برنامه سمت خدا
حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي
-آداب مسلماني در خانواده
90-02-03
هوا هواي لطيفي ست طراوت است و ترنم و شبنم است و شقايق، هواي همهمه دارند ابر و تندر و باران هواي زمزمه دارند بيد و باد و بنفشه و من هواي تو را دارم.
سوال – آداب مسلماني در خانواده را توضيح بدهيد.
پاسخ – اين بحث را در برنامه هاي قبلي به مناسبتي اشاره کرده ايم ولي الان قويتر وارد اصول اين بحث مي شويم و بصورت فهرست وار آن چيزي که موجب مي شود خانواده استحکام و تداوم پيدا کند و آسايش در آن باشد را بيان مي کنم. نگاه اسلام به خانواده نگاه مقدسي است. و خانواده نخستين نهاد اجتماعي است که شخصيت فرزندان در آن شکل مي گيرد و به همين دليل است که روايت داريم که در اسلام بنايي با ارزش تر از بناي ازدواج و خانواده نيست. تاکيد اسلام بر خانوادهخ در درجه نخست بدست آوردن آرامش است. لتسکنوا عليها. اينکه خانواده باعث آرامش و سکينه بشود، و بين آنها دوستي و ملاطفت باشد. در يک بخش از جامعه گاهي کانون هاي خانواده از هم مي پاشد و منجر به طلاق مي شود. مثلا مي گويند از هر ده ازدواج فلان قدر منجر به طلاق مي شود و ما اميدواريم که به صفر برسد. بخش ديگر در جامعه طلاق هاي عاطفي است. در طلاق عاطفي زن و شوهر زير يک سقف هستند و با هم زندگي مي کنند ولي با هم همدل نيستند، پشتيبان هم نيستند و در کنار هم آرامش ندارند. آقايي مي گفت که آرامش من وقتي است که به سر کار مي روم و همسرم هم به سرکار مي رود. اين خيلي بد است. اين نکته ي مقابل فرهنگ قرآني است که تعبير جعلکم مودة و رحمه را دارد. من قبل اينکه به سلسله اصول بپردازم که عامل دوام خانواده است روايتي از امام صادق (ع) مي خوانم. امام صادق (ع) مي فرمايد: يک انسان در خانواده اش به سه چيز احتياج دارد. اگر اين سه تا صفت در ذات او نيست آنرا بدست بياورد. بعضي صفات ذاتي است. مثلا ما کساني را داريم که صبور هستند. ولي بعضي ها عصباني هستند و اگر اين افراد بخواهند صبور بشوند سختي دارد. بعضي ها خوش استعداد و پرحافظه هستند. انسان خوش حافظه اگر درسي را حفظ کند بسهولت اين کار را مي کند ولي انسان کم حافظه همين درس را با زحمت حفظ مي کند. اين را تکلف مي گويند. تکلف يعني کاري که در ذات انسان نيست و انسان اين را به خودش مي قبولاند. پس اين سه تا ويژگي را افراد يا دارند يا ندارند. اگر ندارند با زحمت آنرا براي خودشان کسب کنند. مي فرمايد: اول معاشرت زيبا يعني آراستگي در برخورد همان که قرآن مي فرمايد: واشروهن بالمعروف. معاشرت به معناي برخورد و ارتباط داشتن است. مثلا آراستگي. رسول خدا به چهره اش اهميت مي داد، عطر مي زند و مي فرمود که من عطر را دوست دارم و دوست دارم که اين کار ادامه پيدا کند و اين سنت من است. موها را کوتاه مي کرد و ناخن ها را مي گرفت و موها را شانه مي زد. زن يکي از اصحاب متدين پيامبر پيش ايشان آمد و از همسرش گله کرد که او فرد خوبي است و اهل نماز شب است و به همه ي کارهايش مي رسد اما به ظاهر خودش نمي رسد، ژوليده، نامرتب است و کمتر به خانه مي آيد. در همان موقع آيه نازل شد که اي پيامبر به مردم بگو که حلال هاي خدا را بر خودتان حرام نکنيد. آنجا که خدا مي فرمايد که گوشت خوک حرام است، شراب حرام است نخوريد. وقتي من کم سن بودم آقايي سخنراني مي کرد و مي فرمود: زيبايي و آراستگي در افراد مسن بايد بيشتر باشد. زيرا جوان خودش يک زيبايي ذاتي دارد و اگر دست به سرش هم بکشد جلوه مي کند ولي شما مسن ها آن قدر تميز و منظم باشيد که عروس و نوه دوست داشته باشند و بخواهند که به خانه ي شما بيايند. وقتي خانم يا آقا مسن مي شوند به اقتضاي کهولت سن مقداري زيبايي را از دست مي دهند و اگر عطر نزني و به ظاهر خودت نرسيد خودبخود تنفر و زدگي را ايجاد مي کنيد. ديگر اينکه ايشان مي گفتند که در زندگي بچه هايتان دخالت نکنيد. اگر مي خواهيد که عروس خانم شما را تحويل بگيرد و حضور شما در خانه باعث گرمي بشود. امام رضا (ع ) روزي چند بار موهايشان را شانه مي زدند و مي فرمودند که اين کار بيماري را رفع مي کند.
پيامبر فرمود: چند تا سنت در سر و چند تا سنت در بدن است. يعني اينها روش پيامبر است. سنت پيامبر دو قسم است. يکي سنت واجب است که انسان بايد آنرا انجام بدهد. مثل اينکه پيامبر نماز خوانده است و ما هم بايد بخوانيم. يا مثل او حج انجام بدهيم. يکي ديگر سنتي است که فضيلت است. سنت هاي سر يکي مسواک، آب در دهان کردن، کوتاه کردن مو. سنت در بدن يکي از بين بدن موهاي زائد، عطر زدن. پس اين يک بخش معاشرت جميله است و يک بحث آن در گفتمان است. وقتي حضرت زهرا مي خواست شوهرش را صدا بزند مي فرمود: پسر عمو يا ابالحسن. حضرت فاطمه در آخرين صحبت هايش با شوهرش مي فرمود که علي جان دلم مي خواهد بدانم که تو از من راضي هستي يا نه ؟ هنگام مرگ رضايت همسر مهم است. معاشرت جميله اين است که همسر را با نام خوب صدا بزنيد، تحقير نکنيد و جلوي جمع همديگر را نکوبيد. بعضي ها به فرهنگ مقايسه عادت دارند. مي گويند که خوش به حال فلاني. عجب زن و بچه اي دارد. بعضي ها با مزاح و شوخي عادت دارند که کلماتي بکار ببرند که خانواده را مکدر مي کند، اي کاش شانس داشتيم و اي کاش اين نمي شد. معاشرت جميله کنايه از اين است که الفاظي که گفته مي شود و برخوردهايي که انجام مي شود زيبا باشد. امام مي فرمايد: ديگري آسان گيري و سخت گير نبودن. امام صادق (ع) فرمود که در مومن سه تا چيز نيست. يکي از آنها سخت گيري است که در مومن نيست. بعضي خانم ها مي گويند که شوهر من اين قدر سخت گير است که اجازه نمي دهد من با پسرخاله ام احوالپرسي بکنم يا نمي گذارد ما به عروسي و ميهماني برويم ممکن است که نامحرم شما را ببيند. حتي خانمي مي گفت که آقاي ما وقتي صبح سرکار مي رود در را قفل مي کند و ظهر که مي آيد در را باز مي کند. اين بدبيني در بعضي از آقايان هست. آقايي مي گفت که داماد من انسان خوب و مذهبي است ولي حتي اجازه نمي دهد که بچه هايش برنامه ي کودک نگاه کنند. مي گويد که آهنگ آن اشکال دارد. من نمي خواهم روي آهنگ هايي که از صدا و سيما پخش مي شود مهر تاييد بزنم. ملاک حليت حرمت است. ممکن است که صدا و سيما هم از دست خارج بشود و موسيقي هاي غير شرعي هم پخش کند. اگر شما تلويزيون جمهوري اسلامي را با تلويزيون هاي ديگر مقايسه بکنيد، مي بينيد در بخش کودکان آميزه هاي خوبي دارد و اين پدر چقدر بايد سخت گير باشد. من گفتم که اين بچه الان تحت سيطره ي توست ولي اگر از دست تو خارج بشود ديگر نه نماز مي خواند و نه تکاليف ديني انجام مي دهد و از دين زده مي شود و عقده اي بار مي آيد. بعضي ها در تهيه لوازم زندگي سخت مي گيرند. مثلا به ديگران کمک مي کنند ولي به بچه ي خودش نمي رسد. پس معاشرت زيبا و آسان گيري و ديگري غيور بودن است که اينها سه ضلع يک مثلث هستند. امام مي فرمايد: ديگري غيور بودن است. آقا بايد نسبت به حجاب خانواده رفت و آمد فرزندان حساس باشد. درست است که دخترش دانشگاه مي رود با براي کار بيمارستان مي رود يا خانمش در بيرون کار مي کند که اسلام نسبت به اينها منعي ندارد اما آقا توجه داشته باشد که با چه کسي تعامل و گفتگو دارد.
حضرت علي (ع ) فرمود: اي آقايان آيا حيا نمي کنيد؟ مردي که ازهمسرش اطاعت کند او را با صورت به آتش جهنم پرتاب مي کنند. فردي گفت: چه اطاعتي ؟ اگر همسر ما بگويد که زيارت برويم مگر بد است ؟ اگر همسرمان بگويد که برويم بيرون شام بخوريم بد است ؟ اگر بگويد که برويم براي خانه ميزي بخريم بد است ؟ اينها که بد نيست. حضرت سه مثال فرمود: زني از مردش تقاضا مي کند که به حمام برود. قديم حمام بيرون بوده است. حالا شما بگوييد که امروز خانمي مي خواهد به استخر يا جکوزي برود يا خانمي مي خواهد رانندگي ياد بگيرد. فرمود: يا خانمي مي خواهد به عروسي يا عزا برود، با لباس نازک و بدن نما يا چهره اي که شرعي نيست بيرون برود و اگر مرد به اين وضعيت راضي باشد او را با صورت به جهنم مي اندازند. منظور از غيرت اين است که مردها حساس باشند. بعضي مواقع پدر مي گويد که حريف دختر نمي شوم. اين ديگر عذر بدتر از گناه است. من نمي گويم با درگيري و نا امني و بي اعتمادي مراقب دختر باشد. روايت داريم: اگر در برخورد با جوانان سرزنش و ملامت بکنيد لجوج بار مي آيند. ما بايد يک ترسيم آگاهانه داشته باشيم. دخترم اگر با پسري دوست شدي، بعدها در ازدواج تو خدشه ايجاد مي شود، براي تو در جامعه سرخوردگي ايجاد مي شود، اگر در جامعه لباس مناسب داشته باشي موجب امنيت تو مي شود و باعث مي شود که در معرض چشم بيگانگان قرار نگيري. با گفتگوي صحيح، با ابراز آثار مثبت حجاب و آثار بد حجابي اين کار را انجام بدهند. در دينداري و نماز هم همين جور است. خوب است خود پدر و مادر الگو باشند اين خيلي مهم است. جواني که در خانه مي بيند پدرش دروغ نمي گويد، با مادرش بدرفتاري نمي کند، مقيد به نماز صبح است، لقمه ي حرام در خانه نمي آورد. خمس مالش را مي پردازد، پشت سر برادر و خواهرش حرف نمي زند، اين خودبخود مي شود آيه که مي فرمايد: مردم را جز به زبانتان به دين دعوت کنيد. آن تعدادي که مردم با رفتار پيامبر مسلمان شدند با گفتار و استدلال هاي او مسلمان نشدند. مردم مي ديدند که او ساده زيست است با همسرش مهربان است، اهل تلاش است و گفتار صادقانه دارد. مردم مکه را رفتار پيامبر مسلمان کرد. پيامبر در فتح مکه همه را بخشيد. حالا ممکن است اين مطالبي را که ما مي گوييم صد درصد جواب ندهد. ممکن است پدري هم نمازخوان باشد و هم خمس بدهد يا اصلا بنده ي برگزيده ي خداست و يک بچه ي فاسد دارد. نوح با اينکه بنده ي برگزيده ي خدا بود، فرزندش صالح نبود. از طرف ديگر داشته ايم کساني مثل فرعون ولي همسري مثل آسيه دارد. تا آنجا که در دست ماست توصيه مي کنيم ولي وقتي ازدست ما خارج شد، ما بايد فقط دعا کنيم که خدا آنها را نجات بدهد. و يک جوري مسير زندگي شان را عوض کنيد. با ازدواج، با شغل و با رفيق مي توانيم در او تغيير و تحول ايجاد کنيم. پس اين مثلث سه ضلع دارد. معاشرت جميله، آسان گيري وغيرت. البته در اسلام غيرت زيادي هم ممنوع است. بعضي ها تعصب زيادي نسبت به خانواده دارند. آقاياني که بدبين هستند و حساسند يکي از دلايلش اين است که خانم شان را دوست دارند. يعني محبت زياد باعث اين مي شود. خانم ها فکر نکنند که اين آقاي بدي است بلکه چون خانم را خيلي دوست دارد حتي دوست ندارد که خانم با آقايي هم کلام بشود. توصيه ي ما همان بحث اعتدال و ميانه روي است.
سوال – سوره يونس 14-7 را توضيح دهيد.
پاسخ – خدا در آيه 12 مي فرمايد: وقتي انسانها گرفتار مي شوند در همه حال خوابيده و ايستاده ما را صدا مي زنند. مثل کسي که مريضي خطرناکي دارد يا عمل جراحي دارد يا چکي دارد که عقب افتاده است. وقتي براي آنها ناراحتي يا گرفتاري پيش مي آيد ما را رها نمي کنند در حالت خوابيده يا ايستاده و به جنب، ما هم به آنها عنايت مي کنيم و گرفتاري او را رفع مي کنيم. آنها رد مي شوند و مثل اين است که ما را نمي شناسد. و او آن انسان مشکل دار نيست. انسانهاي مصرف و افراطي همينطور هستند که در گرفتاريها دنبال ما مي آيند. اين آيه مي رساند که انسان بايد در همه حال به ياد خدا باشد.
سوال – در مورد سوره ي يونس توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – سوره ي يونس اشاره به داستان حضرت يونس است. او از انبياء الهي است. انبياء الهي مرتکب گناه نمي شوند چون معصوم هستند ولي ممکن است ترک اولي مرتکب بشوند. ترک اولي مثل اين است که من مي توانستم به کسي بگويم بفرما ولي گفتم بنشينيد. بنشينيد حرف بدي نيست ولي بفرماييد اولي است. اگر من بفرماييد را نگفتم يعني من ترک اولي کرده ام. ميتوانستم به کسي بگويم سلام عليکم ولي گفتم سلام، اگر سلام عليکم مي گفتم اولي بود. اولياءممکن است که مرتبه ي اولي را انجام ندهند و مرتبه ي پايين تر را انجام بدهند که آن هم حرام نيست. پيامبران چونبزرگ هستند با آنها محکم برخورد مي شود. حضرت يونس قومش را نفرين کرد و آثار عذاب هم ظاهر شد، قومش را ترک کرد و رفت. او کمي شتاب کرد. لذا خدا به پيامبر مي فرمايد که تومثل يونس نباشي. حضرت يونس در دريا در شکم ماهي افتاد و در آن تاريکي درشکم ماهي تسبيح خدا را مي کرد و خدا مي فرمايد که اگر او تسبيح خدا را نمي کرد ديگر از آنجا بيرون نمي آمد و تا قيامت آنجا سجن او مي شد. شما تصور کنيد که در شکم ماهي تاريک است و در زير آب هم تاريک است. او همواره تسبيح خدا کرد. ذکرش هم اين بود: لا الله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين. اين ذکر يونسيه براي رفع غم و جذب شادي و نشاط خيلي موثر است. بعضي ها اين ذکر را روزي 300 بار توصيه مي کنند. اين ذکر در حال سجده خيلي توصيه شده است. درس مهمي که ما از اين سوره مي گيريم يکي اينکه عجول نباشيم وديگري توجيح نکردن گناه يعني وقتي گناه کردي بگو من بد کردم: اني کنت من الظالمين.
سوال - – ادامه آداب مسلماني در خانواده را توضيح بفرماييد.
پاسخ – يکي اصل تقدير و تشکر از يکديگر است. ديگري بحث اعتدال و ميانه روي در زندگي است. يعني انسان در زندگي نه افراط داشته باشد نه تفريط. يکي از مفسرين مي گويد که اين بحث در همه ي فرهنگ هاي قرآن حاکم است. حتي وقتي سوال مي کنند که گاو بني اسرائيل چه رنگ و چه سني باشد، تاکيد بر روي اعتدال است. حتي سوال مي شود که چه مقدار انفاق انجام بدهيم قرآن مي فرمايد: معتدل انفاق کنيد. در سوره فرقان داريم وقتي انفاق مي کنيد اسراف نکنيد و بخل هم نورزيد. اين يک اصل حاکم است که اگر بخواهيم آن را در اعتقادات بگوييم ما بايد در باورهاي مان هم اعتدال داشته باشيم. نه خيلي معتقد به جبر باشيم ونه معتقد باشيم که همه چيز به ما واگذارد شده است و اختيار محض داريم. درنهج البلاغه مي فرمايد که اگر از مردم خيلي تعريف کنيد تملق است و اگر کم تعريف کنيد حسادت است. دو تا مرز دارد. بعضي ها خيلي تعريف مي کنند و هدفي دارند اين چاپلوسي است. داريم: اگر بيشتر از آن چيزي که استحقاقش را دارد تعريف بکنيد اين تملق مي شود. اگر ليسانس بود و گفتي فوق ليسانس تملق است واگر گفتي ديپلم حسادت است. در مسائل مربوط به حوزه ي اقتصاد نه بايد خيلي سخت گيري کرد و رفاه را براي خانواده قفرا هم نکرد نه خيلي اسراف و ريخت و پاش که بچه هر چه دلش بخواهد براي او فراهم کنيد. بچه بايد بداند يک مرزها و حدهايي هست. داريم: روش مومن در زندگي ميانه روي است. يعني مقتصد است.
حضرت امير خانه ي کسي براي عيادت رفت که خانه ي خيلي بزرگي داشت. و امکانات فراواني داشت. حضرت فرمود: خانه ي خوبي داري. نگفت که چرا خانه ي بزرگي داري؟ داريم: يکي از نشانه هاي سعادت انسان بزرگي خانه اش است. فرمود: چه خوب است در اين خانه از ديگران هم پذيرايي کني و دست ديگران را هم بگيري. همين فرد يک برادري داشت که در غار زندگي مي کرد وبه خودش سخت مي گرفت و عبادت مي کرد. حضرت امير سراغ برادر او رفت و گفت اي دشمن نفس خودت، چرا زينت ها را بر خودت حرام مي کني و اين جوري زندگي مي کني ؟ دو برادر يکي افراطي و يکي تفريطي. حضرت با هر دو مقابله کرد. وبه آنها تذکر داد. در خصوص خانواده اين اصل کاربرد زيادي دارد. در مسائل اقتصادي و رفت و آمد و مسائل خانوادگي خاص. اگر انسان در خانواده حريم را رعايت نکند. اين عدم رعايت اعتدال است. درست است که اين خانم همسر شماست و باهم صميمي هستيد ولي فحش دادن، ناسزا گفتن و تحقيرکردن نبايد باشد و حريم ها بايد رعايت بشود. پدر و پسري خيلي با هم دوست هستند با هم به ورزشگاه مي روند و به تفريح مي روند ولي بايد حريم پدري و فرزندي حفظ بشود. سيره ي معصومين هم اين را نشان مي دهد. دو جلد کتاب بنام اخلاق درنهج البلاغه از آيت الله مکارم شيرازي است. در اين کتاب صفات متقين را شرح داده است. حتي بعضي از بزرگان در قديم به بچه هايشان مي گفتند که اين خطبه را حفظ کنند. در اين خطبه بيش از صد صفت براي متقين آمده است. ما مي توانيم بر اساس اين صفات از خودمان آزمون بگيريم و به خودمان نمره بدهيم. از ميان اين صد صفت يکي اين است که متقين تعامل وپوشش شان ميانه روي است. اگر کسي آنقدر غرق در خانواده شد که پدر و مادرش را فراموش کرد، اين افراط است و جايز نيست. يا اينقدر وابسته به پدر و مادرش است که همه ي تصميماتش را مادرش مي گيرد و خودش بي اراده است و اين همسرش را زجر مي دهد. خانمي مي گفت که ما تازه ازدواج کرده ايم و تمام تصميم گيري شوهر من به دهان مادرش است. هرچه او بگويد انجام مي دهد. مراقبت توسط بزرگتر ها عالي است ولي دخالت زشت است. دخالت غير از مراقبت است. پيامبر بعد از ازدواج حضرت علي (ع) و فاطمه پيش حضرت علي (ع) آمد و پرسيد که فاطمه چگونه همسري است ؟ ايشان فرمود: او کمک من در بندگي خداست. از فاطمه پرسيد و فاطمه گفت که خوب شوهري است. اين اشکالي ندارد که يک پدرزن يا مادر زن اين را سوال کند. بعد پيامبر به حضرت علي (ع) فرمود: کارهاي خانه با زهرا و کارهاي بيرون با شما است. گاهي اگر نکاتي را مي ديد به آنها تذکر مي داد. يک روز وارد خانه ي زهرا شد و ديد پرده اي آويخته است. البته پرده و فرش خوب در خانه اشکالي ندارد ولي آن زمان مسلمانان در تنگناي اقتصادي بودند و عده اي در ايوان مسجد مي خوابيدند و خانه نداشتند و همه تحت فشار بودند و حتي وقتي بود که سه شبانه روز فقط خرما مي خوردند. در آن روز پيامبر سلامي کرد و برگشت و فاطمه فهميد که پدر ناراحت شده است. حضرت زهرا پرده را جمع کرد و داد به کسي که آن را به پيامبر بدهد که بفروشد و خرج فقرا بکند. پيامبر نمي خواهد دخالت و برخورد بکند مي خواهد مديريت بکند. اين کاري است که در جامعه ي ما بايد به آن خيلي توجه بشود. بزرگترها بايد درزندگي زوج هاي جوان دخالت مستقيم نداشته باشند و اجازه بدهند که خودشان تصميم بگيرند، ممکن است که اشتباه بکنند. اعتدال به اين معناست کهنه رها کردن نه دخالت.
کتاب آموزه هاي اخلاقي رفتاري امامان توسط بوستان کتاب چاپ شده است. که در مورد رفتار و اخلاق امامان در خانواده است. درسوره فرقان خدا دعايي از زبان بندگان برگزيده نقل مي کنند. يعني انسانهاي ممتاز اين جوري دعا مي کنند: خدايا ما و خانواده هاي مان را نور چشم مان قرار بده و ما را پيشواي متقين قرار بده. انشاءالله خانواده و فرزندان ما نور چشم باشند نه خار چشم.