اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1400-08-01-امتیازات پیامبر اکرم (ص) نسبت به دیگر پیامبران

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». سلام علیکم و رحمه الله. سلام می کنم خدمت عزیزانم. خانم‌ها و آقایان خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم، در کنار شما هستیم. شب میلاد رحمت للعالمین نبی مکرم اسلام بر همه تان مبارک و مهنا باشد. ان شاءالله همه مان مشمول شفاعت حضرت باشیم. بهترین ها را مثل همیشه برای تک تک‌تان آرزو می کنم. حاج آقای قرائتی سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. شریعتی: مبارک باشد ان شاءالله ایام و اعیاد و ان شاءالله در جوار شما زیارت مسجد النبی نصیب ما شود. در خدمت شما هستیم. امروز حاج آقا می خواهند از اختصاصات نبی مکرم اسلام برای ما بگویند و وظیفه ما در قبال این پدر امت، نبی رحمت، حضرت محمد (ص). دعوت می کنم تا پایان برنامه امروز با ما همراه باشید. با دل و جان بحث شما را خواهیم شنید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام قرائتی:  در این دقایقی که من در خدمت شما هستم دو بحث راجع به پیغمبر در یادداشت هایم آورده ام. یکی این که پیغمبر ما یک امتیازاتی دارد که هیچ پیغمبری ندارد، آن امتیازات را بگویم. وگرنه همه معصوم هستند، وحی بر همه نازل می شود، همه مورد استهزا کفار قرار می گرفتند و... یک مشترکاتی داریم ولی یک امتیازاتی هم  داریم. چیزهایی داریم که مثلاً پیغمبر اسلام دارد و دیگران ندارند. اول این که تنها پیغمبری است که غیر از اسمش، اسم عضوش هم  برده شده است. مثلاً داریم: (اَقِم وَجهَکَ) یعنی صورت، (اَلَم نَشرَح لَکَ صَدرَک) سینه ات، (ظَهرَکَ) کتف، (لا تَجعَل یَدَکَ) دستت، (بِلِسانِکَ) زبان، (عُنُقِکَ) گردنت، (صیابَکَ) لباست، (قریَتَکَ). آدم به یک کسی یک موقع می گوید دوستت دارم، یک وقت می گوید  قربان چشمانت، قربان گردنت، قربان دستت، قربان قلمت، قربان کتابت.
هیچ پیغمبری این گونه نخ نخ نشده است.
شریعتی: (وَ اَنتَ حِلُ بِهَذا البَلَد).
حجت الاسلام قرائتی: بد  نیست آستانه تولد حضرت رسول من 10-20 مورد را می گویم، مثل (فَبِأَي آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِبانِ).
 2) خاتم النبین است، دیگر بعد از او پیغمبری نمی آید. هم در قرآن کریم خاتم النبین آمده است هم از اختصاصات پیغمبر است. (إنَّکَ لَعلی خُلُقٍ عَظیمٍ). راجع به هیچ پیغمبری نگفته است تو(إنَّکَ لَعلی خُلُقٍ عَظیمٍ) هستی. برای هیچ پیغمبری به امتش نگفتند صلوات بفرستید، اما برای پیغمبر اسلام گفتند  صلوات بفرستید.
آیه هم داریم. آیه اش را ایرانی ها حفظ هستند گرچه بعضی ها  فکر می کنند دعا است. منتها این را بعد از نماز در مسجد می خوانند مردم فکر می کنند دعا است. (إنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِيِّ یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا  تَسلِیمًا).
یک روز ما دانشکده مدیریت زیر پل گیشا دعوت  شدیم. گفتند این ها همه دکترای مدیریت هستند. آن ها هم دانشجو هستند، جمعی هم  کارمند بودند ولی سالن پر بود. گفتم به هر آیه قرآن نگاه کنید طبق قرآن باشد. حالا ما می خواهیم به این آیه (إنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِيِّ یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا  تَسلِیماً) نگاه مدیریتی کنیم. یک مدیر چگونه می تواند از این آیه استفاده کند. گفتیم یکی از کارهای مسئولین  و مدیرها، حالا رئیس جمهور باشد، معاون اول، سفرا، استاندارها، همه ی این هایی که به یک نحوی مدیر هستند  یکی از کارهایشان این است که دستورالعمل صادر کنند. برای صدور دستور العمل اصولی هست. همه این اصول در این آیه (إنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِيِّ یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسلِیمًا) است. 1) اول این که باید دستوری که یک رئیس به زیردستانش  صادر می کند باید شفاف باشد، برفک نداشته باشد، مِن مِن نداشته باشد، قطعی باشد.
واضح و روشن  و صریح باشد. (إنَّ) یعنی حتماً، شک نکن. 2) آقای مسئول مملکت اگر می خواهی مردم گوش بدهند  خودت هم عمل کن. خدا می گوید صلوات بفرستید می گوید خودم صلوات می فرستم. (إنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ) خدا و ملائکه و بعد شروع می کند که ای مردم شما هم صلوات بفرستید. یعنی اگر می خواهی مردم  به حرفت گوش بدهند اول خودت عمل کن. 3) این آقای مسئول مملکتی  که می خواهد دستور بدهد اگر می خواهد مردم به دستورش عمل کنند بگوید کشورهای مترقی این  کار را کردند. مثلاً می خواهد بگوید  کلاه ایمنی، بگوید تمام کشورهای مترقی موتورسوارانش کلاه ایمنی دارند. همه ی ماشین سواران کشورهای پیشرفته کمربند ایمنی دارند. در کشورهای پیشرفته قطع درخت جرم است.

باید به مردم بگویید از شما بهترها عمل کردند. خدا می خواهد بگوید صلوات بفرست می گوید بشرصلوات بفرست، از تو بهتر صلوات فرستادند. از ما بهتر یعنی ملائکه، (إنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ). فرشته ها صلوات فرستادند تو نمی خواهی یک صلوات بفرستی!
 بعد هم می گوید اگر می خواهی از دستوراتت عمل کنند اسم مردم را با احترام ببر. شما اگر بچه ات را صدا زدی گفتی حسن نماز، فاطمه نماز. اگر بگویی فاطمه جان، حسن آقا. اگر می خواهی مردم به حرفت گوش بدهند اسم مردم را با احترام ببر. نمی گوید (یا ایُّهَا النّاس)، می گوید: (یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا). کلاس این بالاتر است. (یا ایُّهَا النّاس) یعنی مردم عادی، (یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا) ای کسانی که فرهیخته هستید.
دستورالعمل باید جامع باشد. نگفته: (یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا). می گوید: (یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا  تَسلِیمًا) ممکن است صلوات بفرستد ولی در عمل مخالفت کند. عکس امام خمینی  بالاسرش است ولی گوش به حرف امام خمینی نمی دهد. می گوید هم با زبانت صلوات بفرست و هم در عمل تسلیم باش، (صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا  تَسلِیمًا). یکی دیگر این که از مردم بخواهید عاشقانه عمل کنند نه این که زورکی باشد. (صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا  تَسلِیمًا) یعنی تسلیم آگاهانه، عاشقانه، دائماً. اگر می خواهی مردم به دستورالعمل رعایت کنند خودت بیشتر رعایت کن. مثلاً در یک زلزله می خواهی مردم  یک میلیون بدهند، خودت 5 میلیون، 10 میلیون، بده تا مردم یک میلیون بدهند. (یُصَلُّونَ) فعل مضارع است، فعل مضارع استمرار است. یعنی خدا و فرشته ها دائماً صلوات می فرستند.
پس ببینید این آیه که ما با نگاه دعا می بینیم ولی پای سفره نشستیم و نخ نخ کردیم چقدر پر نکته است. گاهی وقت ها در یک آیاتی مکرر شده است، منتها باید از آن استفاده کرد. آیات ساده را هم ما باید استفاده عمیق بکنیم. من در دانشگاه چند سال است نماز می خوانم، همان  جا که نماز جمعه بود. وسط هفته ما بعضی روزها می رویم. به ما گفتند قانونش این است که یک صفحه قرآن می خوانند، ما هم یک نکته از همان صفحه می گوییم. یک  روز به این آیه رسیدیم. سوره نحل، آیه 5: (وَ لَکُم فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ). ترجمه اش این است: گله میش  که صحرا می رود، گله میش که در طویله می آید خیلی قشنگ است. مردم این همه دختر قشنگ، پسر قشنگ، آبشار، گل‌ها، بلبل‌ها، این همه زیبایی است. کلمه جمال یک بار بیشتر نیست. جمیل تکرار شده است ولی جمال یک بار بیشتر نیست. در کتاب آسمانی شما یک بار کلمه جمال آمده است آن هم برای گله میش است. پیداست این دین اسلام برای چوپان ها است. برای عرب‌هایی بوده که چوپان بودند. : (وَ لَکُم فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ).
شریعتی: نشستید این را رشته رشته کردید.
حجت الاسلام قرائتی: نشستم این آیه را نوشتم، گفتم این آیه را فکر کنید. گفتم  حالا نکته این است. گله میش چه خصوصیتی دارد؟ 1) گله میش در حال حرکت است، (تُرِیحُونَ) یعنی به طویله می آید، (تَسرَحُونَ) یعنی به صحرا می رود. گله میش راکد را تعریف نکرده است، گله میشی را تعریف کرده است که در حرکت است. پس اصل حرکت است. 2) حرکت دسته جمعی؛ (تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ) با هم  می روند و با هم می آیند. 3) حرکت هدفمند. گاهی آدم حرکت می کند در خیابان ها، بازارها، پاساژها، پَرسه می زند. هدفش هم درست است، چون بعضی ها هدفشان لغو است. حرکت این حرکت درستی است، می رود که سیر بشود. به هدفش هم  می رسد. یعنی صبح که می رود غروب شکمش سیر شده است. هم هدفمند است، هم هدفش درست است، هم به هدفش می رسد. غیر از این که به هدفش می رسد ناخواسته دیگران را هم تغذیه می کند. یعنی شب به شب بازده دارد، غروب به غروب شیر می دهد. پشم و کرک و گوشت می دهد. هم بازده فوری دارد، هم بازده دراز مدت دارد. سالم می رود، سالم می آید. خوراک گرگ نمی شود. حرکتی ارزش دارد که آدم گرفتار گرگ‌های بین راه نشود، سالم برود  و سالم بیاید. حرکتش با طبیعت است؛ با طلوع به صحرا می رود و با غروب  به خانه برمی گردد. من یادم نیست، حدود 20 نکته نوشتم. جمهوری اسلامی زشت است یا زیبا؟ اگر جمهوری اسلامی زشت باشد کسی بغلش نمی کند. مثلاً بچه بود بغلش کرد تا راه بیفتد، از همان اول که متولد شد روی پای خودش است. حالا جمهوری اسلامی زشت است یا زیبا؟ جمهوری اسلامی روی پای خودش است یا وابسته؟ جمهوری اسلامی راکد  است یا متحرک؟ جمهوری اسلامی حرکتش تک روی است یا دسته جمعی؟ حرکتش هدف دارد یا بی هدف؟ هدفش ارزشی است یا غیر ارزشی؟ به هدفش می رسد یا نمی رسد؟ سالم می رود و سالم می آید یا گرفتار گرگ می شود؟ جامعه ای عزیز است که روی پای خودش باشد، جامعه ای عزیز است که در حرکت است، جامعه ای عزیز است که حرکتش طبیعی باشد.
شریعتی: هدفمند باشد، بازدهی داشته باشد.
