اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

99-09-24 - حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - شرح دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه و نکاتی پیرامون معرفت نفس

شریعتی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت، با هر چه رود راه تو را می توان سرود. بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را با دست-های روشن تو می توان گشود. سلام می کنم به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید. خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم و در کنار شما. در محضر مخاطبان جان، خانم‌ها، آقایان، نوجوان های عزیز که امروز مخاطب ویژه ما هستند. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خیلی خوش آمدید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همه بینندگان عزیز و عزیزانی که بعداً در شبکه‌های مختلف این برنامه را می بینند. من جا دارد تشکر ویژه کنم از عزیزانی که برنامه ریزی کردند یک روز را به نام نوجوانان و فرزندان و جوان ها که بسیار به جا هست و این که خیلی هم عزیزان تشکر داشتند که روز دوشنبه قاری قرآن نوجوان است که تلاوت می کند. آقای شریعتی عزیز دغدغه همه پدر و مادرها آن دغدغه اصلی که بپرسید، بچه‌ها و جوان ها و نوجوان های آنها هستند. ان شاءالله که خدای متعال همه آنها را حفظ کند در مسیر خدا و اهل بیت باشند ما هم دعاگوی آنها هستیم. شکرگزار هستیم از نعمت هایی که خدای متعال بر ما رحمت فرستاده است و ان شاءالله که قدردان باشیم و دعا می کنیم که خدا ان شاءالله همه مریض‌ها مخصوصاً مریض‌های کرونایی را شفای عاجل و رفع این هم و غم را از همه ان شاءالله بفرماید.
شریعتی: بحث هفته قبل ما خیلی مورد استقبال قرار گرفت. بحث یاد مرگ و نکاتی که حاج آقای فرحزاد عزیز فرمودند. منتها قبل از این که وارد آن فضا شویم و تتمه فرمایشات ایشان را بشنویم که امروز احتمالاً آخرین جلسه‌ای است که راجع به این موضوع صحبت می کنیم دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه که در مورد حزن و اندوه است.
حجت الاسلام فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دعای بیست و یکم هر وقت حضرت اندوهی، پیش آمد ناگواری می شد این دعا را تلاوت می کردند. می فرماید که «وَ بِيَدِكَ، يَا إِلَهِي، جَمِيعُ ذَلِكَ السَّبَبِ، وَ إِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَ الْمَهْرَب‏» همه عزیزان شاید تجربه دارند گاهی خدای متعال آدم را در عالم دنیا در تنگنا قرار می دهد. حالا غم و غصه هست، مریضی هست، فقر هست، فشار روحی و جسمی است. هیچ کاری در عالم بدون اذن خدا انجام نمی شود. حالا بعضی ها اعمال خود ما است، دستاورد اعمال ما است. بعضی ها هم امتحان های الهی و تقدیرات الهی است. تمام این اسباب و علل دست خود اوست. هم ایجاد کننده اسباب است هم موانع را بر می ‌دارد، هم می تواند موانع را ایجاد کند. به قول یک بزرگی که شاید کلام حضرت هم اشاره به همین باشد چرا ما را خدا در تنگنا قرار می دهد به بن بست؟ برای این که بیشتر متوجه او شویم او را یاد کنیم. از اسباب و علل قطع امید کنیم. تکیه گاه و پناهگاه ما و مفر ما خود او باشد. «و فر الی الله» یعنی به سوی خدا فرار کنیم از بدی ها، از شیطان، از فشارهایی که به ما می دهند. ما آقازاده نیستیم که خودمان با پای خودمان برویم، باید ما را ببرند. این جمله که ما همیشه گفتیم. همه دنیا می گویند ما گرفتار هستیم. گفت نگو گرفتاریم، بگو گرفت یاریم. یکی از راه ‌های آن همین است که خدا درها را می بندد که ما را از غیر خودش ناامید کند که ما به سوی او بیشتر و بهتر و شتابان حرکت کنیم. گفت این جفای خلق با تو در جهان، گر بدانی گنج زر باشد نهان. با این که جفا چیز خوبی نیست. بی وفایی چیز خوبی نیست ولی برای تکامل ما خیلی خوب است. مثلاً یک غم و غصه‌ای که برای ما می آید خدا می خواهد ما با آن خلوت کنیم ببینیم چه پیامی برای ما دارد. مثلاً گاهی گناه باعث می شود آدم غصه پیدا کند، استغفار کند، خود را تکان دهد، گرد و غبار خود را بشورد و پاک کند.
شریعتی: یک وقت‌هایی اصلاً آدم را سر به زیر می کند.
حجت الاسلام فرحزاد: این حالت انفعال و شرمندگی برای ما خیلی رشدآور است. این جفای خلق با تو در جهان، گر بدانی گنج زر باشد نهان. خلق را با تو از آن بدخو کند، تا تو را ناچار رو آن سو کند. آقا امام سجاد می فرماید خدایا «وَ بِيَدِكَ، يَا إِلَهِي» تمام این اسباب و علل دست خود خود تو است، «بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ وَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضُرِّي» « وَ إِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَ الْمَهْرَب‏» یعنی راه فرار و راه برون رفت فقط و فقط و فقط خود خدای متعال است. یک بزرگی داشتیم، مرحوم آ سید کمال موسوی شیرازی است که از دوستان نزدیک مقام معظم رهبری هم بودند. از شاگردهای مرحوم آقای انصاری همدانی بودند. ایشان در جلسات خصوصی خود فرازهایی از دعای جوشن کبیر را می گفتند یک کسی با یک صدای خوب بخواند و بقیه هم گوش بدهند. همان جور که ما قرآن گوش می دهیم گاهی شنیدن دعاها هم اثرش بیشتر است. یکی از فرازهای دعای جوشن کبیر همین است «يَا مَنْ لَا مَفَرَّ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَفْزَعَ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَقْصَدَ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَنْجَى مِنْهُ إِلَّا إِلَيْه‏» یعنی غیر خدا چه کسی می تواند پناه ما باشد. راه فرار دیگری نیست، راه پناه دیگری نیست. مقصد دیگری نیست. خدای دیگری نداریم، پناهگاه دیگری نداریم که اگر این خدا جواب ما را نداد یا ما را رد کرد آن جا برویم. از اول تا آخر سروکار ما با یکی است. همه علل و عوامل و مخلوقات هم تحت فرمان او هستند. و لذا «يَا مَنْ لَا مَقْصَدَ إِلَّا إِلَيْهِ يَا مَنْ لَا مَنْجَى مِنْهُ إِلَّا إِلَيْه‏» خیلی حافظ قشنگ گفته است واقعاً خدا او را رحمت کند. آن هفته هم اشعاری از حافظ درباره مرگ خواندیم خیلی ها می گفتند کاش زیرنویس می شد من خواهش دارم از شما در سایت سمت خدا بروید دانلود کنند یا در بازار یا روی گوشی همراه خود یک برنامه‌ای است سمت خدا. هم متن آن، هم صوت آن و هم تصویر آن.
شریعتی: بله دوستان من زحمت می کشند متن برنامه‌ها را پیاده می کنند.
حجت الاسلام فرحزاد: اشعاری که می خواهند، روایاتی که می خواهند بگردند پیدا کنند این هیچ زحمت ندارد. یعنی در عرض چند ثانیه فقط باید طالب باشید. اگر بگویند فلان جا یک گنجی هست، یک پول حسابی هست، برای یک وام ما صف طولانی می رویم چند ساعت می ایستیم. ضامن معرفی کنیم. برای یک چیزهای معنوی هزینه کنیم. در گوشی های همراه خود برنامه سمت خدا را دانلود کنیم در هر زمینه موضوع‌بندی هم شده است خیلی دوستان ما زحمت کشیدند به تفکیک روزها، تاریخ دارد، مثلاً بحث وسواس را می خواهد، بحث امام زمان را می خواهد، بحث مرگ را می خواهد. آقای عاملی صحبت کردند، آقای حسینی قمی صحبت کردند. متن، صوت و تصویر اینها راحت در دسترس است. حافظ قشنگ می گوید. می گوید: ز چشمت جان نشاید برد که از هر سو که می بینم، کمین از گوشه‌ای کرده ست و تیر اندر کمان دارد. کسی که همه 6 جهات ما را محاصره کرده است نمی شود از این خدا فرار کرد. نمی شود رزق او را نخورد. نمی شود از ملک او بیرون رفت. پس بیاییم با او بسازیم، کنار بیاییم، همراه شویم. ز چشمت جان نشاید برد که از هر سو که می بینم، کمین از گوشه‌ای کرده ست و تیر اندر کمان دارد. کجا برویم که تو نباشی، پس بیاییم با او کنار بیاییم. انبیاء از روز اول با خدا کنار آمدند. آرامش مطلق، راحتی مطلق، نصیب ما شده است. لذا حضرت می فرماید «وَ بِيَدِكَ، يَا إِلَهِي، جَمِيعُ ذَلِكَ السَّبَبِ، وَ إِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَ الْمَهْرَب‏» راه فرار و گریز فقط به سوی تو است. «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه ‏وَ أَجِرْ هَرَبِي، وَ أَنْجِحْ مَطْلَبِي‏» خدایا حالا که من  از جای دیگر بریدم و رو به سوی تو کردم این فرار من را پناه بده و خواسته من را اجابت کن. ان شاءالله خدای متعال توفیق بدهد که راه را گم نکنیم.
شریعتی: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت‏» (عنکبوت/57)
حجت الاسلام فرحزاد: بحث مرگ خیلی بحث شیرینی است. منتها چون برداشت ما غلط است متأسفانه یک هولی و وحشتی از مرگ در جان ما افتاده است. چون اصل بحث ما در مورد معرفت نفس است آن هم به اصطلاح بحث خیلی مهمی است و مرگ هم یک شعبه‌ای از همان معرفت نفس است من می خواستم ببندم ولی دیدیم هم مردم خیلی پیام دادند و واقعاً از این بحث استقبال کردند و یکی هم این حدیث معروف «كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظا» یعنی اگر کسی دل بیدار، در خانه اگر کس است، یک حرف بس است، خانه‌ای کسی در آن نیست هزار بار در بزنید، زنگ بزنید کسی جواب نمی دهد. ولی اگر در خانه دل ما کسی باشد که بخواهد پاسخ دهد، حق را بخواهد بفهمد، بعضی از دوستان می گویند که ما بهشت و جهنم را ندیدیم، اگر ببینیم باور می کنیم. بنده عرض می کنم با دیدن مشکل حل نمی شود. ما بهشت و جهنم را ندیدیم اما چاله قبر را که دیدیم. فکر نکنم کسی باشد که پای او به قبرستان نرسیده باشد. چاله خاکی را دیدیم، آیا این را که دیدیم باور کردیم؟ باور نکردیم.اگر باور کنیم دیگر حرص و طمع و به هم ور کردن، دنبال ما دنیا و تجملات و تشریفات [نمی رویم]. مهم باور است. یعنی مرگ برای وابستگی از تعلقات و دلبستگی دنیا برای انسان شدن ما، کامل شدن ما کافی است. «كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظا» لذا در مورد مرگ اگر صحبت می کنیم مولی علی (ع) می فرمودند که «ذکر الموت جلاء فی القلوب» همان طور که بدن ها و لباس‌های ما غبار می گیرد، آلوده می شود و باید برویم شستشو کنیم، قلب ما را هم زنگار می گیرد. غفلت دنیا ما را می گیرد. مهر دنیا ما را می گیرد. ذکر مرگ جلا می دهد. آن غبارها را می شورد، ما را تمیز و مرتب می کند. به فکر سفر آخرت خود باشیم.
شریعتی: مخصوصاً در همین حزن و اندوهی که دعای بیست و یکم بهانه‌ای شد راجع به آن صحبت کنیم اگر یاد مرگ بیاید آن حزن هم ...
حجت الاسلام فرحزاد: آن هم می آید و آدم راحت و آرام می شود. چند نکته مهم درباره مرگ مانده است که سریع بگویم. یک واقعیت غیرقابل انکار و باید بپذیریم، بخواهیم یا نخواهیم. یعنی یک روزی پایان عمر ما رفتن از این عالم است. بدنی که از خاک درست شده است دوباره بر می گردد و خاک می شود. بدنی که بعداً خاک می شود الان هم خاک حساب کنید. یعنی تمام سرمایه‌گذاری را روی بدن نکنید. سرمایه‌های خود را آن طرف بفرستیم. این تعبیر خیلی تعبیر زیبایی است. «تَعْمَلَ لِدُنْيَاكَ بِقَدْرِ عُمُرِكَ فِيهَا وَ أَنْ تَعْمَلَ لِآخِرَتِكَ بِقَدْرِ بَقَائِكَ فِيهَا» برای دنیا به اندازه عمر کوتاه دنیا سرمایه‌گذاری کنید برای آخرت و ابدیت به قدر بقاء سرمایه‌گذاری کنید. چه قدر آن طرف هستید همان قدر سرمایه‌گذاری کنید. چه قدر است؟ تا خدا خدایی می کند، اصلاً انتها ندارد. اگر ما همین را برای ابدیت درک کنیم خلق شدیم. این خیلی مهم است. پس این مرگ را باید به خودمان بباورانیم یعنی قبول کنیم یک روزی خواهیم رفت و خودمان را آماده کنیم. خواهی، نخواهی به آن می رسیم. و یکی از راه‌های آمادگی این است که ما تعلقات خود را از این دنیا بکنیم. تعلقاتی که کنار دل است، هر کسی همسر خود را دوست دارد، خانه و زندگی خود را دوست دارد، آن تعلقاتی که حاشیه است و کنار است آن خطرناک نیست. اما اگر تعلقات به جایی برسد که من اینها را از خدا بیشتر بخواهم، از پیغمبر بیشتر بخواهم، از قرآن بیشتر بخواهم، از آخرت خود بیشتر بخواهم. این خطرناک است. این خطری دارد که موقع مردن یک وقت آدم تعلقاتی دارد که نمی تواند از اینها دل بکند و ممکن است که با جبرئیل و با عزرائیل درگیر بشود و حتی بی ایمان از دنیا برود. لا اله الا الله نگوید. به یک عارف بزرگی گفتند موقع مردن حالا راحت شدی؟ گفت نه الان همین لحظه حساس همین جا است. ممکن است یک چیزی شیطان در من دیده باشد که من وابستگی دارم یا مشکلی دارم که الان روی همان دست بگذارد و ایمان من را از من بگیرد. باز حافظ می گوید: حکم مستوری و مستی همه بر خاتمه است، کس ندانست که آخر به چه حالت برود. من معمولاً حدیث و آیه انذاری یا داستان انذاری کمتر می گویم. ولی دو تا داستان کوتاه عرض کنم. از حضرت امام رحمة الله علیه. ایشان مکرر در سخنرانی و در کتاب نقل کردند که در یکی از شهرهای ایران یک عالم برجسته و معروفی می خواست از دنیا برود موقع احتضار به او گفتند بگو لا اله الا الله. نمی گفت. گفتند چرا لا اله الا الله نمی گویی؟ گفت من از این خدا خیلی ناراضی هستم. حالا که زندگی ما روبراه شده است، تازه وضع ما خوب شده است می خواهیم نفسی بکشیم خدا می خواهد من را از این ... این جا تازه تعلقات گل گرفته بود عالم هم بود، حاضر نیست دل بکند. به اینها بیشتر از خدا وابسته است. این خطرناک است. مرحوم آیت الله گلپایگانی (ره) ایشان هم باز نقل کردند که دیدن یک عالمی رفته بودند در حالت احتضار بوده است به او گفتند بگو لا اله الا الله، شهادتین بگو. نمی گفته است. گفتند چرا نمی گویید؟ گفت این خدا ظالم است به من ظلم کرده است. خدا ظالم است نعوذ بالله. خدا ذرة المثقالی به کسی ظلم نمی کند. از همه بیشتر بنده‌های خود را می خواهد. گفتند به کجا ظلم کرده است؟ گفت من بیشتر از فلانی درس خواندم، علم من، سواد من، من آقا و مرجع نشدم آن یکی دیگر شد. باید من می شدم. حب ریاست. الان تمام ظلم‌ها و ستم‌هایی که در دنیا می شود برای حب ریاست است. یعنی یک عده‌ای طاغوت‌های ظالم به خاطر حب ریاست خود، یعنی صدام حاضر است تمام ملت عراق به خاک و خون کشیده بشوند پست و ریاست او از بین نرود. آتش دنیا برای حب ریاست است. و اولیا خدا این ریاست را کنار می زنند. با خود کلنجار می روند حب ریاست نداشته باشند. «وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ» یک ذره علو بر خدا، من از بحث آقای حسینی قمی خیلی استقبال می کنم خطبه قاصعه آرزوی بنده بوده است که یک موقعی مطرح شود. لبه تیز فرمایشات مولی علی (ع) در خطبه قاصعه روی تکبر و غرور است. که این تکبر، خودخواهی، خودمحوری این خیلی خطرناک است. یعنی من خودم را از خدا بالاتر ببینم، مثل شیطان. من می فهمم به خدا بگوید تو نمی فهمی. تو من را گمراه کردی. به خدا نسبت‌های ناروا می دهد. لذا مواظب باشیم تعلقات خود را قیچی و کم کنیم. آمادگی خیلی مهم است.
شریعتی: حاج آقا بزرگان ما می گویند موقع احتضار یا وقتی مطلع می شدند دیگر وقت رفتن است تمام دنیا و مظاهر آن را از دور و بر خود دور می کردند.
حجت الاسلام فرحزاد: بله دور می کردند ولی مهمتر آن است که از قلب خود دور کنیم.
شریعتی: بندها را پاره کنیم که سبک شویم.
حجت الاسلام فرحزاد: حالا نمونه‌ای از این طرف آن بگویم که چه قدر خدا به اولیاء خود لطف و عنایت دارد که اینها مشتاق مرگ بودند، مشتاق رفتن بودند، و اصلاً از اول مرحوم آیت الله بهجت فرمودند استادی ما در نجف داشتیم که وقتی که ایشان مریض شد و می خواست از دنیا برود حدس من این بود که مرحوم آقای کمپانی بوده است. حاج شیخ محمدحسین اصفهانی. وقتی  حس کرد دکترها جواب کردند فرموده بود من 30 سال است منتظر هستم. یعنی 30 سال قبل خود را آماده کرده بودم. و ایشان کسی بود که سجده‌های طولانی داشت و خیلی از خدا خواسته بود که من راحت از این دنیا بروم. زیارت عاشورا را ایشان خیلی مقیّد بود. زیارت عاشورا را ایشان خواندند بعد خسته شدند استراحت کردند در خواب از دنیا رفتند. یعنی هیچ هول و وحشتی هم حس نکردند. این خیلی مهم است کسی که 30 سال جلوتر خودش را آماده کرده است با ما که اصلاً فکر آن را هم نکردیم. کم کسی است که دین خدایی، دین مردمی، حق الناس گردن او نباشد. حداقل اگر بدهکاری مالی هم نداریم بدهی آبرویی که داریم. پشت سر کسی حرفی زدیم. یک وصیت بنویسید من را حلال کنید و از دیگران حلالیت بطلبید. تکلیف ورثه را مشخص کنید. خیلی ها که وضع مالی خوبی دارند ورثه هم وضع مالی آنها خوب است این یک بحثی است که واقعاً این کارشناس‌های سمت خدا باید خیلی روی آن مانور بدهند. الان بسیاری از موقوفه‌ها، بسیاری از خیریه‌ها موقوفات ثلث وصیت است. چون ما اگر وصیت نکنیم تمام مایملک ما به ورثه منتقل می شود، بخشی هم دولت می گیرد. اگر وضع ورثه خوب است و نیازی به ارث ما ندارند یا بیشتر از نیاز آنها است. بنده خودم این طوری وصیت نوشتم که اگر به اندازه نیاز ورثه بود مصرف کنند، ثلث آن را در کارهای خیر مصرف کنند. صدقه بدهند. روضه خوانی کنند. کار خیر کنند. اگر ورثه نیازی به ارث ما ندارند یا بیشتر از نیاز آنها است ثلث آن را وصیت کنید. بعد از شما چه نور است که در آن عالم انوار به شما سرازیر می شود. و چه از این ثلث‌ها میلیون ها نفر احیاء شدند. الان خیریه‌هایی است که از ثلث مردم خیر بیمارستان، حسینیه، مسجد و ... ساختند.
شریعتی: یعنی ما مجاز هستیم و مجوز داریم یک سوم اموال خود را برای خودمان سرمایه‌گذاری کنیم.
حجت الاسلام فرحزاد: و افراد مطمئن را هم وصی قرار دهیم که این کار را انجام دهند. از پیامبر خدا (ص) شروع کنیم. روزهای آخر که پیامبر خدا مسموم شدند که بر اثر سم طبق روایات فراوان به شهادت رسیدند یکی از اصحاب می گوید من در محضر آقا رفتم در بستر بودند. گفتم آقا حال شما چه طور است؟ حضرت فرمودند «قَد َ اقْتَرَبَ أَجَلِي‏» اجل من نزدیک شده است. «وَ طَالَ شَوْقِي إِلَى لِقَاءِ رَبِّي‏» شوق من به سوی خدا طولانی شده است. یعنی من خیلی وقت است مشتاق ملاقات خدا هستم. «وَ طَالَ شَوْقِي إِلَى لِقَاءِ رَبِّي وَ إِلَى لِقَاءِ إِخْوَانِيَ الْأَنْبِيَاءِ قَبْلِي‏» هم مشتاق ملاقات خدا هستم، هم مشتاق انبیاء قبل از خودم هستم. «لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ الْمَوْتِ» در عالم چیزی برای من محبوب‌تر از مرگ که در واقع مرگ رها شدن از پرده و حجاب دنیایی است و رسیدن به ملاقات خدا. «لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ الْمَوْتِ» چیزی در نزد من محبوب‌تر از مرگ نیست. هم عظمت لقاء، هم پوچی دنیا، بی ارزشی دنیا را فهمیده است. مصطفی را وعده داد الطاف حق، گر بمیری تو نمیرد این سبق. ما فکر می کنیم همه کارها را خودمان باید انجام بدهیم. یعنی در زمان حیات زنده هستیم. جلد 26 بحار حدیث اول که حدیث معرفت به نورانیت است مخاطب مولی امیرالمؤمنین (ع) هم سلمان و ابوذر است. «إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُتْ وَ غَائِبَنَا لَمْ يَغِبْ وَ إِنَّ قَتْلَانَا لَنْ يُقْتَلُوا» مرده‌های ما نمردند، پیغمبر مرده است؟ به ظاهر چرا. ولی حقیقتش مرده است؟ هفته قبل هم عرض کردم اعتقاد بنده این است آقای حاج قاسم سلیمانی صد برابر آن که زنده بود الان زنده‌تر است. در عمر شصت و خرده‌ای سالم ندیدم برای کسی این قدر تشیع جنازه شده باشد حتی برای مراجع ما در شهرهای مختلف. و یاد او این قدر جریان داشته باشد و کار از او بربیاید. شهدا وقتی خدا می گوید نمردند. حالا وقتی پیامبر و امام‌ها نمردند ما باید وحشت کنیم بگوییم بزرگ است، سنگین است. «إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُتْ» مرده ما نمرده است. جابه‌جایی است. «قَتْلَانَا لَنْ يُقْتَلُوا» کشته ما کشته نشده است. زنده کدام است برای هوشیار، آنکه بمیرد به سر کوی یار. «اقتلوني يا ثقاتي إنّ في قتلي حياتي» آزمودم مرگ من زین زندگی است چون رهم زین زندگی پایندگی است. یعنی برعکس است. آدم عالم، پیامبر، امام، شهید مرده آن هم زنده است. آدم جاهل زنده آن هم مرده است.
شریعتی: حاج علی آقای صفایی می فرمودند بستگی دارد خودتان را به چه چیزی گره می زنید. اگر به حی قیوم خودتان را گرده زدید حی می شوید.
حجت الاسلام فرحزاد: حدیث قدسی است خدا می فرماید «أَنَا الْحَيُّ الَّذِي لَا يَمُوتُ» من حی لایموت هستم، اطاعت من را بکن. «اجعلک حَيٌّ لَا يَمُوت‏» تو را هم حی لایموت قرار می دهم. همه وقت زنده هستی. مصطفی را وعده داده الطاف حق، گر بمیری تو نمیرد این سبق. عکس پنهان گشت و سوی غیب راند، تو گمان بردی که آن اختر نماند. «لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ الْمَوْتِ» فرمود از مرگ بهتر چیزی برای من نیست. «وَ لَيْسَ لِلْمُؤْمِنِ رَاحَةٌ دُونَ لِقَاءِ اللَّه‏» چه چیزی راحتی مطلق است؟ خوشی مطلق است؟ گمشده ما چیست؟ اگر یک مقدار روی خودتان شناخت پیدا کنید گمشده ما جمال مطلق، کمال مطلق، قدرت مطلق است. یک تعبیر زیبایی امام داشتند که رئیس جمهور امریکا هم که خودش را به آب و آتش می زند می خواهد همه کره زمین را سلطه داشته باشد. استعمار کند و بگیرد. اگر بشود ماه و کره مریخ و ... و منظومه شمسی را هم بگیریم. این همان فطرتی است که دنبال چیز لایتناهی است. منتها غلط داریم می رویم. تمام انسان ها چیزی که آنها را اشباع می کند جمال مطلق، کمال مطلق، قدرت مطلق است. چون خدا در وجود ما قرار داده است. اگر خودمان را بشناسیم خیلی بزرگ. این جمله را همیشه تکرار کنیم. بزرگ آفریده و بزرگ آفریده. چون «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏» چون از دم خودش در او دمیده است. و لذا بزرگ است. لذا گمشده اصلی ما، او است. به غیر از او برسید هیچ وقت اشباع نمی شوید. حضرت می فرماید وَ لَيْسَ لِلْمُؤْمِنِ رَاحَةٌ دُونَ لِقَاءِ اللَّه‏» برای مومن راحتی مطلق هیچ وقت پیش نمی آید مگر با ملاقات خدا. ملاقات خدا آرامش دهنده است. گفت مرگ اگر مرد است بگو نزد من آی، تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ، من از او جانی ستانم جاودان، او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ. لذا اولیاء خدا استقبال می کردند. و باز روایت دیگر درباره پیامبر خدا. جبرئیل در لحظات آخر خدمت پیامبر آمد عرض کرد که «هَلْ لَكَ فِي الرُّجُوع‏» می خواهی برگردی؟ کاری ندارد برت می گردانم. قال الله نمی خواهم برگردم. «قَدْ بَلَّغْتُ رِسَالاتِ رَبِّي‏» من رسالات پروردگارم را انجام دادم دیگر کاری ندارم. کاری را که باید انجام دهم، انجام دادم. دوباره گفت «يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تُرِيدُ الرُّجُوعَ إِلَى الدُّنْيَا» اگر دوست داری برگردی برت می گردانیم. «قَالَ لَا بَلِ الرَّفِيقَ الْأَعْلَى‏» دوست دارم رفیق علی همجوار خدای متعال شوم. یا امام حسین (ع) جبرئیل روز عاشورا گفت «خُيِّرَ بَيْنَ النَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِهِ وَ بَيْنَ لِقَاءِ اللَّه‏» گفت خدای متعال سلام می رساند گفت فتح یا پیروزی می خواهی یا شهادت و ملاقات با خدا. گفت ملاقات خدا را می خواهم. برای ما دنیا مهم و بزرگ است. برای آنها دنیا ارزشی ندارد. دنیا همه تکرار مکررات است. خواب، تفریح، خوراک آن همه تکراری است. هیچ چیز جدیدی نیست. یعنی در آن عالم این طور نیست. در آن عالم هر زمان نو صورتی و نو جمال، تا ز نو دیدن فرو می رد ملال. شما بهترین ویلا کنار دریا بعد یکی دو روز دل شما را می زند، ولی آخرت این طور نیست. منتها ما آن لذایذ را ندیدم.
شریعتی: بستگی دارد روح را چه طور تربیت کردید و به چه عادت دادید.
حجت الاسلام فرحزاد: لذا می فرماید که سعی کنیم از این تعلقات خود را رها کنیم. ما روایت داریم مؤمن وقتی موقع احتضار او می رسد آن لحظه آخر یک پرده‌ای کنار می زنند. فریاد می زند «اعجلونی، اعجلونی» یعنی عجله کنید، زودتر، زودتر. و کفار و اشقیاء که سخت جان می دهند. همه سرمایه را در دنیا خرج کردند. عاشقان دنیا به یک معنا یک پرده را کنار می زنند می بینند آن طرف آتش، مار و عقرب و فشار و اذیت و آزارهایی که به خلق دادند داد می زند «ائجلونی، ائجلونی» یعنی تأخیر بینداز. من را قبضه روح نکن. که نرود. مؤمن هم موقع مردن، هم در تشیع جنازه هم روایت داریم معمولاً اگر دیده باشید تشیع جنازه را تند می برند. این روح مؤمن چون شتاب دارد بدن در خاک آرامش پیدا کند. همه اینها که می میرند روح آنها بالا می رود و در بدن قرار نمی گیرد. اگر گفتند به بدن احترام کنید، بروید برای آن فاتحه بخوانید به خاطر بدنی است که یک زمان روح در آن بوده است. روح اول مردن خیلی از بدن دور نمی شود مشیعین را می بیند، آنها که تلقین می خوانند را می بیند یک مقدار هست. لذا می گویند سه بار قبل از دفن روی زمین بگذارید که هول نکند. «نومک نوم العروس» روح ما را می گویند مثل عروسی که به آمال و آرزوهای خود رسیده است دیگر خیال او راحت شده است. مثل عروس آرام و راحت استراحت کن. بعضی ها سؤال و جواب آنها سخت است، بعضی ها سؤال و جواب آنها خیلی راحت است. یک جمع زیادی هم روایت داریم اصلاَ از آنها سؤال و جواب نمی کنند. آنها که متوسط هستند می گویند مثل خواب عمیق در عالم برزخ می خوابد تا قیامت. امیرالمؤمنین علی (ع) دارند که «أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُم‏» یعنی دل‌هایتان را از این دنیا بکنید جدا کنید قبل از این که بدن شما از این دنیا جدا شود. چون بدن که در قبر رفت دیگر تمام شد. دیگر کسی که رفت، رفت برگشتنی نیست. «أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُم‏» منها یعنی من الدنیا. همیشه آقای دولابی این مثال را می زدند. می گفتند کدام دندان است که در دهان نیست ولی کشیدن آن واجب است؟ دندان طمع. حتی می فرمودند به یک چیزی که خیلی طمع دارید بگویید انداختم دور خیالم راحت شود. به خودت تلقین کن. غیر از خدا باید دل بکنیم. چیزی که جداشدنی است اگر قبلاً خودمان جدا کنیم چه قدر راحت هستیم. آقای انصاری همدانی، استاد آقای دولابی، آقای دستغیب، آیت الله نجابت، خیلی بزرگان بوده است. بنده در این قرون اخیر شخصیتی به معنویت ایشان ندیدم. من که زیارت نکردم، شاگردهای ایشان را دیدم. آقای انصاری همدانی پنجاه و خرده‌ای سال عمر کردند. اهل جذبه بودند. آقای دستغیب گاهی از شیراز می آمدند یک ماه در همدان می ماندند. قبل ایشان علی بن جعفر قم زیارتگاه شده است. یکی از شاگردهای ایشان می فرمودند که ایشان می فرمودند اگر کسی برای طول عمر من دعا کند من را نفرین کرده است من راضی نیستم. از بس عاشق ملاقات خدا بود. در اینترنت سوخته بزنند شرح حال ایشان می آید. چون در راه خدا سوخته بود. حالات عجیبی داشته است. آقای دستغیب محراب و منبر و درس خود را ول می کردند یک ماه همدان می آمدند برای ملاقات ایشان می ماندند.
شریعتی: اگر کسی خودش را، دنیا را و آخرت را بشناسد سوختگی ماحصل همین معرفت است.
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی در راه خدا می سوزد. در واقع این همان زنده شدن است. و این دنیا برای او تنگ می شود و قفس است. مرحوم بهاری همدانی که ایشان هم شاگرد ملا حسین قلی بوده است که قبر ایشان در بهار همدان چه قدر منور است. ایشان اواخر طبیب که می آورند گفته بود اگر یک وقت خبر رفتن است فکر نکنید من می ترسم کیف می کنم. خوشحال هستم. مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی کسی که حضرت امام بعد از پاریس و نجف برگشتند قم، چند روزی که قم بودند قبرستان شیخان زیارت این آقا رفتند. با گوشه عمامه خود غبار خاک ایشان را پاک کردند و عمامه خود را متبرک به خاک قبر ایشان کردند.
شریعتی: صاحب کتاب شریف المراقبات که امام هم توصیه کرده بودند که کتاب ایشان را بخوانید. ایشان شاگردی داشتند حاج آقا حسین فاطمی، می فرماید روز عید قربان من مسجد جمکران بودم خانه آمدم گفتند میرزا جواد آقا ملکی دنبال شما فرستاده است. نزدیک اذان ظهر بود رفتم دیدم ایشان در بستر است. حمام رفته است و حنا بسته است و خود را آراسته کرده است، موقع اذان که بلند شد شروع کرد با یک  التهاب و عشقی شروع به اذان گفتن کرد. تا به اقامه رسید، اقامه هم همین طور با یک آب و تابی گفت. تا موقع شروع نماز گفت الله اکبر. روح بلند ایشان در الله اکبر شروع نماز به ملاقات خدا رفت.
شریعتی: همین میرزا جواد آقا ملکی تبریزی من در حالات ایشان می خواندم که در قنوت نماز شب خود این شعر را می خواندند. زان پیشتر که عالم فانی شود خراب، ما را ز جام باده گلگون خراب کن.
حجت الاسلام فرحزاد: در قنوت نماز این را می خوانده است. دور حوض هم می گشته و این شعر را می خوانده است. گر بشکافن سر و پای من، جزء تو نیابند در عزای من.
حافظ باز یک غزل خیلی زیبایی دارد می گوید: باز مقام امن، می بی غش، رفیق شفیق، گرت مدام میسر شود زهی توفیق. دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق. چه چیزی می تواند ما را نجات دهد از این بحران؟ دوست‌های خوب.
دو سه بار در همین برنامه سمت خدا کیمیای سعادت چاپ شده است. راجع به رفیق خوب و بد صحبت کرده است. دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق. جهان و هر چه در او هست هیچ در هیچ است، هزار بار من این نقطه کرده‌ام ترک. هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ.
دانی که پس از مرگ چه باشد باقی، عشق است و محبت.
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد، گمان مبر که مرا درد این جهان باشد.
برای من مگری و مگو دریغ دریغ، به دوغ دیو در افتی دریغ آن باشد.
جنازه‌ام چو ببینی مگو فراغ فراغ، مرا به سال و ملاقات آن زمان باشد.
مرا به گور سپاری مگو وداع، وداع، که گور پرده جمعیت جنان باشد.
فرو شدن چو بدیدی، بر آمدن بنگر، غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد.
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست، چرا به دانه انسانت این گمان باشد.
تو را چنان نماید که من به خاک شدم، به زیر پای من این هفت آسمان باشد.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. حالا حرف زیاد است خیلی ها مشتاق مرگ هستند. حالا باید ببینیم اشتیاق، اشتیاق درستی است یا نه باید استعداد آن را پیدا کنیم و مهیا و آماده بشویم. صفحه 19 را از قاری نوجوان عزیزمان که روزهای دوشنبه قرار ما این شد برای ما تلاوت می کنند و همراه شما خواهیم بود خواهش می کنم بفرمایید.

صفحه 19 قرآن کریم
 شریعتی: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم، بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم. تمام امید ما شفاعت نبی مکرم اسلام و دستگیری اهل بیت ایشان. ان شاءالله خداوند عمر طولانی به تک تک مخاطبان عزیزمان عنایت کند. فضیلت یک صلوات را بشنوید.
حجت الاسلام فرحزاد: یکی از چیزهای مهم قیامت همین است که کسی را که زیاد یاد می کنید و به او درود می فرستید حقی پیدا می کند که او از شما دستگیری کند. صلوات زیاد باعث می شود پیامبر از ما شفاعت کند. بلکه فرمودند واجب می شود بر من شفاعت کند. «يَا عَلِيُّ مَنْ صَلَّى عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِر» بر من رسول الله واجب می شود شفاعت کنم از گناهکارانی که هر روز و هر شب صلوات بر محمد و آل محمد می فرستند.
شریعتی: خیلی فرصت نداریم من فقط یادآوری کنم طرح قربانی ماه جمادی الاول هم به کانال ما می توانید مراجعه کنید، هم به سایت ما، هم صفحه 800 شبکه پیام‌نما یا تله‌تکست. بعضی ها گفتند چه قدر؟ هر چه قدر که در حد وسع و بضاعت دوستان هست که ان شاءالله این قربانی جمعی برکات فراوان و جمعی هم خواهد داشت.
حجت الاسلام فرحزاد: الحمدلله من دیروز خانه بودم خوشحال شدم از این که به سیل زده‌های خوزستان و امام جمعه محترم اهواز صحبت کردند و تقدیم کردند. هزارها نفر از این صدقات ما بهره می برند و واقعاً آقای شریعتی بعضی ها هستند در طول سال من می شناسم تهیه گوشت برای آنها امکان ندارد. بسیار کار پسندیده است. از مبلغ کم تا مبلغ بالا. و آنهایی هم که عقیقه نکردند یا حتی سن بالا عقیقه هم جدا پیام بدهند و گوشت آن هم تقسیم بشود بسیار کار به جایی هست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم باید خداحافظی کنیم دعا کنیم و ان شاءالله دوستان ما هم آمین بگویند.
حجت الاسلام فرحزاد: خدایا تو را قسم می دهیم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضی، فرجش را نزدیک و ما را جزء بهترین یارانش قرار بده. به حق محمد و آل محمد ملاقات خودت را بر ما آسان و راحت قرار بده. ما را به بدهی هایمان مؤاخذه نفرما. رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها، همه آنها که مشکلات دارند برطرف بفرما. مریض‌ها بالخصوص شفای عاجل عنایت بفرما. آن عزیزانی که از دنیا رفتند مخصوصاً عزیزانی که سمت خدایی بودند بر اثر این کرونا همه را غریق رحمت خودت بگردان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها