برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام و المسلمين ماندگاري
-راه نجات از گناه
90-03-10
سوال – چکار کنيم که در جهنم هاي گناه گرفتار نشويم؟
پاسخ – همه ي گناهان هم جهنم دنيايي دارد و هم جهنم آخرتي. اولين چيزي که همه ي ما بايد به آن دقت داشته باشيم تجسم اعمال است. در سوره ي زلزال داريم که اعمال ما يک ظاهر دارد و يک باطن. در سوره ي کهف آيه ي چهل ونه داريم که شما باطن اعمال خود را در قيامت مي بينيد. يا در مورد يکي از اسامي روز قيامت داريم که روزي است که همه ي باطن ها آشکار مي شود. پس اين عمل يک باطني دارد و يک روزي من چه بخواهم و چه نخواهم اين باطن را خواهم ديد. شروع باطن بيني ما از کجا است ؟ از مرگ است. يعني شروع باطن بيني اجباري. در سوره ي قاف داريم که به محض اينکه مرگ مي آيد پرده هاي حجاب کنار مي رود. اصلاً به اين دنيا عالم حجاب مي گويند بخاطر اينکه بين من و باطن اعمال يک پرده اي وجود دارد ونمي بينم. ظاهر گناه لذت دارد، شيرين، قشنگ، جذاب و خوشمزه است. گاهي اوقات ارزان و در دسترس است. طاعت و ثواب هزينه دارد. سخت است. گاهي اوقات گران است. وقت مي خواهد و تکليف است. اگر من به ظاهر عمل نگاه کنم از نماز فرار مي کنم. از حجاب و حلال خوري فرار مي کنم. اگر به ظاهر عمل نگاه کنم به گناه رغبت و ميل دارم و حتي به دنبال آن مي دوم. وقتي که مرگ مي آيد پرده کنار مي رود ولي فايده اي ندارد. اگر بعد از خوردن آب من بفهمم که مسموم است ديگر فايده اي ندارد. کار خود را کرده است. لذا در آيه ي نود و نه سوره ي مومنون مي فرمايد : تا در عالم برزخ پرده براي انسانها کنار مي رود اين فرياد را مي زنند : خدايا من را باز گردان الان فهميدم که جريان چيست. آن نماز صبحي که براي من خيلي سخت بود، حجابي که در تابستان خيلي سخت بود. آن روزه اي که در تابستان خيلي سخت بود. من ظاهر آن اعمال را مي ديدم. حالا آنها را شناختم مي خواهم بازگردم.
اين داستان را حتماً همه شنيده اند که حضرت عيسي (ع) به سر قبر مادرشان حضرت مريم (س) آمدند. مادر خود را زنده کردند، چرا که يکي از معجزات حضرت عيسي (ع) به اذن خداوند زنده کردن مردگان بود. از ايشان پرسيدند که دوست داريد به دنيا باز گرديد ؟ گفتند : نه. جالب است که ارواح مومنين دوست ندارند به دنيا باز گردند. حضرت عيسي فرمودند اگر بخواهيد به دنيا باز گرديد قصد داريد چه کاري کنيد ؟ دو عملي که ما از آن فرار مي کنيم، چون ظاهر آن سخت است. فرمودند : اگر برگردم مي خواهم شب هاي بلند زمستان را عبادت و شب زنده داري کنم. روزهاي بلند تابستان را روزه داري کنم. ما روزه هاي قرضي تابستان را زمستان مي گيريم. و شب هاي بلند زمستان را نيز به شب زنده داري و خواب مي گذرانيم. چون ظاهر اعمال را مي بينيم. پس در اولين قدم، چشم هاي خود را به باطن اعمال باز کنيم. چگونه ؟ با دين. قرآن و عترت حجاب زدا است. قرآن مي فرمايد : هر که مال حرام بخورد گويي آتش مي خورد. اين جهنم هاي بي حيايي را ما از قرآن و روايات گفته ايم. هرکسي غيبت کند گوشت مرده مي خورد. قرآن مي فرمايد : دوست داريد گوشت مرده بخوريد ؟ پس تک تک آيات و روايات نشان دهنده ي باطن اعمال است. امير المومنين در خطبه ي متقين مي فرمايند : مومنين مثل کساني هستند که همينجا بهشت را مي بينند. آن را کجا مي بينند ؟ پشت اعمال و عبادات سخت. بعضي اوقات مي گويند که اين عبادت خيلي سخت است. جواني با پدر خود در گير شده بود. خواست توبه کند. گفتند که بايد بروي و دست پدر خود را ببوسي. گفت : اصلا اين کار را نمي کنم. گفتند که بايد بروي پاي پدر خود را ببوسي. گفت به هيچ وجه اين کار را نمي کنم. گفتند : يک ميليون تومان به تو پول مي دهيم. گفت حتماً اين کار را مي کنم. تا پاي يک ميليون تومان آمد، گفت حتماً اين کار را مي کنم. خوب اگر من ثواب هاي يک عمل را بدانم حتماً آن را انجام مي دهم. از طرف ديگر حضرت علي (ع) مي فرمايند : مومنين کساني هستند که الان آتش را در اينجا مي بينند. چطور اگر الان يک ليوان داغ در اينجا باشد ما به بچه مي گوييم دست نزن داغ است. اگر ليوان گناه هم باشد مي فرمايند که داغ است. خود و خانواده هاي خود را از آتش حفظ کنيد. پس ببينيد قدم اول براي اينکه در اين جهنم هاي دنيوي و اخروي و برزخي گناهان نيفتيم، برويم و با قرآن و عترت باطن اعمال را بشناسيم. امروز نگاه کردن به نامحرم براي زن ها و مردها جذابيت دارد. هر کاري هم بکنيم جذابيت دارد. نگاه کردن به اين فيلم ها و سريال ها جذابيت دارد. به صحنه هاي مستهجن نگاه کردن جذابيت دارد. من نيز نياز شهواني و دروني دارم و جذابيت آنها را مي فهمم. همه آن را مي فهمند. اما باطن آن مهم است. من مي گويم اگر يک نفر بگويد يک تصوير مستهجن اينجا گذاشته اند، هر چشمي به آن نگاه کند خودبخود يک تيري از آن به چشم او شليک مي شود. آيا کسي به آن نگاه خواهد کرد ؟
در روايت داريم که هر کس به نامحرم نگاه کند در روز قيامت ميله هاي آتشين به چشم او مي رود. اين مربوط به جهنم آن دنيا است، البته من الان فقط جهنم دنيايي آن را مي گويم. من اينجا يک کتاب را معرفي مي کنم : کتابي زيبا است. تفسير سوره ي واقعه به قلم شهيد محراب حضرت آيت الهي دستغيب شيرازي. اين کتاب به نام سراي ديگر است. من تقاضا مي کنم که عزيزان اين کتاب را بخوانند چرا که تجسم اعمال است. کتاب ديگر از شيخ صدوق به نام ثواب الاعمال و عقاب الاعمال است. اينها عمدتاً جهنم و بهشت اخروي را گفته اند. در برخي گناهان مربوط به دنياي آن را نيز گفته اند. ما از اين جهت نتايج گناه در دنيا را گفته ايم که مردم يک مقدار نقدتر با آن برخورد کنند. پس هر عزيزي مي خواهد در اين جهنم هاي اعمال نيفتد، خود را به باطن اعمال متذکر شود. آن چيزي که تذکر به خود است در بيان امام جواد (ع) است که مي فرمايد : هر کس اگر مي خواهد در مسير بندگي قرار بگيرد يک واعظ دروني نياز دارد. آن چيزي که به ديگران مي خواهيم بگوييم اسم آن را امر به معروف و نهي از منکر مي گذاريم. بارها من در دانشگاه به خواهر خوبي که وضع حجاب درستي نداشت، گفته ام که اگر انسان يک خدا داشته باشد بيشتر آرامش دارد يا صد خدا ؟ ايشان گفته اند که مسلم است يک خدا. گفتم اگر ما يک خدا داشته باشيم اضطراب ما کمتر است يا صد خدا ؟ ايشان گفته اند مسلم است يک خدا. گفتم شما آرامش را دوست داريد ؟ گفتند بله. گفتم شما اضطراب را دوست داريد ؟ گفتند نه. گفتم در اين صورت خواهش مي کنم خود را براي صد خدا آرايش نکنيد. اينها در آخر هم از شما راضي نخواهند شد. تيپ خود را براي يک خدا آرايش کنيد که اسم آن يا سريع الرضا است که زود راضي مي شود. پس گام اول اين است که خود و عزيزان خود را بشارت و انذار بدهيم و باطن اعمال را براي همه توضيح بدهيم.
سوال – لطفاً درخصوص سوره ي يوسف آيات 96 تا 103 توضيح بفرماييد.
پاسخ – نکته ي قرآني اين آيات مربوط به آيه ي نود وهفت است. فرزندان يعقوب خيلي گناه کرده بودند. پيغمبر خدا را در چاه انداختند. دروغ گفتند. پيغمبر را فروختند. و چهل سال بر روي گناه خود ايستادند. اما وقتي فهميدند قرار شد که استغفار کنند. اين قدم سوم است. قدم اول را گفتم که توجه به باطن گناه است. وقتي قرار شد استغفار کنند نزد پدر آمدند. او پيغمبر خدا است. يا ابانا استغفرلنا. تو براي ما استغفار کن، چرا که هم پدر هستي و هم پيامبر خدا. لذا اي مردم هرگاه قرار شد استغفار کنيد به امام زمان (عج) بگوييد يا ابانا و به امام رضا (ع) بگوييد يا ابانا. همين الان بگوييم : السلام عليک يا علي ابن موسي الرضا. يا ابانا استغفرلنا. شما اگر براي ما استغفار کنيد قطعاً خداوند قبول خواهد کرد.
پس ببينيد براي اينکه در جهنم گناهان نيفتيم، با عينک دين چشم خود را باز کنيم. بپرسيم از بشارت هاي دين که باطن بهشت را به ما نشان مي دهد و از انذارهاي دين که باطن جهنم را به ما نشان مي دهد بهره مند شويم. در واقع وزارت بهداشت و درمان مي گويد به توصيه هاي بهداشتي ما و به هشدارهاي بهداشتي ما توجه کنيد. ما نيز مي گوييم که اي مردم به توصيه هاي بهشتي قرآن و به هشدارهاي جهنمي قرآن توجه کنيد. اين قدم اول است. هم خودمان توجه کنيم و هم به ديگران توجه بدهيم. بارها گفتيم که در امر به معروف و نهي از منکر دعوا نکنيد. فقط به آن عزيز بگوييم اين راهي که تو در حال رفتن هستي اين است. اگر مي داني اين است، پس برو. اين رافقط به شما گفتم که بدانيد. بهشت نيز اين است. اين قدم اول است. مي خواهم تشبيه کنم : يک نفر تابلو ورود ممنوع را نديد و رفت. بعضي از افراد به تابلو نگاه مي کنند و نمي روند. بعضي از افراد به تابلو زياد کاري ندارند، يک نگاه مي کنند ببينند پليس است يا نيست. ظاهراً بعضي از ما دوست نداريم نگاه به تابلوي قرآن بکنيم. تابلوي قرآن که به ما گفته است کدام راه باز است. راه حلال باز است. راه حرام ورود ممنوع است. توقف ممنوع است. توقف اکيداً ممنوع است. بعضي از افراد نمي خواهند به اينها نگاه کنند. پس لااقل به پليس ها نگاه کنيد. به آن دوربين هايي که نصب شده نگاه کنيد. من اينجا مي خواهم هشت دوربين را به همه هديه کنم. اين دوربين ها در زندگي من و شما است چه بخواهيم و چه نخواهيم. هرکس باور کند که اين دوربين ها در زندگي او است و درحال فيلمبرداري است، به خدا گناه نخواهد کرد. الان در اين استوديو چند دوربين وجود دارد ؟ چهار دوربين است. اين چهار دوربين روي من و شما تنظيم شده است و از زواياي مختلف مراقب است که يک حرکت غلط و غير رسانه اي انجام ندهيم. البته اينها فقط از صورت ما عکس و فيلم مي گيرد. حتي اگر برق قطع شود اينها نيز قطع مي شود. يعني در اين صورت ارتباط ما قطع خواهد شد. ولي دوربين هايي که خدا گذاشته است نه باطري آن تمام مي شود. نه برق آنها قطع مي شود. و نه فقط ظاهر را مي گيرد. اين هشت دوربين و هشت آيه را هر روز جلوي خود بگذاريم. هر روز به آنها نگاه کنيم. چرا اين که اين هشت دوربين مداربسته هر روز به دنبال ما است. البته توجه داشته باشيد که اين دوربين ها آبروي انسان را نمي برد. اين دوربين ها مچ گيرنده نيست. اينها همه دوربين خدا است. اين دوربين ها تخلف را به در خانه ي انسان نمي فرستد بلکه فقط بين انسان و خداي او است. اين دوربين ها مي خواهد انسان را کمک کند. اولين دوربين دوربين خود خدا است. من از هر کدام يک آيه مي گويم چرا که آيات زياد است. آيه ي چهارده سوره ي علق : آيا نمي دانند که خدا آنها را نگاه مي کند. خدا بر درجات امام بزرگوار ما بيفزايد که ايام سالگرد ايشان هم است. امام يک جمله ي خيلي کليدي براي تربيت من و شما فرموده اند : عالم محضر خدا است در محضر خدا معصيت نکنيد. فردي که معتاد به گناه بود به نزد امام حسين (ع) آمد و گفت آقا من معتاد به گناه هستم. اما فرمودند : اگر مي خواهيد گناه کنيد بکنيد اما يک جايي برويد که خدا شما را نبيند. من بايد باور کنم. به ورود ممنوع ها که توجه نکردم اما بدانم که دوربين گذاشته اند. اين اولين دوربين بود. در آية الکرسي اين مضمون را داريم که شب و روز نمي خوابد. در آيه ي ديگري داريم که آن نيت هاي قلب شما را هم فيلمبرداري مي کند. براي چه اين کار را انجام مي دهم. اصلاً چرا حرف مي زنم. براي خدا است يا براي شهرت است ؟ يا براي کار ديگري است ؟ مردم فکر مي کنند براي خدا است، اما خدا که مي داند براي چيست. اين دوربين اول بود. خيلي حرف دارد، فقط اجازه بدهيد فهرست آن را بگويم. دوربين دوم، دوربين پيغمبر اکرم (ص) است. آيه ي چهل و پنج سوره ي احزاب : اي پيغمبر ما تو را در امت گذاشته ايم، هم شاهد هستي و آنها را مي بيني. هرکاري بکنند آنها را مي بيني. لذا مي گويند هفته اي دو بار نامه ي اعمال من و شما به دست رسول اله مي رسد. بنا بر روايتي صبح دو شنبه و عصر پنج شنبه است. و مبشراً، پيغمبر به باطن بهشت بشارت مي دهد. ونذيرا، و انذار به جهنم مي دهد. اين هم دوربين دوم است. آيا مي توانم مقابل پيامبر، بي حيايي بکنم. حرام خواري بکنم. گناه بکنم. هرزگي بکنم. فردا نيز بگويم يا رسول اله، يا ابانا استغفرلنا. اگر روي من مي شود اين کار را بکنم. دوربين سوم امامان معصومين عليهم السلام هستند. آيه ي صدو پنج سوره ي توبه. که در هر سه دوربين يک و دو و سه را در اين آيه جمع کرده است. پيغمبر به مردم بگو هر کاري مي خواهيد بکنيد، بکنيد. اما اعمال شما را خدا مي بيند، پيغمبر مي بيند و امامان نيز مي بينند. من در مقابل فاطمه زهرا اين کار ها را مي کنم. لذا بارها عزيز آمده و گفته من مي خواهم اين کار را بکنم. مي گويم من کار ندارم اين کار خوب است يا بد است. با اين نکته مي خواهم جلوي تو را بگيرم. وقتي در حال انجام اين کار هستي در اتاق باز مي شود و حضرت زهرا داخل مي شود چه کار مي کني ؟
يادتان هست در خصوص موبايل ها گفتيم. امام زمان (ع) مي گويد موبايل خود را به من بدهيد يک نگاه بکنم. نمي گوييد: آقا يک چند دقيقه صبر کنيد مي خواهم چند عدد از تصاوير و بلوتوث ها را پاک کنم. دوربين چهارم شهدا هستند. آيه ي صدو پنجاه و چهار سوره ي بقره است: و لاتقولوا لِمن يُقتلُ في سَبيلِ الهِ امواتا بَل احياءٌ ولکِن لا تَشعُرون. يک عزيزي مي گفت که يک شب حاج ابراهيم همت را خواب ديدم. با موتور به دنبال من آمده بود، مانند همان زمان جنگ. گفت بيا برويم يک نفر در حال غرق شدن است مي خواهم او را نجات دهم. سوار شدم ديدم در خيابان هاي تهران، به صورتي حرکت مي کند که تابلوي خيابان ها را ببينم. در يک خانه من را پياده کرد از خواب بيدار شدم. اين خواب تعبير نمي خواست و واضح بود. بلند شدم و به همان آدرس رفتم چرا که پيام داشت. به همان آدرس، در همان خانه رسيدم در زدم. يک جواني بيرون آمد. او به من نگاه کرد و من به او نگاه کردم چرا که يکديگر را نمي شناختيم. به او گفتم شما با شهيد همت کاري داشتيد ؟ شروع به گريه کرد. گفت من مي خواستم خودکشي کنم به بن بست رسيده بودم. عکس شهيد همت را در خيابان ديدم. به عکس او گفتم اگر راست گفته اند که تو زنده هستي، صداي من را مي شنوي و من را مي بيني، يک نفر را بفرست بيايد من را نجات دهد. در خواب مي آيد، يک نفر استاد و کارشناس را بر مي دارد و مي گويد : برو اين آدم در حال غرق شدن است. از اين مدل دوربين فقط دويست و سي هزار در کشور ايران نصب است. در هر کوچه و صنفي است. سي و شش هزار شهيد دانش آموز است. چهل و هشت هزار شهيد ارتش. يازده هزار شهيد دولت. شش هزار و پانصد شهيد زن. سه هزارو پانصد شهيد روحاني. در همه جا است. دوربين پنجم ملائک مقرب خدا است. آيه ي هيجده سوره ي قاف. از شما حرکتي سر نمي زند مگر اينکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند. يکي مأمور نوشتن خوبي ها و يکي مأمور نوشتن بدي ها است. فقط يک تفاوتي با هم دارند. اين يکي اگر نيت خوبي هم بکنيم يادداشت مي کند. آن يکي نيت بدي کنيم يادداشت نمي کند. بدي را انجام بدهيم هم يادداشت نمي کند. در بعضي از روايات مي گويند اگر تا هفت ساعت از گناه من بگذرد و توبه کنم اصلاً يادداشت نمي کند. خيلي اوقات ما اين هفت ساعت را فراموش مي کنيم. رحمت خدا از غضب او بيشتر است. دوربين ششم زمين است. آيه ي چهار سوره ي زلزال. روز قيامت همين زميني که ما روي آن نشسته ايم مي آيد و خبرهاي خود را مي دهد. خدايا من فيلم برداري کردم. اين افراد در اين مکان نماز خواندند. در اين مکان اشک ريختند. اين آقا و اين خانم در اين مکان دست يک بينوا را گرفت. اين آقا وقتي در اين مکان اين کار را انجام مي داد نيت قشنگي داشت. خداي ناکرده زمين شهادت مي دهد که اين آقا، اين خانم و اين فرد در اين مکان گناه کرد. خدايا من ثبت کردم و هيچ چيزي را هم فراموش نکردم. اين دوربين ها فقط به اذن خدا حرف مي زنند. دوربين هفتم زمان است. آيا اول سوره ي بروج. روايات صريح از وجود اميرالمومنين علي (ع) داريم که شب جمعه اعمال شما را فيلم برداري مي کنند. شب و روز عرفه اعمال شما را فيلم برداري مي کنند. ايام هم موجود زنده هستند. لذا اميرالمومنين وقتي بيدار مي شوند مي گويند : سلام مي کنم به تو اي روزي که نه قبلاً بوده اي و نه بعداً مي آيي، تو يک موجود مستقل هستي. دوربين هشتم که از همه تکان دهنده تر است اعضاء و جوارح ما است. آيه ي بيست و بيست و يک سوره ي فصلت. روز قيامت اينها مي خواهند شهادت بدهند. پوست دست من عليه من شهادت مي دهد. اين دست با همين پوست بر سر يک يتيم زد. مي گويم اگر من لذتي هم بردم، با شما اعضاء و جوارح بردم. مي گويند ما مأمور مخفي خدا بوديم. خدا امروز به من گفته که به حرف بيا. خدا بلد است که دست را به حرف بياورد. خدا چاقوي دردست ابراهيم را به حرف آورد. پس اگر از باطن اعمال نمي ترسم و به سراغ آن نمي روم لااقل به اين دوربين ها توجه کنم. دوربين ها من را کنترل مي کند. از موقعي که در جاده ها دوربين گذاشته اند تصادفات و تخلفات واقعاً کم شده است. ماکت دوربين نيز غوغا مي کند. اين دوربين ها واقعي است. هشت دسته دوربين وجود دارد. ما کدام خدا را دوست داريم؟ خدايي که ما را بوجود آورده و به حال خود رها کرده است. يا خدايي که لحظه به لحظه مراقب است ؟ کداميک براي تربيت قشنگ تر است ؟ اين دوربين ها نشان مي دهد که اي انسان ها شما موجود عبث نيستيد. خدا مي گويد من خيلي خرج شما کردم. من خرج توکردم و تو بهترين مخلوق من هستي. فَتبارکَ اله اَحسنُ الخالِقين. من براي تو نوک قله را در نظر گرفتم، خليفة الهو. اگر من به اينها توجه کنم به آن نقطه مي رسم. همه ي حرف ما اين است : من نيامده ام اينجا که به جهنم بيفتم. من حتي اينجا نيامده ام که بهشتي بشوم. من آمده ام که به آن نقطه ي اوج برسم. اما من خود را در اين گل و جهنم گناه محبوس کرده ام. ولي راه فرار آن چيست؟ عزيزان پرسيدند که چکار کنيم ؟ ما گفتيم قدم اول اين است : بايد به باطن اعمال با عينک دين توجه کنيم. به سراغ باطن اعمال برويم. به سراغ بشارت ها و انذارهاي پيامبر برويم. اگر پيامبر گفته اند به سراغ لقمه ي حرام نرويم، نرويم. لذا اگر انسان باطن ثواب را ببيند به طرف آن مي دود. من گفتم اگر باطن را ببينم اولاً حرکت مي کنم، دوماً سرعت مي گيرم، سوماً سبقت مي گيرم. اگر باطن گناهان را ببينم. اولاً دوري مي کنم و چشم پوشي مي کنم. ثانياً فرار مي کنم. فَفِروا اِلي الها. از گناه به سوي خدا فرار مي کنم. اصلاً به آن نزديک نمي شوم. شعله ي آتش که زياد مي شود مردم از چند متري آن فاصله مي گيرند. الان گاهي اوقات خبر مي دهند که جنگل هاي فلان شهر سوخت، مردم از چند کيلومتري آن فرار مي کنند. گناه آتش شعله وري است که همه ي ما را مي سوزاند. اين انذار پيامبر است. اگر به آن مرحله توجه ندارم لااقل از اين دوربين ها بترسم که روز قيامت آبروي من مي رود. در دنيا آبروي ما را نمي برند اما در روز قيامت آبروي ما مي رود. پس از اين دوربين ها حيا کنم. اين دو قدم است. اين را ديگر نگوييد که نسخه ي دور از دسترس است. همه ي ما قرآن داريم. همه ي ما روايات داريم. همه ي ما مي توانيم روايات و آياتي را که به ما مي گويد چه چيزي بهشت در آن است، مي توانيم پيدا کنيم. همه ي ما آيات و رواياتي را که مي گويد چه چيزي در آن جهنم است مي توانيم پيدا کنيم. مگر اينکه چشم ما باز باشد. هر کسي در اين عالم چشم او باز باشد زماني که مرگ بيايد مي گويد اين براي من تازگي ندارد. قبلاً چشم من باز شده بود. اگر چشم باطن بين مي خواهيم بايد با عينک قرآن و عترت جلو برويم و راه ديگري نداريم.
سوال – چکار کنيم که باطن اعمال براي ما محسوس شود؟
پاسخ – جلسه ي قبل اين توفيق شد که ما جهنم هاي دنيا را گفتيم. ما مي خواهيم بگوييم که بالاترين جهنم ها در يک کلمه وجه اشتراک دارد. بالاترين جهنم دنيا ناآرامي، اضطراب و ترس است. اگر من بخواهم يک خبر دروغي را به شما بگويم و يا شما يک خبر دروغي را به من بگوييد آيا يک استرس به سراغ ما نمي آيد ؟ همين جهنم است. جهنم قيامت آتش است. جهنم دنيا، استرس، ناآرامي و سوء ظن است. مثلاً اگر کسي ربا بخورد، گويي آتش مي خورد. اين مربوط به جهنم آخرت است. جهنم دنيا استرس، ناآرامي، ترس، اضطراب، افسردگي، تشويش خاطر، سوء ظن و ناکامي است. همه ي اينها زير مجموعه ي ناآرامي است. بهشت دنيا آرامش است. اميدواري است. حسن ظن و خوشرويي است. احساس موفقيت و رضايت است. اما در جهنم دنيا هميشه احساس نارضايتي وجود دارد. هميشه فرد طلبکار است. اينها جهنم ها و بهشت هاي دنيا و جهنم و بهشت آخرت است. اگر چشم ما باز شود تصميم ما عوض خواهد شد. انتخاب ما عوض خواهد شد. ما عاقل هستيم و خدا به ما عقل داده است. عقل هم براي تشخيص خوب و بد است. اما اگر نگاه ما ظاهري باشد ديگر به باطن توجه نمي کنيم. خدايا به آبروي امام رضا (ع) و به آبروي حضرت امام که ما را با امام رضا (ع) و قرآن و عترت آشنا کرد، به ما توفيق انس با قرآن و عترت، براي باطن بيني بيشتر عنايت بفرما.