفتن یاد تو داده است. این ایام خیلی در آیات و روایات مطالعه می‌کردم به یک نکته رسیدم که محبت به والدین و احترام به والدین هیچ محدودیتی ندارد. من جمع زدم هفت محدودیت برداشته شده است. محدودیت‌های هفتگانه برداشته شده است. «و لو کانوا کافرین، و لو کان مخالفین، ولو کان ظالمین، ولو میتین» هیچ جایی نداریم و فقط همین جا است. پدر و مادر من کافر هستند، خب باشند به خود آن‌ها کفر آن‌ها مربوط است. مسلمان نیستند و کافر هستند ولی تو وظیفه داری که احترام کنی. مسلمان هستند ولی در مسیر اهل بیت نیستند، باشد مخالفین، حتی در روایات داریم که ناصبی هستند، باشند. مسلمان هستند ولی فاجرین، آدم‌های فاسق و فاجری هستند باشد فسق و فجور آن‌ها به خودشان مربوط است. تو فرزند باید به پدر و مادر خود احترام کنی. فاسق و فاجر آن جوری هم نیستند ولی ظالم هستند به من ظلم کردند. یک عمری به تو محبت کردند ولی تو این ظلم یک گوشه را داری می‌بینی ولو ظالم باشند. وضع مالی آن‌ها خوب است. ولو کان مستغنین، ولو این‌که نیاز نداشته باشند. این‌ها دیگر از دنیا رفتند، و لو کان میتین، از دنیا رفته باشند. باز تعبیری که از خود نهج البلاغه می‌خوانیم فی کل شیء هیچ محدودیتی ندارد. هیچ محدودیتی در محبت به والدین نیست. و لو کان کافرین، و لو کان مخالفین، و لو کان فاجرین، و لو کان ظالمین، و لو کان مستغنین، و لو کان میتین.
یک خانمی پیام داده است که شما چه حدیثی خواندی که دو سال برو به پدر و مادر خود محبت کن. بچه من در یک واحد طبقه چهارم هست و من طبقه  همکف هستم و به طبقه چهارم می‌رود و همکف را سر نمی‌زند. مدت‌ها است. این مجموعه را برای شما بخوانم. ولو کان کافرین که در سوره عنکبوت است آیه هشتم «وصینا الانسان به والدیه حسنا» ما انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادر خود احسان کند. محبت کند و نیکی کند. همین جا بگویم که خطاب‌های قرآنی متفاوت است. گاهی می‌گوید یا ایها الذین آمنوا، به مؤمنین دارد خطاب می‌کند و گاهی به کفار، یا اهل الکتاب یا ایها الکافرون. گاهی به پیامبر خطاب می‌کند یا ایها النبی، یا ایها المذمل،؛ یا ایها الرسل. گاهی می‌گوید که کاری ندارم که مؤمن هستی یا کافری یا ایها الناس. یا اهل الکتاب اگر یک کتابی را قبول داری، من با تو حرف می‌زنم. وصینا الانسان اگر انسان هستی و اگر آدم هستی من دارم با انسان صحبت می‌کنم. کاری ندارم که مسلمان هستی یا کافر هستی و یا یهودی هستی و من کاری به دین تو ندارم، نگفتم که یا ایها الذین آمنوا که بگویی که من مؤمن نیستم. نگفتم که یا ایها الکتاب که بگویی که من کتاب را قبول ندارم. یهودی نیستم و مسیحی هستم، می‌گویم که یا ایها الناس، و وصینا الانسان به والدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم» فقط یکاستثناء دارد  اگر خواستند تو را مشرک کنند این را قبول نکن. احسان به پدر و مادر کن ولی فقط در شرک حرف او را قبول نکن. معلوم می‌شود که ولو کان کافرین ولو کافر هستند تو وظیفه احسان را داری. بله اگر دعوت به کفر کردند تو قبول نمی‌کنی معلوم است ولی احترام هست.
دوم ـ ولو کان مخالفین، پیرو اهل بیت نیستند. حدیث در کافی شریف هست که امام صادق (ع) فرمود که کسی به امام صادق فرمود که من پدر و مادری دارم که شما را قبول ندارد، حضرت فرمود که به آن‌ها محبت کن آن‌ها که ولایت ما را قبول دارند چه طور به آن‌ها محبت می‌کنی، همان طور به پدر و مادری که ما را قبول ندارند محبت کن.
یک حدیثی که پدر بزرگوار شیخ صدوق که علی بن بابویه است که در آثار ایشان آمده است. از امام کاظم (ص) سؤال کردند که کسی که حج به جای می‌آورد و نماز می‌‌خواند و روزه می‌گیرد و صدقه می‌دهد از طرف پدر و مادر خود. حضرت فرمود که خیلی کار خوبی است و خدا به تو اجر می‌دهد و ثواب می‌دهد. گفت اگر پدر و مادر من که اهل بیت را قبول ندارند که هیچ ناصبی هستند، دشمن هستند، حضرت فرمود که باز هم محبت کن عیبی ندارد. «یخفف عنه بعض ما هو فیه» گرفتار است و ناصبی بوده است و دشمن اهل بیت بوده است نماز و روزه‌ای که تو برای او می‌خوانی و حجی که تو برای او انجام می‌دهی تخفیف عذاب او می‌شود. پس کافر باشد باشد، مخالف باشد، باشد، فاجر و فاسق باشد باشد، حدیث در کافی از امام باقر است که سه تا چیز است که هیچ کسی رخصت ندارد و نمی‌تواند بگوید که این یکیاستثناء است. امانت را باید بدهی و طرف فاسق است و فاجر است اما امانت گرفتی و باید بدهی. به طرف قول دادی و باید عمل کنی و سه ـ نیکی به پدر و مادر است هر چه هستند فاسق هستند و فاجر هستند باید احترام کنی. ظالمین ـ حدیث در کافی شریف است که امام صادق می‌فرماید که کسی که به پدر و مادر خود نگاه کنی ماقط که با شدت بغض یک جوری نگاه می‌کند که پدر و مادر جا می‌زند. به یک آقایی گفتم که شما با بچه خود مشکلی نداری؟ گفت نه الحمدلله. گفت برای این‌که هر چه پسر من می‌گوید حرف او است. ما اصلا مخالفتی نداریم و ما جرأت نداریم حرفی بزنیم. کسی نگاه به شدت بغض و با کینه به والدین خود کند ولو این‌که ظلم کرده باشند خدا نماز او را قبول نمی‌کند. ظالم است به من ظلم کرده است، حالا این همه به تو خدمت کردند و یک گوشه هم به تو ظلم کردند، تو همین ظلم را می‌بینی. در یک روایت دیگری باز در کافی مرحوم کلینی هست که به امام گفت که «قل لهما قولا معروفا» که قرآن می‌فرماید تفسیر آن چه هست؟ «قرآن می‌فرماید که «و قل لهما قولا معروفا» به پدر و مادر خود با معروف و خوب صحبت کنید. حضرت فرمود که ان ضرباک، وقتی به تو زدند به آن‌ها بگو که خدا شما را بیامرزد. خدا شما را مورد رحمت خود قرار بدهد. البته بلافاصله فقهای ما توضیح دادند که نه به این معنا که الان پدر و مادرها بگویند که خوب شد و مجوز آن را گرفتیم. نه مجوز ندارند مرحوم علامه مجلسی توضیح داده است که اگر پدر و مادر هم بزند مقصر است. خدای نکرده مخصوصا پدر و مادرهایی که بچه‌های خردسال دارند که مسئله شرعی آن را گفتیم و در صورت فرزند خود بزنی و سرخ شود دیه دارد و یک مثقال و نیم طلا دیه دارد. اگر از سرخی بگذرد و کبود شود سه مثقال طلا باید بدهی و از کبودی بگذرد شش مثقال طلا دیه دارد و یک وقت الان کسی نگوید که دارید مجوز زدن را می‌دهید، معاذالله ابدا. یک عمری به تو خدمت کرده است و یک وقتی یک کشیده هم در گوش تو زده است فرمود که بگویید که خدا شما را بیامرزد. گفت که آقا این‌که بال رحمت را بگشا و پدر و مادر را زیر بال رحمت ببر. گفت ما بچه بودیم و پدر و مادر ما را زیر بال رحمت گرفتند حالا برعکس. حضرت فرمود که نگاه که می‌کنی فقط نگاه رحمت باشد. «لا ترفع صوتک» صدای خود را بالای صدای آن‌ها نبر. دست خود را بالای دست آن‌ها نبر. باز در ذیل این آیه هزار بار شنیدند که « لا تقل لهما اف» امام صادق فرمود که این کمترین آن است و یک مصداق آق والدین این است که نگاه، نگاه تندی بکند و نگاه تیزی کند. مگر به دشمن خود داری نگاه می‌کنی.
و لو کان کافرین باید احترام کنی، و لو کان مخالفین باید احترام کنی، و لو کان فاجرین باید احترام کنی، و لو کان ظالمین، باید احترام کنی و پنجمی آن ـ ولو کان مستغنین ولو بی‌نیاز باشند. من بارها عرض کردم که من گاهی اعتراف می‌کنم که من به این آیه عمل نکردم. چند تا آیه در قرآن داریم که و بالوالدین احسانا، از امام سؤال کردند که در کافی مرحوم کلینی که احسان چه هست؟ الان شاید خیلی‌ها بگویند که ما که به این آیه عمل کردیم، پدر و مادر لب تر کردند ما انجام دادیم. خوب است؟ این احسان نیست. پدر و مادر لب تر کرد من انجام دادم و اشاره کرد من دویدم، این احسان نیست؟ امام فرمود که این احسان نیست. حضرت فرمود که به زحمت نیندازید که به زبان بیاورند و درخواست کنند. خود تو باید بفهمی که چه چیزی لازم دارد با حس ششم خود. بعد حضرت فرمود که و لو کان استغنین ولو بی‌نیاز باشند. آقا وضع پدر و مادر من بهتر از من است، به من دستور می‌دهد که امشب به خانه می‌آیی چند کیلو میوه بخر، باشد. یک حدیثی از امیرالمؤمنین در نهج البلاغه هست که می‌فرماید که هر سائل و نیازمندی به من مراجعه کرده است من به او کمک کردم، به من سخاوتمند می‌گویند یا نمی‌گویند؟ فرمود نمی‌گویند. من احدی را ناامید نکردم و هر نیازمندی به من مراجعه کرده است من به او کمک کردم. من سخاوتمند هستم؟ حضرت فرمود نه. السخاء ما کان ابتداء قبل از این‌که او بگوید./ اگر اظهار کند و تو بفهمی که او نیازمند است و گرفتاری او را برطرف کنی «و اما من کان مسئله فحیاء و تذمم» وقتی دست خود را دراز کرد تو خجالت می‌کشی او را ناامید کنی و مجبور هستی. می‌ترسی یک وقتی چیزی به تو بگوید. پدر و مادر هم همین طور و لو کان مستغنین. ولو بی‌نیاز باشند و به زحمت نیفتند که اظهار نیاز کنند. یک حدیثی از امام صادق خواندیم که مگر حضرت نفرمود که آقا مهمان به خانه می‌برم فقیر ببرم یا غنی هم ببریم، فرمود که پولدارها هم خوششان می‌آید که یک جایی دعوت شود. ثروتمندان دوست ندارند که آن‌ها را مهمانی دعوت کنی؟ آقا پدر و مادر ما خیلی وضع آن‌ها بهتر از ما است، خب او هم دوست دارد یک روز سر سفره تو بیاید و مهمان تو شود. یک هدیه‌ای برای او بگیری. یک حدیثی دیدم که ما کجا هستیم و اهل بیت کجا هستند، چه قدر حرمت مؤمن باید حفظ شود حالا پدر و مادر که جای خود. امالی شیخ مفید است که اسحاق بن عمار از اصحاب خاص الخاص امام صادق بوده است که حضرت به او فرمود که (بعضی‌ها خیلی موفق هستند و زکات مال خود را می‌دهند و صدقات می‌دهند و خمس می‌دهند، چه طوری می‌دهند) فرمود که یا اسحاق کیف تصنع به زکات مال؟ زکات مال را چه کار می‌کنی؟ فرمود که فقرا به خانه من می‌آیند و من زکات را به آن‌ها می‌دهم. حضرت فرمود که «ما اراک یا اسحاق الا و قد اذللت مؤمن» مؤمنین را داری ذلیل می‌کنی. گفت چه کار کنم زکات واجب من را و این همه مردم زکات نمی‌دهند و ما که می‌دهیم و هر کسی به خانه من آمده است و گرفتار و مؤمن آمده است باز هم به او دادم، باز هم ذلیل کردم؟ فرمود که «ان الله یقول من اذلل لی» هر کسی مؤمنی را ذلیل کند اعلام جنگ کرده است. نباید آن‌ها سراغ تو بیایند و تو باید سراغ آن‌ها بروی. خمس خود را می‌دهی و زکات می‌دهی و رد مظالم می‌دهی منت نگذار و نگو که بیا دم در خانه‌ من که به تو پول بدهم و نگو که بیا دم در خانه من که به تو گوشت بدهم و نگو بیا دم در خانه من ... تو غذا را برای او ببر. اسحاق بن عمار درجه یک است و به او گفت که تو نشستی که فقرا بیایند زکات مال را از تو بگیرند.  آن وقت تکلیف پدر و مادر چی می‌شود؟
و لو کان کافرین، و لو کان مخالفین، و لو کان فاجرین، فاجر است و یک ظلمی به ما کرده است و لو کان ظالمین. باز باید حق آن‌ها را بدهی. و لو کان مستغنین. بی‌نیاز است. ششم ـ و لو کان میتین. الان شاید بینندگان پیامک دادند که ما پدر و مادر خود را از دست دادیم همه را غریق رحمت کند. امام باقر در کافی مرحوم کلینی فرموده است که گاهی تا پدر زنده بوده است و مادر زنده بوده است ما کمک کردیم ثم یموتان از دنیا می‌روند و آن‌ها را فراموش می‌کنیم. عین حدیث این است که «لا یقضی دیونهم» دین آن‌ها را نمی‌دهیم. بدهی دارند به مردم بدهی دارند و حق الناسی به گردن آن‌ها است. مظالم را به نیت پدرها و مادرها بدهید. به کسی بدهی دارد و نماز و روزه‌ای به گردن او هست این‌ها را نمی‌دهد. «لا یستغفر لهما» طلب آمرزش برای او نمی‌کند. خیراتی برای او نمی‌فرستد. فرمود «یکتب الله عاقا» عاق والدین می‌شود بعد از مرگ پدر و مادر. نگویید که ما پدر و مادر را دفن کردیم و با احترام و مراسم سوم و چهلم و هفتم و این بار از روی دوش ما برداشته شد و راحت شد. در حالات یکی از علمای بزرگ مرحوم رشتی رضوان الله علیه که از محشین کفایه مرحوم آخوند خراسانی است و از بزرگان فقهای شیعه است. در حالات این بزرگوار است که نمازهای پدر خود را تمام آن را قضا کرد. وقتی که خود او هنوز طلبه‌ای بود نمازهای پدر خود را خواند. بعد که مجتهد شد گفت که حالا بر فتوای خود یک بار ان تقلید و یک بار ان اجتهاد که تمام نمازهای پدر خود را قضا کرد. ما این قدر برای خود مشغله درست کردیم که کی وقت داریم که نماز قضای پدر را بخوانیم؟ عکس آن هم هست. پدر و مادر از دنیا رفتند و ما کوتاهی کردیم، الان می‌شود جبران کرد؟ فرمود بله. بعد از مرگ پدر و مادر اگر همین کار را انسان بکند و دین پدر را ادا کند و قرضی اگر دارد و نمازی و روزه‌ای که دارد که فقط خلاصه در نماز و دعا و روزه نکنند، پول دادن و خیرات و صدقات است.
مرحوم محدث قمی رحمه الله علیه و شیخ عباس قمی با این همه خدمت که یک کتاب آن مفاتیح است و شما شرق و غرب عالم، شمال و جنوب عالم یک خانه‌ای کنار قرآن مفاتیح حاج شیخ عباس نباشد. این با این همه صد و ده تا کتاب دارد یکی مفاتیح است. آقازاده ایشان می‌گوید که پدر ما از دنیا می‌رفت شب‌های جمعه می‌رفتیم کنار قبر پدر خود و آب خیرات می‌دادیم. وضع مالی هم نداشتند که بخواهند چیز دیگری بدهند و یک آب می‌دادند، خود آن‌ها هم فقیر بودند. شب‌های جمعه آب خیرات می‌دادیم ولی یک شب جمعه یادمان رفت. پدر خود حاج شیخ عباس را  خواب دیدیم که گفت علی تشنه هستم. رفتم آب بیاورم و گفت از این آب‌ها نمی‌خواهم و از آن آب‌ها که شب جمعه سر خاک من می‌آوردی. خدا می‌داند که چه قدر پدرها و مادرها و گذشتگان ما ... صد و ده تا کتاب دارد که یکی از آن مفاتیح است. لذا این کلامامیرالمومنیناست که حضرت در نهج البلاغه می‌گوید که «الغنا و الفقر بعد ارض علی الله» این‌جا معلوم نمی‌شود که کی غنی است و کی فقیر است و بعد از  ارض علی الله قیامت معلوم می‌شود. بنابراین مخصوصا نماز خوب است ولی به نماز و روزه و دعا خلاصه نکنید خیرات دیگری بدهیم. پس این یک مسئله که حتی امیرالمؤمنین فرمود که «و ان کان میتین». ما زمان پدر و مادر که در قید حیات بودند کوتاهی کردیم و غفلت کردیم و کوتاهی کردیم و ظلم کردیم امام صادق فرمود که بعد از مرگ می‌توانی جبران کنی با خیرات. این هم  هفتمین محدودیتی که برداشته می‌شود که این نهج البلاغه حکمت چهارصد است که چهارصدمین حکمیت است که امیرالمؤمنین فرمود که «حق الوالده علی الولد» حقی که پدر و مادر بر فرزند دارند چی هست؟ «ان یطیعه فی کل شیء» در همه چیز این استثناءء معلوم است الا فی معصیه الله. همان آیه‌ای که خواندیم. خو امیرالمؤمنین باز در نهج البلاغه دارند در حکمت که «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق» اگر یک کسی می‌گوید که معصیت خالق کن اطاعت او لازم نیست ولی این کلام امیرالمؤمنین محدوده اطاعت پدر و مادر چه قدر است؟ حضرت فرمود که «ان یعطیه فی کل شیء» همه چیزاستثناء ندارد و فقط معصیت خدااستثناء است. بر اساس این کلام امیرالمؤمنین و امثاله فقهای ما قواعدی را گفتند رضوان خدا به روان شهید که کتابی دارد به نام قواعد که مفصل است و دوازده تا قاعده از این کلامامیرالمومنیناستخراج کرده است و من دو تا را بگویم. یک ـ فرموده است که از این کلام استفاده می‌شود که اگر سر نماز مستحبی بودید که پدر و مادر تو را صدا کرد، اگر پدر تو را صدا کرد یک سبحان الله بگو و بعد از نماز خدمت او برو. مادر صدا کرد قل لبیک بگو، نماز مستحبی خود را بشکن و بگو جان مادر. داشتم نماز امام زمان می‌خواندم و دویست تا ایاک نعبد و ایاک نستعین را خوانده بودم ولی نماز خود را بشکن و لبیک بگو. نماز  جعفر طیار می‌خواندم و صد و پنجاه تا سبحان الله و الحمدلله گفتم و آخری‌های آن بودم، نماز مستحبی خود را بشکن. عین عبارت شهید است که الله اکبر مؤذن اذان گفته است ولی پدر تو را صدا کرده است فرمود که فایتأخر، نماز واجب اول وقت با آن همه فضیلت را کنار بگذارد و خدمت پدر برود. «یعطیه فی کل شی» یکاستثناء دارد و معصیه الی الله است. بحث انفاق هم مفصل اشاره کردیم و یکی از کسانی که واجب النفقه ما هستند پدر و مادر هستند و این صریح قرآن است و سوره مبارکه بقره است که «قل ما انفقتم من خیر ما  انفقتم من خیر» آیه دویست و پنجاه و پنج است. اول می‌گوید که پدر و مادر. اگر می‌خواهید انفاق کنید البته این انفاق مستحبی است اما واجب النفقه‌ها چی؟ من یک تذکر بدهم. واقعاً نمی‌شود ما یک جوری رفتاری کنیم که هم حق پدر و مادر را رعایت کنیم و هم حق همسر خود را رعایت کنیم؟ بعضی‌ها می‌خواهد که به مادر خود خدمت کند یک جوری خدمت می‌کند که در چشم همسر او برود. به همسر خود می خواهد خدمت کند یک جوری خدمت می‌کند که در چشم پدر و مادر او برود. این بی‌سلیقگی نیست. نمی‌شود که هم مادر از تو راضی باشد و هم پدر از تو راضی باشد و هم همسر از تو راضی باشد؟ و متأسفانه کم نیستند کسانی که ... حتی در بحث واجب النفقه‌ها مقدم بر همه نفقه همسر است. اول همسر است یعنی مرد نسبت به خانم خود تکلیف دارد. اگر نفقه همسر و هزینه زندگی همسر را توانست تأمین کند و  اضافه داشت باید به پدر و مادر برسد و بعد نوبت به فرزندان می‌رسد. این را در رساله‌ها نوشتند چهار دسته واجب النفقه است. اولی آن همسر است و آقا نسبت به همسر خود تکلیف دارد. هزینه زندگی همسر را که انجام داد ... نکته دیگری که اضافه کنم این است که سهم مادر حتما بالاتر است، معلوم است و هزار بار شنیدم که حدیث در کافی کلینی است که آمد خدمت رسول خدا که به کی نیکی کنم. «من ابر» سه مرتبه فرمود که امک، امک، امک و چهارم فرمود که اباک. یک حدیث خیلی عجیب باز در داعی است و اختصاص شیخ مفید که کسی نزد پیامبر آمد و گفت که «لم اترک شی من» هر گناهی که بگویید من انجام دادم ولی توبه کردم. خدا می‌پذیرد؟ حضرت فرمود که از پدر و مادر تو کسی باقی مانده است؟ گفت پدر من زنده است. گفت برو به پدر خود خدمت کن. وقتی رفت فرمود لو کانت، کاش مادر داشت. اگر مادر او بود به مادر خود خدمت می‌کرد.
خدا رحمت کند یکی از آقایان اهل منبر در قم بود که ایشان تعریف می‌کرد که مرحوم آقای یثربی رضوان الله تعالی که پدر من مادر خود را به کربلا برده بود و حرم سید الشهدا داشت برای مادر خود زیارتنامه می‌خواند و پدر او روحانی بود. سر او پایین بود و حواس او به زیارتنامه خواندن بود و زیارتنامه سیدالشهدا حرم امام حسین که زیارتنامه که تمام شد و سر خود را بلند کرد دید که آیت الله العظمی  گلپایگانی آن‌جا ایستاده است و به خدمت آقا رفت. آقا ببخشید با من یک فرمایشی داشتید. گفت که نه دیدم که با مادر خود دارید این جور با محبت رفتار می‌کنید و مادر قد خمیده را به کربلا آوردی و سر خود را این طور پایین بردی و این طور زیارتنامه می‌خوانی حسرت بردم که کاش من هم مادر داشتم. من سه ساله بودم که پدر از دست دادم و نه ساله بودم که مادر از دست دادم. کاش مادر داشتم و من مادر خود را به کربلا می‌آوردم و این جور به او خدمت می‌کردم. یعنی بزرگان ما حسرت می‌خوردند یکی از بهترین راه‌های تقرب به پروردگار خدمت به مادر است. باز در داستان دیگری که این هم باز در کافی است که این عجیب است که این اولی حضرت فرمود که پدر و مادر کدام زنده هستند؟ گفت پدر من. فرمود که کاش مادر او زنده بود. داستان دوم حضرت به او فرمود که کدام زنده هستند. گفت مادر من هم از دنیا رفته است. فرمود که خاله داری؟ یعنی خواهر مادر به حرمت مادر، حرمت دارد. خدمت به خاله، کفاره گناهان تو است. پس در تقدم حق پدر و مادر مواظب باشیم و یک حدیث دیگری است که ... بعضی‌ها می‌گویند که ما همه این کارها را انجام دادیم و خرج خانه سالمندان پدر به عهده من است و به برادرها و خواهرها گفتم که شما هیچ کمکی نکنید و تمام پول را من می‌دهم. حدیث باز در کافی است که ابراهیم بن شعیب می‌گوید که به امام صادق عرض کردم که «ان ابی قد کبر جدا و ضعفا» پدر من ناتوان است و او را به دوش این طرف و آن طرف می‌بریم. حضرت فرمود که اگر می‌توانی و در توان تو هست این کار را بکن، لقمه دهان او بگذار، فردای قیامت سپر آتش است. نفرمود که او را خانه بزرگسالان بگذار. پدر و مادرها ما را شیرخوارگاه‌ها گذاشتند که حالا این‌ها سالمند شدند و نیاز به کمک دارند که ما بگوییم که خرجی او را می‌دهم و کل هزینه خانه بزرگسالان او با من؟
باز یک داستانی بگویم که کسی داشت دور کعبه طواف می‌کرد. رسول خدا را دید و گفت که این مادر من است و مادر خود را به دوش گرفتم و به این‌جا آوردم و دارم او را طواف می‌دهم، تمام شد. باز هم حقی دارد؟ حقوق مادر تمام شد یا نه؟ ما گاهی اوقات یک خدمتی که می‌کنیم می‌گوییم چه خبر است او دو سال به ما شیر داده است، ما ده سال به او خدمت کردیم، ما سی سال است که داریم به او خدمت می‌کنیم، چه خبر است مگر او ارث پدر خود را از ما می‌خواهد؟ گفت آقا به دوش گرفتم و به طواف کعبه آوردم. تمام شد؟ حضرت گفت که نه، جبران یک ناله از ناله‌های مادر را نکردید.
مرحوم آیت الله احمدی میانجی می‌فرمود که خیلی فرق است بین خدمتی که ما به پدر و مادر می کنیم و خدمتی که پدر و مادر به ما می‌کردند. ما خدمت می‌کنیم از ترس جهنم و عذاب و شرمندگی مردم و حرف مردم است ولی پدر و مادر شیره جان خود را بزرگ کردند. آقای قاسم شجاعی بودند که تهران بودند. یک وقتی ما با ایشان هم منبر بودیم و ایشان استاد منبر بودند که هر شب در منبر دعا می‌کرد که پروردگارا ما را محتاج روز نوبتی قرار مده. یک شب به او گفتم که این را از کجا پیدا کردی؟ گفت نمی‌دانی یعنی چی؟ گفت روز نوبتی این است که آدم زمینگیر شود و در بستر بیفتد پدر و مادر محتاج اولاد شود. بچه‌ها نوبت می‌زنند که حسن آقا شنبه بیاید و حسین آقا یکشنبه بیاید و دوشنبه فاطمه خانم بیاید و یک دفعه می‌بینی یک هفته هیچ کسی نیامد، چرا نیامدی؟ تو شنبه آمدی که من یکشنبه بیایم؟ محتاج روز نوبتی ما را نکن. بعد ایشان گفت که یک دفعه دور هم جمع می‌شوند چون در دعاها هم داریم که اولین چیزی که از ما می‌گیری جان ما باشد، گرفتار نشویم و زمین‌گیر نشویم. همین‌ها که نوبت زدند می‌گویند که خدایا ما که داریم به پدر و مادر خود خدمت می‌کنیم ولی خود تو یک فرجی برای او برسان. فرج برسان یعنی خدایا او را مرگ بده. در طول تاریخ دیدی که یک مادر آرزوی مرگ بچه خود را داشته باشد؟ ولو سنگین‌ترین گرفتاری‌ها را داشته باشد هستند پدر و مادری که فرزندان آن‌ها عقب ماندگی جسمی دارد و عقب ماندگی ذهنی دارد، آن چنان ... من یک جایی بودم که یک بچه بود که شبیه یک تکه گوشت بود و نه دست و نه هیچی نداشت، مادر عاشق این بچه بود. پدر عاشق این بچه بود. شما دیدید که یک پدر و یک مادری آرزوی مرگ بچه خود را بکند؟ ولو سی سال خدمت کند و عقب ماندگی جسمی و ذهنی داشته باشد ولی اولاد کار او به جایی می‌رسد که می‌گوید که ما که داریم خدمت می‌کنیم ولی خود تو یک فرجی برای پدر ما برسان. خیلی فرق است که تو به چه نیتی خدمت می‌کنی و آن‌ها به چه نیتی خدمت می‌کنند. خدا رحمت کند که یکی از اساتید بزرگوار که یک وقت یادم است که در این گلزار شهدای قم که من ایستاده بودم که من سر مزار پدر خود ایستاده بودم که یکی از اساتید یک چند قدم آن‌ورتر سر یک قبری ایستاده است، مدتی ایستاده بود و بعد نشست. بعد عمامه خود را از سر برداشت و هی صورت خود را به یک قبری می‌مالد. کار او تمام شد و آمد برود من سلام کردم. گفت حواس تو به من بود؟ گفت خیلی عذر می‌خواهم داستان چه بود؟ گفت من یک گرفتاری سخت در زندگی داشتم و هر دری زدم و هر ذکر و وردی گفتم نشد و یک کسی به من گفت که این را هم امتحان کن، برو کنار قبر پدر و مادر خود صورت به قبر پدر یا مادر خود بخواه و حاجت خود را آن‌جا بخواه. گفت گرفتاری من این‌جا برطرف شد. من دیدم که حدیثامیرالمومنیناست در کافی است کهامیرالمومنینفرمود که «فلیطلب رجل حاجه عند قبر ابیه و امه» الان از ما بیننده‌ها سؤال کنند که کجا دعا مستجاب است؟ تحت قبه سید الشهدا، روضه نبوی، مسجد الحرام، مشعر و منا و مقام ابراهیم و صفا و مروه و در دریف این‌هاامیرالمومنینفرمود که حاجت تو می‌خواهد مستجاب شود اول دعا کنید و خیرات  کند و یک کار خیری از پدر و مادر و آن‌جا کنار قبر پدر و مادر دعا کند که حاجت او مستجاب می‌شود.
شریعتی: صفحه صد و بیست و یک آیات نورانی سوره مبارکه مائده. صفحه121قرآن کریم
حجت الاسلام حسینی قمی: گفتیم که همه جور خدمت و احترام به پدر و مادر باید انجام داد و اکتفا به نماز و روزه نکنیم. من یک نماز می‌خواهم بگویم. نماز فرزندان برای والدین. حدیث در  تهذیب شیخ طوسی است. عجیب است که کان صادق علیه السلام امام صادق (ع) هر روز دو رکعت نماز برای پدر و مادر خود می‌خواندند. امامی که پدر ایشان امام معصوم است و مادر ایشان چه مادری بوده است که توانسته است فرزندی مثل امام صادق داشته باشند ولی هر روز امام صادق دو رکعت نماز می‌خواند. نحوه نماز هم خیلی آسان است که رکعت اول بعد از حمد، انا انزلناه، و رکعت دوم بعد از حمد انا اعطیناک الکوثر. اگر کسی انا انزلنا و انا اعطیناک هم بلد نیست قل هو الله را بخواند. هر روز بخواند. آن نمازی که الان شاید بگویند که نماز پدر و مادر برای اولاد که هر شب حضرت آن را می‌خواندند. آن هم عین همین است و شب‌ها امام صادق برای اولاد خود می‌خواندند و روزها برای پدر و مادر خود می‌خواندند. خدا ان‌شاءالله به حق حضرت زهرا آمرزش که برای همه پدرها و مادرهایی که در میان ما نیستند و اگر هستند که طلب رحمت که فرقی ندارد. پدران شهدا که حق بسیار بزرگی بر گردن ما دارند که روح و ریحانی به همه آن‌ها واصل برگردان. قلب نورانی امام زمان از ما راضی بگردان. نصرت و یاری و جلب رضایت او و شهادت در رکاب او را عنایت بفرما. همه مریض‌ها را به حق صدیقه طاهره لباس  عافیت بپوشان و رفع هم و غم و گرفتاری و پریشانی از همه آن‌هایی که التماس دعا گفتند برطرف بفرما. حوائج آن‌ها برآورده به خیر بفرما به حق محمد و آل محمد.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها