اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

صفحه 380 - سوره نمل آیات 36 تا 44

شنبه 7 مرداد

معرفی برنامه

صفحه 380 - سوره نمل آیات 36 تا 44

فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿٣٦﴾ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿٣٧﴾ قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿٣٨﴾ قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿٣٩﴾ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿٤٠﴾ قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ﴿٤١﴾ فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَٰكَذَا عَرْشُكِ ۖ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ ۚ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿٤٢﴾ وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿٤٣﴾ قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ ۗ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٤﴾

چون [فرستادۀ ملکۀ سَبا] نزد سلیمان آمد، [سلیمان به او] گفت: آیا با مالی [اندک] مرا کمک می‌دهید؟! آنچه خداوند [از ابزار مادّی و معنوی] به من عطا کرده از آنچه به شما داده بهتر است، [هدیۀ شما شادکنندۀ من نیست،] بلکه این شما هستید که با هدیۀ خود مغرورانه شادمانی می‌کنید‌ (٣٦) به‌سوی آنان بازگرد، قطعاً ما با سپاهیانی که قدرت رویارویی با آن‌ها را ندارند به‌سویشان خواهیم آمد، و با ذلت و خواری از آن‌جا بیرونشان می‌کنیم‌ (٣٧) [آن‌گاه سلیمان رو به بارگاه‌نشینانش کرد و] گفت: ای بزرگان! کدامیک از شما تخت ملکۀ سَبا را پیش از آن‌که از در تسلیم نزدم آیند برایم می‌آورد؟ (٣٨) کاردانی از جنّیانِ گفت: من آن را پیش از آن‌که از مسند خود برخیزی به نزدت می‌آورم؛ زیرا بر این کار توانا و امینم‌ (٣٩) کسی که دانشی از کتاب نزدش بود گفت: من آن را پیش از آن‌که پِلک دیده‌ات برهم بخورد به نزدت می‌آورم. [و بی‌درنگ تخت را حاضر کرد، سلیمان] وقتی تخت را نزد خود برقرار دید گفت: این از احسان پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاس‌گزارم یا ناسپاسم؟ هرکس سپاس‌گزاری کند به سود خود سپاس‌گزاری می‌کند، و آن که ناسپاسی ورزد [زیانی به خداوند نمی رسد؛ زیرا] پروردگارم بی‌نیاز و کریم است‌ (٤٠) [آن‌گاه سلیمان] گفت: تختش را [با زینت و آرایشی جدید] برایش ناشناس کنید تا ببینیم آیا [به شناختش] پی می‌برد، یا از کسانی است که به شناختش راه نمی‌برد؟ (٤١) چون [ملکۀ سَبا] آمد به او گفتند: آیا تخت تو شبیه این است؟ گفت: گویا این همان است، و ما را پیش از این [معجزه، به حقانیت و قدرت سلیمان] آگاه کرده‌اند، و [همان زمان] تسلیم شده بودیم (٤٢) چیزی را که [ملکۀ سَبا] به‌جای خداوند می‌پرستید او را از خداپرستی بازداشته بود، زیرا او از گروه کافران بود؛ (٤٣) به او گفتند: به صحنِ قصر وارد شو، چون آنجا را دید پنداشت آبی فراوان است، پس [دامن جامه] از دوساقش برکشید [که وارد آب شود]، [سلیمان] گفت: این محوطه‌ای است صاف و هموار از جنس شیشه. [ملکۀ سَبا] گفت: پروردگارا! به‌راستی من به خود ستم کردم، اینک در کنار سلیمان تسلیم خداوند یکتا پروردگار جهانیان شدم‌ (٤٤)

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها