برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي
تاريخ پخش: 94/09/25
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
تو خداي بي شريکي - تو يگانه اي و دانا *** تو چه خوب و مهرباني - تو که پاکي و توانا
تو درآن زمان که نامي - ز جهان نبود، بودي *** در بستهي جهان را - به جهانيان گشودي
تو به گوش ابر خواندي - که از آسمان ببارد *** تو به آفتاب گفتي - به زمين قدم گذارد
تو به چشمه ياد دادي - زدل زمين بجوشد *** به گياه تشنه گفتي - که ازآب بنوشد
تو به ژاله امر کردي - که به برگ گل نشيند *** به خزان اجازه دادي - که گل از چمن بچيند
به هزار نقش زيبا - گل و سبزه را کشيدي *** شب و روز و کوه و دريا - همه را تو آفريدي
مجري: سلام به همهي شما خيلي خوش آمديد به سمت خدا خيلي خوش آمديد امروز در غياب هم کار عزيزم آقاي شريعتي اين حقير توفيق دارم در خدمت شما باشم مطلع شديم مادر بزرگ عزيزشان به رحمت خدا رفتند ان شاء الله شنبه خدمت شما خواهند بود سلام عرض ميکنم به آقاي دکتر رفيعي.
حاج آقا رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز خوشامد ميگويم خدمت شما خدمت آقاي شريعتي هم تسليت عرض ميکنيم نظم ايشان خيلي مثال زدني است در اين چند سال مرتب برنامهها را حضور داشتند منتها اين فقداني که براي مادربزرگشان پيش آمد موجب شد که در اين برنامه خدمتشان نباشيم براي ايشان آرزوي توفيق داريم.
مجري: مباحثي که در خدمت شما بوديم مباحث اعتقادي بود و بحث امامت را آغاز فرموده بوديد امامت عامه را بيان فرموديد قرار شد برويم سراغ امامت خاصه و مصاديق امامت را هم بيان بفرماييد.
دکتر رفيعي: بينندگان عزيز توجه دارند که بحث ما در مورد امامت بود بحث امامت هم از چالشي ترين بحثهاي اعتقادي بين مسلمانان است بحث توحيد بحث نبوت بحث معاد تقريبا مشترکات فراواني دارد اما بحث امامت بحثي است که شايد بعد از رحلت پيغمبر گرامي اسلام نقطهي اصلي افتراق بين مسلمانان صورت گرفت افتراق اعتقادي و نه افتراق روشي و افتراق در موضع گيري نه همهي مسلمانان بايد يد واحده باشند در مقابل دشمنان بايستند از هم حمايت بکنند مواظب باشند دين خدا حفظ شود ولي اعتقادات هم مسئلهي مهمي است صاحب هر مذهب و هر مرامي بارها گفتيم بايد براي خودش حجت و دليل قانع کننده داشته باشد دليلي که بتواند از آن دفاع بکند در باورها و اعتقاداتش با اين مقدمه ما بحث امامت را شروع کرديم امروز من آيهي پنجاه و نه سورهي نساء را مورد بحث قرار ميدهم که از آيات مهم در قصهي امامت است و روايات بسيار محکمي ذيل اين آيه داريم آيه آيهي معروفي است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» (نساء/ 59) به هر حال خداوند در اين آيه به پيغمبر اطاعت از سه محور را توصيه ميکند يکي خدا يکي پيغمبر يکي اولوالامر نکتهي اول اين است که بعضي عزيزان گاهي ميگويند هر چه خدا در قرآن گفته ما همان را قبول داريم خود اين آيه ميگويد نه هر چه پيغمبر گفته هر چه اولي الامر هم گفته را شما اطاعت بکنيد چون کلام خدا در قرآن است ولي اطيعوا الرسول کلام پيغمبر از کجا بايد استفاده شود؟ از احاديثش خود اين آيه رد اين کساني است که شعار کفايت و استفادهي فقط از قرآن را ميدهند. ادامهي آيه ميفرمايد «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ» اگر نزاع شد بين شما در يک امري نه در اين سه محور که اين سه محور روشن است اطاعت خدا و پيغمبر و اولي الامر اگر اختلافي شد برگردانيد به خدا و پيغمبر چرا؟ چون اولي الامر ادامهي همان فرمايشات پيغمبر است دين جديدي که ارائه نميکنند توضيح همان قرآن و روايات است شما اگر نزاع شد برگرديد به خدا و پيغمبر اگر خدا را قبول داريد و قيامت را قبول داريد اين هم براي شما خوب است و فرجام و پايانش هم نيک است اگر هم قبول نداريد که هيچ ما کاري با شما نداريم الله روشن است رسول هم روشن است ما الآن بحثمان روي اولي الامر است اولي الامر يعني چه؟اولي به معناي صاحب است به هر چيزي اضافه شود صاحب آن چيز ميشود مثلا ميگوييم اولي الالباب يعني صاحب خرداولي النهي صاحب انديشه هر چيزي اگر شما ايناولي را اضافه کرديد به معناي آن چيزي است اولوالعزم اين جا ميگويد اولوالامر امر يعني شأن يعني مقام يعني جايگاه خدا ميفرمايد مردم اطاعت بکنيد از خدا و پيغمبر و صاحب شأن و مقام و صاحب آن جايگاه ادارهي جامعه و جايگاه تبيين دين اما اين اولوالامر کيست الآن کاري ندارم فقط نکتهي مهم اين است همين خدايي که ميگويد اطاعت کنيد از پيغمبر و اولوالامر اين خدا که ميگويد اطاعت بکنيد از پيغمبر همين خدا دهها آيه در قرآن داريم ميگويد اطاعت نکنيد از فلاني از فلاني از فلاني اين را بايد کنار آن گذاشت «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا» (انسان/ 24) اطاعت نکن از گناه کاران کساني که غرق در معصيت هستند معصوم نيستند خطاکار هستند «فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ» (قلم/ 8) اطاعت نکن از آنهايي که تکذيب ميکنند خدا و قيامت را «وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ» (احزاب/ 1) پس اطاعت از اولي الامر وقتي ميگذاريم کنار آنها يعني اطاعت نکن از گناه کار از کافر از منافق در سورهي قلم نه گروه را نام آورده «وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ، هَمَّازٍ مَّشَّاءٍ بِنَمِيمٍ، مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ، عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ» (قلم/ 13-10) آدمهاي عيب جو آدمهاي پست آدمهايي که خيلي سوگند بي خود ياد ميکنند آدمهايي که اهل فحشا هستند اينها را اگر کنار هم ميچينيم اين نتيجه ميآيد اولي الامر بايد معصوم باشد فخر رازي که از علماي اهل سنت است در تفسيرش اين نتيجه گيري را کرده چرا؟ چون در اين آيه قيد ندارد ميگويد هر چه خدا و پيغمبر و اولي الامر گفتند شما وقتي رديف ميکني خدا پيغمبر و اولي الامر اين اولي الامر ميشود هم تراز پيغمبر پس بايد معصوم باشد بعضي از دانشمندان اهل سنت در تفسير اين آيه گفتند لازم نيست اولي الامر معصوم باشد يک شرط ميگذاريم برايش ميگوييم اطاعت کنيد از خدا مطلقا از پيغمبر مطلقا از اولي الامر به شرط اين که گناه نکنند اولا چه کسي اين را تشخيص بدهد ثانيا آيه را شما از کجا قيد ميزنيد کو قيد و دليل با کدام حديث و قيدي آيه مطلق است ضمن اين که اين آيه ميآيد کنار حديث ثلقين إنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي أهْلَ بَيْتِي. مَا إنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أبَداً، فَإنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلُيَّ الْحَوْضَ (کافي، جلد 1، ص 294) ميآيد کنار حديث منزلت ميآيد کنار آيات ديگر پس استفاده اي که از اين آيه ميکنيم اين است که بايد اين اولي الامر معصوم باشد خيلي روشن است شما ممکن است الآن بگوييد شب است با اين که روز است هر کسي هر ادعايي ممکن است بکند ما دنبال ادعاها نيستيم الآن در اين آيه که من تفسيرش را از روايت صحيح پيغمبر اکرم نقل ميکنم شخص رسول خدا ذيل اين آيه روايت دارد چند حديث هم داريم که اين حديثها در حد تواتر اجمالي است يعني تعدادش اين قدري است که قابل انکار نيست ذيل اين آيه سيزده چهار ده تا قول نقل کردند مثلا گفتند اولي الامر يعني قاضي به چه دليلي آخر؟ بگوييم فرماندهان جنگي به چه دليلي اصلا سياق آيه اين نيست سياق آيه يعني اطاعت محض براي گروهي به نام اولي الامر حالا شما بگوييد خدا براي اين که محکم بکند اسم هم ميبرد ميگفت اولي الامر اينها هستند اتفاقا اين سوال را از امام صادق کردند عرض ميکنم. عين همين سوال را طرف از امام سوال کرده من يک جوابي که دادم گفتم اولا ما فعلا با همين قرآن سر و کار داريم اين را بحث ميکنيم در اين قرآن نقطه مقابلش هم نيامده مگر آمده که شورا نظرش حجت است نه اين آيه مطلق است اگر فرض کنيد قرآن ساکت است که ساکت نيست من دليلش را ميگويم ساکت نيست به اين صراحت ميگويد اولي الامر و روايت هم ذيلش است اتفاقا به دليل همين آيه که ميگويد اطيعوا الرسول ما اگر حرف پيغمبر را بخواهيم گوش بدهيم در فهم اين آيه کلام پيغمبر را داريم ميگذاريم کنارش پس اولي الامر اطاعتش اطاعت محض است منظور از اولي الامر منظور است اگر کسي بگويد غير از عصمت است دليل بايد بياورد که دليلي هم نداريم چون آيه مطلق آورده است
مجري: مقصود و منظور از عصمت چيست؟
دکتر رفيعي: اين بحثهايي است که بعدا بايد پرداخته شود ما عصمت را مصون از گناه و خطا ميدانيم يعني وقتي ميگويد اولي الامر هر چه گفتند شما بگوييد چشم حالا اولي الامر فرض بکنيد حضرت امير ميآيد مالک اشتر را ميگذارد فرمانده چشم امام زمان ميآيد ميگويد بعد از من به علما فقها مراجعه بکنيد چشم يعني آن چه که ميگويند ديگر اما اگر ندارد اين خيلي حرف سخت و پذيرشش مشکل است که بگوييم هر چه اولي الامر ميگويند يک کسي را تعيين بکنيم بيايد در بوتهي نقد قرار بدهد که ببيند اين درست است يا نيست اين که اطاعت نميشود يعني شما يک گروهي را ميگوييد حرفتان حجت بعد ميگوييد نه چون ممکن است شما گناه بکنيد ما ميسپاريم به بقيه اين را تشخيص بدهند که آيا شما حرفتان صحيح است يا نه اين که اصلا اطاعت نميشود اطاعت محض به اين نميگويند اما روايتي که خدمت شما ميخوانم از مرحوم کليني در کافي است که از کتابهاي معتبر ما است اين روايت را شيخ صدوق آورده کليني آورده از جابر بن عبدالله انصاري جابر ميگويد وقتي اين آيه نازل شد من خدمت پيغمبر رسيدم گفتم يا رسول الله عرفنا الله و رسوله فمن اولي الامر الذين قرن الله طاعتهم بطاعتک؟ فقال رسول الله : هم خلفائي يا جابر و ائمه المسلمين من بعدي : اولهم علي ابن ابي طالب ثم حسن و ثم حسين ثم علي ابن الحسن ثم محمد بن علي المعروف في التوراه بالباقر ستدرکه يا جابر فاذا القيته فاقراه مني السلام ثم صادق جعفر بن محمد ، ثم موسي بن جعفر، ثم علي ابن موسي ،ثم محمد بن علي ،ثم علي بن محمد ،ثم حسن بن علي ، ثم سمي محمد و کني حجة الله في ارضه و بقيه في عباده ابن الحسن بن علي ذلک الذي يفتح الله تعالي ذکره علي يديه مشارق الارض و مغاربها ، ذلک الذي يغيب عن شيعته و اوليائه غيبه لا يثبت فيه علي القول بامامه الامن امتحن الله قلبه للايمان (نورالثقلين، ج1، ص 503) خدا و پيغمبر را ميشناسيم اولي الامر چه کساني هستند جابر هم در ذهنش اين بوده اولي الامري که اطاعتشان مثل اطاعت خداست يعني محض است جابر اينها جانشينان من هستند و ائمهي مسلمين بعد از من هستند اولهم علي بن ابي طالب نام برد امام حسن بعد امام حسين تا امام باقر که بعد پيغمبر فرمود جابر تو ايشان را ميبيني تو او را درک ميکني اگر ديدي سلام من را به او برسان آخري فرمود هم اسم من است که حجت الله في ارضه است اين روايت که خدمت شما خواندم که باز شبيه اين روايت در منابع متعددي آمده از جمله اين حديث که باز در کتابهاي معتبر ما مثل کتابهاي شيخ صدوق آمده که در مورد اولي الامر سوال کردند پيغمبر فرمود و هم اَلمَعصُومُونَ المُطَهّرُونَ الذين لَا يَذنِبُونَ وَ لَا يَعصُون (علل الشّرايع، ص123) اينها معصوم و پاکيزه هستند اينها گناه نميکنند هيچ وقت از قرآن جدا نميشوند اين آيهي اولي الامر که خدمت شما عرض کردم در ميان دانشمندان اهل سنت تنها کسي که در تفسيرش اين عصمت را محکم ايستاده ميگويد اولي الامر بايد معصوم باشد فخر رازي است که تفسير 32 جلدي دارد به نام التفسير الکبير مفاتح الغيب که تفسير کبير معروف است منتها اين نتيجه را نميگيرد ميگويد بايد معصوم باشد منتها اين معصومين چه کساني هستند ميگويند اهل حل و عقد يعني در جامعه اي گروهي دور هم جمع ميشود ده نفر پانزده نفر به تعبير امروز افراد خبره راي اينها معصوم از خطا است اين قابل پذيرش نيست به چه دليلي؟ ده نفر پانزده نفر بيست نفر گاهي چند ميليون آدم راي ميدهند اشتباه ميکنند ميليونها آدم گاهي جمع شدند ما خودمان در همين انقلاب اسلامي مگر چند ميليون بني صدر راي آورد و بعد امام مجبور شد ايشان را کنار بگذارد اشتباه شد يازده ميليون در ميانشان بسياري از آدمهاي فرهيخته و تحصيل کرده و دانشگاهي هم بود بقيه هم سعي کردند به گونهي ديگري اولي الامر را معنا بکنند البته طبيعي هم است اگر کسي اين تفسير را بپذيرد طبيعتا معناي اين تفسير پذيرش امامت خاصه است پس با اين ديدگاهي که روايتش هم متعدد است در منابع ما و ديگران هم آورده اند بايد يک جوري اين ديدگاه را کمرنگ بکنند براي کم رنگ کردن ديدگاههاي معادل کنارش گذاشتند مثلا يکي از ديدگاهها ميگويد اولي الامر خالد بن وليد است که در تاريخ نوشتند چه کرده جنايتش را تاريخ نوشته پيغمبر فرياد زد من بري هستم از کاري که خالد انجام دهد يا گفتند فرماندهان نظامي من يک داستاني ميگويم پيغمبر گرامي اسلام آدرس اين داستان هم من يادم نيست منبع اصلي اش ولي من در کتاب مرحوم آقاي فلسفي خواندم در کتاب يا جوان يا بزرگسالش ديدم که آدرس هم داده بود ايشان آقاي مقيدي بودند مينويسد پيغمبر گرامي اسلام در يکي از جنگها خودشان نميخواستند بروند يک فرمانده جواني را تعيين کردند با اصحاب گفتند با ايشان برويد بعضي جنگها کوچک بود منطقه اي بود يا در حد برخورد نظامي بوده فرمانده اينها را برداشت برد خارج از مدينه توقف کرد گفتند برويم گفت نه بايد شما را امتحان بکنم آمديم رفتيم جنگ در گرفت شما به حرف من گوش نداديد من بايد شما را بيازمايم که آيا شما به حرف من گوش ميدهيد يا نه گفتند باشد يک آتش بزرگي درست کرد هيزم گفت يکي يکي برويد در اين آتش برويد بسوزيد آدم ميسوزد بالاخره گفت اگر اين جا به حرف من گوش داديد رفتيد در ميدان جنگ هم شمشير ميزنيد يکي گفت برويم يکي گفت نرويم يکي گفت منصوب پيغمبر خداست يک جوان فهميده اي از جمعيت خودش را جدا کرد رساند به پيغمبر دويد يا رسول الله بلند شو بيا دارد يک بلوا و فتنه اي به پا ميشود پيغمبر رسيد گفت قصه چيست گفتند اين جواني که شما تعيين کرديد به ما ميگويد برويد در آتش بياييد بيرون کسي گوش نميدهد فرمود حق با آنهايي است که گوش نميدهند لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ (امالي صدوق ، ص 370) هيچ کسي حق ندارد حرف بنده اي را در صورتي که مخالف حرف خدا باشد گوش بدهد به جهت اين که يک وقت ابراهيم در آتش ميرود خدا ميگويد «يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا» (انبياء/ 69) يک وقت امام صادق است ولي خدا است امر ميکند ميگويد برو در تنور آتش هم سرد ميشود اما يک آدم عادي بود پس ما نميتوانيم بگوييم از افراد عادي اطاعت کنيم يک وقت امام است پيغمبر است حضرت موسي گفت بزنيد به دريا اگر اطمينان به موسي داشتند باشند شک نميکنند ميزنند به دريا زدند به دريا دريا هم شکافت ولي اين کار از بنده و جناب عالي برنميآيد اين همان است پس نميتواند ما فراوان داشتيم در درگيريهاي صدر اسلام فرماندهان اشتباه کردند قضات حکم اشتباه صادر کردند لذا اين آيه از محکم ترين آيات در دفاع از امامت خاصه است به ضميمهي رواياتي که من گفتم. اين حديث به سند صحيح از ابابصير نقل شده که ابابصير ميگويد سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَقَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ از امام صادق پرسيدم از اين آيه گفتم معنايش چيست خيلي حديث قشنگ است اين نازل شده در مورد حضرت امير و امام حسين و امام حسين و همين طور فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ ع فِي کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّي کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّکَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ کُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّي کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ (کافي، ج 2، ص 40) نميگويد من ميگويم ميگويد مردم ميگويند خدايي که قربانش بروم خوب بود اين جا اسم علي را ميآورد چرا نام نبرد؟ فقال قولوا لهم به آنها بگو خدا نماز را بر پيغمبر گفت به مردم بگويد بخوانند ولي نگفت سه رکعت يا چهار رکعت تمام اينهايي که نماز ميخوانند الآن چند رکعت ميخوانند؟ هفده رکعت کجاي قرآن آمده هفده رکعت؟ چطور اين جا اشکال نميکنيد؟ پيغمبر تفسير کرد چطور شما تفسير پيغمبر از هفده رکعت را قبول ميکنيد تفسير پيغمبر از اولوالامر به حضرت علي را قبول نميکنيد؟ موارد متعددي است بعد فرمود زکات بعد چند مثال حضرت زد که بعد حضرت براي تکميل اين آيه فرمود ببينيد اين آيه ادامه اش است «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/ 33) من يک جمع بندي ميکنم ما چون از اين بحث ميخواهيم خارج شويم برويم در بحث سيرهي عملي و فضائل اهل بيت اين که يک مطلب را آدم خوب دقت بکند کفايت ميکند از اين که صد مطلب را خوب توجه نکند مجموعه اي از آيات و روايات را وقتي کنار هم ميچينيم مثلا آيهي تطهير که اهل البيت دارد آيهي «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه/ 119) که ميگويد با صادقين باشيد روايتش را خوانديم آيهي اولوالامر آيهي ولايت «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده/ 55) بعد ميآييم روايات حديث منزلت أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى (کافي، ج 8، ص 106) حديث غدير که در معتبر ترين منابع مثل مسند احمد حنبل آمده حديث ثقلين إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ (بحارالأنوار، ج 23، ص 104) اينها را روي هم که ميريزيم يک نتيجه ميگيريم چرا به اين نتيجه ملتزم نباشيم خيلي روشن است مجموع اينها ميخواهد بفرمايد پيغمبر گرامي اسلام براي پس از خودش فکر جانشين کرد من حديث دوازده نفر را امروز ميگويم در معتبر ترين منابع اهل سنت روايت آمد که پيغمبر فرمود اميران و خلفاي بعد از من دوازده نفر هستند در روايت ما اسمشان آمده در روايت اهل سنت اسم ندارد فقط دوازده نفر دارد لذا ميخوانم براي شما يک کتابي يکي از دوستان ما نوشته به نام دوازده جانشين پژوهشي در باب احاديث خلفاي اثنا عشر آقاي غلامحسين زين علي بسيار کتاب خوبي است اين دوازده را بحث کرده که من اگر برسم در بخش دوم برنامه اين را خواهم گفت که معتبر ترين منابع حديث دوازده نفر را دارد آن حديث دوازده مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً (کافي، ج 1، ص 131) غدير منزلت اينها يکي دو تا سه چهار پنج تا نيست که ما بگذاريم کنار مجموع اينها را که با هم بگذاريم بنده به عنوان يک جوان مسلمان عرض ميکنم وقتي مينشينم ميگويم پيغمبري که بيست و سه سال دين را با زحمت تلاش کرد اين همه کشته اين همه جسارت اين همه سنگ به دندان اين همه سختي نميشود اين اسلام نو پا را به اميد خدا رها بکند و برود و نکرده ما نميتوانيم العياذ بالله العياذ بالله زبانم لال اين بي فکري را به پيغمبر نسبت بدهيم يکي از علما آيت الله مشکيني خدمت ايشان بوديم فرمود اگر خداي نکرده خداي نکرده نعوذ بالله يک کسي بگويد مثلا پيغمبر فلان واجب را انجام نداد يا فلان اين قبحش کمتر از اين است که بگويد پيغمبر از دنيا رفت و اين اسلام و مسلمانها را به خودشان رها کرد هيچ کسي اين کار را نکرده من عرض کردم حتي معاويه براي يزيد تا زنده بود بيعت گرفت پيغمبر گرامي اسلام ببينيد رابطهي مردم با خدا از طريق ولايت يک رابطهي معنوي است اين نيست که شما بگوييد امام حتما بايد خدمتش رسيد نامه برد سوال شرعي پرسيد نه اين را علما هم انجام ميدهند خود امام زمان هم گفتند به علما مراجعه بکنيد نه الآن زمان امام صادق هم به ابان فرمود تو برو براي مردم فتوا بده اين طور نبود زمان امام صادق هم حتي روايت داريم امام صادق نشسته بود عده اي ميآمدند سوال داشتند يا بحث داشتند ميفرمود از همينها بپرسيد بحث سوال جواب و بحث ديدن و دست دادن با امام نيست بحث ارتباط معنوي است که عموم مردم بايد با امام از طريق خدا داشته باشند به عبارت ديگر ما در جامعهي اسلامي همواره يک امام داريم بقيه ماموم اند اين امام عالم به غيب است به اذن خدا اين امام افضل مردم است اين امام معصوم است اين امام اگر دو نفر روي کرهي زمين باشند آخري اش آن امام است لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها (علل الشرايع، ص 77) اين امامت را قرآن کلي بيان کرده به اين صراحت ديگر از اين صريح تر که نميشود شما با اين آيهي اولوالامر ميخواهيد چه کار بکنيد چرا ما بياييم ده تفسير بکنيم اما تفسيري که پيغمبر فرمود در منابع صحيح آمده زير پا بگذاريم لذا اين امامت خاصه اين هم مصاديقش آن وقت اين را ضميمه اش ميکنيم به آن رواياتي که ميگويد دوازده امام اين ميشود به اين شکل. انسان وقتي ميخواهد اشکال بکند الآن شما به من هزار اشکال ميتوانيد بکنيد هيچ کاري ندارد بگويد پس چرا يازده امام با هم آمد يکي غيبت کرد اين پسها در همهي قصهها است اينها را يکي يکي ميرويم بحث ميکنيم شما بنيان را اول بپذير بعضيها اشکال کردند بعد از رسول خدا قبول پس حکومت به دست اهل بيت نبود امام اگر بتواند هم حکومت سياسي هم ديني هم ادارهي جامعه هم ارتباط معنوي همهي اينها برايش فراهم باشد بسيار عالي است ولي وقتي حکومت به دلايلي نشد امام عليه السلام شئون ديگرش باقي است جواب سوال را ميدهد ارتباط معنوي را دارد الآن امام زمان ارواحنا فداه هستند بحث اين آيه را به پايان ميبريم اما بحث دوازده امام را خواهيم داشت
مجري: امروز صفحهي 65 مصحف شريف را تلاوت خواهيم کرد آيات نوراني 116 تا 121
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم مِّنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَأُولَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ?116? مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هَـذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّـهُ وَلَـكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ?117? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ ?118?ها أَنتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ?119? إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّـهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ?120? وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ?121?
ترجمه:
قطعاً کساني که کافر شدند، هرگز اموال و اولادشان چيزي از [عذاب] خدا را از آنان دفع نخواهد کرد؛ و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه اند. (???) داستان آنچه [کافران] در اين زندگي دنيا انفاق ميکنند، مانند بادي آميخته با سرمايي سخت است که [به عنوان مجازات] به کشتزار قومي که بر خود ستم کرده اند برسد و آن را نابود کند؛ و خدا به آنان ستم نکرده است، ولي آنان به خويشتن ستم ميورزند. (???) اي اهل ايمان! از غير خودتان براي خود محرم راز نگيريد؛ آنان از هيچ توطئه و فسادي درباره شما کوتاهي نميکنند؛ شدت گرفتاري و رنج و زيان شما را دوست دارند؛ تحقيقاً دشمني [با اسلام و مسلمانان] از لابلاي سخنانشان پديدار است و آنچه سينه هايشان [از کينه و نفرت] پنهان ميدارد بزرگ تر است. ما نشانهها [يِ دشمني و کينه آنان] را اگر ميانديشيد براي شما روشن ساختيم. (???) آگاه باشيد! اين شماييد که آنان را دوست داريد، و آنان شما را دوست ندارند. و شما به همه کتابها [يِ آسماني] ايمان داريد [ولي آنان ايمان ندارند]. و چون با شما ديدار کنند، ميگويند: ايمان آورديم. و زماني که با يکديگر خلوت نمايند از شدت خشمي که بر شما دارند، سر انگشتان خود را ميگزند. بگو: به خشمتان بميريد. يقيناً خدا به آنچه در سينه هاست، داناست. (???) اگر به شما خير و خوشي [و پيروزي و غنيمت] رسد، آنان را بدحال [و دلتنگ] ميکند، و اگر بدي و ناخوشي [و حادثه تلخي] رسد به سبب آن خوشحال ميشوند؛ و اگر شکيبايي ورزيد و پرهيزکاري کنيد، نيرنگشان هيچ زياني به شما نميرساند؛ مسلماً خدا به آنچه انجام ميدهند، احاطه دارد. (???) و [ياد کن] زماني را که صبحگاهان [براي جنگ احد] از ميان خانواده ات بيرون آمدي تا مؤمنان را براي جنگيدن در سنگرهاي نظامي جاي دهي؛ و خدا شنوا [يِ به گفته ها] و دانا [يِ بهنيّت ها] ست. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مجري: اشارهي قرآني را ميشنويم
دکتر رفيعي: هر چقدر عليه اسلام دين خدا تلاش شود در نهايت اين تلاشها ناکام است و دين خدا پيروز است «وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّـهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ» اگر صبور باشيد و تقوا داشته باشيد مطمئن باشيد کيد و خدعهي کافرين هيچ ضرري به شما نميرساند نه اين که کشته نميدهيد نه اين که جانباز نميدهيد دين در نهايت حفظ ميشود و اين چيزي است که همواره در طول تاريخ برخورد داشته ايم. از آيه ميآييم بيرون ما مجموعه اي از روايات داريم که ميفرمايد خلفا و جانشينان پس من دوازده نفر هستند اول برويم سراغ منابع اهل سنت در منابع اهل سنت اين روايات به دو بخش است يک منابع کهن اهل سنت مثل صحاح و صحيح بخاري که از معتبر ترين کتابها نزد آقايان است آن جا روايت فقط به اين شکل آمده که يَكُونُ اِثْني عَشَرَ اَميراً فَقالَ كَلِمَهً لَمْ اَسْمَعْها ، فَقالَ اَبي اِنَّهُ قالَ كُلُّهُم مِنْ قُرَيْشٍ» (صحيح بخاري، ج 3، جزء نهم، ص 101) يعني بعد از من دوازده امير هستند که همه از قريش هستند صحيح بخاري باب 51 مسند احمد جلد پنجم يا در جاي ديگر لَا يَزَالُ الاَمر قَائِماً اين دين پا برجا ميماند لَا يَزَالُ هذا الْأَمْرُ عَزِيزًا إلى اثنى عَشَرَ خَلِيفَةً لَا يَزَالُ هذا الدِّينُ عَزِيزًا مَنِيعًا إلى اثنى عَشَرَ خَلِيفَةً لَا يَزَالُ أَمْرُ الناس مَاضِيًا ما وَلِيَهُمْ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا تا آن زماني که اين دوازده امير هستند در صحيح مسلم تعبير خليفه دارد که سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ (ص) يَقُولُ لايَزالُ الاِسلامُ عَزيزاً (صحيح مسلم، ج3، ص 1452) اين اسلام عزيز خواهد بود حتي يکون اثني عشر خليفه تا اين که دوازده جانشين از من هستند در جامعه اين کتاب الامارهي مسلم است پس منابع اهل سنت دو قسم هستند دستهي اول منابع کهن به عبارت امروزيها منابع دسته اول هستند اينها در همين حد دارد اما يک سري منابع دست دوم اهل سنت است منابعي که قرنهاي بعد نوشته شده آنها متعدد است در آنها اسم و کنيه و ويژگي هم دارد ولي من براي حفظ امانت سراغ دستهي دوم نميروم همان دستهي اول عرض ميکنم گيري هم در منابع خودمان نداريم روايت را خوانديم ولي اين کتاب را هم معرفي کردم ميدهم شما هم به بينندگان معرفي بکنيد اين روايت را چگونه ميخواهند دانشمندان محترم اهل سنت هم چنين بقيه توجيه بکنند دوازده نفر پس از من امير و خليفه هستند و از قريش هم هستند نکته اش مهم است دو توجيه براي اين روايت شده من با حفظ امانت هر دو توجيه را ميخوانم توجيه اول توجيه ترتيبي است جناب ابن حجر اسقلاني در اثر خود به نام فتح الباري که من بيشتر اين کتاب را ديدم حتي بخشهايي از اين کتاب را تدريس کردم در شرح اين حديث که اين حديث از سه کانال آمده جابر بن سماره نقل کرده عبدالله بن مسعود نقل کرده ابي جحيفه هم نقل کرده سه نقل دارد اين حديث هم کتابي که است ايشان آورده هم نقل عبدالله بن مسعود است هم ابو جحيفه هم جابر بن سمره هر سه ميگويند رسول خدا فرمود يکونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيرًا (سنن الترمذي، ج 8، ص 435) امير دارد يا خليفه دارد اولين توجيه را ابن حجر کرده از خودش هم نيست از قاضي اياز نقل ميکند ميگويد خلفاي دوازده گانه اين افراد هستند ميشمارد خليفهي اول خليفهي دوم خليفهي سوم علي بن ابي طالب چهار تا معاويه پنج يزيد شش عبدالملک مروان هفت وليد بن عبدالملک هشت سليمان بن عبدالملک نه يزيد بن عبدالملک ده هشام بن عبدالملک يازده وليد بن يزيد بن عبدالملک اين ميشود دوازده تا چه توجيهي دارد اين يعني واقعا اسلام در زمان يزيد بن معاويه عزيز بود؟ سر پسر پيغمبر بالاي نيزه رفت اسلام عزيز بود؟ اين سخن پيغمبر را ميخواهيم چه کنيم؟ تاريخ طبري دارد که دارد وَ عَلَي الإسلام السَّلامُ (تاريخ طبري، ج 5، ص 357) ميگويد که لَايَزَالُ الاِسلاَم عَزِيزاً وقتي اين دوازده تا هستند اسلام عزيز است بعضي خواستند توجيه بکنند گفتند نه اين فتوحات است يعني فتح ميکردند اسلام پيش ميرفت نه اولا در زمان تمام اينها فتوحات نبوده ثانيا اين چگونه عزتي است اين عزت کشور گشايي نيست اين حديث ميگويد اين طوري است که تا آخر اينها هستند هميشه هستند اين که شما ميگوييد در مورد 120 سال يا کمتر بعد از رحلت پيغمبر شامل ميشود جناب سيوطي نپذيرفته اين حرف را سيوطي يک کتابي دارد به نام تاريخ الخلفا من اينها را آدرس ميدهم دوستان ببينند آن جا ميگويد دوازده نفر اينها هستند البته همه اش را نميگويد هشت تا را ميگويد خليفه اول دوم سوم چهارم حضرت علي پنجم حسن بن علي او حسن بن علي را نياورده چرا نياوردي امام حسن هم شش ماه خلافت کرده ششم معاويه هفتم عبدالله بن زبير هشتم عمر بن عبدالعزيز ميگويد آن چهار تاي بقيه را هم ما نميتوانيم تعيين بکنيم احتمالا مهتدي آدم خوبي بوده آن در آنها است و عادل بوده يکي اش را هم ايشان ميگويد حتما حضرت مهدي است آن که هيچ چيز اين را سيوطي قبول ميکند ميگويد آخري اش که حضرت مهدي است چون روايت مهدويت هم زياد است که فرزندي از فرزندان من جهان را پر از عدل ميکند حتي ابن تيميه هم در منهاج السنه هم با اين که عالم وهابي است يعني وهابيت از او نشئت گرفته اين را آورده سيوطي هشت تا را به نتيجه رسيده يکي هم با ترديد مهتدي يکي هم حضرت مهدي آخري ببينيد اين توجيهات يک مقداري مشکل است چرا ما نياييم قشنگ کنار آن روايات دوازده امام بگذاريم آقايان ميگويند اينها که همه شان به خلافت نرسيدند باشد پيغمبر دارد خبر ميدهد از اين که اينها خليفه هستند حالا نگذاشتند امام حسن خلافت بکند يک بحث ديگري است نگذاشتند موسي بن جعفر جامعه را اداره بکند يک بحث ديگري است اتفاقا يکي از اين آقايان مصري کتابي نوشته محمود ابو ريّب به نام اضواء علي السنة المحمديه يعني روشناييهايي بر سنت پيغمبر شفاف گريهايي از سنت پيغمبر جالب است ايشان که خودش از علماي اهل سنت است اين حديثها را آورده توجيهات را آورده بعد با ناراحتي ميگويد آخر اينها توجيه است؟ چه توجيهي خودش ميگويد من خدمت علامه عسکري که در قم بودند رسيدم در نجف بودند آن زمان ميگويند خدمت ايشان رسيدم از ايشان پرسيدم ايشان دوازده امام را برايم شمرد و من ديدم اين حرف قشنگي است ايشان در آن کتاب مينويسد کتاب در بازار است ترجمهي فارسي هم شده لذا بحث ما اين است که مجموعهي آياتي که قبلا گفتيم و يک آيه و حديث محکمي که امروز خوانديم آيهي محکم «أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء/ 59) اين که کلمهي اولي الامر به معناي صاحب شأن و مقام است اطاعت اين اطاعت اولي الامر اطاعتش اطاعت محض است معصوم است زمينهي اين آيه احاديثي است که تعيين کرده بود دوازده امام را و اين حديث که دوازده امير بعد از من يا خليفه يا امام و مصاديق اين در منابع ما آمده من نخواندم در اين کتابي که معرفي کردم اينها مجموعا ميشود نتيجه گيري بر اين که پس از رحلت پيغمبر امامت با حضرت علي است آخرينش حضرت حجت است که الآن در قيد حيات هستند و اين امامان معصوم هستند مويد من عند الله هستند علمشان علم الهي است اين چيزي است که ما در بحث امامت به آن رسيديم و اين رسيدن هم بر اساس ادله اي است که دنبال کرديم کتابهاي زيادي در اين رابطه به رشتهي تحرير در آمده است.
مجري: براي ما شيعيان خيلي مهم است که اهل سنت اختلافاتي که دارند مباحثي که مطرح است کاري نداريم ما شيعهي شناسنامه اي تنها نباشيم.
دکتر رفيعي: ادله را بدانيم ما ميخواهيم ادله را بدانيم بگوييم به چه دليل ما پس از رحلت پيغمبر گرامي اسلام اصرار بر جريان غدير اصرار بر امامت حضرت امير داريم الآن نزديک ميشويم به هفده ربيع ميلاد پيغمبر جشن ميگيريم عين همين غدير را هم جشن ميگيريم عين همين مسئلهي امامت امام زمان نهم ربيع است جشن ميگيريم آيا العياذ بالله کار لغو و بيهوده اي است يا مجموعه اي از افرادي که تحصيل کرده تلاش کرده صاحبان کتابهاي متعدد شيخ آقا بزرگ تهرانيها مير حامد حسينيها علامه امينيها آدمهاي کمي نبودند آدمهايي مثل علامه اميني گفتند ده هزار کتاب من ديدم اين شوخي نيست سي سال عمر گذاشته اگر بدانيد يک درصد علامه اميني خلاف اين احتمال ميداد از عقيده اش برميگشت قيامت ميخواهد جواب بدهد يک درصد احتمال غير از حقانيت غدير و امامت حضرت علي ميداد با چند هزار کتاب که از منابع خود ما نبوده ايشان کتابهاي متعدد از کتاب خانههاي جاهاي ديگر مطالعه کرده و به اين نتيجه رسيده است.
مجري: من اين کتاب را معرفي ميکنم دوازده جانشين پژوهشي در باب احاديث خلفاي اثني عشر آقاي غلامحسين زين علي اين کتابي را نوشتند پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامي هم اين کتاب را چاپ کرده است.
دکتر رفيعي: تفاسير مختلفي وجود دارد دوستان ميتوانند ذيل اين آيه به تفاسير مختلف مراجعه بکنند الحمدلله نرم افزارهاي تفسيري هم وجود دارد دوستان ميتوانند مراجعه بکنند. خداوند مسلمانان محروم بحرين يمن فلسطين سوريه ساير بلاد آذربايجان جاهايي که در ذهن من نيست منصور بگرداند مخصوصا نيجريه که اين جناب زکزاکي خيلي به اسلام خدمت کرده من ايشان را ميشناسم سال قبل هم بچه هايش را شهيد کردند در روز قدس و اين عمل وحشيانه اي که اين مامورها در نيجريه انجام دادند عده اي را به شهادت رساندند.
مجري: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار