آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمۀ الله. خدمت شما و همه بینندگان عزیز شبکه ولایت، شبکه افق که تکرار می بینند و عزیزان رادیو معارف سلام عرض می کنیم. ایام بسیار بسیار فرخنده و خجسته ولادت سرور عالم و اول شخصیت عالم پیامبر عظیم الشأن و رئیس مذهب ما امام صادق (ع) را تبریک و تهنیت عرض می کنیم. ما طبق هر سال انتظار داریم که واقعاً مردم همان جور که برای بقیه مناسبت ها خوب می آیند و واقعاً حق آن را تا حدودی ادا می کنند یک بیانی یکی از مراجع داشتند که خدمت ایشان رسیدیم، فرمودند در روایت آمده است که علامت شیعیان این است که در شادی ما شاد هستند و در غم ما غمگین هستند. یفرحون مقدم شده است. گلایه مند بودند و گلایه به جایی هم هست که ما عزاها و غم های ما متأسفانه زیاد و جشن ها و شادی های ما کمرنگ است. یعنی ما 90 درصد عزاداری ها هست، 10 درصد شادی ها و جشن ها است. حالا چه ایرادی دارد که برای پیامبر خدا 10 روز، یک ماه، بیست روز، هر چه قدر بشود شریعتی: در همین یک هفته هم ما نمی توانیم درست شادی کنیم. آقای فرحزاد: واقعاً مثلاً اطعام بدهیم، مجلس بگیریم، جشن بگیریم. مدارس، جاهای مختلف، به نام پیامبر، و از نظر محتوایی هم غیر از شعائر واقعاً سیره رفتاری پیامبر اگر در جامعه من معتقد هستم یک صدم آن پیاده شود تمام آتش ها می خوابد. تمام مشکلات حل است. منتها ما واقعاً در مقام عمل و سیره واقعاً آن محبت و یگانگی و الفت و صفا و صمیمتی که پیامبر آورد ألف بین قلوبهم، یک کمی فاصله گرفتیم. یک مقدار نظرهای ما بازتر باشد. وسیع تر باشد. پدرانه تر باشد. یک عده خاصی که حساب آنها جدا است. همیشه معاند بودند و هستند و خواهند بود. با هیچ رأفتی قابل اصلاح نیست. استثنا است. ولی غیر از یک طائفه خاص واقعاً اگر این صفا و صمیمت ان شاءالله به برکت پیامبر، به برکت اهل بیت، به برکت امام زمان (ع) به ما برگردد من فکر می کنم مشکلات و معضلات جدی حل می شود. بیانی امام زمان (ع) دارند به شیخ مفید خیلی جالب است. حضرت می-فرمایند که فَغَمَّنَا ذَلِكَ لَكُمْ لَا لَنَا، امام زمان چه غم و غصه ای دارد، رابطه با خدا و خود در یک حفاظ الهی است. فرمودند غم و غصه ما مال شما است. هر عملی که باعث رنج و غصه و اندوه امام زمان می شود انجام ندهید. همه هم می دانند که امام زمان چه چیزی می پسندد و هر چیزی که باعث شادی و دلخوشی امام زمان می شود انجام دهید. شریعتی: و این روزها وقت آن است که زیر چتر مهربانی پیامبر با هم جمع شویم پیوند بخوریم. آقای فرحزاد: و دشمن هم دقیقاً همین را نشانه گرفته است. یعنی مهمترین فتنه و مهمترین آتش و مهمترین گناه و معصیت تفرقه و جدا کردن است. این است که ما از همدیگر جدا شویم. این احساس خطر بسیار جدی هست. ان شاءالله خدا ما را کمک کند به برکت رحمت للعالمین، پیامبر عظیم الشأن که همه مملکت ما نگران هستند، واقعاً به فکر هستند و دعا می کنند، توسل دارند، و ان شاءالله این مجالس پیامبر هم به برکت این اعیاد ان-شاءالله خدا آب رحمت را بریزد و ان شاءالله همه مشکلات و گرفتاری ها صمیمانه از ته دل می خواهیم که ان شاءالله برطرف شود. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. حضرت وقتی که نگاه به هلال اول ماه می کردند دعایی هست و مطالبی که حالا فی الجمله اشاره می-کنیم. می فرمودند أَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِيعُ، الدَّائِبُ السَّرِيعُ، ای آفریده ای که مطیع امر پروردگار هستید. و در حال گردش و تردد در منزل های مختلف هستید. الْمُتَرَدِّدُ فِي مَنَازِلِ التَّقْدِيرِ، چون ماه گردش هایی که دارد به اصطلاح گاهی هلال است، گاهی نیمه است، گاهی تمام است. بقیه سیارات یا خورشید این طور نیست. در منزل های تقدیر در حال تردد هستی. الْمُتَصَرِّفُ فِي فَلَكِ التَّدْبِيرِ. در تدبیر امور تصرف می کنید. حضرت می فرماید که آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ، من ایمان آوردم به آن خدایی که ظلمت ها را به وسیله تو روشن می کند. شب های مهتاب چه قدر زیبا است و چه قدر شاعرانه است. چه قدر لطیف است. خدا به وسیله تو شب ها را نورانی می کند. وَ أَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ، چیزهای مبهم را خدا روشن و واضح می کند. وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آيَاتِ مُلْكِهِ، خدا تو را نشانه ای از آیات ملک و سلطنت خود قرار داده است. وَ عَلَامَةً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ، خدا این ماه را قرار است که ما به خدا برسیم. خدا را بشناسیم. آیه است. وَ امْتَهَنَكَ بِالزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ، وَ الْإِنَارَةِ وَ الْكُسُوفِ، خدای متعال تو را در استخدام گرفته است گاهی کامل هستی، گاهی زیاد هستی، گاهی ناقص هستی، گاهی طلوع می کنی، گاهی 29 و 30 آخر ماه اصلاً غایب می شود. اصلاً نمی شود آن را پیدا کرد. گاهی طلوع می کنی، گاهی افول می کنی. گاهی نورانی هستی، و گاهی در کسوف و پوشیده هستی، یعنی اصلاً خود همین ماه واقعاً می تواند راه را برای ما باز کند و خدا را به ما نشان دهد. فِي كُلِّ ذَلِكَ أَنْتَ لَهُ مُطِيعٌ، در همه اینها مطیع محض اراده خدا هستی. وَ إِلَى إِرَادَتِهِ سَرِيعٌ، سریع فرمان خدا را می بری. سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِي أَمْرِكَ! پاک و منزه است از خدا. چه قدر شگفت و زیبایی دارد که خدا در امر تو تدبیر کرده است وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِي شَأْنِكَ! چه قدر لطافت دارد خدایی که صنعت گردش را در تو قرار داده است. جَعَلَكَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِث، تو ماه را وسیله شروع و گردش یک ماه قرار داده است برای امر جدیدی. ما در قرآن آیات متعدد شاید 7 ـ 8 ـ 10 تا آیه درباره ماه است که حالا من نمونه های آن را عرض می کنم. خدا می فرماید «وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَر» (فصلت/37) از آیات خدا شب و روز است. اگر همیشه شب بود خیلی کارها مختل می شد، اگر همیشه روز بود همین جور. خدا این گردش شب و روز را قرار داده است که چرخش زندگی بشر می چرخد. و از آیات او خورشید است که یکی از آیات بزرگ خدا است. و من آیاته، خدا ماه را قرار داده است. آیه دیگر، «جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً» (انعام/96) شب را وسیله آرامش قرار داد. «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبانا» (انعام/96) خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داد. حالا حسبان خود آنها دقیق در مداری می چرخند یا برای تنظیم امور ما و حساب کردن ما که فصل های چهارگانه در امور شمسی هست، و ماه هم برای تنظیم زندگی و برنامه ریزی ما قرار داده است. یک نکته مهمی که در رابطه با ماه است که ما خیلی با آن کار داریم و در گیر هستیم این است که تقریباً تمام احکام و مناسبت های مذهبی ما و اعیاد ما و جشن های ما و وفات های ما و تولدهای اولیاء خدا با قمری حساب می شود. چون که تقویم آن منطقه قمری بوده است، به اضافه این که اصلاً بنای خدا هم آن مناسبت های مهم را روی حکمت و مصلحتی که خود می داند بر روی ماه قمری قرار داده است. مثلاً شب های قدر ربطی به خورشید و فصول شمسی ندارد. روی ماه قمری است. ماه رمضان در ماه قمری است. محرم و صفر در ماه قمری است. حج خیلی مهم است، در ماه قمری است. یا اعیاد، عید فطر، عید قربان، اعیاد دیگر، جشن-ها، تولدها، دحو الارض اینها را بشمارید تقریباً تمام تنظیم آیات قرآن و احکام و مناسبت ها روی ماه بنا شده است. لذا می-طلبد که ما این را اهمیت بدهیم. شریعتی: برای همین است که ماه وقتی غایب است با دوربین و با تلسکوپ و چه دنبال آن می گردند تا آن را پیدا کنند. آقای فرحزاد: یکی ـ دو نکته دیگر راجع به ماه این که فاصله ماه تا زمین می دانند عزیزان نزدیک ترین سیاره به زمین است. خورشید را که نمی شود نگاه کرد خیلی هم فاصله آن از ماه بیشتر است.نزدیک ترین سیاره به زمین است و به خاطر نزدیکی آن ما آن را بزرگ و نورانی می بینیم. و الا سیاره ها و ستاره-های دیگر میلیون ها بلکه میلیاردها برابر از ماه بزرگتر هستند ولی چون فاصله آنها زیادتر است یا نور آنها بیشتر است ولی چون فاصله زیاد است ما به صورت یک سوء سوء ریزی می-بینیم. فاصله ماه تا زمین حدوداً 384 هزار کیلومتر است. و حدوداً 3200 کیلومتر قطر آن است. و وزن کره ماه را حساب کردند حدوداً یک هشتم زمین است. یعنی به مراتب از زمین کوچکتر است و جاذبه آن هم خیلی ضعیف است. یعنی یک ششم جاذبه زمین، جاذبه دارد و در مقابل خورشید که ماه بسیار کوچک است. لذا ماه چون نزدیک ترین سیاره است و احکام و برنامه ریزی های مذهب و دین و مکتب ما هم با آن هست لذا بیشتر ما یاد می کنیم و افراد را به ماه تشبیه می کنیم و جذابیت و انس آن با انسان ها بیشتر است. لذا ما از این نظر با ماه بیشتر سر و کار داریم. چون همه احکام و زندگی ما با ماه تنظیم می شود. این مقدار در مورد این دعا بس است. سر معرفت نفس برویم که ان شاءالله به یک جمع بندی بتوانیم برسیم. اگر عزیزان نظر آنها باشد که ما هفته های قبل در مورد معرفت نفس صحبت کردیم. راهکارهای معرفت نفس، چه کار کنیم به این معرفت برسیم که گفتم دعا و توسل است. یکی از راه هایی که ما کمتر روی آن کار کردیم تفکر و اندیشیدن است. به خود آمدن است. که هر چه قدر انسان واقعاً تفکر درست داشته باشد که امام عسکری (ع) فرمودند اندیشیدن پدر و مادر همه خوبی ها است. یعنی همه خیرها در آن خوابیده است. یک لحظه اندیشیدن از صد سال، هفتاد سال، شصت سال، یک عمر عبادت بالاتر است. تفکر در این که همه کاره خدا است و دست ما خالی است. تفکر در دعاهایی که درباره خدا، درباره خود ما است، مثلاً این جمله مناجات شعبانیه است. وَ بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضُرِّي، اختیار تام من، مالکیت من دست خدا است. زیادی من، نقص من، تدبیر من، يَا مَنْ لَهُ التَّدْبِيرُ وَ التَّقْدِير. امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه یک بیانی دارد که تقدیر این قدر قالب است که حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِير. ما باید برنامه ریزی کنیم ولی باید بدانیم هر چه خدا می خواهد می شود. مستحب است صبح و شب و غروب، در مفاتیح هم هست، خیلی هم سفارش شده است، این دعا را بخوانیم. سه بار الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُه، الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُحْمَدَ؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُه، بعد هم صلوات دارد. غرض این است که حمد می کنم خدایی که هر چه او می خواهد می شود، هر چه غیر او می خواهد نمی شود. این نگاه چه قدر آرام می کند. امام عسکری فرمود تمام بلاها در آن لطف و نعمت خوابیده است. یعنی ظاهر آن بلا یا گرفتاری است ولی پشت آن و بالای آن ... من یک مثال ساده بزنم. مأمون لعنۀ الله علیه با اجبار و آزار و اذیت امام هشتم را بدون فرزند، بدون همسر، تنها هم باید بیاید، خیلی سخت بود خود حضرت گریه می کردند. برای امام جواد خیلی سخت بود. بالاجبار خراسان آوردند و بعد هم به شهادت رساندند. این بلا است، امتحان هست، همه هم ناراحت هستیم. حاضر نیستیم یک سر سوزن کمتر به امام هشتم آسیب برسد. ظاهر آن بلا بود. اما برکات آن را نگاه کنید. هیچ محلی من فکر نمی کنم این قدر زائر در طول سال بیاید و این قدر منشأ خیر و برکات باشد. مثلاً بقیع تحت سلطه آل سعود، خدا ان شاءالله دشمنان اهل بیت را ریشه کن کند که واقعاً مشکل حل شود. ولی بقیع زائر ندارد. ظاهر آن بلا است، تلخ است، ولی باطن آن ... مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا، امام عسکری (ع) فرمودند هر بلایی هر چیزی، مریضی، فقر، گرفتاری، ظاهر اینها تلخ است، ولی در آن لطفی، نعمتی، عنایتی است، بلا استثناء. هر بلایی که از تو آید رحمت است. این هم روایت عجیبی است و خیلی هم به این مضمون روایت داریم. كُلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِه، ارتباط مستقیم دارد، یعنی هر چه که ایمان کسی، معرفت کسی، درک او، قرب او بالا رود خدا آن ولوم بلا را هم بالاتر می برد. امتحان او سخت تر می شود. امتحان او بالاتر می-شود. برای این که شما خالص تر شوید و بالاتر روید. این شاید مضمون بیش از صد حدیث است. هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند. اگر کسی واقعاً به این دید نگاه کند که گفت بلا از خوشی نشناسم ای را، به غایت من خوش بلایی چه دانم که عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد بل عجب من عاشق این هر دو ضد لذا اگر آدم به این دید نگاه کند که هیچ حادثه ای در عالم بدون خواست خدا اتفاق نمی افتد و خدا هم اصلح و بهترین نقشه-ها را می کشد حتی می خواهم بگویم در روایت است برای ظالم بلا ادب است. برای مؤمن کفاره گناهان است. برای انبیاء ترفیع درجه است. برای اولیاء یک عنایت ویژه و خاص مافوق این حرف-ها است. می خواهم عرض کنم که درک این معنا بسیار به انسان آرامش می دهد و به یدک، کار از دست خدا که بیرون نمی رود. من یک موقعی بعضی از عزیزان اظهار نگرانی و اضطراب دارند، یک جمله برای من خیلی تسکین است. می گویم هر انسانی، هر شخصی، هر گروهی، هر حکومتی، هر جناحی، به خدا، به چهارده معصوم وابسته هستند یا نیستند. این به من آرامش می دهد. یا حق هستیم یا باطل هستیم. این دو که بیشتر نیست یا حق است یا باطل است. یا نور است یا ظلمت است. روحانیت، اسلام، مکتب، نظام، هر چیزی، حق است یا باطل است. این دو تا بیشتر نیست. یعنی به خدا یا چهارده معصوم وصل هستیم یا نیستیم. اگر وصل هستیم تمام عالم جمع بشوند بخواهند ما را از بین ببرند محال است، محال اندر محال است، یعنی نور امام حسین را نمی-شود خاموش کرد. اگر من آقای فرحزاد وصل به امام حسین است، وصل به امام زمان است، هیچ نگران نباشد. هیچ طوری نمی شود. آب از آب تکان نمی خورد. این دلیل نمی شود که ما وظیفه خود را انجام ندهیم. یک فرمایش خوبی آقای قرائتی فرمودند ظهور امام زمان قطعی است ولی شب تاریک تا ظهور شود، چراغ ما روشن می کنیم، ما به اندازه خود، وسع خود، در پیاده کردن عدل، در پیاده کردن حق باید تلاش کنیم این سر جای خود است. اگر ما وصل هستیم هر کس، هر جناحی، هر حزبی، هر انسانی، هر شخصیتی، نگرانی ندارد. عالم ربانی است، تمام عالم جمع شوند خود زمین می خورند. ولی اگر نیستیم خدای نکرده باید حواس ما جمع باشد باید برویم وصل شویم، تجدیدنظر کنیم. نکند وصل نباشیم آن جا یک کم آسیب خورده باشد. آن جا آسیب نخورده باشد آن را بپاییم. شریعتی: چون وصل به او شدید همه چیز دارید، له ملک السموات. آقای فرحزاد: بعضی از جملات مرحوم آقای قاضی، علامه طباطبایی هر چه من تکرار می کنم برای من کم است. مرحوم آقای قاضی می-فرمودند ما با خدا همه چیز هستیم، و بی خدا هیچ هستیم. این را هزار بار بنویسیم، تکرار کنیم، مرور کنیم با خدا هستیم یا نیستیم. با امام زمان هستیم، با اهل بیت هستیم یا نیستیم، با خدا همه چیز هستیم. اگر این قطره به دریا وصل شد دیگر دریا است. ولی اگر جدا شد از بین می رود. شریعتی: یک وقتی من خواندم، خیلی بیت بلندی است. چون از او گشتی همه چیز از تو گشت، آقای فرحزاد: احسنت، هر کس گفته است دم او گرم. خیلی قشنگ گفته است. چون از او گشتی همه چیز از تو گشت. یعنی اگر با او شدی همه چیز با تو است. ولی اگر از او برگشتید همه چیز از تو بر می گردد. من حتی به مسئولین ما، علما، هر کسی، یک بچه کوچک دارد به شما یادآوری می کند. ما وصل هستیم یا وصل نیستیم، نکند از آن جا یک وقت فاصله گرفته باشیم. از سیره آنها، عمل آنها، رفتار آنها، ایمان به آنها، هر چه. اگر وصل هستیم هیچ نگران نباشیم. ولی اگر آن جا اتصال کم شده است و قطع شده است جای نگرانی دارد. این جمله خیلی زیبا است، با خدا همه چیزیم، بی خدا هیچ اندر هیچ اندر هیچ. پوچ اندر پوچ هستیم. شک نکنید. آیه قرآن هم داریم «بِيَدِكَ الْخَيْر» (آل عمران/26) خدایا خیر به دست خود تو است. الخیر هم با الف و لام آمده است، خیر مطلق است. این آیات آخر سوره یونس (ع) آیه 107 است، خیلی گاهی من مرور کردم به من آرامش داده است. «وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمين» (یونس/106) یعنی غیر خدا را نخوان، صدا نزن، حالا شخص است، انسان است، قدرت است، پول است، ثروت است، دنیا است، وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ، غیر خدا را نخوان که نه برای شما نافع است، نه ضرری به شما می زند نه نفعی برای شما می رساند. اگر به غیر از خدا پناهنده شدید، چیزی خواستید غیر خدا را خواندید شما جزء ظالمین هستید. هر کس می خواهید باشید. بعد خدا آن را باز می کند «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُو» (یونس/107) اگر خدا می خواهد یکی را زمین بزند، می خواهد کسی را ذلیل کند تمام عالم جمع شوند این دعای هفتم صحیفه سجادیه که آقا هم سفارش کردند بخوانند در این کرونا، خیلی دعای بلندی است. ما هم خواندیم. يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَج، کسی که تو بلند و عزیز کنی ذلیل نمی شود. کسی که تو آن ذلیل کنی محال است عزیز شود. لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْت تا خدا چیزی را آسان نکند همه عالم جمع شوند محال است. همه عالم جمع شوند بگویند باران بیاید تا خدا نخواهد نمی آید. من هفته قبل یک شهرستانی بودم یک بنده خدایی که اهل گناه و معصیت بود توبه کرده بود و منشأ خدمات شده بود برای من خیلی زیبا بود. یک شخصیت برجسته ای به من گفت که همین بنده خدایی که جزء الوات بوده است و توبه کرده است یک شب به من گفت که شما روی منبر گفتید که فلان امام یک غلامی، یک صحابی داشته است حضرت گفتند او دعا کند باران می آید، دعا کرده است باران آمده است، گفتم بله این حدیث را روی منبر خوانده بودم گفت من هم یک لاتی هستم که قبلاً سابقه من خیلی بد بوده است و حالا توبه کردم، برگشتم. گفت خدایا امشب باران بفرست. روی من را زمین نزن. من توبه کردم همه را کنار گذاشتم. گفت حالا او هم یک حرفی زده است، گفت قبل از اذان صبح از شر شر باران از خواب پریدم. تا اذان صبح باران آمد. حالا شب هم یک لکه ابر نبود. هوا صاف صاف بود. خلاصه گذشت و فردا همین را دیدیم، این بنده خدا را میزبان ما بود. به من گفت فلانی در ذهن شما نیاید که این اتفاقی بوده است. بگویید حالا هم زمان شده است، یا هواشناسی گفته بود. می گویند آدم هایی که غیر خدا هستند، هزار تا شرک درست می کنند، گفت در ذهن شما نیاید که این الکی بوده است، می خواهید بگویم امشب هم بیاید. جلوی چند نفر شاهد گفت می خواهید بگویم امشب هم بیاید. گفتم بگو. سر خود را بالا کرد یک آدمی که توبه کرده است، یحب التوابین، گفت خدایا روی من را زمین نزن امشب هم باران بیاید. گفت خدا شاهد است فردا شب سحر دقیقاً قبل از اذان صبح باران، روز هم آفتاب، فردا هم آفتاب. باران حسابی. واقعاً بعضی ها که رابطه آنها محکم است همین است. واقعاً همین است. اگر غیر از باشد ما باید تعجب کنیم. آخر خدا چه کینه-ای با بنده خود دارد؟ چرا اجابت نکند؟ گیر از ما است. خوب نرفتیم، خوب توبه نکردیم. خوب برنگشتیم. واقعاً خوب برگردیم امکان ندارد یعنی من محال می دانم خدا، خدا می گوید «مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثا» (نساء/87) از خدا خوش وعده تر کیست؟ از خدا راستگوتر کیست؟ مگر می شود خدا بگوید بیایید بعد در را ببندد. پس ما در خود باید یک کمی بررسی کنیم. مشکلاتی که ما داریم هر کدام این طرف، آن طرف خاطر شما جمع باشد. خدا می-فرماید اگر من بخواهم یک ضرری بفرستم غیر از من چه کسی می-تواند آن را برطرف کند. «وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْر» (یونس/107) چه کسی می تواند جلوی خیر من را بگیرد. پس بیاییم با خدا معامله کنیم «فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ» (یونس/107) به رحمت خود هر کسی را که بخواهد می رساند. رحمت را به او اثبات می دهد. «مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم» (یونس/107) و او غفور یعنی خیلی آمرزنده، رحیم و مهربان است. کاش این آیه ها را باور کنیم. جمله معشوق است و عاشق سایه ای زنده معشوق است و عاشق مرده ای این در واقع همان فرمایش حضرت در دعای مسجد کوفه است، الهی مولای أَنْتَ الْحَيُّ وَ أَنَا الْمَيِّتُ. این توهم را باید شکست که ما خود را همه کاره می دانیم. همه چیز می دانیم. شریعتی: خیلی برای خود حساب باز کردیم. آقای فرحزاد: خیلی، خیلی، خیلی. ما را زیاد غرور گرفته است. حالا هر کس، من به شخص و افراد کار ندارم. بیش از پیش خود را بزرگ می بینیم و همه کاره می دانیم. حالا فردی، اخلاقی، خانوادگی، بیرون، درون، همه جا. اگر انسان واقعاً آن توهم را بشکند. عطار خیلی شعرهای زیبایی دارد و مضامین خیلی از آیه ها و حدیث ها است. می گوید: تا که از پندار باشم رهنما تا که از تزویر باشم خودپرست پرده پندار می باید درید توبه تزویر می باید شکست همه توهم است. من یک نمونه از توهم ها را آن هفته گفتم که ما ظاهر خود را با باطن اشتباه گرفتیم. ما روح هستیم به جسم پرداختیم. یک بزرگی کلام قشنگی این جا دارد می گوید. روح ما که حقیقت ما است و باطن ما است «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» (فاطر/29) از عالم بالا هم هست، که ما در معرف نفس باید روی آن کار کنیم. ما روح خود را باید حداقل اقل 99 درصد برسیم جسم خود و دنیای خود را یک درصد برسیم. ما دقیقاً برعکس شده است. اگر نگوییم صد درصد آن طرف شده است. و این هم می خورد. روح ما مثل نور است. بدن ما و دنیا مثل ظلمت است. مثل نور و سایه است. الان نورافکن می افتد، یا یک جا خورشید می تابد سایه می افتد. سایه هست یا نیست؟ من هزار تا قسم می خورم سایه هست. ولی هزار تا قسم هم می توانم بخورم نیست. شما اگر کنار بروید سایه ای وجود ندارد. آن سایه شما است. جلوی نور را گرفته است. یعنی ظلمت و تاریکی ما قسم می خوریم هست ولی ظلمت واقعیت دارد؟ شریعتی: نبود نور است. آقای فرحزاد: احسنت. نبود نور است. ظلمت نبود نور است. هم هست، هم نیست، یعنی در واقع نیست. چون نور نیست ما فکرم می کنیم یک چیزی هست. «هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ» (رعد/16) خدا می-گوید من نور هستم شما ظلمت هستید. ظلمت خود را قبول کنید. «ظَلَمْتُ نَفْسي» (قصص/16) من ظالم هستم، من تاریک هستم نور مال او است. مثل خود ماه که الان بحث آن است. ماه از خود نور ندارد. اگر داشت چرا هلال نیست، چرا گم می شود؟ نور خورشید است به آن می تابد و منعکس می شود. خورشید به ماه می تابد و نور آن منعکس می شود. چون در یک جایی قرار می گیرد که زمین مانع می شود یا هر چیزی مانع می شود گاهی هلال می شود، گاهی کامل می شود، گاهی گم می شود و الان اگر نور از خود او باشد که نباید کم یا زیاد شود. نور خورشید است می تابد. از خود نور ندارد. در هر صورت تاریکی، ظلمت از خود هیچی ندارد. ما اگر بدانیم که هیچ هستیم. آقای قرائتی امروز یاد ایشان کردیم، روی تخته نوشت هیچی. به پا کلاسی ها گفت این چیست؟ گفتند هیچی است، گفت این هیچی است؟ گفتند بله هیچی است. حالا آن را پاک کرد، گفت حالا چیست؟ گفتند این راست راستکی هیچی است. آن جا باز یک شبهی بود، یک کلمه ای بود. این دیگر هیچی است. ظلمت هیچی واقعی است. ما به هیچی خود اگر پی ببریم در لحظه خدا را شناختیم. ما ظلمت هستیم، او نور است. ما توهم هستیم، خیال هستیم، کلخیال، عالم مثل خیال است. چون از خود استقلال ندارد. هر چه هست او است. این که حضرت فرمودند من چیزی را ندیدم، قبل از آن، بعد از آن، با او خدا را دیدم. هر چه هست او است. این مثال را خود امام هشتم (ع) زدند. مثال خوبی هم هست. ما در آینه که نگاه می کنیم یا در آب و شفاف و صاف که پیامبر ما خیلی مقید بود که بیرون می آید آراسته باشد. با آن امکانات کم آن ایام جاهلیت. اگر آینه پیدا نمی کردند در آب صافی نگاه می کردند خود را مرتب کنند که آدم به هم ریخته و ژولیده نباشد. امام هشتم این مثال را زدند. ما جلوی آینه که می ایستیم عکس ما که در آینه هست ما هستیم یا ما نیستیم؟ به یک معنا عکس ما است. جلوه ما است، تجلی ما است. هست واقعاً هست. قسم می خوریم یک چیزی در آینه پیدا است. من کنار بروم نیست. ولی واقعاً هست واقعی است. هست واقعی نیست. می توانیم قسم بخوریم هست چون اگر من کنار بروم محو می شود و هم به هزار و یک دلیل می گوییم آقا این هست واقعی نیست. ما مثال عکس در آینه هستیم. امام هشتم این مثال را می فرماید. ما مثال عکس در آینه هستیم. از خود هیچی نداریم. خدا تجلی کرده است عکس ما در آینه افتاده است. اگر او یک لحظه کنار برود یعنی حول و قوه را بگیرد. پوچ پوچ است. هیچ نخواهد بود. مثل همان است که ادعا می کرد پیش امام هشتم چنین و چنان و به حضرت خیلی اهانت کرد. روایتی است همه نقل کردند به تصویر شیر فرمود شیر شوند. شیر شد. فرمودند این را ببلعید، بلعیدند. یک ذره خون او هم زمین نریخت. هیچی نریخت. که مأمون خیلی هول کرد. می توانست بگوید مأمون هم از بین ببرند ولی حکمت الهی است. به حضرت فرمودند می شود برگردد. گفت نه دیگر بر نمی گردد. اگر آن چیزهایی که عصای حضرت موسی خورد بر می گردد این هم بر می-گردد. در دعای ماه رجب است که وَ فَاقِدَ كُلِّ مَفْقُودٍ، شما هر مفقودی را می توانید مفقود کنید. این است که ما یک کم به خود بیاییم. یک بزرگی می فرمود ما مردم ایران، من عرض کردم عزیزان می دانند نظر به هیچ شخص و گروهی ندارم بحث های من عام است. عمومی است. حالا شخص یا گروه یا افراد یا جوان یا خام یا پخته، یا دانشگاهی یا حوزوی هر کس را ممکن است احتمال دهیم دچار خودشیفتگی شده باشد. این خودشیفتگی آدم را زمین می زند. الْكِبْرِيَاءُ رِدَائِي، بزرگی مخصوص خدا است. مخصوص اولیاء خدا است. مواظب باشیم خودشیفته نشویم. ما خادم هستیم، ما خدمتگزار هستیم. خدا ما را کمک کند. اهل بیت ما را کمک کنند. اولیاء خدا ما را کمک کنند. شریعتی: یکی از اتفاقاتی که افتاد در این ایام، در این دو ماه که من نبودم و به نظر من جزء برکات این مرخصی بود سفر اربعین من بود. من که رفتم در این مسیر طریق نجف به کربلا احساس کردم اگر خوب تماشا کنید این جا آمدید که خرد شوید، باید خرد شوید. آقای فرحزاد: احسنت، حج هم همین است. ما عالمی داشتیم در طول عمر خود عمامه از سر خود بر نمی داشت. پسر او می گفت در رختخواب هم که می رود، عادت دارد، نه این که خدای نکرده ... دررختخواب که آدم دیگر مریدی ندارد، کسی نیست، می گفت سر من باید بسته باشد. ولی در منا و عرفه، در احرام باید عمامه را بردارید، سر لخت باشد. باید از ته هم بتراشید. یعنی تمام تعین شما را کنار می زند. آقای دولابی همیشه می-فرمودند که عتبات می روید، حج می روید تماشا کنید. یکی از چیزهایی که می تواند مشکلات را حل کند توبه است. توبه هم نه همه، یا یک شخص خاص، گروه خاص. من اشتباه کردم. آقای شریعتی ببخشید من را حلال کنید، من عذرخواهی می کنم، بیشتر طلاق ها، اختلافات خانوادگی، چند میلیون پرونده ها، حالا در آشوب این را گرفتید، من غلط کردم عذرخواهی می کنم ببخشید غیر از آنهایی که سر شاخه هستند و از خارج، آنها معاند هستند، آنها که معلوم است. چرا ما لج و لجبازی می کنیم، آقا من اشتباه می کنم، استغفار می کنم، توبه می کنم، غلط می کنم، این واقعاً داستان این لاتی را که گفتم دو بار دعا کرد باران آمد. خدا روی آن را زمین نزد. پیامبر ما فرمود این حدیث را با هر چیزی بنویسیم کم است. با طلا اصلاً ارزش ندارد. مَنْ أَكْثَرَ الِاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضِيقٍ مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب، ماه ربیع است، ماه پیامبر خدا است، نمی خواهیم از پیامبر یک نسخه ای یاد بگیریم آب روی آتش است همه چیز حل شود. تمام طلاق ها بخوابد. تمام دعواها بخوابد. آن که گناهکار است اولاً همه خود را گناهکار بدانیم. مقصر بدانیم. درک کنیم کوتاهی کردیم، هر کسی در هر رده ای که هست.پیامبر ما گفت اگر کسی واقعاً از خدا و از خلق توبه کند استغفار کند، آقا ببخشید غلط کردم، من اعلام می کنم مردم عزیز من اشتباه کردم، خطا کردم من را عفو کنید. من خود را کوچک نکردم. کوچک کنم بزرگ می شوم. کوچکی خوب است. استغفار و توبه. خدا می فرماید از هر غمی، از هر غصه ای، از هر بن بستی، خدا او را در می آورد و رزق و روزی او را هم از راه-هایی که گمان ندارد به آن می رساند. شریعتی: خیلی ممنون و متشکر هستم. صفحه 88 قرآن کریم را به اتفاق خواهیم شنید آیات نورانی سوره مبارکه نساء به اتفاق بشنویم و تلاوت کنیم و بر می گردیم در بخش دوم گفتگو با احترام همراه شما هستیم. صفحه 88 قرآن کریم شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. آقای فرحزاد: امام هادی فرمودند چرا حضرت ابراهیم خلیل خدا شد؟ دوست خدا شد؟ نور پیامبر و اهل بیت خیلی جلوتر خلق شده است. انبیاء زیر مجموعه آنها بودند. حضرت می فرماید چون که حضرت ابراهیم زیاد صلوات بر محمد و آل محمد می فرستادند. من خواهشی که اول برنامه کردم که جمعه که پیش رو داریم 17 ربیع کل این ایام حتی 12 ربیع هم مرحوم کلینی صاحب کافی معتقد است که 12 ربیع از علمای شیعه هم قائل داریم. این ایام را یک خدمتی به محضر پیامبر خدا داشته باشیم. اصلاحی می کنیم، صلحی می کنیم. روایت زیبایی دیدم «يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ» (آل عمران/74) خدا رحمت خاص را به یک عده خاص اختصاص داده است. اینها چه کسانی هستند؟ امام صادق فرمود محمد و علی و اهل بیتهما. خدا صد تا رحمت دارد 99 تا را در اختیار اینها قرار داده است.