سلام میکنم خدمت خانمها، آقایان. جمعهتان بخیر باشد انشاءالله، بهارتان مبارک و خوشحالیم که امروز هم همراه شما هستیم و در کنار شما. انشاءالله این لحظات و دقایقی که در کنار هم هستیم تمام توجهمان معطوف آن کسی بشود که سالهاست چشم به راه آمدنش هستیم. امروز هم از امام زمانمان خواهیم گفت، با حضور حاج آقای سعیدی عزیز که کلی هم دلتنگشان بودیم. سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام سعیدی: سلام علیکم و رحمه الله. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». بنده هم عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما و همهی بینندگان عزیزمان. انشاءالله که توفیق بندگی و اطاعت خداوند را در همهی احوال زندگی داشته باشیم و انشاءالله که خداوند ما را نسبت به حضرات اهل بیت علیهم السلام، خاصه امام زمانمان، عاشق، عارف و عامل قرار بدهد. شریعتی: الهی آمین. سال نو شما مبارک باشد انشاءالله. حجت الاسلام سعیدی: انشاءاله پربرکت باشد، خیر از زندگیهایتان و خیر از سال نو و خیر از ایام ببینید انشاءالله. شریعتی: انشاءالله. به شما، خانوادهی محترم، تبریک میگویم و خوشحالم که در سال جدید شما را خلاصه در این دید و بازدیدهای عید یک اتفاق خوشایندی که امسال در سمت خدا افتاده است این است که کارشناسهایی که مدتها بود ما توفیق نداشتیم خدمتشان باشیم را دعوت کردیم، قدم روی چشم ما گذاشتند و حالا الان شما مقابل من هستید. گرچه دورادور ما زیارتتان میکنیم در مشاهد مشرفه. و خوشحالیم که خوش روزی هستیم. حجت الاسلام سعیدی: بزرگوارید. این هم توفیق من است اگر بتوانم انجام وظیفهای بکنم. و خوش به سعادت برنامهای که نامش سمت خداست و خوش به سعادت برنامهای که در آن از امام زمان (عج) صحبت بشود. شریعتی: حاج آقای سعیدی خیلی دوست داشتنی، خیلی خوش اخلاق، درجه یک، و خیلی خوشحالیم که ده جز آخر قرآن کریم در فضای مجازی با نکات لطیفی که حاج آقای سعیدی میفرمایند در فضای مجازی بارگذاری میشود. دوستان میتوانند مراجعه کنند، استفاده بکنند، از بیان ایشان بهرهمند بشوند. امروز ببینیم برای ما چه به ارمغان آوردند و بناست چه نکاتی را بشنویم انشاءالله. حجت الاسلام سعیدی: باز هم این شیرینترین یاد و شیواترین سخن و زیباترین سخن، باز هم یاد حضرت حجت، باز هم آن بهار روزگار و باز هم آن کسی که گفت با حلوا حلوا گفتن هم دهان انسان شیرین میشود، با یاد او. جنس ذکرش از جنس ذکر خداست که «عَلی بِذِکرِ الله تَطمَئِنُ القُلوب». اصلاً مدل گفتن از حضرت حجت، شیرینی ارتباط با او، یاد او، یک مسئلهی دیگری در ذهن ما ایجاد میکند. یک مسئلهی مهمی که همین ابتدای بحث عرض بکنم که ورود میخواهیم بکنیم انشاءالله این است که عزیزان حضرت حجت را ما نگاهمان نگاه مثل پیغمبر نیست نسبت به ایشان که در دوران جاهلیت مردم این گونه نگاه میکردند. پیغمبری خواهد آمد و وقتی او میآید باید نسبت به او منعطف بود، باید دین او را پذیرفت. اینها قواعدی بود که از دین قبل از پیغمبر، دین مسیحیت و حتی دین حضرت موسی (ع) این مژدهها داده شده بود. وقتی که حضرت آمدند تکلیف این شد که به نحوی که به حضرت بگروند باشد. نه، این طور نیست. الان او هست، این جوری ما این مغالطه پیش نیاید که اگر زمان حضرت شد، حجت آمد، امامت از آن زمان شروع میشود. نه، او الان امام زمان است. تکالیفی که نسبت به امام گفتند همین الان است، من او را الان امامام میبینم. پس این مسئله اول را توجه بکنیم. ظهور مثل مسئله بعثت نیست که پیامبر و پیامبریشان و اعلام پیامبریشان آنها یک مطلب دیگر است. الان هست و امام من است و تمام تکالیفی که انشاءالله ذکر میکنیم و وظایفی که داریم همین الان موجود است. این که امام از نظر من غایب است، نه این که من غایب از او باشم، از نظر من غایب است اصلاً فرقی در امامت امام نمیکند. مثل این که ما میگوییم وصیت داشتند امیرالمومنین علی (ع) و از حیث خلافت و اینها یا موقعی که دستشان بسته بود. در هر دو صورت امام که بودند حضرت، «مُفتَرَضُ الطاعَة» که بودند به این معنا، فرض است یعنی واجب است اطاعت ایشان. به این معنا را پس دقت بکنیم راجب امام حی، امامی که نسبت به او باید انعطاف داشت. شریعتی: امام حاضر است، تویی که غایب هستی. حجت الاسلام سعیدی: چشم من توفیق دیدن ندارد. اگر من خورشید را نبینم، عبارت خودِ حضرت حجت (عج) است که من مثل خورشید پشت ابر هستم برای شما، استفاده این است، من روز را میفهمم روز است اگرچه خورشید را به چشمم نبینم. این تاثیری در روز بودن و تاثیری در استفاده از روشنایی روز ندارد، من استفاده میکنیم. 1) خود حضرت حجت میفرماید: «اَمَّ الحَوادِثُ الواقِعَه فَارجِعُوا فِیهَا اِلَی رُوَاةِ اَحادیثِنا». دقت بکنید. فعل امر است. اولاً در روزگار ما «فَارجِعُوا» مراجعه بکنید. حالا عزیزان شاید ندانند، من میدانم شما ماشاءالله ادبیات عربتان هم خیلی خوب است. یک وقت توضیح میدهم حمل بر بی ادبی به شما نباشد. «فَارجِعُوا فِیهَا اِلَی رُوَاةِ اَحادیثِنا فَإنَّهُم حُجَّتي عَلَیکُم وَ أَنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَیهُم»؛ آنها حجت من هستند برای شما، در حوادث واقعه باید به آنها مراجعه کرد. «فَارجِعُوا» فعل امر نسبت به مردم که باید به عالم دینی مراجعه بکنند. از آن سمت هم در مورد عالم دینی داریم، چگونه روشنگری و تبیین داشته باشند که اگر نباشد همین مردمی که خیلی خوب نسبت به مسائل مذهبی منعطف هستند خطا میگیرند موضوع را. ورق بزنیم در تاریخ، تبیینها وقتی نباشد رضوان خدا بر شیخ فضل الله نوری. وقتی ایشان را به شهادت میرسانند این قدر همین مردم جسارت میکنند، این قدر اتفاقات بدی میافتد، شاید بعضیهایش خارج از شأن گفتار باشند آنهایی که بخواهند مراجعه بکنند. این قدر دل آدم میسوزد. یک عالم دینی وقتی تبیین نیست، وقتی روی این الماس چراغ قوه ننداختید، چگونه برخورد میشود. وقتی تبیین میشود حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) شروع میکنند به تبیین چه اتفاقی میافتد، چقدر تغییر میکند، شناخت امام زمان. بدانم کیست، بدانم امام است. اگر این طور شناخت اتفاق نیفتاد من تکلیفی، من پشت سرش عواقبی ندارد، لوازم کاری ندارم، نمیدانم چه کار باید بکنم. نهایت امام زمانام خلاصه میشود در یک جشن، خلاصه میشود در نیمه شعبان. واقعاً همین را از ما خواستند؟ تنظیم شعائر همین است؟ یا نه، «فَارجِعُوا» یک فعل امر است، در تمام حوادث است، امام زمانام است. چرا میگوییم بدون امام زمان برگ از درخت بدون اجازه او نمیافتد. تمام شئون عالم به دست اوست و توجه من و سمت خدا بودن من یعنی سمت امام زمان بودن من. «قُل اِن کُنتُم تُحِبُّونَ الله فَاتَبِعُوني یُحبِبکُم الله»؛ آیه قرآن است. بگو اگر خدا دوست هستید حتماً باید من را تبعیت کنید. اصلاً تبعیت از پیغمبر مگر غیر از تبعیت از خداست، اصلاً اینها با هم متفاوت نیست به یک معنا. «فَاتَبِعُوني یُحبِبکُم الله» حالا خدا هم شما را دوست دارد. همهی اهل بیت در یک مسیر هستند، امام زمان، امام امروز من، اگر جهتگیری غیر از جهت او داشتم، اگر سمت من به غیر از سمت او بود، سمت خدا نیستم، جهت خدا را ندارم، خدایی نیستم. این یک بازتعریفی شاید از اسم برنامهی سمت خدا هم بود که این جهت گیری ما فقط جهت گیری رو به سوی خداست. «أَینَ وَجهُ اللهِ الَّذي اِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الاولیاءِ»، وجه خدا «أَینَ وَجهُ اللهِ» اشاره میکنیم به وجود نازنین حضرت حجت. کجاست؟ «أَینَ وَجهُ اللهِ الَّذي اِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الاولیاءِ». وقتی که اینها را ادبیات عرب بهتر بچهها با آن آشنا هستند. «اِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الاولیاءِ».وقتی جار و مجرور مقدم بشود اصل میرساند، یعنی فقط اولیا خدا به آن وجه نظر میکنند، فق جهتشان آن است، «اِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الاولیاءِ» نه «یَتَوَجَّهُ اِلَیه». شریعتی: هیچ راه دیگری، جهت دیگری نیست. حجت الاسلام سعیدی: من حج فلان و .... . امروز از این چیزها زیاد میشنوید. نمیدانم ... . انواع و اقسام این فرق انحرافی و از این راه به سعادت میرسید و بعضی موقعها هم تمسک میکنند راههای رو به سوی خدا و ... . به غیر از امام زمان (عج) هیچ راهی نیست، هیچ «أَینَ وَجهُ اللهِ» نیست که «یَتَوَجَّهُ الاولیاءِ»، فقط توجه به او میکنند، انحصار دارد. دعاها با سندهای محکمی به ما رسیده است. آن هم اولیا وجهشان این طوری است. یعنی غیر اینها به دیگران هم توجه میکنند ولی اولیا، آن که ولی خداست، فقط نگاهش به وجهی خداست. چیست؟ وجه خود خداست؟ نه. مضاف و مضاف الیه غیر هم است اصلاً، وجه الله دو تا است، در قرآن هم داریم. وجه را هم به صورت صورت معنا کردند، به معنی چهره، مثل وجیه که میگوییم یعنی آبرودار، کسی که چهرهاش وجاهت دارد، میپسندم، وجیه به این معنا میگویند. هم به معنی جهت و سو در فارسی مثل سوی چیزی، مثل میگوییم سمت، سو، سمت خدا، سوی خدا. یعنی میگوییم «وَجهُ الله» یعنی سمت خدا، جهت خدا. پس هم صورت شد هم جهت. این را در کتب ادبیات عرب کلمه وجه به این دو تا معنا گفته شده است. یعنی وقتی میگوییم سمت خدا و جهتگیری طرف خدا یعنی جهت گیری که از مسیر امام زمان است، مسیر دیگری را بگیریم مسیر خود ساخته است. مسیر نجات خود ساخته. شریعتی: تنها راه همین است. حجت الاسلام سعیدی: پسر حضرت نوح یک راه نجات پیشنهاد کرد که از جهت عقلی بسیار درست بود. گفت چه؟ باران دارد میآید، آب از زمین، آسمان، همه چیز دارد اتفاق میافتد، به محکمترین جا و مرتفعترین جا پناه میبرم. تمام عقلها حرف او را تصحیح میکند. به جای این که داخل کشتی بروم میروم به کوه پناه میبرم، حرفش کاملاً درست است. پس چرا هلاک شد؟ چون «اِنَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَةُ النِجاة». خدا وقتی کسی را سفینهی نجات قرار میدهد مثل حضرات اهل بیت، مثل کشتی حضرت نوح. خود کشتی حضرت نوح کجا فرود میآید؟ روی قلهی همان کوه فرود میآید، جودی که حالا نقل میکند. یعنی این به نظر تو میآید راه نجات قشنگ به نظرت میآید اما چه کسی گفته است هر چه به نظر من میآید درست است. آیا اصابت به عقل من میکند واقعاً دین خدا که دین خدا اصابت به او به شما نمیکند. من مگر چقدر تجربه دارم، چقدر علم دارم، مگر چند بار زندگی کردم که بدانم. این جا باید برای راه سعادت سبب متصل ارض و سما باشد، باید معدن علم باشد، محل جوشش علم باشد. اینها که مبنایش تجربه نیست که بگوییم امام از روی تجربه اینها را به دست آورده است. نه، علم درونی است، از جانب خداست، هدایتش از جانب خداست. اگر کسی «یَأمَنُ مَن رَکِبَها» اگر کسی سوار این کشتی شد ایمن میماند. نگاه بکنیم. آن جایی که دارد در جریانات حضرت نوح تمام زمین را آب میگیرد. اصلاً تصویر چنین چیزی در ذهن هیچ کسی نیست. و آن کشتی که آدم فکر میکند اتفاقاً فوری باید غرق بشود و موجها از بین ببرد آن نجات پیدا میکند. گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد باورم بشود نگهدار من کیست، باورم بشود خدا کیست و راه نجات را در چه قرار داده است که هم «إنَّ الحُسَین» داریم هم «إنَّ لِلحُسین» داریم. این عبارت زیبای همین کشتی نجات و چراغ هدایت را داریم. توجهام فقط به او باشد و به غیر او نگاه نکنم، به غیر او انسان در آنِ واحد نمیتواند به دو جهت صورتش را بکند. تمام اعمال و رفتارم هم باید در جهت او باشد. یک نماز میخواهم بخوانم، بگویم رکوعاش رو به قبله باشد، مثلاً سجدهاش رو به آن سمت باشد، حمدم را رو به این سمت بخوانم. نمازت باطل است. شریعتی: این اصلاً نماز نیست. حجت الاسلام سعیدی: بعدش هم چه زمان باشد، چه مکان باشد، در مسجد الحرام باشد، کنار خانهی کعبه پشت به قبله نماز بخوان، نماز باطل است. 2 هزار کیلومتر این سمتتر باشی ولی رو به قبله باش، نمازت درست است. اصلاً بعد و قرب نیست، اصلاً جهت گیری ما، من فقط جهتام رو به سوی تو باشد نمازم درست است. هیچ نزدیک و دور بودن ببینید شرط داریم در صحت نماز نزدیک کعبه باشی یا دورِ کعبه باشی. اصلاً نداریم. 2 هزار کیلومتر، 3 هزار کیلومتر، فاصله داشته باش ولی جهتات رو به سوی امام زمانات باشد، رو به سوی قبلهی عالم باشد، عجل الله تعالی فرجه الشریف. هر عبادتی از طریق امام پذیرفته است، امام ملاک است، میزان است، ما این عبارتها را داریم. میزان آن ترازو است. ترازو نه به این معنا که ما تصویر میکنیم فقط در جهان آخرت این گونه است، در دنیا هم میزان است، ملاک سنجش دنیا و آخرتمان است. بعضی از مسائل را اهل دنیا یک سری آدمها را نگاه میکنند بهبه فلانی است، ولی پیش خدا قربی ندارد. صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی. قرار بر تفاوت است. ما در مسئلهی ماه مبارک انشاءالله حالا روایتهایش خیلی روایتهای زیبایی است. حتی به روزگار حالا به خاطر آن گرسنگی و شرایطی که هست بوی دهانی که دارد برای ما شاید مشمئز کننده باشد، خوب نباشد، ولی پیش ملائکه الله خیلی بوی معطری است و آنها آن را میپذیرند. قرار نیست به شامهی دنیایی همه چیز پذیرفته بشود. میزانی که اهل بیت (ع) دارند عمل آنهاست، هدایت آنهاست، اگر عمل من منطبق بود آن وقت «فاَتَبِّعُوني» رخ میدهد، رخ داد «یُحبِبکُمُ الله» خدا دوستان دارد. شریعتی: یعنی حاج آقای سعیدی میخواهند بفرمایند که ما ناگزیریم که یک میزان و ملاک داشته باشیم، میزان ما نیستیم اهل بیت هستند. حجت الاسلام سعیدی: بله. اگر خواستیم میزان را خودمان تعبیر بکنیم یک عبارتی پیش میآید، این را حالا نمیدانم برنامههای گذشته هم عرض کردم یا نه، مثل این میشود که یکی بگوید من یک متر درست کردم. جنسش چیست؟ از کِش است. از کِش این جا میشود یک متر، این جا میشود... . ملاک نباشد. من پیر هستم یک نظر دارم، جوانم یک نظر دارم، گرسنه هستم یک نظر دارم، سیر هستم یک نظر دارم. یکی از اقوام است قبل از افطار او را برای خرید بفرست دو تا کیسه خرید میکند، بعد از افطار یک کیسه کوچک است. بنابر گرسنگی من است، جوانم، عصبانیام، پیرم، زنم، مَردم. همه چیز مثل کِش است، چه کسی متر را با کِش درست میکند، اصلاً خندهدار است. متر را با چیزی درست میکنند که کمترین انبساط و انقباض را داشته باشد و سریعترین حالت برای آن است. برای کسی که معدن علم است انقباض و انبساط در حالات او، در رکن او، تاثیر نمیگذارد. آیینهی تمام نمای خداست، هر آن چه که صحیح است پیش خدا در حسن و قبحها را او دارد نمایش میدهد، فدای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف). «الإمام واحِدُ دَهره»؛ اینها دیگر عبارتهای صریح روایتهای ماست. «لا یُدانیهِ اَحَد» هیچ کس با او قابل مقایسه نیست، اصلاً قرار نیست امام با کسی مقایسه بشود. تنها هادی است، «هُدَی لِلناسِ»، عدل قرآن است. اینها عبارتهایی است که راجع به امام (ع) میآید. باز داریم: «مَن اَرادَ الله بَدَاءُ بِکُم». خیلی قشنگ است، جامعه کبیره اصلاً شناسایی این عبارتها، عشق کردن با این عبارتها. من تمام وجودم فدای شماست، باورم میشود که بدهکار امامام هستم. یک غلامی دارد حضرت اباعبدالله (ع)، این خیلی شیرین است. حضرت شبِ آخر که قبل از شبِ عاشورا باشد حضرت همه را آزاد میکند، میگوید هر که میخواهد هر جا برود، برود. این یک عشق بازی قشنگی با اباعبدالله(ع) دارد و بماند. فردا روز شهادتش که پیش میآید آن لحظات آخر حضرت اباعبدالله میآید سرش را به دامن میگیرد، این خاکها را از صورتش کنار میزند، وقتی چشمانش به چشمان مبارک اباعبدالله (ع) میافتد یک جمله میگوید: «اَبَفَیت» آقا کارم را درست انجام دادم، وفا کردم؟! همهی نگرانیاش این است که نوکری امامش را، سربازی امامش را، درست انجام داد یا نه. همهی نگرانی یک خادم، همهی نگرانی یک کسی که ولی خودش را امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میبیند، همهی نگرانیاش باید این باشد. ما معمولاً اماممان را با این که لیست توقعاتمان را به او بدهیم، خودم را دارم میگویم، این جوری نگاه میکنیم. شریعتی: باش که کار من را راه بیندازی. حجت الاسلام سعیدی: بله، کار من را راه بیندازی. اماممان میشود مثلِ یک بانی خیر؛ بانیهای خیر چگونه میروم پیششان فلانی وضعاش بهتر است برویم پیش فلانی، فلانی کریمتر است برویم پیش فلانی. واقعاً برای این است؟! وظیفه من نسبت به امام چیست، اصلاً تعریف امام مگر این است. من نسبت به امامام که هستم، سربازش هستم یا زبانم لال سربارش هستم. یا برایش «لَنا زَینا» برایش زینت هستم، باعث افتخار امامام هستم، یا «شَیناً» باعث سرشکستگی هستم. خودم را چه تعریف کردم، امامام را شناختم، خودم را شناختم، «مَن عَرَفَ نَفسَه» خیلی مساله است، خودم در چه جایگاهی نسبت به امام هستم، متوقع هستم یا از من توقع دارند که باید یک سری کارها را چه انجام بدهم چه انجام ندهم. «مَن قَصَدَهُ تَوَجَهَ بِکُم» کسی که قصد خدا را بکند وجهاش باید رو به سوی شما باشد، «تَوَجَهَ بِکُم» به شماست، اصلاً قصد خدا را کردن بدون رو به سوی شما داشتن معنا ندارد. قصد کردن، جهت کردن است، مثل آن که قصد حج دارد یعنی جهت گیری نسبت به حج دارد، باید رو به سوی شما باشد. نمیشود آدم مسیری را برود رو به سوی دیگری باشد، در آن زمین میخورد. شما فکر کنید در خیابان ما برویم جهت مستقیم باشد، رو به سوی آن سمت نگاه کنید. یا به دیوار میخورید یا به داربست میخورید یا زمین میخورید، یک اتفاقی میافتد. آدم عاقل را میگویند در مسیری که دارد میرود روی او هم به سمت آن مسیر است. اگر کسی را در خیابان این گونه ببینی میگویی چقدر حواس پرت است، چقدر غفلت او را گرفته است، غلط دارد میرود. مگر کسی را اجازه میدهی کنارش نشسته باشی دارد رانندگی میکند صورتش را برگرداند طرف دیگری ولی مستقیم برود؟! شما به چنین کسی اجازه نمیدهید، این رانندگی را اشکال میگیرید، هلاک در چنین مسئلهای است. «تَوَجَهَ بِکُم» کسی که قصد خدا میکند فقط باید چشم رو به سوی شما باشد. در معانی الاخبار شیخ صدوق یک کتابی دارند، معانی ا لاخبار. این کتاب یک ویژگی دارد، خیلی ویژگی زیبایی هم است. اخبار را کلامی که کلام اهل بیت (ع) است را با همین ویژگی معنا میکنند، از روایات برای ترجمهی لغات استفاده میکنند. ببینید ما یک وقت سراغ لغتنامه میرویم استفاده میکنیم این لغت چه معنایی دارد، یک وقت در معنای الاخبار میگویند این وجه الله یعنی چه. خود امام پاسخ میدهد. معانی الاخبار اصلاً اسمش روی کتاب است، از شیخ صدوق. شریعتی: اخبار به معنای روایات. حجت الاسلام سعیدی: بله. و معانی کلماتی که در روایات داریم. خود امام توضیح دادند، بالاخص در تفاسیر روایی ما در معانی الاخبار زیاد استفاده میشود. یعنی یک کلمه در یک آیه است این ترجمهاش را از امام (ع) میپرسند، این آیه را چگونه معنا بکنیم. معمولاً هم مثلاً امام رضا (ع) یا بعضی از اهل بیت (ع) دارند که اول میپرسند بگویید مردم راجع به این قضیه چه میگویند، ناس. شریعتی: شما نظرتان چیست. حجت الاسلام سعیدی: بله، شما نظرتان چیست. برداشتهای شخصی که خدایی نکرده خدا نکند آن برداشتهای شخصی از قرآن اتفاق بیفتد، از کلام اهل بیت (ع) اتفاق بیفتد، «مِنَ النَّار» اگر کسی برداشت شخصی خودش را نسبت بدهد به قرآن. و اگر این اتفاق افتاد اتفاق بدی میافتد، یعنی قرآن تفسیر به رای میشود. امام باید تفسیر به رایاش خروجیاش میشود مشبه خروجیاش میشود کسانی که مجسمه هستند. اینها اصطلاحات فِرق مختلف است. کسانی هستند که، پناه بر خدا، برای خدا جسم قائل هستند. میگوید «اِلی رَبِّها ناظِرَ» یعنی به خدا نگاه میکنند، خدا جسم دارد. باور بفرمایید این برای من اتفاق افتاده است، اتفاقاً با طلبهها هم بودیم قبرستان بقیع رفته بودیم، انشاءالله خدا قسمت همهی عزیزان بکند با نابودی قاصبان حرم اهل بیت (ع). نشسته بود کنار یکی از این قبور شریف و میگفت خدا در روز قیامت دیده میشود. حالا با همان فارسی هم اصرار داشت که بگوید. بعد من شوخی میکردم، به طلبهها میگفتم بروید بگویید که مثلاً میتوانیم یک دست هم به او بزنیم، بالاخره وقتی دیده شد، جسم شد، عوارض جسمیت هم میآید دیگر، حالا دست بدهیم، حالا بیا روبوسی هم بکنیم مثلاً. مجسمه است. قرآن را بدون اهل بیت سراغش رفتی خروجیاش این میشود. وجه که داریم میگوییم، امام وجه دارد یعنی قرآن هم قابل افتراق است اهل بیت (ع) نیست. حدیث ثقلین این را به ما میرساند. قرآن میشود مزل برای تو، خدا را برایش این قدر سخیف میکنی، پناه بر خدا، یعنی از یک بچهای که یک مقدار بتواند این مسائل را درک بکند وجود مجرد را درک میکند. میگوید خدایی که این گونه است، یک عبارتهایی راجع به خداوند گفته میشود خجالت میکشم، خدا میداند خجالت میکشم. خدا سوار بر استری میشود، چه میشود، اینها عبارتهایی است که میگوید: «اِنَّ اللهَ عَلیَ العَرشِ» خدا روی تخت نشسته است. بعد وقتی حرکت میکند چون ثمین است حرکت میکند صدای رعد و برق میآید، نمیدانم آدمیان همه میترسند. وقتی سراغ قرآن میروی بخواهی ترجمهاش با کتاب بکنی همین چیزها را هم مجبوری بگویی. شریعتی: اگر خودت باشی و خودت. حجت الاسلام سعیدی: هیچ وجهی و هیچ سمت خدایی به جز سمت اهل بیت (ع) نیست، به جز امام زمان نیست. هر جا بروی سراغ قرآن کریم بروی برایت ضلالت و گمراهی دارد، به جز کلام آنها استناد بکنی هر علمی، هر فرقهای که به نظر زیبا میآید، خودش را منجی تعریف میکند، کلامش به ذهن و فکر من نجات میآید، ولی عاقبتش به شر است. و به تجربه این را دیدیم چرا ما باعث تجربهی دیگران و آیینهی عبرت دیگران بشوم، استفاده کنم، «فَعتَبِرُوا» عبرت بگیرید که به غیر از امام هیچ راه نجاتی وجود ندارد. این جا اباسلط از امام رضا (ع) میفرماید که یک حدیثی را از پیامبر اکرم (ص)، حدیث خیلی هم معروف است که هر کسی یک «لا الهَ الَّا الله» را بگوید این مطابق ثواب نظرکردن به وجه الله است. از امام رضا (ع) میپرسد این حدیث یعنی چه، نگاه کردن به وجه الله یعنی چه. در معانی الاخبار روایت این است که پاسخ امام رضا (ع) این است که اول میگوید مردم چه میگویند، مسئله سخیف را رد میکنند، مثل کلمه «لا الهَ الَّا الله» چگونه اول «لا الهَ» گفته میشود، اصلاً این بتها الهه نیست، اینهایی که شما میگویید سنگ و چوب و اینها ارزش پرستیدن ندارد، «لا الهَ» اما آن که باید بپرستید «الله» است. پس اول نفی است. نوع پاسخگویی اهل بیت همین گونه است. «ولکِن وَجهُ اللهِ اَنبیاءُ وَ رَسُولُهُ»، وجه الله وجه غیر از خداست، وجه خدا اینها هستند، جهت خدا و سمت خدا اینها هستند، حواستان باشد. «الَّذینَ بِهِم یُتَوَجَّهُ اِلَی الله»، آنهایی که «بِهِم یُتَوَجَّهُ اِلَی الله». دوباره جار و مجرور مقدم شد. فقط به وسیلهی اینها میشود آمد. راههای مختلف را در نظر نگیرید، همه انحراف است، به غیر از اهل بیت (ع) اگر بود خدا مساوی قرار میداد، اگر بود خدا میگفت یا به این راه توسل کنید یا به آن راه. اصلاً قرآن و عترت هم قابل جدا شدن نمیبیند خدا. قرآنی را قبول داریم که اهل بیت (ع) تفسیرش میکنند، نه نفس من با همهی آلودگیها بنشیند تفسیرش کند، هزار جور نفسانیت و آلودگی و ذهن ضعیف و مشوش وجود دارد، من بنشینم قرآن تفسیر کنم؟! از داخل آن چه درمیآید؟ تفاسیری که علما و بزرگان ما دارند نگاه کنید «بَحثٌ رِوائیهٌ»، کلماتی که دارند میگویند با توجه به کلام اهل بیت (ع) است نه تفسیر به رای و تفسیر به نفس باشد. به غیر از اهل بیت (ع) رفتن خطاست، «کُلُّ شَیءٍ هالِک اِلِّی وَجهَ» به جز وجههُ، نمیگوید «کُلُّ شَیءٍ هالِک اِلِّی هُو»، قرآن که دستش باز است، «کُلُّ شَیءٍ هالِک اِلِّی وَجهَ»، وجه را دارد معنا میکند امام رضا (ع). عباراتهای قرآنی را نگاه بکنید «نَحنُ وَجهُ الله» ما وجه خدا هستیم. مسیر خدا مسیر نابود شدنی نیست، سمت خدا نابود شدنی نیست، چون سمت ولی خداست و ولی خدا امروز فقط و فقط و فقط امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اگر دل بستی به دیگری و اگر جهت دیگری انتخاب کردی بلکه امروز وظیفه داری امام حی و حاضرت را از تمام معارفی که حضرات اهل بیت گفتند همه نور واحد هستند. یعنی امروز کلام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خلاف کلام امام رضا (ع) که نیست، همه نور واحد هستند. «مَن عَمِلَ بِما عَلِم» هستیم یا نه، کسی که عمل کند به آن چیزی که میداند. امروز عامل هستی یا نه از هر جهت محبتات، دلدادگیات، به چه کسی است، خودت را «اَبَوَیت» میبینی، فقط دنبال این هستم که وفا کنم به عهدم با تو، «شاهِراً سَیفِي، مُجَرِّداً قَناتِی» دوست دارم یک روز سرباز تو باشم. اینها را همه را موکول به زمان ظهور نمیکنم، امروز تو امام من هستی، من امروز رها شده و بی امام نیستم، امروز نگاه میکنی. وقتی زیارت اهل بیت (ع) میرویم میگوییم: «یَرَونَ مَقامِي وَ یَسمَعُونَ کَلامِي» افعال مضارع به کار میبریم، مخاطبمان قرار میدهیم، تو این گونه هستی. راجع به امام زمان حیمان به همین معنای مهدی فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مخاطب قرارش ندهیم. دلم باید پر بکشد برایش. این تعظیم شعائر در هیئتهای ما، در موقعیتهای مختلف، اگر این معنا خیلی مسئله تقویت شود که خدایا من او را دوست دارم، خدایا من محبتم است، «فَاتَبِعُونی» نسبت به او است، تبعیت دارم، دلدادگیام فقط برای اوست. بعد اگر این گونه شد محبت دنیا دیگر در دلت نمیآید. اگر قرار شد رأس کل خطیع ما محبت دنیا باشد، عشق و دلدادگی به دنیا باشد، میبینی در دلت جا نمیشود اصلاً دنیا، این قدر پست و کثیف میبینی چون جهتات یک جور دیگر است، داری پرواز میکنی، تو را دارند تحریک میکنند به زمینی بودن، این اصلاً برای من اشتهایی نمیآورد، من دارم پرواز میکنم، شما نمیفهمید که پرواز چه طعمی دارد، آزادی و پریدن در هوای کوی دوست چه تاثیری دارد. شما دارید من را با زمین و محبت و مال این دنیا میخواهی عبیدم کنی، عبید دنیا باشم؟! گفت: من از آن روز که در بند توام آزادم. زنده باد آن حریتی که با یاد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. امام زمان امام بعد ظهور نیست، امام زمان امام الان است. اگر بخواهم به سمتی باشم که سمت خدا باشد به غیر امام زمان نیست. «عُبِدَ الله» باورمان بشود که به واسطهی ما است که خدا پرستیده میشود، بدون امام زمان خدا پرستی معنا ندارد، بدون جهت گیری او گم کردن راه است. مگر پتپرستها میگفتند ما چه چیزی را میپرستیم؟ آنها هم میگفتند ما خدا را میپرستیم، تعریفشان از خدا چیز دیگر بود. خدا کند بت پرست نشود، خدا کند به جهت رو به سوی مهدی فاطمه انشاءالله خدا مریضیهای قلبی ما را اولاً شفا بدهد و این جهت گیری ما هم در تبیین اماممان برای دیگران، بیان بکنیم. حرف از امام زمان حرفِ غالب ما باید باشد، نه یک برنامه درست میکنم. یکی از شئون این برنامه صحبت راجع به امام زمان است. امام زمان فرعی دین ما نیست بگوییم چند شأن مختلف داریم، یکی از آن امام زمان است. نه، همهی دین ماست، «بِما عُبِدَالله» همهی عبادت الهی. اینها را دقت بکنیم، این جار و مجرورهای مقدم انحصار را میرساند، فقط به واسطهی ما خداپرستی میشود. وای به حال آن کسی که دلش از جهت او منحرف شد و خوش به سعادت آن عاشقی که جهتاش رو به سوی او رفت. بعد همهی تعاریفاش در دنیا عوض میشود. از قاسم بن الحسن میپرسند، حضرت اباعبدالله میپرسند، مرگ را چگونه میبینی؟ «اَحلي مِنَ العَسَل». اصلاً یک چیز دیگر است. من و شما میگوییم خدا نکند عمر باعزت است هر موقع از ما بپرسند آقا حرفش را نزن، برنامه را تلخ نکن. اصلاً شیرینی به نیتاش تعریف عوض میشود، محاسبات با حضرت حجت همه عوض میشود. «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِي سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل أَحیاءِ عِندَ رَبِّهِم یُرزِقُون»؛ اصلاً حق نداری حسابش کنی مرده است، زنده است، آدم شهید زنده است، تو داری غلط حساب میکنی چون مبنای محاسبهات، آن متر، آن همان کِش است، با نفسانیت همراه شده است چون قلبات نمیزند این گونه حس میکنی. چه کسی گفته است مردهاند. به این است. جهان خرم از آن است که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست نگاه به خدا، نگاه به آن سبب متصل که از او که میگوییم از چه فاصلهای فیضی به ما میرسد، از چه ناودان فیضی دارد فیض خدا به ما میرسد. اینها باورمان بشود. و اگر نگاه به او بود، جهت به او بود، «فَلا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ» خوف و حزن نیست، دیگر شجاعت است، دیگر قدرت است، دیگر امنیت است، دیگر نگاه میکنی هیچ چیزی در دنیا روی آن اثر نمیگذارد. آخرین لحظات اباعبدالله الحسین (ع) «اِلهي رِضاً بِقَضائِک»؛ استحکام را میبینی. تمام بلاها، «لا یَوم کَیُومُکَ یا اباعَبدِالله»، تمام بلاها است نگاهش رو به سوی خداست. اگر نگاهت رو به سوی امام زمانات بود جهت صورتت را برمیگرداند امام زمان، آن جایی که خواست غفلت تو را بگیرد توفیق به تو میدهد، دستت را میگیرد، مگر آنها از ما غافل هستند. دعا کنیم؟ شریعتی: بله. حجت الاسلام سعیدی: خدایا جهتمان از جهت امام زمانمان دور نشود، خدایا محبت ما را فقط منعطف به آنها دربیاور، اشک و آه و گریه و شادی و محبت و تمام شئون زندگی ما خلاصه بشود در حضرت حجت. خدایا، مردم نسبت به او فدایی ببینند. فدایی یعنی عزیزترین چیز او که جانش باشد برای او میگذارد. خدایا، «یا اَیُّهَا العَزیز مَسَّنا وَ اَهلَنا الضُر وَجِئنَا بِبِضَاعَةِ مُزجَاةِ»، ما میگوییم همان بضاعت مزجات را هم نداریم، ما فقر مطلق آمدیم. چون برادرهای حضرت یوسف یک چیزی آورده بودند، دست خور نبود ولی گفتند یک کمکی به ما بکن. ما هیچ چیزی نداریم. خود قرآن گفته است: «اَنتُمَ الفُقَراءُ اِلی الله» فقط مطلق هستیم. در این نداری خدایا، یک دارای مطلق آفریدی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ادعا داریم دوستش داریم، خدایا به محبت او ما را ببخش، به محبت او ما را در مسیرش قرار بده، هر کسی که آنهایی که دلشان این سمتی است یک وقتهایی غفلت میگیرد جهت عوض میشود خودت برگردان. و خدایا فرج آقا امام زمانمان را هر چه نزدیکتر بفرما. انشاءالله. شریعتی: الهی آمین، انشاءالله. خیلی ممنونم از توجه شما و خیلی سپاسگزارم از حاج آقای سعیدی، پرشور، پرحرارت، نکاتشان را فرمودند و استفاده کردیم. خیلی سال خوبی داشته باشید، برای ما هم دعا کنید. مشاهد مشرفه که مشرف میشوید برای ما، همهی ما، مخاطبان عزیزمان، برای همهی مردم عزیز و بزرگوار و نازنین ایران هم دعا بفرمایید. حجت الاسلام سعیدی: خدا میداند که این گونه است. من حالا بعضی موقعها ارتباط تلفنی که میگیرم ولی واقعاً آن جا که میرسم سعی میکنم بخیل نباشم. شریعتی: خدا خیرتان بدهد انشاءالله. حجت الاسلام سعیدی: چشم، اطاعت امر. شریعتی: و متشکرم از توجه و همراهی و بزرگواری تک تک مخاطبان عزیزمان. جمعهتان بخیر باشد انشاءالله. باید مشرف بشویم با ساحت نورانی قرآن کریم. صفحه 485 را دوستانمان امروز تلاوت خواهند کرد، به اتفاق بشنویم. همیشه در پناه قرآن کریم باشید و اهل بیت. تا فردا و تا سلامی دوباره.