اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1400-07-11- حجت الاسلام میرهاشم حسینی-نامه‌های حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اهداف آن‌ها

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». خانم‌ها و آقایان سلام. خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم و در کنار شما. خدمت همه‌ی بینندگان خوب شبکه‌ی سه، شبکه‌ی محترم افق و همین طور رادیو معارف سلام می‌کنم. امروز با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای میرهاشم عزیزمان. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام میرهاشم حسینی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدمت حضرت عالی عرض ادب و احترام، خدمت بینندگان عزیز هم سلام علیکم و رحمه الله. شریعتی: چقدر خوشحالیم خدمت شما هستیم و خدمت عزیزانمان. مثل همیشه بهترین‌ها را برای شما از خداوند قادر متعال مسالت می‌کنم.

معرفی برنامه

داشتیم نامه های سیدالشهدا را بررسی می کردیم. امروز حاج آقا یک نامه ای را انتخاب کردند، نامه ی امام حسین به والی مکه و مدینه. ان شاءالله امروز از محتوای این نامه هم با بیان لطیف حاج آقای میرهاشم مطلع خواهیم شد و شرح اش را خواهیم شنید. دعوت می کنم تا پایان برنامه ی امروز همراه ما باشید. در خدمتیم و سراپا گوش.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: «اعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». آقا نجم الدین عرض شد که ما حدود بالای بیست تا بیست و هفت نامه برای اباعبدالله کمتر یا بیشتر ذکر کردند. حدود 13 نامه برای زمان یزید بن معاویه  است. دقیقاً همین زمانی که حضرت قیام می کنند تا لحظه شهادتشان. ما نامه ی ابی عبدالله به کوفیان توسط مسلم و نامه ی دیگر اباعبدالله دوباره به کوفیان بعد از یک رفت و برگشتی که توسط قیس فرستاده شد. یک محتوای نامه ی به اهل بصره را بررسی کردیم. امروز خدا توفیق دهد محضر بینندگان عزیز و حضرتعالی این نامه ای که حضرت به والی مکه و مدینه، به عمرو بن سعید می دهد. ان شاءالله به آن اشاره کنیم. فقط قبل از این که من به محتوای نامه اشاره کنم که پنج محور در داخل آن نامه مدنظر ابی عبدالله بوده است، این را اشاره کنم که هر کسی در یک راه درستی قدم برمی دارد و در یک جریان حقی می خواهد قدم بردارد توصیه های مختلف سراغش می آید، فضای رسانه ای خاص سراغش می آید، جو خاصی سراغش می آید. منتها یک سری اصرار دارند توصیه کنند که در این مسیر درست قرار نگیر. دقیقاً برای وجود مبارک اباعبدالله الحسین افرادی با حدود 4 یا 5 انگیزه توصیه کردند که آقا اباعبدالله الحسین به سمت کوفه نرود.
شریعتی: بشین سر جایت.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: حضرت بشین سر جایت. منتها انگیزه های این ها متفاوت بود. در زندگی هم زیاد اتفاق می افتد. حضرتعالی برای فرزند خودتان، همسر خودتان، پدر و مادر خودتان، اطرافیان، در جامعه، در برخورد اجتماعی، یک مسیر حق و درست را اختیار می کنی و می خواهی حرکت کنی توصیه می آید که این کار درست را انجام نده. دقیقاً برای اباعبدالله الحسین هم این اتفاق افتاد و حضرت وقتی راه مشخص شد و باید آن راه درست را بروند دیگر به این توصیه ها توجه نکردند. ما توصیه ی ابن عباس را داشتیم که به حضرت فرمود کوفه نرو، توصیه ی عبدالله بن جعفر را داریم که گفت به کوفه نرو، توصیه ی بعضی از افراد بنی امیه را داریم، بعضی از نزدیکان اباعبدالله الحسین را داریم. افرادی متعددی این ها توصیه کردند. منتها انگیزه هایشان چه بود. اجازه بدهید قبل از این که وارد آن بحث محتوا شویم یک اشاره ای به این 4-5 انگیزه را عرض کنیم.
شریعتی: بفرمایید.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: انگیزه کسانی که یک کسی راه درستی را اختیار می کند، مثل آقا اباعبدالله الحسین، دیگران می خواهند مانع شوند. در قضیه ی کربلا و قضیه ی کربلا و به سمت کوفه رفتن انگیزه عرض کردیم از آن چند انگیزه تحریک خود بنی امیه بود و افراد بنی امیه بود. بعضی ها با عنوان نصیحت و خیرخواهی آمدند و گفتند. یک دسته این بود که می خواستند جبر را طوری کنند که این حرکت اباعبدالله الحسین را محکوم کنند یعنی اصلاً نشان بدهند این کار کارِ حقی نیست و او را به آسیب بزنند به خود حرکت ابی عبدالله و اهداف ابی عبدالله. یک علت دیگر و انگیزه ی دیگری که در بعضی از این ها بوده است که جلوی اباعبدالله الحسین را می خواستند بگیرند که به سمت عراق نرود، تحقیر شیعیان بوده است. شما ببینید یک راه حقی را در هر جایی می خواهید در پیش بگیرید آن هایی که پرچم دار حق هستند دور می گیرند.  آن ها در واقع تعظیم می شوند، آن ها بزرگ می شوند. چنان که به سمت باطل بروید باطل بزرگ می شود. شما در هر چیزی، در زندگی شخصی، در دادگاه، در هر جایی که سمت حق را بگیرد آن شخصی که او هم در جریان حق قرار گرفته است، در هر جایی در بحث عدالت، همه ی حیطه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، همه ی حیطه ها، شما وقتی که سمت جریان حق را می گیرید آن کسی که در این جریان است عزت پیدا می کند و نقطه مقابل اگر آن جریان را در پیش نگیرد در واقع کسانی که درست عمل کردند را دارید تحقیر می کنید. و این هم خیلی زشت است؛ تحقیر کردن کسانی که در مسیر درست دارند عمل می کنند.
شریعتی: و چقدر انگیزه شان را از آن ها می گیرید.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: این ها می خواستند کوفیان را که به درست برخی شان، حداقل یک طیفی از این ها به عنوان امام آقا ابی عبدالله را دعوت کرده بودند، این ها را می خواستند تحقیر کنند. لذا برای تحقیر باید جلوی اباعبدالله الحسین را می گرفتند که حضرت اجابت نکند. یک دسته دیگر هم که عافیت طلب بودند. چون نمی خواستند پرچم اباعبدالله را بلند آوازه کنند، چون نمی خواستند این جریان شکل بگیرد.
شریعتی: و همراه بشوند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: نمی خواستند همراه شوند، سختشان بود. یک حرکت انقلابی بزرگی بود و خیلی دشمن نسبت به آن وجود داشت. هر کسی این پرچم را، امروز هم این گونه است، کسی این پرچم را اباعبدالله الحسین را در هر شهری و کشوری این جریان را بلند آوازه کند دشمن پیدا می کند. نمی تواند بگوید بنده عافیت طلب هستم، یک گوشه هستم و هیچ کسی خلاصه دشمن من نباشد. اصلاً چنین چیزی نمی شود. این عافیت طلب ها باید شلوغ می کردند.  می گویند ما هم به او گفتیم یاحسین این راه را نرو، ما هم به او گفته بودیم این راه خیلی خطرناک است، این راه بی ادبی به شما می شود. حتی بعضی هایشان گفته بودند ما حدیثی هم شنیدیم که شما در این راه کشته می شوید. پس یک دسته هم به خاطر عافیت طلبی جبر را گونه ای اختیار کردند که این مسیر درست را اختیار نکند. امروز هم همین گونه است. شخصی که راه درستی را اختیار می کند آن قدر فضا را شلوغ می کنند که در این راه نیایند مدد برسانند.  یک دسته هم واقعاً دلسوز بودند ولی یادشان رفت که امام و کسی که در جریان امام و اهل بیت است یک ماموریتی هم دارد. شاید کسانی که این گونه نامه ها را بعضی از نزدیکان اباعبدالله الحسین فرستادند شاید از این قسم آخر باشند؛ قسم چهارم یا پنجم. که واقعاً دلسوز بودند ولی یادشان رفت که این شخص یک ماموریتی هم دارد. این نیست که شخصی یک گوشه بنشیند فقط دستش را ببوسند، یک کاری هم انجام ندهد، هیچ حرکتی هم برای هدایت انجام ندهد.
شریعتی: یک باری روی دوشش است، بار هدایت جامعه و مردم.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بالاخره باید نجات داد، بالاخره باید مدد کرد، بالاخره باید جلوی ظلم گرفته شود، جلوی خیانت گرفته شود، جلوی این که از آن راه هدایت درست دور شدن گرفته شود، بالاخره مردم باید به سمت خوب ها و خوبی ها باید حرکت کنند یا افرادی که بین مردم خوب و خوب هستند باید این ها الگو قرار بگیرند. بالاخره این راهی است که راه اهل بیت است. در مقابل جریان نفاق، جریان کفر، جریان استکبار، جریان ظلم که جریان مقابل اباعبدالله الحسین و اهل بیت است. در این فضا نامه ای بعضی از نزدیکان اباعبدالله الحسین فرستادند که خلاصه سفارشی کردند.  ولی در این 4-5 انگیزه ای که عرض کردم آن انگیزه ی اول که خود بنی امیه یا با تحریک آن ها یا با حتی کلام مستقیم خود یزید بعضی ها ورود پیدا کردند که جلوی ابی عبدالله را بگیرند، از جمله این عمرو بن سعید که حاکم بعضی ها گفتند حاکم مکه و این ها بود. این عمرو بن سعید ورود پیدا می کند. نامه ای به اباعبدالله الحسین می نویسد. در آن نامه جالب است این از بنی امیه است، خباثتش، ظلمش، خیانتش، این ها معلوم است و معروف است. دشمنی اش با مکتب اهل بیت معروف است، امیرالحاج می شوند، بزرگ مکه و مدینه می شود، ولی خیلی دنبال این است که مثل اهل بیت آن جا حضور نداشته باشد. لذا دقت هم بفرمایید معمولاً وجود مبارک اهل بیت معمولاً در این جریان حج و مکه حضور داشتند. چون آن ها خیلی برایشان مهم است این طیف باشند. این شیعیان واقعی اهل بیت نباید باشند. اگر باشند اسلام ناب را شروع می کنند در مکه به همه ی جهان، یک کنگره بزرگ به همه ی جهان شروع به فرستادن می کنند.
شریعتی: و آن ها دیگر بازارشان کساد می شود.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: خیلی عجیب است. در نامه به اباعبدالله الحسین می گوید که خلاصه من می خواهم شما را هدایت کنم. خیلی جالب است.  هر کسی یک فرقه ای راه می اندازد می خواهد بقیه را هدایت کند. بعد هم می گوید که یاحسین در این راه کشته می شوی اگر بروی، من می گویم به این سمت نرو. بعد هم یک مرتبه شروع می کند می گوید که البته من به تو امان و برّ و صله و حُسن همجواری و خلاصه خیلی چیزها به تو عطا می کنم. هم از آن سمت می ترساند، هم تهدید و هم تطمیع. روشی که معمولاً اهل نفاق دارند، اهل کفر هم دارند.  از یک طرف تطمیع می کنند، از یک طرف تهدید می کنند. طرف آن راه درستی که اختیار کرده است زمین گیرش کنند. در این جا آقا اباعبدالله الحسین شروع به نامه دادن می کند که این جا می شود محتوای نامه اباعبدالله الحسین که پنج محور است.
شریعتی: یعنی پاسخ نرو والی مدینه را می دهد.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. حضرت آن جا شروع به بیان کردن می کند. متن نامه را اشاره عرض کنم تا محورها مشخص شود. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». ظاهراً حمد و ثنایی دارد. «امّا بَعد، فِإنَّهُ لَم یُشاقِقِ الله وَ رَسولِه مِن دَعا اِلَی الله وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قال انَّنی مِن المُسلِمین». این محور اول است. محور دوم می فرماید: «وَ قَد دَعَوتَ إلی الامانِ وَ البِّرِ وَ الصِلَة». بعد: «فَخَیرُ الاَمانُ أمانَ الله». این محور دوم است. محور سومی که حضرت می فرماید این است که رسیدن به این امان الهی: «لَن یُؤمِنَ الله یَومَ القیامَة مِن لَم یَخفَهُ فِي الدُنیا». این هم محور سوم بود. محور چهارم دعای مهم حضرت است که می فرماید: «فَنَسألُ الله مُخافِه فِي الدُنیا تُوجِبُ لَنا اَمانَة یَومَ سِنَة القیامَة» راه رسیدن به این امان را بیان می فرماید. و محور پنجم و آخرین محوری که در این بیان است که اگر فرصت شد توضیح عرض می کنم این که می فرماید: «فَإن کُنتَ نَوَیتُ بِالکِتاب صلّی وَ بَرِّی، فَجَزیَتُ  خَیراً فِي الدُنیا وَ الآخِرَة». ببینید آقا نجم الدین عزیز این پنج فراز خیلی زیبا است.  این که وارد این بحث نامه ها شدم چون گاهی اوقات هزار سال که می گذرد این محورهایی که آقا ابی عبدالله بیان کردند  و خیلی صریح هم بیان کردند فراموش می شود
شریعتی: حرف حضرت چه بوده است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: حرف حضرت چه بوده است، اهدافش چه بوده است. بعد متاسفانه یک حرف هایی زده می شود، یک پیام هایی داده می شود، یک دفعه آدم می بیند با آن اهداف و گفتار ابی عبدالله اصلاً سازگار نیست.
شریعتی: اصلاً در جنگ رسانه ها در طول تاریخ این دغدغه ها گم می شود و به فراموشی سپرده می شود. اصلاً دنبال چه بودند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: مثلاً در همین نامه حضرت 5 محوری که بیان می فرماید در واقع دارد در هر محوری معضلی را هم برطرف می کند. مثلاً در محور اول «فِإنَّهُ لَم یُشاقِقِ الله وَ رَسولِه»، در آن جا سه ویژگی بیان  می فرماید. یک معضلی که در همه جا وجود دارد. فرقه های مختلف ادعای هدایت می کنند، گروه های مختلف، نگاه های عرفانی مختلف، نگاه های سلوکی مختلف. آن قدر شیطان شلوغ می کند که طرف نفهمد این وسط بالاخره حق کدام است. این کاری است که ابلیس شروع به انجام دادن می کند. حضرت در آن محور اول می فرماید ببینید شما می گویید که من دارم بهم می ریزم، من از راه درست جدا شدم، من از خدا  و رسولش جدا شدم. می فرماید در واقع آن کسی که سه ویژگی دارد این سه ویژگی باعث می شود که شما بفهمید این  راه راه درستی است. یکی «دَعا اِلَی الله» باشد، این که دعوت  به خدا کند نه دعوت به شخص خودش. اهل بیت هم همین گونه بودند. «مَن اَرادَ الله بَدَاَ بِکُم». اصلاً کل زندگی شان دعوت به سمت خدا بوده است. چقدر اباعبدالله زیباست. خالق او زیباتر است. در زیارت نامه ها داریم، در مورد خود اباعبدالله دارد که «لَبَیک داعِي الله»، 7 مرتبه. تفسیرش هم تفسیر زیبایی است. مثلاً هفت مرتبه لبیک به اباعبدالله، «لَبَیکَ یاحُسِین» یا «لَبَیکَ یاداعِي الله» هفت مرتبه این اشاره به سبعه است یا اشاره به این که من با چشمم لبیک می گویم، با گوشم لبیک می گویم، با زبانم لبیک می گویم، با تمام اعضا و جوارح بدنم لبیک می گویم. اولاً آقا اباعبدالله می فرمایند که این کاری که من انجام می دهم این است که به سمت خدا دارم دعوت می کنم. دوم «عَمِلَ صالِحا»؛ این که شخصی که می خواهید ببینید جریانش جریان درستی است باید این شخص اهل عمل صالح باشد، عملی که در آن فساد نیست. این خیلی مهم است. و سوم این که مسلم واقعی و اهل تسلیم بودن باشد، «وَ قال انَّنی مِن المُسلِمین». محور اول حضرت این سه را اشاره می کند که در واقع اشاره به همان آیه سوره فصلت، آیه 33 است. این سه ویژگی که طرف دعوت به خود نکند، به خدا دعوت کند. در اعمالش سمت و سویش حق باشد نه باطل، سمت و سویش راه درست باشد نه راه انحرافی. و سوم بحث تسلیم حق بودن و تسلیم خدا بودن است. این محور اولی است که آقا اباعبدالله این جا دارند بیان می فرمایند. محور دومی که آقا در این جا دارد اشاره می فرماید این است که واقعاً یک پریشانی وجود دارد در این که آن امن واقعی  و آرامش واقعی کجاست. شخص اگر خودشناسی اش را درست نکند نمی تواند به آن امن برسد. گاهی اوقات این اعتماد و امنیت را فکر می کند فقط در پول است. بعد هم عجیب است. بینندگان عزیز می دانند. کسی که تمام پول را دارد دوباره دنبال یک چیز دیگر می گردد.
شریعتی: یعنی این کار ته ندارد. یعنی همیشه این عطش وجود دارد.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: در واقع آن جایی که دارد برای فلان کس، فلان کس، فلان معصوم، نفرین کردند که این هرگز سیر نشود. این در واقع نفرین به یک معنای دیگر در آن سمت پرده یعنی کسی که این گونه فکر می کند و به امان خدا توجه نمی کند هرگز آرامش ندارد، هرگز سیری ندارد.
شریعتی: همیشه این ناامنی با او هست.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: همیشه این نفرین هست، چه  بخواهد چه نخواهد. مثلاً طرف تمام پول و مال که جمع می شود یک احساس ناامنی دیگری دارد. این پول ها از دست نرود، نسبت به بقیه کم نیاورد، او صد ماشین حسابی دارد من مثلاً 50 تا دارم، او 20 کارخانه دارد، من... . همین گونه است. بعد در وادی ریاست می افتد. حب جاه، حب ریاست.
شریعتی: این خاصیت و ماهیت دنیا است که این گونه است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بله. بعد حضرت خیلی این جا معضل را بیان می فرمایند. می فرمایند تو بنی امیه ای، تو که جریانت جریان یزیدی است، تویی که مخالف هستی، تو داری من را دعوت می کنی به سمت امان و امنیت و آرامش؟! خود شما پر اضطراب هستید. بعد هم شما می خواهید به من پاداش دهید؟! حضرت دارد به او یاد می دهد که تو چند وقت دیگر خودت از دنیا می روی، حالا به من می گویی. خود تو هم داری از دنیا می روی، مهم این است که آدم درست برخورد کند، درست عمل کند. آقا نجم الدین یک چیزی این جا داخل پرانتز اشاره کنم. این که قرار نیست اهل بیت راه به راه معجزه نشان دهند. این خیلی مهم است. قرار این است که در بلا، در گرفتاری، در زندگی، در برخورد اجتماعی، برخورد خانوادگی، کسی را تربیت کنند که درست عمل کند. این خیلی مهم است. اگر یک بیماری پیدا شد، یک گرفتاری پیدا شد، این بتواند آن جا درست عمل کند و در آن جا انسان باشد. این خیلی مهم است که نسبت به اهل بیت نگاهمان نگاه درستی باشد. این جا حضرت دارد به او یاد می دهد من هم یک مدت دیگر وقتم تمام می شود، شما هم یک مدت دیگر وقتت تمام می شود. مهم این است که چگونه عمل کردی، چگونه بودی.
شریعتی: ما که این جا تا ابد ماندنی نیستیم.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: فرمود: «کَانَ الدُنیا لَم تَکُن کَأَنَّ الآخِرَةَ لَم تَضَل». چقدر درست است که ما در این دنیا که زندگی می کنیم با آخرت باوری حرکت کنیم. خیلی نامه ی قشنگی است. آخرین نامه ی آقا ابی عبدالله است.
شریعتی: کوتاه.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بله. دیگر فرصت نیست نامه های دیگر را اشاره کنیم. شاید کوتاه ترین نامه و شاید هم آخرین نامه ی اباعبدالله که برای بنی هاشم و محمد بن حنفیه نوشته است. «کَأنَ الدُنیا لَم تَکُن کَأنَّ الآخِرَةَ لَم تَضَل».
شریعتی: و السلام.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بعد حضرت در محور دوم می آید این بحث معضل همیشگی انسان، چون انسان بالاخره هم عقل دارد، هم قلب دارد، حقیقت درونی انسان غیر این ظاهر بدنی که دارد عقل و قلب و یک ذهنی دارد که علم در آن قرار می گیرد، فطرت دارد، غریزه دارد، یک چیزی به اسم خودم، انسان دارد. یک مجموعه ای از این ها است. لذا در بحث روانشناسی هم باید دقت کنیم که فقط ناظر به رفتار شناسی نباشیم. ناظر به عقل یک حیطه ای است، ناظر به قلب تفاوتی دارد، ناظر به آن فطرت، غریزه. هر کدام از این ها یک خصوصیاتی دارند. آقا ابی عبدالله در این جا توجه می دهد انسان مادامی  که انسان است این آرامشش و امنیتش از یک جای دیگری باید بیاید. می فرماید: «وَ قَد دَعَوتَ إلی الامانِ وَ البِّرِ وَ الصِلَة» تو آمدی برای من امان نامه بیاوری و حال آن که «فَخَیرُ الاَمانُ أمانَ الله» می گوید که خدا امان نامه بدهد آن جا اثر گذار است. این محور دوم است که حضرت به آن اشاره می کند. این امان الهی و امان نامه الهی هم خیلی آثار دارد. مثلاً در چند بُعد آثار دارد که همین محور دوم بحث حضرت است. در بُعد نیازهای انسان، شما هر کسی که متولد می شود یک نیاز خوراک و پوشاک و مسکن دارد، بُعد نیاز امنیت همین ها را لازم دارد، بُعد نیاز به محبت، نیاز به ارتباط، نیاز به ارتباط اجتماعی، نیاز به این که یک عزت در زندگی داشته باشد. خیلی از این نیازهایی که برای انسان فرض می فرمایند این ها به برکت این امان الهی ارضا می شود.
شریعتی: چه کسانی در امان الهی هستند؟ اهل ایمان؟
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. این سوال، محور سومی است که حضرت بیان می فرماید. راه رسیدن به این امان الهی چیست. این دعاهایی که گفته می شود مثلاً در فلان مریضی این دعا را انجام دهید. اهل بیت آن طبق عقلانیت عمل  کنید. طبق ظواهر شما نزد متخصص آن می روید، دکترش می روی، کارشناسش می روی. طبق ضوابط باید عمل کنید. ولی این وجود آدم باز هم یک آرامشی، یک امنیتی، لازم دارد. اصلاً این را نیاز دارد. این امان الهی که به برکت دعا، به برکت نیایش، حاصل می شود. این خیلی اثرگذار است. من یک موقع آن هفته های اولی که کرونا آمده بود به بعضی از رفقا گفتم ای کاش بشود روی این یک پژوهش دقیق و آماری انجام شود. این کار در غرب انجام شده است. اثر مناجات، اثر نیایش، اثر  ارتباط با مادرها به معنای درستش، اثر اعتقاد به معنویت. در بعضی از ادیان کار شده است که چقدر اثر دارد در سلامتی و سلامت روان. مقاله های مختلفی هم هست که بعضی از این دوستانی که الحمدلله دکترای این را گرفتند لطف می کنند می آورند. چقدر خوب است که ما در این فضای مکتب اهل بیت هم یک پژوهش آماری دقیق انجام شود که این چقدر در حتی در شادکامی اثر دارد. این که عرض می کنم مقاله هایش هم موجود است. باز هم مقاله اش به صورت رویکرد کلی دین است، هر کسی که یک دینی داشته باشد یک آرامشی دارد، یک اطمینانی برایش پیدا می شود، یک امنیت خاطری دارد. بعد می خواهم عرض کنم اگر در مکتب اهل بیت قدم بردارد باز هم اثرات او را دارد. در محور دوم حضرت این بحث امان الهی را اشاره می فرمایند. عرض کردم در بُعد نیازها، در بُعد روان انسان، در جهان بینی انسان، چیزی که معضل انسان ها است، بحث پوچی، بعضی موقع ها به آخر خط رسیدن.
شریعتی: افسردگی.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: افسردگی. خیلی عجیب است این مقالات مرتبط با این ها را یک موقع با رفقا بررسی می کنیم. خیلی جالب است. چقدر معنویت اثر دارد، بعد اگر دشمن بخواهد آن جامعه را نابود کند باید در تمام لایه های این معنویت شبهه ایجاد کند یا فرقه سازی کند. این گیج کردن باعث می شود آن راه مشخصی که امان الهی است این گم شود. یا در ابعاد مختلفی که اثر دارد. این محور دوم است که من دیگر کوتاه می کنم.
شریعتی: نه وقت داریم. نگران وقت نباشید.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: پس به این یک مقدار اشاره کنم. اثر در این بُعد نیازها خیلی اثر دارد. گاهی اوقات شخصی احساس حقارت خاصی می کند، این در جامعه یک عقده برایش ایجاد می کند. گاهی اوقات رفتارش در جامعه هم نتیجه همین عقده گشایی از همین احساس است. ولی آن کسی که در این مسیر معنا، معنویت، ارتباط با خدا، خوبان عالم، یک قدم برمی دارد و در مسیر آقا اباعبدالله قدم برمی دارد یک عزت خاصی احساس می کند، یک عزت خاصی که در این مسیر به او دادند. همه می دانند که در راه امام حسین هر کس نوکر شد عزت پیدا می کند. خیلی برکات دارد در این نیازهایی که در وجود انسان است. خیلی برکات دارد در بُعد آن نگاه شناختی انسان که شخص در آن نگاه شناختی خودش هدفی را می بیند، قیامتی را لحاظ می کند، دنیایی را برای او دارد. خیلی فضای زیبایی می شود. تا این که حساب می کند همه چیز تمام می شود و هیچ چیز برایش باقی نمی ماند، آن وقت در فکر این است که حالا در آن زندگی چه کار کند. خیلی این نگاه اثر دارد. هم برای خوش بینی، هم برای روشندلی، تا این که همواره بدبین باشید. ببینید آقای شریعتی بزرگوار، در این دنیا بالاخره هر کس گرفتاری هایی پیدا می کند. طرف بگوید جهان را صاحبی باشد خدا نام، بعد بگوید این ها یک جاهایی دارد حساب می شود. این خیلی اثر دارد. تا این که شخص این گونه حساب نکند.
شریعتی: هم حواست را جمع می کنی، هم احساس آرامش می کنی که همه چیز حساب کتاب دارد.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: یا بحث امیدواری، در بحث حتی لذت، لذت حقیقی. یک روایت داریم که: «بِالایمَانِ یُرتَقَي إلَي ذَروَةِ السَّعَادَة وَ نِهَایَةِ الحُبُورِ». مولا امیرالمومنین می فرمایند. اگر انسانی که واقعاً بداند مرتبه فوق حیوانی در وجود اوست فقط مرتبه نباتی و حیوانی نیست، یک چیزی به نام انسان هم درون او است.
شریعتی: آن جا نباید توقف کند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی:
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فقان و در غوغاست
اگر بخواهد آن انسان از آن قفس نجات پیدا کند مولا می فرماید به برکت ایمان و امان الهی طرف به اوج سعادت و لذت می رسد. خیلی تعبیر، تعبیر قشنگی است. به آن اوج می رسد. پس این امان الهی خیلی اثر دارد در این احساس نیازهای انسان، دوم در این بحث بعد شناخت انسان، در بحث روان انسان، در رفتارهای انسان هم خیلی اثر دارد این که طرف دنبال امان نامه الهی باشد. شخص وقتی دنبال امان نامه الهی است در رفتارش خیلی دقت می کند که کسی را قضاوت بی جا نکند، ارزش ها را درست ببیند. این نباشد که به است این که اصلاً قضاوت نکنیم ارزش ها را کامل کنار بگذاریم، یا با قضاوت بی جا شروع کند نسبت به کسی بی عدالتی کند، خیانتی کند، ظلم کند، زندگی ها را به هم بریزد. این خیلی مهم است؛ قضاوت های نادرست، نابجا.
شریعتی: یعنی اگر دیگران از دست و زبان تو در امان بودند در امان خدا هستی.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. این در رفتار آدم خیلی اثر دارد. این که در امان الهی بودن و آرامش الهی بودن ناخودآگاه شخص را اهل سخاوت می کند، اهل شجاعت می کند در راه درستی که انتخاب کرده است، اهل شجاعت می کند که گاهی اوقات به یک سری بگوید نه. برای همه ی ما پیش می آید، از همان سنین کودکی، نوجوانی، جوانی. برای همه ی انسان ها پیش می آید که گاهی در رفیق ها و دوستان جمع هستند. یک نکته ی انحرافی، یک پیشنهاد اشتباهی گفته می شود، یک نه گفتن مهارت خیلی بالایی است که شخص شجاعت داشته باشد بگوید این راه نه. کسانی که مبتلا می شوند به این بحث اعتیاد و عادت های زشتی پیدا می کنند یک موقع می بینید شروع شان از این بوده است که مهارت یا شجاعت نه گفتند را تمرین نکرده بودند، نداشتند. این که در امان الهی قرار می گیرد این در زندگی اش اهل سخاوت، اهل مقاومت  و سختی ها می شود. بعضی ها دیدید خیلی زود کم می آورند. یک مشکلی در خانواده پیدا می شود خیلی زود کم می آورد. این امان الهی خیلی آدم را در این مقاومت ها کمک می کند. این محور دوم بود. محور سوم آقا ابی عبدالله راه امان الهی را بیان می فرمایند. می فرماید در راه امان الهی مهم ترین نکته این است که در این دنیا شخص یک خوفی داشته باشد که آن نکاتی که خدا و اهل بیت بیان فرمودند دقت نکند. «لَن یُؤمِنَ الله یَومَ القیامَة مِن لَم یَخفَهُ فِي الدُنیا». این امان الهی نمی آید برای آن کسی که در این دنیا هرگز خوفی نسبت به این سنت خدا ندارد، خوف نسبت به این که خداوند فرمود این مسیر را بروید بی راهه است، نه خیر دنیا می بینی نه خیر آخرت.  این مسیر را بروید هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت است.  لذا در محور سوم حضرت خیلی به این زیبا اشاره می کند. راه درمان توجه  این است که خدا این خوف را ایجاد کند. یک شخص اهل دلی، یک بزرگواری یک موقع می فرمود. این را من از بعضی از علمای ربانی و بزرگواران هم شنیدم که خدا مدد کند اگر یک کسی استاد در مسیر خوب ها و خوبی ها داشته باشد جزو اولین چیزهایی که خدا به او نعمت می دهد این است که یک ترسی از زشتی ها و گناه و ترسی از غیر مسیر خدا و دور شدن برای او ایجاد می کند و یک عشقی به قرب الهی، تقرب به سمت خدا. چون هر مقدار طرف از آن قربت الی الله طرف دور شود یک گرفتاری برایش می آید، یک سختی برایش می آید. می گفت یک دعای خیری اگر پشت سر کسی باشد این را خدا به او عطا می کند.
شریعتی: سر راه، و بعد هم این شوق و خوف.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بله. خیلی مهم است. جزو اولین چیزهایی است که به شخص عطا می شود.  این محور سومی بود که در این نامه حضرت فرمودند. محور چهارم حضرت دعایی انجام می دهند. آن دعا، دعای مهمی است. دعای مهمی که حضرت آن جا دارند این است که درباره ی همین بحث خوف بیان می کنند. «فَنَسألُ الله مُخافِه فِي الدُنیا تُوجِبُ لَنا اَمانَة یَومَ سِنَة القیامَة». یعنی حضرت دارد به ما یاد می دهد دعای هم که انجام می دهید یک چیزی از خدا بخواهید که تحت امان الهی قرار بگیرید و الا هیچ کسی دیگر برای شما امنیت ندارد. آن کسی که در این مسیر، در این جریان است، ولو اعتباری به او نیست. و الا هر لحظه ممکن است که شخص از آن مومن بودن که خارج شد، آن مکان امن بودن که خارج شد، نمی شود خیلی موقع ها به او اعتماد کرد. آن شخصی که امان الهی در وجودش باشد و در این مسیر قرار بگیرد می شود آدم به او اعتماد کند، و الا نه. اتفاقاً کسانی هم که می خواهند ضربه بزنند هم از این طریق وارد می شوند. یعنی خودشان را یک موقع مومن نشان می دهند. خیلی باید حواسمان جمع باشد.
شریعتی: که اعتماد را جلب کنند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: در بحث نفاق هم همین طور است. حتی نجات از جریان نفاق هم همین است. جریان نفاق می آید خودش را مومن نشان می دهد و بدترین ضربه ها را می زند. در این فرقه های انحرافی هم که داریم همین است. این ها هم می خواهند همین جریان باشد. لذا حضرت می فرماید که برای رسیدن به امان الهی واقعی خوف در وجود آدم لازم است، برای رسیدن به این جریان خوف فرمود که توفیق لازم است، برای رسیدن به این توفیق دعا لازم است. دعا آدم کند که توفیق چنین خوفی دهد تا به امان  الهی برسد. لذا در محور چهارم می فرماید: «فَنَسألُ الله مُخافِه فِي الدُنیا تُوجِبُ لَنا اَمانَة یَومَ سِنَة القیامَة» از خداوند می خواهیم خدا یک خوفی در دنیا در وجود ما ایجاد کند که این موجب رسیدن به این امان الهی بشود. این محور چهارمی است که اشاره می فرمایند. و محور پنجم. محور پنجم حضرت آن جا دارد به عمرو بن سعید اشاره می کند. می فرماید: «فَإن کُنتَ نَوَیتُ بِالکِتابّ صلّی وَ بَرِّی، فَجَزیَتُ  خَیراً فِي الدُنیا وَ الآخِرَة». حضرت در این پنجمین محور بحث نیت را اشاره می فرمایند که خیلی مهم است. اگر کسی می خواهد در جریان اهل بیت، اباعبدالله، در جریان امان الهی باشد این باید نیت اش را درست کند. نیت را هم در داخل زندگی باید آدم درست کند، نیت را در محل کارش باید درست کند، در همه ی حیطه ها. همین الان خدمت شما هستیم. انسان باید نیت اش پاک باشد، نسبت به هر کسی که با او مواجه است. در محل کارش، در محل زندگی اش، حتی کسی که یک بار در کل عمرش می بیند. نیتش نیت صادقانه باشد، نیت مدد باشد، نیت خدمت باشد. حضرت در این نکته آخر می فرماید مثل عمرو بن سعیدی به من امان می دهد و می گوید پاداش می دهد. می فرماید اگر نیتت نیت درستی است خدا به تو جزا و پاداش دهد. حضرت دارد اهمیت نیت را همین جا بیان می فرماید. پس پنج محور کلی است: 1) حضرت می فرماید آن کسی که راه درست را اختیار می کند سه نشانه دارد، 2) محور دوم حرت فرمود تو برای من امان نامه می آوری و حالا این که فقط امان نامه، امان خداست.3) سوم راه رسیدن به این امان را حضرت اشاره کردند. برای رسیدن به آن امان این است که شاید اولین کلاس این است که خدا توفیق خوف را عطا کند. 4) محور چهارم فرمود دعای شما چنین باشد که خدا چنین خوفی به شما بدهد تا آدم به چنین امان الهی برسد. 5) فرمود که این درست کردن نیست و نیت صادقانه داشتن خیلی در این مسیر مهم و اثرگذار است.
شریعتی: یعنی آن نییت را درست کن. نیتت درست نیست این نامه را نوشتی و داری به ظاهر خیرخواهی می کنی. و این نکاتی که حاج آقای میرهاشم عزیزمان فرمودند. خیلی از شما ممنون و متشکرم. خدا ان شاءالله شما را حفظ کند. به قرار روزانه مان می رسیم. عزیزانم امروز آیات پایانی سوره مبارکه مریم و آیات ابتدایی سوره مبارکه طه را تلاوت خواهند کرد. صفحه 312 قرآن کریم است. ان شاءالله برمی گردیم در بخش دوم گفتگویمان با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما. بفرمایید خواهش می کنم.

شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». به آیات سوره مبارکه طه که می رسیم و قصه حضرت موسی، یاد حاج آقای عابدینی را در ذهن و دل و جانمان داریم. ان شاءالله هر جا که هستند خداوند متعال پشت و پناهشان باشد و  ان شاءالله که به زودی شاهد حضور مجددشان در برنامه سمت خدا باشیم. اشاره قرآنی حاج آقای میرهاشم عزیز بفرمایند و ان شاءالله حسن ختام و جمع بندی فرمایشات شان را بشنویم.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: این اول آیه می فرمایند: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا». خیلی آیه زیبایی است که به ذهنم رسید یک اشاره ای عرض کنم. کسی که اهل ایمان و عمل صالح باشد برای انسان های عالم خصوصاً کسانی که منصف هستند، نه کسانی که خلاصه مشکلی دارند یا قلب مریضی دارند، انسان هایی که منصف هستند، این ها یک محبت عجیبی به این آدم ها پیدا می کنند. خدا این گونه قرار داده است. دست خود شخص نیست کسی که ایمان و عمل صالح انجام داده است دست خود انسان ها نیست، عاشق او می شوند. «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا»  یک محبت عمیقی در وجودشان می آید. تاریخ را یک مرتبه آقا اباعبدالله الحسین شروع می کند آن جا به اوج رساندن، این محبت هایی که الان می بینید اتفاق افتاده است. خدا رحمت کند حاج محمدحسین زاهد، در مسجد امین الدوله تهران. ایشان دیده بود که جوان ها دارند انحراف پیدا می کنند، یک دوره ی دور دین و این ها دارد خط کشیده می شود. چندین سال پیش، شاید 70 سال پیش، ایشان آمدند مسجد امین الدوله ایستادند چند هزار شاگرد پرورش دادند، بهترین شاگردها را. بعد آن جا در مجلس ختم ایشان که جلسه گرفتند خدا رحمت کند آیت الله مجتهدی تهرانی را، فرمود این منبر برو، آیت الله مجتهدی این آیه را انتخاب کردند برای منبر حاج محمدحسین. این حاج محمدحسین که این همه مردم دوستشان داشتند، این همه شاگردان خوب هم پرورش دادند. خداوند به ما توفیق ایمان و عمل صالح دهد. خیلی اثر دارد. به کسانی که منصف باشند در این عالم یک محبت عجیبی دارند. خدا این را قرار داده است.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. سپاسگزارم از همراهی شما. تا فردا که ان شاءالله دوباره خدمتتان خواهیم رسید و به شما سلام خواهیم کرد.
«اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» چه دعایی بهتر از این.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها