صفحه 547 - سوره حشر آیات 10 تا 16 وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿١٠﴾أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿١١﴾ لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِنْ قُوتِلُوا لَا يَنْصُرُونَهُمْ وَلَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ ﴿١٢﴾ لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ ﴿١٣﴾ لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ ۚ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ ۚ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ ﴿١٤﴾ كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ۖ ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٥﴾ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿١٦﴾ و [نیز برای] کسانی [است] که پس از انصار و مهاجران آمده [به مسلمانان پیوستند]، و [فروتنانه به پیشگاه حق] عرضه میدارند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمانآوردن بر ما پیشی گرفتند بیامرز! و در دلهایمان نسبت به مؤمنان کینه قرار مده! پروردگارا! یقیناً تو بسیار مهرورز و مهربانی (١٠) آیا منافقان را ندیدی که به برادران کافرشان از اهل کتاب میگویند: اگر [از خانه و دیارتان] اخراج شدید ما هم با شما خارج میشویم و هرگز بر ضد شما از اَحدی فرمان نمیبریم، و اگر با شما جنگیدند حتماً شما را یاری میدهیم. خداوند شاهد است که آنان یقیناَ دروغ میگویند (١١) اگر [کافران از اهل کتاب از مدینه و اطرافش] بیرون رانده شوند با آنان خارج نمیشوند و اگر با آنان جنگ شود یاریشان نمیدهند، و اگر به یاری آنان آیند [در گرماگرم جنگ] پا به فرار میگذارند، در نهایت اهل کتاب بهوسیلة منافقان یاری نمیشوند (١٢) همانا شما [مؤمنان] در دلهای منافقان بیش از خدا مایۀ ترس و وحشت هستید، برای اینکه آنان مردمی هستند که [حقایق و معارف را] نمیفهمند (١٣) این کافران و منافقان بهصورت دستهجمعی و متحد با شما نمیجنگند مگر در قریههایی که دژهای مستحکمی دارد، یا از پشت دیوارهایی [که بتوانند از آن سنگر بگیرند]، دلاوری آنان میان خودشان شدید است [ولی در رویارویی با شما بُزدلند]، آنان را به ظاهر متحد میپنداری درحالیکه دلهایشان [نسبت به یکدیگر] دچار تفرقه و پراکندگی است، این [پراکندگی دلها و اعتمادشان به اتحادِ ظاهری] نشانۀ آن است که اهل اندیشه نیستند (١٤) [وضع و حال اینان در عهدشکنی، تفرقۀ دلها و دلگرمی به وعدۀ منافقان] مانند کسانی [است] که در زمانی نزدیک پیش از اینان [در مدینه] بودند، که پیامد تلخ و شوم کارشان را چشیدند و برای آنان عذاب دردناک خواهد بود (١٥) [داستان منافقانی که کافرانِ اهل کتاب را با وعدههای دروغ فریفتند] چون داستان شیطان [است]، که به انسان گفت: کافر شو! وقتی کافر شد، [شیطان] گفت: من از تو بیزارم، [و کفرت را برعهده نمیگیرم؛ زیرا] من از خدا پروردگار جهانیان میترسم! (١٦)