اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

95-09-28-حجت الاسلام والمسلمين رفيعي – فضايل حضرت خديجه کبري(س)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: فضايل حضرت خديجه کبري(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 28-09-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام مي‌کنم به پيامبر رحمت، پيامبر مهرباني، پيامبر خوبي‌ها، هم نام گل‌هاي بهاري، رسول ختمي حضرت محمد (ص). انشاءالله لحظات زندگي ما منور به نور پيامبر و اهل‌بيت باشد. سلام مي‌کنم به همه شما دوستان خوبم. بيننده‌ها و شنونده‌هاي خوبمان. انشاءالله هرجا که هستيد بهترين‌ها نصيب شما شود. همانطور که مطلع هستيد روزهاي يکشنبه ما خدمت حاج آقاي قرائتي عزيز بوديم. منتهي به دليل کسالتي که بر ايشان عارض شد، امروز هم توفيق درک حضور ايشان را نداريم. اما خوشحال هستيم که آقاي دکتر رفيعي در برنامه حضور دارند. سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم. عرض سلام خدمت جنابعالي و همه بينندگان عزيز دارم. ميلاد پيامبر گرامي اسلام را تبريک مي‌گويم. دعاي ويژه‌اي براي شفاي همه بيماران بکنيم. همه کساني که در بستر بيماري هستند. همچنين سرور معظم و خادم قرآن کريم حاج آقاي قرائتي که من به ايشان خيلي ارادت دارم و يکي از منابعي که مکرر براي سخنراني‌هايمان استفاده مي‌کنيم، آثار ايشان هست. انشاءالله همواره سالهاي زيادي مردم از افاضات ايشان بهره‌مند باشند.
شريعتي: کسي در ايران نيست که با حاج آقاي قرائتي و تأليف‌هاي ايشان آشنا نباشد. آرزو مي‌کنيم هرچه سريعتر عافيت و سلامتي خودشان را بدست آورند و باز برگردند و مثل خورشيدي در عرصه تبليغ دين بدرخشند. امروز آقاي دکتر رفيعي از حضرت خديجه کبري(س) براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي رفيعي: مجدد از شما و همکاران بخاطر اين فرصتي که براي معرفي اين بانوي بزرگ گذاشتيد تشکر مي‌کنم. همين‌جا دعا مي‌کنم که انشاءالله زمينه فراهم شود و به زيارت قبر ايشان در قبرستان ابوطالب و همچنين زيارت قبر پيامبر گرامي اسلام برويم.
به بهانه‌ي ميلاد پيامبر گرامي اسلام بنا شد بخشي که مغفول مانده از زندگي پيامبر با خديجه کبري و شخصيت اين بانوي بزرگوار را بيان کنيم. در موارد متعددي خديجه کبري اول است. اين اول بودن خودش يک امتياز است. «وَ السَّابِقُونَ‏ السَّابِقُونَ‏، أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون‏» (واقعه/10 و 11) بالاخره خود اول بودن امروز يک امتياز در دنيا است. مي‌گويند: ايشان اولين نفر کنکور است. اولين نفر در اين مسابقه ورزشي است. اولين کسي است که اين اختراع را انجام داده و به نام او ثبت مي‌شود. همه‌ي دنيا هم براي اولين‌ها احترام ويژه قائل هستند. حتي در اختراعات دنيا، الآن با اينکه برق اينقدر گسترش پيدا کرده، اما باز هم نام اديسون را مي‌برند. مي‌گويند: اول کسي که در اين عرصه ورود پيدا کرد اديسون بود. عقل و ادب حکم مي‌کند اولين‌ها را ويژه تکريم کنيم.
حضرت خديجه کبري چند جا اولين است. ايشان اولين راوي و محدثه است. يعني اول کسي که از پيغمبر حديث نقل کرده است. بعضي از منابع اهل سنت، همچون بيهقي از دانشمندان اهل سنت نقل مي‌کند که حضرت خديجه کبري به پيامبر مي‌فرمايد: من وقتي طواف مي‌کنم چه بگويم؟ مي‌دانيد طواف از کارهايي است که ابراهيم مطرح کرد و خدا فرمود: ابراهيم و اسماعيل خانه مرا پاکيزه کنيد. «طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِين‏» (بقره/125) براي طواف کننده‌ها. طواف دور خانه خدا يک عمل عبادي بود. رسم بود. اسلام که آمد همين را تأييد کرد و يک مواردي هم افزود که حج فعلي شد. حضرت خديجه فرمود: وقتي طواف مي‌کنم چه بگويم؟ پيغمبر فرمود: «قُل اللهم اغفر لي ذنوبي و خطايا و اسرافي في امري» خدايا گناه و خطايا و اسراف مرا ببخش. پس ايشان اولين راوي و محدثه و ناقل حديث از پيغمبر گرامي اسلام است. ايشان نقل مي‌کند پيغمبر از غار حرا آمدند، اينطور فرمودند. تمام چيزهايي که از پيامبر نقل مي‌شود حديث است. حديث يعني سخن پيغمبر و فعل پيغمبر و سکوت‌شان. وقتي ايشان مي‌گويد: رسول خدا به خانه آمد، تب کرد و پتو به خود پيچيد و اين طور کرد. پس اين يک مقام والايي است.
نکته دوم اين است که اولين نمازگزار زن در اسلام که مهمتر اينکه در منابع هم اشاره شده، اين است که قبل از وجوب نماز است. تعبير روايات اين است که ايشان با پيغمبر نماز خواند، قبل از آنکه نماز واجب شود. پي اولين نمازگزار و اولين اقتدا کننده به پيغمبر و اولين تشکيل دهنده‌ي نماز جماعت حضرت خديجه بود.
سومين نکته اينکه اولين تصديق کننده پيغمبر گرامي اسلام حضرت خديجه بود. از غار حرا که به منزل آمدند، حضرت امير در غار حرا همراه پيامبر بودند. اين باور قبلي است، اين يعني از قبل موحد بودن، وجود زلال داشتن، حضرت خديجه نور نبوت را نگاه کرد و ديد.
چهارمين نکته اينکه اولين انفاق کننده‌ي مال در راه اسلام حضرت خديجه بود. بعدها هم خيلي‌ها کمک کردند اما ايشان اولين نفر است. حتي مي‌شود کتابي نوشت به نام «اولين‌ها در زندگي حضرت خديجه(س)» و اينها را ثبت کرد. اولين همسر پيامبر هم که هستند. اولين حامي پيغمبر از بين زنان هم که هست. در شرايط مختلف همراه پيغمبر بود. گفتم در عرف عالم هميشه بنيان گذار و در واقع سابقون را احترام مي‌کنند. احترام خديجه کبري بر ما لازم است به واسطه‌ي اين مواردي که نقل کردم.
در ادامه بحث قبل که ويژگي‌هاي حضرت را گفتيم، امروز هم ادامه مي‌دهيم. يکي از اسامي ايشان مبارکه است. در نقلي هست که نسل پيغمبر گرامي اسلام از يک بانوي با برکتي است. من يک مقدار کلمه برکت را توضيح بدهم. قرآن کريم در سوره مبارکه تحريم وقتي حضرت عيسي را مي‌خواهد معرفي کند، مي‌فرمايد: ايشان در گهواره گفت: «وَ جَعَلَنِي مُبارَكا» (مريم/31) من با برکت هستم. حرف‌هايي زد. من پيغمبر هستم. من عبدالله هستم. خدا به من سفارش نماز را کرده است. از امام صادق سؤال شد که معني «مبارکا» که حضرت عيسي فرمودند، چيست؟ فرمود: پرخير و پر اثر و پر نفع.
يک کتابي در دانشگاه قرآن و حديث قم به نام «خير و برکت در قرآن و حديث» چاپ شده است. آنجا مفصل آورده که برکت يعني چه؟ علامه طباطبايي(ره) در تفسير الميزان مي‌گويد: برکت يعني چيز کم و آثار زياد. عبدالله جعفر شوهر حضرت زينب(س) بچه بود. داشت با خاک بازي مي‌کرد. پيغمبر رد شد و فرمود: چه کار مي‌کني؟ گفت: خاک را به گل تبديل مي‌کنم و با اين گل‌ها چيزي درست مي‌کنم و مي‌فروشم و کاسبي مي‌کنم. بعضي از بچگي شم اقتصادي دارند. با پول‌هايش خوراکي مي‌خرم. حضرت فرمود: انشاءالله خدا به کاسبي‌ات برکت بدهد. مي‌گويند: تا آخر عمرش ايشان هيچ ضرر نکرد و ورشکسته نشد. لذا خيلي‌ها تا آخر عمرشان مي‌خواستند با ايشان شريک شوند چون مي‌گفتند: ايشان نظر کرده‌ي پيغمبر است.
پدر شيخ صدوق نامه نوشتند، حضرت حجت دعا کردند که خداوند به شما فرزنداني بدهد. خدا دو پسر به ايشان داد. خود مرحوم صادق (ابن بابويه) در مقدمه مي‌گويد: من به دعاي امام زمان متولد شدم. آقا دعا کردند خدا به تو نسل با برکت بدهد. سيصد جلد کتاب دارد. اين برکت است. قلم عادي که نمي‌تواند اين چيزها را بنويسد. کعبه جاي خوش آب و هوايي نيست.     خيلي جاي سختي است. گرم و بدون امکانات است. اما خدا مي‌فرمايد: ما کعبه را مبارک قرار داديم. «لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكا» (آل عمران/96) چقدر آدم مي‌روند و مي‌آيند.
مثال ديگر برکت، مثال زمان است. شب قدر چند ساعت است؟ زمستان که طولاني است بگوييد پنج ساعت، ده ساعت. قرآن مي‌گويد: «لَيْلَةٍ مُبارَكَة» (دخان/3) چون يک شب از هزار ماه، هشتاد سال برتر است. گاهي برکت در مکان است مثل کعبه، گاهي در زمان است مثل شب قدر. گاهي در اشياء است مثل قرآن. يک کتاب چقدر نورافشاني مي‌کند. گاهي در افراد است، مثل حضرت عيسي(ع). يکي از اين افراد هم خديجه کبري(س) است. ما دوازده امام داريم. چقدر سادات در اين عالم داريم، نمي‌دانيم. زياد است. تمام اين ائمه از نسل حضرت زهرا(س) هستند. کوثري که «اعطيناک» به واسطه حضرت خديجه کبري است. تمام ائمه ما در زيارت نامه‌هايشان هست که سلام بر تو اي فرزند خديجه کبري! «خديجه الغرا» يعني والا و بلندمرتبه. پس چرا امام سجاد روي منبر شام افتخار نکند و بگويد: «منا خديجه الکبري» خديجه از ماست. چرا امام حسين روز عاشورا فرياد نزند «هل تعلمون ان جدي رسول الله(ص)، هل تعلمون ان جدتي خديجه الکبري» مي‌دانيد جد من خديجه کبري است؟ مي‌دانيد جد من رسول الله است؟ اين است که در واقع يکي از اوصاف خديجه کبري که گاهي از آن غفلت مي‌شود، مبارکه است. فاطمه زهرا(س) دختر اين خديجه کبري و اين شخصيت بزرگوار است.
ويژگي ديگر در ارتباط با حضرت خديجه، ويژگي طاهره است. اين ويژگي در قبل از اسلام مطرح بوده است. اسم ايشان خديجه است اما در جاهليت قبل از اسلام به ايشان طاهره مي‌گفتند. بخاطر شدت عفت و عفاف ايشان. طهارت يعني پاکيزگي. ما چند نوع طهارت داريم. يکي طهارت ظاهري داريم. بنده الآن وضو ندارم دست به قرآن نمي‌زنم. ولي وقتي وضو گرفتم طاهره مي‌شوم. نمي‌توانم نماز بخوانم، وضو مي‌گيرم، نماز مي‌خوانم. خداوند آب را طهور و پاک کننده قرار داده است. جايي نجس شده، مي‌شويند و مي‌گويند: پاک شده است. گاهي طهارت دروني و قلبي است. يعني يک کسي گناه کرده است. گناه مثل نقطه‌ي سياهي قلب انسان را آلوده و تاريک مي‌کند. توبه طهارت است. وقتي شما «استغفر الله ربي و اتوب اليه» مي‌گوييد، از گناه طاهر مي‌شويد. اين هم يک نوع طهارت است. اقسام زيادي دارد. يکي از اقسام طهارت و پاکيزگي هم طهارت و پاکيزگي از معصيت است. ما مي‌گوييم: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ‏ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا» (احزاب/33) يعني عصمت، يعني خداوند شما را از گناه و معاصي و خطا پاکيزه قرار داد. خديجه(س) قبل از اسلام طهارت و پاکيزگي و عفت داشت. به همين جهت هم در انتخابش پيغمبر را انتخاب کرد. از همان اول مريد پيغمبر بود.
قرآن وقتي الگو معرفي مي‌کند، بحث زن و مرد نيست. مي‌خواهد يک الگو براي همه مردم معرفي کند، مي‌گويد: حضرت آسيه، «وَ ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن‏» (تحريم/11) نه اينکه بگوييم: خديجه کبري الگوي زنان و اميرالمؤمنين الگوي مردان است. نه، هردو الگوي زنان و مردان هستند. در جامعه سعي کنيم اين پاکيزگي را حفظ کنيم. دختر خانم و آقا پسري که ازدواج مي‌کند، قبل از ازدواج خداي نکرده ارتباط نادرستي با نامحرم نداشته باشد. آنوقت اين زندگي شيرين و مستمر مي‌شود. بعد از ازدواج هم همين است. نکند خداي نکرده يکوقت اين خانم يا آقا نگاهشان به مردان و زنان ديگر باشد. واقعاً زن براي مرد باشد و مرد براي زن باشد. اين جامعه را حفظ مي‌کند.
ما براي همايش «صدف کوثر» که براي بزرگداشت حضرت خديجه(س) هست و همين هفته در شهر قم برگزار مي‌شود، خدمت مقام معظم رهبري رسيديم و يکي از مطالبي که ايشان فرمودند اين بود: که امتياز اسلام به اهميت به نظام خانواده است. در غرب اين امتياز تقريباً از هم پاشيده است. چيزي به نام نظام خانواده وجود ندارد. البته نه اينکه وجود نداشته باشد. هنوز خانواده‌هايي در غرب هستند که زندگي مستمر دارند ولي شيوه تبليغات غربي بر اين نيست. انسجام نظام خانواده يک ارزش محسوب نمي‌شود. لذا رفتن به سمت خيلي از بي بند و باري‌ها عيب نيست. من شنيدم که بعضي وقتي طلاق مي‌گيرند، جشن طلاق مي‌گيرند. آدم براي چيزي که از دست داده که جشن نمي‌گيرد. وقتي يک اتفاق ناشايست در زندگي بيافتد جشن مي‌گيريد؟ مثلاً در امتحان رد شديد يک جعبه شيريني بخريد و بگوييد: در امتحان رد شدم! اين اصلاً توجيه ندارد. مبغوضيت طلاق جاي خود هست. شما نبايد بگوييد: چرا خدا اين مبغوض را قرار داده است؟ گاهي زندگي ممکن است موجب خيلي از ناملايمات شود. مبغوض يعني خدا دوست ندارد. اما خدا اين مبغوض را يک جايي راه حلي قرار داده براي اينکه ممکن است اين زندگي دوام نياورد. آنوقت ببينيد نگاه قرآن به خانواده چقدر زيباست. در سوره فرقان دعايي که من توصيه مي‌کنم بخوانيد که آخر سوره فرقان هست که صفات عباد الرحمن را مي‌شماريم، مي‌گوييم: خدايا خانواده ما را نور چشم ما قرار بده. «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ‏ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماما» (فرقان/74) نمي‌گوييم: خانواده‌هاي ما را متقي قرار بده. پيشواي متقيان قرار بده. درست است بالاترين مصداق اين آيه معصومين(عليهم السلام) است. لذا انشاءالله اگر با اين اصول وارد شويم خيلي از اصول در جامعه ما تغيير مي‌کند. خيلي از معيارهاي غلط کنار مي‌رود.
ويژگي سوم تواضع و فروتني اين بانوي بزرگوار است. يک کسي با اين جايگاه و مقام و ثروت وارد خانه‌ي پيغمبر گرامي اسلام شده است. البته پيامبر هنوز به پيامبري مبعوث نشده است. يعني وارد منزل محمد امين شد. ديگر من وجود نداشت. همسر پيغمبر شد. ثروت را در اختيار پيغمبر گذاشت. خانه را در اختيار پيغمبر گذاشت و به پيغمبر رو کرد که اين خانه ديگر خانه من نيست. شناسنامه و سند اين خانه عوض شد. شما صاحب اين خانه هستي. اگر زني در جامعه اينطور هست، آن آقا هم سوء استفاده نکند. گاهي مي‌گوييم: پيغمبر فرمودند: سه گروه از زن‌ها فشار قبر ندارند و با حضرت زهرا محشور مي‌شوند. 1- زني که بر بداخلاقي شوهرش صبر کند. يک آقايي گفت: من دلم مي‌خواهد خانم من با حضرت زهرا محشور شود، لذا بداخلاقي مي‌کنم، که ايشان صبر کند. اين مثل اين است که بگويي: صبر بر بيماري اجر دارد و خوب است. مثلاً تو خودت را از بلندي بياندازي و پايت بشکند که صبر کني و اجر ببري. مثل اينکه بگوييم: کار آتش نشان‌ها خاموش کردن آتش است و اين کار با ارزشي است. بگوييم: من خانه‌ام را آتش مي‌زنم که آنها بيايند خاموش کنند و ثواب ببرند. به هر دليلي آقا وارد خانه شد و بد اخلاق است و شما صبر کردي، اين موجب مي‌شود آن اجر را ببري.
2- زني که بر غيرت مردش صبر کند. دلش مي‌خواهد آرايش کند و با خودنمايي بيرون بيايد، اما احساس مي‌کند به مردش خيانت کرده است. اجازه ندهيم در اين شيشه عطر باز شود و ديگران بوي اين عطر را استشمام کنند. 3- زني که مهريه‌اش را ببخشد. من يکوقتي در يک کشوري براي تبليغ رفته بودم. در آن کشور خيلي زن سالاري هست. اين روايت را که خواندم، خانم‌ها آمدند و گفتند: اين خوب است. اما آن طرف هم بگوييد. که آقا ما که با هم خانه خريديم و ماشين خريديم و ثروتمند شديم، ما را هم در آنها شريک کنيد. من مهريه‌ام را بخشيدم، چه اشکالي دارد يک بخشي از خانه به نام من باشد؟ تواضع به زن صفت خوبي است. اما سوء استفاده مرد را نبايد به دنبال داشته باشد. پيغمبر گرامي اسلام اين تواضع و اين تصديق و حمايت را با نگاه بسيار عالي جواب داد. لذا نه فقط در دوراني که خديجه کبري(س) زنده بود، با خديجه آرام مي‌شد. به او عشق مي‌ورزيد. بلکه وقتي خديجه کبري هم از دنيا رفته بود، باز هم مي‌فرمود: «اين مثل الخديجه» ديگر مانند ندارد.     
شريعتي: در اين چند جلسه که موضوع برنامه در مورد حضرت خديجه هست، يک عشق و علاقه‌ي خاصي در ما نسبت به حضرت شکل گرفته است. اگر اين حس تا امروز نبوده بخاطر غربت و مظلوميت حضرت خديجه بوده است. انشاءالله درک و معرفت ما بيشتر شود.
حاج آقاي رفيعي: يکي از کارهايي که انجام مي‌دهيم مثلاً زيارت امام رضا که مي‌روم مقيد هستم يک قرآني يا صد صلوات يا دو رکعت نماز براي مادر ايشان بخوانم. حرم حضرت ابالفضل که مي‌روم مقيد هستم براي ام البنين نماز بخوانم. هروقت هم زيارت پيامبر گرامي اسلام مي‌رفتم که انشاءالله با سقوط آل سعود راه باز شود و برويم، همين کار را مي‌کردم. دوستان توجه داشته باشند در زيارت ائمه که مي‌روند، ياد مادرانشان هم باشند.
شريعتي: امروز صفحه 433 قرآن کريم، آيات 40 تا 48 سوره مبارکه سبأ در سمت خداي امروز تلاوت مي شود. انشاءالله به برکت اين آيات نوراني خداوند به همه کساني که بر گردن ما حق دارند، همه اساتيد از جمله آقاي قرائتي عافيت و عزت عطا کند.
«وَ يَوْمَ‏ يَحْشُرُهُمْ‏ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ «40» قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ «41» فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ «42» وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرىً وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «43» وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ «44» وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «45» قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ «46» قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ «47» قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ «48»
ترجمه: و (به ياد آور) روزى كه خداوند همه را محشور مى‏كند، سپس به فرشتگان مى‏گويد: آيا اين‏ها شما را مى‏پرستيدند؟ فرشتگان گويند: خدايا! تو منزّهى، تو سرپرست مايى، نه آنها، بلكه آنان جنّ را مى‏پرستيدند، (و) بيش‏ترشان به آنان ايمان داشتند. پس امروز برخى از شما براى يكديگر مالك سود و زيانى نيست، و به كسانى كه ستم كردند مى‏گوييم: بچشيد عذاب آتشى را كه آن را دروغ مى‏شمرديد. و هرگاه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود گويند: جز اين نيست كه اين مرد مى‏خواهد شما را از آن چه پدرانتان مى‏پرستيدند باز دارد. و گويند: اين قرآن جز دروغى بافته شده نيست. و كسانى كه كفر ورزيدند، همين كه حقّ به سراغشان آمد، گفتند: اين، جز يك جادو و سحر روشن چيز ديگرى نيست. و ما به آنان (مشركان عرب) كتاب‏هاى آسمانى نداده بوديم كه آن را بخوانند و بياموزند و بيم دهنده‏اى به سوى آنان نفرستاده‏ايم. و كسانى كه پيش از آنان بودند، (پيامبران را) تكذيب كردند، در حالى كه (كافران قوم تو) به يك دهم آن چه (از قدرت و امكانات) به گذشتگان داده بوديم نرسيده‏اند، پس آنان پيامبران مرا تكذيب كردند، پس (ببين) چگونه بود كيفر و عقوبت من (نسبت به آنان). بگو: من شما را به يك سخن پند مى‏دهم؛ براى خدا قيام كنيد، دو نفر دو نفر و يك نفر يك نفر، پس بيانديشيد (تا ببيند) كه هيچ گونه جنونى در هم سخن شما (پيامبر) نيست، او براى شما از عذاب سختى كه در پيش است جز هشدار دهنده‏اى نيست. بگو: هر مزدى كه از شما خواستم پس آن به نفع شماست، مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است. بگو: همانا پروردگارم كه به نهان‏ها بسيار آگاه است حقّ را (بر دل‏ها) مى‏افكند.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد و حسن ختام فرمايشات شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي رفيعي: يک بحثي که الآن آياتش تلاوت شد، جالب است که پنج تا «قل» خطاب به پيغمبر دارد. «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ» پيغمبر اگر همه‌ي موعظه‌ها را مي‌خواهي در يک کلمه جمع کني، به مردم بگو من شما را موعظه مي‌کنم به يک کلمه. «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» براي خدا کار کنيد. امام رهبر کبير انقلاب مي‌فرمود: اگر براي خدا کار کنيد خسته نمي‌شويد. حضرت خديجه هم براي خدا کار کرد. چون براي خدا کار کرد، نسلش با برکت شد و نامش ماندگار شد. مورد احترام پيغمبر گرامي اسلام واقع شد. رنگ خدا رنگي است که پاک نمي‌شود و ماندگار است. چرا مسجد قبا مانده است؟ براي اينکه از روز اول براي خدا بنا شد. اما مسجد ضرار چرا از بين رفت؟ چون روي چشم و هم چشمي بنا شد. چرا قابيل قرباني‌اش پذيرفته نشد اما از هابيل پذيرفته شد؟ چون هابيل براي خدا اين کار را کرد و قابيل براي خدا نکرد.
ما در اسلام حسن فعلي و حسن فاعلي مي‌خواهيم. خوب بودن کار کافي نيست. انگيزه کار هم بايد خوب باشد. لذا اگر فقيري از اينجا نزد من و شما بيايد، هردو به او کمک کنيم. جنابعالي به خاطر خدا کمک کرديد، من به خاطر ريا کمک کردم. براي شما قبول مي‌شود، براي من نمي‌شود. ريا انفاق را از بين مي‌برد. اما کسي که في سبيل الله انفاق مي‌کند، مضاعف مي‌شود و ماندگار است.
حضرت علي يک شب جاي پيغمبر خوابيد. آيه نازل شد «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه‏» (بقره/207) حضرت زهرا (س) خانواده‌اش نان به فقير مي‌دادند. «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ‏ لِوَجْهِ اللَّهِ» براي خدا ماندگار مي‌شود. آنجايي که حضرت انگشتر را داد، آنجايي که حضرت جاي پيغمبر خوابيد، آنجايي که انفاق کردند سه شب به يتيم و مسکين و اسير، کسي ثبت نکرد و فيلم برداري نکرد. اما خدا بزرگش کرد. اگر کار براي خدا بود، خدا آن را بزرگ مي‌کند. چرا ماندگارش مي‌کند؟ چون خودش مانده است. «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ‏ باق‏» (نحل/96) اين يک «قل» بود.
من براي چه به خدا دعوت مي‌کنم؟ چه چيزي گير من پيغمبر مي‌آيد؟ «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» اجر من براي خداست. شما وقتي حضرت امير را احترام کنيد، نه اينکه شام براي خانه حضرت امير ببريد. نه اينکه براي حضرت امير خانه بسازيد. به حرفش گوش بدهيد. نهج‌البلاغه‌اش را عمل کنيد. در ادامه مي‌فرمايد: «قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ» بگو خداوند همواره حق پابرجا و استوار است و باطل کوبيده مي‌شود. «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُ‏ وَ زَهَقَ الْباطِل‏» (اسراء/81) يک جاي ديگر هم مي‌گويد: بگو اگر گمراهي باشد براي خود انسان است. اگر هدايتي باشد به اذن الهي است. يعني هدايت به لطف خداست. اما عامل گمراهي خود انسان است.
سومين جلسه‌اي است که ما در مورد حضرت خديجه کبري(س) صحبت مي‌کنيم. از طهارت ايشان و اولين‌هاي ايشان گفتيم. از مبارک بودن ايشان گفتيم. از تواضع و فروتني اين بانوي بزرگ گفتيم. از نمازشان گفتيم. از ايثارشان گفتيم. از شعرشان گفتيم. از شوهر دوستي‌شان گفتيم. يکي ديگر از ويژگي‌هاي اين بانوي بزرگوار ساده زيستي ايشان هست. پيغمبر گرامي اسلام در شعب ابي طالب مي‌فرمايد: گاهي فقط يک پوست داشتيم که زير خود بياندازيم. اين ساده زيستي! امروزه مشکل در جامعه ما هست. اما نبايد تغييرات در زندگي‌ موجب دلسردي شود. مثلاً شما سي سال است با آقايي زندگي کردي. همه چيز در زندگي داشتيد. به هر دليلي اين آقا فقير مي‌شود. يا بيمار مي‌شود. خانواده‌ها مواظب باشند اين در زندگي‌شان تأثير نگذارد و کم نياورند. مقام معظم رهبري جمله‌اي فرمودند: اين ساده نيست که کسي از تمام ثروت بگذرد و يک زندگي کاملاً ساده را بپذيرد به خاطر خدا.
انشاءالله زندگي اين بزرگوار براي همه ما الگو باشد. اميدواريم که باز هم بتوانيم بيشتر از اين بگوييم. اهل سخن در منبرها، اهل هنر در فيلم‌ها، شعرا در اشعارشان، دانشگاهي‌ها و آموزش و پرورش در کتاب‌هاي درسي، هرکسي هرچه مي‌تواند براي اين بانوي بزرگوار کاري کند و قدمي بردارد. پيغمبر خدا و دوازده امام، پاسخ اين تلاش شما را خواهند داد. يعني يک برکت زيادي در زندگي ايجاد خواهد شد. در سايتي به نام «سخن تاريخ» اطلاعات مربوط به اين همايشي که قرار است برگزار شود منعکس مي‌کنيم.
شريعتي: براي سلامتي و عافيت حاج آقاي قرائتي دعا کنيم. يک حمد و شفا براي سلامتي ايشان و همه مريض‌هايي که التماس دعا گفتند، بخوانيم. بهترين‌ها نصيب شما شود.
«اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها