صفحه 520 - سوره ذاریات آیات 7 تا 30 وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ ﴿٧﴾ إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ ﴿٨﴾ يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ ﴿٩﴾ قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ ﴿١٠﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ ﴿١١﴾ يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ ﴿١٢﴾ يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ﴿١٣﴾ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿١٤﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿١٥﴾ آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَٰلِكَ مُحْسِنِينَ ﴿١٦﴾ كَانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ ﴿١٧﴾ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿١٨﴾ وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿١٩﴾ وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ ﴿٢٠﴾ وَفِي أَنْفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿٢١﴾ وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ﴿٢٢﴾ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ ﴿٢٣﴾ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٤﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿٢٥﴾ فَرَاغَ إِلَىٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿٢٦﴾ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿٢٧﴾ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿٢٨﴾ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ﴿٢٩﴾ قَالُوا كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ ۖ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿٣٠﴾ و سوگند به آسمان که دارای راههای گوناگون [و آراسته به زیبایی] است! (٧) که شما کافران [دربارۀ پیامبر و قرآن و قیامت] در گفتاری متناقض [و آشفته] هستید (٨) کسی را از [ایمان به] قیامت رویگردان میکنند که [با گفتارِ متناقض،] منحرفش کرده باشند (٩) دروغگویان گمانپیشه از رحمت خدا دور باشند! (١٠) هم آنانکه در گردابی عمیق از جهالت فرورفته، [و از حقایق هستی و معارف الهی بیخبرند] (١١) [همواره از روی تمسخر] میپرسند: روز جزا چه زمانی است؟ (١٢) [آن] روزی [است] که آنان را در آتش [به شدت] عذاب خواهند کرد (١٣) [به آنان میگویند:] عذابتان را بچشید! این همان است که [از روی تمسخر] شتاب در آمدنش را میخواستید (١٤) بهراستی آنانکه [از خدا اطاعت کرده و از محرّماتش] پرهیز داشتند در بهشتها و چشمهسارهایند (١٥) آنچه را پروردگارشان به آنان عطا کرده [با شوق و رغبت] میگیرند؛ زیرا همواره [در دنیا] نیکوکار بودند (١٦) [نیکوکاریشان این بود که] اندکی از شب را میخوابیدند (١٧) و سَحرگاهان به استغفار میپرداختند (١٨) و در اموالشان حقی برای سائل و محروم بود [که با رعایت شرایط لازم آن را انفاق میکردند] (١٩) در زمین برای اهل یقین نشانههایی [از قدرت و ربوبیت و حکمت خدا] است (٢٠) و [نیز] در وجود خودِ شما [نشانههایی است]، آیا [با چشم بصیرت] نظر نمیکنید؟ (٢١) رزق شما و آنچه شما را به آن وعده دادهاند در آسمان است (٢٢) پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین! که این وعدۀ حق است، همانگونه که سخنگفتنِ شما حق است [و در آن تردیدی ندارید] (٢٣) آیا خبر مهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسیده است؟ (٢٤) چون به دیدار او رفتند سلام گفتند، گفت: سلام [علیکم]. [و زیر لب گفت: شما] مردمی ناشناسید! (٢٥) پس [پنهان و بیدرنگ] بهسوی خانوادهاش رفت و گوسالهای فربه [و بریان] آورد (٢٦) و آن را نزدیک آنان برد و گفت: چرا نمیخورید؟! (٢٧) [چون دید نمیخورند] از آنان در دلش نوعی ترس احساس کرد، گفتند: نترس! و او را به [ولادت] پسربچهای دانا مژده دادند (٢٨) همسرش [چون مژده را شنید، شگفتزده] فریادی کشید، و درحالیکه [ضربه] به چهرهاش زد [رو به جمع آورد و] گفت: پیرزنی نازا [و فرزند]!؟ (٢٩) گفتند: پروردگارت چنین مژدهای داده، او به همۀ امور حکیم و داناست (٣٠)