شریعتی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
حجت الاسلام فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دعای بیست و یکم که هر وقت حضرت اندوهگین میشدند، حادثه ناگواری اتفاق میافتاد این دعا را میفرمودند. «اللَّهُمَّ إِنَّكَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّي وَجْهَكَ الْكَرِيمَ أَوْ مَنَعْتَنِي فَضْلَكَ الْجَسِيمَ أَوْ حَظَرْتَ عَلَيَّ رِزْقَكَ أَوْ قَطَعْتَ عَنِّي سَبَبَكَ» خدایا اگر لطف و عنایت خود را از من دریغ بداری، روی خود را برگردانی یا فضل و کرم خود را از من پنهان کنی یا رزق خود را بر روی من بخواهی ببندی یا لطف و عنایت خود را قطع کنی من جای دیگر نمیتوانم بروم. در هر صورت یک در را باید بزنیم. در دیگری نداریم، خانه دیگری نداریم. خدای دیگری نداریم. «لَمْ أَجِدِ السَّبِيلَ إِلَى شَيْءٍ مِنْ أَمَلِي غَيْرَك» برای حل معضلات و مشکلات و برآمدن حاجات و رفع هم و غم جزء تو ما کسی را نداریم. «وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى مَا عِنْدَكَ بِمَعُونَةِ سِوَاك» برای حل معضلات و مشکلات غیر از تو هیچ کسی نمیتواند کمک ما کند. «فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ، نَاصِيَتِي بِيَدِك» من بنده تو هستم، مخلوق تو هستم، و در قبضه تو هستم و پیشانی من و زمام امور من در دست تو است. یکی از چیزهایی که معرفت نفس به ما میرساند علامه طباطبایی هم روی آن خیلی مانور میدهند این است که اگر انسان حقیقت خودش را درک کند، که فقر و بیچارگی محض است. یک پشه او را بیچاره میکند. یک ویروس دنیا را زمینگیر کرده است. پس بیاییم به قدرت الهی پی ببریم و از او کمک بخواهیم. اگر خدا نخواهد محال است چیزی در عالم جابه جا شود. باید او بخواهد، باید او اراده کند. «و لَا أَمْرَ لِي مَعَ أَمْرِكَ» با امر تو من امری ندارم. «مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ» حکم تو گذارا است، عدل تو در قضا و قدر هست. قوتی بر خارج شدن از سلطنت تو ندارم. قدرت بر مقابله با قدرت تو ندارم. «وَ لَا أَبْلُغُ رِضَاكَ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَكَ إِلَّا بِطَاعَتِكَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ» چیزی که من را میتواند به فضل و لطف و رضایت تو برساند فقط عنایت و رحمت خودت است. یعنی ما را مدام در خانه خدای متعال سوق میدهد. «إِلَهِي أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ عَبْداً دَاخِراً لَكَ» خدایا من صبح میکنم، شب میکنم بنده ذلیل تو هستم. در مقابل خدا شیطان یک مقدار خودخواهی و تکبر نشان داد به چه حال و روزی افتاد. طولانیترین خطبه نهج البلاغه خطبه قاصعه است و لبه تیز فرمایشات حضرت هم درباره از بین بردن تکبر و غرور که ریشه همه رذایل هست و این که تواضع و ادب و فروتنی و افتادگی را ما یاد بگیریم. شیطان برای ما عبرت شده است. او امام متکبرین بوده است. ما مواظب باشیم. کسی که هزارها سال عبادت کرد اما تکبر یک لحظه او را خوار و ذلیل کرد. مطرود و ملعون کرد. «انی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ عَبْداً» من عبد ذلیل تو هستم. «لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً إِلَّا بِكَ» من هیچ گونه مالک نفع و ضرر خودم نیستم مگر این که تو بخواهی، تو همراه من باشی و من را کمک کنی چرا. ولی تو نباشی یک سر سوزن نه جلب نفع میتوانم بکنم نه دفع ضرر. «أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي» من به خودم شهادت میدهم. «وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِي» خدایا من به ضعف و قوت خودم اعتراف میکنم. «وَ قِلَّةِ حِيلَتِي» و این که چارهسازیهای من خیلی کم است. بیچاره هستم. بزرگترین ضربهای که من برای انقلاب، برای روحانیت، برای ممالک اسلامی این است که به غیر خدا تکیه کنند. به غیر خدا تکیه کنند ولو به خلق خدا. به خلق خدا محبت کنید، احترام بگذارید اما تکیهگاه شما خدا باشد. خدا کارساز است، خدا باید پیش ببرد. توکل به معنای واقعی کلمه. «عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُون» (ابراهیم/12) آنهایی که میخواهند وکیل بگیرند فقط و فقط باید خدا را وکیل بگیرند. پناهگاه و تکیهگاه و آن پشتوانه دل ما خود او باشد که هم اسبابساز است و هم اسبابسوز. کار خدا این است که تکیهگاهها را از بین میبرد که فقط به او پناهنده بشویم. «وَ قِلَّةِ حِيلَتِي فَأَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي» خدایا آن چه وعده دادی انجام بده «وَ تَمِّمْ لِي مَا آتَيْتَنِي» آن هم که مرحمت کردی به اتمام برسان. این حالت عبودیت و عجز و ذلت دائم در دعاها تکرار شده است. «فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الضَّرِيرُ الْحَقِيرُ الْمَهِينُ الْفَقِيرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِيرُ» یکی از اینها را باور کنید راه را رفتهاید. بزرگی همیشه این جمله را تکراراً میفرمودند، راه رسیدن به قدرت اظهار عجز در خانه خدای متعال است. یعنی هر چه خود را عاجز و دست خالی و بیچاره ببینید خدا به شما قدرت میدهد. راه رسیدن به علم اظهار جهل و اظهار بیعلمی و بیسوادی و هیچی بلد نبودن است. چرا افراد مغرور و متکبر هیچ وقت آدم نمیشوند، درست نمیشوند؟ چون خود را از همه بالاتر میبینند. یک جمله عجیبی حضرت امیر (ع) دارد «أَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ ظَنَّ أَنَّهُ أَعْقَلُ النَّاس» چه کسی از همه در عالم احمقتر است؟ کسی که فکر کند از همه عاقلتر است. چه کسی از همه نادانتر است؟ کسی که فکر کند اعلم است، از همه عالمتر است. راه رسیدن به قدرت اظهار عجز است. راه رسیدن به غفران و آمرزش اظهار مقصر بودن، گناهکار بودن است. ما راه را اشتباه داریم میرویم. «فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ»، مسکین از فقیر بدتر است، یعنی زمینگیر است. «الضَّعِيفُ الضَّرِيرُ» یعنی رنجور هستم. «الْحَقِيرُ» کوچکم، «الْمَهِينُ» پستم، در مقابل خدا هیچ ایرادی ندارد هر چه خود را زمین بزنیم.
این شعر حافظ فشرده خیلی از دعاها است.
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس / بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است.
اهل دنیا تملق و چاپلوسی و شیطنت و حقهبازی و کلک و بازیگری و تکبر و زر و زیور و اینها را میخرند. ولی راه خدا عکس آن است.
اینها همه شکسته دلی است. «الْفَقِيرُ الْخَائِفُ»، من میترسم، «الْمُسْتَجِيرُ»، به تو پناهنده شدم. اینها باعث شده است که خدا اینها را این قدر بزرگ و بلند کرده است و علم و قدرت و همه چیز به اینها داده است. یعنی راه رسیدن به همه کمالات و صفات الهی اظهار عجز، فقر، درماندگی، بیچارگی و دست خالی بودن است.
چند نکته در مورد مرگ مانده است یکی این که آمادگی برای مرگ مهم است. عجله نکنید. یک تعبیر قشنگی در خطبه متقین هست. «لَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَاب» بس که این جا بیتاب هستند مشتاق آن طرف هستند. مشتاق بودن خوب است. حضرت امیر (ع) در خطبه متقین میفرماید اینها کسانی هستند که آیه قرآن تلاوت میکنند، بهشت و نعمتهای بهشت را خدا شرح میدهد اگر اجلی که خدا مقدر برای آنها بریده است که 70 ـ 80 سال عمر باید بکند نبود روح از بدن آنها پرواز میکرد و میرفت. یا از ترس عقاب روح از بدن آنها پرواز میکرد و میرفت. مهم این است که آماده باشیم. به یک عارفی کنند شما مردید شما را کجا دفن کنیم؟ گفت خودم را میگویید یا بدنم را میگویید؟ اگر خودم را میگویید که من پیش خدا میروم، به من دسترسی ندارید. خدا حفظ کند آقای عابدینی که داستان حضرت موسی (ع) را میگویند وقتی سحره در یک لحظه حقیقت را دیدند و اقرار کردند و جزء صدیقین شدند آدمی که حامی فرعون بوده است، طرفدار طاغوت بوده است در یک لحظه به سجده افتادند و ایمان کامل [آوردند]. فرعون گفت من شما را به دار میزنم و تکه تکه میکنم، گفتند هر کاری میخواهید بکنید. من که جسم نیستم، من روح هستم. اصل مهم مهیا شدن است. مهیا شدن ترک گناه و انجام واجبات و زاد و توشه آخرت است.
حافظ میگوید:
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی / خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی.
چیزی که خدا برای ما نبریده است اگر همه اهل آسمان و زمین هم جمع شوند به ما نخواهد رسید. و چیزی هم که باید به ما برسد و خدا تقدیر کرده است تمام بیایند مانع شوند نمیتوانند مانع شوند. یعنی اگر این قضا و قدر حتمی خدا را ما قبول کنیم که همه چیز دست او است.
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی / خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی.
آخر الامر گل کوزهگران خواهی شد / حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی.
آخر الامر بدن ما قطعاً قطعاً خاک میشود. اگر تو اهل آن هستی الان دل خود را از جام محبت پر کن. از عشق خدا و اولیا خدا پر کن.
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است / عیش با آدمی چند پری زاده کنی.
اگر تو واقعاً دلت میخواهد اهل بهشت باشی با انسانهای بهشتی همنشین شو، نه با شیاطین و پری زادهها.
سعدی میگوید:
دریغا که فصل جوانی گذشت / به لهو و لعب زندگانی گذشت
دریغا که بی ما بسی روزگار / بروید گل بشکفد نوبهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت / بیاید که ما خاک باشیم و خشت
دریغا که بی ما بسی روزگار / بروید گل بشکفد نوبهار
کسانی که از ما به غیب اندرند / بیایند و بر خاک ما بگذرند
چرا دل بر این کاروان گر نهیم/ که یاران برفتند و ما در رهیم
بیا تا براریم دستی ز دل / که نتوان برآورد فردا ز گل
شریعتی: یک کسی راجع به حقیقت مرگ میگفت که خیلی عجیب است مردم همه مشتاق بهشت هستند یعنی دوست دارند بهشت بروند ولی عجیب است که از مرگ میترسند و نمیخواهند مرگ را تجربه کنند. آخر چه طور بدون مرگ میشود وارد بهشت شد. حالا من میخواهم بگویم در این مسائلی که شما فرمودید چه طور میشود بهشت را با تمام لذات آن و با تمام زیباییهای آن و مهمتر از همه آن رضوان الهی بخواهید ولی حاضر نباشید هیچ بهایی برای آن بپردازید؟
حجت الاسلام فرحزاد: آیه قرآن میگوید که «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً» (مؤمنون/100) این طبق قاعده عربی باید بگوید رب ارجعینی، یعنی جمع نیاورد. اول میگوید رب بعد میگوید ارجعونی، بعضیها گفتند ارجعونی یعنی از بس تکرار است. یا این که به هر چه در عالم هستی است ارجعونی میگوید. اکثر مردم هر چه سرمایه دارند در دنیا خرج میکنند. فریاد میزند «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً» (مؤمنون/100) خداوند میگوید «كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» (مؤمنون/100) لطف و عنایت خدا این طور است که اگر بندهای برگردد همه کارهای خود را درست میکند خدا این کار را میکند. ولی خدا میگوید لاف بیخودی میزند این برگردد همان است. ما دنیا را یک بار تجربه میکنیم و دوباره بر نمیگردیم. هر روز یک روز تازه است، خواب یک نوع مرگ است تجربه میکنیم. خداوند میفرماید «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا» (انعام/28) خدا میگوید من این جنس را میشناسم خودم درست کردم.
یکی از سؤالهایی که شده است و خوب است جواب دهیم که مهمترین چیزی که در آن عالم و موقع مردن و قبل از رفتن به درد ما میخورد چیست؟ مهمترین آن توبه و استغفار است. توبه هم واجب فوری است. گناه، معصیت، استغفار و توبه و خصوصاً حق الناس. حق الناس اگر دلی را شکستیم، مالی را ضایع کردیم، یا وصیت کنیم، یا اگر میتوانیم فی الفور پیام، نامه، عذرخواهی، حلالیت طلبیدن، توبه هر لحظه.
اگر صد بار هم توبه شکستی باز آی / گر کافر، گبر و بدپرستی باز آی.
خدا توابین را دوست دارد. آنها که مدام توبه میکنند. این حال توبه خیلی مهم است و جبران مافات، استغفار خیلی مهم است. بهترین زاد و توشه « فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (بقره/197) . یکی از بهترین زاد و توشهها بر والدین است. خدمت به پدر و مادر است. «قل البار اعمل ماشئت و انک فی الجنه» جامع الاخبار است، خدا به آدمی که سر تعظیم به پدر و مادر فرود آورده، کمر همت بسته است میفرماید بگو اگر هم خطاهایی دارید من میبخشم و تو را به بهشت میبرم. «و قل العاق اعمل ماشئت فانک فی النار» کسی هم که به ناحق پدر و مادر را آزرده کرده است هر چه هم کار خوب کند فایده ندارد، به او میگویند باید جهنم بروی. صله رحم خیلی مهم است. احسان به بندگان خدا. کسی که روز قیامت خدای متعال او را زنده میکند یک فرشتهای میآید میگوید نترس. از تمام مواقف قیامت ایشان را عبور میدهد سریع و راحت او را در بهشت میبرد. تحویل اهل بهشت میدهد. آن فرشتهها میگویند تو چه کسی هستی؟ این آقا هم به آن فرشته میگوید تو چه کسی هستی که من را راحت از همه مراحل رد کردی؟ میگوید: «أَنَا السُّرُورُ الَّذِي أَدْخَلْتَ عَلَى فُلَان» یادت آمد یک گرفتاری آمد در دل او شادی ایجاد کردی از آن شادی خدا من را خلق کرده است. من آن سروری هستم که گره بنده مومن را باز کرده و تو را از قبر تا در بهشت نجات دادم. این هم روایت خیلی قشنگی است. روایت داریم که وقتی کسی از دنیا میرود آنهایی که اهل نماز و عبادت هستند 6 جهت او را 6 تا صورت زیبا محاصره میکنند. طرف راست، طرف چپ، روبهرو، پشت سر، بالا و پایین. طرف راست، میپرسد تو چه کسی هستی؟ میگوید من نماز هستم، طرف چپ روزهام، روبهرو زکات هستم، پشت سر حج عمره هستم، پایین میگوید من «أَنَا بِرُّ مَنْ وَصَلْتَ مِنْ إِخْوَانِك» من خدمت به برادران دینی، به مردم کردم. صورتی که بالا سر است که تعبیر روایت این است که «أَحْسَنُهُنَّ وَجْها» همه خیلی زیبا و نورانی است، هم هیبت او فوقالعاده است. از همه اینها سر است. در بعضی از روایت هم دارد که به اینها میگوید اگر شما کم آوردید من هستم. او میفرماید «أَنَا الْوَلَايَةُ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» من ولایت آل محمد هستم. این که پیامبر ما فرمود «حُبِّي وَ حُبَّ أَهْلِ بَيْتِي» اهل بیت پیغمبر از پیغمبر جدا نیستند. پیغمبر ما فرمود علی جان دروغ میگوید کسی که میگوید من را دوست دارد ولی تو را دوست ندارد. آنهایی که اهل بیت را از پیامبر جدا میکنند دروغ میگویند طبق دهها و صدها روایت. قرآن میگوید که حضرت علی جان پیامبر است. میشود من بگویم پیامبر تو را دوست دارم، جانت را دوست ندارم؟ حضرت علی قلب و روح پیامبر است. «رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَي». اهل بیت با پیامبر هستند. قابل جدا شدن نیستند. مگر پیامبر نمیتوانست تنها برود مباهله کند اما خدا میگوید اینها را باید بیاوری. نساءنا، ابناءنا، انفسنا. اینها جداشدنی نیستند. میگوید محبت من و محبت اهل بیت من اساس و بنیان اسلام است. اگر کسی این را داشته باشد قطعاً و قطعاً رستگار است.
سؤال میکنند که اگر کسی از دنیا رفته است از کجا بفهمیم که مرحوم است یا ملعون است؟ اولاً این معیارهایی که گفتیم برای او اثر دارد. در روایت اتفاقاً این هم آمده است خیلی قشنگ است. در یک روایت داریم که اگر کسی از دنیا رفت گفتند آقای فلانی، خانم فلانی از دنیا رفت، صدای او به فامیل و دوست و آشنا رسید، اول کلام و عکس العملی که در مورد آن شخص میگویند این است که خدا رحمتش کند. جوری در دنیا زندگی کرده است که مؤمنین، فامیل، همسایهها، خانواده، همه خوبی او را میگویند. خدا رحمتش کند چه قدر آدم خوبی بود. خدا میفرماید که در پرونده عمل او این را بنویسید ... خیلی سفارش شده است که عزیزان من کفن آماده کنیم، حتی چهل تا مؤمن اگر آدمهای خوبی هستند، و ما را به خوبی میشناسند امضا کنند. من بزرگانی را دیدم که این کار را کردند. و بعد از مرگ هم میشود که چهل نفر بنویسند «اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْرا». خدا میفرماید چهل نفر مؤمن خوب به پاکی او شهادت دادند من دیگر شرم و حیا میکنم. یک جوری زندگی نکنیم که همه مرگ ما را آرزو کنند. جوری زندگی کنید که وقتی مردید حتی آسمان و زمین هم برای شما گریه کنند. برای مؤمن گریه میکنند. حدیث داریم. برای امام حسین چه قدر آسمان و زمین گریه کرده است. هستی گریه میکند. و لذا در قرآن داریم «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ» (دخان/29) بعضیها که از دنیا میروند آسمان و زمین خوشحال میشوند. اول کلامی که خوبها، آنهایی که با او همراه بودند و زندگی کردند میگویند برای خدا مهم است. و از آن طرف این آقا یا خانم از دنیا رفت گفتند الحمدلله چه قدر بداخلاق و ظالم بود، همه راحت شدند؛ این خیلی مهم است. هر جور که ما زندگی کنیم، همان جور ما میمیریم. روایت دیگر در اصول کافی است، پیامبر عظیم الشأن حضرت محمد مصطفی (ص) فرمودند که موقع مردن «مصلت له رفقاء» یعنی موقع مردن دوستان ما کنار ما ممصل میشوند. به حضرت امیر (ع) فرمودند «نفسک یسرق» یعنی با هر کسی که چت میکنید و خوش و بش میکنید نفس شما خلق و خوی او را میگیرد. پیغمبر خدا فرمودند موقع مردن «مصلت له رفقاء» با چه کسانی حال میکنید با چه کسانی عشق میکنید؟ اینها ممصل میشوند. پیغمبر ما فرمود «إِنْ خَيْراً فَخَيْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَر» اگر خوب بودند که خوش به حال شما، و اگر هم که بد بودند که با آنها هستید. با هر کس که زیستید آن جا هم با همانها هستید.
کلام بزرگی است بنده خیلی بهره بردم، میفرماید دم مردن آدم چه جوری میرود خیلی مهم است. اگر آن کسی که غرق در گناه است ولی حالت انفعال، حالت شرمندگی، حالت توبه لحظاتی قبل از مرگ دارد و واقعاً استغفار میکند و توبه میکند و دلشکسته است خدای متعال میفرماید من تو را میآمرزم. اگر مؤمنی یا گناهکاری دلشکسته دست خالی خودش را میبیند خدا میبخشد و او را نجات میدهد. اما اگر کسی هفتاد سال نماز شب خوانده، دعا خوانده و ذکر گفته است عجب و غرور داشته باشد، خدا او را نمیپذیرد و قبول نمیکند و انسان کامل آن کسی است که در طول زندگی خود در کوس عمل بکوبد و بکوشد و بهترین عبادت را انجام دهد ولی به عبادت خود تکیه نکند. به فضل خدا و به لطف خدا. قربان آن خدایی که گناهکار غرق گناه را موقع مردن اگر امیدوار به رحمت او باشد دست او را میگیرد و به این خدا پناهنده میشویم از آن عابد و زاهدی که عبادت خود تکیه کند زمین میخورد. «الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک» ما در عمل خود نباید کم بگذاریم ولی همان شعری که در قبرها هم نوشتند، مستحب است روی کفن نوشته شود و امیرالمؤمنین بر کفن سلمان نوشتند.
وفدت على الكريم بغير زاد / من الحسنات و القلب السليم
خدایا من بر توی کریم وارد شدم بغیر زاد، دست من خالی است
فحمل الزّاد أقبح كلّ شيء / إذا كان الوفود على الكريم
من وقتی مهمان کریم میشوم خودم آب و غذا و نان ببرم زشت است.
در میدان علم بکوشیم ولی دست ما خالی باشد. دعای عدیله خوب است، سوره یس خوب است. در خانه نمازخانه جای ثابتی داشته باشد. بدن را آن جا ببرند. افراد خوب بالای سر او بیایند. محدث قمی میگوید یک کسی از دنیا رفت خدمت یک عارف برجسته ولی خدایی آمدند گفتند به کفن او محبت کنید یک چیزی مرقوم بفرمایید. ایشان این را نوشتند.
گر من گنه جمله جهان کردستم / لطف تو امید است که گیرد دستم.
گفتی که به وقت عجز دستت گیرم / عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم.
حتی آنها که خودکشی کردند که گناه بزرگی است دیگران برای آنها کارهای خیر کنند اثر دارد. ناامید نباشند.
شریعتی: یک روایتی دیدم از امام صادق که ایشان فرمودند اگر مومنی از شیعیان و محبین ما از دنیا برود چند هزار ملک به تشیع جنازه آنها میروند. مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم صفحه 26 را با هم تلاوت کنیم آیات 170 تا 176 سوره مبارکه بقره و باز میگردیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ (170)
وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ (171)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (172)
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (173)
إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (174)
أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (175)
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ (176)
به نام خداوند بخشنده مهربان.
و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد مىگويند نه بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافتهايم پيروى مىكنيم آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمىكرده و به راه صواب نمىرفتهاند [باز هم در خور پيروى هستند] (170) و مثل [دعوتكننده] كافران چون مثل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [مبهم چيزى] نمىشنود بانگ مىزند [آرى] كرند لالند كورند [و] درنمىيابند (171) اى كسانى كه ايمان آوردهايد از نعمتهاى پاكيزهاى كه روزى شما كردهايم بخوريد و اگر تنها او را مىپرستيد خدا را شكر كنيد (172) [خداوند] تنها مردار و خون و گوشتخوك و آنچه را كه [هنگام سر بريدن] نام غير خدا بر آن برده شده بر شما حرام گردانيده است [ولى] كسى كه [براى حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهى نيست زيرا خدا آمرزنده و مهربان است (173) كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده پنهان مىدارند و بدان بهاى ناچيزى به دست مىآورند آنان جز آتش در شكمهاى خويش فرو نبرند و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد و عذابى دردناك خواهند داشت (174) نان همان كسانى هستند كه گمراهى را به [بهاى] هدايت و عذاب را به [ازاى] آمرزش خريدند پس به راستى چه اندازه بايد بر آتش شكيبا باشند (175) چرا كه خداوند كتاب [تورات] را به حق نازل كرده است و كسانى كه در باره كتاب [خدا] با يكديگر به اختلاف پرداختند در ستيزهاى دور و درازند (176)
حجت الاسلام فرحزاد: همه دوست داریم با پیغمبر خدا محشور شویم. فرمود نزدیکترین افراد، سزاوارترین افراد به من کسانی هستند که در دنیا زیاد صلوات بر محمد و آل محمد میفرستند.
اشاره قرآنی: در این صفحه این آیه مبارکه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» ای کسانی که ایمان آوردید از کارهایی که لازم است داشته باشید، از چیزهای حلال و پاکیزه که رزق و روزی شما کردیم میل کنید و استفاده کنید یعنی رزق حلال مقدمه است که انسان کارهای خوب انجام دهد و رزق حرام زمینه است که آدم کارهای خلاف انجام دهد. از طیبات، روزیها استفاده کنید و شکر خدا را به جا آورید، اگر خدا را پرستش میکنید. یک نکته که لازم بود در بحثها گفتگو بشود این است که اگر ولایت ما اهل بیت را داشتید هر کار خواستید بکنید. یا بر به والدین، نیکی به پدر و مادر «اعمل ما شئت» اینها در خود روایات معنا شده است یعنی اگر کسی بگوید من ولایت دارم بعد بروم هر گناه و معصیتی بکنم این غلط است. امام صادق (ع) فرمود وقتی ولایت ما را داشتید «اعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنَ الْخَيْر» کارهای خوب هر چه خواستید بکنید. افرادی که میگویند شوهر من یا خواهر و برادر ما به پدر و مادر خود خدمت میکند بعد به همه عالم ظلم میکند این قبول نیست. این نمیگوید فی الجنه. در کنار خدمت به پدر و مادر هر چه کار خوب دیگر هم خواستید بکنید نه این که هر گناه و معصیتی انجام دهید.