حجت الاسلام قرائتی: بعد از جلسه بعضی ها آمدند گفتند آقای قرائتی عجب آیه ای بود. ما این آیه را می خواندیم می گفتیم اسلام چه می گوید. گله میش  به صحرا می رود، گله میش به طویله می آید قشنگ است. ما مزه ی  این را نمی چشیدیم. من  شرمنده هستم، ما نتوانستیم مزه قرآن را بچشانیم، عرضه نداشتیم. زلیخا از ما قوی تر  بود. زلیخا یوسف زنان داد  دست بریدند. ما یوسف قرآن را نشان نسل نو ندادیم که از همه ی کتاب‌ها دست بکشند. شیرینی  قرآن را نچشیدیم. در دعاها داریم که (اللهي حَلاوَةِ ذِکرِک) قرآن ذکر است. (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ). قرآن ذکر است، این قرآن شیرینی است. ما آمدیم قرآن را در یک سطح خیلی پایین گفتیم. بعضی وقت ها که با قرآن بازی کردیم. یک قرآن را چاپ کردند گفتند  چند تن است، ورق‌هایش همه فولاد است، با جرثقیل حمل  می کنند. این قرآن را چه کسی می خواهد بخواند؟! صحبت  شد یک وقتی که یک قراردادی با هنرمندان امضا کنند، هر سوره از یک چوبی باشد. مثلاً سوره والعصر از چوب انار باشد، سوره قل هو الله با چوب زیتون باشد، سوره حمد با چوب انار باشد. گفتیم حالا صد رقم درخت داریم از چوب این ها یک قرآن درست کردیم. این چه می شود؟! آخرش که چه؟! گفتند این را در یونسکو ثبت می کنیم. حالا آن جا ثبت شد، چه می شود؟! یعنی بعضی وقت ها آدم فکر می کند مردم قاطی کردند که قرآن برای چه نازل شد. یا یک بار من را یک جایی بردند جایزه بدهند، جایزه ششم، هفتم. گفتم آوردید به من جایزه بدهید به من بگویید. گفتند  کارهای قرآنی است. گفتم من خودم قرآنی هستم، ان شاءالله پژوهشگر هم هستم. به من بگویید، چرا نمی گویید. دیدم سفت نمی خواهند  بگویند من  هم شک کردم. گفتم دیگر جایزه هفتم را خودتان بدهید. گفتند یک آیه در قرآن داریم 11 قاف دارد، گفتیم هر که آیه را پیدا کرد جایزه دارد. این ها از اول تابستان تا آخر تابستان به قاف شماری رفتند. آدم باید گاهی اوقات شلاق به دست بگیرد به بعضی مسئولین فرهنگی شلاق بزند. این چه فرهنگی است! یا کسی را آوردند که حمد و قل هو الله را با یک نفس می خواند. حالا مثلاً با یک نفس خواند  ارزش است؟! قرآن چه بود، چه شد. ما زیر پل گیشا از آیه (إنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِيِّ یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا  تَسلِیمًا)، 10-20 نکته مدیریتی درآوردیم، (وَ لَکُم فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ) نکته در آوردیم. قرآن اقیانوسی است که بنده که هیچ هستم، یعنی واقعاً نسبت به امیرالمومنین به خودم نمره صفر هم بدهم زیاد است. ولی امیرالمومنین می گوید دست ما به عمق  قرآن نمی رسد، (بَحرٌ لایُدرَک قَعرٌ). علی می گوید دستش نمی رسد، ما که هیچ هستیم. روایتی داریم که خداوند دوره آخر الزمان آدم‌های محقیقی پیدا خواهند شد که تحقیقات عملی دارند خدا سوره حدید را فرستاد که برای آن ها باشد، آن ها خواهند فهمید که چیست.  یک مقداری باید قرآن را جدی تر بگیریم و مزه قرآن را بچشانیم.
(أَسري بِعَبدِهِ)، از امتیازات پیغمبر ما معراج بود. معراج رفت و برگشت، حضرت عیسی معراج رفت منتها دیگر آن جا ایستاد. طبق آیات قرآن خدا حضرت عیسی را در آسمان ها نگه داشته  است. دو جا خدا به پیغمبر می گوید به خاطر گل روی تو این کار را کردم. (فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبلَةً تَرضَاهَا) من قبله را عوض کردم که تو راضی باشی. چون پیغمبر ما اول رو به بیت المقدس که نماز می خواند به او متلک می گفتند. می گفتند شما رو به بیت المقدس نماز می خوانید، بیت المقدس قبله ما بوده است، شما دنباله رو ما هستید. معلوم می شود قرآن شما هم  دنباله تورات ما است، معلوم می شود خود پیغمبر اسلام هم دنباله رو موسی ما است، پس معلوم می شود دین اصل یهود است و مسلمان ها فتوکپی هستند. پیغمبر ناراحت شد. صحرا می آمد و اطراف آسمان را نگاه می کرد. نگاهش معنادار بود، یعنی خدایا چه کنم به من متلک می دهند. آیه نازل شد: (قَد نَری) داریم می بینیم، (تَقَلُّب وَجهِکَ فِي السَّمَاءِ) می بینیم که سرت را در  آسمان ها می گردانی. به تو متلک می گویند؟ چشم. (فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبلَةً تَرضَاهَا) یک قبله می دهیم که مستقل شوی و دیگر تابع قبله آن ها نباشی. یعنی به خاطر گل روی تو من قبله را عوض کردم. این برای دنیا است. در آخرت هم می گوید: (وَلَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضَی) آن قدر شفاعت می کنم که راضی شوی. گل روی تو در  دنیا، گل روی تو در آخرت. قبله این جا عوض شد (تَرضَاهَا)، (وَلَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضَی). در قرآن یا نوح داریم، یا عیسی داریم، یا موسی داریم، اما یااحمد و یا محمد نداریم. وقتی با کلمه (یا) خطاب می کند یا می گوید (یاایُهَا الرَسول) یا می گوید (یاایُهَا النَبي). کلمه (بِالمُومِنینَ الرَئوفُ الرَحیم) هم راجع به خداست که (بِالمُومِنینَ الرَئوفُ الرَحیم) است، هم راجع به پیغمبر. کسی که زیارت پیغمبر برود، آیه قرآن است می گوید پیغمبر آن هایی که زیارت تو می آید باید سه کار انجام دهند: 1) اول تو به آن ها سلام کن نه این که آن ها سلام کنند و تو جواب بدهی. سوره انعام، آیه 54  است. من حافظ قرآن نیستم اما گاهی یک آیه حفظ هستم. یک وقت پای تلویزیون نگویند این خودش بار غلط است ولی کل قرآن را حفظ است. نه، من متاسفانه حفظ نیستم. البته اگر کسی تیزهوش باشد حفظ قرآن یک نعمت است. منتها فشار نیارید که حتماً قرآن را حفظ کنید.
شریعتی: آن هدف نباشد.
حجت الاسلام قرائتی: چون قرآن می گوید: (فَاقرَءُ مَا تَیَسَّرَ) در قرائت قرآن گفته است (تَیَسَّر). یعنی یُسر، روان. هر چه روان شما است. یکی ممکن است خیلی تیزهوش باشد به راحتی قرآن را حفظ کند. این نعمت است.
شریعتی:  نه این که سخت بگیری، به خودت فشار بیاوری.
حجت الاسلام قرائتی: هم در قرآن داریم (بِالمُومِنینَ رَئوفٌ رَحیمٌ) راجع به خدا گفته است هم راجع به پیغمبر. کلمه (رَئوفٌ رَحیمٌ) هم صفت خدا است و هم صفت پیغمبر. البته اصلش برای خداست. (وَ ما أَرسَلناکَ إلَّا رَحمَة لِلعالَمِینَ). کلمه (رَحمَة لِلعالَمِینَ) هم  راجع به پیغمبر ما است.  عالمین یعنی همه ی هستی، یعنی پیغمبر این چوب، پیغمبر این  درخت. (رَحمَة لِلعالَمِینَ) است، نه (رَحمَةَ لِلبَشَر)، (رَحمَةِ لِلاِنسان)، نه فقط این دنیا. از چیزهای  دیگری که برای پیغمبر ما است خدا سه مرتبه قول داده است که دین  اسلام بر همه ی ادیان  غالب بشود. این کلمه که می خواهم بخوانم سه بار در قرآن آمده است. (لِیُظهِرَه عَلَی الدّینِ کُلِّه)، سه سوره، سه مرتبه در قرآن آمده است. ترجمه اش این است: اسلام کره ی زمین را خواهد گرفت. همچنین وعده ای را خدا به هیچ پیغمبری نداده است. عصمت مطلقه. یک بار یک کسی از ما پرسید این ولایت مطلقه چیست. گفتم  ولایت مطلقه همین است که عمل می کنید. یعنی دکتر که قرص داد همه قرص‌ها را مصرف کن، یک قرص را بخوری، یک کپسول را نخوری این مطلقه نیست. گفت همین است؟! روان تر بگویید. می گفت پیچیده ای می کنید. گاهی هم  به هوای این که می خواهیم علمی کنیم پیچیده می کنیم. آن وقت (بَیانُ لِلناس) می شود (بَیانُ لِلخَواص). یعنی مردم  این را نمی فهمد، خواص می فهند. آن هم لازم است. چون مردم افراد مختلفی هستند، فهم‌شان، درکشان، نیازشان، باید بیان های مختلفی برای آدم‌های مختلف باشد.
شریعتی: از دیگر اختصاصات پیامبرمان.
حجت الاسلام قرائتی: حالا وظیفه ما در برابر پیغمبر چیست؟ پیغمبر اختصاصاتی دارد که ما چند موردش را گفتیم، وظیفه ما چیست. من 5-6 موردش را نوشتم. یکی این که او را بشناسیم. او طبیب است، کتاب شفای ما است، هم شفیع دنیا است هم شفیع آخرت. 1) بشناسیم، 2) ایمان بیاوریم، 3) همراهش باشیم. راجع به پیغمبر هم (آمَنُوا  بِه) داریم و هم (آمَنُوا لَه) داریم و هم (آمَنُوا مَعَهُ). یعنی با پیغمبر، کنار پیغمبر، برای پیغمبر. یعنی بعد از شناخت به او ایمان بیاوریم. مزد رسالتش را بدهیم. فرمود مزد رسالت من مودت به قرآن است. اهل بیت مان را دوست داشته باشیم. این که دوستی اهل بیت است وقتی دوست داشتیم عمل می کنیم. آدم کسی  را دوست دارد به حرف او گوش می دهد، کسی را دوست ندارد به حرفش گوش نمی دهد. می گوید مودتی که دنبالش  اطاعت باشد. قرآن می گوید: (یُحبِبکُمُ الله) اگر خدا را دوست دارید، (فَتَبِعُوني) ببینید پیغمبر چه می گوید. شما اگر من را دوست داشته باشید به عبای من هم احترام  می گذارید.  زیر خاک که شد  فوری تکانش می دهید. بچه ی من، کتاب من، خانه من. کسی که آدم دوست دارد لوازم او را هم دوست دارد. ما مزد پیغمبر را باید بدهیم. اگر دقت کنید یک چیزی می خواهم بگویم ممکن است سنگین  باشد. از خدا کمک  می خواهم  که روان بگویم. ولی شما هم دقت بیشتری داشته باشید. مزد  پیغمبر دادن برای یک زمان است یا برای همیشه؟
شریعتی: برای همیشه.
حجت الاسلام قرائتی: نمی توانیم بگوییم برای تو کار کرد مزدش را بده، برای تو کار کرد مزدش را نده. تشکر از منعم برای همه است.  پس پیغمبر برای همه ی بشر است، همه ی بشر باید مزد بدهند. اگر امام زمان نباشد ما خواسته باشیم مودت قربی داشته باشیم. مزد  نبوت عشق به اهل بیت است. اگر الان  اهل بیت نباشند، یعنی اگر امام زمان نبود، ما مزد پیغمبر را چگونه بدهیم؟ یا بگوییم نه، پیغمبر در زمان ما مزد نمی خواهد. قدیمی ها که در زمامن پیغمبر بودند بدهند، ما دیگر نمی خواهد مزد بدهیم. چند تا چیز را نمی توانیم بگوییم. می توانیم بگوییم مزد دادن مستحب است؟ نه خیر، واجب عقلی  است نه واجب شرعی. شکر منعم واجب عقلی است. واجب فطری است. یعنی یک بچه در قنداق هولش بدهی لبخند  می زند، با لبخندش تشکر  می کند. بعضی چیزها فطری است. بچه به شما سیب داد، رفت دستش را بشوید و برگردد شما سیبش را گاز گرفتید. نگاه می کند. بلد نیست بگوید این سیب امانت بود  و تو خیانت کردی. کلمه امانت و خیانت را نمی گوید، اما با تمام  وجودش می گوید تو خائن هستی. نگاهش معنادار است. آیا پیغمبر ما کارش ارزش داشت یا نه؟ بله، ما را از بت پرستی نجات داد. ارزش پیغمبر را ما قدردانی بکنیم یا نه؟ بله، باید قدردانی کنیم. قدردانی برای یک امت  است یا حال یا گذشته یا همه ی بشر؟ همه باید قدردانی کنند.
شریعتی: تحقق آن قدردانی در زمان ما باید باشد.
حجت الاسلام قرائتی: مگر پیغمبر نگفت (کِتابَ الله وَ عِترَتي لَن یَفتَرِقا). نمی گوید (لا)، (لا یَفتَرِقا). می گوید (لَن) یعنی هر گز قرآن و پیغمبر از هم جدا نمی شوند. آیه قرآن باید جزو اهل بیت هم باشد. اگر قرآن داشته باشیم، امام زمان نداشته باشیم، نمی شود. اگر از هم جدا نمی شوند پس باید همیشه باشند. حالا سراغ حضرت مهدی رفتیم. یا مهدی سلام علیکم، من می خواهم مزد تو را بدهم. به پیامبر گفتند مزد تو چیست، گفت مزد من این است که سراغ اهل بیت من بروی. سراغ حضرت مهدی می رویم می گوییم بفرمایید، مزد جد شما چیست. می گوید مرجع تقلید، فقیه جامع الشرایط. فقیه کیست؟ بالای 40 سال درس خوانده باشد، در عمرش گناه کبیره ای از او دیده نشده باشد، دنبال هوس نباشد (مُخالِفَ لِهَواء) باشد. این ها که می گویم از خودم  نیست، همه روایت است. (نَظَرِ فِي حَرامِنا وَ حَلالِنا) یعنی کارشناس واقعی باشد، عادل باشد، بی هوس باشد. بعد هم گفته است اگر مرجع عادل به شما دستور داد و شما رد کردید و گفتید من گوش به حرف این آقا نمی دهم، امام فرمود اگر او را رد کنید امام صادق را رد کرده اید و اگر ما را رد کردید پیغمبر را رد کردید و اگر پیغمبر را رد کردید خدا را رد کرده اید. این ها به هم  بند است، یعنی اگر گفتم چای بیاور معنایش این است که چای باید با قندش باشد، با استکان باشد، نعلبکی  باشد. یک چیزی یادم آمد، تولد پیغمبر است بگوییم شاید بوی شوخی داشته باشد. یکی از علما می گفت دود روزه را باطل نمی کند. دود  خوردن و آشامیدن نیست. این عالم در ماه رمضان خانه ی یکی از مریدانش رفت. قلیان آورد، بعد هم چایی آورد. گفت شما مگر روزه نیستید؟ گفت چرا، ولی من مقید شما هستم. گفت من گفتم دود روزه را باطل نمی کند چایی چیست؟ گفت هر مرجع عاقلی می فهمد  قلیان بدون چایی نمی شود. عقل به ما می گوید تشکر کن از کسی که به شما خدمت کرد. شرع هم همین را می گوید. شرع هم می گوید: (المَوَدَة ذِي القُربي) مزد رسالت پیغمبر مودت است.
شریعتی: و این  زمان هم ندارد.
حجت الاسلام قرائتی: زمان هم ندارد. (المَوَدَة ذِي القُربي) که شد می خواهیم مهدی باشد. وگرنه اگر مهدی  نباشد ما چه کسی را دوست داشته باشیم. وقتی هم سراغ مهدی می رویم می گوید زمانی که دستت به من نمی رسد مجتهد مرجعیت است. این که می گویند مرجعیت با استبداد فرقی نمی کند  استبداد ستمگر است و ظلم می کند ولی از مرجع یک گناه صادر بشود نه این که به درد مرجعیت نمی خورد دیگر به درد پیش نماز یک کوچه هم نمی خورد. شوخی ندارد. عدالت همه را حل کرده است. من خاطرم جمع است که ایشان روی هوسش نیست. افراد مستبد که می گویند هر چه ما گفتیم انجام  دهید آن استبداد است. معنایش این است که هوس من است، من این گونه تفویض می دهم، همه باید رعایت کنید. (ما أُریکُم اِلَّا ما اَري) فرعون گفت هر چه من گفتم  همان است. (لا اِنتَخَذَ اجعَلَنَکَ مِن المَهجورین) اگر غیر از من سراغ خدایی بروید در زندان می کنم. این استبداد است، این حرف با زور است. مجتهد که این  گونه نیست. هیچ مجتهدی نگفته است الا و بالله باید به من خمس بدهید، باید از من تقدیر کنید. خود مراجع می گویند  اگر چند مرجع بود می توانید هر مسئله را از یکی تقلید کنید.
شریعتی: پس یک وظیفه ما (المَوَدَة ذِي القُربي) است، اجر رسالت است.
حجت الاسلام قرائتی: بله. نکته ی بعدی. بنا شد هر وقت نکته ها تمام شد صلوات بفرستید.
شریعتی: (اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم).
حجت الاسلام قرائتی: اجر این ها به خودمان برمی گردد. اگر یک معلم سرکلاس گفت که بچه ها من زحمت می کشم به شما درس می دهم، مزد  زحمات من این است که شما خوب درس بخوانید. خوب درس خواندن مزد زحمات معلم است ولی نفعش به جیب خود شاگرد می رود. شما خوب درس بخوانید یا بد درس بخوانید به من اثر نمی کند. خوب درس بخوانید برای خودتان خوب است. لذا می گوید: (مَا سَأَلتُکُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَکُم) قرآن می گوید. سوالی که کردم اجر می خواهم به خودت برمی گردد. مثل این که استادی که به شاگردانش بگوید  فردا هر کی یک مقداری هیزم بیاورید، مسئله نفت مدارس مشکل پیدا کرده است. هر کسی یک کیلو چوب بیاورد.
شریعتی: خودتان گرم می شوید.
حجت الاسلام قرائتی: من معلم هستم، مزد من این است که نفری یک چوب بیاورید. هر  کسی  چوب می آورد  ولی این برای خود شاگرد است. آیه قرآن  می گوید: (مَا سَأَلتُکُم مِن أَجرٍ) آن اجری که سوال کردم گفتم مزد من را بدهید و مودت داشته باشید،  (فَهُوَ لَکُم) به نفع خودتان است. در عمل به آن نِق نزنیم. چرا حجاب واجب است، چرا خمس بدهیم، چرا، چرا. چرا نگوییم. قرآن آیه دارد که می گوید: (ما آتاکُم الرَّسُولُ فَخُذُوهُ) چیزی که پیغمبر می گوید  بگیرید. گاهی هم  می گویند کجا نوشته است. خیلی چیزها در قرآن ننوشته است. در قرآن گفته است: (اَقیمُوا الصَلاة) نماز بخوانید، ولی نگفته است دو رکعت یا سه رکعت، بلند یا آرام. در قرآن می گوید طواف کنید، مکه می روید  دور کعبه طواف کنید.  نگفته است هفت بار. هزاران دستور است که واجب است ولی در قرآن نیست. قرآن کلیات است. (ما نَهَاکُم عَنهُ فَانتَهُوا) پیغمبر گفته است نه. حالا دستورات اسلام سه قسم است. البته هر دستوری نه فقط اسلام. هر دستوری سه حالت دارد: یا ضد عقل است، یا طبق عقل است یا فوق عقل است. اگر دستوری ضد عقل بود  گوش ندهید. چون (مَحاکِمَ بِهِ العَقل حَکَمَ بِهِ الشَرع).  نمی شود قرآن یک دستوری بدهد که ضد عقل باشد. بله ممکن دستور بدهد ولی... . مثلاً برگ انار باریک است ولی نمی دانم  چرا. اما این که ضد عقل نیست، لابد یک اسراری دارد که من نمی دانم. یک وقتی ضد عقل است. مثل  چی؟ مثل این که می گوید خودکشی کن، یا مثلاً می گوید به یک مظلومی سیلی بزن. اگر ضد عقل است این را کنار بگذاریم ولی لازم نیست همه چیز را طبق عقل بفهمم. ممکن است یک چیزی باشد که ضد عقل نیست اما طبق عقل هم نیست. نسخه هایی که دکترها می دهند، می گویند این قرص را هر 6 ساعت، 8 ساعت، این را یکی بخور، این را نصف بخور، این ضد عقل که نیست ولی چرایش را من نمی دانم. بوعلی سینا می گوید  اگر یک چیزی را نفهمیدی نگو نه، بگو من نفهمیدم. خود خدا در قرآن به پیغمبر می گوید: (قُل) بگو بلند نیستم. (وَ ما اَدري) نمی دانم، (ما یُفعَلُ بِي) نمی دانم  آینده من چه می شود. بنابر این لازم نیست هر چه پیغمبر می گوید ما عیناً بفهمیم. مثلا مسواک؛ چقدر مسواک برکت دارد. البته آن چیزی که مردم می بینند می گویند دندان هایش پاک است. این عوام است. مثل این که به عوام  می گوییم نفت چیست، می گوید آن چه در  چراغ است. اما همین که در چراغ است به پتروشیمی بدهیم هزار رقم مواد درمی آورد.  
شریعتی: خیلی پیچیده تر از این است  که ما می بینیم.
حجت الاسلام قرائتی: اسلام می گوید  گوشت خوک نخور، می گوییم چشم. ما نخوردیم ولی غربی ها خوردند. یک مدت گذشت بعضی از کشورها گفتند  گوشت خوک نخورید برای این که کرم کدو دارد. گفتیم الحمدالله ما هزار سال از شما جلوتر هستیم. بعد از مدتی  دو مرتبه گفتند بخورید. گفتیم دیگر چرا بخوریم. گفتند کرم آن در فلان  درجه حرارت از بین می رود. از مراجع تقلید پرسیدیم آقایان مراجع بخوریم یا نخوریم. می گویند نخورید. گفتیم  کرمش کشته شد. می گوید کرمش را چند سال  است فهمیدید، هزار سال خوردید کرمش را فهمیدید. حالا چند  سالی است کرمش را فهمیدید  باز می گویید کرمش را می کشیم، ممکن است هزار سال دیگر هم بفهمید باز یک چیزهایی دارد. ما نباید بگوییم من بفهمم، همین امروز هم بفهمم. ممکن است من بفهمم او نفهمد، من  نفهم او بفهمد، ممکن است امروز نفهمیم فردا بفهمیم. ما نمی دانیم برنامه اش چیست.
شریعتی: گاهی ضد عقل است، گاهی طبق عقل است، گاهی فوق عقل است.
حجت الاسلام قرائتی: ضد عقل حتماً در اسلام نیست، طبق عقل لازم نیست همه چیز طبق عقل باشد، بالاخره عقل‌ها فرق می کند، عقل بوعلی سینا با عقل ما فرق می کند. طبق عقل، عقل چه کسی، چه  زمانی، ممکن است بوعلی سینا هم اول متوجه نشود ولی آخر متوجه بشود. بنابر این دستورهایی که به ما می دهند اگر ضد عقل نباشد ما باید اطاعت کنیم. اصلاً ما هر چیزی را بفهمیم که نمی شود. سرما خوردیم لباس کلفت می پوشیم، این که قانون نمی خواهد. بدنت لرزید و سرما خوردی لباس کلفت می پوشی. اگر هر چیزی را تشخیص دادیم و عمل کردیم پس وحی این  وسط چه شد. یک اسراری در عالم هستی است که از طریق وحی باید به ما برسد. ما با دو بال پرواز می کنیم: بال عقل و بال وحی. بعضی چیزها  را عقل ما می فهمد، بعضی چیزها را خالق ما دستور داده است. اگر هر چیزی را تا نفهمیم عمل نکنیم. مثل این که آدم بگوید تا برگ انار باریک است انگور پهن است، تا نفهمم که چرا انار باریک است و انگور پهن است من نه انار می خورم و نه انگور. خودت محروم می شوی.
شریعتی: این  گونه باشد باید همه چیز را تجربه کنیم و خیلی جاها هم  سرمان  به سنگ می خورد و در چاه و چاله می فتیم.
حجت الاسلام قرائتی: اسلام گفته است که به بدنت صدر بزن. حالا این برگ با بدن چه  می کند  آن زمان نمی‎‌فهمیدند ولی الان تشخیص می دهند که این برگ صدر روی پوست بدن چیست. بنابر این لازم نیست همه چیز طبق عقل امروز ما باشد، ممکن است طبق عقل آینده ما باشد، ممکن  است طبق عقل دیگران باشد، ممکن هم است که اصلاً نفهمیم. قرآن یک آیه دارد. من هر وقت این آیه را می خوانم در این ذهن می روم. می گوید: (عَلَیها تِسعَةَ عَشَر) جهنم نوزده فرشته دارد. خدایا تو که میلیاردی فرشته داری، حالا یکی دیگر این جا می ‌گذاشتی  که بیست تا رند می شد. (لا یَعلَمُ جُنُودَ رَبَّکَ إلَّا هُوَ) لشکر خدا یعنی ملائکه، هیچ کس عددش را نمی داند جز خدا. پس چرا می گویی (عَلَیها تِسعَةَ عَشَر) جهنم نوزده فرشته دارد. قرآن می گوید مخصوصاً نوزده تا گذاشتم  که ببینم فضول کیست. آقا فلسفه شیرجه چیست؟ هر کسی شیرجه می زند باید یک چیزی در استخر افتاده باشد شیرجه بزند که دربیاورد؟ نه. این خودش یک فلسفه است. همین  که من بنده خدا بشوم فلسفه است. تمرین هایی که در زمین ورزش  می کنند چیست. مگر هر کس راهپیمایی می کند باید به خانه عمه اش برود. امروز به مناسبت 22 بهمن خود راهپیمایی یک ارزش است، یک مانور است. نه این آقا می گوید راهپیمایی می کنند کجا می روند. جایی نمی خواهیم برویم. همین است، خودش است. آدمی که وزنه برداری می کند خود این وزنه برداشتن یک ارزش است در دنیای قدرت. می گوید این وزنه را در کله ی چه کسی می خواستی بزنی.
شریعتی: برای چه بلند کردی.
حجت الاسلام قرائتی: ما مغرور هستیم. دو تا کلمه یاد گرفتیم فکر می کنیم خبری است. می گویند مدیر خوب کسی نیست که به پشت سرش نگاه کند که ببیند چقدر رفته است، مدیر خوب کسی است که به جلو نگاه کند که چقدر نرفته است. چون معمولاً مدیرهای کارهایی را که کرده اند می گویند. کارهایی که می توانستی بکنی و نکردی بگو.
این کتاب‌هایی که خواندی، 100 تا 200 تا 300 تا کتاب خواندی، اما چند کتاب تا حالا نخواندی. به چند فقیر مشکل حل  کردی، چقدر  فقیر هست که می توانستی کمک کنی. به هر حال پیغمبر حق به گردن ما دارد. اصلاً اگر پیغمبر نباشد حیوان ها از ما جلوتر  هستند.  مثلاً خوردن؛ گاو بیشتر می خورد یا ما؟ راحت تر می خورد، سرخ کردن ندارد، پوست کندن ندارد، ظرف شستن ندارد، مسمومیت غذایی اش کمتر است. اگر بنا بود بخوریم که زنده باد گاو، پرواز کنیم زنده باد پرنده ها. پرنده ها بیش از خلبان ها پرواز می کنند. ارزش ما  این است که پرواز ما هدفمند باشد. این خیلی مهم است. خوردن ما هدفمند باشد. (کُلوا) تنهایی در قرآن نداریم. خیلی (کُلوا) در قرآن است ولی  یک جا تنها نیست. یک جا  می گوید: (کُلوا وَاشکُرُوا) خوردی شکر کن. این شکم باید وصل به خدا باشد. یک جا می گوید: (کُلوا وَاعَمَلوا صالِحا) خوردی، عمل صالح انجام بده. خوردی و ملغ زدی. یک جا می گوید: (کُلوا اطعَمُ) به فقرا هم بده، (کُلوا لا تُسرِفُوا) خوردی  اسراف نکن. یعنی (کلُوا) هست اما بخور بخور نیست. پغمبر آمد به ریز و درشت کار  ما جهت دهد. بگو (اِهدِنَا الصِراطَ المُستَقیم) راه مستقیم. ارزش ما این است که انبیا واقعاً به گردن ما حق دارند. تربیت و علم و تقوا، اگر معنویت را از انسان برداریم انسان نیست. قرآن  می گوید انسان ها بعضی از گرگ بدتر هستند. یک گرگ در کل عمرش چند گوسفند پاره می کند. تمام گرگ‌ها دنیا در دادگستری 10 پرونده ندارند. آدم‌هایی داریم صد پرونده دارند. ارزش ما به آن انسانیت ما است، علم ما، فهم ما، تقوای ما، کنترل ما. پیغمبر پدر  ما هستند، ناجی ما هستند. (یُخرِجَکُم مِنَ الظُلُماتِ اِلیَ النُور) از ظلمات جعل به نور علم، از ظلمات شرک به نور توحید، از ظلمات تفرقه به نور وحدت. خدایا رفتار و گفتار و کردار ما را آن گونه قرار بده که خودت و پیغمبرانت و پیغمبر اسلام و اهل بیت به خصوص حضرت مهدی برای همیشه از همه ی کارهای ما راضی باشند. عیدی ما را نجات مستضعفین، رشد امت اسلامی، هدایت منحرفین، قرار بده.
شریعتی: امروز عزیزانم صفحه 332 قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد. ثواب این تلاوت را هدیه کنیم  به روح بلند حضرت آمنه مادر گرانقدر و گرانسنگ نبی مکرم اسلام و حضرت پیغمبرمان.
شریعتی:اشاره ی قرآنی را حاج آقای قرائتی میفرمایند و ان شاءالله حسن ختام فرمایشاتشان را بشنویم.
حجت الاسلام قرائتی: این صفحه ای که خوانده شد سوره حج است، می گوید قیامت چه روزی است. پروا کنید از روزی که زلزله قیامت می آید. تعبیرات مختلفی برای این زلزله است. هم (زُلزِلَت) داریم، زلزله می شود. هم کوه ها وقتی زلزله شد از جا کنده  می شود، کوه ها راه می افتد. مثل بوته هندوانه که وصل به زمین است بعد می بریم هندوانه به هم می خورد. کره ی زمین اول (زُلزِلَت)، بعد (سُیِّرَت) کوه ها که به هم خورد (دُکَت) تکه تکه می شود، سنگ‌ها بزرگ می شوند و به هم فشار می آورند شن می شود، شن ها به هم فشار می آورند مانند پنبه می شود. تعبیرات قرآن این است: (زُلزِلَت)، (سُیِّرَت)، (دُکَت)، (وَ إذَا الوُحُوشُ حُشِرَت). شاید این گونه باشد. به هر حال باید یاد قیامت باشیم. به ما گفتند  خیلی یاد قیامت باشید. وضو می گیرید برای نماز بگویید خدایا، صورت من را در قیامت رو سیاه قرار نده، دست راست را می شویی بگویی خدایا نامه من را دست راست بده، مسح پا می کشی بگو خدایا قدم من را روی صراط نلغزان. اول می گوید قیامت روزی است که مادر بچه ی شیرخواره اش را کنار نمی گذارد. یعنی به قدری خطرناک است که بچه شیرخواره را از سینه پرت می کند.
همین آیه ای که خواندیم می گوید: (وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَىٰ) مردم مست می شوند، (وَمَا هُمْ بِسُكَارَىٰ وَلَٰكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ) مست نشوند عذاب خدا عقل از سرشان پریده است. خطر به حدی است که عقل می پرد، انسان را مست می بینی، مادر بچه شیرخواره اش را پرت می کند، زن های حامله سقط می کنند. مسئله مهمی است و این ها درست است، حقیقت دارد. حدود هزارآیه درباره ی معاد است. ما همواره یادمان می رود، فکر می کنیم با زد و بست یک لقمه خوردیم. سوال‌های خدا را یک مورد هم نمی توانیم جواب دهیم. روایت داریم رزق همه از حلال اندازه گیری شده است. آن هایی که زرنگی می کنند و به حرام ناخنک می زنند خدا حلال را کم می کند. از حرام خورد به همین مقدار از حلال کم  می کند و باید روز قیامت جواب بدهد. جواب قیامت هم کسی نیست بدهد. امامان ما در دعاهایشان می گویند: (اللّهُمَّ ارحَمني) رحم کن، (کَلِّ عَن جَوابِکَ لِساني) وقتی سوال می کنی و من جواب ندارم که بدهم، خدایا آن روزی که نمی توانم جواب بدهم دستم را بگیر. این آیات به ما توجه می دهد ظلم نکنیم، زحمات پیغمبر را هدر ندهیم. دنیا ارزش ندارد. یزید بعد از ماجرای کربلا مگر چقدر ماند. یزید حکومتش 2-3 سال بیشتر نشد. شمر و حرمله چقدر ماندند؟! دنیا مدتش کم است، زود می گذرد. لقمه حلال، توجه به معنویت، توجه به نماز. اول چیزی که روز قیامت سوال می کنند از نماز است، می پرسند نمازت چگونه بود. اگر سوال کنند من یک زبان به تو دادم تو با این زبان با هر کس و ناکسی حرف زدی، 3 دقیقه هم  با خود من حرف می زدی. به خدا چه بگوییم؟! به شما بگویند ما یک باغ انگور به تو دادیم، به تو گفتی سالی یک دفعه از این باغ  یک جعبه به این فقیر همسایه تان بده. چه جوابی دارید؟ چرا زکات نمی دهیم، چرا نمازمان سرسنگین است. روز قیامت روز خطرناکی است. خدایا به آبروی پیغمبر و اهل بیتش زیارت پیغمبر خیلی سفارش شده است، در سوره انعام آیه 54 می گوید پیغمبر هر که به زیارت تو می آید تو به او سلام کن. یعنی ما حرم امام رضا که می رویم، حرم امام حسین، حرم هر امامی که می رویم قبل از آن  که ما بگوییم (السَّلامُ عَلَیکَ یابنَ رَسولِ الله) او به ما می گوید. آیه اش را هم بخوانم. آیه 54، سوره انعام: (وَ إذَا جَاءَکَ) وقتی آمد. چه کسی آمد؟  (الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِآیَاتِنَا) مومنینی که به زیارت می آیند، (فَقُل سَلَامٌ عَلَیکُم). نمی گوید اگر مومنین (فَقالُوا سَلَامٌ) نمی گوید اگر مومنین آمدند و سلام کردند تو جواب بده، می گوید وقتی آمدند تو سلام کن. پیغمبر مامور  است به زوار سلام  کند. دیگر  چه؟ (کَتَبَ رَبُّکُم عَلَی نَفسِهِ الرَّحمَةَ) خدا گفته است بر من هم واجب است که این ها را مورد ترحم قرار بدهم. چون بعضی زوارها گناه کار هستند، می گوید این گناه ها هم اگر توبه کننده من می بخشم، (أَنَّهُ مَن عَمَلَ مِنکُم  سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعدِهِ وَ أَصلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ) اگر از روی نادانی یک غلطی کرد اصلاح که کند او را می بخشیم. پیغمبر به زوارها سلام کن، من خدا هستم به زوارها رحم می کنم، خود زوارها هم تصمیم جدی بگیرند من آن ها را می بخشم.
شریعتی: بسیار خوب. ما سال‌های قبل یک قراری با دوستان و رفقا و همه مخاطبان گذاشتیم که میلاد پیامبرمان یک میلاد متفاوتی باشد.اگر خاطرتان باشد سال‌های قبل اولیا، پدرها، مادرها، برای بچه هایشان و برای مدارس جعبه شیرینی می گرفتند می بردند، عیدی می دادند، هدیه می دادند. ان شاءالله امسال هم همین کار را بکنیم بلکه بتوانیم گوشه ای از حقی که پیامبر به گردن ما دارد در حق وضع و توانمان جبران کنیم.
حجت الاسلام قرائتی: البته شیرینی و پارچه  ممکن است برای یک عده فشار بیاورد. بیاید به خانه و به فرزندش بگوید امشب شب میلاد پیغمبر است، من می خواهم دو بار تو را ببوسم. یک کسی به من گفت که من فلان کار را کردم، من  را تشویق کنید. گفتم  پیغمبر چگونه تشویق می کرد؟ دست کارگر را می بوسید. من هم دست تو را می بوسم. هم تشویق می کنم هم پول می دهم. جوری برنامه ریزی کنید که آن بچه ای که پول دارد و شیرینی می خرد با آن بچه ای که پول ندارد احساس حقارت نکند، خجالت نکشد. باید مواظب این صحنه ها هم بود. خدا ان شاءالله همه را حفظ کند.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها