اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

99-10-21- حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی - سیره تربیتی حضرت فاطمه زهرا (س)

شریعتی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» سلام می کنم به روی ماه تک تک مخاطبان عزیزمان. اهالی خوب سمت خدا. ان‌شاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد.

معرفی برنامه

حجت الاسلام حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه ی بینندگان عزیز.
شریعتی: خوشحال هستیم که در خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام حسینی قمی: بسم الله الرحمن الرحیم. اجازه بدهید با آداب اجتماعی در سیره حضرت زهرا (س) آغاز کنم. داستانی هست در یکی از منابع قدیمی ما، دلائل الامامه طبری. می دانید دلائل الامامه مال حدود قرن پنجم است یعنی حدود نهصد سال پیش. داستان این چنین است که بعد از رحلت خانم النبیین شخصی آمد خدمت حضرت زهرا (س) یک سؤال جالبی کرد. گفت شما دختر پیامبر هستی، در خانه پیامبر بود، عزیز پیامبر بودی، پاره تن پیامبر بودی. «هل ترك رسول اللّه- عندك- شيئا تطرفينيه؟» آیا پیامبر یادگاری برای شما نگذاشتند که به صورت یک هدیه ای، تحفه ای به من بدهید؟ خیلی جالب است. از دختر پیامبر، پاره تن پیامبر، نزدیک ترین شخص به خاتم النبیین می گوید یک حرف تحفه ای که ما نشنیده باشیم، کسی نشنیده باشد. با سلیقه بود. گفت یک حرفی بشنوم که هیچ کس از پیامبر نشنیده باشد. «فقالت» حضرت زهرا (س) به یکی از بانوانی که در خدمت حضرت بودند فرمودند که «هات تلك الحريرة» دنبال یک پارچه ای می گشتند که در آن پارچه یک جمله ای نوشته بودند. فرمود آن را برای من بیاورید. آن شخص می گوید: «فطلبتها، فلم تجدها» هر چه گشتم پیدا نکردم. «فقالت» وقتی او گفت من گم کردم، نمی دانم کجا گذاشتم این پارچه ای که در آن مطلبی بوده، حدیثی از پیامبر بوده، نمی دانم کجاست.  «فقالت ويحك» وای بر تو. «اطلبيها» آن را پیدا کن. «فإنّها تعدل عندي حسنا و حسينا» به اندازه حسن و حسین این برای من عزیز بوده است. این تعبیر خیلی مهم است. حضرت زهرا (س) مبالغه نمی کند. چه جمله ای است؟ چه کلامی است؟ چه تعبیری است؟ چه آموزه ای است که حضرت زهرا (س) می فرماید به اندازه حسن و حسینم من برای آن ارزش قائل هستم. می توانیم بفهمیم؟ این بانونی که در خدمت حضرت بود بیشتر نگران شد و رفت به هر شکلی بود این پارچه را پیدا کرد. حالا چه بود؟ در پارچه از زبان پیامبر حضرت زهرا (س) نوشته بود که پدرم فرمود: یک، «ليس من المؤمنين من لم يأمن جاره بوائقه» مؤمن نیست کسی که همسایه از آزارش در امان نباشد. «من كان يؤمن باللّه و اليوم الآخر، فلا يؤذي جاره» اگر کسی به خدا و رسول ایمان دارد همسایه آزاری نکند. دو، «من كان يؤمن باللّه و اليوم الآخر، فليقل خيرا، أو يسكت» اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید یا حرف خوب بزنید یا سکوت کنید. این دو جمله. پس ببینید طرف آمده به حضرت زهرا (س) می گوید یک تحفه به من بده، یک هدیه به من بده، یک چیز تازه ای به من بده که از پدر شنیده باشید، یادگاری از پدر باشد. حضرت می فرماید: روایتی، جمله ای که «تعدل حسنا و حسینا». تعدل معادل حسن و حسین چیست؟ دو جمله. یک، مردم‌آزار نباشید، همسایه آزار نباشید، دو یا حرف خوب بزنید یا سکوت کنید. «فلیقل خیرا او یسکت» شاید الآن بینندگان عزیز بگویند ما فکر کردیم با این مقدمات حضرت زهرا چه می خواهد یادگاری بدهد، تحفه بدهد. باور کنید یک بخش عمده ای از مشکلات زندگی ما همین جمله است. «فلیقل خیرا او یسکت» یا حرف خوب بزن یا سکوت کن. باور می فرمایید ما ده ها، صدها حدیث داریم راجع به اینکه مواظب کلام‌تان باشید. یکی از علما کتاب نوشته منشأ صدها گناه را را زبان بیان کرده است. ما این را ساده می گیریم. الآن اگر به یک کسی بگویند یک دستور اخلاقی، یک سیر و سلوکی، مقامات معنوی، چه می خواهد بگوید؟
خدا رحمت کند مرحوم حاج آقا حسین فاطمی را. ایشان از منبری های بسیار اهل معنا در قدم بودند. شاگرد خاص مرحوم آیت الله ملکی تبریزی (رضوان الله علیه) بوده است. آخرین لحظه ی زندگی شان در خدمت ایشان بوده است. می گوید آقای وضو گرفتند ایستادند در سجاده برای نماز، الله اکبر را گفتند جان به جان آفرین تسلیم کردند. ایشان شاهد جان دادن مرحوم آیت الله ملکی تبریزی بوده در لحظات آخر. شاگرد خاص ایشان بوده است. این مرحوم حاج آقا حسین فاطمی (رحمة الله علیه) که امام، علما، بزرگان، مرحوم آیت الله بهجت، خیلی از این بزرگان پای منبر ایشان می نشستند و تحت تأثیر موعظه های اخلاقی ایشان قرار می گرفتند و خودش شاگرد خاص مرحوم آیت الله ملکی تبریزی بوده است، من شنیدم در هر سخنرانی این شعر را می خواندند، گاهی هم مکرر می خواندند. در هر سخنرانی این شعر را می خواندند، گاهی هم دو بار، سه بار می خواندند. صمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام/ ناتمامان جهان را کند این پنج تمام. آقا سیر و سلوک می خواهی، مقامات معنوی می خواهی این پنج تا است. صمت اولین آن است. صمت یعنی سکوت. جوع یعنی گرسنگی. این پرخوری هایی که ما داریم الآن خیلی ناجور است. از این فاصله بگیریم. سهر یعنی شب‌زنده داری. عزلت یعنی کناره گیری. نه رهبانیت از جامعه فاصله بگیریم. نه، آنجایی که خدا راضی نیست، آن جلسه ای که خدا راضی نیست ما نباشیم. پنجم ذکر به دوام. دائم الذکر بودن. دائم الذکر بودن هم به این معنا نیست که تسبیح دست بگیریم. بالاترین ذکر خدا رحمت کند امام رضوان الله علیه را می فرمود: عالم محضر خداست. آدم باور کند عالم محضر خداست. منظورم این است که این عالم بزرگ که عرض کردم بزرگان ما، مراجع ما، آقای بهجت، امام، خیلی از بزرگان پای منبر اخلاقی ایشان می رفتند در هر منبری یک بار یا چند بار این شعر را می خواندند. قدم اولش صمت است. آقای محترم، خانم بزرگوار، در آستانه ی شهادت حضرت زهرا (س) هستیم. حضرت زهرا یک نوشته، به او می گویند بی بی یک تحفه به ما بده. دنبال یک نوشته می گردد که فرماید: تعدل حسنا و حسینا. به اندازه حسن و حسین برای من ارزش دارد. در این نوشته چیست؟ دو جمله. یک، همسایه آزار نباش. به خدا و رسول ایمان داری هسمایه ازاری نکن. دو، فلیقل خیراً او یسکت. یا حرف خوب بزن یا ساکت باشد. کار خیلی سختی است. ببیندگان فکر نکنند چی شد. امام صادق (س) به بعضی از اصحابشان فرمودند: «إِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ» من عده ای قبل از شما بودم. «كَانُوا يَتَعَلَّمُونَ الصَّمْتَ عشرَ سنین» 10 سال تمرین سکوت می کردم. «كَانَ أَحَدُهُم إِذَا أَرَادَ التَّعَبُّدَ» وقتی می خواستند سیر و سلوک و مقامات معنوی... تعبد یعنی عبودیت. عبودیت در زندگی شان پیاده کنند «يَتَعَلَّمُ الصَّمْتَ بِعَشْرِ سِنِينَ» 10 سال تمرین سکوت می کردند. یعنی اینطور نیست که بگوییم این که کاری ندارد. بسم الله. می خواهید امتحان کنید؟ از الآن تا 24 ساعت مواظب کلام‌مان باشیم. 24 ساعت حرف نزنیم. 24 ساعت. مگر به این آسانی است.
یادم هست در سفر حج... می دانید که در حج خیلی چیزهایی که حرام است تشدید می شود. قبل از آن هم حرام بوده ولی می گویند خیلی مواظب باشد کفاره دارد. یکی از چیزهایی که حرام است فحش دادن است. فحش همیشه حرام است. در حال احرام بدتر. یک حاجی بود آمده بود. خیلی آدم بددهانی بود. او محرم شده بود خیلی سختش بود خودش را کنترل کند. به سرزمین مقدس عرفات رسیدیم خیلی به او فشار آمده بود. گفت حاج آقا! اگر من فحش بدهم کفاره اش چقدر است؟ گفت کفاره هر چه باشد من می دهم ولی آرام باشم. باور کنید در لباس احرام، 24 ساعت نمی تواند خودش را کنترل کند. به هر حال حضرت زهرا (س) صدیقه ی طاهره فرمودند: پدرم فرمود: «من کان یؤمن بالله» یک، «لا یؤذی جار» همسایه تان را اذیت نکنید، دو، «فلیقل خیراً او یسکت» یا حرف خوب بزن یا ساکت باش. ادامه ‌اش خیلی زیباست. «إنّ اللّه يحبّ» خدا چه کسانی را دوست دارد؟ کسانی که سه تا ویژگی داشته باشند. «الخيّر، الحليم، المتعفّف» آدم‌هایی که خیر باشند. دستشان به خیر باشد، زبانشان به خیر باشد، واسطه ی خیر باشند. بارها عرض کردیم جناب آقای شریعتی شاید من امکانات مالی نداشته باشم. یک کسی بگوید من توانایی مالی ندارم. واسطه که می توانی بشوی. از زبانت که می توانی استفاده کنی. از آبرویت که می توانی استفاده کنی. واسطه ی خیر دیگران باش. دو، الحلیم. بردبار. سه، المتعفّف. آنهایی که اهل عفاف و پاکی و پاکدامنی هستند. «و يبغض» در برابرش خدا چه کسانی را دوست ندارد؟ «الفاحش، الضنين‏ السئّال، الملحف» آنهایی که بددهان هستند. الآن اشاره کردیم. دو، الضنین. کسانی که بخیل هستند. نقطه ی مقابل خیر. سوم آنهایی که وقتی یک چیزی دارید انقدر اصرار می کنند. گاهی در این تقاضاها می آید یک کسی ندارد آبرویش را می برد. جالا از یک کسی یک چیزی خواستید او هم نمی تواند، در توانش نیست، بعد فرمود: «إنّ الحياء من الإيمان، و الإيمان في الجنّة، و إنّ الفحش من البذاء، و البذاء في النار» حیاء از ایمان است. آدم‌های باحیا در بهشت هستند، آنهایی که بد زبان هستند، هرزگی و بدزبانی مال آتش است و آنها هم در آتش هستند. این جمله.
پس در آداب اجتماعی در سیره حضرت زهرا (س)، حضرت زهرا می گوید اینکه انسان مواظب باشد یک همسایه آزاری نکند، دو مواظب کلامش باشد، این حدیثی است که «تعدل عندی حسناً و حسیناً». به اندازه ی حسن و حسین این کلام نورانی پدر بزرگوارشان را دوست دارند و هدیه، تحفه قرار می دهند به کسی که آمده تحفه می خواهد. جمله ی دوم. جالب است جناب آقای شریعتی. این اگر در تهذیب شیخ طوسی (رضوان الله علیه) نبود من جرأت نمی کردم به این محکمی بخوانم. یک کسی است می گوید من آمدم محضر حضرت زهرا (س). «دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَةَ ع فَبَدَأَتْنِي بِالسَّلَامِ». «فَبَدَأَتْنِي بِالسَّلَامِ» یعنی چه؟ یعنی حضرت در سلام بر من پیشی گرفت و سبقت گرفت. صدها حدیث و آیه بر عظمت حضرت زهرا (ع) هست. ما اصلاً می توانیم درک کنیم؟ می گوید من رفتم خانه حضرت زهرا حضرت در سلام بر من سبقت گرفت. ما گفتیم پیغمبر خدا هیچ وقت نمی گذاشت کسی در سلام بر حضرت سبقت بگیرد. هیچ کسی. هیچ کسی نتوانست در سلام بر پیامبر سبقت بگیرد. می گوید حضرت زهرا هم همینطور. سیره ی پدری اش بود. «ثُمَّ قَالَتْ مَا غَدَا بِكَ» صبح زود به خانه حضرت زهرا رفته بود. حضرت فرمود برای چی صبح زود اول وقت آمدی؟ «قُلْتُ طَلَبُ الْبَرَكَةِ» گفت می خواستم یک برکتی به من برسد. آمدم یک کلام نورانی از شما بشنوم برکت زندگی من باشد. «قَالَتْ أَخْبَرَنِي أَبِي» پدر به من خبر دادند  «مَنْ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَ عَلَيَّ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ» پیامبر فرمود: کسی که بر پیامبر و حضرت زهرا سه روز سلام کند «أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ» خداوند بهشت را بر او واجب می کند. سؤال کردند «فِي حَيَاتِهِ وَ حَيَاتِكِ» زمانی که شما زنده هستی بیایند خدمت شما سلام بکنند؟ فرمود: «نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا» در حیات و بعد از شهادت زهرا، بعد از رحلت خاتم النبیین. پس بنابراین سلام به پیامبر، سلام به حضرت زهرا (س) انقدر آسان است.
خدا رحمت کند علامه امینی (رحمة الله) همیشه به مردم نجف می فرمودند: هر روز خودتان را به امیر مؤمنان نشان بدهید. کسانی که به نجف مشرف شده اند اگر دقت کرده باشند می بینند که رسم است طلبه هایی که در نجف هستند صبح به صبح می آیند کیف و کتابشان زیر بغلشان هست معلوم است که آمده اند بروند درس. اول می آیند به آقا امیر‌المؤمنین (س) یک سلام می کنند بعد می روند سراغ درس. هر روز خودمان را به ائمه نشان بدهیم. آنجا نمی توانیم باشیم با یک زیارت، با یک امین الله، با یک زیارت آل یاسین.
داستان دومی که می گویم این هم بسیار بسیار لطیف است. در منابع قدیمی ما هست. در تفسیر امام عسکری (ع) هست. مرحوم شهید در این کتاب منیة المرید که در آداب تعلیم و تعلم است این را فرموده است. خیلی داستان جالبی است. «حَضَرَتِ امْرَأَةٌ عِنْدَ فَاطِمَةَ» خواهش می کنم همه س کسانی که این روزها دارند کار فرهنگی می کنند. بحمدلله در این ایام هم که به خاطر این شرایطی که داریم هر کس هر چه بلد است جلساتی راجع به حضرت زهرا (س) در فضاهای مجازی، نمایشگاه هایی که، هر کسی هر کاری کرده است. روضه های خانگی. هر کسی هر طوری. این را یاد بگیرد که ببیند حضرت زهرا (س) برای تعلیم معارف چقدر ارزش قائل است. «حَضَرَتِ امْرَأَةٌ عِنْدَ فَاطِمَةَ» یک بانویی، یک خانمی خدمت حضرت زهرا (س) آمد. «فَقَالَتْ إِنَّ لِي وَالِدَةً ضَعِيفَةً» گفت من یک مادر ناتوانی دارم او در نماز یک سؤالاتی دارد. در احکام نماز مسائلی می خواهد. من را فرستاده که از شما سؤال کنم. حضرت سؤالش را جواب دادند. سؤال اول. «ثم ثلثت» سؤال دوم. سؤال سوم «الی ان عشرت» ده تا سؤال از حضرت زهرا (س) پرسید و حضرت جواب داد. «ثُمَّ خَجِلَتْ مِنَ الْكَثْرَةِ» خودش خجالت کشید. گفت بی بی جان ببخشید به هر حال این مادر ما هست و این مادر ما ناتوان است و من را مأمور کرده است. باز هم مادر من سؤال دارد ولی من روم نمی شود بپرسم چون 10 تا سؤال از شما پرسیدم. دیگر بیش از این شما را اذیت نمی کنم. «لَا أَشُقُّ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ» شما را خیلی به زحمت انداختم.  «قَالَتْ فَاطِمَةُ ع» به بی بی حضرت زهرا (س) گفت من 10 تا سؤال پرسیدم. دیگر خجالت می کشم. «قَالَتْ فَاطِمَةُ ع هَاتِي سَلِي عَمَّا» هر چه می خواهی بپرس. «أَ رَأَيْتِ» فرمود: من یک سؤال از تو دارم. اگر به یک کسی بگویند این بار را از اینجا بردار تا آنجا ببر، من 100 دینار به تو می دهیم.  «مِائَةُ أَلْفِ دِينَارٍ» به این بانو. فرمود: بگو ببینم اگر به یک کسی بگویند یک بار سنگینی را از اینجا بردار ببر تا فلان جا، صد هزار دینار به تو می دهیم، آیا قابل تحمل نیست؟ گفت: نه، اینکه خیلی خوب است. حضرت فرمود: «أَنَا لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ» من هر سؤالی که به شما جواب بدهم «اکریتِ لكُلِّ مَسْأَلَةٍ  بِأَكْثَرَ مِنْ مِلْ‏ءِ مَا بَيْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ» هر سؤالی که به شما جواب بدهم خداوند به اندازه ی زمین تا عرشش پر از لؤلؤ به من پاداش و جایزه می دهد. حرف من این است. یک نگاه گذشته از ثواب. می خواهم این را عرض کنم. یعنی طرف یک کاری می کند که دیگر مخاطبش خجالت نکشد، سختش نباشد، ناراحت نباشد. خیالت راحت. راحت بنشین، راحت سؤال کن، هر چه می خواهی بگو. ما الآن برویم محضر یک عالم بگوییم ما چند تا سؤال داریم. ده تا سؤال. او گفت ده تا سؤال خودم خجالت کشیدم. برای اینکه او نگران نباشد حضرت فرمود هر چه می خواهی بپرس. به اندازه ی زمین تا عرش الهی خدا به من لؤلؤ جایزه می دهد اگر به سؤالات شما پاسخ بدهم.
شریعتی: یعنی هم از این طرف این افق نگاه و هم از آن طرف در بحث روانشناسی اش که او خجالت نکشد و راحت هر چه می خواهد بپرسد.
حجت الاسلام حسینی قمی: و این نکته خیلی مهم است. یعنی اگر کسی می آید پیش ما یک کاری دارد یک کاری نکنیم که این بیچاره همش با اضطراب و دلهره و نگرانی باشد. بعد فرمودند: «عُلَمَاءَ شِيعَتِنَا يُحْشَرُونَ» فردای قیامت محشور می شوند «فَيُخْلَعُ عَلَيْهِمْ مِنْ خِلَعِ الْكَرَامَاتِ عَلَى قَدْرِ كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ وَ جِدِّهِمْ فِي إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ» عزیزان این حدیث حضرت زهرا (س) را یادگار داشته باشند. خدا به کسانی که علوم را منتشر می کند... حالا علما، یک کسی آیت الله است، یک کسی کتاب نوشته است، یک کسی هم واسطه ی انتشار علوم است. مگر الآن ما اینها را اشاره نکردیم؟ گاهی ما در رفع گرفتاری مردم. خودمان گاهی واسطه می شویم. یک وقت یک عالم است، یک سخنران است، سخنرانی می کند. یک وقت یک کسی نمی تواند کلیپ او را پخش می کند، سخنرانی او را منتشر می کند، بانی کتاب او می شود، بانی سی دی اش می شود، بانی مجلسش می شود. فرمود عالمانی که این علوم را منتشر کنند خدا چقدر به اینها فردای قیامت کرامت و پاداش می دهد. «عَلَى قَدْرِ كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ» هر چه علم و دانش‌شان بیشتر شود «وَ جِدِّهِمْ فِي إِرْشَادِ» تلاش‌شان در ارشاد بندگان خدا بیشتر باشد. هر کس تلاشش بیشتر این پاداشی است که حضرت زهرا (س) فرمودند. روایت دیگر باز در حیات آداب اجتماعی، حیات اجتماعی زندگی حضرت زهرا (س) بسیار حدیث لطیفی است. در همین دلایل الامامه ی طبری هست. حضرت زهرا (س) فرمودند: «ایاکم البخل» از پدر بزرگوارشان نقل کردند. از بخیل بودن بپرهیز. «فانه عاهة لا تکون الا فی کریم انه هاعة لا تکون، لا تکون فی کریم» بخل عیبی است. مرض است. ببینید حضرت زهرا می گوید بخیل بودن یک عیب است، یک مرض است در کریم، در آدم‌های کریم پیدا نمی شود. «ایاکم البخل» از بخل بپرهیز. «انه شجرة فی النار» بخل درختی است در آتش شاخه هایش در دنیا است. «من تعلق» اگر کسی به یکی از این شاخه ها بچسبد، این شاخه او را در آتش جهنم می برد. آقایان، خانم‌ها بزرگوار بگذار حدیث شما را تمام کنم، یک خواهشی هم داشته باشم. فرمود: «ایاک و السخاء» تو دنبال سخاوت باش. «ان السخاء شجرة فی الجنه» نقطه ی مقابل آنجا که فرمود از بخل بپرهیزید. نقطه ی مقابل آن بر تو باد سخاوت. سخاوت درختی است در بهشت، «أَغْصَانُهَا فِي الدُّنْيَا» شاخه های آن در دنیاست. «من تعلقَ» کسی به این شاخه ها تمسک کند او را می برد به بهشت می رساند. پس در یک جمله بخواهم بگویم از زهرا (س) هر کاری می خواهیم انجام بدهیم، آنکه بخیل است، آن که حاضر نیست به فریاد دیگری برسد، ما نشستیم این روزها داریم این همه در روایات می گوییم حضرت زهرا (س). بچه های کوچک ما هم می دانند شب عروسی لباس عروسش را داد. گردنبند گردن حضرت زهرا سلام (س) بود، پیامبر وارد خانه شدند، تا احساس کردند پدر دوست ندارد، مرد در گرفتاری هستند، در اوج فقر هستند، اول اسلام و مسلمین، عده ای اصحاب صفه در گوشه ی مسجد زندگی می کردند. تا احساس کرد پدر ناراحت است، گردنبند و دستبند را باز کردند و در راه خدا دادند. فرمود: شاخه ی سخاوت در دنیا است. به این شاخه تمسک کردی تو را به بهشت می رسانیم. بخل، بخیل بودن شاخه اش در دنیا است. به شاخه ی بخل تمسک کردی تو را به جهنم می رساند. یک حدیث بسیار لطیف دیگری است از کلمات حضرت زهرا (س)، شیخ صدوق نقل کرده است، منابع قدیمی ما دارند، در آداب اجتماعی داریم می گوییم. حضرت راجع به آداب سفره چندین ادب را جزء آداب سفره فرمودند. من بعضی از آنها را خیلی فشرده عرض می کنم. فرمودند چند تا ادب هست در سفره. سفره ای که ما می نشینیم سر سفره غذا می خوریم. اینها لازم است که ما رعایت کنیم. یک، المعرفه. اینکه آدم بفهمد این لقمه حلال است، حرام است، از کجا آمده است. یک حدیثی هم شبیه این از پیامبر هست آن هم خیلی لطیف است. فرمود: «اذا تمت طعام اربع خصال فقط تم» پیامبر فرمود: سفره ای که چهار تا ویژگی داشته باشد به طعام می رسد. یک، از حلال باشد. دو، «کثرت الایدی الیه» دو، دست‌های زیادی به طرف آن باشد. سه، با نام خدا شروع شود. چهار، با حمد خدا تمام شود. حضرت زهرا (س) فرمودند: «و المعرفه» اولین آن معرفت. معرفت یعنی بداند از حلال تهیه شده است. دو، «والرضا» راضی باشیم به آنچه خدا برای ما تقسیم کرده است. سه، با نام خدا شروع کنیم. چهار، با حمد خدا تمام کنیم. از آداب اجتماعی حضرت این است که حضرت با اینکه فضه ی خادمه (س) را داشتند ولی کار خودشان را با فضه ی خادمه تقسیم کردند. البته عزیزان می دانند شرایط حضرت زهرا دو مرحله داشت. یکی از آن مراحلی که مسلمان‌ها اوایل خیلی در سختی بودند. حضرت خادمه ای نداشتند. اوضاع مسلمان‌ها که کمی بهتر شد رسول خدا فضه ی خادمه را فرستادند خانه ی حضرت زهرا (س) فضه از طرف پیامبر آمدند خانه حضرت زهرا (س). ولی وقتی آمده است باز کار خودشان را تقسیم کردند. سلمان فارسی در منابع قدیمی ما، خرائج راه بندی، سلمان می گوید من رفتم خانه ی حضرت زهرا (س)، مشغول آسیاب بودند، جو آسیاب می کردند،  «وَ عَلَى عَمُودِ الرَّحَى دَمٌ سَائِل‏» علی عمود الرحی. در این دسته ی آسیاب دیدم خون جاری است «وَ الْحُسَيْن‏ يَتَضَوَّرُ مِنَ الْجُوع» طفل خردسال امام حسین هم دارد ناله می کند از گرسنگی. «فقلت» من به بی بی حضرت زهرا (س) گفتم که دستان شما مجروح شده است مگر فضه نیست؟ «فقالت» حضرت فرمود: «أَوْصَانِي رَسُولُ اللَّه». ما داریم با عجله همینطوری می گوییم و می رویم. اول شخصیت عالم حضرت زهرا (س) می گوید اول شخصیت عالم، پدرم خاتم النبیین به من سفارش کرده است اگر خادم هم در خانه می بری تقسیم کار کن. یک روز شما، یک روز خادم. یک روز شما، یک روز خادم. امروز نوبت من است چون او در استراحت است.
از آداب اجتماعی که من همین‌جا این را بهانه ای برای یادآوری کنم فراوان شنیده اید حضرت زهرا (س) چندین وصیت‌نامه داشتند. اگر می رسیدیم یک جلسه فقط وصایای حضرت زهرا (س) را، یکی دو تا نیست، چندین وصیت‌نامه داشتند. شخصیتی به عظمت صدیقه ی طاهره وصیت‌نامه دارد آن هم نه یکی، دو تا، سه تا. وصایای مالی دارند، وصایای اخلاقی دارند، راجع به خاکسپاری شان دارند، انواع و اقسام وصیت‌ها. آن وقت ما مسلمان‌مان، الآن حضرت زهرا (س) که بانوی 18 ساله به شهادت رسیدند چند تا وصیت‌نامه داشتند. خانم هفتاد هشتاد سالش است می گوید من هنوز در فکرم وصیت‌نامه داشته باشم. آقا 80 سالش هست می گوید در فکرم وصیت‌نامه ای بنویسم. زندگی ما هزار گرفتاری دارد، مرگ ما صد برابر گرفتاری دارد. الآن ببین چقدر دعواها بین بچه ها است. من اطلاع دارم برادر و خواهر سر ارث پدر دعوا کردند، چاقوکشی کردند. الآن در زندان هستند. خب یک وصیت‌نامه بنویس اگر خیراتی می خواهی. اگر انقدر مالی داری که خیرات بدهی. اگر نداری که هیچی. حالا آن احکام و وصیتی که داریم. همین یک روایت را بخوانم کافی است. این حدیث را زیاد شنیده اید. بینندگان عزیز فراوان شنیده اند. «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية» کسی بمیرد امام زمان خودش را نشناسد مرگش مرگ جاهلیت است. باور می کنید عین این روایت. فقط یک جمله ی آن «من مات بلاوصیته من میته جاهلیه» کسی بدون وصیت از دنیا برود مرگش، مرگ جاهلیت است. کسی بانوی 18 ساله ی شهیده ی فاطمه ی زهرا (س)، این شهیده ی مظلومه چند وصیت‌نامه داشتند. در مسائل مالی شان، در مسائل شخصی شان. چند تا وصیت‌نامه. یک بانونی 18 ساله (س). آن وقت عرض کردم آقا 60 سالش هست، 70 سالش هست، آقا یا خانم تصمیم گرفته یک چیزی بنویسید. همین امروز یک آقایی پیش من آمد گفت که مادرم خیلی وضع مالی عجیب خوبی داشت. گفتم حالا وصیت‌نامه ی مادر را بیاورید ببینیم. گفت وصیت‌نامه نداشت. چطور می شود یک کسی میلیاردها ارث از او به جا می ماند ولی دو کلمه. گفتم راجع به نماز و روزه اش چیزی نگفته است؟ گفت هیچی نگفته است.
شریعتی: یا جدی نمی گیریم یا احساس می کنیم حالا حالا هستیم.
حجت الاسلام حسینی قمی: حالا جوان این حرف را بزند، پیرمرد هم همین حرف را می زند؟ به نظرم یک بخشی از آن هم راجع به این هست که این مسائل خیلی برای ما مهم نیست. یک وقتی آثار آن را گفتیم. به هر حال این هم یکی. باز در حیات اجتماعی حضرت زهرا (س) روایتی است که شیخ طوسی در امالی نقل کردند. حدیث بسیار زیبایی است که «اجتمع النساء رسول الله» لحظات آخر زندگانی پیامبر بود، همسران پیامبر کنار بستر پیامبر بودند. جالب است این جمله را هم منابع عامه دارند و هم منابع خاصه دارند. عایشه می گوید که هیچ کسی به اندازه ی حضرت زهرا (س) در هیئتش، در دینداری اش، در گفتارش، احدی مثل حضرت زهرا (س) شبیه پیامبر نبود. نگاه کنید این مسند فاطمه ی زهرا (س) مال ملا جلال الدین سیوطی است. تمام منابع عامه این جمله را نقل کردند که عایشه مکرر می گفت: «ما رأیت احدا اشبه» کسی نه فقط در چهره و جمال و در قیافه، در هیئتشان، در دینداری شان، در گفتار، در اخلاقش، همه چیزش کأن پیامبر بود. «و کانت اذا دخلت علیه» این گزارشی است که عایشه دارد نقل می کند. وقتی حضرت زهرا (س) وارد بر پیامبر می شدند «کانت اذا دخلت علیه قام إليها و قبلها و أجلسها في مجلسه» پیامبر به احترام فاطمه ی زهرا می ایستادند، «قبلها» فاطمه را می بوسیدند «اجلسها فی مجلسه» جای خودشان را به فاطمه می داد «و كان» عکس آن. پیامبر می آمدند خانه ی حضرت زهرا، «إذا دخل» وقتی او می آمدند حضرت زهرا کاملاً می ایستادند. تازه می دانید «قام إليها» یعنی به استقبال فاطمه ی زهرا (س) والا قام لها باید می گفتند. «قام الیها» با شوق به استقبال می رفتند. حالا این داستان ارتحال را لحظات آخر زندگانی حضرت زهرا (س) هست. عزیزان این جمله را زیاد شنیده اند که فاطمه زهرا (س) کنار بستر پدر بودند همه محزون بودند، حضرت هم محزون بودند. یک چیزی پیامبر و حضرت زهرا گفتند که چهره شان باز شد، تبسم کردند، خوشحال شدند. عایشه می گوید من سؤال کردم پدر چه به شما گفت که خوشحال شدی؟ فرمود: نه، اگر من بگویم آن وقت می گویند فاطمه اصرار پیامبر را افشا می کند. نه، تا پیامبر زنده بودند چیزی نگفتند. پیامبر که از دنیا رفتند باز دوباره عایشه پیگیری کرد که چه گفتند آن لحظه ای که شما ناراحت بودید محزون بودید، چه شد که شاد شدید؟ بعد از ارتحال پدر فرمودند. فرمودند ناراحتی من از این بود که خبر ارتحال خودشان را دادند. اما اینکه برای من چهره یکهو چنین باز شد فرمودند که «الله اکبر، الله اکبر».  «أنّ جبرائيل أخبرني أنّه ليس امرأة من نساء المؤمن أعظم رزيّة منك، فلا تكوني» الله اکبر. عرض کردم هم منابع عامه دارد هم منابع خاصه. پیامبر آخرین لحظه به دختراشان فاطمه ی زهرا فرمودند هیچ بانویی به اندازه ی تو سختی ها را نخواهد دید. «ان جبرائیل» جبرائیل به من خبر داد احدی از زنان مؤمن مصیبتش از شما بالاتر نیست. «فلا تکونی» صبر شما بیشتر باشد «فنعم سلف انا لک» می گوید من گریه کردم و این جمله را فرمودند که «اما ترضی» می خواهی که، راضی نیستی که تو سیدت نساء العالمین هستی. به من خبر دادند. بنابراین این جمله یادمان باشد که حضرت زهرا (س) خودشان از پیامبر شنیدند سنگین‌ترین مصیبت‌ها. من گاهی در سخنرانی هایم، به هر حال الآن گاهی حوادثی که پیش می آید، عزیزانی که در کرونا از دست دادیم، بیماری هایی که پیش می آید، من گفتم انصافاً کسی به خودش اجازه می دهد مقایسه کند مصیبت‌های خودش را با مصیبت‌های حضرت زهرا (س)، با مصیبت‌های زینب کبری (س). به هر حال این سیره ی حضرت است. سنگین‌ترین مسائل را با اهل بیت تحمل کردند. ما در مصائب ایمان‌مان را از دست دادیم، باورمان را از دست دادیم. اهل بیت به ما می گفتند در مسائل یک مسئله ی صبر است، مرحله ی رضا، بالاتر مرحله ی حمد است، حمد خدا را بگیر. بالاتر امام صادق فرمود: «سُبْحَانَ مَنْ يَقْتُلُ أَوْلَادَنَا» خدایا تو فرزند ما را از ما می گیری  «وَ لَا نَزْدَادُ لَهُ إِلَّا حُبّا». محبت ما به خدا بیشتر می شود. داغ می بیند محبتش بیشتر می شود. پس یک وقت مقام صبر است، یک وقت مقام رضا هست، یک وقت مقام حمد است. اهل بیت به مقام حب رسیدند. مصیبت می بیند محبتش به خدا بیشتر می شود. حالا اینها را بشنویم در حوادث دنیا خودمان را گم نکنیم. کی هست که گرفتاری نداشته باشد، کی هست مشکل ندارد، کی هست مریضی ندارد. هر کسی یک جور امتحان می شود. یکی به فقر است، یکی به بیماری است، یکی شوهرش بد‌اخلاق است، یکی بچه اش یک بدی دارد، یکی مردی بدی دارد، یک عروس بدی دارد، یکی داماد بدی دارد، یکی گرفتار عروس بد شده است.
شریعتی: من در این چند سال زندگی که دوره ی جوانی ام را دارم پشت سر می گذارم به این نتیجه رسیدم هیچ کسی نیست در زندگی اش بگوید من هیچ مشکلی ندارم.
حجت الاسلام حسینی قمی: یک نفر به ما پیامک بدهد، بگوید من 60 سال، 70 سال زندگی کرده ام هیچ مشکلی ندارم. مگر امکان دارد؟ «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة» همش به بلا و سختی پیچیده شده است.
شریعتی: اینکه ما چطور به مشکلات نگاه می کنیم مهم است.
حجت الاسلام حسینی قمی: در هر حال پیامبر خدا آخرین لحظه به دخترشان فاطمه ی زهرا فرمودند: «لیست احد» احدی از بانوان، جبرائیل به من خبر داد هیچ کسی مصیبتش به اندازه ی شما نخواهد بود ولی صبر کنید. جمله ی آخری که در این بخش اضافه می کنم این است که باز از مرحوم راوندی است. مرحوم راوندی می دانید که از علمای بسیار بزرگ ما است، قدیمی ما هست، حدود هفتصد سال پیش. این داستانی که عزیزان زیاد شنیده اند خواهش می کنم به این نکته اش عنایت کنید. ببینید ما بارها گفتیم. خیلی ها می گویند ما می خواهیم پاک باشیم، خوب باشیم، چکار کنیم؟ توبه می کنیم. ایام فاطمیه می آید، محرم، صفر، ماه رمضان، شب جمعه، کربلا، مشهد، زیارت. دوباره برمی گردیم همان آدم قبلی می شویم. باید زمینه ها را از بین برد. آقای محترم، خانم محترم که پای برنامه نشسته ای از حضرت زهرا داری می شنوی. اینها شوخی نیست. هزار بار شنیده ایم. وقتی آن مرد نابینا وارد خانه ی حضرت زهرا شد یا وارد خانه ی پیامبر شد که حضرت زهرا آنجا بودند چون می دانید که حضرت زهرا بلند شدند و رفتند. پیامبر چه فرمود؟ گفت او نابیناست. چرا شما بلند شدی رفتی. جواب این است. عین روایت این است: «إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيح‏» چشمش نمی بیند. اما بوی من را که استشمام می کند. حضرت زهرا در خانه ی خودشان بودند. عطری زدند، بوی عطری داشتند. در زندگی حضرت زهرا آرایش می کردند، خودشان برای امیر‌مؤمنان گردنبند استفاده می کردند، گوشواره استفاده می کردند. اصلاً در جهیزیه ی حضرت زهرا (س) این را بینندگان بدانند. گاهی کمتر این بخش‌ها گفته می شود. وقتی جهیزیه ی حضرت زهرا (س) را آوردند گفتیم 480 درهم مهر حضرت زهرا بود. پیامبر همین مهر را گرفته بودند به اصحاب دادند فرمودند بروید جهیزیه بگیرید. یک بخش عمده ای از آن را دادند فرمودند بگویید عطر بخرید. من که هنوز در معنای این حدیث مانده ام. عزیزان، فرهیختگان فراوانی دارند برنامه را می بینند این حدیث را برای ما معنا کنند. «يُنْفِقُ فِي الطِّيبِ أَكْثَرَ مِمَّا يُنْفِقُ فِي الطَّعَام‏» بیشتر از غذا خرج عطر پیغمبر بود. این را برای ما معنا کرد. خیلی حدیث عجیبی است. الآن شما در خانه تان، مردم در خانه شان، چقدر در ماه مواد غذایی هزینه می کنند؟ آمار مواد غذایی شان ماهی پانصد هزار تومان است، یک میلیون تومان است. چقدر خرج مواد غذایی شان است؟ بیشتر آن حضرت پول بوی عطرشان بوده است. البته درست است. می توانیم بیاییم اینطوری معنا کنیم که حضرت در زندگی خرج خورد و خوراک اصلاً چیزی نداشتند ولی هر چه بوده، «کان يُنْفِقُ فِي الطِّيبِ أَكْثَرَ مِمَّا يُنْفِقُ فِي الطَّعَام‏» بیش از آنکه در خورد و خوراک خرج می کنند در بوی خوش خرج می کردند. خانم محترم بوی خوش دادن برای شما حرام است. در خانه برای شوهرت بهترین بوی خوش را استفاده کن. بهترین جلوه گری ها را در خانه برای شوهرت داشته باش. در مهریه ی حضرت زهرا وقتی پیامبر 480 درهم را گرفتند یک بخشی از آن را فرمودند بروید لحاف بخرید، کوزه بخرید، کاسه بخرید. یک بخشی از آن را هم دادند بروند برای حضرت زهرا عطر بخرند. حتماً حضرت استفاده می کردند. خودش را برای امیر‌مؤمنان آرایش می کردند. گردنبند گاهی داشتند، دستبند داشتند، بوی عطر استفاده می کردند. حالا نابینا در خانه آمده است. پیامبر فرمودند که نابینا که تو را نمی بیند. فرمود: اولاً من می بینم ثانیاً چشمش نمی بیند بوی عطر من را که استشمام می کند. یعنی بوی عطر نامحرم را استشمام می کند. این را عرض کردم اگر می خواهید پاکی برای ما بماند زمینه ها را از بین ببرید. والّا تا زمانی که زمینه ها باشد هیچ چیزی برای ما باقی نمی ماند. این بحث باز به اتمام نرسید.
شریعتی: دوستانی که اهل مطالعه هستند، اهل تحقیق هستند و اهل کتاب می توانند این کتاب را تهیه کنند. ما می خواهیم کتاب معرفی کنیم. سیره ی اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا (س). کتاب خوبی است. جناب حجت الاسلام دکتر جباری این کتاب را به رشته ی تحریر درآورده اند. دوستانی که تمایل دارند این کتاب را تهیه کنند. و راجع به وصیت‌نامه هم که حاج آقا صحبت کردند باز هم بد نیست آن جزوه ی وصیت‌نامه را دوستانی که تهیه نکردند تهیه کنند. نکات خوبی در آن هست و ان‌شاءالله بهره مند شوند و استفاده کنند.
صفحه ی 46 قرآن کریم.
اشاره قرآنی: این آیاتی که تلاوت شد جالب است بخش عمده ای از آیاتی که راجع به انفاق هست در همین بخش سوره ی مبارکه ی بقره هست. اگر عزیزان خواستند مفصل ببینند از آیه ی 254 به بعد. تا می رسد به این آیاتی که الآن تلاوت شد. می دانید به هر حال گذشته از مال خیلی سخت است. حدیثی که آن هفته خواندیم. هیچ آزمونی سنگین‌تر از آزمون مال نیست. گذشت از مال خیلی سخت است. قرآن کریم برای اینکه انفاق برای ما آسان شود یک بیانی دارد که یک، همین آیاتی که الآن تلاوت شد. «وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ» هر چه در راه خدا انفاق کردید گم نمی شود. « وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيرٍ يوَفَّ إِلَيكُمْ» اولاً لانفسکم، دو یوف الیکم. خداوند به طور کامل به شما برمی گرداند.
امیر‌المؤمنان در نهج البلاغه نامه ی سی و یک به امام حسن (س) یک تعبیری دارند که اگر «اذا وجدت من اهل الفاقه» شما سفر طولانی در پیش داری من بخواهم تشبیه کنم، مثال بزنم، گاهی دید مسافرت‌هایی که آدم می خواهد برود مخصوصاً سفرهای خارج از کشور بخواهد برود، بردن بار یک محدودیتی دارد. این بارش بیشتر از این است. در آن فرودگاهی که رفته است هی می گردد ببیند کسی هست این ساکش را به او بدهد. بگوید این ساک من را تو بیاور. این می گردد ببیند کسی را پیدا می کند بارش را روی دوش او بگذارد، آنجا بهش تحویل بدهد. عین این مثال را امیر‌المؤمنین در نهج البلاغه دارد. می فرماید یک سفر طولانی در پیش داریم. «اذا وجدت من اهل الفاقه» اگر دیدی فقیری نیاز دارد، این پولی که داری به او می دهی، این صدقه و انفاقی که داری می دهی، این بار را آنجا خدا به تو تحویل می دهد. این نامه ی 31 حضرت به امام مجتبی (س) است. قرآن هم همین را می فرماید. می فرماید اولاً فلانفسکم انفاق مال خودتان است، دو،  «یوفَ الیکم وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» (البقرة/272) خدا کامل له شما برمی گرداند. آیه ی بعدی « وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ» خدا خبر دارد. اگر ما باور کنیم... شاید هزار بار ما در این برنامه گفته ایم مهم اصلاح باورهای دینی است. حضرت زهرا (س) باور داشتند. اگر باور کنیم همین سه جمله را، فلانفسهم، یوف الیکم، ان‌ الله به علیم». هر انفاقی انجام بدهید یک به نفع خود شما است، دو خدا کامل به شما برمی گرداند، سه ان الله به علیم. خدا خبر دارد. همین سه جمله ی در این آیاتی که الآن تلاوت شد توجه کنید برای آسان شدن انفاق کافی است. مخصوصاً خواهش می کنم آن جلسه هم گفته ام. الحمدلله دیدم خیلی جاها منتشر شده بود، کلیپ آن را پخش کرده بودند. کلام ما نیست. کلام اهل بیت (علیهم السلام) است، کلام قرآن است. دیگر از این آسان‌تر نداریم. امیرالمؤمنان می گوید بیا بارت را به فقیر بده، فقیر در بهشت به تو تحویل می دهد.
حدیث در فلاح السائل مرحوم سید طاووس رضوان الله علیه است. حدیث بسیار لطیفی از حضرت زهرا (س) است. حضرت زهرا (س) می گوید از پدرم پیامبر سؤال کردم: «يَا أَبَتَاهْ مَا لِمَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِه‏» کسی در نمازش کوتاهی کند، سستی کند، نماز را سبک بشمارد، آثارش چیست؟ فرمود چند تا اثر دارد. یک، خدا برکت را از عمر و روزی اش برمی دارد. اگر می بینید برکت در زندگی نیست احتمال بدهیم یک دلیلش سستی در نماز است. دو، «لَا يَرْتَفِعُ دُعَاؤُهُ إِلَى السَّمَاء» دعایش به طرف آسمان بالا نمی رود. سه، به نظر من این سه از همه وحشتناک تر است. من از این بیشتر ترسیدم. «لَيْسَ لَهُ حَظٌّ فِي دُعَاءِ الصَّالِحِين‏» هر چه خوب‌ها دعا کنند گیر این چیزی نمی آید. تمام اولیاء دین دعا بکنند، تمام صالحین دعا کنند، می گویند این یکی را خط بزنید. کسی که نماز را سبک بشمارد مشمول دعای صالحین نمی شود. چقدر ما می گوییم خدایا ما را مشمول دعای ولی  عصر ارواحناه کن. «لیس له حظ». به نظر من همین یک جمله در عبارت کافی است. کسی نمازش را سبک بشمارد این همه اولیای خدا، این همه امام زمان، این همه صالحین دعا می کنند اسم ما در آن جمع نیست. اسم ما را خط زدند. سوم «يَمُوتُ جَائِعاً وَ عَطْشَانا» مرگش با تشنگی و گرسنگی خواهد بود، «يُضَيَّقُ عَلَيْهِ فی قَبْرُه» در قبر بر او تنگ می گیرند. «تَكُونُ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِه‏» قبرش تاریک است، «يُحَاسَبُ یوم القیامه حِساباً شَدِيدا» حساب قیامتش هم حساب بسیار سنگینی است. این هم یادگار حضرت زهرا (سلام الله علیها).

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها