اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1401-04-06-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-شرح دعای چهل صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها و آقایان سلام به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش‌آمدید. خوشحال هستیم که با هم هستیم و در کنار هم هستیم. یک سلام ویژه و مخصوص هم به همه بینندگان خوب شبکه افق، مخاطبان خوب شبکه جهانی ولایت و همه شنونده های خوب رادیو معارف. خوشحال هستیم خدمت شما هستیم و در محضر حاج ‌آقای فرحزاد سلام‌ علیکم و رحمة الله . فرحزاد: علیکم‌ السلام و رحمةالله خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم و آرزوی بهترین ها برای همه عزیزان. سلام ویژه عرض می کنم خدمت عزیزانی که بعداً در شبکه افق می بینند و رادیو معارف. و بسیار خبر خوشحال کننده و مسرت بخشی برای من بود که یکی از شبکه های ماهواره ای که خارج از ایران هم زیاد بیننده دارد شبکه ماهواره ای ولایت هم الحمدلله مستقیم پخش می شود.

معرفی برنامه

خدمت همه آن عزیزان عرض سلام ویژه داریم. هر کجای کره خاکی که هستید و مدیر شبکه آقای علوی هم تشکر ویژه می کنم که هماهنگ شدند. خارج از کشور برای خیلی ها گرفتن شبکه های ایران مشکل است. ولی شبکه ماهواره ای ولایت است در داخل آنهایی که می توانند می گیرند و ان شاءالله که خدا خیر دنیا و آخرت به آنها بدهد و مهمترین کار شبکه ولایت هم تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت است به همه عزیزان و کارکنان آنها دست مریزاد می گوییم ان شاءالله در این مسیر خدا توفیقات آنها را زیاد کند که زیر نظر مرجعیت حضرت آیت الله مکارم شیرازی هم هست ان شاءالله مورد تأیید امام زمان باشد.
شریعتی: از غدیر چه خبر؟
فرحزاد: خوب است اشاره فرمودید. یک مثال خیلی ساده بزنم اگر عاشورا یک روز بود یعنی برای امام حسین یک روز عزاداری می کردند این جوری ماندگار نمی شد. ده روز قبل از شهادت رسماً همه جا عزاداری می کنند. غیر رسمی هم استقبال چند روز جلوتر می روند که من خواهش دارم قبل از 25 ذی الحجه نروند. چون بعضی ها 10 ـ 15 روز قبل می روند که این اعیاد و عید غدیر همه به هم می خورد. و بعد هم بعد از شهادت تا اربعین بلکه تا آخر ماه صفر. حالا روایت های آن را می خوانم که غدیر به مراتب، به مراتب، به مراتب، از عاشورا، اربعین و ... همه اینها بالاتر است. من تقاضای ویژه دارم از همه بیننده های عزیز از الان به فکر غدیر باشند. اطعام غدیر، عیدی غدیر، جشن غدیر. ایستگاه صلواتی می خواهند بزنند، پول نو می خواهند تهیه کنند. چه طور عید نوروز یکی ـ دو ماه جلوتر یک ولوله-ای در جان مردم است. حتی تا صدا و سیما و رسانه هم در این جهت بیاید. حتی روزشمار بگذارند مثلاً به غدیر 20 روز دیگر مانده است. 25 روز دیگر مانده است. چند روز دیگر مانده است و از بازه زمانی حداقل عید قربان تا عید مباهله این 15 روز را باید ما تبلیغات گسترده و وسیع داشته باشیم. البته خود مردم باید به میدان بیایند. من معتقد هستم اگر مردم میدان بیایند دولت و حکومت هم می آیند، یعنی اگر دولت و حکومت هم عاشورا نخواهند عزاداری کنند به خاطر مردم مجبور هستند عزاداری کنند. لذا می خواهم عرض کنم خود مردم، نگوییم شهرداری برای ما جشن بگیرد، حکومت جشن بگیرد. نهضت مردمی غدیر، بسیج عمومی غدیر، فراخوان غدیر. این سوال هم خوب است فرمودید، من خواهش دارم این پویش را در فضاهای مجازی هر چه می توانند در فضا پخش کنند. برای غدیر چه کردند؟ این روایت خیلی تند است، پیامبر ما بعد از نصب مولی امیرالمؤمنین هم دعا کردند، هم نفرین کردند. و انصر من نصر، خدایا هر کس علی را یاری کرد تو هم او را یاری کن. صد درصد دعای پیامبر مستجاب است. و انصر من نصر. من خواهش دارم بیننده ها، تحصیلکرده ها چون خود من این معنی را نفهمیدم، اشتباه کردم می خواهم بقیه این اشتباه را نکنند. بعد از و انصر فرمودند و اخذل من خذله‏، و اخذل من پنجاه سال اشتباه معنا می کردم. در لغت ها و در این ترجمه ها اشتباه می نوشتند یعنی خار کن هر کس علی را خار کرد، این معنی غلط است. و اخذل یعنی عدم نصره، این خیلی فراگیرتر است. یک وقتی کسی که علی را خار می کند دشمنی می کند، هتاکی می کند، فحش می دهد، آن دشمن مثل وهابیت است. راجع به غدیر بی تفاوت است. سر جای خود نشسته است. یک مسابقه جهانی ما داریم اصلاً بی خیال ایران ببرد یا نبرد. خیلی ها این جوری هستند. برد یا باخت به من چه، به شما چه. غدیر به این مهمی بی تفاوت باشیم. نه یک شربت بدهیم، نه عیدی بدهیم، نه جشن بگیریم، نه حمایت کنیم، نه لفظاً، نه زباناً، نه معناً، نه روحاً، نه جسماً. مصداق نفرین پیامبر آنهایی هستند که نسبت به یاری امیرالمؤمنین و احیاء غدیر بی تفاوت هستند. خدا را در اول برنامه قسم می دهیم به حق مولی امیرالمؤمنین ما را مصداق دعای ویژه پیامبر و مصداق نفرین پیامبر قرار نده.
شریعتی: می خواهیم دعای چهلم صحیفه را وارد شویم. سفره ای است که پهن است. بفرمایید.
فرحزاد: دعای چهلم کوتاه است ولی راجع به موت و مرگ است. که در این دعا حضرت فرمود که خدایا ما را از آرزوی دراز حذف کن و کفایت کن آرزوهای خود را همه برای دنیا آماده نکنیم و با صدق عمل آرزوهای خود را کوتاه کنیم. بعد فرمود وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، از گول زدن آرزوهای دراز یک روایت زیبایی داریم، پیامبر خدا گاهی دین را با مثال تبلیغ می-کردند. یک موقع اصحاب جمع بودند یک نقطه وسط گذاشتند و دور آن یک دایره کشیدند بعد از این نقطه وسط خطوطی به بیرون از دایره کشیدند. فرمودند این نقطه وسط انسان است و این دایره محدوده عمر او است. محدوده عمر ما 40 سال، 50 سال، 30 سال است. آن هفته عرض کردم قبرستان ها و این مجالس ترحیم را آدم می بیند بسیار جوان، نوجوان، میانسال، الی ماشاءالله. خدا به همه عمر طولانی بدهد و عمر با برکت بدهد ولی می خواهم عرض کنم تعداد زیاد است. پیامبر ما فرمودند اکثر عمر امت من بین 60 تا 70 سال است. فرمودند این محدوده عمر انسان که 60 ـ 70 سال است، این خط هایی که بیرون زده است آرزوهایی است که بیرون از حد عمر ما است که ما برای 50 سال دیگر چه خواهیم کرد؟ نوه های ما چه می شوند؟ عروس و داماد ما چه می شود؟ این آرزوها را باید قیچی کنیم. این هم روایت قشنگی است، پیامبر ما و از حضرت امیر (ع) هم هست، إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَان‏. نگرانی پیامبر از چیست؟ نگرانی امام زمان از چیست؟ نگرانی امیرالمؤمنین از ما امت چیست؟ فرمود بیشترین نگرانی و ترس من از شما مردم دو چیز است. اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ، یکی این که هر چه هوا و هوس ما می گوید، شیطان ما می گوید بگوییم بله. شیطان می گوید بروید گناه کنید، ظلم کنید، تعدی کنید، متابعت هوا. این متابعت هوا و هوس ریشه همه شرور و بدی ها است. و دوم آرزوهای دراز. یعنی ما تمام سرمایه های خود را و فکر و اندیشه خود را خرج دنیا می کنیم. نمی گوییم این جا موقت است و آن جا دائم و همیشه است. فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، کسی که هواپرست است از حق می ماند. یعنی خداپرست نمی تواند باشد. حق را نمی بیند. مانع از دیدن حق و پرستش حق می شود. و اما آرزوی دراز انسان از سفر آخرت و ابدیت باز می دارد. یعنی تمام سرمایه های خود را این جا هزینه می کنید بعد آن جا می روید دست شما خالی است. در حالی که آن جا ابدیت است. هر چه داشتید برای این جا خرج کردید. اکثر مردم همین طور هستند. لذا حضرت می فرماید من را از این غرور و آرزوهای دنیا حفظ کن و به سلامت بگذران. به اندازه دنیا برای دنیا کار کنم. وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، از شرور آرزوهای دراز من را حفظ کن. چه جوری حفظ کند؟ وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، مرگ را جلوی چشم ما قرار بده، من دائم یاد سفر آخرت باشم. دائم آماده رفتن باشم. وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً، یاد مرگ را گاه گاه یا کم قرار مده. یعنی دائم من یاد مرگ باشم. آن هفته عرض کردم علامت این که خدا ولی ما است این است که یاد مرگ باید زیاد بکنیم و آرزوها و خیالات دنیایی را پشت سر بگذاریم. راجع به مرگ نمی خواهیم زیاد صحبت کنیم. آن کتابی را هم که آن هفته اعلام کردید، شوق پرواز، که الحمدلله خیلی خواهان داشت و استقبال کردند، مفصل آن جا شیرینی مرگ، حلاوت مرگ، برکات مرگ، آثاری که دارد، عواملی که باعث ترس می شود و بیجا هم هست. این هفته که صحبت کردیم یک پیام قشنگی داشتم. یک موقع من عرض کردم برای ملک الموت و عزرائیل گاهی صلوات هدیه کنیم، قرآن هدیه کنیم، حتی طواف مستحب است و با او، فرشته مرگ مأنوس شویم. یکی از پیام ها این بود که من از وقتی که برای عزرائیل صلوات می-فرستم اصلاً ترس مرگ از من رفته است. مثل این که با من رفیق شده است. روایت زیبایی دیدم، سلمان در بازار آهنگرها داشت می رفت. در سفینه البحار است، دید مردم یک جا جمع شدند سوق الحدادین، پرسید چه خبر است؟ گفتند یک جوانی بیهوش شده است و افتاده است سلمان جلو آمد، بقیه فکر می کردند این آدم معتاد بوده است یا مریضی صرع داشته است، سلمان نگاه کرد، او اسلام شناس و آدم شناس بود، یک روایت های عجیبی داریم که علم سلمان تمام شدنی نیست، دریایی است بی پایان، گنجی است پایدار، تمام شدنی نیست. نگاه کرد دید این آدم عادی نیست. صبر کرد این جوان به هوش آمد. سلام علیک و احوالپرسی کرد گفت چه شد که این طور شدید؟ مریضی دارید؟ گفت نه. گفت من از این بازار آهنگرها که رد می شدم این آهنی که سفت و ضخیم و سرد و سیاه است را دیدم در این کوره های آتش گذاشتند، گداخته می شود، قرمز می شود و نرم می شود و بعد با چکش و پتک می زنند، داس و شمشیر و اینها درست می کنند و شکلی به آن می-دهند. گفت این کوره های آتش و آهن را دیدم که آتش آهن را ذوب می کند، این آتش با پوست و بدن من چه خواهد کرد؟ این آیه قرآن است. من خیلی انذاری نیستم. ولی چاره ای نیست که این حدیث را بخوانیم. جواب آنهایی که می گویند شما فقط از رحمت می گویید من هزارها از انذار هم گفتم. به خاطر 3 درهم به یک یهودی بدهکار بوده است شهید یا گرفتار کردند. از این حدیث ها چندین بار خواندیم. انذار هم در صحبت های من زیاد است. هم انذار لازم است، هم بشارت لازم است. مکمل هم است. گفت به یاد این آیه افتادم، «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديد» (حج/21) به غیر از این که در آتش می سوزند بعضی ها فرشته های عذاب به اینها پتک هم می زنند. گفت یاد این آیه افتادم خوف الهی و ترس جهنم من را گرفت. از هوش رفتم و افتادم. سلمان با او رفیق شد. فهمید که این آدم با ایمان و با تقوایی است. بعد از چند روز به او گفتند حال این جوان خوب نیست. به عیادت او رفت. دید در حال احتضار است. سلمان خیلی اسم اعظم داشته است، حاج شیخ عباس قمی می گوید در عظمت سلمان همین قدر بس که صاحب اسم اعظم بوده است. عاصف بن برخیا، جانشین حضرت سلیمان یک اسم اعظم داشت تخت بلقیس را در کمتر از ثانیه حاضر کرد. سلمان یک چنین قدرتی داشته است. دید ملک الموت آمده است او را قبض روح کند. به ملک الموت گفت این رفیق من است هوای او را داشته باش. با او مدارا کن. ملک الموت به سلمان عرض کرد إِنِّي بِكُلِّ مُؤْمِنٍ رَفِيق‏، من نه تنها هوای او را دارم، هوای تمام مؤمنین را دارم. شما هم اگر با ایمان باشید، به فکر آخرت باشید، میانه شما با ملک الموت خوب باشد من با همه مؤمن ها رفیق هستم. با همه مؤمن ها رفق و مدارا می کنم. حالا این خاطره هم یاد من آمد بگویم قشنگ است. نماز یکشنبه که دیگر گذشت که یکی از آثار این نماز این بود که کسی که این نماز را بخواند ملک الموت او را به آسانی قبض روح می کند. آقای نظری منفرد خدا ایشان را حفظ کند، و ان شاءالله هم در این برنامه بیشتر از ایشان استفاده شود ایشان این را نقل کردند، فرمودند که آقای آ سید قاسم شجاعی از منبری های خوب تهران بودند که جای آقای فلسفی مجالس ایشان را هم اداره می کردند. دوست صمیمی مرحوم آقای فلسفی بودند. دو ـ سه سال قبل فوت کردند و ایشان را کربلا دفن کردند. بیش از 50 ـ 60 سال منبر می رفتند. ایشان فرمودند که یک روز دیدن آقای فلسفی آمدم ایشان در منزلی که خیابان ری جنوب شهر داشتند می آمدند و وعاظ و علما جمع می شدند و جلسه سخنرانی و تمرین منبر می کردند. ایشان نشستند، میز هم جلوی ایشان بود و خادم ایشان یک چای آورد. به آقای شجاعی رو کردند و فرمودند که آقای شجاعی بعضی ها خیلی سخت جان می دهند و خیلی گیر و گور دارد تا جان بدهند. مریض می شوند، چشم آنها از کار می افتد، دست آنها از کار می افتد، گوش های آنها کر می-شود. چند بار عمل جراحی می کند، 10 ـ 15 سال مرگ تدریجی. که این دعا را من خواندم در نهج البلاغه است. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید اللّهم اجعل نفسي أوّل كريمة تنتزعها من كرائمي‏ خدایا اگر بنا شد یک روزی من از دنیا بروم اول چیزی که از من می گیرید جان من باشد. یعنی چه؟ یعنی خرد خرد نگیر. ما یک فامیلی داریم در یک تصادف همین چند ماه قبل از گردن قطع نخاع شد. یعنی اگر می میرد خود و بستگان او به مراتب خوشحال-تر می شدند. همین طور فقط سر تکان می دهد. حالا این تا چه زمانی عمر کند خدا می داند. خدایا اگر قرار شد من از دنیا بروم زجر نبینم. به دیگران زجر ندهم. ما افرادی داشتیم که مریضی سختی گرفتند خانه و زندگی خود را فروختند خرج بیمارستان و دکتر کردند بعد هم از دنیا رفتند. یعنی خانواده فقیر شدند و او را هم از دست دادند. این دعا در نهج البلاغه است اللّهم اجعل نفسي أوّل كريمة تنتزعها من كرائمي‏ خدایا اگر بنا شد من از دنیا بروم اول چیزی که از من می گیری جان من باشد. نه این تکه تکه من را بگیرید. آقای بهجت هم می فرمودند استاد ما مرحوم آقای کمپانی همین دعا را داشتند و هول مرگ هم نبینند. ایشان زیارت عاشورا با صد لعن و صد صلوات خواندند خسته شدند و دراز کشیدند در خواب از دنیا رفتند. یعنی یک سر سوزن هول مرگ هم ندیدند. مرگ راحت هم خیلی شیرین است. مرحوم آقای فلسفی این را برای آقای شجاعی توضیح می دادند که بعضی ها هستند چندین سال انواع و اقسام دردها را می کشند تا از دنیا بروند. این بدترین آن است. مرحله دوم متوسط هستند. رنج به خود و دیگران نمی دهد، از دنیا می رود. بعضی ها خیلی آسان و راحت جان می دهند. به آقای شجاعی فرمودند که این چای را می بینید این چای را می-خورند به راحتی می میرند. آقای فلسفی چای را سر کشید انا لله و انا الیه راجعون، به رحمت خدا رفت. نمی دانیم خود ایشان هم این را می دانست که این را می گفت یا نه. بعضی مواقع خود آدم هم خبر ندارد دارد مثال می زند یک دفعه همان جا هم واقعیت پیدا می کند. یکی از رفقا می گفت در حرف زدن هم یک مقدار احتیاط کنیم. یکی از آقایان شاهرود منبر رفته بود شب آخر ماه بوده است. مردم را موعظه می کرده است. گفته است مردم امشب شب آخر ماه است شاید شب آخر ما هم باشد از شاهرود که قم بر می گردد در راه تصادف می کند و از دنیا می-رود. البلاء موكل بالنطق‏. یکی از بزرگان می فرمود که یک عالم برجسته ای در مدرسه صدر اصفهان دم حوض بود به او گفتند فلان آیت الله بزرگ مرده است، گفت خب بمیرد ما هم شاید فردا بمیریم. خود ایشان هم فردا مرد. ببینید از مرگ خیلی نباید بترسیم. چون همراه ما است و ما در طول عمر خود دائم داریم مرگ را تمرین می کنیم. یعنی چه؟ یعنی همین دم و بازدم. اکسیژن می گیریم، باز بازدم. اگر این بر نگردد تمام است. این خود تمرین مرگ است. یعنی اگر در هر ثانیه ای آنها که اهل مسائل علمی هستند می گویند میلیون ها سلول می میرد، میلیون ها سلول جای آن جایگزین می شود. یعنی همه چیز ما پوست ما، گوشت ما، اعضای ما، همه عوض می شود. در حال تبدل است. در حال مرگ و احیاء است. یعنی مرگ همراه ما است. یعنی فرحزاد بدن او بدن بیست سال قبل نیست. تمام گوشت و پوست و استخوان او عوض شده است. یکی از آنها خواب است که حدیث داریم النَّوْمَ أَخُو الْمَوْت‏، خواب برادر مرگ است. وقتی آدم می-خوابد دزد بیاید همه چیز آدم را ببرد، حواس او نیست. همه دنیا بگویند درود بر فلانی، بگویند مرگ بر فلانی. این یک نوع مرگ است منتها کل روح خارج نمی شود. نصف مرگ است. برادر کوچک مرگ است. لذا ما هر لحظه می میریم و زنده می شویم. این جمله خیلی زیبا است.
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است        مصطفی فرمود دنیا ساعتی است.
موقع نام و لقب های پیامبر گفتن صلوات مستحب مؤکد است.
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است        مصطفی فرمود دنیا ساعتی است.
این فرمایش پیامبر عظیم الشأن (ص) است باید ان شاءالله در کانال ها و فضاها بنویسند و پخش شود. حضرت فرمودند الدُّنْيَا سَاعَةٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَة، ساعت هم در عربی غیر از فارسی ما است، یعنی 60 دقیقه نیست، ساعت یعنی یک لحظه، یک آن، یک مدت کوتاه. فرمود دنیا در مقابل ابدیت و ازل و ابد یک مدت کوتاه است. یعنی ما میلیون ها سال روح ما جلوتر خلق شده است و در عالم زر و اشباح و ارواح و اینها بودیم حالا یک موقت کوتاه در این بدن و دنیا آمدیم و بعد هم ابدیت به برزخ و آخرت می رویم. اصلاً این یک لمهه بسیار کوتاهی است. پیامبر خدا فرمود کل دنیا نه عمر ما.
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است        مصطفی فرمود دنیا ساعتی است.
پیامبر ما فرمود کل دنیا ساعت است. فَاجْعَلْهَا طَاعَة، چون باید ابدیت را دید و این نسبت به آن ابدیت همان ساعت می شود. لذا این لحظه ها که از ما دارد می گذرد اگر صرف بندگی خدا کنیم و طاعت کنیم چه برکاتی، چه نورانیتی، چه قدر سرور و لذت برای ما می ماند. این هم شعر زیبایی است منسوب به امیرالمؤمینن (س) است.
         ما فات مضى و ما سيأتيك فأين             قم فاغتنم الفرصة بين العدمين‏
دیروز یکشنبه بوده است که عرض کردیم نماز یکشنبه دیگر از دست ما رفت. این یکشنبه دیروز را می توانیم برگردانیم. محال است. یعنی به قدرت ما محال است. امکان ندارد دیگر برگردد. پس دیروز معدوم است. این عمری که از ما رفته است معدوم است. ماه ها و سال های قبل، 1400 معدوم است. پس ما فات مضی یعنی آن چه از ما فوت شده است گذشته است. گذشته معدوم معدوم واقعی است. سه شنبه که فردا است نیامده است، آن هم از الان معدوم است. حضرت می گوید آن که گذشته است معدوم است و ما سيأتيك فأين آینده هم نیامده است. پس الان دوشنبه را محکم بچسبیم. قم فاغتنم الفرصة بين العدمين، با چنگ و دندان لحظه لحظه ها را آنی، الان که پای سمت خدا نشستیم حواس ما به این فرمایشات حضرت امیر باشد. نه این که دائم در گذشته برویم. غم دیروز و غصه فردا را بخوریم. در نماز، در نماز باشیم، در سمت خدا، سمت خدا باشیم. در قرآن در قرآن باشیم، در کار، شش دنگ در کار خود باشیم که درست انجام دهیم. الان را بچسبید. اهل عرفان و سیر و سلوک که از عمر خود بهره می برند ما بسیار مواقع شده است که تهران هستیم می-گوییم عرفه کربلا می رویم، مشهد می رویم، الان پای سمت خدا نشستم نقشه مشهد و عرفه کربلا را دارم می کشم. یعنی الان این جا سمت خدا نیستم. آن جا می روم نقشه می کشم تهران برگشتم فلان جا ... نه عرفه در کربلا هستم و نه الان در تهران هستم. یعنی دائم نقشه قبل و بعد را داریم می کشیم یا بالا و پایین می کنیم. در حرم هستید، در حرم باشید. خدمت امام رضا هستید، معنای حضور قلب همین است.
هرگز حدیث حاضر غایب یعنی جمع بین اضداد است، این آیه قرآن است. «وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُون‏» (اعراف/198) الان آقای شریعتی رو به روی من نشسته است اما مشکل خانه دارد حواس او این جا نیست. پس این جا نیست.
هرگز حدیث حاضر غایب شنیده ای     من در میان جمع و دلم جای دیگری است
سعدی می گوید حاضر غایب نباشید، حاضر حاضر باشید. هر کجا هستید همان جا باشید. حضرت امیر هم همین را می فرماید قم فاغتنم الفرصة بين العدمين‏، گذشته معدوم است، آینده معدوم است و نیامده است. هر لحظه لحظه حالا را محکم بچسبید.
شریعتی: خیلی از شما ممنون.
گفتم که روی خوبت از ما چرا نهان است.         گفتا تو خود حجابی و نه رخم عیان است.
فیض کاشانی.
فرحزاد: گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت     گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است.
گفتم من را غم تو خوشتر ز شادمانی         گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است.
گفتم فراغ تا کی گفتا که تا تو هستی     گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است.
تا تو هستی، تا من و تو هست او نیست. باید این من و تو کنار برود. مال رضی الدین آرتیمانی است.
الهی به آنان که در گمند         نهان از دل و دیده مردمند
خدا را بجان خراباتیان         کزین تهمت هستیم وارهان
ساقی نامه مثل ایشان نداریم. می گوید     
بیا تا سری در خم می کنیم         من و تو، تو و من همه گم کنیم
این من و تو کنار برود فقط او است. «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» (قصص/88)
بحث معرفت نفس را شما اشاره کردید. خیلی روایات فراوان درباره معرفت نفس داریم. آنهایی که اینها، بحث های اخلاقی و معارفی را در حاشیه بردند، بسیاری از کلمات امیرالؤمنین در این رابطه است. حضرت امیر می فرماید  أَفْضَلُ الْحِكْمَةِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسَانِ نَفْسَه‏، حکمت در قرآن به معارف و شناخت و معرفت خیلی در روایات ما اشاره شده است. معرفت خدا، معرفت امام، معرفت حکیم. به لقمان حکمت دادیم. در جای دیگر دارد «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا» (بقره/269) و معلوم می شود خدا هم باید حکمت بدهد. «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا» (بقره/269) خدا می گوید خیر کثیر. حکمت غیر از این علوم ظاهری است. حکمت یعنی واقعیت ها را آدم درک کند. «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» (بقره/129) در قرآن خیلی به حکمت اشاره شده است. حالا بالاترین حکمت کدام است؟ حکمت ممکن است 100 درجه داشته باشد. بالاترین حکمت امیرالمؤمنین می فرماید که خود را بشناسید. حکیم واقعی کسی است که خود را پیدا کند. أَفْضَلُ الْحِكْمَةِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسَانِ نَفْسَه. بحث ما به این جا رسید. راه های خداشناسی. عرض کردیم اساسی ترین راه خداشناسی دعا، تضرع، توسل به خدا و اهل بیت است که ما را تا پشت در آوردید این پرده را کنار بزنید. بت را باید بت شکن بشکند. ما گاهی می آییم بشکنیم بزرگ تر هم می شود. این خیلی فراوان شده است. یک بزرگی از اساتید ما می فرمودند خیلی ها ریاضیت-هایی که می کشند عوض این که نفس آنها کوچک و ضعیف شود بزرگ-تر می شود. مدعی هم می شوند. زمخت تر هم می شود. ولی خدا می-داند این رمز و رموز نفس چیست. می تواند آن را کوچک و ضعیف کند. لذا می فرماید که دعا و توسل و تضرع در خانه خدا معرفت صنع الله است. او باید پرده را کنار بزند. استادی قبل از انقلاب داشتیم بالای 45 سال بود. همان اوایل هم فوت کرد. مشهد من زیارت می رفتم خدمت ایشان می رفتم. شاگرد شیخ رجبعلی خیاط بود. مرحوم شیخ عبدالکریم حامد. شرح حال ایشان را هم نوشتم به عنوان بهترین شاگرد شیخ. شخص فوق العاده ای بود. من بار اول که خدمت ایشان رسیدم به من فرمودند اگر می خواهید در این مسیر خدا به شما کمک کند 15 تا مناجات است، مناجات خمسه العشر که در مفاتیح هم هست. این مناجات ها هر کدام هم اسم دارد. مناجات تائبین، اهل توبه، زاهدین، اهل زهد، عارفین، اهل معرفت، مشتاقین، محبین، مریدین، در این مناجات ها ایشان سفارش می کردند مناجات مریدین خیلی مناجات مهمی است. البته همه آنها مهم است. ولی برای اینها که اراده دارند به طرف خدا حرکت کنند. یک موقع شما هم پیشنهاد دادید بعد از صحیفه ما این مناجات را بگوییم. الان هم به چهلم رسیدیم 14 تا دیگر مانده است. و واقعاً هم عاشقانه است. آنهایی که می خواهند سلوک کنند مناجات مریدین را دقت کنند کوتاه هم هست. خیلی در آن معانی بلندی است. حالا من چند جمله آن را می گویم. با این شروع می شود سُبْحَانَكَ مَا أَضْيَقَ الطُّرُقَ عَلَى مَنْ لَمْ تَكُنْ دَلِيلَه‏ خدایا اگر تو دلیل و راهنمای من نباشی چه قدر راه ها تنگ است، چه قدر تاریک است، چه قدر افت و خیز و اینها دارد. یک شعر زیبایی به نظر من مثنوی دارد مثال آن هم خیلی زیبا است.
گر چه شیری چون روی بی دلیل         همچون روبه در ضلالی و ذلیل
آقا خیلی پول دارید، خیلی ثروت دارید، خیلی زور دارید، همه چیز دارید. ولی شما در بیابان ول کنند که هیچ علامت ندارد راه را نمی توانید پیدا کنید. دق می کنید و می میرید. شما در یک کشور ول کنند نه راهنما است، نه دلیل است، نه تابلو است، نه علامت است. در دریا باشد، در خشکی باشد، در جنگل باشد. در جنگل بعضی ها لای درخت ها می روند جاده نیست گم می-کنند. خیلی زور دارد، خیلی استعداد دارد.
از هر طرف که رفتم جزء حیرتم نیفزود.
اینهایی که می گویند ما امام نمی خواهیم، راهنما نمی خواهیم، دلیل نمی خواهیم خود ما می رویم. خیلی حرف مفتی است. آن هم راه های آسمانی، راه به سوی خدا بدون پیامبر و بدون امام می-شود، بدون دلیل و راهنما می شود.
گر چه شیری چون روی بی دلیل         همچون روبه در ضلالی و ذلیل
روباه هم ترسو است، هم دائم حیله و مگر و نقشه و اینها همه اضطراب و نگرانی دارد.
گر چه شیری چون روی بی دلیل         همچون روبه در ضلالی و ذلیل
حضرت امام (ره) یک موقع در کتاب آداب الصلاۀ یا سیر الصلاۀ دیدم فرمودند شاید بتوانیم بگوییم مثنوی در مثال بی نظیر است. و مثالی که ایشان برای دنیا زده است هیچ کس نزده است. آن مثالی که آب در کشتی هلاک کشتی است، لیک در بیرون کشتی پشتی است. این هم همین را می فرماید. امام سجاد می فرماید سُبْحَانَكَ مَا أَضْيَقَ الطُّرُقَ عَلَى مَنْ لَمْ تَكُنْ دَلِيلَه‏، خدایا اگر تو دلیل و راهنما و استاد من نباشی چه قدر راه ها تنگ است. عکس آن، وَ مَا أَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَيْتَهُ سَبِيلَه‏، اما اگر خدا استاد و راهنمای من شد می گوید من معلم و راهنمای شما هستم شما را می برم. شیخ رجبعلی خیاط یک جمله ای دارد من خیلی گفتم، خیلی هم جمله ایشان بلند و قشنگ است، خیلی آدم با اخلاصی بوده است. به خاطر این که ترک گناه کرد و پا به هوس خود زد خدا به او این قدر چیز داد. شیخ رجبعلی خیاط می گوید اگر پدر و مادری بیست سال بچه دار نشدند بعد از بیست سال خدا به اینها فرزند داده است که به حق آقا امام جواد که شهادت ایشان نزدیک است به همه عزیزانی که فرزند ندارند فرزندان صالح و شایسته مرحمت بفرماید، بعد از بیست سال بچه دار شدند این پدر و مادر چه جور هوای این بچه را دارند. شیر می خواهد، آب می خواهد، لباس می خواهد، پوشک می خواهد، چه می خواهد. اصلاً یک لحظه غافل نمی شوند. رجبعلی خیاط می فرماید که بیش از پدر و مادری که هوای نوزاد را دارند خدای بزرگ هوای آن کسی که می-خواهد خدا را بشناسد، هوای آن کسی که اراده خدا را کرده است، هوای آن کسی که محبت خدا آن را حرکت داده است و می-گوید خدا من تو را می خواهم، هوای او را دارد. این هم فرمایش قشنگی است. یک بزرگی می فرماید، برای جسم ما و بدن ما که خاک می شود و در این بازه زمانی دنیا 50 سال بیشتر نیست خدا میلیاردها نعمت خلق کرده است. برای این چند روز دنیای ما، برای ابدیت ما، روح ما، آخرت ما اصلاً بی نهایت مافوق دنیا چیز خلق کرده است. منتها باید برگردید و پیدا کنید. فِيهَا مَا تَشْتَهِي الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُن‏، هر چه که میل کنید هست. اگر کسی یک چشمه کوچک، یک روزنه به آن عالم پیدا کند پشت پا به همه دنیا می زند. در همین جا هم گذاشته است، بعضی-ها از همین جا روزنه برای آنها باز می شود. لذا می فرماید ای خدا چه قدر حق روشن است اگر تو دلیل من باشی. إِلَهِي فَاسْلُكْ بِنَا سُبُلَ الْوُصُولِ إِلَيْك‏، خدایا من ناتوان هستم تو من را راه ببر. فَاسْلُكْ بِنَا، تو ببر. راه به سوی خدا زیاد است. وَ سَيِّرْنَا فِي أَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَيْك‏، ما از این جا تا مشهد صد رقم راه داریم. ولی راه میانبری که از همه نزدیک تر است که راه محبت است. وَ سَيِّرْنَا فِي أَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَيْك‏، قَرِّبْ عَلَيْنَا الْبَعِيد، راه دور را نزدیک کن. وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعَسِيرَ الشَّدِيد، دشواری ها و ناهمواری ها را برای ما هموار کن. در مناجات هم مثنوی غوغا است. می گوید:

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. با احترام و با افتخار همراه شما هستیم. به همه مخاطبان خوب شبکه محترم افق، شنونده هایی خوب رادیو معارف و از امروز به مخاطبان شبکه جهانی ولایت که به صورت زنده و مستقیم با ما همراه هستند سلام می کنم. کمتر از دو دقیقه فرصت داریم وقت در اختیار شما است از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم.
فرحزاد: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. در هر مجلسی، هر کجا می نشینیم و بلند می شویم هم یاد خدا، هم یاد پیامبر و اهل بیت، پیامبر ما فرمود مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِس‏، هر گروه و دسته ای دور هم جمع شوند ذکر خدا نکنند و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند إِلَّا كَانَ ذلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالًا عَلَيْهِم‏، این که بنده مقید هستم در همه برنامه ها حتی سخنرانی دو دقیقه ای یک حدیثی در مورد صلوات بگویم مجلسی که در آن یاد خدا نباشد و ذکر صلوات نباشد بر آنها حسرت و وبال خواهد بود. ان شاءالله این طور نباشد. شروع ماه ولایت، نگوییم هفته ولایت، نگوییم دهه ولایت، ماه ولایت. جشن ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و ترویج ازدواج آسان، ازدواج راحت، ازدواجی که تجملات آن کم باشد ان شاءالله خدا توفیق دهد من در خدمت شما هستم.
شریعتی: دعا کنید و ان شاءالله خداحافظی کنیم.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها