برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي
تاريخ پخش: 05-12-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
نه مثل سارهاي و مريم نه مثل آسيه و حوا * * * فقط شبيه خودت هستي شبيه خودت زهرا
اگر شبيه کسي باشي شبيه نيمه شب قدري * * * شبيه آيهي تطهيري شبيه سورهي اعطينا
شناسنامهي تو صبح است پدر تبسم و مادر نور * * * سلام ما به تواي باران درود ما به تواي دريا
کبود شعله ور آبي سپيد طلعت مهتابي * * * به خون نشستن تو امروز به گل نشستن تو فردا
مگر که آب وضوي تو ز چشمه سار فدک باشد * * * وگرنه راه نخواهي برد به کربلا و به عاشورا
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم سلام عليکم دکتر رفيعي.
دکتر رفيعي: بسم الله الر حمن الر حيم سلام عرض ميکنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان قبل از شروع بحث امامت چون نقش فاطمهي زهرا سلام الله عليها در امامت نقش بسيار پر رنگي است و ما در واقع بخش عمدهاي از اين موضوع امامت را مديون آن مدافعات حضرت زهرا سلام الله عليها هستيم که به عنوان اولين فرد و نزديک ترين فرد به پيغمبر گرامي اسلام بعد از رحلت ايشان ايشان تمام تلاششان را در دفاع از امامت و ولايت گذاشتند اجازه بدهيد من يکي دو روايت کوتاه در فضائل ايشان عرض بکنم که اينها را منابع شيعه و سني دارند فريقين دارند ميدانيد بعضي از دانشمندان اهل سنت مثل سيوطي کتاب دربارهي حضرت زهرا نوشتند الصغور الباسمه في فضائل الفاطمه مال سيوطي است دانشمندان مصر است و هم چنين در کتاب فضائل حضرت علي از نسائي که 307 از دنيا رفته فضائل حضرت زهرا در چند بخش آمده مخصوصا روايت إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي (امالي شيخ مفيد، ص 260) که روايتي است در تمام منابع آمده است من اجازه ميخواهم دو نکته را در مورد ايشان بگويم نکتهي اول اين که پيغمبر گرامي اسلام آن قدر دربارهي حضرت زهرا فضيلت بيان کرد و ائمه آن قدر در جاهاي متعددي از ايشان تعريف و تمجيد کردند که واقعا اينها يک تعريف و تمجيد عادي از يک دختر يا از يک مادر نيست مثلا ببينيد اين روايت در ينابيع الموده است از منابع اهل سنت است قندوزي نوشته پيغمبر فرمود اگر خدا از اين چهار تا بهتر سراغ داشت روي کرهي زمين لَو عَلِمَ الله تعالي ان فِي الاَرض عِبَادًا اَکرَم مِن عَلي و فاطمة و الحسن و الحسين لَاَمَرَنِي اَن اُبَاهلَ بِهِم اگر از اين چهار تا بالاتر سراغ داشت به من فرمان ميداد که با آنها مباهله بکنم اما اين که در مباهله به من امر کرد اينها را با خودم بياورم نشان ميدهد که اينها برترينهاي کرهي زمين هستند البته بعد از پيغمبر گرامي اسلام که اين روشن است باز در يک نقل ديگري که دارد حضرت زهرا سلام الله عليها خدمت پدرشان رسيدند و به هر حال حرفهايي ميزدند گاهي بعضيها چرا ايشان با حضرت علي ازدواج کرده حضرت وضع مالي چنداني ندارد نه اين که حضرت زهرا اعتقادي به اين مطلب داشت بعضي از اوقات ميخواستند اين پاسخ در برابر افرادي باشد که اين شبهات را ميگيرند پيغمبر خدا فرمودند فاطمه جان اين امت پنج افتخار دارد که همه اش به تو برميگردد يَا فَاطِمَة مِنَّا خَيرَ الاَنبِياء وَ هُوَ اَبُوك وَ مِنَّا خَيرَ الاَوصِيَاء وَ هُوَ بَعلُك وَ مِنَّا خَير الشُّهَداء وَ هو حَمزة عَمّ اَبيك وَ منها مَن لَهُ جَنَاحَان يَطير بِهِمَا فِى الجَنَّة حَيث شَاء وَ هُوَ جَعفر ابن عَمّ اَبيك وَ مِنَّا سِبطا هذه الامَّة و سَيِّد شَبَاب اَهل الجَنَّة الحَسَن و الحُسَين وَ هُمَا ابناك وَ اللذى نَفسِى بِيَدِه مِنَّا مَهدى هَذِهِ الاُمَّة وَ هُوَ مِن وُلدِك (بحارالانوار، ج 25، ص 25) بالاترين پيغمبر مال اين امت است و آن پدر توست دست فاطمه را ميبوسيد بهترين وصي در اوصيائي که انبيا داشتند حضرت علي بود اين هم که همسر شماست دو گل و سيد شباب اهل الجنه امام حسن و امام حسين هستند اينها هم که فرزندان شما هستند از ما سيدالشهدا است که حضرت حمزه در آن زمان بود که اين هم عموي پدرت است اين آخرش مهم است مهدي اين امت که همهي جهان در انتظارش هستند از فرزندان تو است و من خواهش ميکنم بينندگان نامهي 28 نهج البلاغه را ببينند که حضرت علي به معاويه نوشته در آن نامه حضرت مينويسند که ما يک افتخاراتي داريم معاويه من براي تو نميگويم اينها را براي مردم ميگويم بدانند چون خدا در قرآن فرموده «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (ضحي/ 11) نعمتها را بگوييد در آن جا ميشمارد بهترين پيغمبر از ماست بهترين شهيد از ماست در ضمن آنها ميفرمايد وَ مِنّا خَيْرُ نِساءِ الْعالَمينَ (نهج البلاغه، نامه 28) سيدهي نساء عالمين حضرت زهرا از ماست فرصت نيست حتما هم در برنامههاي قبل اشاره شده و الا من انبوه رواياتي که فرزندانش خود پيغمبر در فضيلت اين بانوي بزرگوار بيان کردند براي شما عرض ميکردم از جمله اين حديثي که وَ لَوْ كَانَ الْحُسْنُ هَيْئَةً لَكَانَتْ فَاطِـمَةَ بَلْ هِـيَ أَعْـظَمُ (مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة ، ص 135) مجسمهي همهي نيکيها حضرت زهرا سلام الله عليهاست بلکه حضرت فاطمه بالاتر است.
شريعتي: اين روايتها را پريروز آقاي فرحزاد هم بخشي اش را اشاره کردند از قول پيغمبر اعظم اينها فراتر از يک رابطهي پدر و دختري است.
دکتر رفيعي: بله دارد بر معرفت فاطمه قرنهاي اوليه شکل گرفته من حالا در همين بخش دوم همين را ميخواستم بگويم چون بحث ما بحث امامت است سه نکتهي کوتاه را ميگويم نتيجه ميگيرم يک نکته است بسته به زير مجموعه تقسيم ميکند خيلي جاها اين را گفتم نکتهي اول اين است که حضرت زهرا سلام الله عليها سيره و سخنشان حجت است کسي هم نميتواند اين را انکار بکند چرا حجت است؟ به خاطر آيهي تطهير به خاطر بضعة مني به خاطر اين که پيغمبر فرمود رضايت او رضايت خداست غضبش غضب خداست به خاطر اين که همهي معصومين از ايشان تعريف و تمجيد کردند و مصحفش را استفاده کردند پس حضرت زهرا سلام الله عليها به عنوان صحابيات يعني صحابي پيغمبر دختر پيغمبر احدي نه شيعه نه سني هيچ کس اين حرف را نميزند که حرفهاي ايشان حجت نيست نه حرفهاي ايشان سخنان ايشان سيرهي ايشان حجت است وقت نيست و الا من ادلهي اين حجيت را براي شما ميگفتم يک مجموعهاي چاپ شده در قم به نام دانشنامهي فاطمي خود من هم يک مقالهاي آن جا دارم مجموعهي خوبي است تمام اينها آن جا بحث شده اين بحثها که يک بخشش در مورد حجيت سيرهي حضرت زهرا سلام الله عليها است نکتهي دوم اين است که اين بانوي بزرگوار خوب سخنان پدرش را ميدانست بعد از رحلت پيغمبر گرامي اسلام ما نميتوانيم بگوييم حضرت زهرا بي امام از دنيا رفته است اين که خيلي بد است چون اين اولي را خراب ميکند ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً (کافي، ج 1، ص 131) بارها از پدر شنيده که هر کسي بايد امامش را بشناسد پس حضرت زهرا بي امام از دنيا نرفته است اين طور نبوده که ما بگوييم ايشان بعد از پيغمبر معلوم نشد چه شد نه ايشان مسلم به عنوان يک مسلمان به عنوان يک معصوم امام داشته است نکتهي سوم اين است بي طرفانه بياييد بنشينيم سر سفرهي فرمايشات حضرت زهرا اصلا فرض ميکنيم فرض درستي هم نيست ولي فرض ميکنيم غدير نداريم حديث منزلت و ادلهي امامت و همه را هم ميگذاريم کنار حضرت زهرا به عنوان يک فرد آشنا با پيغمبر آشنا با سيرهي پيغمبر شب و روز با پيغمبر زندگي کرده احب الناس عز الناس بوده کسي که ميديده پيغمبر در زندگي اش در مکالماتش در عموم در خصوص چه فرموده من سوالم بعد از آن دو مقدمه اين است که يک سيرهي ايشان حجت است دو بي امام نبوده مطلب سوم اين است که من امام فاطمه؟ امام حضرت زهرا چه کسي بود؟ از چه کسي دفاع کرد در اين سه ماه؟ شما بياييد ببينيد نميشود انکار کرد اين کتاب بلاغات النساء است بعضيها رشته شان تاريخ است مورخين به تاريخ طبري خيلي اهميت ميدهند نه صد در صد ولي ميگويند از نظر زماني چون 310 طبري فوت کرده ابن تيفور 280 از دنيا رفته سي سال قبل از طبري يک کتاب دارد به نام بلاغات النساء در اين کتاب خطبهي حضرت زهرا را آورده اين خطبه را بگذاريد جلويتان من واقعا تاسف ميخورم چرا در کتابهاي درسي و دانشگاهي ما در جلسات ما اينها مطرح نميشود بالاخره بانوي بزرگوار بلند شده به قصد فدک آمده مسجد علي الظاهر موضوع اين است دو خطبه دارد خطبهي فدک و خطبهي عيادت که در منزل بود شما در اين خطبه بعد از توحيد و نبوت و فلسفهي احکام شروع ميکند به دفاع از حضرت علي چه دفاعي؟ فرياد ميزند در مقابل افراد ميگويد وا عَجَباهُ اَنَسيتُمْ يوْمَ غَديرِ خُمٍّ (بحارالانوار، ج 36، ص 353) شما غدير را فراموش کرديد؟ احدي نميتواند يک شاهد پيدا بکند که حضرت زهرا در موضوع امامت غير از اين چيزي گفته باشد و يک لحظه در مشروعيت جريانهايي که آن زمان آفريده شد موافقت کرده باشد کوتاه نيامده هيچ فرياد زده صحبت کرده وَ مَا نَقَمُوا مِنْ أَبِي الْحَسَنِ نَقَمُوا (بحارالانوار، ج 43، ص 158) چرا از علي جدا شديد گريه کرده وصيت سياسي کرده دفاع کرده در خانهي مهاجر و انصار رفته و بعضي جوانها از ما ميپرسند دليل بر اعتقادات ما چيست؟ بحث امامت را عرض ميکنم خيلي داريم غدير داريم چه داريم اگر هيچ دليلي بر موضوع حقانيت و امامت حضرت علي بعد از پيغمبر به عنوان امام نداشتيم جز سيرهي حضرت زهرا من براي خودم ميگويم به عنوان کسي که ميخواهم قيامت جواب بدهم ميخواهم بگويم من اين دين را دارم بايد حجت داشته باشم براي من کافي بود براي اين که ميبينم يک بانوي معصوم منسوب عزيز پيغمبر در طول سه ماه تا آن لحظهاي که جان داشت فرياد زد علي علي علي و اگر قصه شخصي باشد بنشين در خانه از شوهرت تعريف بکن چرا ميآيي کنار قبر حمزه گريه ميکني چرا در مسجد خطبه ميخواني چرا زنان مهاجر انصار را به چالش ميکشي چرا در خانهي مهاجر انصار ميروي لذا من يک موضوعي را مطرح ميکنم چون هفتهي گذشته همايشي هم بود من روي اين موضوع سخنراني کردم بحثي کردم تحت عنوان ده گام حضرت زهرا در دفاع از ولايت يک موضوعي که خيلي جا دارد در منابر و سخنرانيها و در مقالات و تحليلها به آن پرداخته شود مسئلهي فاطمه و دفاع از امامت است سيرهي اخلاقي حضرت زهرا خوب است بايد هم بحث بکنيم خانه دار بود شوهر دار بود بچه بزرگ کرد اينها يک سري مسائل عمومي است ممکن است شبيه در جاهاي ديگر برايش پيدا بکنيم حضرت زهرا در اوجش است نمازش چنين بود دعايش اين چنين بود تا صبح نماز شبش الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ (بحارالانوار، ج 86، ص 313) ما غرق نشويم در بخشهاي اخلاقي و اجتماعي که لازم هم است ولي غافل شويم از بحثهاي اعتقادي نخستين دغدغهي حضرت زهرا دغدغهي امامت و استمرار نبوت است لذا اين آيه را ايشان در مسجد خواند «أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَى» (يونس/ 35)اي مردم آن کسي که هدايت شده ميتواند پرچم هدايت و سکان هدايت جامعه را دست خودش بگيرد يا آن کسي که خودش نياز به هدايت دارد آن کسي که مدرک گرفته و معلم است در آموزش پرورش ميتواند درس بدهد يا يک دانش آموز آن کسي که مهندس است ميتواند ساختمان اداره بکند يا کارگر روشن است چه کسي صلاحيت دارد لذا تقاضايم اين است روي اين موضوع قدري بيشتر عنايت شود کتابهاي خوبي هم کار شده نوشته شده مسئلهي سند بودن سيرهي حضرت زهرا در موضوع ولايت و دفاع از امامت.
شريعتي: خيلي مقدمهي خوبي بود خيلي استفاده کرديم با مدد از نام حضرت زهرا ان شاء الله بحث امروزمان را آغاز ميکنيم مباحث خوبي در جلسات گذشته شنيديم دوستان ميتوانند به سايت ما مراجعه بکنند فايلهاي صوتي مطالب آقاي دکتر رفيعي در موضوع امامت به تفکيک روزها و جلساتمان در سايتمان است از بخشهاي ديگر سايت هم بازديد بکنيد.
دکتر رفيعي: من در جلسات گذشته مفصل روي موضوع امامت صحبت کردم تقريبا ديگر رسيديم به بخشهايي که به فضائل اهل بيت و حضرت علي مربوط است تا بعد ان شاء الله در يک فرصتي به مهدويت و اينها هم بپردازيم يک روايتي است در نهج البلاغه خطبهي 154 حضرت امير در مورد اهل بيت ميفرمايد فِيهِم کَرَائِمُ القُرآن (نهج البلاغه، خطبه 154) دربارهي ما اهل بيت کرائم قرآن نازل شده است آياتي هستند که کرائم هستند توضيح ميدهم کرائم يعني چه باز در يک روايتي داريم اِنَّ الله تَعَالي اَنزَل فِي عَليّ کَرَائِمَ القُرآن (بحار الأنوار، ج35، ص359) خداوند نازل کرد در مورد حضرت علي کرائم قرآن را فرستاد کرائم جمع کريمه است کريمه به معناي چيز نفيس و با ارزش است هر گوهر هر چيز با ارزشي را ميگويند کريمه مثلا در فلزات کريمه اش طلا است در مدارک دانشگاهي الآن کريمهي مدرک دکترا است يا مرجعيت و آيت اللهي من شاهد مثال ميآورم مثلا در خطبهي 112 حضرت دارد کرائم الجوارح در جوارح کرائمي داريم چشم جزء کرائم است انگشت کوچک را اگر قطع بکنيد يا حتي کل انگشتها اتفاقي ميافتد ولي قابل مقايسه با چشم نيست يا مثلا داريم که فلان نسب کرائم الاصلاب است يعني اينها اجدادشان کرائم اند يا در درختها مثلا در باغ آن درختي که خيلي ميوه ميدهد ميوه اش هم خيلي خوب است ميگويند کرائم الاشجار منظور از کرائم القرآن چيست؟ منظور آن آياتي از قرآن است که به صراحت به فضائل اهل بيت عليهم السلام پرداخته است اينها را ميگويند کرائم القرآن آيات برجستهي قرآن چرا ميگويند کرائم؟ مثلا يک وقتي آيه آيهي اخلاقي است قرآن است نور است هدايت است «وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا» (حجرات/ 12) اينها را همه قبول دارند چون حرف اخلاقي است يا دربارهي توحيد است خيلي مهم است اما در موضوع ولايت و فضائل اهل بيت که يک موضوع اختلافي است اگر يک آيهاي آمد فضيلتي را براي حضرت علي و اهل بيت بيان کرد کرائم القرآن به اين معني است که اين آيه سرنوشت ساز است يک عدهاي را يک افرادي را به يک ارزشي رهنمون ميکند يک اشاره است من دلم ميخواهد يک سري از اين کرائم قرآن را براي شما بگويم منتها يک مقدمهي کوتاهي بگويم آياتي که دربارهي اهل بيت و حضرت علي در قرآن ما داريم سه دسته است يک دسته آيات خاص است يعني اين آيه مخصوص حضرت علي است مخصوص اهل بيت است به هيچ وجه براي ديگران قابل استفاده نيست قابل استفاده به اين معنا که مصداق اين آيه ديگران نيستند براي ديگران منطبق نميشود مثلا آيهي تطهير است «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/ 33) که دربارهي اهل بيت است خمسهي طيبه و ائمهي معصومين است آيهي «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء/ 59) اولي الامر فقط جانشينان پيغمبر گرامي اسلام ائمهي معصومين است آيهي ولايت «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده/ 55) اين آيات تعدادش در قرآن محدود است مثلا فرض کنيد که آيهي شريفهي اکمال« الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي» (مائده/ 3) دستهي دوم آياتي است که فراگير است اما بالاترين مصداق آن آيه حضرت علي و اهل بيت هستند مثل اين که شما ميفرماييد اين جا در اين دانشگاه يا در اين مسابقهي ورزشي هر کسي امتياز صد بياورد برنده است منتها هميشه اين امتياز صد را يک نفر ميآورد گاهي از من سوال ميکردند چند شب قبل دانشگاهي بودم که ميگويند عالم براي حضرت زهرا خلق شده براي اهل بيت خلق شده پس ما چه کاره ايم گفتم نه اين يک مقدمهاي ميخواهد عالم براي انسان کامل خلق شده منتها مصداق انسان کامل حضرت زهراست راه را نبستند براي رشد و ترقي اين دستهي دوم مثل مثلا فرض کنيد که ميگوييم «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» (حمد/ 6) خدايا ما را به راه مستقيم هدايت کن راه مستقيم راه توحيد و قرآن است اگر حضرت علي ميفرمايد أنا صِراطُ المُستَقيمُ (بحارالأنوار، ج62، ص5) اين بالاترين مصداق است حد کمال است يک بخشي از آيات هم اين است اين با آن اولي خيلي فرق ميکند بخش سوم آياتي است که فراوان هم داريم آيه يک ظاهري دارد يک باطني دارد باطن آيه به حضرت علي و اهل بيت تفسير شده باطن آيه مثلا قرآن ميفرمايد «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ» (ملک/ 30) اگر آب روي زمين نباشد از کجا آب ميآوريد؟ روايت ميگويد منظور از اين آب امام زمان است اگر امام زمان غايب شود چه کسي امام زمان را براي شما ظاهر ميکند؟ اين ميشود باطن آيه که البته اين جا حرفهاي زيادي است تاويل آيات باطن آيات را فقط معصوم بيان ميکند مشکل است ديگران بخواهند در آن ورود پيدا بکند حالا من نميخواهم در آن بحث چون نميرسيم دسته بندي بکنم من کدام هايش را ميدانم ولي به ترتيب اولويت چند آيه دربارهي حضرت امير و اهل بيت است ميگويم منتها ما بيشتر در قسم اول هستيم غير از آياتي که قبلا بحث کرديم ما آيهي ولايت را بحث کرديم آيهي اکمال را بحث کرديم آيهي تطهير را بحث کرديم آيهي اولوالامر را بحث کرديم اينها را ديگر بحث نميکنيم قرآن کريم در سورهي رعد آيهي 43 ميفرمايد که قبل اش اين است انکار ميکردند رسالت پيغمبر را ميگفتند نه شما پيغمبر نيستيد خدا ميگويد پيغمبر بگو من دو شاهد دارم براي نبوت خودم «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» (رعد/ 43) کافران ميگويند شما پيغمبر نيستيد بگو من براي اثبات پيغمبري ام دو شاهد دارم «كَفَى بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» يکي اش خداست و آن کسي که علم کتاب ميداند اصلا هر دو را توضيح ميدهم خدا شاهد بر رسالت پيغمبر است يعني چه؟ کجا ميشود رفت پيش خدا گفت ببخشيد شما شهادت ميدهي ايشان پيغمبر است؟ چطور خدا ميفرمايد که يک شاهد بر رسالت پيغمبر من هستم گفتند منظور از شهادت خدا سه چيز است مفسرين گفتند البته اولي اش خيلي نادر است اين که جنابعالي فرض ميکنيم پيغمبر را ميخواهيد اعتقاد پيدا بکنيم يک مرتبه خدا به شما الهام بکند يک خواب ببينيد به دلت بينداز يک جوري بگويد من فهميدم اين شد پيغمبر از کجا؟ تجربهي شخصي است خدا به من نشان داد اين يک رقم است نه وحي به معني نبوت الهام است من شاهد دارم براي اين موضوع ما داشتيم شبيه اش را خدا در سورهي مائده آيهي 111 ميفرمايد «وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ» (مائده/ 111) حضرت عيسي ميگويد خدايا تو به دل حواريون انداختي به من ايمان بياورند و به حضرت عيسي اين يک رقمش است قسم دوم براي دفاع از پيغمبر است شاهد کتاب آسماني است شما ببينيد اين قرآن را برداريد اين قرآن را باز ميکنيد مطالبي در آن است که اين پيغمبر از خودش نميتواند آورده باشد 1400 سال پيش بحث جنين شناسي دارد بحث کيهان شناسي دارد بحث لقاح دارد بحث حرکت سيارات دارد آن زمان اين حرفها مطرح نبود به قول آن دانشمند که گفتند شما از کجا فهميدي پيغمبر حق است گفت از اين که قرآن ميگويد ما روز قيامت سر انگشتها را جمع ميکنيم «بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ» (قيامت/ 4) گفت من هر چه فکر کردم ديدم اين علم جديد است مال همين قرن اخير است چهارده قرن قبل هيچ کس نميدانسته سر انگشتان با هم ديگر فرق ميکند اين نميتواند حرف پيغمبر باشد چون هيچ مرکز آموزشي آن زمان اين را آموزش نداده بود اين هم يک شاهد ديگر است يعني جناب عالي ميآيي خود مشرکين خيلي هايشان اين طور بودند اکثم صيفي وقتي اين آيه را شنيد «إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (نحل/ 90) يک مقدار فکر گفت اين پيغمبر است گفتند از کجا فهميدي گفت اين کلام بشر نيست حتي وليد مشرک وقتي قرآن را شنيد گفت اين کلام بشر نيست اين ميشود شهادت جناب عالي ميخواهيد برويد يک شهري به من ميگوييد بلاتشبيه ميگوييد يک حمايتي از ما بکن ميگويم ببين اين کتاب را من نوشتم عربي است در مورد فقه است قوي هم است رشتهي شما هم نيست اصلا اين را شما با خودت ببر بگو آقاي رفيعي از من حمايت کرد اگر گفتند نه بگو بياييد ببينيد کتابش پيش من است من آوردم با خودم يا انگشترش را به من داده پيغمبر اکرم ميگويد من پيغمبر هستم خدا هم شاهدم است دليل اين که خدا شاهدم است اين قرآن است سومين شهادت خدا براي پيغمبر معجزه است من که بشر هستم ولي به آن درخت ميگويم بيا جلو ميآيد ميگويم برو عقب ميرود شهادت خدا اين طور است نه اين که بيايد بايستد بگويد ايها الناس خدا جسم نيست که بخواهد از پيغمبر دفاع بکند به سه شکل اين تفسير «كَفَى بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ» است اما «وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» چيست؟ اول من بايد کتاب را معنا بکنم کتاب يعني چه؟ بعضيها گفتند منظور از اين کتاب قرآن است خود پيغمبر که نيست چون شاهد براي خودش ميآورد کسي که به قرآن آگاهي دارد ميشود شاهد کسان هم نيستند يک نفر است دوم طبري اين را مطرح کرده در تفسيرش که بعضيها گفتند علم الکتاب يعني تورات و انجيل نه اين که به آنها ميگفتند اهل کتاب علم الکتاب يعني کسي که علم کتاب بداند اگر اين را بگوييم بعضيها تفسير را انحراف دادند بردند به سمت ديگر گفتند کسي که علم کتاب دارد مثلا فلان دانشمند مسيحي آن علم کتاب ميداند يعني علم تورات انجيل ميداند پس اين ميشود من عنده علم الکتاب مثلا عبدالله بن سلام شاهد بر رسالت پيغمبر است چون کتاب تورات و انجيل را ميداند اين حرف خيلي ضعيف است چون اين سوره مکي است اصلا در مکه بحث تورات و انجيل و اهل کتاب مطرح نبوده آن مال مدينه است و لذا اين کتاب منظور همان است که کتاب مبين قرآن ميفرمايد پس با توجه به اين مقدمهاي که عرض کرديم اگر چنانچه مقصود از اين دو تفسير کرديم يکي کتاب يعني تورات و انجيل يکي هم قرآن تفسير سوم که در روايات ما آمده گفتند کتاب منظور اسم اعظم الهي است شاهد هم آوردند گفتند آن آصف بن برخيا که پيش حضرت سليمان بود گفت من چه کسي گفت اين حرف را گفت کسي که قرآن ميگويد کسي که «وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» يک علمي که امام معصوم فرمود يک اسم اعظم داشت گفتند منظور از اين کتاب اسم اعظم است من اصلا اينها را جمع ميکنم ميگويم کتاب يعني قرآن بگوييد تورات بگوييد اسم اعظم تاريخ را هم بياوريد بررسي بکنيد روايت را هم بررسي بکنيد اولين پشتوانه براي فهم قرآن خود پيغمبر و اهل بيت هستند اين روايت را ببينيد در تفاسير اهل سنت آمده است من اين جا يادداشت کردم تفاسيري که اينها نقل کردند اين را که من اين روايت را اول از کافي نوشتم که امام معصوم فرمود اِيَّانَا عَنِّي وَ عَلِي اَوَّلنا (کافي، ج 1، ص 229) منظور از اين آيه ما هستيم والبته علي بن ابي طالب اول است پس من عنده علم الکتاب مراد علي بن ابي طالب عليه السلام است که روايات متعددي در منابع مختلف شيعه و سني آمده نگاه بکنيد تفسير فخر رازي تفاسير ديگر را ببينيد که ذيل اين آيهي شريفه آمده است که مقصود از من عنده علم الکتاب يک فضيلت نيست؟ خدا و من عنده علم الکتاب حالا چرا اين قصه؟ نکتهي ظريفي دارد چون در غار حرا پيغمبر وقتي مبعوث شد حضرت امير هم بود خودش فرمود إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَي مَا أَرَي (نهج البلاغه، خطبه 192) و از همان جا البته حضرت علي از قبل موحد بود ده سال هم بيشتر نداشت از همان جا حضرت شد گواه بر مسئلهي رسالت پيغمبر و وقتي ميآمد پايين ابلاغ ميکرد اعلام ميکرد در خانه اش هم پيغمبر وقتي فرمود چه کسي اول به من ايمان ميآورد البته اول ايمان آورده بود رسمي که بعد وصي و جانشين من است ايشان بلند شد پس حضرت امير همه جا شاهد بوده در غار حرا در بيت جاهاي متعددي و لذا اين ميشود مصداق من عنده علم الکتاب
شريعتي: خيلي ممنون صفحهي 135 را امروز با هم تلاوت ميکنيم آيات 60 تا 68 سورهي انعام
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ?60? وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ ?61? ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ ?62? قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَـذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ?63? قُلِ اللَّـهُ يُنَجِّيكُم مِّنْهَا وَمِن كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِكُونَ ?64? قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ ?65? وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ?66? لِّكُلِّ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ?67? وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ?68?
ترجمه:
او کسي است که شبانگاهان روح شما را به وقت خواب ميگيرد، و آنچه را در روز [از نيکي و بدي] به دست ميآوريد ميداند؛ سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب] بر ميانگيزد تا اجل مُعّين سر آيد؛ آن گاه بازگشت شما به سوي اوست؛ سپس شما را به آنچه همواره انجام ميداديد آگاه ميکند. (??) و اوست که بر بندگانش چيره و غالب است، و همواره نگهباناني [از فرشتگان] براي [حفاظتِ] شما [از حوادث و بلاها] ميفرستد تا هنگامي که يکي از شما را مرگ در رسد [در اين وقت] فرستادگان ما جانش را ميگيرند؛ و آنان [در مأموريت خود] کوتاهي نميکنند. (??) سپس [همه] به سوي خدا، سرپرست و مولاي به حقّشان بازگردانده ميشوند. آگاه باشيد! [که در آن روز] فرمانروايي و حکومت مطلق فقط ويژه اوست؛ و او سريع ترين حساب گران است. (??) بگو: چه کسي شما را از تاريکيهاي خشکي و دريا نجات ميدهد؟ در حالي که او را [براي نجات خود] از روي فروتني و زاري و مخفيانه به کمک ميطلبيد؛ [و ميگوييد] که اگر ما را از اين [تنگناها و مهلکه ها] نجات دهد، بي ترديد از سپاس گزاران خواهيم بود. (??) بگو: خدا شما را از آن [سختي ها] و از هر اندوهي نجات ميدهد، باز شما به او شرک ميورزيد [و به ناسپاسي ميگراييد.] (??) بگو: او تواناست که از بالاي سرتان يا از زير پاهايتان عذابي بر شما برانگيزد، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و کينههاي سخت بيانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونريزي را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند؛ با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاي گوناگون بيان ميکنيم تا بفهمند. (??) و قوم تو [قرآن] را در حالي که حق است تکذيب کردند؛ بگو: من بر [هدايت، پاداش و کيفر] شما کارساز و صاحب اختيار نيستم. (??) براي هر خبري [از مژدهها و بيم ها] قرارگاهي است، و به زودي [ظهور و تحقّق آنها را در قرارگاه هايشان] خواهيد دانست. (??) و هرگاه کساني را ديدي که در آيات ما [به قصد شبهه اندازي] به ياوه گويي و سخن بي منطق ميپردازند از آنان روي گردان [و مجلسشان را ترک کن] تا در سخني ديگر در آيند. و اگر شيطان تو را [نسبت به ترک مجلسشان] به فراموشي اندازد، پس از ياد آوردن [به سرعت بيرون برو و] با گروه ستمکاران منشين. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: اشارهي قرآني را بفرماييد
دکتر رفيعي: آيهي اول همين سوره که آيهي بسيار مهمي است در تلنگر زدن و تذکر «وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ» اوست خدايي که ارواح شما را در شب ميگيرد و ميداند شما در روز چه کارهايي را مرتکب شديد اين نشان از اين است که همواره هر شب که ميخوابيم بدانيم هم احتمال دارد برنخيزيم هم اين که بدانيم آن خدا و آن خالقي که شب و روز و اينها را قرار داده به همهي اعمال ما آگاهي دارد و اطلاع دارد لذا مواظب باشيم که وقتي در بستر ميرويم اگر برنخواستيم فردا صبح اين طور نباشد که کار مانده زياد داشته باشيم مهيا باشيم اگر قرض داريم وصيت بکنيم به هر حال همواره انسان بايد مهيا باشد و توجه به علم الهي به اعمالش داشته باشد
شريعتي: خيلي ممنون وقت در اختيار شماست
دکتر رفيعي: عرض کرديم آياتي که در قرآن دربارهي فضيلت حضرت علي عليه السلام است را بيان ميکنيم آيهي قبلي که مطرح شد من يک مرور ديگري داشته باشم آيهي 43 سورهي رعد که قرآن کريم فرمودند پيغمبر کساني که کافر هستند ميگويند تو پيغمبر نيستي بگو دو شاهد دارم يکي خدا يکي من عنده علم الکتاب من شفاف تر ميگويم اگر کسي بپرسد که خدا که روشن است شاهد پيغمبر است ما هم که توضيح داديم منظور از شهادت الهي معجزه و رآن و اينها است من عنده علم الکتاب منظور کيست؟ اين از آن آياتي است که به ظاهر روشن بيان نکرده اسم نبرده بگويد زيد و عمر نه به صورت کلي فرموده من عنده علم الکتاب براي فهم من عنده علم الکتاب دو راه داريم يک راهش نقل است بالاخره در فهم قرآن ما اول به فهم اصحاب و فهم ائمه که مخصوصا به مراتب بالاتر است مراجعه ميکنيم نقل يعني روايات در روايات متعدد داريم منظور از کسي که علم الکتاب داشت نه علم من الکتاب که اين ميشود يک علم اما علم الکتاب يعني همهي علم دانش کتاب و قرآن را داشت يا اسم اعظم را داشت دهها روايت داريم منظور از اين علي بن ابي طالب عليه السلام بود اين دليل براي ما کافي است اين روايت را بعضي هايش را عرض کردم منابع اهل سنت هم نقل کرده اند دومين راه براي اين که بگوييم من عنده علم الکتاب کيست مراجعه به تاريخ است ببينيم در ميان اين کساني که اطراف پيغمبر اکرم بودند چه کسي به اندازهي حضرت علي آگاه به قرآن و حتي تورات و انجيل و آشنا به اسم اعظم بود؟ آن کسي که فرمود سلوني از من بپرسيد آن کسي که فرمود من ميدانم تک تک آيات کجا نازل شده بر چه کسي نازل شده کي نازل شده لذا ابن عباس که از شاگرد اولهاي کلاس فهم قرآن است پيغمبر به او فرمود دعا کرد خدا به او تاويل و تفسير قرآن را ياد بده ابن عباس شاگرد حضرت علي است علم الکتاب را چه کسي ميداند؟ کسي که يک شب تا به صبح فقط در باي بسم الله براي اسبق ابن نباته صحبت کرد کسي که وقتي شروع ميکرد به نهج البلاغه در تفسير قرآن انسان فکر ميکند انسان از رسول خدا تفسير ميشنود پس دو راه براي فهم مفهوم من عنده علم الکتاب سراغ داريم يکي حديث که صراحت دارد منظور حضرت علي است و حتي من يادم رفته اين را بگويم در کتاب کافي مرحوم کليني يک بابي داريم بَابُ أَنّ الْأَئِمّةَ عِنْدَهُمْ جَمِيعُ الْكُتُبِ همهي ائمهي ما عالم به همهي کتب آسماني هستند پس من عنده علم الکتاب هم شاهد روايي دارد هم از نظر تاريخي وقتي بررسي ميکنيم ميبينيم آگاه ترين فرد بعد از رسول خدا به قرآن حضرت علي عليه السلام است اين فضيلت کمي نيست در کنار خدا اين من عنده علم الکتاب شاهد است علم الکتاب هم منظور از همهي فهم و درک قرآن و کتب است آيهي ديگري که من امروز ميخوانم سورهي بقره آيهي 207 است «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (بقره/ 207) در منابع متعددي آمده که من نوشتم تفاسير اهل سنت را ميگويم فخر رازي در تفسير کبيرش ثعلبي در تفسيرش آلوسي در تفسير روح المعاني شواهد التنزيل مستدرک حاکم نيشابوري و کتابهاي متعدد که همين کافي است نَزَلتْ فِي عَلِيٍّ عليه السلام حِينَ بَاتَ عَلَي فِرَاشِ رَسُولِ الله صلي الله عليه و آله (البرهان، ج1، ص442) آن شبي که پيغمبر گرامي اسلام هجرت کردند از مکه به مدينه اميرالمومنين عليه السلام را خواستند که شما جاي من بخواب حضرت خوابيد يک قرص يماني داشت پيغمبر سبز رنگ بود انداخت رويش که ديگر معلوم نشود اين جا پيغمبر نيست اگر باز بود معلوم ميشد شايد اين را عزيزان نشنيده باشند تاريخ طبري دارد که وقتي آمدند ديدند ايشان است حضرت را زدند برخورد کردند تندي کردند عصباني شدند حتي دارد در مسجد الحرام زنداني کردند چند روزي را بعضيها ميگويند نه حضرت که ميدانست اتفاقي نميافتد اين طور نيست وجود مقدس پيغمبر گرامي اسلام وقتي به ايشان فرمودند حضرت با فرض اين که ممکن است کشته شود جاي پيغمبر خوابيد تهديد مشرکان جدي بود يک روايت داريم که اين روايت خيلي عجيب است در تفسير ثعلبي است در تفاسير اهل سنت است که خدا به جبرئيل و ميکائيل همان شب فرمودند که من عمر يکي از شما را بيشتر از آن يکي قرار دادم يکي از شما زودتر بايد از دنيا برود کدام شما حاضر هستيد فداي آن يکي شويد؟ هيچ کدام حاضر نشدند بعد فرمود پس نگاه بکنيد به کرهي زمين ببينيد علي جانش را فداي پيغمبر کرده با اين که خيلي جوان تر بود هنوز حضرت ازدواج نکرده بود اين آيه نازل شد «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» بعضي از مردم اين آيه طبق تفاسير متعدد دربارهي ايشان است و در ابهت حضرت علي همين قدر بس که وقتي خطر رفع شد و پيغمبر در غار ثور بود حضرت علي براي ايشان وسايل و غذا بردند ولي پيغمبر به مدينه نرفت آمد قبا سه روز ماند فرمود علي برسد با هم ميرويم که حضرت امير با فواطم يعني فاطمهي بنت اسد و فاطمهي بنت زبير و فاطمهي زهرا که هنوز همسرش نبود رسيد و پيغمبر خوشحال با هم وارد مدينه شدند اين دو تا از فضائل حضرت امير ان شاء الله خدا توفيق بدهد بعضي از آيات ديگر را هم برنامههاي بعدي اشاره بکنيم ان شاء الله عزيزان همه در انتخابات شرکت بکنند از توهين تخريب تهمت بپرهيزيد همه با هم هستيد آبروي شما رفته آبروي من رفته بعضي اوقات صحبت آبرو رفتن نيست صحبت بي دليل آبرو ريختن است حفظ آبرو بکنيم به هم متعرض نشويم هم ديگر را احترام بکنيم همان طور که مقام معظم رهبري فرمود شرکت حداکثري فرمود حتي آنهايي که ممکن است نظام را قبول نداشته باشند به خاطر اين که کشورشان حفظ شود در مقابل خطرات ان شاء الله همهي عزيزان شرکت بکنند و اميدوار هستيم که خير براي همهي مردم ايران باشد.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون التماس دعا خدا نگهدار