اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

89-02-04-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-ويژگيهاي اخلاقي پيامبر

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-ويژگيهاي اخلاقي پيامبر

89-02-04

سوال – در مورد رموز موفقيت پيامبر و ويژگي اخلاقي آن حضرت توضيح بدهيد.
پاسخ - پيامبر اسوه حسنه و فصل الخطاب همه ي پيامبران است و دعوت همه ي انبياء به ياد و خاطره او ختم ميشود. گفت: نام احمد جمله نام انبياء است، زانکه صد آمد، نود هم پيش ماست. آنچه خوبان همه دارند پيامبر يکجا داشت. به همين دليل شايد يکي از بهترين راهها براي شناخت پيامبر خود قرآن است. خدا بطور ويژه در قرآن روي پيامبر حساب باز کرده است. مي فرمايد: هر چقدر من را دوست داريد پيامبر را اطاعت کنيد. يعني سيره پيامبر، روش و سخنان پيامبر در مسير محبت الهي است. امير المومنين در نهج البلاغه فرمود که شما همواره به پيامبر تأسي کنيد چون خدا او را اسوه قرار داده است. خدا در قرآن هرکجا مي خواهد سفارش پيامبر را بکند، اول اسم خودش را مي آورد. اطيعوالله واطيعو الرسول. اطاعت کنيد از خدا و پيامبر. از خدا و پيامبر جلو نيفتيد. به نظر من خدا در مسائل شخصي و حتي رعايت حال پيامبر در مسائل عرفي هم هواي او را داشته است. يک وقت حضرت ميهماني در خانه ترتيب داد. انس بن مالک ميگويد که ده نفر ده نفر مي آمدند و غذا مي خوردند و مي رفتند، بالاخره همه آمدند و شام خوردند و رفتند. ديدم سه نفر نشسته اندو نمي روند. مثل ميهماني هاي شب نشيني ما هستند که مي نشينند و بلند نمي شوند. پيامبر هم آنقدر مأخوذ به حيا بود که به آنها نمي گفت که بروند. آيه نازل شد : وقتي خورديد برويد. در قرآن داريم کهتو حيا ميکني، خدا از بيان حق معذوريتي ندارد. حتي مي گويد که صدايتان را از صداي پيامبر بالاتر نياوريد. پشت خانه او داد نزنيد. او را با اسم صدا نزنيد بگوييد يا رسول الله. خدا پيامبر را با اسم در قرآن نياورده است البته اسم پيامبر در قرآن هست مثل احمد، طه، ياسين. سيره ي پيامبر مربوط به حيات ايشان نيست يک مباحث اخلاقي و کلي است. امروز هم اگر خدا را دوست داريد از رسول خدا تبعيت کنيد. چند تا از اصولي که در زندگي پيامبر حاکم بوده است و مباني که زندگي پيامبر بر اساس آن شکل گرفته را ميگويم. و کتاب هم معرفي ميکنم. در مورد اخلاق و ويژگي هاي پيامبر، کتاب سنن نبي از علامه طباطبايي است. لباس پوشيدن پيامبر رفتار پيامبر با همسرانش غذا خوردن. کتاب سيره پيامبر از آقا شيخ عباس قمي است. من رموز موفقيت پيامبر را در چند محور براي شما مي شمارم. يکي همانکه بعداز پيامبر از همسرش سوال کردند که پيغمبر چه جوري بود ؟ گفت : اخلاق او، اخلاق قرآني بود. اخلاق قرآني چيست ؟ گذشت آگاهي دادن به افراد ناآگاه انواع خوردن و نگاه کردن ها در قرآن هست. که خدا در قرآن مي فرمايد: خُلُق عظيم. زيرا اخلاق پيامبر قرآني بود. جوانان با قرآن بيشتر انس داشته باشيد و خودتان را با اخلاق قرآني منطبق کنيد. شما سوره فرقان را باز کنيد. در آخر سوره دوازده ويژگي براي بنده هاي خوب خدا آمده است. بنده هاي خوب خدا با تکبر راه نمي روند، وفادرا به عهد هستند و... اين هاخيلي مهم است که ما خودمان را با قرآن محک بزنيم. ويژگي ديگر اين بود که پيامبر درتعليم و تربيت روش تحکم و اجبار نداشت. خدا در قرآن مي فرمايد: اي پيامبر تو به اين ها جبر نداري. اي پيامبر تو به اين ها زور نگو. تو ميخواهي مردم را به ايمان آوردن اکراه کني ؟ را اجبا رنکن آيا مي خواهي آنها را به اکراه به يمان در آوري؟ اگر خدا مي خواست همه را به زور مومن ميکرد. روش پيامبر اکراه و اجبار نبود. روش دعوت بود. پيامبر مذکر بود يعني يادآورد بود. تو به وظيفه ات عمل کن، ميخواهد کسي مسلمان بشود و يا نشود. پيامبر وقتي مسيحيان نجران مسلمان نشدند با آنها چکار کرد ؟ قرار داد بست که جزيه بدهند و ماليات بدهند و بر دين خودشان هم باقي باشند. اسلام با زور پيش نرفته، اسلام با استدلال و منطق پيشرفته است. آيه لا اکراه في الدين يعني دين و اعتقادات جبري نيست. دين باو راست و من به زور نمي توانم چيزي را باور کنم. ممکن است به زور چيزي را بگويم ولي باورم نيست. اين يکي از محورهاي اصول پيامبر بود و وقتي ميخواست براي تبليغ به معاذ برود گفت : به مردم آسان بگير و بشارت بده از دين نفرت ايجاد نکن. خانواده ها جوانان را از دين و نماز زده نکنيد. رفتار عدم تحکم هما رفتار پيامبر بود. احکام را تدريجي بيان ميکرد، خطاکار را مي بخشيد، گذشته ي طرف را به رُخش نمي کشيد، به طرف مسئوليت مي داد. ابوسفيان با آن پيشينه ي را در فتح مکه آزاد کرد. نکته ي سوم در رفتار پيامبر رافت و مدارا بود. خدا همانطور که نماز را بر من واجب کرده، مدا را را هم بريا من واجب کرده است. رگ خواب افراد و سليقه ها با هم فرق مي کند. کسي ممکن است با کلام جذب بشود، کسي با نگاه جذب بشود، کسي با يک ميهماني جذب بشود، کسي با يک هديه جذب بشود. رسول خدا رگ خوابها را مي دانست و اين رافت است. ببينيد چقدر زيبا با خطاکاران رفتار ميکرد. اصل رافت ومدارا در روابط خانوادگي و اجتماعي و در روابط سياسي خيلي مهم است. همديگر را تحمل کنيم. همين باعث شد که اسلام در قلب ها نفوذ کند. قبايل اوس و خزرج که با هم اختلاف داشتند تا ديدند که اين سخنان پيامبر حرف دل آنان است و او کسي است که ريا ندارد و حرفهايش دروغي نيست، مسلمان شدند.

پيامبر فرمود : دوست دارم چند کار بعد از من سنت بشود. يکي سلام کردن به کودکان است. يک سوار شدن بر مرکب هاي ساده است. يکي نشستن روي خاک است يکي غذا خوردن با غلام ها ست. کمتر پيش مي آمد که از پيامبر معجزه و يا استدلال بخواهند. با يک نگاه مي فهميد که اين انسان اهل دنيا و رياست نيست. اين انسان اهل فروتني و تواضع است و اهل خداست. نکته چهارم در رفتار پيامبر همان است که قرآن مي فرمايد : الم نشرح لک صدرک. شرح صدر پيامبر يا همان دريا دلي پيامبر است. قدرت تحمل افکار مختلف را داشتن است. به اوناسزا ميگفتند. يهودي به جاي سلام مي گفت : مرگ بر شما، سنگ و چوب به او زدند. وقتي موسي مي خواست نزد فرعون برود نگفت : خديا به من صلاح بده بلکه گفت : رب شرح لي صدري. شرح صدر پيامبر خيلي عجيب بود. و همين اخلاق در خيلي ازجاها باعث تعامل با ديگران مي شد. گاهي اوقات يکي از همسران حضرت با حضرت بحث شان مي شد يا يکي از همسايگان يا حرفشان نزديکان حرفشان مي شد، در مدينه افراد از ترکيبات مختلف يهودي و منافق و مسلمان سست و قوي بوند. اينکه پيامبر بعد از ده سال توانسته کاري بکند که وقتي وضوع مي گيرد، دست ببرند و آب وضوي او را بعنوان تبرک بردارند، کار بزرگي است. در اولين حج وقتي موهايش را تراشيد، موهايش را بعنوان تبرک بردند. از وقتي که پيامبر از غار حرا پايين آمد و شروع کرد و از منبر بالا رفت و خدا حافظي کرد، فاصله بيست و سه سال است. در اين سالها جامعه زير و رو شده است. وقتي ازغار حرا پايين آمد به طرف او سنگ پرتاب کردند و به او ساح رو مجنون گفتند ولي روزي که از منبر بالا رفت تا خداحافظي کند، مثل باران اشک مي ريختند و مي گفتند : پدرم به قربانت. چه کرده است که وقتي مادر چهار شهيد يپکر هسدانش را مي برد، مي گويد : الحمدلله که پيامبر زنده است. اين خيلي تحول است. آدم هايي که حاضر نبودند روز اول حرف پيامبر را گوش کنند چه شده که حنظله که امشب ازدواج کرده و فردا صبح به ميدان احد مي آيد و جانش را فدا ميکند. چه کرده که وقتي بالاي سر سعد انصاري رفتند و داشت جان ميداد، گفت: جان شما و جان پيامبر. يعني خودشان را سپر بلاي پيامبر مي کردند. اين ها به خاطر شرح صدر پيامبر بود و از بس که به حرف همه گوش مي کردند به او اُذن ميگفتند. حتي وقتي خانه ي حضرت مي آمدند، حضرت رويش نمي شد که به آنها بگويد برويد. نکته پنجم را حضرت علي در نهج البلاغه مي گويد که پيامبر ميانه رو و معتدل بود. در جريانان اجتماعي، سياسي. بعضي ها که خيلي سياسي ميشوند از خانواده غافل مي شوند. يا وقتي در جريان مسائل خانوادگي قرار مي گيرد از سياست غافل ميشود. ولي پيامبر همان شخصيتي که در دل شب با جبرئيل سخن مي گويد، گاهي وقتها با همان شخصيت پيش همسرش مي نشيند و ميگويد که خانم بيا با هم کمي صحبت کنيم. همين شخصت به حسن و حسين مي گويد : بياييد روي کول من سوار شويد و من شتر شما مي شوم و آنها را دور اتاق ميگرداند. همين شخصيت در ميدان جنگ شمشير دست مي گيرد و مقابل دشمنان مي ايستد و همين شخصيت در سال هفت هجري نامه به سران ايران و روم را دعوت به اسلام ميکند. و باز همين شخصيت در کوچه پيش بچه يتيم ها مي نشيند و غذا مي خورد. در جامعه ما وقتي عده اي در کاري برجسته مي شوند در جهت ديگري کمرنگ مي شوند. خيلي متدين و مومن است ولي در صله رحم ضعيف است. بچه اي مي گويد : نماز شب پد رمن ترک نميشود ولي حاضر نيست که پنج دقيقه با من صحبت کند. پيامبر شنيد که عده اي مي خواهند به سمت غارنشيني بروند وترک دنيا کنند، اين ها را جمع کرد و گفت که من اين طوري نيستم. غذا خوب مي خورم، زن و بچه دارم سفرمي روم. مومن بايد جامع باشد. نميشود يک بعد را زياد پرورش داد و به بعد ديگر توجهي نداشت. بله همسر پيامبر مي گفت که تا وقتي صداي اذان را مي شنيد با ما بيگانه مي شد. ماه رمضان در خانه بود افطاري مي داد و به افطاري مي رفت. اما در دهه ي آخر ماه رمضان بسترش را جمع مي کرد و به مسجد مي رفت و مي فرمود اين دهه دهه ي اعتکاف است. حتي اگر مي شنيد در قبيله اي فردي مرده است مقيد بود که به تشييع آن برود. يا اگر مريض است به عيادت او برود. روزيبچه ي يهودي که پيامبر را دوست داشت، مريض شد و پيامبر به عيادت او رفت و گفت که مي خواهي مسلمان بشوي و او گفت پدرم اجازه نمي دهد و پيامبر به پدر او گفت که شما مانع مسلمان شدن فرزندت مي شوي ؟ گفت : نه اگر خودش بخواهد. او شهادتين را گفت و مسلمان شد و بعد از دنيا رفت. پيامبر خوشحال شد که توانسته يکنفر را قبل از مرگ به دين اسلام در بياورد. تمام هم و غمش اين بود که مردم را اصلاح کند. جامعه را اصلاح کند.
سوال – چون با فاميل مادرم ازدواج نکرده ام و عروس عمويم شده ام مادرم من را دوست ندارد. شوهرم مرد خوبي است و هواي پدرم را دارد و به او کمک ميکند. مادرم هميشه من را تحقير مي کند و زخم زبان مي زند و بعضي مواقع نفرين. خيلي دلم مي شکند و گريه مي کنم. خانه ي خواهرانم مي رود ولي خانه ي من نمي آيد. دلم محبت مادرم را مي خواهد چکار کنم ؟ او عدالت را بين فرزندان رعايت رعايت نمي کند.
پاسخ - مادر کم لطفي است. يکي از ويژگي مادرها اين است که زمينه دوستي و محبت فرزندانش را فراهم کند. اولا فرض مي کنيم که ايشان اشتباه کرده اند که با پسر عمويش ازدواج کرده است، الان اين مادر راضي است که اين زندگي بهم بخورد و اين دختر دچار افسردگي و نگراني بشود. در ازدواج فرزندان گاهي مادرها به اين توجه دارند که فاميل خودم باشد و گاهي پدرها توجه دارند که از خانواده ي خودشان باشد. واقعا حق انتخاب را به بچه ها بدهند. منطقي باشند و تحت تاثير اين مسائل واقع نشوند. اين نکته ي مهمي است. يکي از ويژگي هاي رسول اکرم در دين آوردن اين بود که از تحکم استفاده نمي کردند. پدر ها و مادرها نبايد در تعامل با فرزنداين رفتارها را دخيل کنند. يک پسري مهندس است و يک پسري ديپلم است. يکي شوهرش پولدار است و يک يفقير است و يا هيمن مشکلي که نوشته بودند که مادر موافق ازدواج نبوده است. اين خيلي بد است درتعامل بايد تساوي باشد ولي در محبت اشکالي ندارد که تساوي نباشد. بين بچه هايتان به عدالت رفتار کنيد. دين ما اين توصيه را کرده است و اين را به اين مادر عزيز ميگويم.
سوال – من بخاطر مشکل مالي که براي شوهرم پيش آمده خانه ام را اجاره داده ام و در محل کار شوهرم، در دو اتاق زندگي ميکنم، سخت است اما منراضي هستم ولي دخالت اطرافيان زندگي ما را بهم زده است. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ - در اين جور وقتها انسان بايد علاوه بر صبر، اسقامت هم داشته باشد. پيامبر بين چند نفر مومن مسلمان ولي فقير نشسته بودند. يکي وارد مسجد شد و گفت : يا رسول الله اين ها کي هستند ؟ بگذار ما پولدارها و صاحبان قدرت به شما نزديک بشويم. آيه نازل شد : اي پيغمبر بر نشست و برخاست با اينها صبور باش. صبر چند جور است. صبر در مصيبت و صبر در عبادت صبر در گفتارها. وقتي نوح کشتي ميساخت، آن يکي مي گفت بيکاري مگر يا شدي فرتوت و شد عقلت ز سر، بالاخره صبر کرد تا کشتي در آب افتاد و موفق شد. پيامبر وقتي اسلام را شروع کرد ميگفتند اسلام را کجا مي خواهي ببري و مي خواهي موفق بشوي ؟ مجنون و ساحر هستي. پيامبر بر اين ها هم صبر کرد. ما جلوي حرف مردم را نمي توانيم بگيريم. اين خانم کار خوبي کرده است که خانه اش را اجاره داده است چون تقدير معيشت کرده است و مي خواهد خودش مشکلش را حل کند. در يان جور مواقع نبايد درگير شد بايد منطقي جواب داد. بايد بگويد که اگر اعتياد بود چاره نداشت و بدبختي بود ولي بالاخره مشکل حل ميشود. در اين جور مواقع بايد صبر و استقامت هم بايد داشته باشد. ما از مردم جامعه توقع داريم که منطقي با مشکلاتي که پيش ميآيد برخورد بکنند و واقع بينانه برخورد بکنند نه تا اينکه مشکلي پيش مي آيد، حرفهاي منفي نزنيد. مثبت انديش باشيد. مثلا دختري ازدواج ميکند و از زندگي خودش راضي است ولي مردم مي گويند حيف تو نيست خانه ي پدر تو پانصد متر است اين زندگي است که تو داري ؟ تلقين هم اثر دارد. کافي است که من چند بار بگويم که رنگ شما پريده است. توصيه ما اين است که با اين حرفها در زندگي مردم دخالت نکنيد. مراقبت بادخالت فرق ميکند. مثلا بگويد دخترم خانه ات را به افراد مجرد نده زيرا تو دختر بزرگ داري اين مراقبت است ولي اينکه بگويد چرا اجاره دارد و... دخالت است.
سوال – قاري قرآن هستم واز چهارده سالگي نماز مي خوانم و روزه ميگيرم و هيچ ديني هم به گردنم نيست ولي دوست دارم موهايم را آنطور که دوست دارم شانه بزنم و لباس شيک بپوشم ولي مادرم مخالف است.
پاسخ - قرآن مي فرمايد: چرا زينت هاي الهي را بر خودتان حرام ميکنيد. ما يک زينت و يک زيبايي داريم به تعبير اين دوست خوبم يک شيک پوشي داريم و يک جلف پوشي و تقليد از فرهنگ بيگانه. حالا يک جوان دوست دارد موهايش روي گوشش باشد و پيراهنش سفيد باشد و شلوارش مشکي باشد قشنگ است. عيبي ندارد چون به او مي آيد، آنرا بپوشد. يکي احساس مي کند که موهايش کوتاه باشد و کت و شلوارش کرم باشد زيباتر است. اين هم بپوشد اشکالي ندارد. بحث ما اين است که نبيند که در ماهواره اين نوع لباس و مد مو باب شده است و آنرا بپوشد. بين شيک پوشي و جلف پوشي و تقليد فرق است. پيامبر آنقدربه خودش مي رسيد و موهايش را صاف مي کرد که همسرش اعتراض کرد که شما چقدر به خودتان مي رسيد. اما حسن مجتبي (ع) آيه قرآن داريم که زيبا و آراييده به مسجد برويد. روايت در مورد لباس پوشيدن و حمام و نظافت و مسواک خيلي تاکيد شده است. گاهي نوع پوشش ترويج فرهنگ غربي ميشود. اگر اين نيست اشکالي ندارد و بدانيد رسيدن جوان به لباس و مو عين دين داري است. شيک پوشي جوان خوب است.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها