اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

88-09-01-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-پرسش و پاسخ

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-پرسش و پاسخ

88-09-01

سوال – من در گذشته اشتباهات زيادي مرتکب شده ام اما حالا پيش خودم و خدا توبه کرده ام ولي نگاهها و حرفهاي ديگران من را آزار ميدهد و مدام من را مورد سرزنش قرار مي دهند. لطفا من را راهنمايي بفرماييد.
پاسخ - در اين سوال جواب هم وجود دارد يعني اين اخلاق، اخلاق خدايي نيست که ايشان مي فرمايند که پيش خودم و خدا توبه کرده ام ولي مردم دست از سر من برنمي دارند. من چند تا روايت کوتاه براي شما بخوانم که ببينيد گناه تحقير، فحاشي و اهانت چقدر بد و زشت است. در کتاب کافي مرحوم شيخ کليني روايت داريم: هر کس بنده اي از بندگان خدا و ولي از اولياء خدا را مورد اهانت قرار دهد، با من اعلام جنگ کرده است. ديگري اينکه کسي که بنده ي مومنم را خوار بشمارد، اعلام نبرد رسمي با من کرده است. روايت ديگري: اگر کسي مومني را خوار بشمارد، خدا روز قيامت او را وارد محشر مي کند و انگشت نما ميشود و گناهش را همه مي دانند. رسول اکرم فرمود: هيچ مسلماني را تحقير نکنيد. همان کسي که پيش تو خيلي کوچک است ممکن است نزد خدا خيلي بزرگ باشد. امام صادق (ع) فرمود: اگر کسي يک نقطه ضعفي را از مومني نگه دارد و بخواهد روزي آبروي او را ببرد، خدا او را از تحت ولايت خودش بيرون مي کند و تحت ولايت شيطان در مي آيد ولي شيطان هم او را قبول نميکند. کساني که گناه تحقير دارند را حتي شيطان نمي پذيرد و مي گويد که اگر تو خوب بودي، خدا تو را نمي راند. يکي از همسران پيامبر بنام سفيه، پدرش يهودي بوده است. بعد خودش به پيامبر پيشنهاد داد و پيامبر هم قبول کرد. بعضي از همسران پيامبر او را مسخره مي کردند و به او يهودي زاده مي گفتند. او پيش پيامبر آمد و گله کرد. در سوره حجرات هم به اين اشاره شده است. پيامبر به او گفت که اگر اين دفعه اين را به تو گفتند، تو هم بگو پدر من هارون است و عمويم موسي است و شوهرم رسول الله است.

قرآن مي فرمايد: القاب زشت و ناروا روي يکديگر نگذاريد. مردي پيش امام سجاد (ع) آمده بود. نام او ابومره بود يعني پدر تلخي. امام فرمود: ديگر خودت را با اين اسم معرفي نکن. فردي پيش رسول خدا آمده بود و نامش عبدالشمس بود و نامش را عبدالوهاب گذاشت و فرمود عبدالشمس يعني چه ؟ توجه داشته باشيد که تمسخر، تحقير، استهزاء، فحاشي، سب، ناسزاگويي و به رخ کشيدن گذشته ي ديگران گناه بزرگي است. خدا در سوره ي زمر مي فرمايد: اي پيامبر وقتي توبه کننده اي مي آيد، او را بپذير. چرا ما اينطوري هستيم ؟ فردي بيست سال پيش خطايي کرده و تا اسمش مي آيد، مي گوييم که فلاني را مي گويي که فلان کار را کرد. خدا مي فرمايد: سيئات را به حسنات تبديل مي کنيم. ما افرادي با گذشته ي خراب داشته ايم و پيش پيامبر آمدند و پيامبر آنها را پذيرفت. نکته ي بعدي که من اشاره کنم اين است که بعضي از اوقات افرادي باني حقارت هاي خانوادگي يا شغلي يا مسائل مربوط به ديگران مي شود. مثلا پدري معتاد است. حالا اعتياد هم يک بيماري است و بايد درمان بشود. اين آقا دو تا دختر خوب دارد. متدين و مومن و پسر خوب هم دارد. مي گويند که چون پدرش معتاد است، ما از او دختر نمي گيريم. اين خوب نيست. بعضي ها بخاطر شغل کسي اين حرف را مي زنند. من زماني در مشهد بودم و خانمي براي من نوشته بود که پدر من دو تا همسر دارد و من ليسانس هستم و تمام کمالات را دارم ولي تا خواستگاران مي فهمند که پدرم دو تا همسر دارد پس مي زنند. بفرض از نظر عرف ما و از نظر خانواده اي که خواستگاري آمدند اين گناه باشد، اولا گناه من چيست ؟ لذا ايشان توبه کرده است و خدا توبه پذير است. شما دست برداريد. خدا مي فرمايد: کسي که مومني را سرزنش کند نمي ميرد تا در همين دنيا همان بلا سرش بيايد. طعنه سه جور است. گفتاري، نوشتاري و رفتاري. گفتاري همين هايي است که بحث کرديم. نوشتاري مقالات نيشدار مثل روزنامه ها که مطالبي را تيتر مي کنند و تمام سخنراني طرف را مي زنند و وسط سخنراني را مي گيرند و آنچه خودشان ميخواهند مي نويسند، اين يک نوع طعنه است. رفتاري هم داستان همان عبس و تولي است که فقيري وارد جلس شد و ثروت خودش را جمع کرد يا چهره در هم مي کشد که اين طعنه رفتاري است.
سوال– برادرم مدت سه ماه است که با خانمي عقد کرده است ولي بشدت با هم اختلاف دارند و مي خواهد او را طلاق بدهد و ما مي گوييم که با هم کنار بياييد ولي ميگويد که استخاره هم کرده ام و ميخواهم او را طلاق بدهم. شما راهنمايي بفرماييد.
پاسخ - من خودم در کارهاي کلان مثل ازدواج وخانه خريدن کمترين استخاره را در زندگي داشته ام. ما دو تا مطلب مُقدم بر استخاره داريم. مرحله ي سوم سراغ استخاره مي آييم. در سفارشات ديني ما، مرحله ي اول تدبير انديشه و تفکر است و اين مقدم است. روايت داريم که فکر آينه صافي است. انسان بنشيند فکر کند، بررسي کند و تدبر کند که اين دختر به پسر من مي خورد ؟ شغل و تحصيلاتش مي خورد ؟ مجموعه قضايا را با تفکر و انديشه بررسي کند. الان شما مي خواهيد يک منزل بخريد. پولتان مشخص است. حالا اگر شما دنبال يک منزل يک ميلياردي بروييد آيا پولتان مي رسد ؟ اين مشخص است. يا فرض کنيد فردي ميداند که با اين نمرات فرد ممتازي در کنکور نمي شود، خوب براي اين استخاره کند ؟ اول تدبير و بعد برنامه ريزي و معناي برنامه ريزي اين است که داشته ها را ببينيم، مطلوب را ببينيم، بين داشته ها و مطلوب ايجاد ارتباط کنيم و با تفکر و انديشه به آن هدف برسيم. مرحله ي دوم بحث استشاره است. يعني مشورت. خدا به پيامبر مي فرمايد: و شاورهم في الامر.

حضرت علي (ع) مي فرمايد: بشتابيد که گران هاي مردم را ارزان بدست بياوريد و گران هاي مردم تجربه است. يک معلم که سي سال در آموزش و پرورش بوده و به دانش آموزان درس داده و شما که تاره مي خواهيد وارد مدرسه بشويد، چه اشکالي دارد که يک ربع در کلاس ايشان باشيد و تجربه کسب کنيد ؟ براي مشکلات پيش مشاوره بروند و حَکَم بگيرند. زماني پيش مي آيد که کار من پنجاه پنجاه ميشود و به سمت استخاره مي روم ولي آقايي که ميگويد که عقد کرده است و بعد براي ادامه ي زندگي استخاره کرده است، چه کسي براي ادامه ي زندگي استخاره مي گيرد ؟ ادامه ي زندگي مطلوب و پسنديده است بعبارت ديگر رجحان دارد. شما براي خواندن نماز شب استخاره مي گيرد ؟ شما براي انفاق استخاره مي گيريد ؟ استخاره براي پنجاه پنجاه است نه براي ادامه زندگي يعني من الان به يک مرحله اي رسيده ام که با تدبير و مشورت همه ي راهها را فتم و به اينجا رسيدم که هيچ کدام از دو راه براي من اولويت ندارد. مثلا من ميتوانم دو رشته را همزمان در دو شهر انتخاب کنم مثلا در تهران مهندسي برق و در اصفهان مهندسي عمران. کداميک از اينها را بروم و مانده ام. استخاره يک راه حل براي اين موضوع است. در روايت ما توصيه به استخاره نشده است. اين يک راه حل است. ولي سيره ي علما نشان مي داده که وقتي مردم مي آمدند، برايشان استخاره مي گرفتند. اما موردش همان زماني است که انسان بين پنجاه، پنجاه گير کند. و ِالا ين دختر خانم سنش به پسر شما مي خورد، اخلاقش مي خورد، خانواده اش خوب است و پسر هم دختر را مي خواهد و همه ي مقدمات هم فراهم است و بعد بگوييم که استخاره کنيم که ببينيم خوب است يا بد ؟ اين اشتباه است. بعضي از افراد براي کارهايي که اتفاق نيفتاده، استخاره ميکنند و اين اصلا معنا ندارد. اينکه آيا در کنکور قبول مي شويم يا نه ؟ اين يک تفعل است و در قرآن تفعل جايز نيست. يا اينکه براي کار غير شرعي استخاره ميکنند که مثلا تقلب بکنم خوب است يا بد است؟ آيا ربا بگيرم خوب است يا بد است ؟ حضرت علي (ع) در نهج البالغه به حارث مي فرمايد: وقتي وارد بازار ميشويد استخاره کنيد يعني طلب خير کنيد. امام جواد (ع) فرمود: وقتي مي خواهيد کار خيري بکنيد، دو رکعت نماز بخوانيد مثلا مي خواهيد دختر شوهر بدهيد و همه ي مقدمات آنرا فراهم کرده باشيد نه اينکه مثلا تحقيق نکرده باشيد و پسر فاسد باشد. پس تحقيق کنيد و همه ي راههاي آسيب را ببنيد و الان که مي خواهيد شوهر بدهيد، دو رکعت نماز بخوانيد و بگوييد که خدايا در اين ازدواج خير و برکت قرار بده. اين را طلب خير کردن مي گويند. ما در کاسبي هايمان هم ميگوييم که خيرش را ببيني. اين همان است يعني بدبينانه به آن قضيه نگاه نکن.
سوال – شما عامل کمي رزق و روزي را گناه ميدانيد. ولي وقتي ما به زندگي مان نگاه مي کنيم مي بينيم که گناه نمي کنيم و يا حداقل از اطرافيان مان کمتر گناه ميکنيم. دليل کمي رزق و روزي ما چيست ؟ و چه فرقي بين ما و آنهايي که گناه ميکنند و روزي زيادي دارند چيست ؟
پاسخ - گاهي به ما ميگويند که شما مي گوييد: ندادن زکات باعث ميشود که باران نبارد ولي در فلان منطقه ترکيه يا اروپا بارش زياد است و اصلا نمي دانند که زکات چيست ؟ يا اينکه شما مي گوييد که کسي که مشروب مي خورد، روزي اش کم ميشود و يا ربا بگيرد روزي اش کم ميشود ولي آنها جز زندگي روزانه شان است. ما نبايد همه چيز را باهم مقايسه کنيم. اينکه در روايت داريم که دنيا زندان مومن است و بهشت کافر معنايش همين است. گاهي اوقات انسان کافر يا اسلام را قبول ندارد. ممکن است بسياري از اين محذوراتي که براي مسلمانان است را نداشته باشد. فرض کنيد که شما به دانشگاه تهران مي روييد و ثبت نام مي کنيد و دانشجو مي شويد. و رشته انتخاب مي کني. مقررات شامل شما هم مي شود. تاخير کني شامل شما ميشود و اگر مشروط بشوي، شامل شما هم مي شود. حالا کسي ثبت نام نميکند، پس مقررات شامل او نميشود. کسي که خدا و زکات را قبول ندارد و بعضي مواقع راحت تر از ما هم زندگي مي کنند. چون الزاما اين طور نيست که ما اين قضايا را با هم گره بزنيم. گاهي هواي منطقه مديترانه اي ست، گاهي طرف يک درآمد ويژه اي دارد و گاهي خداوند محاکمه اين ها را براي برزخ و قيامت مي گذارد. قارون با آن همه کفري که داشت، آن همه هم پول داشت ولي مسلمانان به نان شب شان هم محتاج بودند. پس وقتي مسلمان مي شوي يعني ثبت نام ميکني که من مسلمان شده ام و بايد زکات بدهي، خوب نمي دهي پس باران نمي بارد. شراب مي خوري، رزق تو کم ميشود. و برکت از زندگي ات مي رود. اگر ثبت نام نکرده باشي فرق ميکند. حالا بينندگان نگويند که ما از فردا کافر مي شويم. بحث من اين است که عقاب اخروي خيلي بيشتر است. اين کافر جهنم مي رود و عذاب مي کشد ولي مومن در دنيا پيامدهاي گناهش شامل حالش ميشود البته براي کافر هم ميشود ولي براي کافر استيصالي است. مثل فرعون که يکباره در رود نيل غرق شد. حالا جواب سوال شما، يکي از عوامل زيادي روزي تلاش است. کسي که يک شيفت کار ميکند با کسي که دو شيفت کار مي کند يکي است ؟ خوب معلوم است که دو برابر در مي آورد. يکي از عوامل ازياد روزي تدبير و برنامه ريزي است.A  کسي که اسراف مي کند با کسي که قناعت مي کند يکي است؟ يکي از عوامل افزايش روزي پس انداز است. فکر اقتصادي دارد و خريد مي کند و آن چيز گرانتر ميشود و روزي او بيشتر ميشود و يکي از عواملي که روزي را کاهش مي دهد گناه است که اين عزيز فقط همين يک عامل را ديده اند. الان کسي براي فرزندش ميلياردها تومان ارث گذاشته باشد و اين فرزند هر چه هم که معصيت بکند، باز هم ثروت دارد. پس دراينجا نميتوان اين را مطرح کرد. در روايات داريم که از زمينه هاي کاهش روزي گناه، دروغ گفتن و خيانت در امانت است. حالا اگر کسي گناه نکرد يعني در منزل ماند و همه ي اعمال را انجام داد، آيا روزي را به در خانه براي اومي آورند ؟ دعا کننده بدون عمل مثل تير انداز بدون تير است. تلاش و برنامه ريزي و گناه نکردن و مجموعه ي اين عوامل را بايد با هم ديد. اگر يک قسمت را ببيني، دچار مشکل مي شوي.
سوال – ماه صفر نحسي دارد و به چه معناست ؟
پاسخ - ايام و روزها بخودي خود بار ندارند. الان شما در يان شب جمعه پولي را گم کرده ايد و فرد ديگري پولي را پيدا مي کند. شما ميگوييد: عجب پنجشنبه بدي و او ميگويد: عجب پنجشنبه ي خوبي. فردي در يک روز، عروسي دخترش واقع شده است و فردي هم در آن روز براي پسرش تصادفي واقع شده و پسرش را از دست داده است. اين حوادث است که به روزها عنوان خوش يومي و بد يومي ميدهد. چرا شب قدر از هزار ماه بالاتر است ؟ زيرا شب نزول قرآن است. چرا روز عاشورا براي ما حزن انگيز است ؟ زيرا ابا عبدالله به شهادت رسيده است. کلمه ي نحس در قرآن هم آمده است. عذاب بر آنها وارد شد و براي آنها روزهاي نحسي بود. فردي مي خواست به منزل امام هادي (ع) برود و شانه اش به جايي خورد و زخم شد. انگشتش هم لاي در رفت و زخم شد و لباسش هم پاره شد و عصباني شد و گفت: عجب روز نحسي و امام فرمود: گناه روزها چيست ؟ نحوست به اين معناست که در ماه صفر انسان به خدا بيشتر پناه ببرد. در مفاتيح الجنان آقا شيخ عباس قمي، در ماه صفر دعايي را آورده که هر کس روزي ده بار اين دعا را بخواند، نحسي ماه صفر شامل او نمي شود و تاکيد دارد. يعني مي خواهد بگويد که نحوست ذاتي نيست و شما با يک صدقه اي، با يک دعايي مي توانيد اين را رفع کنيد. پس نحوست ذاتي ايام نيست بلکه بخاطر حوادثي است که بر ايام حادث ميشود. در کتاب الميزان بحث زيبايي دراين مورد دارد. نماز اول ماه و صدقه ي اول هر ماه بلايا را از ما دور مي کند.
سوال – در مورد فرق گذاشتن بين فرزندان توضيح بدهيد.
پاسخ - اين سوال را زياد از من مي پرسند. البته يک مقدار آن حساسيت است. مثلا فکر مي کند که اين طور است. البته من فرق گذاشتن بين فرزندان را قبول دارم. الان آقا عروس و داماد دارد و دختر آخري را شوهرمي دهد و همه ي وقتش را معطوف به او ميکند. يا داماد آخري پزشک است و داماد اولي کارگر و ديگر او را تحويل نمي گيرد. خانمي ميگفت: ما اينقدر مادرم را تحويل ميگيريم و از مکه که آمده، براي او ميهماني گرفته ايم ولي مادرم اصلا به ما توجهي نميکند و در ميهماني ها ما را دعوت نمي کند. من چکار کنم ؟ گفتم که اگر با لوالدين احسانا است بايد باز هم سر بزني ولي اگر يک طرفه است، کمي آن را کمتر کن. خانواده هايي که فرزند در خانه داريد حتي در نگاه کردن هم بين فرزندانتان فرق نگذاريد و آنهايي که فرزند زياد دارند در رفت و آمدها دقت کنند که اگر دو دفعه پسر بزرگ مي آيد، دو دفعه هم پسر کوچک بيايد. پيامبر در نگاهش هم عدالت داشت. در نگاه و در برخوردتان بايد خيلي احتياط کنيد. من در قلبشان را نمي گويم. حالا ما فرزندي را خيلي دوست داريم. اما باقر (ع) مي فرمايد: ما بعضي از بچه هايمان را بيشتر دوست داريم ولي در رفتارمان بروز نمي دهيم. رسول اکرم در سوغاتي و هديه دادن بين فرزندانتان عدالت داشته باشيد. آقا براي پسر تو خانه اي يک کاپشن مي آورد و براي پسر بزرگش يک جوراب از مکه مي آورد. پسر، پسر است. اگر او کاپشن دارد و يا دستش به دهانش مي رسد و يا پزشک است. بحث هديه فرق مي کند. اين دو فرزند تو هستند و به هردو يک جور نگاه کن. به درآمدهاي بالا و پايين آنها کاري نداشته باش. بعضي ها عروسي دارند که از فاميل خودشان است مثلا دخترخاله است. او را بيشتر تحويل مي گيرد و مي گويد: از خودمان است. يا عروسي دارد که همشهري خودش است، او را بيشتر تحويل مي گيرد، اين طور نبايد باشد. عروسي دارد تحصيلات بيشتري دارد. با همه ي اينها نبايد در برخورد تبعيض قائل شد. اين ها پيامد د ارد و پيامد آن کينه و عداوت حسادت بدبيني ميشود. روايتي داريم که وقتي با فرزندانتان صحبت ميکنيد در نگاه و گوش کردن حرفشان عدالت را رعايت کنيد. يکي از دلايلي که باعث شد برادران يوسف او را در چاه بيندازند اين بود که پدر او را بيشتر تحويل ميگرفت. در قرآن داريم: آنها گفتند که پدر يوسف و برادرش را بيشتر از ما دوست دارد. البته کار يعقوب گناه نبود. دقت کنيد که در خانواده ها تبعيض و بي عدالتي نباشد.
سوال - آيا نماز شب قضا دارد. آيا دستور ساده تري دارد که ما بتوانيم از برکات آن استفاده کنيم؟
پاسخ - آب دريا اگر نتوان کشيد، هم به قدر تشنگي بايد کشيد. ما يک مطلوب داريم. نماز شب يازده رکعت قبل از نماز صبح. 70 استغفار و 300 تا العفو و 40 نفر مومن را دعا کردن. اين مطلوب نماز شب است. البته همه ي اين ها پانزده دقيقه بيشتر طول نمي کشد. حالا کسي قبل از نماز صبح بلند شد و حال ندارد، يازده رکعت نماز شب بخواند، قنوت معمولي بخواند، واجب نيست چهل مومن را دعا کند. باز اگر کسي حال يازده رکعت نماز را هم نداريد، دو رکعت نماز نافله ي شب بخواند.A  بالاخره اگر سر اين سفره پنج رقم غذا بود مطلوب است ولي اگر يک رقم غذا هم بود انسان را سير مي کند و ميشود از آن استفاده کرد. قضاي نماز شب را هم مي توان بجا آورد. در ظهر مي توان دو رکعت نماز قضاي شب خواند. البته قضاي يازده رکعت را هم مي توان خواند. حتي ما مي توانيم هنگام خوابيدن نماز شب را بخوانيم و بخوابيم. چون معمولا ما زودتر از يازده نمي خوابيم.








ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها