اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

90-02-10-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي-آداب مسلمان

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي

-آداب مسلمان

90-02-10
عشق از نگاه من و تو تشکيل مي شود تمام من به تو تبديل مي شود، وقتي به داستان نگاه تو مي رسم يکباره شعر وارد تمثيل مي شود، اي عابر بزرگ که با گامهاي تو از انتظار پنجره تجليل مي شود تا کي سکوت مبهم شبهاي انتظار بر ديدگان غمزده تحميل مي شود، يک روز هم به پاس غزل هاي چشم تو بازار بزم و قافيه تعطيل مي شود، آن روز هفت سين اهورايي بهار با سواد تو تکميل مي شود.
سوال – جمع بندي در مورد 90-02-24-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي- آداب مسلماني در خانواده در خانواده بفرماييد.
پاسخ – خانواده مقدس ترين نهاد اجتماعي است. قرآن کريم هم دو نگاه به خانواده و زن و فرزند دارد. هر دوي اينها هم در آيات آمده است. در يک نگاه مي فرمايد که خانواده نور چشم است يا زينت دنيا است. در يک نگاه ديگر مي فرمايد : خانواده و فرزندان شما دشمن شما هستند. يعني با توجه به اين دو نگاه خانواده هم مي تواند دشمن شما باشند و هم مي توانند نور چشم و زينت باشند. پس تعامل و نوع نگاهي که انسان به خانواده دارد، آنها را زينت يا دشمن خود قرار مي دهد. در قرآن و روايت اصولي براي اين تقدس خانواده ذکر شده است. يکي از آن اصول تقويت جنبه هاي مذهبي و ديني خانواده است. اسلام براي اصل خانواده خيلي اهميت قائل است و بخاطر همين تاکيد شده که وقتي بچه بدنيا مي آيد، به گوش بچه اذان و اقامه بگوييد، عقيقه کنيد، اگر پسر است حتي مي خواهيد اسم ديگري رويش بگذاريد نام او را چند روزي محمد بناميد. از همان اول نگاه ديني به بچه دارد تا وقتي که بزرگ مي شود. مثلا مي گويدکه در چه سني به او ياد بدهيد که لا اله الا الله بگويد يا در چه سني نماز را به او ياد بدهيد و در چه سني به او ياد بدهيد که آداب نماز را رعايت کند. منظور اسلام اين است که ما خانواده اي مذهبي و اسلامي داشته باشيم. قرآن مي فرمايد : مردم خودتان و خانواده تان را از آتش جهنم حفظ کنيد. از پيامبر پرسيدند که خانواده هاي مان را چطور حفظ کنيم ؟ پيامبر فرمود : با امر به نيکي ها و نهي از بدي ها. يعني خوبي و بدي را براي آنها تبيين کنيد. يک بچه بايد از ابتدا بداند که دروغ بد است، راستگويي خوب است، تهمت بد است، آبروريزي بد است و وفاي بعهد خوب است. انسان بايد اينها را آرام آرام در خانواده تمرين کند و اينجا پدر و مادر آيينه انعکاس اين رفتارها هستند. در مورد تربيت ديني فرزندان، اگر خود پدر و مادرها به دين اهميت بدهند، و فرزند ببيند که پدر اهل نماز و قرآن خواندن است، او هم اينها را ياد مي گيرد. شم ديده ايد که وقتي پدر يا مادر در خانه مشغول مطالعه هستند بچه هم يک مداد پيدا مي کنند و شروع به نقاشي کردن مي کند. مي خواهد خودش را در خانواده وفق بدهد. حالا اگر حرکت ديگري را ببيند همان را تمرين مي کند و ياد مي گيرد. اصل تقويت جنبه هاي مذهبي اين است که ما روي بچه ها و خانواده هاي مان مراقبت داشته باشيم. از نظر حلال و حرام مراقب باشيم. در راه وقتي به بچه ها صدقه مي داند، حضرت زينب صدقه ها را از بچه ها مي گرفت و مي گفت ک اينها بر ما حرام است. نبايد گفت که اين بچه است و اشکالي ندارد، بايد کنترل انجام شود. ما معتقد هستيم که نطفه و لقمه در مباحث تربيتي اثر دارد. در قديم حتي بزرگان مواظب بودند که حتي بچه هاي شير خوار شير هر دايه اي ننوشند. حضرت موسي وقتي نوزاد بود و پبش فرعون بود بالاخره شير مادرش را نوشيد. شير زنان ديگر را نخورد.
سوال – امر به معروف و نهي از منکر در خانواده تا چه حدي بايد پيش برود ؟
پاسخ – فرض کنيم کسي به خانمش مي گويد که نماز بخوان و خانم مي گويد که من نمي خوانم يا به بچه ام گفتم که نماز بخوان احترام کرد ولي نماز نخواند، در اين جور موارد ما مي توانيم از اهرم هاي ديگري استفاده کنيم. گاهي اهرم تشويق، تنبيه يا همسالان. مثلا برويم روي دوستانش کار کنيم. مي بينم من به او امر کردم و نماز نخواند، خوب ببينم آيا مي توانم از طريق همسالانش وارد بشوم. ممکن است از طريق تشويق يعني هديه اي برايش بخرم يا از طريق بي مهري کردن. مثلا دختري نماز نمي خواند و پدر از طريق بي مهري کردن به او مي فهماند که نمازش را بخواند. رگ خوابها متفاوت است. بايد آنرا پيدا کنيم. کتاب پرسمان نماز از پژوهش هاي صدا و سيما است. 75 پرسش در مورد نماز مي باشد. در اين کتاب نوشته که چطور مي توان جوانان را به نماز جذب کرد. در مدارس با فرهنگ سازي نماز و تبيين آثار نماز مي توان اين کار را کرد. من به مديران توصيه مي کنم که سالي يک روز نشست نماز داشته باشيد. چند تا مقاله و يک مسابقه در مورد نمازخواني داشته باشند. درست است که اينها نماد ظاهري است ولي يک موج ايجاد مي کند، وقتي موج ايجاد کند فرهنگ سازي مي کند. نماز خانه تميز و معطر داشته باشند و حتي پذيرايي هاي خوبي در ميان نماز داشته باشند. اينها باعث جذب به نماز مي شود. اصل ديگر اصل عدم تکلف است. تکلف يعني چه ؟ ما يک تکليف و يک تکلف داريم. نماز تکليف است. اگر انسان نماز نخواند راحت تر است يا روز ه تکليف است و در روز چندين ساعت چيزي نخوردن سخت است. اين تکاليف غير ممکن نيست، زحمت دارد ولي در رشد و تعالي انسان اثر دارد. مثل محصلي که مي خواهد درس بخواند تکليف دارد. کسي که مي خواهد آزمون رانندگي بدهد برايش زحمت دارد ولي نتيجه اش خوب است. تکليف از نظر دين خوب است. ما مي گوييم که بچه مان به تکليف رسيد يعني آماده شد براي اجراي احکام دين. تکلف يعني خود را به مشقت انداختن، تصنع، ريا، ظاهر سازي. پيامبر مي فرمود : ما از متکلفين نيستيم. روايت داريم : پيامبران و انسانهاي خوب در زندگي شان تکلف ندارند. تکلف يعني انسان آن چيزي که نيست جلوه کند. مثلا يک انسان بي سواد بخواهد با سواد جلوه کند، يک فردي که هيچ اطلاعاتي از پزشکي ندارد بخواهد نظريه ي پزشکي بدهد. و تکلف يعني چيزي که انسان ندارد به زور، تصنع و ريا مي خواهد خودش را جلوه آن جور جلوه بدهد. اصل اين است که انسان در زندگي تکلف به خرج ندهد. و سعي کند آن چيزي که هست جلوه کند. مثلا الان ما ميهماني داريم. درآمد صاحبخانه مشخص است. اگر صاحبخانه خودش را به تکلف انداخت و خرج زيادي کرد و ميهماني سنگيني گرفت، بعدا بايد قسط اين را بدهد و ديگر نمي تواند اين ميهماني را تکرار کند. مثلا يک خانواده با درآمدشان مي توانند يک جهيزيه ساده تهيه کنند، حالا اگر با قرض و زحمت جهيزيه اي تهيه کرد که خودش را به زور به يک سطح بالاتري برساند، اين تکلف مي شود. پس اصل عدم تکلف مي گويد همان چيزي که هستي باش. اگر بخواهد تصنع به خرج بدهد و رياکاري بکند اين تکلف است. اين نفاق است. تکلف در مسائل علمي هم هست. فردي چيزي بلد نيست خودش را طوري جلوه بدهد که بلد است. حاج شيخ عباس قمي صاحب کتاب مفاتيح، کتابي بنام سفينةالبحار دارد که البته کتاب روايي و تخصصي است. ايشان در اول کتاب مي گويد که کسي بعنوان سخنران و عالم در جايي نشسته بود و فردي معني کلمه اي سخت را پرسيد و او گفت که نمي دانم و خودش گفت که پيامبر گفته خودتان را به تکلف نيندازيد و در جايي که نمي دانيد در آنجا ننشينيد. حضرت علي (ع) فرمود : هر کس هر سوالي دارد از من بپرسد، من جواب مي دهم. البته هر کس جزء من اين حرف را بزند گير مي افتد و همين طور هم شد و هر کس که اين حرف را زد گير افتاد. تکلف در قدرت، کسي از مديريتي برنمي آيد و آنرا قبول کند. آن کار را خراب مي کند و آبرويش مي رود. تکلف در تعاملات خانوادگي، پدر استعداد بچه اش را مي بيند و مي داند که اين بچه استعداد يک مدرسه ي عادي را دارد ولي پدر با زحمت و زوري و با کلاس هاي پشت سر هم مي خواهد او را دانش آموز مدرسه ي تيزهوشان قرار بدهد. يا مي خواهد بچه را در رشته ي بالاتر از استعدادش بگنجاند. اين اصل دقيق و قاب لتوجهي است. امام رضا (ع) مي فرمود : ما براي ميهمان خودمان را به تکلف نمي اندازيم. امام حسن مجتبي (ع) از جايي رد مي شدند و دو پسر نوجوان به امام گفتند که مي شود پيش ما غذا بخوري و امام قبول کردند. بعضي ها براي خودشان کلاس مي گذارند و مي گويند که من حتما بايد دعوت رسمي بشوم. پيامبر فرمود که من چند ويژگي دارم که مي خواهم بعد از سنت بشود. يکي اينکه با فقرا غذا مي خورم، يکي اينکه روي خاک مي نشينم، يکي اينکه به بچه ها سلام مي کنم. افراد متکلف نمي توانند خودشان را راحت وفق بدهند. گاهي بعضي ها مي گويند که اگر فلاني منزل ما آمد مبل ما بايد مطابق مبل آنها باشد يا ماشين ما بايد مطابق ماشين آنها باشد يا لباسي من در ميهماني قبلي پوشيدم الان نبايد بپوشم. اينها تکلف است. چه اشکالي دارد که در اين ميهماني اين لباس را پوشيدي در ميهماني بعدي هم بپوشي ؟ در عزا هم طرف سعي مي کند که طوري جلوه بدهد که آبروي پدرش نرود. اصل عدم تکلف خيلي مهم است. اصل بعدي اصل تکريم است. تکريم يعني بزرگداشت و احترام همديگر را داشتن. مي گويند که حرمت امامزاده را بايد متولي نگه دارد. حرمت خانم را بايد آقا نگه دارد، حرمت آقا را خانم بايد نگه دارد، حرمت بچه ها را بايد پدر و مادر نگه دارند. ما يک کرامت ذاتي داريم که خدا به همه داده است. و کرمنا بني آدم. خدا به همه عقل فهم شعور وجدان داده است، اينها کرامت است. يک کرامت هم داريم که اکتسابي است. يعني اگر ما آن را بخواهيم بايد بدست بياوريم. ان اکرمکم عندالله اتقکم. کرامت صفت خداست. اقرا و ربک الاکرم. روايت داريم که مومن اختيار ندارد که خودش را خوار کند. چرا گفته اند که در موضع تهمت نرويد ؟ چرا گفته اند که مکان هايي نرويد که براي شما حرف در مي آورند ؟ ما بايد در خانواده خودمان اصل تکريم را رعايت کنيم. ما بايد با همسر و فرزندان طوري برخورد کنيم که آنها را تحقير نکنيم. امام باقر (ع) فرمود : اگر بچه ها در صف اول نماز آمدند، آنها را به صف هاي عقب نفرستيد بلکه بين آنها فاصله بيندازيد تا نماز درست بشود. حالا اگر شما به بچه بگوييد که برو عقب بايست، اين براي بچه زدگي ايجاد مي کند. پيامبر ديد که عده اي بچه دارند با خاک بازي مي کنند، بعضي از اصحاب گفتند که اين کار را نکنيد، چرا خاک بازي مي کنيد ؟ پيامبر فرمود : خاک بهار بچه است بگذاريد بازي کنيد. من در خارج از ايران به يک مهد کودکي رفتم. ديدم که يک کاميون خاک تميز به آنجا آوردند. بچه ها هم با سطل آنها را مي آوردند و خوشحال بودند. خوب حالا بچه را در زيرزمين محدود بکني و آموزش قرآن بدهي، اين چقدر با قبلي فرق دارد. روايت داريم که کسي که با بچه برخورد مي کند بايد اخلاق بچه را داشته باشد. وقتي پيامبر به ديدن اصحاب در قبايل مي رفت اول به بچه هايشان سلام مي کرد و دست سر بچه ها مي کشيد. اصل تکريم به اين معناست که ما خودمان را تحقير نکنيم. بعضي خانم ها در پيش مردم شوهرش را حسابي تکريم و تجليل مي کند ولي در خانه او را تحقير مي کند. اين کار باعث مي شود که يک موقع اين کار را در جلوي مردم هم انجام بدهند و ديگر اينکه اين تضاد است. ديگر اينکه اين تصنع است.
سوال – پدر و مادر انسانهاي عجيبي هستند. اين قدر پشت سر بچه هايشان حرف مي زنند که همه ازهم کدورت دارند. وقتي براي سر زدن پيش آنها مي روم من را ناراحت مي کنند و هميشه با گريه از پيش آنها برمي گردم. من مي خواهم به آنها محبت کنم ولي آنها اين فرصت را از من مي گيرند. من دختر بزرگ خانواده هستم و پنج برادر و خواهر کوچکتر هم دارم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – ما بايد دو تا توصيه بکنيم. يکي به خود ايشان که ايشان بايد محبت کنند و سر زدن تان را کم نکنيد و و ظيفه تان را انجام دهيد. اگر آنها کوتاهي مي کنند خودشان در پيش خدا مسئول هستند. يک توصيه هم به پدر و مادر ايشان دارم. ما بايد يک کاري بکنيم که بچه هاي مان با هم مهربان و دوست بشوند زيرا پدرو مادرها که هميشه بالاي سرآنها نيستند و وقتي آنها رفتند بايد آنها باهم تعامل داشته باشند. من خانواده هايي را مي شناسم که وقتي پدر و مادر رفته اند، آنها از هم دور شده اند. تا پدر و مادر بوده اند آنها شب عيدي دور هم جمع مي شدند اما حالا که پدر و مادر رفته اند محلي که کانوني که دور هم جمع بشوند ديگر وجود ندارد. بنابراين بايد پدر و مادر جوري برنامه ريزي کنند که کانون بعد از آنها هم گرم بماند. مثلا اگر دختر بزرگي حرفي از ديگر بچه ها به پدر و مادر مي گويد آنها به بچه ها ي ديگر نگويند و اگر پسر بزرگ حرفي در مورد خواهر کوچکتر گفت، پدر و مادر منعکس نکنند. پدر و مادر بايد در اينجا نقش الفت داشته باشند و آنها را بهم وصل کنند نه فصل و جدايي. نکته ي ديگر اينکه خود بچه ها هم زمينه را فراهم نکنند و با هم مهربان باشند. گاهي خواهر و برادرها با هم قهرهاي طولاني دارند و خيلي موارد اينها ناشي از سوء تفاهم است. سعي کنند مسائل و مشکلات را با هم حل کنند و از هم بپرسند تا اين سوء تفاهم ها ايجاد نشود. مثلا در يک خانواده دو نفر از بچه ها با خانواده هايشان با پدر و مادر بيرون مي روند و يادشان مي رود که به پسرشان هم بگويند. بعد اين پسر گله مي کند که به ما نگفتيد. پسر سعي کند که حرف آنها را مبني بر اينکه يادمان رفت قبول کنند، بحران سازي و بزرگنمايي نکنند. اگر به اينها توجه کنند اين مشکلات پيش نمي آيد. مخصوصا که بچه هاي اول حساس تر هستند و خودشان را قائم مقام پدر و مادر مي دانند. کوچکترها سعي کنند که حرمت آنها را بيشتر حفظ کنند.
سوال – سوره يونس آيات 70-63 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيات اين صفحه براي زندگي هاي ما خيلي آرام بخش است. مي فرمياد : هرکس که رابطه اش با خدا صميمي است نه نسبت به گذشته محزون است و نه نسبت به آينده خوف هاي بيهوده ندارد. اولياء خدا که نه حزن دارند و نه خوف کساني هستند که ايمان و تقوا دارند. ما به اينها در دنيا بشارت مي دهيم که آنها رستگار و فائز هستند. وقتي ما تقوا داشته باشيم همه چيز درست مي شود ولي داشتن تقوا ساده نيست. تقوا قدرت پرهيز از معاصي است منتها تقوا سه جور است. عام، خاص و اخص. تقواي عام اين است که انسان سعي کند گناه انجام ندهد گاهي هم ممکن است معصيتي انجام بدهد. تقواي خاص اين است که اصلا گناه انجام نمي دهد. و حتي سعي مي کند که مکروهات را هم ترک کند. تقواي اخص اين است که اصلا فرد فکر گناه هم به ذهنش نمي آيد. هر سه مرحله ي آن خوب است.
سوال – من عروس خانواده ي خودخواهي شده ام. با رفتار آنها جانم به لبم رسيده است. آيا با آنها قطع رابطه بکنم ؟ راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – آيا قضاوت به اين صراحت خود خواهي نيست ؟ که من يک خانواده را متهم به خودخواهي بکنم. ما روايت داريم که تا مي توانيد کار مردم را حمل بر نيکويي بکنيد. قرآن مي فرمايد : از سوءظن اجتناب کنيد بعضي از سوءظن ها گناه است. روايت داريم که کار مردم را حمل بر صحت کنيد و حمل بر فکر منفي نکنيد. خيلي جرات مي خواهد که انسان بگويد که خانواده ي شوهرم خودخواه هستند. آيا نمي توان جمله ي ديگري بکار برد ؟ خودخواهي يعني تکبر و صفت شيطان است. شيطان تکبر ورزيد و سقوط کرد. در قرآن با کبر بشدت مقابله کرده است. در روايت هم داريم : کسي که کبر دارد وارد بهشت نمي شود. من فکر مي کنم که ايشان اشتباه مي کنند. حالا فرض کنيم که ايشان درست مي گويند و خانواده ي شوهر ايشان خانواده ي متکبري هستند. روايت داريم : خودخواهي در مقابل خودخواه عبادت است. کسي که خودش را براي شما مي گيرد، شما هم خودت را براي او بگير. يعني شما در مقابل او تواضع و فروتني نداشته باشد. مثلا اين خانواده دير به دير به شما سر مي زنند، شما هم دير به دير به خانه ي آنها برو. يا وقتي کسي به خانه ي شما مي آيد دائم از افتخارات شان تعريف مي کنند، شما هم ويژگي هاي تان را بگوييد يعني به او ميدان ندهيد که تکبر بورزد. من نمي گويم متکبر بشويد. من الان احساس مي کنم که کسي به من فخر فروشي مي کند، من نبايد به او ميدان بدهم که فخر فروشي کند. نروم دستش را ببوسم و به او احترام بگذارم. اگر آنها سعي مي کنند که جلوي شما خودشان را برتر نشان بدهند شما به اين خود برتري شان ميدان ندهيد. البته ارتباط را قطع نکنند. بعضي مواقع انسان از برخوردهاي بعضي ها فکر مي کند که آنها خودخواه هستند.
سوال – خانم کارمندي هستم و دو سال است که متاهل شده ام. ماهي 400 هزار تومان درآمد دارم. قبل از ازدواج تمام امکانات از ماشين گرفته تا يخچال و.. . را براي خانواده ام تهيه کرده ام و حتي بواسطه ي اعتباد پدرم خرج خانه را هم مي دادم. از وقتي ازدواج کرده ام ماهيانه مبلغي را به مادرم مي دهم ولي آنها مدام شکايت مي کنند و از من انتظار بيشتري دارند و. ازدست آنها خسته شده ام. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – وقتي خانمي که کارمند بوده و الان ازدواج کرده وظيفه اي ندارد که به پدر و مادرش خرجي بدهد. پدر و مادر واجب النفقه ي پسر بزرگتر هستند. من توصيه ام اين است که اگر ايشان با شوهرشان مشکل ايجاد نمي کنند و مشکلي پيش نمي آيد، مبلغي را بعنوان انفاق و احسان به پدر و مادرشان کمک کنند. اين کمک را با همکاري شوهرشان استمرار بدهند. بفرض اينکه خودشان نيازمند نباشند. پدر و مادر هم نبايد از فرزند دختري که ازدواج کرده انتظار کمک مالي داشته باشند. بعضي از خانمها مي گويند که من خودم شوهر و فرزند دارم ولي پدر و مادرم انتظار دارند که من هفته اي دو روز منزل آنها را تميز کنم يا به آنها رسيدگي کنم. ما نمي خواهيم اينها را بر اساس قانون بگذاريم. اگر بر اساس قانون باشد مادر نبايد براي بچه هايش غذا بپزد اما عاطفه چه مي گويد ؟ اخلاق چه مي گويد ؟ در اين جور موردها بايد با کلمات قرآن مثل واشروهن بالمعروف، بالوالدين احسانا برخورد عاطفي کرد. حضرت زهرا نسبت به شوهرش وفادار بود ولي وقتي هم که پدرش رسول خدا بيمار مي شد ايشان به پيامبر سر مي زد، ناراحت بود و اظهار محبت مي کند. از طرفي به فرزندانش هم محبت مي کرد. ما نبايد هيچ چيزي را فداي چيز ديگر بکنيم. مخصوصا خانم هايي که بچه دار مي شوند و آقا را فراموش مي کنند يا اينکه همه ي توجه آقا به پدر و مادر است و همسرش را فراموش کرده است. هر چيزي بايد جاي خودش باشد.
سوال – من قبلا که سر کار بودم از مغازه پول برداشتم. البته گفتم بر مي دارم و بعد مي گذارم البته بدون اجازه صاحب کار. از اين ماجرا سه سال مي گذرد. شايد 50 برابر اين پول را از من کلاه برداري کرده اند. مي خواهم بدانم چکار بايد بکنم ؟
پاسخ – اين کاري که اين آقا کرد ه اند دزدي است و حرام است. پولي که از صاحب کار بدون اجازه برداشتند حرام است. حالا يک وقتي پسري از پدرش پولي برمي دارد و هماهنگ مي کند يا زن و شوهر با هماهنگي که جيب من و تو ندارد اين کار را مي کنند. اما پول برداشتن از شريک حتي برادراگر اعلام نکند حرام است. درست است که شما بعد از برداشتن آن را جبران مي کني و سر جايش مي گذاري ولي اين کار ديگري است. اصلا شايد من پولي را از کسي برداشتم و بعد زنده نماندم که به او پس بدهم. نکته ي ديگراين است که حالا که اتفاق افتاده ايشان بايد جيران کند يعني به طرف بگويد ولي اگر مايه اختلاف و درگيري مي شود يک جوري پول را سر جايش بگذارد. اگر شما طرف را مي شناسي در اينجا نمي تواني براي او صدقه بدهي. نکته ي ديگر اينکه تاثير آثار گناه است. روايتي از امام سجاد (ع) در بحار الانوار در باب آثار ذنوب داريم. ابا خالد کابلي پيش امام مي رود و امام آثار گناه که اکثرش هم آثار دنيايي است برايش مي شمارد. گناهاني که عمر را کوتاه مي کند، گناهاني که برکت را از زندگي مي برد، گناهاني که دعاها را حبس مي کند، گناهاني که باعث مي شود انسان در زندگي اميدش را از دست مي دهد و دعاهايي که آبروي انسان را مي برد. ايشان هم برکت از مالش رفته است بخاطر گناهي که انجام داده است. پس ايشان بايد پول را برگردانند. بايد پولي را که از ايشان برداشته جايگزين کند. روغن ريخته را نذر هيچ امامزاده اي نمي توان کرد.
سوال – من زن 31 سالهاي هستم که بعد از داشتن دو فرزند خدا به من دو فرزند دوقلوي سالم و زيبا داده است. مردم و خانواده ام با ترحم و تمسخر به ما نگاه مي کنند. کار به جايي رسيده که دوست ندارم با کسي رفت و آمد کنم. مناز زندگي ام راضي هستم. ولي هر وقت آشنايان ما را مي بينند به ما کنايه مي زنند که چرا چهار فرزند داريد. آيا کار من اشتباه بوده است ؟
پاسخ – بهترين پاسخ از سيره ي ائمه است. امام موسي بن جعفر (ع) فرزندان متعددي داشت. در روايت داريم که پيامبر فرمودند : ازدواج کنيد و بچه دار بشويد تا در روز قيامت من به نسل شما مباهات کنم. کساني که به ايشان اين حرف را مي زنند بايد از فرهنگ دين فاصله داشته باشند. اکثر ائمه فرزندان زيادي داشتند. در کشور ماهم بحث است که اگر کسي مي تواند و توان مالي دارد و مي تواند فرزند خوب تربيت کند، محدود کردن فرزند براي او جايي ندارد. حالا که خدا فرزند سالم به شما داده که بعضي ها حسرت يکي از اينها را دارند، شما چه غصه اي داريد. فردي نزد امام صادق (ع) نشسته بود. براي او خبر آوردند که داراي فرزند دختري شده است. او ناراحت شد. امام فرمود که دختر ريحانه است، گل است، آسمان خدا بر او سايه افکنده است، روزي او را خدا مي دهد، اين چه حرفي است که مي زني. اين نگاه، نگاه کاملا ديني است. هرچه فرزند صالح درجامعه بيشتر باشد و انسان بتواند فرزند خوبي تربيت کند زمينه ي رشد پدر و مادر هم در جامعه فراهم مي شود.
سوال – شوهر من خيلي بد زبان است. من او را تحمل مي کنم. آيا خدا اجر من را مي دهد ؟
پاسخ – من راجع به بدزباني در اين برنامه زياد صحبت کرده ام. تکرار بعضي مسائل خوب است که ملکه مي شود مثل تکرار نماز. بدزباني فشار قبر دارد، بد زبان را به بهشت راه نمي دهند. روايت داريم : خدا بهشت را براي انسانهاي فحاش و بددهان حرام کرده است. در قرآن داريم که القاب زشت به يکديگر ندهيد. بد دهاني فرهنگ ضد قرآن است. و انسان بد دهان را عقاب مي کنند. پيامبر سه مرتبه به فردي فرمود که زبانت را کنترل کن. گفت چرا سه مرتبه اين را فرموديد. آقا فرمود زيرا بيشترين گناهي که شما را جهنمي مي کند زبان است. ايشان که بد زباني را تحمل مي کند اجر دارد. کسي به قنبر ناسرا گفت. حضرت علي (ع) به او گفت که جواب نده. اگر جواب ندهي سه تا اثر دارد. يکي اين که اين طرف خودش خُرد مي شود، ديگر اينکه شيطان از تو راضي نمي شود و ديگر اينکه خدا از تو راضي مي شود.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها