اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1400-12-10-حجت الاسلام کاشانی -نگاهی به شخصیت والای حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از منظر قرآن و امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)

آقای شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. چه روز قشنگی است امروز مبارک همه ی شما باشد عید بزرگ مبعث، سلام می کنم خدمت عزیزانم همه ی خانم ها و آقایان که دلشان سرشار از عشق نبی مکرم اسلام است. خیلی خوش آمدید، حاج آقای کاشانی شما هم خیلی خوش آمدید عیدتون مبارک باشد ان شاءالله. حجت الاسلام کاشانی: سلام علیکم و رحمة الله، تبریک عرض می کنم به عزیزانی که اینجا هستند عرض سلام و ادب دارم. به بینندگان و شنوندگان عزیز هم عرض سلام و درود دارم. خداوند ان شاءالله به برکت مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دل های همه را به نور محمدی صلی الله علیه و آله و سلم روشن و گرم کند و در دنیا و آخرت دست ما را از دامان پر مهر حضرت کوتاه نکند. آقای شریعتی: ان شاءالله الهی آمین. اقْرَأْ بخوان هر آنچه که از او شنیده ای، مهتاب رو بگو که از آن سو چه دیده ای، افسانه بود قبل تو رویای عاشقان، تو پای عشق را به حقیقت کشیده ای، رویت سپیده ای است که شب های مکه را، خالت پرنده ای است رها در سپیده ای،

معرفی برنامه

سبحان ربنا چه صدایی شنیده ای،
دریای رحمتی و از امواج غصه ها،
سهم تمام اهل زمین را خریده ای،
گفتند از جمال تو آیینه ها به هم،
اما خودت بگو از آن محمدی که در آیینه دیده ای.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

ان شاءالله زیارت مدینه النبی نصیب تک تک شما بشود عیدتان خیلی مبارک باشد. خیلی خوشحال هستیم که در این روز بسیار بزرگ، بسیار عزیز همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای کاشانی عزیزمان ببینیم امروز برای ما چی عیدی آوردند و بناست چه نکاتی را بشنویم.
حجت الاسلام کاشانی: بسم الله الرحمن الرحیم
واقعاً سخن گفتن از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در یک جلسه بسیار مشکل است. سعی می کنم نکاتی را عرض کنم که از کلمات نورانی امیرالمؤمنین هست و آیات مبارکه ی قرآن کریم و اعتراف می کنم که در شأن رسول خدا باید امیرالمؤمنین سخن بگوید و امثال ما دیگر فعلاً برای خالی نبودن عریضه و پر کردن وقت هست که چند تا جمله عرض می کنیم. دلمان هم خیلی تنگ شده است برای مضجع شریف و نورانی پیغمبر اکرم، امیدوارم خداوند ان شاءالله با نابودی دشمنان خدا فضایی را فراهم کند که ان شاءالله مسلمین، شیعیان، بی دردسر بتوانند به زیارت قبر مبارک پیغمبر بروند و توشه بگیرند.
فرمود کسی که من را بعد از مرگم زیارت کند مانند کسی است و عین کسی است که من را در حیاتم زیارت می کند یعنی ما مشتاق هستیم، دلمان تنگ شده است برای پیغمبر اکرم خیلی هم پیغمبر اکرم غریب هستند هم در زمان حیاتشان هم بعد از حیاتشان، هم اکنون که احساس می کنیم که در چمبره ی دشمنان خدا و خلاصه عوامل کفار و مستکبرین مضجع نورانی پیغمبر اکرم الان اسیر است. خداوند ان شاءالله به برکت امام زمان صلوات الله علیه آن مضجع نورانی را برای برکت گرفتن و توشه گرفتن مسلمین آزاد کند.
آقای شریعتی: الهی آمین.
حجت الاسلام کاشانی: امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ی 147 یک عبارتی فرمودند که من نکته ی اول را از اینجا شروع می کنم. واقعیت این است که ما چی بگوییم راجع به پیغمبر، اصلاً افق دید ما کجاست؟ ما کجا را می بینیم، او کجا ما را نجات داده است، دست ما را تا کجا گرفته است؟ سخی ترین انسان وجود اگر آدمی آقای شریعتی یک گنجی به دست بیاورد این را قایم می کند صد جا مخفی می کند زیر گِل می کند، بعد رمز می نویسد کسی دستش به آن نرسد. پیغمبری که به خاطر مرتبت او، به خاطر اوج پرواز او، به خاطر عبودیت او، سر به عرش و فلک کشیده بود گنجینه ی حقیقی عالم را که دریافت کرد خاضعانه، متواضعانه بلکه با حرص و ولع، بلکه مثل کسی که نیاز دارد، مثل کسی که لازم او نیاز دارد تک تک افراد را با خبر کرد از گنجی که دارد هیچ سخی ای این کار را نمی کند که دیگران را در گنج خودش شریک کند. پیغمبر اکرم این کار را کرده است ما هم سر سفره ی گنج او که قرآن کریم است و اهل بیت مکرم ایشان مثل امام زمان که امروز در محضر ایشان هستیم به همه ی ما عطا کرده است بدون اینکه لزوماً قابلیتی باشد، لیاقتی باشد. از بدترین کفار و معاند ترین بت پرستان گرفته تا بهترین بندگان خدا همه را خواسته شریک کند منتهی خب هدایت اختیاری است.
آقای شریعتی: خدا هم همین کار را کرده است حاج آقا، یک حبیب داشت آن هم با ما تقسیم کرد.
حجت الاسلام کاشانی: بله همینطور است، ذیل آیه ی لیلة المبیت باهم گفتگو می کردیم عرض کردیم که پیغمبر یکی از کارهایی که کرد حالا الان فرمودید خاطرم آمد که خیلی برای پیغمبر سخت بود ما این را در ماجرای حضرت ابراهیم با همه ی وجود حس می کنیم که به خاطر یک امتحان الهی خداوند قربانی کردن فرزندش را ابتلا قرار داد و او هم از امتحان پیروز شد. البته خدا نخواست آن اتفاق رخ بدهد ما این را متوجه می شویم پدری از پسرش دل بکند. محبت معنوی است گاهی پیش می آید که یک نفر کسی را از فرزند نسبی خودش بیشتر دوست دارد چون به او مرتبط تر است، منصوب تر است، نزدیک تر است، هم سنخ تر است آن هم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که هم از کودکی با پیغمبر بود و هم جان جان جان پیغمبر بود، هم قرة عین خدیجه بود، نور چشم پیغمبر بود. خب پیغمبر اکرم می توانست مثلاً ماجرای حبشه فرار کند و هجرت کند ماند در مدینه همه را فرستاد و خودش ماند. سه سال شعب ابی طالب را در اوج سختی تحمل کرد نرفت، تا جایی که این رفتن هجرتی بود برای همان سخاوت، برای همان رحمت، برای رساندن به بیچارگان، به فقرا منظورم فقرا اینجا فقیران معنویت است که همه ی عالم تشنه ی معنویت است. آنجا برای اینکه بتواند برود فرمود علی جان تنها کسی که می تواند بایستد تو هستی برای اینکه اگر تو را ببینند مطمئن می شوند من هستم می دانند من تو را تنها نمی گذارم.
حالا سختی اینجاست که بالاتر از فضیلت برای امیرالمؤمنین فضیلت برای پیغمبر اکرم راحت تر بود خودش جان بدهد، خودش کشته بشود در راه خدا این کاری ندارد برای مرد خدا، مجاهد راه خدا این کاری ندارد مهم پیغمبری که امیرالمؤمنین علیه السلام که در شجاعت او وقتی می گوییم عالم مسلم و غیر مسلم و مسیحی و یهودی همه معترف هستند می فرماید من در جنگها به پیغمبر اکرم تکیه می کردم. وگرنه پیغمبر که نیازی ندارد بخواهد نعوذ بالله خوفی داشته باشد، برایش خیلی راحت تر بود که در راه خدا همان جا شهید بشود مثل پیغمبرانی که در گذشته شهید شدند. ولی آزمایش الهی برای او این بود که ای پیغمبر علی را در جای خودت، در بستر خودت بخوابان برای اینکه ببینم از علی دل میکنی و بعد هم مسیر هجرت و مسیر ادامه ی بعثت را می روی؟
خیلی برای پیغمبر سنگین بود، امام هادی علیه السلام به اینکه عرض کردم اشاره فرموده است و تشبیه کرده است به حضرت ابراهیم که تو هم از پسرت، از دار و ندارت، از نور چشمت، از علی مرتضی گذشتی. آخر آیه ی «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ خداوند می فرماید وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» خدا رئوف است به بندگانی که اجازه داد این آزمایش رخ بدهد. ای پیغمبر از علی بگذر چون خدا رأفت و رحمتش بر بندگان اقتضا کرده است که شما از خود گذشتگی کنید. خلاصه این بعثتی که هر لحظه ی این بعثت سخاوت و رحمت و تلاش و دستگیری بود به گونه ای که دیگران نه می گفتند. چون تشخیص نمی دادند اگر به کسی طلا تعارف کنی نه به شما نمی گوید پیغمبر چیزی آورده بود که طلا چیست اصلاً، جواهر چیست. ولی تشخیص نمی دادند و نمی گفت خب نفهمید ولش کن تلاش می کرد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ی 147 همان اول که در نهج البلاغه است فرمود که فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ، با عظمت ترین، با ارزش ترین چیز در دنیا طهارت توحید است و پلید ترین چیز در این عالم نجاست شرک است که ماها خیلی به این راحتی ممکن است تشخیص ندهیم یعنی اگر بگویند بالاترین فضیلت رسول خدا چیست، عبد بودن است. همه در این عالم عبد هستند منتهی عبد یک نفر و یک چیز نیستند، بنده ی خیلی چیزها هستند.
فرمود که خداوند پیغمبر را مبعوث کرد تا بندگان او را آزاد کند، نجات بدهد، بیرون بیاورد از پرستش بت، بت هُبَل، بت لات، بت نفس، بت شهوت، بت ریا، بت کلام دیگران، بت پول، بت مقام، بت فرزند، بت همسر، و همینطور بت ها که خداوند ان شاءالله گردن ما را از این بندهای رقیت آزاد کند ان شاءالله.
وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانَ، و از طاعت شیطان نجات بدهد. تا بشوند آزاد با چی؟ منجی ما چیست؟ بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ با آن قرآنی که بیانش کرد، تبیین کرد، روشن کرد پیغمبر وَ أَحْكَمَهُ و او را قشنگ مشخص کرد و حکمت های آن را بیان کرد.
لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ تا بنده ها خدایشان را بشناسند.
 این مقام عبودیت بالاترین فضیلتی است که برای یک انسان می شود بیان کرد. ممکن است به ما یا القاب دنیایی دکتر و مهندس و حجت الاسلام و کذا این القاب باشد برای ما یا مثلاً فرض کنید دارایی ها و این ها، ولی تمام حقیقت عالم این است که ماها خودمان حجاب هستیم بهتر است خدا لطف کند به ما که از میان برخیزیم اگر ما برخیزیم امامی که امام است عظمت او در این است که جز او بنده نیست و خداوند وقتی می خواهد گاهی ما را تنبه بدهد در سوره ی مبارکه ی یوسف می فرماید که همه ی شماها مشکل شرک دارید در مراتب. از آیه ی 103 به بعد اگر بینندگان عزیز سوره ی یوسف را یک وقتی ملاحظه بفرمایند می فرماید وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ ای پیغمبر من تو هرچی حرص داشته باشی، طمع داشته باشی، تلاش کنی، طمع مادی برای اینکه این ها را نجات بدهی بیشتر آدم ها ایمان نمی آورند، ایمان نمی آورند یعنی مستکبر هستند، حقایق روشن است ولی دنبال شهوات و خواسته ها و امیال و این ها هستند. بعد فرمود که وَمَا تَسْئلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ، تو از این ها اَجری نمی خواهی، این ها چی می توانند به تو بدهند، چی دارند که به تو بدهند؟ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ، دو آیه بعد که آیه ی 106 هست فرمود وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ اکثر که اول فرمود ایمان نمی آورند، دوباره تکرار کرد وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ اکثر این ها ایمان نمی آورند إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ آن هایی هم که ایمان می آورند مشرک هستند یعنی ایمان می آورد از بت پرستی نجات پیدا می کند حالا نفس پرست است، از نفس پرستی نجات پیدا می کند مقام پرست است. شما نگاه می کنید به یک انتخاباتی می رسد، به یک موضع قدرتی می رسد، فضای جنگ جهانی یمن، جنگهای اخیر را نگاه کنید مدام همه دنبال این هستند که موقعیت رُبوبی برای خودشان بسازند، قدرت بسازند. یا مثلاً شما راجع به من چی گفتید؟ الان مردم فکر می کنند من کی هستم، مدام دنبال یک چیزی است، فرمود ایمان نمی آورند آن هایی هم که ایمان می آورند مشرک هستند. خیلی روشن است که این هایی که ایمان می آورند مشرک هستند دیگر بت پرست نیستند، مسلمان محسوب می شوند ولی هنوز تا طهارت توحید فاصله دارند. کی می تواند ما را تطهیر کند؟ کی می تواند بوی عَفن، بوی لَجن عذر می خواهم شرک و مراتب آن را بفهمد؟ کسی نمی فهمد. مگر اینکه یک نبی بیاید و بخواهد ما را پاک کند، پاک پاک.
آقای شریعتی: و برسی به آنجایی که بگویی که من از آن روز که در بند توأم آزادم.
حجت الاسلام کاشانی: احسنت، یا مادر حضرت مریم وقتی خواست فرزندش را معتکف بیت کند گفت رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا خدایا من می خواهم این بچه ای که در رحم من هست برای تو آزاد کنم، آزاد کنم می شود بنده ی تو در خانه ی تو عبادت کند و کار کند تا آزاد بشود. کسی آزاد نیست، آدم ها درگیر هستند یک کلام مثلاً سر یک چهارراه یک چیزی به طرف می گویی چهار تا چیز جواب بدهد و تا شب هم اعصاب او خورد است چرا؟ چون خیال می کند به من ضرر زد، آنی که عبد خداست فقط خدا می تواند کسی نمی تواند به من ضرر بزند مگر اینکه نَستجیروا بالله خدا بخواهد، نفع هم کسی نمی تواند به من برساند. کی چیزی می تواند به من بدهد؟ جز خدا، این را کسی درک نمی کند. شاید تئوری های آن را الان بعد از 1400 سال سر سفره ی قرآن و فرمایشات پیغمبر اکرم یک چیزهایی ما بدانیم ولی اگر من درگیر شرک هستم، اگر من دارم درس توحید در حوزه یا دانشگاه می دهم ولی اول المشرکین هستم در نفس پرستی، فلانی چطوری می گوید و، خدا امام را رحمت کند که می فرمود علم توحید گاهی خودش حجاب است. این را کی تشخیص می دهد؟ من؟ من که تشخیص نمی دهم، می فرمود وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ واضح است که اینجا معصومان جدا هستند اما خداوند بعد از آن می فرماید که دو آیه بعد قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ بگو این راهی است که من میروم و به سمت خدا دعوت می کنم عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي من و کسانی که از من تبعیت می کنند ما مسیرمان عَلَى بَصِيرَةٍ می شود آمده ما را پاک کند، آمده ما را از لوس وجود شرک، از لوس اینکه من بنده ی صد صاحب باشم نجاتم بده وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ خداوند از روی غیرتش را پیغمبر را با اینکه روشن بود پیغمبر جز گروه بالا نبود فرمود بگو که وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ من مشرک نیستم، من پاک هستم، عبد هستم. این مقام عبودیت پیغمبر اکرم.
آقای شریعتی: که أَشـْهـَدُ أَنَّ مـُحـَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ می گویند.
حجت الاسلام کاشانی: آیات قرآن را ملاحظه کنیم که اگر همین امروز پیغمبر اکرم عنایت کند و ما قدری غبار بردگی بت های متعدد مادی و معنوی ما را نجات بدهد چشممان باز می شود.
خدا می فرماید که «اِنَّ عِبادی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطانٌ» ای شیطان بنده های من اگر باشند تو اصلاً تسلطی به این ها نداری، تو کاری با این ها نمی توانی بکنی. و شیطان وقتی آن معامله ای که می خواست با خدا بکند که گفت قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ خودش وسط دعوا گفت عباد مخلص تو را کاری نمی توانم بکنم.
آقای شریعتی: کاری از دستم بر نمی آید.
حجت الاسلام کاشانی: بله، یعنی کسی که پاک شده است، غرائز نفسانی او از بین رفته است این بت پرستی که مرحله ی یک آن هست او دیگر آن وقت بنده ی خدا می شود، او تازه نور پیدا می کند، او به گنج می رسد، چشم او باز می شود، دلش و دارایی و داشته هایش، علمش، فضائل او، سجایای او همه رُبوبی می شود این است که ارزشمند می شود.
لذا وقتی امیرالمؤمنین را می دیدند گاهی به اشتباه می گفتند تو خدایی چون اوصاف خدا می دیدند، آینه ی خدا شده بود، آیت شده بود، نشانه شده بود.
آقای شریعتی: خدایی شده بود.
حجت الاسلام کاشانی: بله، یک جوری نشانه داشت که گاهی اشتباه می گرفتند همینطور پیغمبر اکرم را. این مسیر بندگی فرد اول آن، شخص اکمل آن، شاگرد اول عالم وجود که همه به او پناه می برند وجود مبارک خاتم الانبیاء است.
ببینید در قرآن کریم خداوند وقتی می خواهد تجلیل کند مثلاً فرض کنید که جشنواره فیلم فجر است، جشنواره کتاب سال، می خواهند به یک همایش بزرگداشت یک عالم ربانی است، یک استاد چهره ی ماندگار است وقتی می خواهند صدا بزنند بیاید بالای سِن چی می گویند؟ اوصاف او را بیان می کنند.
چی می گویند آنجا؟ خداوند وقتی می خواهد بنده هایش را معرفی کند به پیغمبر ما سوره ی صاد و سوره ی قمر است این هایی که عرض می کنم. می فرماید وَاذْكُرْ عَبْدَنَا انگار که دعوت می کنیم برای رونمایی از بنده ی ما، بنده ی ما یعنی بنده ی کسی نیست چون اگر بنده ی کسی باشد بنده ی خدا دیگه نیست بنده ی شهوت بنده ی مقام هم هست، بنده ی مقام بنده ی شیطان هم هست، بنده ی شیطان بنده ی دنیا هم هست.
آقای شریعتی: رفتی دیگه رفتی.
حجت الاسلام کاشانی: بله اما اگر پاک شد بنده ی خدا شد دیگر بنده ی چیزی دیگر نیست و این آرم را وقتی به کسی بدهند که تو بنده ی خدا هستی یعنی طهارت پیدا کردی، پاکی، آزادی، حُری.
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ ای پیغمبر در این کتابت یاد کن بنده ی ما ایوب را وَاذْكُرْ عَبْدَنَا داوود بنده ی ما داوود را یاد کن.
در سوره ی قمر فرمود كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا بنده ی ما نوح را تکذیب کردند. اینجا وقتی دارد از بندگان سخن می گوید اسم بندگان را می آورد چون شما می گویی بنده ی شما یعنی کی؟وَاذْكُرْ عَبْدَنَا ای پیغمبر عبد ما را یاد کن. خب سؤال می کند مخاطب می خواهد بفهمد می گوید کی یعنی؟ خدایا کی یاد کنم؟ می فرماید داوود را، ایوب را، جای دیگر نوح را به یک تعبیری.
اما وقتی به پیغمبر می رسیم اسم نمی برد سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ نمی فرماید بِعَبْدِهِ محمد لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ.
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ پاک و منزه است خدایی که سیر شبانه داد عبدش را، از مسجد الحرام. کسی نمی پرسد چرا، چون اگر بگوید عبد می گویند عبد در عالم وجود معلم همه ی رسل خاتم الانبیاء است. و ما روز مبعث روزی است که دیدید بلا تشبیه مثلاً یک مدرسه ای قدیم ها می رفتیم کلاس ها پر جمعیت بود بعد از بچه های سال بالایی می پرسیدیم کدام معلم ویژه است می گفتند آقا فلانی. بعد ما دل تو دلمان نبود که ما در کلاس او بیفتیم. بقیه هم خوب بودند ولی یکی گل سر سبد بود. حالا مثال ندارم که اینطوری می زنم.
هر پیغمبری را خدا برای ما می فرستاد از سرمان زیاد بود و عظمت داشتند. هر وصی ای را می فرستاد از شأن ما اَجَل بودند آن ها، عظیم الشأن بودند کفایت می کرد. بلکه شاگردان خاص انبیا را هم می فرستاد کافی بود ولی روز مبعث روز بعثت گل سر سبد انبیا است یعنی خدا تکریمی که به امت آخر الزمان کرده است قابل قیاس با عالم نیست از این نبی و از آن وصی و عبد محض بود.
ما در ادبیات داریم که اگر مثلاً فرض کنید که بگوییم علامه این همه ممکن است علامه زیاد داشته باشیم ولی ما در معاصر وقتی می گوییم علامه ذهنمان علامه طباطبایی است، در فقه وقتی بگویند علامه منظور علامه ی حِلی است.
وقتی در فقه بگویند سید، سید احمد بن موسی است ابن طاووس است، وقتی در مقاتل و دعا بگویند سید، سید علی ابن طاووس است یک نفر است. شیخ در فقه شیخ طوسی، شیخ در فلسفه یک نفر شیخ الرئیس بوعلی سینا، در فقه اصول آخوند منظور آخوند خراسانی است، در فلسفه آخوند ملاصدرا است.
یعنی با اینکه این عنوان به خیلی ها می دهند ولی عنوان علی الاطلاق است اگر نگویند چه کسی مثلاً فرض کنید معاصرین اینقدر عظمت آن ها زیاد است که اگر بگویند سید منظور مرحوم آیت الله العظمی سید کاظم طباطبایی یزدی است. همینطور در فقه مثلاً شیخ انصاری به جایی رسید که اگر معاصرین بگویند شیخ منظور شیخ انصاری است.
حالا این ها عناوین اعتباری است ماها به هم می دهیم.
آقای شریعتی: ولی مدالی که خدا می دهد.
حجت الاسلام کاشانی: بله، می گوید عبد، عبد کیست؟ کسی است که آزاد ترین است عبدالله کیست؟ وجود مبارک ختمی مرتبت سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ دیگر اسم نمی برد عبد مطلق اوست یا مثلاً وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدَنَا، شک دارید در اینکه به پیغمبر عبد من نازل شده است فَأْتُوا بِسُورَةٍ قرآن بیاورید، سوره بیاورید عبد من کیست؟ پیغمبر اکرم است.
آقای شریعتی: و دیگر چیزی این ها از خودشان در واقع نداشتند دیگر.
حجت الاسلام کاشانی: همه ی عظمت این است که از خودش چیزی ندارد تا وقتی من توهم دارم از خودم چیزی دارم هیچی ندارم و لاف می زنم و کثیف هستم از لوس وجود انواع بت. او که پاک است و منزه است، مطهر است من الرَیب، من الرِجس، من العَیب او شد معلم انبیا فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ من امر دارم امروز آیه بخوانم من چی بگویم این ها کلماتی است که رسول الله یاد دادند به ما.
فرمود که خداوند فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ، هر امتی شهیدی دارد، روز قیامت به تک تک اینکه این کار را کرد، این را گفت، از ذهن او این گذشت، برای این اینکار را کرد، قصدش این بود، نیتش این بود وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا به یک معنا اینطوری فرمودند که ای پیغمبر تو هم شهید انبیایی، تو هم می گویی خدایا این يونس اینطوری کار کرد و اینطوری خدمت کرد اینطوری من شهادت می دهم بر عمل یونس. یونس آنجا گرفتار جهنم نیست مثل خیلی ها ولی برای ارتقای آن شهادت پیغمبر و ولایت پیغمبر لازم دارد. این موسی علیه السلام خدایا اینطوری شد و این طوری شد وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا ما معلم انبیا شد معلم ما.
و لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ امروز واقعاً اگر متوجه باشيم که خدا چه منتی بر سر ما گذاشته است به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی فرموده به رقص در می آییم. یعنی از دست می دهیم عنان اختیار را از خوشحالی.
اگر به یک نفر بیایند بگویند در خانه ی او را بزنند بگویند 100 هزار میلیارد تومان مال شماست کجا بیاوریم اگر او بنده دنیا باشد که حتماً همینطوری هست اصلاً مبهوت می شود گیج می شود، مثلاً فرض کنید شَتهیات می افتد و دری وری بگوید از شدت خوشحالی که 100 هزار میلیارد پول دارم و دست از پا نمی شناسد.
حالا به ما امروز روز مبعث خدا می فرماید گنج اول و آخر عالم، آبروی بهشت.
آقای شریعتی: برای همين است شاید در دعای شب مبعث می خوانیم تجلی اعظم.
حجت الاسلام کاشانی: بله، همه ی حقیقت آنچه از گنج الهی می شده در این عالم بیاید امروز آمده است. و واقعاً جا دارد که ما سر از پا نشناسیم، مبهوت بشویم.
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ، يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَأَنْذِرْ، بلند شو که باید اين ها را نجات بدهی برو انذار کن سنگینی بار اینکه خدایا من کار خودم را می کنم این ها را چیکار کنم؟ این از شدت وجدان، این از اوج محبت، این از اوج نوع دوستی، دلسوزی، اینقدر گفته شده است که ما دیگر نمی خواهیم تکرار کنیم.
آقای شریعتی: عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم.
حجت الاسلام کاشانی: بله، عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم، حَريصٌ عَلَيكُم حریص است نه برای اینکه به گنج های دنیایی مثل من برسد، زد و بند کند، حریص است برای اینکه دست دو نفر را بیشتر بگیرد. بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ امروز همه ی عالم صاحب پیدا کرد اینقدر عظمت پیدا کرد پیغمبر اکرم که وقتی از دنیا رفت زهرای اطهر سلام الله علیها امیرالمؤمنین زنده است خودش هم زنده است در مورد امام حسن و امام حسین گفت یا رسول الله من للایتام حسنم یتیم شد خب این همه عالم یتیم شد. امروز همه ی عالم پدری دارد که دلسوز دارد، پدری دارد که نجات بخش است، منجی است. و حالا نگاه کنید خیلی مطلب زیاد است راجع به پیغمبر اکرم.
آقای شریعتی: خیلی زیاد است ما تازه داریم اول بعثت هستیم.
حجت الاسلام کاشانی: بله، من اصلاً نمی دانم واقعاً کجا را بگویم.
آقای شریعتی: حالا آن شفاعت و مقام محمود و همه ی این ها دیگر بماند.
حجت الاسلام کاشانی: نمی دانم کجا را بگویم و کجا را نگویم، کدام را انتخاب کنم، سخت است چون احساس میکنم عین آن کسی که بلا تشبیه در اتاق گنج رفته است این سکه ها را می ریزد هوا من چی کارشان کنم، من میرسم به پیامبر و به امیرالمؤمنین با این همه گنج و عظمت که می بینم بابای من هم هست، منجی من هم هست، منقض من هم هست کجا را بگویم؟ کدام را بگویم؟ از این سفره ای که سرتاسر انگار یک سلف سرویسی یک منو بازی می گویند ما را ببرند که از نقطه ی دنیا، کل کره ی زمین و عالم ملکوت را سفره بیاندازند.
اینقدری که وقتی آمد محضر امیرالمؤمنین عظمت امیرالمؤمنین را که دید چه سخنرانی می کند آن هم از شجاعتش گفت یعنی تو ذهنش آمد آن پیغمبری که می گویند تویی؟ فرمود وَیهَک، انا عبدُ من عبیدِ محمد، تو چی میدانی از پیغمبر چی بوده است؟ من با افتخار عبد او هستم اینجا عبد به معنای بر ده ی او، بنده ی او همانطوری که فرمودید که من از آن روز که در بند توأم آزادم.
آقای شریعتی: گرفتارش هستم.
حجت الاسلام کاشانی: بله، تو چی داری می گویی و اتفاقاً بدش می آید همانطور که اگر به امام نسبت خدایی بدهند بدنش می لرزد می گوید چی داریم، داشته های من همه از او است، هرچی عظمت در من می بینی تجلی و تصویر و آیت او است نسبت به پیغمبر هم همینطور است.
حالا چون یک دردی در جامعه ی ما هست که،
آقای شریعتی: حاج آقا کوتاه چرا دیشب و امروز زیارت امیرالمؤمنین وارد شده است؟
حجت الاسلام کاشانی: حالا چون فرمودید این را اول عرض کنم من معتقد هستم که امروز سر سفره ی حضرت زهرا نشستیم قبلش هم با حضرت زهرا یک توسل کردم که بی بی جان آن چیزی که لازم است و صلاح می دانید از دهان ناپاک من راجع به این طُهر، طاهر، مطهر وجود مبارک پدرت شما اجازه بده. این حتماً آورده بودم که بگویم حالا این را عرض می کنم لابد این روزی ما هست.
آقای شریعتی: به دلم افتاد یک دفعه.
حجت الاسلام کاشانی: بله، امیرالمؤمنینی که شاهد وحی است، اصلاً امروز می خواستم راجع به آیه ی سوره ی رعد صحبت کنم ترسیدم بحث مشکل بشود که اصلاً وقتی به پیغمبر کفار می گویند که از کجا بفهمیم که خدا تو را فرستاده و به گزاف نمی گویی من رسول هستم قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ خدا کفایت می کند شهادت بدهد.
در آیه ی 166 سوره ی نساء فرمود که لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ این قرآنی که نازل کرده است شهادت داده است که تو پیغمبری. قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ خدا کافی است برای اینکه گواه باشد.
حالا کنار خدا کافی است که شهادت خدا برهانی و قطعی است، دقیق است، معصومانه است، بی خطاست، چیز دیگری نباید گفت قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ. بعد می فرماید وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابَ مفسران کمر شکستند.
قُلْ كَفَى بگو کافی است کنار کافی دیگر چیست پس این شهادت دوم هم باید کافی باشد، برهانی باشد، معصومانه باشد، کیست که می تواند شهادت بدهد این کتاب کتابِ خداست و این رسول از طرف خداست؟ یکی مثل من ادعا کند که می گویند عصمت نداری، تو از کجا فهمیدی؟ اصلاً تو خودت به خودت مطمئنی چطوری مطمئن شدی؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم آیت نبوت است هم وزیر است، هم شریک امر رسالت است.
آقای شریعتی: و هم شهید و شاهد است.
حجت الاسلام کاشانی: بله، هم هارون این موسی است. یک آیه ای داریم در قرآن کریم سرمست کننده است. در سوره ی مبارکه ی شعراست. ببینید وقتی حضرت هارون من چون فرصت نیست تلخیص می کنم یعنی بحث خیلی مفصل است.
وقتی حضرت هارون موسی علیه السلام نبی شدند خداوند فرمود برو سراغ فرعون گفت خدایا من یک چیزهایی می خواهم از شرح صدر و این ها بگیرید تا برادرم، وزیرم، از اهلم پشتم به او گرم باشد، شریک امر رسالت من باشد از این به بعد آیات سوره ی طه را که نگاه کنند عزیزان خدا دیگر نمی فرماید اِذهَب ای موسی برو می فرماید اِذهَبا شما دوتا بروید، اولی شما دوتا بگویید، شما دوتا بیایید، دیگر دوتایی شد چرا؟ چون هم هارون نبی بود و مبلغ هم موسی.
حالا در موضوع حضرت علی امیرالمؤمنین نبی نیست ولی مبلغ هست، ادای دین پیغمبر می کند.
خودش هم فرمود که تو منزلت هارون را داری، منصب نبوت نداری. آنجا رفتند پیش فرعون گفتند فقولا انا رسولا ربک بگویید ما دوتا رسول هستیم.
بعد در سوره ی شعرا خدا یک رونمایی کرده است از هارون که بیچاره کننده است. اینجا می فرماید بگو ما دوتا رسول هستیم بدانید هارون است و موسی اما این دوتا، دوتا رسول هستند یعنی دو چيز می گویند، دو حقیقتاً از دو منشأ هستند نه اصلاً چنان هارون محو در موسی است، حرکات او، سَکنات او، اراده ی او، مشیت او که حضرت موسی یک جایی  در قرآن هست که عرض کرد خدایا رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِی، خدایا مردم هر کاری بکنند که من مالک نفس آن ها نیستم آن ها اختیار دارند آنجا گناه کنند من مالک نفس خودم و هارون هستم. یعنی هارون یک جوری بنده ی موسی است نه به معنای پرستش بنده ی موسی است به معنای اینکه مطیع محض است با اینکه خودش معصوم نبی است گفت من مالک او هستم. رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِی حالا نگاه کنید در سوره ی شعرا آیه ی شانزدهم خدا می فرماید که بروید سراغ فرعون فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ، ما دوتا خب عرب بخواهد دوتا بگوید رسولان می گوید که ن بیفتد مثل آنجا بشود رسولا رَبِّ گفت بگویید ما دوتا انا رسولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ، اصلاً دوتایی نیست این اوست، این نفس اوست.
لذا روز مبعث موسی که بشود قرآن فراموش نمی کند که روز مبعث هارون هم هست، روز مبعث رسول الله که بشود یا علی انَکَ تَسمِعُ ما اَسمَع و تَرا ما اَرا تو هم هارونی و هم نفس موسی یعنی نفس وجود ختمی مرتبت هستی و هم عصا و معجزه ای، هم شاهد بر معجزه ای. لذا شریک امر رسالتی امروز روز توست کما اینکه روز ولادت امیرالمؤمنین روز در واقع روز زیارتی وجود مبارک خاتم الانبیاء است یک حقیقت است.
و اصلاً آمد و خوش آمد، رسالت اگر پس آن قرار بود، ما عرض نکردیم امیرالمؤمنین نبی هست ها این را نخواستیم بگوییم. وقتی هر نبی می آید می فرماید که بعد از من هم نبی می آید با این حال شما نگاه کنید 40 روز، 30 روز وقتی حضرت موسی بخواهد برود کوه تور هارون الخلفنی فی قومی خدایا این هارون را خلیفه ی من قرار بده در قوم من، من نگرانم رها نمی کند. بابا مگر بچه هایش را رها می کند؟ مثلاً یک مادری بچه ی شیرخوارش را رها می کند برود؟ به کسی نمی سپارد؟ بچه نمی تواند راه برود، نمی تواند غذا بخورد ما در خطر شرک هستیم ما می توانیم راه برویم، می توانیم یک لیوان آب بخوریم ولی برای هدایت مثل آن فرزند ما ناتوان هستیم یک کسی را لازم داریم حامی لازم داریم، مراقب لازم داریم، امام لازم داریم، خلیفه لازم داریم. ما را رها می کند؟ نمی کند. لذا خداوند از همان اول یاد می کند تا آخر.
پیغمبر اکرم از همان روز اول اولین بار که رونمایی کرد فرمود کی می آید این بار را به دوش بکشد چون می داند کسی نمی تواند هم نمی آید هم مثل این می ماند که به من بگویند که کی می آید این هزار کیلو را بردارد؟ من اصلاً نمی گویم می آیم بگوید من می آیم نمی توانم بردارم.
فَأَیکمْ یؤَازِرُنِی عَلَى هَذا الْأَمْرِ عَلَى أَنْ یکونَ أَخِی، آخه کدام پهلوانی جرأت دارد بگوید من برادر پیغمبر هستم از جهت شباهت؟ چقدر باید توهم داشته باشد نیامدند. فَأَیکمْ یؤَازِرُنِی عَلَى هَذا الْأَمْرِ عَلَى أَنْ یکونَ أَخِی، الان عزیزان که فقه می خوانند وصی، من می خواهم از دنیا بروم شما وصی من باشید نگاه کنید در فقه چقدر سخت است و سنگین است. معمولاً اهل تقوا جرأت نمی کنند وصی کسی بشوند مگر اینکه شاگردی استادی به او امر کند تو وصی من باش به این راحتی دین داران قبول نمی کنند آقا من بار اعمال خودم را نمی توانم بکشم.
حالا وصایت چی؟ وصایت یک خاتم الانبیاء که تا قیامت را قرار است اداره کند.
آقای شریعتی: خاتم الانبیاء است.
حجت الاسلام کاشانی: بله، یعنی از لحظه ی خودش تا الی الابد تا وقتی که قیامت بشود بار بشریت به دوش یکی دیگر می خواهد بیفتد به این راحتی نیست خیلی بار سنگین است.
عَلی أَیکمْ یؤَازِرُنِی عَلَى هَذا الْأَمْرِ عَلَى أَنْ یکونَ أَخِی کی می آید با من مواسات کند بشود وزیر من؟ وصی من؟ اصلاً جرأت نمی کند کسی بگوید من.
وَ خَلِیفَتِی مِن بَعدی، از آن روز اول فرمود تا جای جایش تا اینکه وقتی سوره ی توبه را خواست ابلاغ کند برای اولین بار، باید یک معصومی یک پیغمبری بیان کند که دیگران را فرستاد بعد آنها را برگرداند فرمود خدا فرموده است برای اینکه روشن بشود.
کسی یک وقتی متوهم نباشد که با علی می تواند رقابت کند فرمود نه فعلا چیزی راجع به شماها نازل نشده است ولی لا يؤدي عني إلا انا اَن عليّ. یا من باید ادا کنم یا علی، لذا روز مبعث مرتبط ترین آدمی که باید به او تبریک گفت و باید به او سر خم کرد بعد از پیغمبر امیرالمؤمنین است چون از همان روز زیر بار رفت، از همان روز مسئولیت گرفت، از همان روز جهادش شروع شد. و همانطور که هارون برای موسی عَبد و در خدمت و نفس و برادر است همه چیز امیرالمؤمنین علیه السلام است.
آقای شریعتی: قسم به أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَا اللّهُ تو آمدی که بگویی علی ولی الله.
خیلی خوب آن نکته را هم می خواهید بگویید راجع به زهد پیامبر می خواستید صحبت کنید.
این روزگاری که ما در آن هستیم به چند جهت احساس فقر حتی از خود فقر بیشتر است. یک عده ای که فقر دارند خدا ان شاءالله رحم کند به مسئولان ما اگر کم کاری کنند، رحم کند به من اگر می توانم و به همسایه ام، هم محلی ام، همشهریم، هم وطنم، انسانی در روی زمین بتوانم کمک کنم و نکنم خدا به من رحم کند.
یک بخشی هم به خاطر اینکه زیاد این ها نمایش داده می شود، فضای مجازی زندگی ها را به هم نزدیک کرده است حس فقر زیاد است بیش از خود فقر. یعنی ممکن است شما 200 سال پیش را بروید نگاه کنید مردم محروم تر کلا زندگی می کردند ولی باهم، امیرالمؤمنین نرفت در دارالحکومه فرمود برای اینکه این فقیر بیاید اینجا فقرش با دیدن این در و دیوار بیشتر به او فشار می آورد. حس فقر از خود فقر بدتر است نمی خواهم بگویم الان فقر نداریم حس فقر بیشتر از فقر است.
امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی راجع به این وجود پیغمبری که ما گوشه ای عرض کردم چیزی نگفتيم راجع به او، من چه می فهمم راجع به پیامبر که بگویم بعد فرمود که فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ، تأسی کنید، پیروی کنید از نبی اطهر که اسوه ی شماست.
بعد فرمود که او شکم خالی از دنیا رفت آمدند یک روز محضر امیرالمؤمنین یک غذایی چیزی آوردند تا این را نگاه کرد دید که خیلی بودی مطبوعی دارد فرمود نمی خورم پیغمبر در این دنیا نخورد.
دیدید یک مادر مثلاً می گوید نه بچم نخورده است، بعضی از مادران شهدا را می گویند یک چیزی که بچه ی آن ها دوست داشته است نمی خوردند و اذیت می شدند حالا اینجا حب امیرالمؤمنین ببينيد که آوردند فرمود نه پیغمبر در این دنیا از این نخورده است من نمی خورم.
آن پیغمبری که آن مقام و عظمت را داشت امیرالمؤمنین می فرماید که قَضَمَ الدُّنْيَا قَضْماً از دنیا کام نگرفت، یک لقمه ی چرب برنداشت. أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْيَا كَشْحاً از همه به دنیا بی رغبت تر و راحت تر دل می کند پیغمبر بود، أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْيَا بَطْناً در این دنیا کسی شکمش مثل پیغمبر خالی نبود، مثل پیغمبر فقر ظاهری نکشید، پیغمبر پول زیاد دستش بود در راه خدا خرج می کرد یعنی انتخاب کرد مسیرش را نه اینکه امیرالمؤمنین اینجا بخواهد فقر را تجلیل کند ها ابداً، امیرالمؤمنین همه ی تلاشش را می کرد چاه می کند که به فقرا بدهد، تلاش کرد و به حکومتش فرمود حکومت من در کوفه همه زیر سقف هستند و همه آب گوارا دارند و گندم خوب برای نان دارند. نه اینکه فقر را تجلیل کند.
آقای شریعتی: برای فقر زدایی حضرت تمام تلاشش را می کرد.
حجت الاسلام کاشانی: چون فرصت نیست جمله ی آخر را می گویم، وقتی از زهد پیغمبر و چگونگی زندگی کردن ایشان و کسی که انبیا شاگرد او بودند، جبرئیل شاگردش بود، روی زمین می نشست مثل برده ها می نشست، متواضع بود، تبختر نداشت، جایی می رفتی نمی فهمیدی این پیامبر است یا شاگرد پیامبر مفصل است این خطبه ی 160 نهج البلاغه که عزیزان خودشان مطالعه کنند آخر آن اینطوری فرمود فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ آهای عقلا فکر کنید أَكْرَمَ اللَّهُ مُحَمَّداً بِذَلِكَ أَمْ أَهَانَهُ آیا خدا می خواسته با این فقری که پیامبر دچار شد که مبتلا بود به پیامبر اهانت کند؟ یا خدا پیامبر را گرامی داشته است، عزیز دردانه ی عالم وجود است.
یعنی آی کسی که فقر داری اگر بنده ی خدا هستی و تو راه خدا داری خدمت میکنی این خدا به تو اهانت نکرده است در سوره ی فجر هم هست این اهانت نیست و بعد روایت داریم خیلی قشنگ است.
می فرماید که خدا روز قیامت که می شود همه از خدا عذرخواهی می کنند، همه حسرت می خورند اشتباه کردیم، چیکار کردیم آنجا کم گذاشتیم. و به زبان مجاز در روایت گفته شده است خدا از فقرا عذرخواهی می کند که بنده های من که تعفف داشتید، عفاف داشتید، تقوا داشتید نه عین اینکه مثلا شما لیاقت نداشتید ها من خودم را برای شما نگه داشته بودم.
امیرالمؤمنین برای اینکه به فقرا بفرماید که یک وقتی که فقرتان در این دنیا که عرض کردم مسئولین باید وظیفه شان را انجام بدهند یک وقت دینتان را، یک وقت عزت نفستان را، شادابی عبادتتان را نگیرد. می فرماید پیغمبر از منو و شما سخت تر زندگی می کرد.
آقای شریعتی: خیلی خوب آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم.
خیلی سپاسگزارم از لطف و عنایت و نگاه مهربان شما مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم.
برای قربانی ماه شعبان عزیزانمان می توانند اقدام بکنند دوستان زیرنویس کردند همان راه های همیشگی هم به کانال ما در سروش و ایتا هم به سایت ما و هم با شماره گیری *780*3131# دیگه این شماره آشنایی است برای تک تک عزیزانمان.
صفحه 461 را آیات نورانی سوره ی مبارکه ی زمر را امروز بشنویم و تلاوت کنیم ثواب آن را هم هدیه کنیم به روح بلند امیرالمؤمنین و نبی مکرم اسلام برمی گردیم با احترام همراه شما و در کنار شما.
بفرمایید خواهش می کنم.
صفحه461 قرآن کریم
آقای شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
در ایام ولادت امیرالمؤمنین دوستان می دانند ما وعده کردیم که به 110 نفر از نوجوانان عزیز با امضای کارشناسان عزیز یک جلد نهج البلاغه هدیه بدهیم.
اسامی این عزیزان در کانال ما در ایتا هست دوستان می توانند مراجعه کنند. برای عضویت در کانال ایتا هم عزیزان می توانند عدد 8 را به نام امام رضا به 30001515 پیامک کنید، آدرس کانال می آید و دوستان می توانند مراجعه کنند عضو بشوند و این اسامی را آنجا ببینند درخواست ها خیلی زیاد بود. ولی امروز به مناسبت عید بزرگ مبعث به 140 نفر از مخاطبان عزیزمان که کافی است بروند به سایت ما.
جزئیات این اهدای 140 نهج البلاغه به مناسبت امروز در کانال ما در ایتا هست عزیزان می توانند مراجعه کنند.
حالا حسن ختام برنامه ی امروز ما هم امضای این کتاب ها و نهج البلاغه ها توسط حاج آقای کاشانی و حاج آقای حسینی قمی و حاج آقای عاملی هست که دعوت می کنم ببینید.
حسن ختام فرمایشات حاج آقای کاشانی را بشنویم.
حجت الاسلام کاشانی: بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی کوتاه امیدوارم ان شاءالله عزیزانمان امروز زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مفاتیح بخوانند یک جای آن می گوییم خدایا زمان حیات پیغمبر در قرآن فرمودید گنه کاران به پیغمبر پناه می بردند و پیغمبر استغفار می کرد. ما دستمان کوتاه است ولی پیغمبر حافظ ما است همین امروز به برکت پیغمبر خدایا این ماه رجب را ماه تطهیر ما از گناهان و مراتب شرک قرار بده، ما را مهیای شب های قدر و ظهور حضرت حجت صلوات الله علیه بگردان.
آقای شریعتی: الهی آمین، خیلی از شما ممنون و متشکرم خیلی سپاسگزارم از لطف و عنایت شما امروز بر همه ی شما مبارک باشد. ان شاءالله در حق نبی مکرم اسلام رحمة للعالمین هر چه خیر و برکت است به سمت شما و خانه های شما سرازیر بشود.
اهدای این نهج البلاغه ها را عزیزان خواهند دید تا فردا و سلامی دوباره باز هم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
متشکرم از شما حاج آقای کاشانی.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها