اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

صفحه 247 - سوره یوسف آیات 96 تا 103

شنبه 19 آبان

معرفی برنامه

صفحه 247 - سوره یوسف آیات 96 تا 103

فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا ۖ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٩٦﴾ قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ ﴿٩٧﴾ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٩٨﴾ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ﴿٩٩﴾ وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقَالَ يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي ۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿١٠٠﴾ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿١٠١﴾ ذَٰلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۖ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ ﴿١٠٢﴾ وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿١٠٣﴾

چون مژده‌ رسان آمد آن پیراهن را بر صورت یعقوب افکند به ناگاه بینایی‌اش بازگشت! گفت: آیا به شما نگفتم که من از سوی خداوند حقایقی می‌دانم که شما نمی‌دانید؟! (٩٦) گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه! زیرا ما خطاکار بوده‌ایم‌ (٩٧) گفت: به‌زودی از پروردگارم برای شما درخواست آمرزش خواهم کرد که او بسیار آمرزنده و مهربان است‌ (٩٨) زمانی که [پس از رسیدن به حدود مصر] به دیدار یوسف رفتند، پدر و مادرش را پهلوی خود جای داد و گفت: همگی به خواست خدا در حال امنیت به مصر وارد شوید!‌ (٩٩) [پس از ورود خاندانش به بارگاه،] پدر و مادرش را [با احترامی ویژه] بر تخت [حکومتی خود] نشاند، و همه برای او به سجده افتادند، گفت: ای پدر! این تعبیرِ خواب پیشین من است که پروردگارم آن را تحقق بخشید، همانا به من احسان کرد که از زندان نجاتم داد، و شما را پس از آن‌که شیطان بین من و برادرانم فتنه انداخت از آن صحرانشینی نزد من آورد، پروردگارم در مورد آنچه بخواهد با مهرورزی و نرمی برخورد می‌کند؛ زیرا او دانا و حکیم است‌ (١٠٠) [یوسف بعد از این دست به دعا برداشت و گفت:] پروردگارا! بخشی از فرمانروایی را به من عطا کردی، و بعضی از تعبیر خواب‌ها را به من آموختی، ای پدیدآورندۀ آسمان‌ها و زمین! تو در دنیا و آخرت سرپرست و یار منی، مرا درحالی‌که [با همۀ وجود] تسلیم [تو] باشم بمیران، و به شایستگان ملحقم کن! (١٠١) این از سرگذشت‌های [پرفایدۀ] غیبی است که آن را به تو وحی می‌کنیم، و تو هنگامی که [برادران یوسف] در کارشان تصمیم می‌گرفتند و [برای انجامش] نقشه می‌کشیدند نزدشان نبودی، [به این علت از آن خبر نداشتی، و این وحی الهی بود که تو را از آن آگاه ساخت]‌ (١٠٢) بیشتر مردم هرچند رغبت شدیدی [به ایمان‌آوردنشان] داشته باشی، ایمان نمی‌آورند‌ (١٠٣)

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها