اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

99-11-13-حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد -شرح دعای 23 صحیفه سجادیه و نکاتی پیرامون طلب عافیت

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» خانم ها، آقایان سلام. به سمت خدا خیلی خیلی خوش آمدید. خیلی خوشحال هستیم که همراه شما و در کنار شما هستیم. این روزها بر همه ی شما مبارک باشد ان شاءالله.

معرفی برنامه

حجت الاسلام فرحزاد: خدمت همه ی عزیزان عرض سلام و آرزوی موفقیت داریم. در آستانه ی ولادت سرتاسر نور حضرت صدیقه ی کبری فاطمه زهرا (س) و تکریم روز بانوان، همسران، مادران هستیم. ان شاءالله که خدای متعال توفیق بدهد که هم جشن باشکوهی برای مادر اصلی مان حضرت زهرا بگوییم و هم برای تکریم بانوان ان شاءالله سنگ تمام بگذاریم و خدای متعال را قسم می دهیم به حق فاطمه زهرا (ع) که همه مریض ها روحی و جسمی مخصوصاً عزیزانی که مد نظر هستند شفای کامل ان شاءالله عنایت کند.
شریعتی: اگر خاطرتان باشد هفته گذشته راجع به عافیت صحبت کردیم. عافیت دین، عافیت دنیا، عافیت آخرت و از اهمیت آن و امروز هم ان شاءالله در ذیل دعای بیست و سوم صحیفه ی سجادیه به این موضوع خواهیم پرداخت.
حجت الاسلام فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. باز فراز دیگر که حضرت طلب عافیت می کند در دعای بیست و سوم عرضه می دارد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً»، خدایا به من عافیتی بده که کفایت بکند. یعنی همه ی چاله هایم را... بعضی دعاها هست دعای تک بعدی است. یعنی می گوییم خدایا مثلاً این چاله را پر کن یا این گره را باز کن. نه، یک عافیتی که همه ی گره ها را باز کند. آن را محدود نکنیم. عافیتی که کفایت بکند، عافیتی که شفادهنده باشد، کل مرض را از بین ببرد. عالیه یعنی عافیتش بلند باشد، نامیه یعنی رشد بکند، نمو  بکند. یعنی این عافیت هی زیاد بشود چون عافیت هم مثل همه چیزها درجه دارد. درجه ی کامل آن را، در حال رشد به ما مرحمت کن.  «عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي الْعَافِيَةَ»، خدایا عافیتی به من مرحمت کن که در بدن من عافیت تولید کند، «عَافِيَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» هم در دنیا و هم در آخرت. «وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالصِّحَّةِ وَ الْأَمْنِ» خدایا به من منت بگذار به سلامتی و امنیت. که ما روایت داریم دو نعمت همیشه مجهول است. وقتی که می رود معلوم می شود، وقتی که هست معلوم نیست. «الْعَافِيَةُ نِعْمَةٌ خَفِيَّةٌ إِذَا فُقِدَتْ ذُكِرَت‏» پیغمبر خدا فرمود: نعمت عافیت، عافیت مجهول است. مثلاً سلامتی. وقتی که داریم هیچ نمی فهمیم. اصلاً چهل سال، پنجاه سال، هفتاد سال، قلب ما سالم است، مرتب کار می کند. رگ های ما گرفتگی ندارد، مغز ما، اعصاب ما، معده ما و روده ما و کبد ما. اصلاً یکبار نشسته ایم بگوییم خدایا شکر کبدمان سالم است؟ معده مان سالم است؟ اخیراً یکی از دوستان بنده سرطان لثه گرفته است. می گویند باید کل این لثه و پشت گردن و فک و همه ی اینها را دربیاوری. یعنی اگر این کار را بکنند قیافه و خوردن و حرف زدن او  دچار مشکل می شود. من اصلاً نمی دانستم یک چنین سرطانی هست. چنین مریضی ای هست. چرا ما از نعمت های خدا غافل هستیم، چرا نا شکر هستیم؟ نعمت عافیت، نعمت سلامتی نعمتی است که وقتی که می رود آدم متوجه می شود. وقتی که هست از این خدا تشکر نمی کند، از خلق خدا تشکر نمی کند. همسر داری، مادر داری، پدر داری، رفیق خوب داری. پس چرا ناشکری می کنی؟ یک بزرگواری می فرمودند شاگردی داشتند بروند مشهد زیارت، گفت من از شما خواهش می کنم از امام رضا (ع) بخواهید در خانه خدا بخواهد که ما مردم ایران چوب ناشکری را به ما نزنند. خیلی ناشکری می کنیم. مشکلات الی ماشاءالله هست. بخواهند درد دل کنند هزار سال وقت هست. ولی واقعاً خدا هیچ چیزی به ما نداده است؟ این همه نعمت، این همه عافیت، این همه سلامتی. یعنی سلامتی را با میلیارد میلیارد پول نمی شود عوض کرد. تا یک درد سراغ آدم می آید می گوید من چقدر خوب بودم ولی خوبی را نمی دیدم. یا امنیت. اینکه ما راحت مسافرت می رویم، بچه های ما مدرسه می روند، این طرف می روند، آن طرف می روند، کاری دارند. این نعمت امنیت هم واقعاً ما، این دو نعمت مجهول است. وقتی که در روایت داریم وقتی که می رود آدم متوجه می شود، وقتی هست غافل عافل است. لذا عرضه می دارد خدایا به من منت بگذار. به صحت و سلامتی و امنیت. «وَ السَّلَامَةِ فِي دِينِي وَ بَدَنِي» هم در دینم سالم باشد که خیلی مهمتر است چون اصل کار ماست و هم بدن من. «وَ الْبَصِيرَةِ فِي قَلْبِي» خدایا به من منت بگذار قلب من بینا باشد حقایق را ببیند چون خیلی در امور اشتباه کاری هست. یعنی آدم گیج می شود، متحیّر می شود. بصیرت در قلب به من بده. «وَ النَّفَاذِ فِي أُمُورِي» امور من پیش برود یعنی قاطعیت پیدا بشود و آن ببرد پیش برود. کار پیش برود. «وَ الْخَشْيَةِ لَكَ، وَ الْخَوْفِ مِنْكَ» خدایا خشیت مقام خیلی بالاتر است. یعنی عظمت و بزرگی خدا در دل من تجلی کند، بزرگی خدا من را به خضوع و خشوع وابدارد. خوف معمولاً مطلق است. مثلاً ممکن است من از اعمالم بترسم، از عقوبت اعمالم بترسم. هم به من خشیة مرحمت کن هم خوف از خودت را مرحمت کن. «وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِي بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ، وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ» خدایا محبت کن، لطف کن. در طاعت و بندگی به من کمک کند. گاهی دیدید صبح آدم بلند می شود حال نماز خواندن ندارد، حال بلند شدن از رختخواب ندارد ولی به همین بگویند فلان جا انقدر می دهند یا مثلاً  سرمایه او از بین برود، از جا می پرد. اینکه انسان در طاعت و بندگی انرژی داشته باشد. قوت، انگیزه. خدایا قوت بر آنچه که به من امر کردی از طاعت خودت به من مرحمت کن و قوتی که من اجتناب کنم از آنچه که از معصیتت من را نهی کردی. و باز در این دعا امام سجاد (ع) می فرماید ما از خیلی چیزها باید به خدا پناه ببریم. از شر تمام بدها و بدی ها. بخشی از آن را حضرت در این مقطع دعا می فرمایند. «وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»، خدایا هم خودم را، هم ذریه من را از شیطان رانده شده حفظ کن و پناه بده.  «وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ و الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ»، خدایا از شر گزنده هایی که زهردار هستند، گزنده هایی که زهر ندارند، عموم گزنده ها و از چشم زخم حفظ کن  «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ»، خدایا من را از هر شیطان سرکشی حفظ کن، پناه بده. «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ»، از هر ستمگری کینه توزی که عناد دارد من را حفظ کن. امیر المؤمنین (ع) جمله عجیبی دارد. می گوید: کسی به قدرت می رسد، به مال و ثروت می رسد مستبد می شود. دیگر نگاه نمی کند زیردستی های او دارند له می شوند. حضرت می گوید: خدایا من را از شر سلطانی که عناد دارد، مستکبر است، من را حفظ کن. «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مُتْرَفٍ حَفِيدٍ»، از شر هر توانگری که فرومایه است، هر توانگری که مراعات نمی کند، خوش گذران است، خدایا من را حفظ کن. حق دیگران را ادا نمی کند. «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ شَدِيدٍ»، از شر هر آدم ضعیف یا شدید. آدمی که ضعیف است یا قوت دارد. «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَرِيفٍ وَ وَضِيعٍ»، بعضی مواقع آدم شریف است به آدم ظلم می کند، بعضی مواقع آدم افتاده است یک موقع می بینی یک لگد به تو می زند. از شر هر آدم خوب و بد، بزرگ  وکوچک، «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ»، از شر دور و نزدیک، آن طرف دنیا است یک وقت می بینی برای آدم یک چیزی درست می کند. در آمریکا نشسته است، برای یک آدمی یک چیز تهمت آوری، زشتی درست می کند یا یک سری داشته پخش می کند همه دنیا آبرویش را می برد. یا یک  حرفی می زند یک ملتی را گرفتار می کند. جداً باید به خدا پناه برد. یعنی با همه ی وجودمان باید لمس کنیم. حضرت می گوید من از همه چیز باید به خدا پناه ببرم. «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ قَرِيبٍ وَ بَعِيدٍ»، از شر هر قریب و بعیدی. از شر هر کسی که برای پیغمبر و اهل بیت دشمنی را نصب کرده است. آنهایی که دشمن خدا، دشمن اهل بیت. که اینها داعشی ها، ناصبی ها، وهابی ها. که اینها بدترین خلق هستند برای مملکت ما و دین ما و ایمان ما. خدا از شر آنهایی که در مقابل اهل بیت ایستاده اند از جن و انس. و پایانش عرضه می دارد «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ  أَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها، إِنَّكَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» خدایا تو من را پناه بده از شر هر جنبنده ای که پیشانی او و همه قدرت او در دست توست. تو می توانی جلوی آن را بگیری که این زهر اثر نکند یا به من نیش نزند. آقای بهاءالدینی را خدا رحمت کند. فرمودند یک کسی 2 نصف شب در خانه ما را زد گفت چراغ فلان جای شما روشن است خاموش کند. گفتیم باشد. آمدم دیدم که یک عقربی دارد به طرف یکی از بستگان ما، نزدیکان ما می رود. این مأمور بوده من را بیدار کند که این عقرب را من بکشم که این بهانه بوده است. به کله ی او انداخته که بیاید در خانه ما را بزند. «وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ  أَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها، إِنَّكَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» تو بر صراط مستقیم هستی. ان شاءالله خدا توفیق بدهد.
حالا راجع به عافیت چون می خواهم امروز بحث آن را کامل کنم خیلی روایت داریم، خیلی دعاهای زیبایی برای عافیت داریم. من فهرست وار عرض می کنم. اگر عزیزان خاطرشان باشد هفته قبل عرض کردیم که پیغمبر عظیم الشأن برترین شخصیت عالم، بهترین شب ها شب قدر است و بهترین دعایی که از ایشان خواستند که چه دعایی داشته باشیم، فرمود من از خدا عافیت می خواهم. این هم روایتی است که امروز دیدم برای من خیلی جالب بود. گاهی آدم نزدیک ترین چیز به خودش را گم می کند یا فراموش می کند. یعنی ما به هیچ چیزی بند نیستیم. فقط باید بند خدا باشیم. هر کس که به غیر خدا تکیه کند، به کاغذ، به نوشته، به حافظه (درست نیست) باید فقط به خدا تکیه کند. بهترین شب، بهترین پیغمبر، بهترین دعا، عافیت است. حدیثی که برای من تازگی داشت این بود که یک نفر خدمت پیغمبر آمد گفت: برترین دعاها چیست؟ فرمودند: عافیت است. از خدا عافیت بخواه. عافیت دین، عافیت دنیا، عافیت آخرت. همه را با هم بخواه. رفت. روز دوم آمد. چی بخواهم؟ فرمود: عافیت بخواه. عافیت دین، عافیت دنیا... بعضی ها فقط عافیت بدن می خواهند. خدایا مریض ها را شفا بده. روحت چی، جانت چی، آخرتت چی؟ اینجا چند روز است تمام می شود. آنجا همیشه باید باشی، آنجا را هزار برابر بیشتر باید بخواهی. روز دوم هم فرمودند: عافیت دین، دنیا، آخرت. روز سوم آمد. یا رسول الله برترین دعاها چیست؟ فرمود: عافیت دین، دنیا، آخرت. سه بار ما در حدیث ها خیلی داریم. برای خود من جالب است. روز چهارم هم آمد. یعنی اگر صد روز هم می آمد حضرت همین را می گفتند. دیگر فهمید که جواب همین است. گفت آقا چی بخواهم؟ برترین دعاها چیست؟ فرمود: عافیت دین، دنیا، آخرت. بعد حضرت به او فرمودند: کسی که دینش و دنیایش تأمین باشد، آخرت او هم... ما خیلی روایت داریم بالاترین عافیت ها این است که ما از آتش جهنم رهایی پیدا کنیم. بالاترین عافیت ها این است که به بهشت برسیم. اگر از پل صراط و جهنم رد شدی و به بهشت وارد شدی، «الحمدلله الذی اذهب» غم و غصه و کدورت و ناراحتی و فشار و زحمت، همه ی آنها تمام شده است و یک روزی ان شاءالله خواهیم رسید با کمک خدای متعال و اولیای خدا و به برکت حضرت زهرا (ع).
باز در روایت داریم از مولا علی (ع) فرمود: گواراترین نعمت ها، شیرین ترین نعمت ها عافیت است. «لَا لِبَاسَ أَجْمَلُ مِنَ الْعَافِيَة» یعنی لباسی بالاتر، قشنگ تر، زیباتر از عافیت ما نداریم. بر اندام ما بپوشانید. «الْعَافِيَةُ نِعْمَةٌ يَعْجِزُ الشُّكْرُ عَنْهَا» از نعمت هایی که ما حقیقتاً نمی توانیم شکر آن را به جا بیاوریم عافیت است. حضرت موسی (ع) به خدا گفت: الحمدلله الهی شکر. خود این الحمدلله الهی شکر هم یک نعمت جدید است. شکر آن را باید به جا بیاورید. گفت خدایا از این الحمدلله الهی شکر هم شکرت. امام هفتم (ع) فرمود: شکر بر نعمت از آن نعمت بالاتر است چون نعمت ممکن است برود ولی شکر پایدار می ماند. این الحمدلله ما هم نیاز به یک الحمدلله دیگر دارد. باز الحمدلله بعدی هم که گفتی نیاز به یک الحمدلله دیگر دارد. گفت خدایا من دخیل تو هستم. دست ها بالا. از شکرت عاجز هستم. تا گفت از شکرت عاجز هستم، خدا گفت الآن شکرته. الحمدلله الذی جعل العجز عن الشکر شکرا. هر وقت به سیم آخر افتادی، به سجده گفتی خدایا من از شکر تو عاجز هستم. نمی دانم با کدام دست، با کدام زبان. بله. از یک خدای دیگر ما قرض بگیریم شکر این خدا را به جای بیاوریم. همان زمانی که همان یاد خودش انداخته است، یاد شکر انداخته است، یاد عافیت انداخته است. یعنی قشنگ فکر کنی به اینجا می رسی. همه چیز از خودش. همین حرفی که سعدی رضوان و سلام خدا بر او باد گفت. بنده همان به که ز تقصیر خویش/ عذر به درگاه خدا آورد/ ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جا آورد. بهتر این است که ما بگوییم خدایا از شکرت عاجز هستیم و دخیل تو هستیم. شکر خودت را خودت باید انجام بدهی.
گاهی آدم مریض می شود حالت نا امیدی به او دست می دهد. من خوب می شوم، خوب نمی شوم. ناامیدی خیلی بدتر است. الآن در همین مسئله ی کرونا، اینکه ما بیش از اندازه سیاه نمایی کنیم. اندازه ی آن خوب است که مردم بترسند، مراقبت باشند. ولی اگر مثلاً ما باید 30 درصد مردم را بترسانیم، 50 یا 70 درصد بترسانیم و سیاه نمایی کنیم و عوض اینکه مردم بتوانند سلامتی شان را چون انسان اگر روح و جانش سالم بود، بدنش قوی بود می تواند با این میکروب مبارزه کند. بعضی مواقع آدم به یأس می رسد. یک مریضی ادامه پیدا می کند. از خدا بخواهیم که در بلاها به ما کمک کند به یأس نرسیم. شیطان می گوید من کسی را به یأس بیندازم خیالم راحت است. یعنی باید روح قوی داشت. لذا همانطور که برای سلامتی بدن مان ما شکر می کنیم الحمدلله، قلب سالم، کبد سالم، یک مویرگ ما، خونش، تنفسش بند بیاید، سکته ی قلبی یا مغزی است. همینطوری که ما میلیون ها بار باید شکر خدا را برای بدن مان به جا بیاوریم، برای روح مان، جان مان، قلب مان سالم است خدا را شکر، خدا را شکر روح مان سالم است افسردگی نداریم. من بعضی از افراد را می شناسم که افسردگی گرفته اند اصلاً چندین سال است که از خانه بیرون نمی آیند. خجالت می کشند. می گوید بیرون می آیم می ترسم حرف نامربوط بزنم یا حالم بد شود یا بیفتم. رفتار اشتباهی بکنم. و بعضی ها 20 تا 30 تا قرص می خورند به خاطر اینکه بخوابند. این روح ما هم خیلی مهم است خدا را شکر کنیم. اینکه خدا ما را از نظر اعصاب، از نظر مغز، از نظر فکر، اندیشه سالم نگه داشته است، خیلی باید خدا را شکر کنیم. بنده یک موقع اصفهان من را بردند یک جایی برای سخنرانی برای جانبازهای قطع نخاعی از گردن بردند. آسایشگاهی بود. سی تا چهل تخت آوردند همه روی تخت خوابیده بودند. اینها مثلاً از گردن به پایین قطع نخاع شدند. حالا چهل سال، پنجاه سال، هفتاد سال دیگر عمر کنند. فقط سرشان را می توانند تکان بدهند. یعنی دست، پا، همه چیز فلج است. به خدا قسم آدم اینها را ببیند می گوید خدایا چقدر ما باید خدا را شکر کنیم. و جالب این است بعضی از اینها بیش از ما خدا را شکر می کنند. پرستارها سه شیفت باید اینها را تر و خشک کنند. بعضی ها خانواده هایشان مستأصل می شوند نمی توانند آنجا بیاورند. ما خیلی ناشکری می کنیم. قدر نعمت های عافیت و سلامتی را هم نمی دانیم.
این هم روایت قشنگی است. در سفینة البحار است. روایت داریم اولین بنده ی شکور و شاکر خدای متعال پیغمبر ما است. در روایت داریم که از سفینة البحار از مکارم الاخلاق نقل کرده است. پیغمبر اکرم  «إذا رأى من جسمه بثرة» گاهی بدن مبارک پیغمبر دانه های ریز می زد. بثره دانه های ریز است. حالا دانه ی آبله است، جوش است، هر چی. یک عارضه ی پوستی. یک عارضه ی پوستی که خیلی مهم نیست. وقتی به جسم پیغمبر ظاهر می شد، «عاذ باللّه و استكان له و جار إليه‏» یک دانه های ریز به بدن پیغمبر می افتاد به خدا پناه می برد. خدایا من به تو پناه می برم. خدایا من در حفظ تو باشم. سه تا جمله است. «عاذ باللّه و استكان له و جار إليه‏» خدایا من بیچاره ی تو هستم. خدایا شفا بده. «و جار الیه» پناه به خدا می برد. «فيقال له: يا رسول اللّه، ما هو ببأس» حالا یک دانه ای زده. «فيقول: إنّ اللّه إذا أراد ان يعظّم صغيرا عظّم، و إذا أراد أن يصغّر عظيما صغّر» فرمودند من دانه نمی بینم. گاهی یک دانه ی ریز سرکارت می گذارد بیچاره ات می کند. هی زخم می شود هی خون می آید. دوباره، دوباره. دکتر، دوا، آزمایش. این دکتر، آن دکتر. هزار رقم تو را سر کا می گذارد. خدا یک مریضی ریز را می تواند بزرگ کند همه ی سیستم زندگی ات را مختل کند. خدا طرف تو است. چقدر خطرها را خدا از ما دور کرده است. پیغمبر خدا فرمود چرا من بی نهایت به خدا پناه می برم؟ چون خدا گاهی با یک چیز ریز آدم را سر کار می گذارد. طرف تو خداست. می خواهد هشدار بدهد، می خواهد تو را بیدار کند. و ممکن است آدمی بوده که بدترین مرض های سخت و خطرناک را گرفته است. ما آدمی داشتیم در جبهه ده ها تکه های خمپاره در بدن او است. از گوشه کنار او تیر و همه چیز رد شده است ولی صحیح و سالم است. یعنی افرادی که تا دم مرگ رفته اند و دچار هزار بلا و مرض شده اند، صحیح و سالم هستند هیچ اتفاقی برای آنها نیفتاده است، آدمی هم هست که از دو پله افتاده تمام شده است. پس طرف ما خداست. این روایت ها هم قشنگ است. امام هشتم (ع) فرمودند که زمانی خواهد آمد که عافیت 10 جزء دارد. 9 جزء آن در کناره گیری از مردم ناباب است و یک جزء آن هم در سکوت است. یعنی آنهایی که عافیت طلب هستند، عافیت می خواهند، هر چه می توانند از افراد ناباب، جلسات گناه و معصیت، جاهایی که خطرناک است پرهیز کنند. عکس آن را هم از حضرت امیر داریم که فرمود: عافیت 10 جزء است، 9 جزء آن سکوت است، حفظ زبان است الا از ذکر خدا، و یک جزء آن هم آدم از آدم های سفیه دوری کند.
راه های عافیت را هم من فهرست وار عرض کنم. یکی از آنها دعا است. بهترین دعا همین دعای بیست و سوم صحیفه ی سجادیه است. طلب عافیت از خدای متعال است. پیغمبر خدا فرمود: بهترین چیزی که خدا دوست دارد از او بخواهیم عافیت است. خود خدا دوست دارد از او عافیت بخواهیم. امیر المؤمنین (ع) به امام مجتبی (ع) فرمودند: حسن جانم این دعا را همیشه بخوان. «لَا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْعَافِيَةِ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي‏» خدایا بین من و عافیت هیچ وقت جدایی نینداز. (الهی آمین)
جبرئیل امین خدمت پیغمبر خدا آمد گفت: این ابوذر را می بینی؟ یک دعایی دارد که در آسمان ها مشحور است یعنی ملائکه می دانند چه می گوید. چه دعایی است؟ فرمودند این دعا است. جبرئیل می گوید این دعا در آسمان ها مشهور است. امام صادق فرمودند این دعای ابوذر است. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْإِيمَانَ بِكَ وَ التَّصْدِيقَ بِنَبِيِّكَ وَ الْعَافِيَةَ عَنْ جَمِيعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّكْرَ عَلَى الْعَافِيَةِ وَ الْغِنَى عَنْ شِرَارِ النَّاسِ» خدایا به من ایمان بده، تصدیق به پیغمبر. چقدر قشنگ است. خدایا من را از مردم بد هم بی نیاز کن.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَافِيَةَ وَ تَمَامَ الْعَافِيَةِ وَ الشُّكْرَ عَلَى الْعَافِيَةِ يَا وَلِيَّ الْعَافِيَة» انصافاً امام های ما کم ما نگذاشتند. در هر زمینه ای. این دعاها را در نمازهایمان هم بتوانیم بخواهیم خیلی خوب است. راه های عافیت دعاهایی است که گفتیم. بهترین دعای صحیفه ی سجادیه بیست و سوم. صدقه و خدمت رساندن به دیگران می تواند بلاها را دفع کند و یکی هم راجع به صلوات است که ان شاءالله می گوییم.
تلاوت صفحه 68 قرآن آیات 141 یا 148 سوره مبارکه آل عمران.
تلاوت صفحه 68 قرآن کریم
از اين رو خداوند پاداش اين جهان، و پاداش نيک آن جهان را به آنها داد؛ و خداوند نيکوکاران را دوست مي دارد.
شریعتی: از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم و ان شاءالله وارد بحث دوم مان بشویم.
حجت الاسلام فرحزاد: یکی از چیزهایی که عافیت می آورد که قابل توجه هم هست و در دسترس ما هم هست، پیغمبر خدا فرمود: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَاباً مِنَ الْعَافِيَة» یعنی هر یک صلوات یک در بلا را می بندد، یک در عافیت را باز می کند. آنهایی که می خواهند به عافیت کامل برسند همیشه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
چند نکته را می خواهم عرض کنم چون هم در آستانه ی تولد حضرت هستیم و هم اینکه روز تکریم بانوان و مادران و همسران است. گلایه ای که من همیشه دارم. ما برای عزا و شهادت خیلی زحمت می کشیم ولی به تولد و جشن و سرور و شادی می رسیم خیلی سبک و کم برگزار می کنیم. کماً و کیفاً. یعنی برای شهادت گاهی ده روز، بیست روز، چهل روز. برای تولد یک شب، دو شب. برای تولد یک دهه لا اقل تولد حضرت زهرا را جشن بگیریم. چه ایرادی دارد؟ قبل و بعد از آن هم وفات و شهادت نیست. هم از نظر مقدارش، هم از نظر کیفیتش اطعام بدهیم، گره گشایی بکنیم، ایستگاه های صلواتی در جاهایی که می شود بزنیم. برای تولد حضرت زهرا هم مفصل برنامه ریزی کنیم. و این نکته ای هم که می خواهم عرض کنم. معمولاً چون روز تکریم مادران و همسران هست، خانواده ها جمع می شود. آن را بدل کنیم به یک جشن تولد میلاد حضرت زهرا (ع). یعنی جشن خانگی به نیت حضرت زهرا. این را مراعات کنیم ا ن شاءالله و به نام حضرت زهرا چون مادر اصلی ما فاطمه زهرا است. مادر اصلی ما حضرت خدیجه کبری است. ما قیامت به اینها خیلی محتاج هستیم. همه ی ما، مادرهای ما هم باید دستگیری کنند. نکته ی بعدی چون روز تکریم مادران و بانوان و همسران هست، از مهمترین سیره های پیغمبر احترام مادر، همسر، دختر، بانوان بوده است. می فرمودند: «ما أكرم النّساء إلّا كريم و لا أهانهنّ إلّا لئيم‏» چه کسی احترام و حرمت بانوان را می گیرد؟ آدم بزرگوار، آدم باشخصیت، آدم با کرامت. یعنی درگیر نمی شود. گذشت، عفو، لطف، محبت، رسیدگی. آدم های پس فطرت، لئیم، اراذل و اوباش همیشه با خانم و بانوان درگیر هستند. اینها را اذیت می کنند. هر کس که خانمش را شکنجه می دهد، مادرش را شکنجه می دهد، طبق فرموده حضرت لئین است، پس فطرت است. خیلی تعبیر تندی است. «لا اهانهن الّا» زورش به یک خانم می رسد. مواظب باشیم اکرام اینها را زیاد داشته باشیم. ببینید این جمله خیلی عجیب است. ما حق نداریم پای یک عالم را ببوسیم. حق نداریم پای یک شخصیتی که عنوانی دارد را ببوسیم ولی حضرت زهرا (س) کسی سؤال کرد از مادر، فرمود: «ألزم رجلها فإنّ الجنّة تحت أقدامها» فرمود: ملازم پای مادرت باش. یعنی بوسیدن پای مادر ایرادی ندارد. خاک پای مادرت بشو. روی پای مادرت بیفت. آقای دولابی را خدا رحمت کند. نهم بهمن هم سالگرد ایشان بوده است. روح او شاد. من از ایشان خیلی مطلب دارم. ایشان می فرمودند آنهایی که می خواهند گره شان باز شود، مشکلات حل شود، روی پای مادر بیفتند. نوازش، محبت، بوسه، التماس، خواهش. مادر اشک شوقش از چشمش جاری شود. بگوید فرزندم چقدر به من مهربان هستی؟ چقدر به من محبت می کنی؟ چقدر گره هایم را باز می کنی؟ من همین جا عرض کنم آقای شریعتی، سال های قبل هم عرض کردیم. مهمترین هدیه برای مادر این است که ما دغدغه ی مادر را برطرف کنیم. نگرانی او را برطرف کنیم. مثلاً مادر می خواهد ما باحجاب باشیم. خدا را هم قبول ندارید به خاطر مادر باحجاب باشیم. دوست دارد نماز اول وقت، دوست دارد آن بداخلاقی را، دوست دارد با خواهر و برادر قهر هستیم آشتی کنیم. دغدغه اش را برطرف کنیم و یکی هم گره گشایی که مادر ما چی نیاز دارد. از هزار تا گل بهتر است. گل هم بگیریم ولی آن بهترین کار است. ایشان می فرمودند که کسی که پای مادر را می بوسد و نوازش می کند درهای آسمان باز می شود.
یک شخصی آمد خدمت خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) عرض کرد من به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. دوباره آمد گفت به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: مادرت. سه باره آمد، فرمود: مادرت. سه بار مادر، مادر، مادر. بار چهارم سؤال کرد. فرمود: پدرت. سه بار فرمود مادر. یک نفر دیگر آمد گفت آقا من هر گناهی کرده ام. پرونده ام خیلی سیاه است. چکار کنم؟ عملی هست که بتواند همه را پاک کند؟ فرمود: مادر داری برو به مادرت خدمت کن. همه ی گناه ها را منهدم می کند. گفت مادر ندارم. گفت برو به خاله ات خدمت کن. اگر مادر داشت بهتر بود. حتی من می خواهم عرض کنم نامادری ها. افرادی هستند نامادری او را بزرگ کرده است. خب حقی دارد. در آن حد نیست ولی باز هم حقی دارد. لذا هم مادر، نامادر، هم خانم خانه.
آقای دولابی می فرمودند در هر رشته و فن و تکاملی که هستی، دنبال علم هستی، دنبال کمال هستی، دنبال ورزش هستی، دنبال مال هستی، دنبال وسعت رزق هستی، دنبال آخرت هستی، سیر و سلوک هستی، عرفان هستی، هر چه. اگر می خواهی خدا به تو کمک کند، رشد بدهد، بالا ببردت، شرطش این است که مادر، پدر، همسر، آن طبقه ی اطراف نزدیکت، اولاد از تو راضی باشند. همه بگویند آقای شریعتی مادر شما دعا کند، پدر شما دعا کند، خانم شما دعا کند. این راه ها را برای شما همواره می کند ولی اگر اینها بنشینند خدای ناکرده آه بکشند، راه بندان درست می کنند. احترام و تکریم مادر خیلی سفارش شده است. تعبیر بهشت زیر پای مادران است فقط برای مادر آمده است. این زیر پای مادران یعنی چه؟ یعنی اولاً خاک و رام و متواضع مثل خاک زیر پای مادر شو که اکثراً این معنا را کرده اند. یک معنا هم شاید این باشد که مادر وقتی که از جا حرکت می کند همش به دیگران خیر می خواهد برساند. یعنی بعد از خدا و پیغمبر و 14 معصوم و اولیای خدا آن کسی که از همه بیشتر ما را دوست دارد و از همه خاطرخواه تر ما است، الآن تمام دغدغه های مادرها این است که بچه مان. بیش از شوهر بچه مان. بچه  مان چطور می شود. اصلاً حرکت او، فکر او، نیت او، خواب او، بیداری او همش برای اولادش هست.
شریعتی: و تو با خدمت و احترام به مادر می توانی به آن بهشت زیر پای او برسی.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. من گاهی عرض کردم ما آقایان مرخصی داریم، وقت راحتی داریم، استراحت داریم ولی خانم های خانه، چه همسران و چه مادران، شستشو، رفت و روب، بچه داری. یک هفته خانم شما برود مسافرت، شما بچه ها را تر و خشک کن.
شریعتی: خیلی کار سختی است.
حجت الاسلام فرحزاد: یکی از رفقای ما می گفت پنج نفر بودیم از قم می خواستیم به مشهد برویم. همه هم مرد بودیم. طلبه بودیم. آمدم از خانه بیرون بیاییم، دختر بچه ی دو سه ساله گفت من هم می خواهم بیایم. گفتیم مامان نمی آید. بقیه. گریه و زاری. مادرش گفت می ترسم دق بکند. گفت خب ببریدش. گفت ما آمدیم مشهد، این بچه دو سه ساله دختر، دلش درد می گرفت آب نبات داغ می خواستیم. گریه می کرد شب نمی خوابیدیم. پنج تا مرد نمی توانستیم او را ساکت کنیم. اگر یک بچه ای را پدر یک شب نگه دارد، چهار بار که او را از خواب بیدار کند، بار پنجم ممکن است داد و بیداد کند یک لگد به او بزند. مادر چهل بار بلند می شود در آغوش می گیرد، شیر می دهد، محبت می کند. مادرها نه مرخصی دارند، نه جمعه دارند، نه تعطیلی دارند. همه کار. واقعاً این بزرگ حرفی زده در گوش من است. گفت من هر چند روز یکبار از خانمم، از مادرم عذرخواهی می کنم، حلالیت می طلبم. اگر اینها حق شان را بر ما حلال نکنند، همه گیر هستیم.
شریعتی: این هم از همان نعمت هایی است که تا هست قدرش را نمی دانیم.
حجت الاسلام فرحزاد: ان شاءالله قدردان باشیم. خدایا تو را قسم می دهیم به حق صدیقه کبری فاطمه زهرا، توفیق تکریم مادران، همسران، عزیزان مان را به ما مرحمت بفرما. توفیق بهترین مجالس برای حضرت زهرا به ما عنایت بفرما. ما را مشمول شفاعت بانو قرار بده. خدایا به حق محمد و آل محمد همه ی مریض ها را شفای عاجل عنایت بفرما. رفع هم و غم و گرفتاری از همه ی گرفتارها بفرما. اموات، درگذشتگان، حق داران، مرحوم آقای میناوند که از بعضی از دوستان ما از دوستان ایشان بودند، آنهایی که با کرونا از دنیا رفتند، همه را غرق رحمت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها