اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1400-10-06-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد -شرح دعای 31 صحیفه سجادیه (فضیلت توبه) و نکاتی پیرامون معرفت نفس

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام میکنم خدمت عزیزانم، خانمها و آقایان، خیلی خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. انشاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. خیلی خوشحال هستیم که همراه شما هستیم و در کنارتان. به همه مخاطبانی که تکرار این برنامه را از شبکه افق میبینند، شنوندههای خوب رادیو معارف هم سلام میکنم و تمام دوستان و عزیزان در هر کجای این کره پهناور خاکی که هستند خوشحال هستیم که در این لحظات و دقایق مهمان لحظات ناب و نورانی شما هستیم و در محضر و معیت عزیز دل ما حاج آقای فرحزاد. سلام علیکم خیلی خوش آمدید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله. خدمت شما عزیز من و همه بینندگان عزیز و مهربان عرض سلام داریم و بهترینها را برای همه عزیزان آرزو میکنیم. انشاءالله که خدای متعال باران معنوی و مادی را بر سر همه ملتها و ملت ما بباراند و سال پر خیر و برکتی تا پایان سال باشد و دعاگوی عزیزان هستیم. انشاءالله مریضان شفای کامل خدا عنایت بفرماید و آرزو داریم رفع هم و غم و گرفتاری و گرانی و مشکلات مادی و معنوی همه اینها انشاءالله مرتفع بشود.
شریعتی: انشاءالله در این روزهای سرد زمستان دل شما گرم باشد و بهاری و سبز. با کسب اجازه از محضر پر فیض حضرت سجاد (ع) وارد دعای سی و یکم صحیفه نورانی سجادیه میشویم. بخشی از آن را با موضوع استغفار شنیدیم «استغفر الله من جمیع ما کره الله»
حجت الاسلام فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. در فراز دیگر از دعای سی و یکم حضرت عرضه میدارد «اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِي طَاعَتِكَ نِيَّتِي‏» خدایا تو تثبیت کن در طاعت و بندگی خود نیت من را. این ثبت در دعا خیلی آمده است. «ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك‏» «ثبت ایمانی دینی» اینها که بدانیم که منهای کمک خدا محال است. این آیه مبارکه به این تعبیر شاید نداشته باشیم خیلی محکم و قرص است. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً» (نور/21) هم احد مطلق دارد، هم ابدا. هر کسی بخواهد طاعت کند یا ترک گناه کند، کار خوبی کند یا شری را ترک کند منهای کمک خدا، فضل خدا، رحمت خدا، احداً، ابداً ممکن نیست. خیلی آیه قرض و محکم است ما خیلی در بعضیها در عمق آنها نمیرویم. یعنی سرسری فقط میخوانیم و رد میشویم. و میگوییم خود ما همه کارها را میکنیم. خود شما منهای خدا هیچ کاری نمیتوانید بکنید باید خدا به شما کمک کند. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ» (نور/21) اگر فضل و رحمت خدا نباشد هیچ کسی، احدی نمیتواند خود را پاک کند. «ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً» (نور/21) اصلاً خدا این جوری قرار داده است که ما نیاز خود را درک کنیم. بدانیم که تنهایی نمیتوانیم و برویم و از او کمک بگیریم. لذا حضرت میگوید در طاعت خود نیت من را تو ثبیت کن. «وَ أَحْكِمْ فِي عِبَادَتِكَ بَصِيرَتِي‏» عبادت منهای بصیرت فایده ندارد. یعنی من اگر معرفت به خدا، به پیامبر و به امام نداشته باشم، امام خود را نمیشناسم مدام شب و روز نماز بخوانم، مرگ جاهلیت است. خدایا در عبادت بصیرت من را محکم کن. «وَ وَفِّقْنِي مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَايَا عَنِّي‏» خدایا آن اعمالی که چرک و کثافت گناهها را از من میشورد و پاک میکند من را موفق بدار. یک بحث خوب بحث مکفرات است. بهترین و شاخصترین آن توبه و استغفار است. ما در روایت داریم گره گشایی از کار بندگان خدا هم گناهها را پاک میکند. خیلی از اعمال داریم. نمازهایی که درست خوانده شود. «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» (هود/114) تمام خوبی ها اثری دارد. حضرت عرضه میدارد خدایا از اعمالی که چرک گناه را پاک میکند من را موفق بدار. «وَ تَوَفَّني عَلى‏ مِلَّتِك‏» بر ملت و راه و روش خود «وَ مِلَّةِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلامُ إِذا تَوَفَّيْتَني‏» وقتی هم که از دنیا میروند بر ملت تو و پیامبر تو باشم. این نکته مهمی است که ما زیر پرچم چه کسی هستیم. سنگ چه کسی را به سینه میزنیم. اینهایی که به طاغوتها متمسک میشوند یا الگوی آنها شرق یا غرب است، در واقع روش و سبک زندگی و بندگی آنها با آنها تطبیق میکند ما خیلی باید مواظب باشیم. لذا این که بر ملت خدا باشیم، بر ملت چهارده معصوم باشیم پافشاری شده است. ما چندین نکته در مورد توبه و استغفار گفتیم. گفتیم توبه واجب فوری است، لطف خدا است. 10 ـ 15 تا گناه شمردیم که شدیدترین گناهها است. که یکی از آن شدیدترین گناهها یأس و ناامیدی از رحمت و آمرزش خدای متعال است. ما روایات فراوان و آیاتی داریم که یکی از بهترین راه حل برای برطرف شدن مشکلات و ناهمواریها و ناهنجاریها و سختیها و رسیدن سریع و آسان برای حل معضلات و مشکلات اقتصادی، معنوی، روحی و جسمی توبه و استغفار است و آرامشی که بشریت دنبال آن است. یکی از بهترین چیزهایی که به انسان آرامش میدهد و از معضلات حل میکند توبه و استغفار است. بار گناه روح و جان انسان را سنگین میکند. موانع ایجاد میکند. نمیتوانید پرواز کنید. ولی وقتی من حق پدر و مادر و دوست خود را دادم خیلی راحت میخوابم، خیلی راحت آرامش دارم. پس یکی از راههای مهم رفع حل معضلات و مشکلات و ناهمواریها توبه و استغفار است. میخواهم بگویم از اوجب واجبات است. ترک گناه از انجام واجبات هم مهمتر است. مدالها و امتیازهای فراوانی که خدا برای توبه کنندگان قرار داده است. همین آیه مبارکه بس است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين‏» (بقره/222) خدا توابین را دوست دارد. تواب صیغه مبالغه است و جمع هم هست. تائب یعنی کسی که توبه میکند، تواب یعنی کسی که کثیر التوبه است. پیامبر ما از همه بیشتر استغفار میکردند. امامهای ما چه برای خود، چه برای دیگران از همه بیشتر استغفار میکردند. خود آنها یک سر و سری با خدا داشتند، آیه صریح قرآن است. «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِنات‏» (محمد/19) همیشه این طور نبوده است که برای دیگران باشد برای خود آنها هم بوده است. خدا مستغفرین، آنهایی که دائم التوبه هستند ...
یکی از چیزهایی که در دنیا مدال خیلی بالا را داریم، فرافکنی است.
شریعتی: حاضر نیستیم مسئولیت چیزی را به عهده بگیریم.
حجت الاسلام فرحزاد: یک موقع من این را عرض کردم، نکته خیلی مهمی است. یکی از بزرگان از قول مرحوم حاج احمد آقا گفته بودند که یک روز من به حضرت امام گفتم از این اولیاء الله کسی را سراغ دارید به من نشان دهید؟ ایشان در این وادی بودند. مرحوم معلم دامغانی از دوستان قدیمی حضرت امام بودند و حضرت امام فرستادند ایشان را از دامغان آورند و چند بار ملاقات کردند. در یک مریضی که امام همه را رد میکردند و نمی پذیرفتند نوه امام میگوید من بودم گفتند آقای معلم دامغانی آمده است. آقا همه را بیرون کردند. اصلاً از این رو به آن رو شدند. نوه امام میگوید تنها جایی که من مخالفت کردم، این جا بوده است، که آقا گفتند بیرون بروید من رفتم پشت پرده قایم شدم. از لای پرده میدیدم آقا وسط اتاق آمدند با ایشان معانقه کردند مدتی سکوت و بعد هم ایشان رفتند. بعد از این که ایشان رفتند امام فرمودند که هر کس میخواهد ملاقات بیاید بیاید. یعنی از این رو به آن رو شدند. امام صادق (ع) فرمود «لَمَجْلِسٌ أَجْلِسُهُ إِلَى مَنْ أَثِقُ بِهِ أَوْثَقُ فِي نَفْسِي مِنْ عبادۀ سَنَة» یعنی یک جلسه من بنشینم با کسی که آدم مومنی است از عبادت یک سال بالاتر است.
شریعتی: یک آدم جزء مطهرات بشود در تعامل و معاشرت با او تمام آلودگیها پاک شود.
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی امامی که از کارها و مریضی خسته است یک ملاقات میکند از این رو به آن رو میشود. یک امامی که به همه فیض میدهد میگوید من با یک ابوحمزه ثمالی مینشینم، به ابوحمزه ثمالی فرمودند «إِنِّي لَأَسْتَرِيحُ إِذَا رَأَيْتُك‏» جانم به قربان این شاگرد. شما یک موقع خلوت میکنید امام زمان به شما چه نمرهای میدهد؟ یعنی ما کاری کردیم مثل ابوحمزه که امام صادق میگوید من تو را میبینم دل من حال میآید. لاستریح، راحت میشوم. لذت میبرم. یک خانواده شهید این قدر فداکاری کرده است، هیچ طمعی هم از اسلام و انقلاب ندارد. در روایات داریم که من میخواهم ببینیم منزلت من پیش خدا چه قدر است، میفرماید ببینید منزلت خدا در قلب شما چه قدر است. از امام سوال کرد من چه منزلتی در نزد شما دارم، فرمود ببین من در قلب تو چه منزلتی دارم. امام حسین چه قدر قلب ما را پر کرده است. همان مقدار بدان شما هم در قلب او جا دارید. چه قدر ما شناخت داریم، چه قدر ما معرفت داریم، چه قدر توجه داریم. اینها خیلی مهم است. حاج احمد آقا یک بار به پدر بزرگوار خود میگویند از این اولیاء الله اگر کسی را دارید به من نشان دهید. امام رحمۀ الله بعد از اصرار زیاد ایشان این شعر سعدی را خواندند.
این مدعیان در طلبش بی خبرانند    آن را که خبر شد خبری باز نیامد
گفت اگر مرید و مرادی بوی خدا بدهد این طور آدمها اصلاً دنبال مرید نیستند، خوشا به حال آن مراد و خوشا به حال آن مرید. مثل ابوحمزه و امام صادق (ع). حضرت امام فرمودند که ولی خدا که نمیآید ادعا کند.
آنکه را اسرار حق آموختند     مهر کردند و دهانش دوختند
بحث ما این بود فرافکنی نکنیم. من خود را مقصر بدانم. اگر این همه بی حجابی میبینم، این همه زدگی از علما و روحانیت و اسلام میبینم، ببینم من و شما باعث نشدیم، کسان دیگر باعث نشدند، پدر و مادر باعث نشدند، مسئولین باعث نشدند. ما باعث زدگی مردم نشده باشیم.
یکی از سوالها این است، اگر یکی روزی شما از خواب بیدار شدید، مردم ایران گفتند ما شما را نمیخواهیم فرمودند احمد من برمیگردم قم در خانه مینشینم محاسبه میکنم ببینم من چه کاری کردم که مردم زده شدند. تقصیر دیگران نمیاندازد. یک نگاه به خود کرد. بحث توبه اول این است که خود را درست کنید. من توبه نکردم، خود را پاک نکردم بعد میخواهم همه را پاک کنم.
شریعتی: یک وقت گفتید من اگر خوب بشوم، خیلی خوب میشوم.
حجت الاسلام فرحزاد: خیلی جمله قشنگی است، مطابق آیات است. «علَیكُمْ أَنْفُسُكُمْ» یازده قسم، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى‏» (اعلی/14) خود را جلاء دهید. من یکی اگر خوب بشوم خیلی خوب میشود. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين‏» (بقره/222) خدا بگوید من تو را دوست دارم. خیلی حرف است. اگر خدا تو محبوب من هستی، تو را دوست دارم، من تائبین را دوست دارم. حر که آمد توبه کرد یک کلمه امام حسین از قبل او نپرسید، گفت سر خود را بالا بگیر من تو را دوست دارم. محبوب خدا و من شدی.
شریعتی: من عاشق آن لحظه ای هستم که حضرت به او میگوید « ارْفَعْ رَأْسَكَ يَا شیخ»
حجت الاسلام فرحزاد: و حتی پیاده نشد، همان سواره اجازه گرفت و رفت. نمیخواهیم محبوب خدا شویم؟ «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين‏» (بقره/222) آنهایی که دائم التوبه هستند. حاضر نیستیم بگوییم اشتباه کردیم. خدا میگوید من توابین را دوست دارم. «يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين‏» (بقره/222) متطهرین یعنی آنهایی که میخواهند پاک شوند. طاهرین نمیگوید، طاهر یعنی پاک شده است، متطهر یعنی شبیه طاهر، میخواهد پاک شود. خدا میگوید من هم توبه کنندگان و هم آنهایی که میخواهند پاک شوند را خیلی دوست دارم.
در معرفت نفس انسان خیلی پیچیده است. این فرمایش امیرالمؤمنین که «أ تزعم أنّك جرم صغير وفيك انطوى العالم الأكبر» شما فکر میکنید همین هیکل بدن و اندام هستید، عالم آسمان و زمین و هستی در وجود شما است. انسان را خدا اشرف مخلوقات خلق کرده است و از تمام ذرات عالم نسخه و شبیهی از آنها در وجود انسان گذاشته است. لایههای خیلی زیبا و جالبی دارد. از یک بزرگی سوالی کردند، پرسیدند حقیقت روح چیست؟ حقیقت قلب چیست؟ فرق روح و قلب چیست؟ و بین اینها چه نسبتی هست؟
روا دارم که در خونم نشانی     سخن از دل مگو دیگر تو دانی.
مپرس از من حدیث زلف پر چین    مجنبانید زنجیر مجانین
ای روحم به تو امیدوار     ای دلم مهرت را خریدار
به صفات دل و روح مصوف شدن خوب است    حکایت ایشان شنیدن چه سود
میگوید مهم این است که تو صفت و اخلاق دلی و روحی پیدا کنی ولی چون که شما درخواست کردید برای شما میگویم و آن این که حقیقت انسان بین دو جهان واقع شده است، یکی عالم امر و یکی عالم خلق. جهان آفرینش از دو عالم خلق شده است، یکی عالم امر که صفا و حقیقت و نور و وصل و خوشی است، دیگری عالم خلق، عالم بعد، هجران و تدریجی و گرفتاری و درد و بیچارگی و بدبختی است. یک عالم خلق داریم. «علی له الخلق و الامر» یک عالم امر داریم. روح ما حقیقتی است از عالم امر که به همان جا بر میگردد. گوهری است از عالم امر. و نفس ما، و بدن ما و طبیعت ما حقیقتی است از عالم خلق، از عالم ماده و تکثر. اولی که روح ما است متصل به سر لطف خدا است و قائم به جمال حق. یعنی نمونه جمال و زیباییهای خدا است. دومی متصل به قهر خدا است قائل به جلال و صفات جلالیه است که عظمت و بزرگی و بگیر و ببند و قدرت است. یک روح داریم و یک نفس. روح ما به خدا و عالم امر وصل است. جسم ما هم به عالم طبیعت و نفس اماره و عالم پایین وصل است. این وسط قلب کجا است؟ میفرماید بین این دو تا قلب است. قلب وسط است که به خود ما بر میگردد. روح را خدا به خود نسبت میدهد. «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏» (حجر/29) «قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي‏» (اسراء/85) در آیات قرآن و روایات خدا روح را به خود نسبت داده است. «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏» (حجر/29) از دم خود در انسان دمیدم.
شریعتی: و همین است نکته عظمت انسان.
حجت الاسلام فرحزاد: در جاهای دیگر در آیات قرآن نفس را هم خدا به خود نسبت داده است. «وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَه‏» (آل عمران/30) خدا میگوید من از نفس خودم شما را میترسانم. «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي‏» (طه/41) خدا به خود نفسی و روحی گفته است ولی قلبی شما پیدا نمیکنید. میفرماید من در آسمان و زمین جا نمیشوم ولی در قلب مؤمن جا میشوم. ولی قلب را به خود نسبت نمیدهد. به خود روح و نفس را نسبت داده است. یک جا «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏» (حجر/29) میگوید و یک جا «وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَه‏» (آل عمران/30) میگوید. آن که به ما بر میگردد قلب ما است که نسبت آن به ما است. میگوید شما از روح قلب پرسیدید. روح یک نفخه الهی است و شش دانگ عالم امر است. نفس ما هم طبیعت، عالم دنیا و ماده است. قلب این وسط بیابین است. بین این دو عالم گیر کرده است. انسانهایی که در دنیا هستند دل خود را به کجا میدهند اگر دل خود را به روح میدهند، حالا اسم آن روح، فطرت، وجدان یا عقل میگذارید هیچ مانعی ندارد، در هر انسانی یک حقیقتی است که فطرت و پاکی و نور محض است و هیچ وقت به شما دروغ نمیگوید. یعنی در همان عمر سعد هم هست. «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات‏» (بقره/257) یعنی کفار هم نور دارند. شب تا صبح هم قدم بزند میداند حق با امام حسین است و او خیانتکار است. اگر انسان این قلب یا دل خود را با عالم روح که عالم بالاتر است پیوند زد و بیشتر عمر خود را با او گذراند موقع مردن این دو تا از هم جدا میشوند قلب ما و حقیقت ما و ذات ما به عالم روح میرود در بهشت برین، عالم امر، عالم برزخ و قیامت جاودانه با خدا خواهد بود.
شریعتی: یعنی بخش عمده آن تمایلات ما است که به کدام طرف میل داریم.
حجت الاسلام فرحزاد: پس ما یک عالم روح داریم، یک عالم نفس. بستگی دارد که در این دنیا به کدام طرف میغلتیم. افرادی که با انبیاء زندگی میکنند، مثالهایی که زدیم ابوحمزه محو در امام صادق، امام سجاد و امام باقر است، اصحاب امام حسین محو در عالم روح هستند. در عالم جسم نیستند، بستگی دارد ما در این دنیا بیشتر عمر ما، وقت ما، ذکر ما و تمایلات ما به عالم امر است، به عالم معنا است. شک نکنید موقع مرگ این دو تا از هم جدا میشوند.
شریعتی: شاید حاج آقا همین جا است که میگویند حسرت هم خوب است راه میبرد.
حجت الاسلام فرحزاد: «يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين‏» (بقره/222) یعنی حتی دوست دارید پاک شوید،
از ایشان نیستم، برگو از ایشان، پریشان نیستی، برگو پریشان.
أحبّ الصالحين و لست منهم         لعلّ اللَّه يرزقني الصلاحا
الان حسرت بخوریم خیلی بهتر از این است که روز قیامت «وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْر» (مریم/39) ولی الان جبران میکنیم. ما در دنیا بیشتر وقت و تمایلات خود را صرف عالم امر می کنیم، عالم یگانگی، بندگی خدا، اخلاص و پاکی. یا صرف تن و بدن و خوراک و پوشاک و مسکن. اینها را داریم، ولی تعلق نباید داشته باشیم. وابسته نباشیم. آنهایی که بیشتر عمر خود را صرف راه خدا و بندگی خدا کردند، حتی این بدن را هم میتوانند بکشند و ببرند. یعنی آن را نورانی و معنوی میکنند. به عالم امر مشایعت میکنند و به امر آنها میروند و آنهایی که خدای نکرده همه وجود آنها ماده و طبیعت است، ظلمت است، تاریکی است، اصلاً بویی از معنا نبرده است. برای مال دنیا خود را میکشد ولی یک نماز میخواهد بخواند میخواهد جان به عزرائیل بدهد یا اصلاً نمیخواند. اصلاً با عالم امر آشنا نیست. با عالم معنا آشنا نیست. وجدان و فطرت خود را فراموش کرده است. آنهایی که بیشتر در دنیا مشغول تنعمات دنیا و تلذذات دنیا هستند و بار معنوی خود را نمیبندند اینها موقع مردن در عالم خلع و جهنم میروند. «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس‏» (اعراف/179) خدا میگوید ما برای جهنم خیلیها را خلق کردیم بسیاری از جن و انس. «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس‏» (اعراف/179) علامت آنها چیست؟ «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها» (اعراف/179) آن قلب مشایعت روح را نمیکند. «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها» (اعراف/179) چشم دارد ولی بصیرت ندارد. پیامبر را میدید «وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُون‏» منافقین مگر پیامبر را نمیدیدند. با چشم جاهلی میدیدند ولی بصیرت نداشتند. از این چشم دل استفاده نمیکند. فقط مادیات را میفهمد. «وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها» (اعراف/179) گوش دارد، ولی ندای خدا را نمیشنود.
آواز خدا همیشه در گوش دل است  کو دل که دهد گوش به آواز او
«آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏» (اعراف/179) اینها مثل چارپایان هستند، صد رحمت به چارپایان. یک بزرگی گفته بود اگر اضل خدا نبود من دق میکردم. بلکه از چارپایان هم پایینتر هستند. «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏» (اعراف/179) از عالم روح، از معرفت خود، از معرفت خدا غافل میشوند. «يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُم‏» (محمد/12) مثل چارپایان که فقط مادیات را میفهمند، شکم و بخور و بخواب اینها هم مثل آنها هستند. «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِر» (قمر/54 و 55) ما بیشتر عمر خود را با چه کسانی مینشینیم. با چه کسانی حال میکنیم. با چه کسانی عشق میکنیم. چه چیزی را دوست داریم، با همانها محشور میشویم. ذائقه ما عوض شده است، بیاییم خود را درست کنیم. چرا از نماز لذت نمیبریم؟ چرا از قرآن لذت نمیبریم. کسی ادعا کند بعد از قرآن معتبرترین کتاب صحیفه سجادیه است دروغ نگفته است. متواتر است. شما که میگویید عاشق امام حسن و امام حسین هستید، این صحیفه سجادیه را یک بار در عمر خود خواندهاید؟54 تا دعا است. ولی من حاضر هستم وقت خود را برای مسائل بی ارزش و پوچ دنیا هزارها ساعت بگذارم. ذائقه خود را عوض کنیم، هر کجا که دل ما آن جا وابسته است و مینشینیم، و انس میگیریم یاد میکنیم و گرم میگیریم و عشق ورزی میکنیم با همانها تا ابد خواهی بود. علامه طباطبایی که واقعاً در معرفت نفس عرفان عملی، راه رفته بوده است بارها سر درس و در راه رفتن می ایستادند و مکث می کردند. می فرمودند ما برای ابدیت خلق شدیم. نه برای 40 سال، 50 سال، 70 سال دنیا. ابدیت یعنی چه؟ ابدیت را میتوانید درک کنید؟ چون نامتناهی است. ما متناهی هستیم. ابدیت یعنی شما هرگز از بین نمیروید. به این قرآن قسم انسان فانی شدنی نیست. جابه جا میشود ولی از بین نمیرود. هیچ موجودی معدوم نمیشود. ما را برای ابدیت خلق کردند. چه قدر این بلاهای دنیا هم باطل میشود. علامه طباطبایی میفرماید که این ابدیت خود را در این چند روز دنیا میسازیم. این نکته خیلی مهمتر است. که قلب ما کدام طرف میرود؟ طرف بالا میرود.
تو همی گویی مرا دل نیز هست  دل فراز عرش باشد نی به پست
در گل تیره یقیناً آب هست  لیک زان آبت نشاید آب دست
خیلی عمیق است. گفتم عمر سعد هم نور دارد، آب دارد، شمر هم دل داشته است، اما دل او آمیخته به گل بوده است. در لجنزار دنیا فرو رفته است. به خاطر ملک ری و حب ریاست امام خود را کشته است.
شریعتی: خاک سیه مباش که کسی بر مگیردد
آینه شو که خدمت آن ماهرو کنی
خدا رحمت کند علامه طباطبایی بعد از این ابدیت یک شعری هم ضمیمه آن میخواندند.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش  کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون آشی
حجت الاسلام فرحزاد: اگر من بدانم یک روزی آمدم سمت خدا خروجی ندارد یعنی کسی از این حرفها راه نمی-افتد یک ثانیه ... ما کجا هسیتم، کجای عاشورا هستیم، کجای کربلا هستیم. چه نمرهای داریم.
شریعتی: انشاءالله اهل تدبر شویم و این تلنگرها در ما اثر کند.
حجت الاسلام فرحزاد: با چه کسانی مینشینیم. بعضیها شب و روز آنها شده است فلان مسئله، چه آخر چه طور شود. پس چه زمانی با خدا مینشینید، پس چه زمانی با خدا آشتی میکنید.
شریعتی: بسیار ممنون هستم از شما. نکته های خوبی را شنیدیم. آیات را بشنویم. صفحه 397 امروز تلاوت میکنیم. آیات هفتم تا چهاردهم سوره مبارکه عنکبوت.صفحه 397 قرآن کریم
شریعتی: دوباره سلام میکنم به تک تک عزیزان. ظاهراً یک دقیقه وقت داریم، وقت در اختیار شما است و انشاءالله نکات پایانی را بشنویم.
حجت الاسلام فرحزاد: یکی از چیزهایی که خیلی میزان حسنات ما را سنگین میکند در واقع همان عالم روح را بالا میبرد، زیاد صلوات بر محمد و آل محمد فرستادن است. دوستان ما در قم زحمت کشیدند برای روضه های خانگی فاطمیه بسته فرهنگی درست کردند و آماده کردند عزیزان به سایت غدیر هم که بروند مشخصات آن هست. بسیار هدیه مناسبی است که به قیمت بسیار ارزان. یا پیامک به برنامه سمت خدا بدهند. من خواهش دارم روضه های خانگی را مقید باشند.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها