برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-تبديل زندگي به بندگي
91-01-15
هوا هواي لطيفي ست طراوات است و ترنم و شبنم است و شقايق، هواي همهمه دارند تندر و ابر و باران، هواي زمرمه دارند بيد و باد و بنفشه و من هواي تو را دارم.
سوال – آيا ما در سال گذشته، در سنت تبديل زندگي به بندگي موفق بوده ايم ؟
پاسخ – انشاء الله که ما بسترساز ظهور امام زمان (عج) باشيم. ما دائما بايد به سمت خدا برويم. و همه ي حرکت ما بايد براي خدا باشد. ار جواب اين سوال مثبت باشد معلوم مي شود که اين برنامه موفق بوده است. اگر جواب اين سوال منفي است، همه بايد براي تاثيرگذارتر بودن اين برنامه دعا کنيد. شنيدن يک بحث است و استفاده و کاربردن يک بحث ديگر است. بياييم با خودمان پيمان ببنديم که اگر قرار است به اين حرفها عمل نکنيم، پس آنها را نشنويم. به امام صادق (ع) گفتند که موعظه اي به ما بفرماييد. امام فرمود: آيا به چيزهايي که مي دانيد عمل کرده ايد ؟ به چيزهايي که مي دانيد عمل کنيد زيرا براي شما مسئوليت مي آورد. آيت الله بهجت مي فرمودند: به آنچه که مي دانيد عمل کنيد. بعضي ها دوست دارند که زياد بدانند و اين در روز قيامت، براي ما مسئوليت مي آورد. البته ما نمي خواهيم جلوي دانستن خود را بگيريم ولي بايد روند ما اين باشد که به آنهاعمل کنيم. يعني هم يک انگيزه ي دروني براي عمل کردن در ما باشد و هم در جامعه به يکديگر يادآوري کنيم. مثلا در جبهه وقتي موقع اذان بود وکسي مي خوابيد، عده اي مي گفتند که آيا خداوند راضي است که شما هنگام اذان، کاري به جز نماز خواندن انجام بدهيد ؟ پس ما يک محرک دروني و يک محرک بيروني مي خواهيم. خداوند يک دادگاه هم در وجود خود ما گذاشته است، ولااقسم بالنفس لوامه. اگر ما اين دادگاه را تعطيل نکرده باشيم و در روز به خودمان تلنگر بزنيم، اين خودش محرک خوبي است. حاسبوا قبل از تحاسبوا. چند سال است که از پخش اين برنامه مي گذرد. قرار نيست که اين برنامه فقط تهيه، تنظيم و پخش بشود بلکه بايد در مردم و خودمان تغييراتي ايجادکرده باشد. مابايد باور کنيم که هر روز يک روز، نو است و فقط اول فروردين روز نو نيست. امام علي (ع) مي فرمايد: سلام بر تواي امروز که قبلا نبودي و نو هستي. اما شرط نو بودن اين است که ما هر روز يک قدم به جلو برويم. آجر تکرار ديوار است ولي هيچ وقت اين تکرار، بنّا و کارگر را خسته نمي کند زيرا بنا هر يک آجري را که مي گذارد، ديوار يک وجب بالاتر مي رود. اگر ما در هر روزمان يک پيشرفتي داشته باشيم، دير زندگي خسته کننده و تکراري نمي شود. فردي گفته که مفاتيح براي هر ساعت وروزي دعايي دارد مگرمسلمانان بيکار هستند ؟آقاي قرائتي فرموده بودند که مفاتيح ما مثل فرودگاه است و هر کس که مي آيد سوار همه ي هواپيماها نمي شود. مفاتيح مي خواهد بگويد که ما آنقدر پويا هستيم که هر وقت شما قصد پروازبکنيد، مي توانيد آنرا انجام بدهيد. هر لحظه که شما به عالم و حقيقت هستي وصل بشوي آن شب ليلة القدر تو است. تعدادي از شهدا در شب قدر شهيد شدند ولي اکثر شهدا در شبهاي ديگر شهيد شدند ولي شهادت شان، ليلة القدرشان شد. جوان هجده ساله، لحظه اي که معناي حقيقت هستي را فهميد، آن لحظه ليلةالقدر او شد. در عالم همه چيز تدريجي است ولي بعضي مواقع سرعت تدريج بيشتر است مثل نور. دراين عالم رشد انسان هم از اين خاصيت مستثني نيست. بعضي از انسانها به اقتضاي ظرفيتي که در وجودشان است سرعت رشدشان بيشتر است. مقامات معنوي هم همين جور است. روال تبديل زندگي به بندگي هم همين طوري است. شايد روال تبديل زندگي به بندگي هشتادسال است اما بعضي ها اين هشتاد سال را در هشت ساعت يا يک شب مي پيمايند. البته بايد اتفاقاتي افتاده باشد. نوروز يعني لحظه اي که بتوان در اين عالم جهشي حرکت کرد. شب تکرار نيست بلکه من هر شب يکقدم بايد جلو بروم. اگر ما نوروزهاي مان را اين طور ببينيم تبريک دارد. روز 12 فروردين روز جمهوري اسلامي است. شهدا توانستند در اين بستر جمهوري اسلامي شکوفا بشوند زيرا تبليغ وتبيين دين جايگاه خوبي داشت. چون سفره ي دين و تبليغ وتبيين دين پهن بود و آنها ظرفيت را داشتند اين اتفاق در تاريج بشريت افتاد جمهوري اسلامي يک تاريخ نو، براي بشريت است.
زمان زيادي براي ثبت نام حوزه علميه نمانده است. استعدادهاي خوب دختران و پسران اگر در راه دين و سربازي امام زمان (عج) شکوفا بشود اين خودش عيدي ديگري است.
سوال – يکي ديگر از شاخصه هاي تبديل زندگي به بندگي را توضيح بفرماييد.
پاسخ – يکي از زيباترين شاخصه هاي کاربردي، داشتن يک روحيه است. من بايد ببينيم که در زندگي، روحيه ي طلبکارانه دارم يا بدهکارانه. بعضي از انسانها از خدا و ائمه طلبکار هستند و وقتي دعا مي کنند از خدا طلبکار مي شوند، بعد نسبت به پدر و مادر، معلم، دولت، انقلاب و همه طلبکار مي شوند. يک عده احساس مي کنند که به همه بدهکار هستند. اين روحيه يک صفتي بنام تواضع در اين افراد بوجود مي آورد. طلبکاري صفتي بنام روحيه تکبر بوجود مي آورد. اساس انحراف ابليس تکبر بود. در قرآن داريم کساني که در مقابل خدا تکبر مي ورزند. حضرت زهرا (س) گل سرسبد روحيه ي بدهکاري است. اولين شاخصه ي طلبکارها اين است که منت گذار هستند، وقتي نماز مي خوانند سر خدا منت مي گذارند. اين افراد غير از واجبات شان اعمالي انجام نمي دهند اما کساني که خودشان را بدهکار مي دانند منت پذير هستند و از خدا تشکر مي کنند که به آنها اجازه داده است که با او حرف بزنند. کسي که خودش را بدهکار مي داند هر وقت که بتواند، بدهي خودش را مي دهد. حضرت زهرا (س) واجبات را بعنوان اداي بدهي مي دادند و بعد نمازهاي مستحبي را بعنوان اداي بدهي مي داند و حتي بيماريها و فقدان پدر ايشان را از اداي بدهي بازنداشت. تمام اين فشارها باعث شد که نماز شب ايستاده ي حضرت به نماز نشسته تبديل بشود. ما چون طبلکار هستيم با اولين مشکل، نمازمان را حذف مي کنيم. حضرت زينب در شب يازدهم، نماز شب را نشسته خواند. کسي که بدهکار است نسبت به خدا، ائمه، پدر و مادر، معلم و... منت پذير است. شاخصه ي بعدي روحيه ي مسئوليت گريزي و مسئوليت پذري است.کسي که روحيه ي طلبکاري دارد از مسئوليت AA فرار مي کند ولي کسي که روحيه ي بدهکاري دارد مسئوليت پذير است. در جبهه ساعت کاري و کارتکس نبود، آنها فکر مي کردند که بدهکار هستند و نيازي نبود که کسي کار آنها را ببيند. کسي که روحيه ي طلبکاري دارد عمل خودش را مي بيند و خودش را مالک عمل مي بيند. اما کسي که روحيه ي بدهکاري دارد مي گويد که اين توفيق خدا بوده است و من کاري نکردم. شهيد مهرداد عزيزاللهي چهارده ساله است ولي در تمام حرفهايش از خدا صحبت مي کند. تمام شهيدان از خدا صحبت مي کنند و خودشان را نمي بينند. خانمي سوال شرعي از حضرت زهرا (س)پرسيدند و ايشان را روي پا نگه داشتند و بعد از حضرت عذرخواهي کردند ولي حضرت فرمودند: من بايد از شما تشکر کنم که خدا توفيق داد من گره اي از کار شما باز کنم. ويژگي بعدي تشکر و عذرخواهي است. کسي که اهل طلبکاري است اهل عذرخواهي و تشکر نيست. کسي که روحيه ي بدهکاري دارد دائما الحمدلله و استغفرالله مي گويد. يک دعاي جامعي است: الحمدلله علي کل نعمه و استغفرالله من کل ذنب واعوذبالله من کل شر و اسئل الله من کل خير، در اين دعا ما دائما از خدا تشکر مي کنيم. شاخصه ي بعدي اين است انسانهاي طلبکار کم کار و پر گزارش هستند اما کساني که روحيه ي بدهکاري دارند پر مار وکم گزارش هستند. حاج آقامهندسي بسيار پرکار بودند و اصلا گزارش نمي داد. امامان ما همه بصورت گمنام به فقرا کم مي کردند زيرا احساس مي کردند که بدهکار هستند. اگر ما بدهکاري خودمان را پنهاني بدهيم بهتر است تا اينکه همه بفهند. شاخصه ي بعدي تقاص کشيدن است. کساني که طلبکار هستند مي خواهند تقاص بکشند واز همه چيزي بگيرند حتي به زور و اجبار ولي کسي که روحيه ي بدهکاري دارد مي خواهد فداکاري بکند تا بدهي اش را پرداخت کند. حضرت زهرا براي دفاع از ولي خدا و فداکاري، به پشت درخانه آمد. زينب و امام حسين (ع) در کربلا فداکاري مي کند. شهدا هم فداکاري کردند. اين ايام، ايام فتح المبين است و نام حضرت زهرا درجبهه گره گشا بود. شهيد رداني پور هر وقت براي حضرت زهرا گريه مي کرد آنقدر سرش را به ديوار مي زند که سرش خون مي آمد. ما بايد در سال 91 عمليات ترويج روحيه ي بدهکاري را شروع کنيم. بياييم کمتر طلبکار خدا، اهل بيت، پدر ومادر، استاد و... بشويم. نتيجه ي کلي اين کار روحيه ي تواضع است که در جامعه ي ما بيشتر مي شود و روحيه ي تکبر کم مي شود.
سوال – آيات پاياني سوره منافقون را توضيح بفرماييد.
پاسخ – اصلي ترين کار در تبديل زندگي به بندگي، خدايي شدن زندگي است. همانطور که همه ي ابزار زندگي مي تواند ياد خدا را براي ما حفظ کند، همه ي ابزار زندگي مي تواند ياد خدا را از ذهن ما پاک بکند. در اين آيات مي فرمايد: اي کساني که ايمان آورده ايد اموال و اولاد شما را از ياد خدا غافل نکند، اين مي تواند باعث خسارت شما باشد. گاهي من نعمت را همراه با صاحب آن مي بينم ولي گاهي اين نعمت را بدون خالق آن مي بينم و اين ما را غافل مي کند. نعمت ها وتوفيق ها را بدون مبدا و مقصد ديدن، اسباب غفلت مي شود. دنيا را با مبدا و مقصد ديدن، اسباب ذکر خدا مي شود. در قرآن داريم که مواظب باشيد همسر و اولاد شما دشمن شما نشود. يعني همسر و اولاد شما، شما را از ياد خدا غافل نکند. نوروز مي تواند اسباب ذکرالله يا اسباب غفلت ما بشود. گاهي ما قرآن از ياد خدا غافل مي شويم. پس ذکر الله نخ اصلي تبديل زندگي به بندگي است، اگر همه ي امکانات زندگي که ما داريم به نخ اصلي وصل باشد، اين ذکر و بندگي مي شود. اما اگر ما اين نعمت را بدون مبدا و مقصد ببينيم، اين اسباب غفلت مي شود. ما نبايد هيچ چيزي را جداي از مبدا و مقصد ببينيم.
سوال – در سال جديد چه برنامه ي عملي براي ما داريد؟
پاسخ – زيبايي برنامه ي زندگي ما به اين است که برنامه هاي سال گذشته ي ما تداوم داشته باشد و اين برنامه ها ترقي بکند و برنامه هاي جديدي هم به آن اضافه بشود. در سال گذشته ما توانستيم خواندن يک صفحه قرآن، خادم معنوي شدن و ترويج خواندن قرآن و اهدا کنندگي قرآن و سلام بر امام حسين (ع) و توجه به رد مظالم و حق الناس را داشته باشيم. جوانان منتظر باشند که امسال هم، ما هداياي خوبي داشته باشيم. يکي از بالاترين کارها در جبهه ها توسل به اهل بيت به ويژه حضرت زهرا بود وما هم بايد اين توسل را داشته باشيم. مثلا شما وقتي داريد درس مي خوانيد، مي توانيد به حضرت زهرا توسل کنيد. ما مي توانيم در امور جاري و رشد به اهل بيت توسل کنيم تا گره هاي ما باز بشود. شهيد گروسي (استاد حسين بنا)خيلي باسواد نبود ولي در جبهه فرمانده ي تيپ شد. ايشان به حضرت زهرا خيلي ارادت داشتند. ايشان در يکي ازعملياتها گردان در معبر گير کرده بود. او به خاک افتاد و آنقدر يا زهرا گفت که خاک هاي زير صورتش خيس شد. وقتي ايشان بلند شدند توانستند نقشه را بگويند و گفتند که مادرم زهرا دست مرا گرفت. الان توسل در زندگي هاي ما کم شده است. شهيد رداني پور مي گفت که ازدواج من در اين دنيا نيست. او در آخرين باري که از جبهه برگشته بود به خانواده اش گفته بود که براي من يک دختر سيد پيدا کنيد که من به مادرم حضرت زهرا محرم باشم. او بعد از گذشت پانزده روز از ازدواجش، شهيد شد.
به آبروي حضرت زهرا، خدا به همه ي ما توفيق روحيه ي بدهکاري نسبت به خدا، اولياء و ذوالحقوق عنايت بفرمايد.