اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

89-09-22-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي-آداب عزاداري

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي

-آداب عزاداري

89-09-22

قربان آن ني که دمندش سحر مدام، قربان آن مي که دهندش علي الدوام، قربان آن پري که رساند تو را به عرش قربان آن سري که سجودش شود قيام، هنگامه ي برون شدن از خويش چون حسين راهي برو که بگذرد از مسجدالحرام، اين خطي از حکايت مستان کربلاست ساقي فتاد، باده نگون شد شکست جام تسبيح گريه بود و مصيبت دوچشم ما يک الامان از کوفه و صد الامان ز شام.
سوال – آداب عزاداري و سرفصل هاي آداب عزاداري چيست ؟
پاسخ – با تشکر از همه ي آنهايي که اقامه ي عزاي حسيني مي کنند چه از آن بچه هايي که هيئتهاي کنار کوچه اي دارند و چه کساني که در مسجدها و حسينيه هاي بزرگ عزاداري برپا مي کنند چه از آن خانم هايي که در خانه دورهم ديگر جمع ميشوند. اين روز ها همه مشغول عزاداري هستند و هرکس هم مي خواهد يک جوري در اين قضيه مشارکت داشته باشد. ضمن ارج نهاندن به همه ي عزيزان و عزاداري ها و تاکيد بر حفظ اين ها که به تعبير امام اين انقلاب را عاشورا زنده نگه داشته است، من چند نکته را اشاره مي کنم. نکته ي اول اينکه ما در فرائض ديني مان واجبات در درجه ي نخست است. بعد نوبت به مستحبات ميرسد. بعد نوبت به ترک مکروهات ميرسد. در روايت داريم : عابدترين مردم کسي است که واجباتش را خوب انجام بدهد. مبادا واجبات لطمه ببيند. آنچه که به گردن ما فريضه است يعني عزاداري ما موجب فوت نمازمان نشود. عزاداري ما موجب ترک خمس مان نشود. بگوييم که اين هزينه را براي عزاداري امام حسين (ع) کرديم و ديگر خمس نمي پردازيم. عزاداري ما موجب نشود که چيزي که به گردن ما لازم است انجام ندهيم. مثلا مالي که با آن عزاداري مي کنيم بايد مباح باشد. مال بايد حلال باشد. اهميت به واجبات نخستين نکته است.

سيره ي امام حسين (ع) هم اين جوري بوده است. در ظهر عاشورا چند نفر از اصحاب بيشتر نمانده بودند اکثر اصحاب قبل از ظهر شهيد شدند، پشت سرامام نماز جماعت و سر وقت خواندند. آن هم مقابل دشمن که باعث شهادت بعضي از آنها شده است. اينها ميرساند که هيئت هاي عزاداري ما روز عاشورا و تاسوعا برنامه را جوري تنظيم کنند که اول اذان به نماز بايستند و لطمه اي به نماز وارد نشود. گاهي اوقات ديده ميشود که در مسجدي نماز جماعت است. چند رديف دارند نماز ميخوانند و عده اي هم کنار کوچه ايستاده اند و منتظر هستند که نماز تمام بشود و آنها عزاداري کنند. هر دو کار خوب است ولي چرا يک خوب را فداي خوب ديگر کنيم ؟ عزاداري خوب است ولي در نماز جماعت هم شرکت کنيد. نکته ي دومي که تاکيد مي کنم اين است که ما در هر حال در انجام هر کاري بايد از آزار مردم بپرهيزيم. فتوي بعضي از مراجع و امام اين است که در مکه طواف بايد بين مقام ابراهيم و خانه ي خدا بايد در فاصله 13 متري باشد ولي تاکيد ميکنند که اگر باعث آزار مردم ميشود و زحمت دارد لازم نيست. اگر قرار باشد انجام واجبي باعث لطمه به ديگران بشود، شرع اين اجازه را به ما نمي دهد. آقاياني که متصدي هيئت ها هستند مواظب باشند که جلوي پارکينگ مردم ماشين پارک نکنند. و موتور جلوي خانه ي مردم نگذارند. البته من از مردم درخواست ميکنم که دراين ايام کمي کوتاه بيايند و حتي بگويند که از پارکينگ هاي خانه ي ما هم استفاده کنيد. لامپ هاي جلوي خانه را هم روشن ميکنيم. اگر در کوچه اي ده تا خانه است و يک خانه روضه دارد آن نه خانه ميهمان نيستند و اين صاحبخانه ميزبان، اين روضه مال اين کوچه است. پس صاحب خانه بايد ماشينش را در خانه ي پدرش بگذارد تا پشت در خانه فضا براي عزاداران باشد. دسته جات عزاداري مراعات بعضي مکانها مثل بيمارستانها را بکنند. نکته سوم اين است که تاکيد بر عزاداري سنتي است. خيلي ها مي پرسند که چه جوري عزاداري کنيم ؟ سينه بزنيم يا نزينم ؟ اين نوع پرچم را برداريم يا برنداريم ؟ آيا ميشود يک دستورالعمل خاصي بدهيد ؟ عزاداري به فرهنگ ملتها آميخته است. اگر پدر يک خانواده در تهران از بين برود و يک پدري در کرمان از بين برود آيا هر دو خانواده يک جور عزاداري ميکنند ؟ خير. هر کدام با فرهنگ خودشان عزاداري ميکنند. مثلا اگر در فلان استان ما نخل بلند ميکنند اين يک نماد عزاداري و فرهنگ مردم است. جاي ديگري مي بينيد که اين نماد در سنگ زني و گنجاندن در نوع اشعار است. تا مادامي که حرام الهي با آن مخلوط نشود اشکالي ندارد ولي اگر غنا و موسيقي در کار آمد و يا اشعار بگونه باشد که وهن اهل بيت باشد اشکال دارد. نکته ي چهارم اخلاص در عزاداري است. به تعداد عزاداران نگاه نکنيد. مجلس بايد براي خدا باشد. چرا مسجد قبا در تاريخ مانده است؟ زيرا بنيان آن براي تقوا است. چرا مسجد ضرار از بين رفته است ؟ زيرا روي هم چشمي مسجد قبا ساخته شده است. اين ها در خانواده ها خيلي مهم است.بعضي خانواده ها عزاداري ميگيرند و چند شب شام مي دهند. خواهر يا برادر اين آقا مي گويد که برادر من چند شب شام داده است ولي من نمي توانم بدهم ولي چاي و خرما هم کم است. خير اين چاي و خرما هم خوب است و به او نگاه نکنيد. لا يکلف الله نفسا الا وسعها. همه ي مردم در عزاداري مشارکت کنند. الان که در آستانه تاسوعا و عاشورا هستيم. همه حتي با يک پرچم زدن در خانه شان خودشان را در عزاداري دخيل کنند. و اگر با اخلاص باشد ماندگار ميشود. گاهي مجلسي با دو نفر تشکيل شده است و مرضي امام زمان (عج) بوده است. امام چقدر خالصانه براي اباعبدالله عزاداري ميکردند. امام در هيچ حادثه اي جلوي دوربين اشک نمي ريخت حتي در شهادت عزيزترين افراد اين مملکت مثل کوه ايستاه بود ولي تا مرحوم کوثري السلام عليک يا ابا عبدالله مي خواند شانه هاي امام مي لرزيد. آيت الله گلپايگاني در روز عاشورا خانواده اش را جمع ميکردند و اين مرجع جهاني خودش روضه مي خواند. اين مي رساند که در خانه ي خودم هم مي توانم با تعداد کم عزاداري کنم. پس در عزاداري از ريا پرهيز کنيم. نکته ي پنجم اين است که اهل بيت گفته اند که وقتي دور هم جمع ميشويد يکي از کارهايتان احياء امر ما باشد. يعني کلمات و احاديث و روايات. در عزاداري هم آن فردي که سخنراني ميکند احترام دارد و هم آن عزاداري احترام دارد، در هر دوي آنها شرکت کنيم. هر کدام در جاي خودش باشد و از يکديگر تکريم کنند. اين سخنراني ها معرفت ما را بالا مي برد و آموزش دين به ما ميدهد. در روايت داريم : اول دين معرفت است.

امام حسين (ع) در روز عاشورا خيلي خطبه خواندند. ايشان در آن روز خيلي مصيبت ديدند. چقدر خطبه خواندند و چقدر مصيبت خواندند ؟ بالا سر علي اکبر آمد. مصيبت خواند که تو رفتي و پدرت تنها ماند. آمار خطبه ها و ادعيه هاي امام حسين (ع) به مراتب بيشتر از مصيبت خواني است. مصيبت نمک آش است. نبايد جايش با آش عوض بشود. آخرين نکته هم اين است که ما در عزاداري نبايد مرتکب حرام بشويم. عزاداري نبايد موجب غصب در ملک يا مال کسي بشود. محرمات با عزاداري ما آميخته نشود. محرمات شکلي و محتوايي هستند. يک موقع شکل حرام است. اينکه آقايان عزاداري ميکنند و خانم ها بيننده هستند. اين خيلي بد است. چرا بايد اين طور باشد ؟ زينب کبرا در روز عاشورا تماشاچي بود يا حاضر در صحنه بود ؟ زينب بالاي سر شهدا نيامد ؟ زينب بچه ها را آرام نکرد ؟ زينب در دوروازه ي کوفه خطبه نخواند ؟ نجنگيد ولي خط حسين را ادامه داد. جهاد بر زن نيست ولي عزاداري بر زن هست. مسئولان هيئت ها تنظيم کنند که آقايان ساعت نه صبح و خانم ها ساعت ده صبح عزاداري کنند. در راه پيمايي حضور داشته باشند بجاي ايستادن و تماشاچي بودن اين کار را بکنند. بصورت يک راهپيمايي با شعار آرام عزاداري کنند. البته من نمي گويم که خانم ها به خيابان بيايند. وظيفه ي ما است که تکريم کنيم و اگر اشتباهاتي ديديم تذکر بدهيم.
سوال – سوره نساء آيات 11- 7 را توضيح دهيد.
پاسخ – آيات در مورد ارث است ولي در آيه 9 مي فرمايد : مردم بايد از خدا بترسند و وقتي حرف مي زنند استوار و محکم حرف بزنند. در جاي ديگر قرآن هم داريم. صحبتي سديد است که مبنا داشته باشد و از روي استدلال باشد، از روي هوا نباشد که بگوييم طرف خورده و برده و بعد معلوم بشود که حرف دروغ است و آبروي طرف رفته است. تازه اگر هم حرف درست باشد نبايد آبروي کسي را ببريم. عزاداران و هيئت ها در اين روزهاي قرآن را فراموش نکنند. اينکه سر اباعبدالله بالاي نيزه قرآن خوانده، در ورود به کربلا قرآن خوانده، در خروج ازمدينه قرآن خوانده، شب عاشورا قرآن خوانده، اين ها مي رساند که قرآن بايد براي ما محور باشد. نامه اي که امام براي مردم کوفه نوشتند اول آن با قرآن شروع شده بود. فرمودند : امام کسي است که قرآن را پياده مي کند. توصيه ميکنم در شب عاشورا و تاسوعا، خواندن قرآن و تفسير آن در مجالس را فراموش نکنيد.
سوال – راز جاودانگي و ماندگي تاسوعا و عاشورا در چيست ؟
پاسخ – جاوداني و ماندگاري هر حادثه اي دلايلي براي خودش دارد. خيلي اتفاقات در تاريخ افتاده و فراموش شده است يا اگر مانده منفي مانده است. ممکن است که ما از يزيد و قابيل نام ببريم ولي بعنوان يک چهره ي منفي نام مي بريم. اگر يک جرياني در قلب هاي اقشار مختلف ماند و يک محبت و حرارتي ايجاد کرد که هيچ وقت سرد نميشود، دليل دارد و نمي تواند تصادفي باشد. اين ماندگاري چندين علت دارد. اولي اين است که اراده ي الهي است. وقتي خدا اراده کند که چيزي ماندگار بشود ميشود. خدا اراده کرد نام ابراهيم بمانند لذا ماند. خود ابراهيم هم دعا کرد و تمام فرقه ها براي ابراهيم احترام قائل هستند. اراده ي خداوند هم بخاطر اين است که آن حادثه صلاحيت ماندگاري و هميشگي شدن را دارد. وقتي ابراهيم هاجر و اسماعيل را به سرزمين مکه آورد و خواست آنها را تنها بگذارد گريه اش گرفت. و دعا کرد که خدايا دلهاي مردم را به اينها جذب کن. الان همه دلها به سمت اين دو جذب شده است. همه جا حرف اسماعيل، هاجر، منا، صفا، مروه و هجر اسماعيل که بايد درو آن بچرخي و بنا به قولي آنجا خانه ي اسماعيل است. وقتي قنداقه ي حسين را بدست پيامبر دادند، پيامبر هم همين دعا را کرد. خدايا دلهاي مردم را به حسين من جذب کن. پيامبر فرمود : شهادت حسين من در دل مردم حرارتي ايجاد ميکند که هرگز سرد نميشود. عامل دوم حق محوري است. سوره رعد آيه 17 خدا مثالي از حق و باطل مي زند. مي فرمايد : وقتي باران از آسمان مي آيد و چاله ها پر ميشود و سيل راه مي افتاد، روي سيل حباب هايي تشکيل ميشود و مي فرمايد که باطل مثل اين حباب ها هستند و حق مثل آب است. آب مي ماند و حباب از بين مي رود. پس حق مي ماند و باطل از بين مي رود. ما جذب حق ميشويم. چون امام حسين (ع) حق و سپاه دشمن باطل بود، امام ماندگار شد و اگر هم نام باطل ماند به باطل بودن شان ماند. گاندي مي گويد که امام حسين (ع) الگوي من است. او مسلمان هم نبود.

در باره ي امام حسين (ع) مستشرقين و غربي ها کتاب نوشته اند. عامل سوم عمل صالح است که اگر براي خدا باشد مي ماند و محبوبيت ايجاد ميکند.قرآن مي فرمايد :اگر کسي ايمان و عمل صالح داشته باشد خدا عملش را ماندگار ميکند و محبتش را در دلها مي اندازد. همان که ميگويند : تو نيکي کن و در دجله انداز است. حضرت زهرا (س) سه شب نان به اسير، يتيم و مسکين داد و کسي هم خبر نداشت و واقعا هماهنگي نبود ولي سوره ي هل اتي نازل شد و ماندني شد. وقتي حضرت علي (ع) در مسجد هنگام رکوع انگشترش را به فقير داد کسي نبود. چه کسي او را مطرح کرد ؟ سوره ي مائده آيه 55 مي فرمايد : انما وليکم الله و رسوله. عمل امام حسين (ع) خالص بود. عمل صد در صد صالح در يک بيابان تفتيده تمام شد ولي خدا آن را منتشر کرد. عامل چهارم که اهميت دارد جامعيت عاشورا است. عاشورا يک حادثه ي تک بعدي نيست. حادثه هايي بوده اند که يک بعدي بوده اند مثل مبارزه با ظلم، مبارزه براي رسيدن به قدرت اما حادثه ي عاشورا ابعاد مختلفي دارد. اخلاص، نماز، قرآن، تقوي، ايثار و همه چيز دارد. يک نمايشگاهي است که تجلي اخلاق و معارف و احکام فقهي است. يکي از نويسندگان مي نويسد : کربلا اردوگاه فضائل و دشمن اردوگاه رذائل بود. اين طرف نماز، قرآن، دعا و سبقت گرفتن به کار خير و آن طرف دشمني کينه و رذائل. وقتي يک حادثه اي جامع باشد ماندگار ميشود. يکي عرفانش را مي گيرد، يکي شعرش را مي گيرد و يکي فدا شدن شش ماه اش را مي گيرد. درستي و درشتي در مقابل هم هستند، زشتي و زيبايي مقابل هم هستند و نکته آخر عناصر است که باعث ماندگاري ميشود. در راس عناصر امام حسين (ع) است که شمس است. ماه بني هاشم است و اصحاب نجوم هستند يعني نهضتي که شمس و قمر و نجوم دارد. در نهضت هايي که تابحال داشته ايم رهبري امام معصوم نبوده است. بعد از کربلا مختار قيام کرد، علي بن زيد قيام کرد ولي در راس نهضت کربلا يادگار آل کساء است. از امام صادق سوال شد که چرا شهادت امام علي (ع) يا شهادت امام حسن (ع) مثل شهادت امام حسين (ع) نشد ؟ بخاطر نوع شهادتشان بود ؟ امام فرمود : مرگ حسين مرگ همه ائمه بود. او عصاره پنج تن بود. در شب عاشورا وقتي حضرت زينب او را خطاب ميکند مي گويد : اي باقي مانده از گذشته، اي حسين. او آخرين فرد از آل کساء است. خورشيد که بالا بيايد نجم ديده نميشود. اگر خورشيد امام حسين (ع) نبود هر کدام از ستارگان کربلا خودشان يک خورشيد بودند. نقش زينب کبري و خانواده اش هم که اين حادثه را مطرح کردند در ماندگاري کربلا مهم بود.
سوال – سير عزاداري تا به امروز را توضيح دهيد.
پاسخ – اولين عزاداري در گودي قتلگاه با عزاداري زينب شروع شد. بعد در مدينه امام سجاد (ع) هر وقت آب ميديد اشک مي ريخت اما اجازه ي عزاداري رسمي نبود. عزاداري ها صرفا فردي بود. هم در کربلا فردي بود و هم در مدينه بخاطر فضايي که بود، عزاداري فردي بود و حدود 34 سال عزاداري ها اين طوري بود. در زمان امام باقر(ع) و امام صادق (ع) مجالس ابتدايي و ساده بود. امام صادق (ع) مي نشست و مجلس تشکيل ميداد و کميت ميخواند و او گريه ميکرد و بعد رسما مجلس تشکيل ميشد و رسما روز عاشورا مطرح ميشد. در زمان امام سجاد (ع) نمي توانستند عاشورا را مطرح کنند. بعد زمان امام رضا (ع) مجالس نيمه رسمي ميشود و مردم هم عزاداري ميکنند و بعد رسميت در زمان حکومت هاي شيعي است مثل زمان آل بويه. و بعد در دروان صفويه اوج ميگيرد و بعد از انقلاب اوج بيشتري گرفت.
دو دعا در کنار هم ميکنم. يکي اينکه خدايا شفاعت حسين را نصيب ما بکن و ديگري اينکه ما را کنار حسين ثابت قدم بدارد.


ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها