صفحه 578 - سوره القیامه آیات 20 تا 40 - سوره الانسان آیات 1 تا 5 كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾ وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾ تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾ كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ﴿26﴾ وَقِيلَ مَنْ ۜ رَاقٍ ﴿27﴾ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾ إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾ فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ ﴿31﴾ وَلَٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ﴿32﴾ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰ أَهْلِهِ يَتَمَطَّىٰ ﴿33﴾ أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَىٰ ﴿34﴾ ثُمَّ أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَىٰ ﴿35﴾ أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى ﴿36﴾ أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَىٰ ﴿37﴾ ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ ﴿38﴾ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَىٰ ﴿39﴾ أَلَيْسَ ذَٰلِكَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَىٰ ﴿40﴾ الإنسان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا ﴿1﴾ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿2﴾ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴿3﴾ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا ﴿4﴾ إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ﴿5﴾ [اینکه می پندارید قیامتی در کار نیست] این چنین نیست، بلکه شما عاشق ایندنیای زودگذر هستید، ﴿20﴾ و همواره آخرت را [برای این عشق بی پایه] رها می کنید. ﴿21﴾ در آن روز چهره هایی شاداب است؛ ﴿22﴾ [با دیده دل] به پروردگارش نظر می کند ﴿23﴾ و چهره هایی عبوس و درهم کشیده است؛ ﴿24﴾ چون یقین دارند که در معرض عذابی کمرشکن قرار خواهند گرفت. ﴿25﴾ این چنین نیست [که می پندارد]، هنگامی که جان به گلوگاه رسد، ﴿26﴾ و [کسان بیمار] گویند: درمان کننده این بیمار کیست؟ ﴿27﴾ و [بیمار] یقین می کند [که با رسیدن جان به گلوگاه] زمان جدایی [از دنیا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسیده است! ﴿28﴾ و [از سختی جان کندن] ساق به ساق به هم پیچد؛ ﴿29﴾ آن روز، روز سوق و مسیر به سوی پروردگار توست. ﴿30﴾ [در آن حال فرشتگان می گویند: این به کام مرگ افتاده] نه [دعوت پیامبر را] باور کرد، و نه نماز خواند؛ ﴿31﴾ بلکه [در میان اجتماعات] تکذیب کرد و روی گرداند؛ ﴿32﴾ سپس متکبرانه و خرامان به سوی کسانش رفت. ﴿33﴾ [و گویند: با این وضعی که داری، عذاب دوزخ] برای تو شایسته تر است، شایسته تر! ﴿34﴾ باز هم شایسته تر است شایسته تر. ﴿35﴾ آیا انسان گمان می کند بیهوده و مهمل [و بدون تکلیف و مسؤولیت] رها می شود؟! ﴿36﴾ آیا نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟ ﴿37﴾ سپس علقه شد و خدا او را آفرید و اندامش را درست و نیکو ساخت، ﴿38﴾ و از او دو زوج به وجود آورد یکی نر و دیگر ماده، ﴿39﴾ آیا چنین نیرومند آگاهی توانا نیست که مردگان را زنده کند؟ ﴿40﴾ آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشت که چیزی در خور ذکر نبود؟ ﴿1﴾ ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلطی [از مواد و عناصر] آفریدیم و او را از حالتی به حالتی و شکلی به شکلی [از نطفه به علقه، از علقه به مضغه، از مضغه به استخوان تا طفلی کامل] درآوردیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم. ﴿2﴾ ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس. ﴿3﴾ ما برای کافران زنجیرها و بندها و آتش فروزان آماده کرده ایم. ﴿4﴾ همانا نیکان همواره از جامی می نوشند که نوشیدنی اش آمیخته به کافور [آن ماده سرد، سپید و معطر] است. ﴿5﴾