اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

صفحه 243 - سوره یوسف آیات 64 تا 69

سه شنبه 15 آبان

معرفی برنامه

صفحه 243 - سوره یوسف آیات 64 تا 69

قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَىٰ أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٦٤﴾ وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ ۖ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي ۖ هَٰذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا ۖ وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ۖ ذَٰلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ ﴿٦٥﴾ قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّىٰ تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ ۖ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿٦٦﴾ وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ ۖ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ۖ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿٦٧﴾ وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا كَانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا ۚ وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَخَاهُ ۖ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٦٩﴾

[پدر] گفت: آیا همان‌گونه که شما را در گذشته امینِ برادرش دانستم [دوباره] دربارۀ او هم امین بدانم؟! به درستی که خداوند بهترین نگاهبان و مهربان‌ترین مهربانان است‌ (٦٤) چون بار‌های خود را گشودند دیدند کالاهای [پرداختی] آنان را به آنان بازگردانده‌اند، گفتند: ای پدر! [بهتر از این] چه می‌خواهیم؟ این کالای ماست که به ما بازگردانده‌اند، [دوباره با همین کالاها] برای خانوادۀ خود آذوقه تهیه می‌کنیم، و برادرمان را [از خطر] نگه می‌داریم، و [با بردن برادر،] بارِ شتری [اضافه، بر بارمان] می‌افزاییم که آن باری اندک است، [و عزیز مصر از عطاکردنش دریغ نمی‌کند‌] (٦٥) [یعقوب] گفت: هرگز او را با شما نمی‌فرستم تا این‌که [با سوگند به خدا] پیمانی الهی با من ببندید که حتماً او را به من بازگردانید، مگر این‌که [به سبب بسته‌شدنِ همۀ راه‌های چاره، زمین‌گیر شوید و] نتوانید [او را بازگردانید]. چون پیمانِ استوارشان را به پدر سپردند، گفت: [پسرانم!] خداوند بر آنچه من و شما می‌گوییم وکیل و مراقب است (٦٦) و گفت: پسرانم! [در این سفر] از یک دروازه وارد نشوید، بلکه از دروازه‌های گوناگون درآیید، البته من [با این تدبیر] نمی‌توانم هیچ حادثه‌ای را که از سوی خداوند برای شما رقم خورده برطرف کنم، حاکمیت و فرمانروایی ویژۀ خداست، فقط بر او توکل کردم و همۀ توکل‌کنندگان باید بر او توکل کنند‌ (٦٧) هنگامی که برادران آنگونه که پدرشان دستور داده بود [از دروازه‌های گوناگونی] وارد شدند، [تدبیر یعقوب] نتوانست هیچ حادثه‌ای را که از سوی خداوند رقم خورده بود، از آنان بازدارد، جز خواسته درونی یعقوب [مبنی بر سلامت فرزندانش، و به انجام‌رساندن وظایفی که بر عهده داشتند] که خداوند آن را به انجام رسانید، یعقوب به سبب تعلیم ما از دانشی ویژه برخوردار بود [که در سایۀ توکل بر خدا و نور نبوت، تدبیرهای درست داشت]، ولی بیشتر مردم [از حاکمیت و کارسازی خداوند] نا آگاهند‌ (٦٨) چون [برادران] به دیدار یوسف رفتند او برادر [مادری] اش را کنار خویش جای داد، [و پنهانی به او] گفت: همانا من برادرت هستم! بنابراین [از تو می‌خواهم که] بر آنچه آنان [در مورد من] پیش از این انجام دادند، اندوهگین مباش!‌ (٦٩)

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها