شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. زندگی شما سرشار از عافیت و برکت باشد.
حجت الاسلام عباسی ولدی: سلام علیکم. بنده هم عرض سلام و ادب خدمت همهی شما بینندگان محترم برنامهی سمت خدا دارم. دی ماه آمد و هوا هم سردی خود را دارد نشان میدهد. انشاءالله در این سردی هوا، خانههای شما گرم از محبت همدیگر، محبت خدا و محبت اهل بیت(ع) باشد.
شریعتی: گرم از حُسن ظن به دیگران خاصه به اهل خانواده، همسر، فرزندان، برادر، خواهر، دوستان باشد که هفتهی قبل راجع به سوء ظن صحبت کردیم. این هفته بنا است که از درمان و راهحل سوء ظن صحبت کنیم.
حجت الاسلام عباسی ولدی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
همان جور که پیشبینی میکردم بحث بدگمانی و خوش گمانی یک استقبال ویژهای از آن شد و پیامکها نشان میداد که خیلیها انگار منتظر این بحث بودند و مسئله را مسئلهی ویژهای در زندگی و به ویژه زندگی مشترک میبینند. هفتهی گذشته در مورد حسن ظن، خوش گمانی و بدگمانی صحبت کردیم وعده کردیم که این هفته در مورد درمان آن صحبت کنیم. پس شروع میکنیم ولی با همان قاعدهی همیشگی که مخاطب بحث چه کسی است؟ خود ما هستیم و یک قاعدهای هم بگذاریم که نگوییم نمیشود. نه خدا هست و کمک میکند و حتماً انشاءالله اتفاق خوبی که در زندگی باید بیفتد، میافتد.
اولین نکته دربارهی درمان بدگمانی را با یک روایتی از امام صادق شروع میکنیم. حضرت میفرماید «حُسْنُ الظَّنِّ أَصْلُهُ مِنْ حُسْنِ إِيمَانِ الْمَرْءِ وَ سَلَامَةِ صَدْرِه» (مصباح الشريعة/ ص: 173) خوش گمانی ریشهی آن در نیکو بودن ایمان آدم و سلامت قلب او است. پس این ریشه را باید درست کرد. تقویت ایمان یکی از اصلیترین راهکارهای درمان سوء ظن و بدگمانی است. یک نکتهی بسیار بسیار اساسی نه فقط در مورد بدگمانی بلکه در مورد بسیاری از مشکلاتی که در اخلاق ما وجود دارد و ما میخواهیم آن را حل کنیم. این نکته را توجه کنید و در مورد بدگمانی هم به آن فکر کنید. بعضی از کارها هستند که از عهدهی خیلی از ما بر میآید. یعنی اگر بخواهم از زاویهی ایمان بگویم، با این ایمان کمی که عباسی دارد، میشود آن کار را انجام داد. کار سختی نیست. انجام دادن این کار ایمان را تقویت میکند. تمرین ایمان و زیاد کنندهی ایمان ما است. یک سری کارها هستند که خودمانی و بدون تعارف اگر بخواهیم صحبت کنیم، میگوییم سخت است. نیاز به این دارد که ایمان من قوی باشد تا بتوانم آن کار را انجام بدهم. آن جاهایی که میگوییم ایمان را تقویت کنید تا مشکل حل شود، سریع نگوییم خب اگر ایمان من قوی بود که به این مشکل اخلاقی که مبتلا نمیشدم. نه حرف ما این است که ایمان از یک جاهای دیگری میشود تقویت شود که ما داریم. آن جاهایی که میتوانیم ایمان را تقویت کنیم، بکنیم تا جاهایی که نیاز به قوت ایمان برای مبارزهی با آن مسئله داریم، مشکل پیدا نکنیم. زیربنا باید محکم شود. این قاعده را هیچ وقت فراموش نکنید که مشکل اصلی ما عمل نکردن به دانستههایی است که توانایی انجام دادن آنها را داریم. یعنی بهانه نیست و میدانیم ولی نمیتوانیم بگوییم که نه نمیتوانستیم. الان همه با هم یک مرور در ذهن خود بکنیم، دانستههایی را که توان انجام آن را داریم. میبینیم یک انبوهی از دانستهها است و واقعاً با همین ایمان میشود اینها را انجام داد. اگر ما اینجا ایمان خود را تقویت کردیم، وقتی به جایی مثل بدگمانی میرسیم. نیاز به ایمان قوی دارد، خب ایمان خود را جای دیگر تقویت کردیم. کسانی که بنا دارند بر مبنای دین مشورت بدهند، حواس آنها به این مسئله باشد. مشاورههای دینی قواعد خود را دارد. رابطهی بین بعضی از کارها با بعضی از کارهای دیگر شاید در جایی غیر از علوم وحیانی اصلاً قابل فهم نباشد. اتصال به عالم وحی میخواهد تا این رابطهها درک شود. چرا این را گفتم؟ مثال میزنم. یکی پیش مشاوره آمده است و میگوید که من سوء ظن دارم. بین سوء ظن و احترام به پدر و مادر رابطهای وجود دارد؟ ظاهراً ندارد ولی نه خیر بین این دو تا ارتباط وجود دارد. کسی که به پدر و مادر خود احترام نمیگذارد و خدای نکرده عاق والدین است. طبق روایات به صراحت و به محکمی میشود ادعا کرد کسی که عاق والدین است، راه او برای افزایش و تقویت ایمان بسته است و همین ایمانی هم که دارد، سر او به خطر است. این آدم الان میخواهد سوء ظن خود را قوی کند. نیاز به ایمان قوی دارد. راه تقویت ایمان را با عاق والدین بسته است. اگر در یک مشاورهی دینی بیاید و مشاور متوجه شود که این عاق والدین است، یکی از کارهایی که برای درمان بدگمانی به او توصیه میکند، چه هست؟ برو آنجا را درست کن. تقویت ایمان یعنی تقویت سیستم ایمنی روح. الان در طب سنتی و طب جدید هیچ فرقی ندارد، این یک نقطهی مشترک دارند. معمولاً این سنتی و جدیدها در جاهای مختلف به یک نقطهی مشترک میرسند، بدانید آن حتماً درست است. در برابر بعضی از بیماریها میگویند اینقدر دارو نخورید که بخواهید آن بیماری را ریشهکن کنید. اصلیترین کار در برابر این ویروس و این عفونت این است که سیستم ایمنی بدن خود را قوی کنید. یک دارو یا یک غذا یا یک گیاهی را توصیه میکنند. مریض میپرسد که این گیاه این مریضی را ریشهکن میکند؟ میگویند نه کاری به آن ویروس ندارد. میگوید نه کاری به آن ویروس ندارد. میگوید خب چرا این را داری تجویز میکنی؟ میگوید چون سیستم ایمنی بدن تو که تقویت شد، خود به خود با آن ویروس یا با آن عفونت یا با آن بیماری مبارزه میکند. قصهی تقویت ایمان یعنی این. من جای دیگر را درست میکنم، ایمان من تقویت میشود. ایمان من که درست شد، سیستم ایمنی روح من با خیلی از این مسائل و مشکلات اخلاقی خود به خود مبارزه میکند.
شریعتی: این خیلی نکتهی جامعی است.
حجت الاسلام عباسی ولدی: به همین دلیل گفتم که این فقط برای درمان سوء ظن و بدگمانی نیست و خیلی نکتهی مهمی است. من خواهش میکنم همه به این نکته فکر کنیم. مشکل ما عمل نکردن به دانستههایی است که میتوانیم انجام دهیم. عمل کردن به دانستههایی که توان انجام آن را داریم، نتیجهی آن تقویت ایمان میشود. ایمان که تقویت شد، سیستم ایمنی روح تقویت میشود. آن موقع در برابر بسیاری از بدیها به صورت خودکار عمل میکنیم.
شریعتی: متأسفانه ما این دانستهها و معلومات خود را و دستوراتی که باید انجام بدهیم، همه را جزیره جزیره میبینیم و همه را یکپارچه و همه را به هم مرتبط نمیبینیم.
حجت الاسلام عباسی ولدی: اصلاً در تربیت دینی قصه همین جا یک قصهی بسیار قشنگی میشود و بیتوجهی به آن هم یک قصهی تلخی میشود که در تربیت دینی، نگاه دین به تربیت انسان یک نگاه جامعی است و نه نگاه جزیرهای. این نگاه جامع باعث میشود که وقتی شما در مسیر تربیت دینی قرار بگیرید، میبینید که چه قدر راحت است. به آن سختی که فکر میکردم نیست اما من چون جزیرهای نگاه میکردم، اینجوری نتیجه نمیگرفتم. یک مثال دیگر غیر از احترام به پدر و مادر بزنم. کسی که اهل کفران نعمت است و اهل شکر نیست. این هم راه تقویت ایمان را برای خود بسته است. اگر کسی برای مشاورهی بدگمانی خود آمد، یکی از کارهایی که باید انجام بدهیم، کسی هم که خواست خود را معاینه کند، بر اساس دانستهها و معلومات وحیانی نگاه کند ببیند اهل شکر هست یا نه؟ همان شکری که دین گفته یا اهل کفران است؟ اگر اهل کفران نعمت باشد راه تقویت ایمان را بر خود بسته است. به همین دلیل هم نمیتواند با سوء ظن و بدگمانی مبارزه کند. او را باید اهل شکر کرد. باید به او بگوییم که توجه خود را به نعمتها زیاد کن. راه شکر نعمتها را یاد بگیر و الا نمیتوانی با سوء ظن خود مبارزه کنی.
یکی، دو تا مثال دیگر هم بزنم. آدم متکبر مبتلا به ریشهی کفر است چون «أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَة» (كافي (ط - دار الحديث)/ ج3/ ص: 709) امام صادق(ع) فرمودند که ریشههای کفر سه تا چیز هستند: حرص، حسد، تکبر. کسی که متکبر است، او باز راه تقویت ایمان را بر خود بسته است. اگر تکبر خود را درمان نکند، نمیتواند به این راحتی با بدگمانی خود مبارزه کند. حسادت هم همین جور. بدگمانی را نمیتواند با وجود حرص به دنیا درمان کند چرا؟ چون آن حرص، آن حسادت، آن تکبر راه تقویت ایمان را بسته. در بین این مثالهایی که زدیم، بعضی از آنها هست که واقعاً با این ایمان موجود، سرمایهی موجودی که داریم، قابل عمل است. مثلاً قصهی پدر و مادر، خب به پدر و مادر خود احترام بگذار. سر آنها داد نزن و به آنها تند نگاه نکن. کاری دارند، برای آنها انجام بده. اینها کار خاصی نیست و انجام ندادن بعضی از این کارها سخت است. مثلاً پدر و مادر از تو یک درخواستی دارند و تو میتوانی که آنها را انجام بدهی، چه طوری آن را انجام نمیدهی. وقتی پدر و مادر محتاج تو میشوند و تو هم میتوانی احتیاج آنها را برطرف کنی، چه طوری انجام نمیدهی و احتیاج آنها را برآورده نمیکنمی، اصلاً انجام ندادن آنها سخت است. خب انجام بده. واقعاً بعضی از اینها اهل شکر نعمت باشند و به نعمتها توجه کنند و به همدیگر یادآوری کنیم و نعمتها را یاد هم بیندازیم و شکر کنیم. حداقل آن این است که بگوییم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» (فاتحه/ 2) خدایا حواس من به این نعمتهایی که دادی هست. این خیلی بحث مفصلی است.
شریعتی: پس تا اینجا خوش بینی یک عینک نیست که از روی طاقچه برداریم و روی چشم بگذاریم به همه با همین نگاه کنیم.
حجت الاسلام عباسی ولدی: اصلاً همهی بحث همین است. گاهی در همین گفتگوها میگویند که آقا این عینک را بردار. میگوید باور کن که میخواهم بردارم ولی چسبیده. انگار برداشته نمیشود. راست هم میگوید چون جای دیگر را درست نکرده. میخواهم بحث نکات درمان بدگمانی را هم در این برنامه بگویم.
نکتهی دوم ـ هم یکی از نکات جامع است و در مورد بدگمانی نیست. تفکر یکی از اصلیترین عوامل مبارزه با صفات زشت است ولی متأسفانه باز دست کم گرفته میشود. در مورد تفکر هم اجازه بدهید که یک نکتهی کلی بگویم. تربیت دینی تفکر محور است. تفکر یعنی مشغول کردن ذهن به واقعیها. تربیت شیطانی تخیل محور است. تخیل یعنی مشغول کردن ذهن به غیر واقعیها. این را داشته باشید. در تربیت دینی تفکر فرمانده است. خیال سرباز تفکر است. در تربیت شیطانی، خیال است که فرمانده است. ما هر چه قدر تفکر خود را قوی کنیم، فرماندهی را از تخیل گرفتیم و تحویل فرماندهی اصلی یعنی تفکر دادیم. سوء ظن، بدگمانی اعتماد به خیال است یعنی سپردن فرماندهی به خیال آن هم در حوزهی قضاوت. من در ذهن خود بر اساس یک چیزهایی که یقینی نیست و من را به یقین نمیرساند، دربارهی کسی دارم قضاوت میکنم. در عالم خیال من اینها درست است. خیال چه هست؟ مشغول کردن ذهن به غیر واقعیات است و در واقعیات معلوم نیست. من نمیتوانم قسم حضرت عباس را در مورد آن بخورم. کسانی که بدگمان هستند، فرماندهی را دست خیال دادند. باید این خیال را از تخت سلطنت پایین بکشند و آقای تفکر را بر تخت سلطنت بنشانند. وقتی تفکر فرمانده شد، دیگر محوریت غیر واقعیها از دست خیال بیرون میآید. چه قدر این نکته مهم است.
شریعتی: عقل را در قضاوتهای خود خلع سلاح کردیم و بر اساس خیال و وهم پیش رفتیم.
حجت الاسلام عباسی ولدی: نه فقط در مورد بدگمانی، من اینجا یک مثال بزنم. به ویژه برای آنهایی که با این مشکل مواجه هستند یا مشاوره میدهند. یکی از مشکلات وسواسیها این است که خیال آنها فرمانده شده. یک نگاهی به اینجای دست خود میکند و نمیداند که نجس است یا نه. بعد در عالم خیال میرود. وای اگر نجس باشد، من وضو بگیرم، وضوی من باطن است. هر کجا که آب میریزد، نجس میشود. نماز میخوانم، نماز من باطل میشود. بعد همین جوری تا ته جهنم میرود یعنی در خیال خود کل نمازها و کل وضوها و کل خانهی او نجس میشود و همهی اعمال او باطل میشود و بعد میگوید که من در جهنم رفتم. در صورتی که از آن ابتدا نمیدانی نجس است یا پاک است. نیاز است که تحقیق کنم و تجسس کنم و ببینم. همان خدایی که این را گفته است که نجس است، میگوید نه. تمام شد و قیچی شد. این آدم وسواسی اگر تفکر خود را یک مقدار قوی کند، این خیال را موفق شود از این فرماندهی عزل کند و تفکر او قوی شود، میبینید خیلی راحتتر از آن چیزی که فکر میکرد، بر وسواس خود غلبه میکند و این نکته در درمان وسواس مورد غفلت قرار گرفته.
یک نکتهی دیگر هم بگویم. تفکر از آن نکات جامع است. پدرهای مهربان و مادرهای عزیز، کسانی که بچههای خود را با بازیهای رایانهای تنها میگذارید. روزانه چندین و چند ساعت بازی رایانهای میکنند و معتاد این بازیها میشوند. یکی از تبعات اعتیاد به بازیهای رایانهای تخیل محور شدن بچهها است. بچههایی که تخیل محور بار میآیند، به شدت مساعد بعضی از مشکلات اخلاقی در بزرگسالی از جمله بدگمانی و از جمله وسواس هستند. حواس خود را جمع کنید که در کودکی بچهها به وسیلهی این بازیهای رایانهای دارید چه بذری میکارید. این خود یک بحث مفصلی است. خیال دارد حاکم میشود. پیروزیها خیالی، شکستها خیالی، قصهها خیالی، شادیها خیالی. اصلاً قاعدهی بازی رایانهای این است که خیال خود را حاکم کنی. آنکه دارد شکست میخورد من که نیستم چند تا نقطهی ریز به هم چسبیده است. شکست، شکست واقعی نیست ولی من وقتی شکست میخورم، تمام وجود من انگار شکست میخورد. در حالی که در عالم واقعیت اتفاقی نیفتاده است. این همان چیزی است که شما به آن اشاره کردید و گفتید که این نگاه جزیرهای را کنار بگذاریم و جامع نگاه کنیم که خصوصیت نگاه دین است.
درمان بدگمانی با تقویت تفکر؛ تفکر را باید حاکم کنیم. تفکر باید فرمانده شود. تفکر وقتی فرمانده شد. خیال را از تخت سلطنت پایین میکشد و آن موقع به واقعیها مشغول میشود و نه به غیر واقعیها و بدگمانی تسلط غیر واقعیها بر ذهن است. چی کار کنم که تفکر من قوی شود. این هم دین در مورد تفکر حرف زده است. یکی از عبادتهای جاندار و خودمانی و دست اول و رشددهنده از نگاه آیات و روایات چه هست؟ تفکر. یک لحظه تفکر بهتر از سالها عبادت است. به چی فکر کنیم؟ حتماً باید برویم به چیزهایی که الان گرفتار آن هستیم، فکر کنیم، نه. اتفاقاً یک قسمت از تفکر آن است که دربارهی آن هم صحبت میکنیم. تفکر در خلقت کنیم، چه قدر آیات ما گفته شده. خلقت ربطی به بدگمانی دارد؟ نه، تو وقتی به خلقت مشغول میشوی و در عالم فکر میکنی. در همین عالم ماده. بروید نهج البلاغه را بخوانید. امیرالمؤمنین علی (ع) منبر در مورد مورچه رفته است. دربارهی ملخ صحبت میکند. در قرآن نگاه کنید که ببینید چه قدر ما را به تفکر در عالم طبیعت سوق داده. دریا، آسمان، بروید فکر کنید. به عقل و خرد خود مجال میدهیم، پرورش میدهیم و در فرماندهی آن میآوریم. وقتی تفکر قوی شد، درست است فکر کردن در خلقت آسمانها و زمین و ملخ و مورچه و فیل و شتر و دریا و کشتی، اینها که در آیات و روایات آمده به صورت مستقیم به بدگمانی ربط ندارد ولی به همان قصهای برگردیم که در تقویت ایمان گفتم. خیال را پایین کشیدیم و تفکر را بالا بردیم. تفکر که قوی میشود، دیگر خیال مجال فرماندهی پیدا نمیکند. تفکر روی نعمتهای خود کنیم. ما اگر مشغول نعمتهای خود شویم، هم به واقعیترین چیزها مشغول شدیم و هم باز خیال ما مجال فرماندهی پیدا نمیکند. در آیات و روایات تدبر کنیم. فکر کنیم که بخشی از زندگی خود را برای فکر کردن دربارهی آیات نورانی قرآن، روایات اهل بیت بگذاریم. در تاریخ فکر کنیم. این توصیهی حضرت امیرالمؤمنین به فرزند خود امام حسن مجتبی(ع) است. در تاریخ فکر کنیم و خود را در دل تاریخ پیدا کنیم.
شریعتی: متأسفانه یکی از آفت این روزهای ما همین شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است.
حجت الاسلام عباسی ولدی: وای که چه قدر اینها خیال پرداز هستند. مشغول شدن به اینها خیال پردازی است. بعضیها به من پیامک دادند که یک موقعی چند تا برنامهی پیش بود، در مورد شبکههای اجتماعی یک حرفی زدم. بعضیها به من گفتند که شما مگر در عصر امروز زندگی نمیکنید؟ مخالف هستید؟ اصلاً انگار میخواهید با اسب و شتر و این چیزها اینور و آنور بروید. نه، حرف من خیلی واضح است. یکی هست که از شبکههای اجتماعی استفادهی مفید میکند، من او را کنار میگذارم ولی الحق و الانصاف چه قدر از این استفادههایی که بعضی از ما از شبکههای اجتماعی میکنیم، مفید است؟ چند درصد آن؟ همهی آن مفید است؟ اینکه مثلاً من در صد تا گروه عضو هستند. از لطیفه گرفته تا چیزهای دیگر در آن هست و جوری مشغول آن شدم که به بچهی خود هم نمیرسم و به نیاز ضروری خود هم گاهی اوقات نمیرسم، به نیاز ضروری همسر خود هم نمیرسم، آن نیاز مفید است؟
شریعتی: یک اقتصاددان خارجی معتقد است که توجه ما پول رایج غولهای فناوری دنیا است. توجه خود را بده، اطلاعات به تو میدهم. آن هم اطلاعات سطحی و به عمق یک بند انگشت.
حجت الاسلام عباسی ولدی: یک بند انگشت را تازه مبالغه کرده است.
شریعتی: و این تمرکز را از تو میگیرد.
حجت الاسلام عباسی ولدی: آنچه برای زندگی خوب نیاز داری، حتی تمرکز روی نیازهای اولیهی خود. حتی تمرکز روی نیازهای اولیهی فرزند خود که دلبند تو است و جگر گوشهی تو است. خب برویم کتابخوانی را در خانهها باب کنیم. قرآن خوانی را در خانهها باب کنیم. حدیث خوانی را در خانهها باب کنیم. با همدیگر در مورد نعمتهای خدا حرف بزنیم. اینها تفکر را قوی میکند. ما برای رشد نیازمند به تفکر قوی هستیم. یک بار دیگر این را میگویم که تفکر تربیت دینی، تفکر محور است. اگر میشنویم که تفکر برتر از چند سال عبادت است، این جایگاه را دین، برای تفکر قائل است که این حرف را میزند. رشددهنده است و عبادتهای دیگر ما را هم این تفکرها هستند که رشد میدهند. امام رضا(ع) فرمودند: «لَيْسَتِ الْعِبَادَةُ كَثْرَةُ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ» (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام/ ص: 380) عبادت زیاد نماز خواندن و زیاد روزه گرفتن نیست. «الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَلَا» عبادت تفکر در امر خداوند است. بعد علامهی مجلسی ذیل این روایت در دارالانوار یک تحلیلی دارند، مضمون آن این است که آن عبادت هم اگر بخواهد جان بگیرد، نیازمند به چی هست؟ تفکر است اما بخشی از این تفکر به فکر کردن به زشتی بدگمانی و زیبایی خوش گمانی برمیگردد. این تفکر هم اینجا است چرا؟ چون ما فطرتاً تمایل به زیباییها داریم و فطرتاً از زشتیها بد ما میآید. به همین دلیل وقتی زشتی یک چیزی خوب برای ما مشخص میشود، عمق زشتی را میفهمیم، سعی میکنیم که از آن فاصله بگیریم.
با بعضی از روایت یک مقدار در مورد زشتی بدگمانی یک مقدار بیشتر مطلب یاد بگیریم. رسول خدا (ص) فرمودند که هر کسی به برادر خود گمان بد ببرد، به خدا گمان بد برده است. چرا؟ چون خداوند فرمود: «اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّن» (حجرات/ 12) تو وقتی حرف خدا را زمین میگذاری و خدا میگوید که بدگمان نباش، بدگمان میشوی، انگار به خدا بدگمان بودی. در یک روایتی امیرالمؤمنان علی (ع) میفرمایند: «سوء الظن بمن لا یخون من اللؤم» بدگمانی به کسی که خیانت نمیکند، این از پستی انسان است. گاهی اوقات ما یک سری ویژگیها را نشانهی پستی میدانیم. اگر ریشه در تفکر الهی نداشته باشد، ارزش چندانی ندارد. من فلان کار را نشانهی پستی میدانم یا نمیدانم مهم نیست اما یک وقتی امیرالمؤمنان علی (ع) یک کاری را نشانهی پستی انسان میداند. این خیلی مهم است. باید به ما بربخورد. گاهی اوقات به طرف میگویی، چرا اینقدر بدگمان هستی و چرا اینقدر بدگمان هستی، تا حالا چیزی از او دیدی. میگوید نه ولی این روزها زیاد شنیدم از همسر خود مثلاً پای آنها لغزیده است. خب چوب آن را باید همسر تو بخورد. تو که از ایشان چیزی که باعث این بدگمانی شود، را ندیدی. دیگران یک کاری کردند و همسر تو باید چوب آن را بخورد. اسم آن احتیاط نیست. اسم آن همین است که امیرالمؤمنان علی (ع) فرمود و تعارف هم نداریم. در یک روایت دیگر امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند که: «شر الناس من لا یثق باحد لسوء ظنه» بدترین مردم کسی است که به هیچ کسی اعتماد نمیکند چون بدگمان است. «و لا یثق به احد لسوء فعله» کسی هم به او اعتماد نمیکند چون بدرفتار است. خود او با گمانش دربارهی دیگران قضاوت میکند و اعتماد نمیکند، دیگران به رفتارش نگاه میکنند و به او اعتماد نمیکنند. معلوم است که دیگران منصفانهتر برخورد میکنند. آنی را که هست میبینند. آن آنی را که نیست در ذهنش هست میکند و بر اساس آن عمل میکند.
به این روایت خیلی دقت کند. من با آن کار دارم. «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مَالَه» رسول خدا (ص) فرمودند: خدا از مسلمان خونش و مالش را حرام کرده است. حرام کرده یعنی حریم قرار داده است. محترم است. کسی حق ندارد به جان مسلمان و مال مسلمان بیاعتنا باشد. این الآن خیلی واضح است. به همین دلیل هم دزدی از نگاه ما بسیار کار بدی است. هیچکدام از ما به دزد احترام نمیگذاریم. قاتل هم که معلوم است. سومین چیزی که کنار جان مسلمان و مال مسلمان آمده است میدانید چیست؟ «وَ أَنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْء» سوء ظن. کنار چی آمده؟ قتل. کنار چی آمده است؟ سرقت. خیلی حرف است. میخواهم شما برگردانم به یکی از بحثهای بسیار مهمی که قرار گذاشتیم آن را فراموش نکنیم. نظام محاسباتی. گفتیم یکی از مشکلات ما این است که نظام محاسباتی ما مختل است. آن چیزی را که دین خیلی بد میداند، ما یا بد میدانیم یا خنثی میدانیم. گاهی اوقات هم شاید بد ندانیم. نظام محاسباتی که مختل شد کجا اثرش را میگذارد؟ در انگیزههای ما. من وقتی یک چیزی را خیلی بد ندانم، یک بد پیشپا افتاده بدانم، انگیزه پیدا نمیکنم برای اینکه به آن عمل کنم. الآن به فکر یک نفر از کسانی که پای این برنامه نشستهاند خطور میکند مال یک مسلمان را بردارند؟ طرف یک چک مثلاً صد میلیونی در تاکسیاش بوده برداشته برده به صاحبش رسانده است. اصلاً فکر هم نمیکند که این صد میلیون را برای خودش بردارد. بسیار کار زشتی است. اتفاقاً به این صد میلیون خیلی هم نیاز دارد. حتی به طرف که زنگ میزند نمیگوید آقا من چک تو را پیدا کردم یا پول تو را پیدا کردم انقدر باید به من بدهی تا این چک را بدهم. نه، دو دستی تقدیم میکند. چون خیلی بد میداند. در این نظام محاسباتی ما سوءظن کجاست؟ بدگمانی کجاست؟ ما هم کنار سرقت و قتل میگذاریم؟
میدانید اگر به بدگمانی اینطوری نگاه کنیم چه حسی برای ما ایجاد میشود؟ چقدر انگیزه برای پرهیز از بدگمانی پیدا میکنیم؟ از این طرف هم به آن نگاه کنیم. وقتی که بدگمانی کنار قتل، کنار سرقت گذاشته میشود، باید حواسمان باشد که آنقدری که بیاعتنایی به جان و مال مسلمان باعث به هم ریختن نظام اجتماعی میشود، به همان اندازه هم بدگمانی این اتفاق را ایجاد میکند. بحث من، بحث خانواده است. دربارهی خانواده دارم صحبت میکنم. همیشه هم این را دارم میگویم. این مباحث را در دل خانواده بیاورید و در ذهنتان تصویر بکشید. تصویر خانوادهای که در آن اعضایش نسبت به پول همدیگر بیاعتنا هستند. مثلاً فرض کنید خدای ناکرده بچه این کار را کار بدی نداند که برود از پول بابا، از پول مادر بردارد. زن بدون اجازه به پول (همسر دست میزند) کسی برای مال دیگران احترام و حرمت قائل نباشد. خیلی بد است. حالا فرض کنید در این خانه اعضای خانه در بدگمانی به همدیگر حریمی برای خودشان قائل نشوند. همه به هم بدگمان باشند. این خانه چه میشود؟ واقعاً نمیشود در این خانه زندگی کرد و زندگی را شیرین چشید. از این زاویه نگاه کنید که اگر رسول خدا (ص) روی بحث بدگمانی کنار سرقت و قتل دست گذاشتند، از نگاه وحیانی بدگمانی انقدر نظام زندگی را به هم میریزد.
شریعتی: شاید من بتوانم در این یک نگاه ذوقی هم داشته باشم و آن اینکه تو با بدگمانی این آدم را کشتهای و آبروی او را بردهای.
حجت الاسلام عباسی ولدی: آره. واقعاً قشنگ است. نگاه ذوقی است ولی نگاه قشنگی است. وقتی به من بدگمان باشند انگار من در این زندگی شخصیتی ندارم. شخصیت من را دزدیدی یا شخصیت من را له کردی، خورد کردی.
من روی دو نکته دست گذاشتم. پشیمان هم نیستم که خیلی از وقت را برای این دو نکته گذاشتم چون این دو نکته، نکتههایی هستند که در خیلی از جاها به کار میآیند. ولی چند نکتهی دیگر باقی مانده است.
سال 94 ـ 93 در برنامه گلبرگ من خدمتگزار بینندهها بودم شاید چیزی در حدود 20 جلسه من فقط در مورد ماهواره حرف زدم و تخریبی که در خانوادهها ایجاد میکند.
یک موقع است ما بحث شرعی میکنیم. حلال، حرام. این را کنار میگذاریم. البته نباید کنار بگذاریم ولی فعلاً کنار میگذاریم. آنهایی که به زندگی شیرین فکر میکنند. من فکر میکنم آن سی که کاری به حلال و حرام هم نداشته باشد دوست دارد زندگی او شیرین باشد و از زندگیاش لذت ببرد. آن که دوست دارد از زندگیاش لذت ببرد، زمانی که پای این سریالهای ماهوارهای مینشیند حتماً این را بداند: یکی از کارهای اصلی سریالهای این چنینی که محور خیانت است که متأسفانه زیاد است و بعضی از آنها هم چند ده قسمت ادامه پیدا میکند، بذرافکنی گمانهای بد است. کارش این است. بعضیها میگویند شما نیت خوانی نکنید. باشد. من نیت کارگردان و تهیه کننده را هم نمیخوانم. خوب است؟ دیگر چطوری کوتاه بیایم؟ اما چه نیتی دارد و چه نیتی ندارد بماند. خروجی آن همین است. کارکرد سریالی که خیانت را به نمایش میگذارد و به خیانت یک جلوهی خوب هم میدهد. به خیانت به عنوان یک حق نگاه میکند. به خیانت به عنوان یک چیزی که در زندگی تو میتوانی از آن استفاده کنی. تازه در بسیاری از موارد واژه خیانت را روی آن نمیگذارند. کار این بذافکنی و بدگمانی است. که تو بخواهی نخواهی اثر میپذیری.
یک موقعی درباره نگاه باید حرف بزنیم. حداقل دو سه جلسه. البته نمیدانم کی ولی این فقط برای ماهواره هم نیست. آن زمانی که من درباره ماهواره در برنامه گلبرگ صحبت میکردم هنوز شبکههای اجتماعی گل نکرده بود ولی الآن کنار ماهواره یک رفیق دیگر، شبکههای اجتماعی آمدهاند که حتی با یک اهرمهای دیگری که حتی در ماهواره ممکن است نباشد و نیست دارند بذرافکنی تهدید و بدگمانی میکنند.
شریعتی: و این متأسفانه کلاً اعتماد را در خانواده از بین میبرد و وقتی اعتماد رفت، در واقع بزرگترین سرمایه خانواده از بین رفته است و چقدر پایهها سست میشود.
حجت الاسلام عباسی ولدی: به این قصهها خیلی جدیتر باید نگاه کرد. خیلی نکته مهمی را گفتیم. درست است که کوتاه به آن پرداختیم ولی همین اندازه حواسمان را جمع کنیم و نوع نگاهمان را به خوراکهایی که وارد خانواده میشود دقت کنیم. این خوراکهای مسموم واقعاً سمشان، زهرشان را میریزند و من نمیتوانم بپذیریم کسی ماهواره را وارد خانه کند، پای این سریالها بنشیند و بگوید یک حصاری کشیدهام، بیمه هستم. من نمیتوانم بپذیرم.
پرهیز از تجسس یکی دیگر از کارهایی است که باید در درمان بدگمانی به آن توجه کنیم. بعضیها میگویند بگذار من بروم چک کنم، بررسی کنم، خیالم راحت شود. آخی، چیزی نبود. قرآن در آیه 12 سوره حجرات وقتی میفرماید که از گمان پرهیز کن که «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» بعضی از گمانها گناه است، سریع میفرماید: «وَ لا تَجَسَّسُوا» این خیلی جالب است. تجسس نکنید. اصلاً تجسس یعنی بها دادن به خیال. خیال میگوید برو نگاه کن، برو جیبش را بگردد، برو گوشی او را بگرد. میگوید نه، قرآن گفته است لاتجسسوا. خیال میگوید حالا برو ببین. وقتی نبود یک نفس راحت میکشی. شما دارید چکار میکنید؟ به فرماندهی خیال میدان میدهد. به خیال بگو نمیروم بگردم تا سر جایش بنشیند. چند بار به او بگو تا کنار برود. تجسس یعنی بها دادن به خیال. پرهیز از تحقق سوءظن هم یکی دیگر است. نه در ذهنمان و نه در رفتارمان بر اساس بدگمانی تغییر ایجاد نکنیم. میگوید به ذهنم یک چیزی آمد. خب آمد ولی در رفتارت طوری برخورد کن که انگار نسبت به این آدم بدگمان نیستی. این هم باز مبارزه با آن خیال است.
شریعتی: آیات 182 تا 186 سورهی مبارکه بقره، صفحهی بیست و هشتم قرآن کریم را امروز به اتفاق تلاوت میکنیم.
فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَينَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(البقرة/182)
و کسي که از انحراف وصيت کننده (و تمايل يکجانبه او به بعض ورثه)، يا از گناه او (که مبادا وصيت به کار خلافي کند) بترسد، و ميان آنها را اصلاح دهد، گناهي بر او نيست؛ (و مشمول حکم تبديل وصيت نميباشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(البقرة/183)
اي افرادي که ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزکار شويد.
أَيامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ(البقرة/184)
چند روز معدودي را (بايد روزه بداريد!) و هر کس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادي از روزهاي ديگر را (روزه بدارد) و بر کساني که روزه براي آنها طاقتفرساست؛ (همچون بيماران مزمن، و پيرمردان و پيرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکيني را اطعام کنند؛ و کسي که کار خيري انجام دهد، براي او بهتر است؛ و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد!
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(البقرة/185)
(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است؛ ماهي که قرآن، براي راهنمايي مردم ، و نشانههاي هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بيمار يا در سفر است، روزهاي ديگري را به جاي آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتي شما را ميخواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است که اين روزها را تکميل کنيد؛ و خدا را بر اينکه شما را هدايت کرده، بزرگ بشمريد؛ باشد که شکرگزاري کنيد!
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيسْتَجِيبُوا لِي وَلْيؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يرْشُدُونَ(البقرة/186)
و هنگامي که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزديکم! دعاي دعا کننده را، به هنگامي که مرا ميخواند، پاسخ ميگويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند)!
حجت الاسلام عباسی ولدی: اشاره قرآنی: آیه 186 سوره بقره یکی از محبتیترین آیههای قرآن در رابطه انسان و خداست. آیه میگوید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي» پیغمبر وقتی که بندههای من از تو درباره من میپرسند. این منها را که میگویم دلیل دارد. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» من نزدیک هستم. «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» پاسخ میدهم، اجابت میکنم دعای آن کسی را که من را بخواند.
علامه طباطبایی ذیل این آیه در تفسیر المیزان این رابطههای عاطفیای که خدا دارد در این آیه به بندهها گوشزد میکند که من چقدر شماها را دوست دارم بیان میکنند. من یکی از آنها را میگویم خیلی جالب است. اینجا وقتی خداوند میفرماید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي» باید بگوید: «قل فانی قریب» پیغمبر وقتی که درباره من از تو میپرسند بگو من نزدیک هستم ولی این قل اینجا برداشته شده که باز نزدیکتر شود. من وقتی که با نجم الدین به مشکل برخورم و یک فاصلهای بین ما بیفتد، یک موقعی دلم برای نجم الدین تنگ میشود، به یکی از رفقای مشترکمان میگویم اگر نجم الدین از من پرسید، من اینجا هستم. نمیگویم بگو من اینجا هست. این حذف بگو برای رساندن نهایت شوق من به دیدار نجم الدین است.
آیه 186 را خیلی دقیقتر بخوانیم. علامه وقتی این نکات را میگوید که یکی از آنها این است، بعدش میگوید: «و هی الایة الوحیدة فی القرآن علی هذا البحث» این آیه یکی یکدانه است. تنها آیهای که همهی این ویژگیها را در خودش جمع کرده است که انقدر نزدیکی خدا را به انسان نشان میدهد فقط همین آیه است.
شریعتی: از شما خیلی سپاسگزارم.