صفحه 454 - سوره ص آیات 27 تا 42 وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿٢٧﴾ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿٢٨﴾ كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩﴾ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿٣٠﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿٣١﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿٣٢﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿٣٣﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿٣٤﴾ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿٣٥﴾ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿٣٦﴾ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿٣٧﴾ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿٣٨﴾ هَٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿٣٩﴾ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٤٠﴾ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿٤١﴾ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ ۖ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿٤٢﴾ ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دوتاست بیهوده نیافریدهایم، این [بیهوده آفریدهشدن] پندار [واهی] کافران است، پس وای بر کافران از آتش [دوزخ]! (٢٧) آیا مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام دادهاند، مانند تبهکارانِ فتنهانگیز در زمین قرار میدهیم؟ یا پرهیزکاران را چون بدکاران به حساب میآوریم؟ (٢٨) این کتابِ خجسته و پُرخیری است که آن را بر تو نازل کردهایم تا در آیاتش به نیکی اندیشه کنند، و خردمندان [در پرتوِ آن] متذکر [حقایق] شوند (٢٩) سلیمان را به داود بخشیدیم، نیکو بندهای [بود]، بهراستی بسیار بازگشتکننده [به خداوند] بود (٣٠) در پایان آن روز که اسبهای چابک و تیزرو را بر او عرضه کردند (٣١) گفت: من برای یاد خدا به شدت به اسبها محبت میورزم [؛ زیرا میخواهم در جهاد با دشمن برای اِعلای کلمۀ حق از آنها استفاده کنم. و همواره تماشاگر آنها بود] تا [از دیدهاش] پنهان شدند (٣٢) [پس از مراسم تماشای اسبها گفت:] آنها را به من بازگردانید. و [برای نوازشِ آنها] به دستکشیدن به ساقها و گردنها[یشان] پرداخت (٣٣) همانا سلیمان را [با فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] جسدی [بیجان از فرزندش] را بر تختش انداختیم، او [در این حادثه با توجه و اخلاص به خداوند] روی آورد (٣٤) گفت: پروردگارا! مرا بیامرز، و حکومتی به من ببخش که پس از من سزاوار هیچکس نباشد، یقیناً تو بسیار بخشندهای (٣٥) [با اجابتِ دعایش،] باد را برای او به کار گرفتیم که هرجا میخواست به فرمانش با ملایمت و آرامی جریان مییافت (٣٦) و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [رامِ او ساختیم] (٣٧) و دیگر شیاطین متمرد را که در قید و بندها بسته بودند [مسخّر فرمانش کردیم تا به اهدافش خدمت کنند] (٣٨) [به او گفتیم:] این [حکومت بینظیر] عطای ماست، [به هرکس میخواهی] بخششکن! و [از هرکس لازم میدانی] دریغورز، که [در این زمینه] حسابی [بر تو] نیست (٣٩) او نزد ما دارای منزلتی ویژه و سرانجامی نیکوست (٤٠) بندۀ ما ایوب را به یاد آر، زمانی که پروردگارش را ندا داد که: شیطان به من رنج و شکنجه رسانده [و برای اینکه از رحمت و لطف تو دلسردم کند مرا وسوسه و ملامت میکند]. (٤١) [به او گفتیم:] پایت را [به زمین] بکوب [تا آبی پدید آید. چون پدید آمد گفتیم:] این آبی برای شستوشوست [و] سرد و نوشیدنی [است] (٤٢)