اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

89-10-14-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-ازدواج

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-ازدواج

89-10-14

گرچه چون موج مرا شوق زخود رستن بود موج موج دل من تشنه ي پيوستن بود، يک دم آرام نديدم دل خود را همه عمر بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود، خواستم از تو به غير تو نخواهم اما خواستن ها همه موقوف توانستن بود، کاش از روز ازل هيچ نمي دانستم که حبوط اَبَدم از پي دانستن بود، چشم تا باز کنم فرصت ديدار گذشت همه ي طول سفر يک چمدان بستن بود.

سوال – بعضي از دوستان گفته اند که ما ازدواج کرديم تا سفره ي معصيت بسته شود ولي سفره ي معصيت ديگري باز شد. يعني با فردي ازدواج کرديم که اهل ديانت نيست، ضعف اعتقادات دارد، اهل ترک محرمات نيست، اهل حجاب و نماز و روزه نيست، اهل خوردن مشروبات الکلي است، با نامحرم راحت رابطه دارد، دست به زن دارد يعني سفره ي معصيت جديدي باز شده است. ما با اين فراز و نشيب هاي زندگي چکار بايد بکنيم؟ آيا همين که چند تا سوال در مورد ازدواج جواب داديد مشکل حل شد؟ منظورم اين نيست که شما بايد آنرا حل کنيد. شما مي توانيد با کساني که دست ي در ازدواج دارند، از پدر و مادر گرفته تا مسئولين اتمام حجت کنيد. آنها بايد بدانند که اگر جوانان امروز مرتکب گناه ميشوند بيشتر عقوبت آن گناهان بر گردن آنها خواهد بود البته نه به عمد. اگر آخر هر بحثي يک جمع بندي صورت بگيرد خيلي خوب ميشود. لطفا با صداقت صحبت کنند. الان چطور ميشود ازدواج کرد؟ يک زماني ازدواج سنت پيامبر بود. بنظر من اگر الان پيامبر بود مي گفتند که ازدواج حرام است. حالا ما چطور مي توانيم اين سفره ي جديد باز شده را چطور مي توانيم جمع بکنيم. آيا بايد راه کار طلاق را پيش بگيرند يا مي شود اين قضايا را حل کرد و با آن کنار آمد؟

پاسخ – من اول به اين ببينده جدي مي گويم که يک استغفار نسبت به اين کلامي که به پيامبر اکرم نسبت داده اند چون اين نگاه مي گويد که مخصوص آن زمان نبوده است. اما نگاه اعتقادي ما مي گويد که چون پيامبر خاتم پيامبران است مخصوص زمان خودش تا قيامت است. حلال محمد حلال الي يوم القيامه و حرام محمد حرام الي يوم القيامه. خدا وجود نازنين پيامبر را در قالب انسان کامل تربيت کرد زيرا قرار بود که الگوي همه بشريت و الگوي انبياء بشود. او نبايد يک ذره نقص داشته باشد. اينکه پيامبر باشد و از زمان ما مطلع نباشد نقص است. او پيامبر باشد و از شرايط امتش مطلع نباشد نقص است و اين نقص از ساحت پيامبر اکرم به دور است. قطعا اين عزيز استغفار بکند. ما بايد در بحث هايي که مي کنيم عنوان بحث و شاه کليدهاي بحث مان ياد مان نرود. عنوان بحث ما اين بود که چگونه زندگي را تبديل به بندگي بکنيم. يک قطعه از پازل زندگي ما ازدواج بود. تيم قطعه به قبل و بعد ما ارتباط دارد. بعضي ها فکر مي کنند که در اين قطعه بايد چکار بکنند. ما مي گوييم که قبل از اين قطعه هم شما دغدغه ي بندگي داشته اي يا نه؟ بعضي ها مي گويند : نه و اين اشکالي ندارد و ما بر اساس دين مان راه حل به آنها مي دهيم. بعضي مواقع به ما مي گويند که صداي شما از جاي گرم بلند ميشود و يا مي گويند : اين زن که در دين ما الگو است بگوييد که زندگي اش چطور بوده است که ما بر اساس آنها عمل بکنيم. ما يک عنصري را بعنوان اساسي ترين در تبديل زندگي به بندگي اشاره کرديم و دوازده قدم را گفتيم، اين ظاهرا مورد غفلت قرار گرفته است. عنصري که براي تبديل زندگي به بندگي است دين مداري و ولايت مداري مي باشد. من در اين عالم سرگردان رها نشده ام. خدا براي پياده کردن تکليف به من حجت داده است. يک حجت باطني با تاييد فطرت و وجدان بنام عقل به من داده است و يک حجت ظاهري بنام انبياء و اولياء به من داده است. هيچ زمان و مکاني هم مردم بدون دسترسي به حجت نيستند. پس اگر سوال مي کنيم که حضرت زهرا، حضرت آسيه و حضرت زينب و حضرات معصومين که اسوه ي ما هستند چه مي کردند، ما ميگوييم که از دين سوال مي کردند. از حجت خدا سوال مي کردند.

يکي از افتخارات مکتب ما اين است که قصه ي دين مداري ما به نبوت ختم نشد، نبوت به امامت گره خورد. در اصل غيبت هم امامت به فقاهت گره خورد. يعني از خلقت حضرت آدم تا امروز و تا روز قيامت هيچ انساني نمي تواند بگويد که من در زماني و مکاني زندگي کردم که مسئله اي داشتم ولي حجت خدا نداشتم که از او سوال کنم. اگر آسيه موفق شد و خدا در قرآن از او روايت کرده است بخاطر اين بود که تکليفش را از حجت خدا پرسيد. حالا يا از طريق مستقيم يا غير مستقيم. يک حجت خدا هم عقل ماست. لذا ميگويند که اگر بعضي ها تکليفشان را بر اساس عقل سليم ( عقلي که هم ظاهر ببيند و هم باطن، هم دنيا ببيند و هم آخرت، خدا، قيامت و وسوسه هاي شيطان را هم باور مي کند ) بدست بياورد، آن حکم بر اساس شرع هم امضاء شده است. آنها از راه حل استفاده کردند. تو هم بايد از اين راه حل استفاده کني. آنها هم موضوع و هم تکليف شان را از دين گرفتند. حکم دين را قبول کردند. الان وقتي حکم دين را مي پرسند مي گويند که نميشود کمي تخفيف بدهيد يا يک جور ديگر بگوييد که براي ما راحت تر باشد. اگر قرار است که زندگي من به بندگي تبديل بشود، دين تعريف صورت مسئله را به شما مي دهد و حکم را هم مي دهد و مي گويد که تسليم بشويد. مثلا خيلي به من مي گويند که بعضي ها وارد ازدواج ميشوند و به گناه مي افتند. مي دانيد چرا؟ چون نمي آيد بپرسد که معني ازدواج چيست؟ معني ازدواج بازي عاشقانه نيست. تنها پاسخگويي به غرايز نيست. بياييد معني ازدواج را از دين بپرسيد. ما يک لحظه از ارتباط با دين مستقل نيستيم. روايت داريم که طغيان بستر گناه وقتي شروع ميشود که ما خودمان را از پرسش دين و دين مداري بي نياز مي دانيم. حالا بعضي ها ميگويند که ما به سفارش برنامه ي سمت خدا ازدواج کرديم و حالا به گناه افتاده ايم، برويم قدم بعدي را بپرسيم. ما وقتي ازدواج ميکنيم تا سه تا موضوع در زندگي پيش مي آيد. يکي روابط زن و شوهر با هم است، يکي روابط زن و شوهر با خانواده هاي طرفين، يکي روابط زن و شوهر با ديگران است. يعني تمام نکات را بايد بر دين تطبيق بدهيم. دوستان يک قدم را مي پرسند و ميگويند که بقيه را خودمان مي دانيم. مي روند و در چاله مي افتند. بعضي ها به غلط دارند برداشت مي کنند. معيارهايي که ما براي يک ازدواج تکامل يافته ايده آل مي دهيم، زوج هايي که ازدواج کرده اند برنامه را مي بينند و آقا مي گويد ببين به تو ميگويد، تو اين ها را رعايت نميکني و اين ويژگي ها را نداري پس بايد تو را طلاق بدهم يا خانم به آقا مي گويد که من بايد يک فکري براي تو بکنم. ما مي خواهيم درباره ي همه ي مسائل بصورت ايده آل بگوييم. نمي خواهيم ديگران را نااميد کنيم. وظيفه ي ما نااميد کردن نيست. ما نمي خواهيم بگوييم که کساني که جواني ايده آل نداشته اند بروند بميرند، راه توبه، اصلاح و جبران هست. براي آنهايي که انتخاب ايده آل و ازدواج نداشته اند هم راه جبران هست. ما مي خواهيم بگوييم که شما از هر منزلي که با ما همراه شدي راه بندگي هست.
سوال – چرا کساني که ازدواج کرده اند سفره ي جديد گناه براي آنها باز شده است؟ آيا بخاطر اين است که معيار آنها درست نبوده است؟
پاسخ – مي تواند دلايل گوناگوني داشته باشد. ممکن است يک وقت دوره ي جواني ايده الي نبوده است و مي تواند آنرا با استغفار جبران کند. استغفار، توسل و دعا بايد هميشه در برنامه ي کار ما باشد تا خدا گذشته ي بد ما را پاک کند. اين وضعيت بي باراني که ما الان داريم بنابر گفته ي قرآن مي تواند عذاب اطلاق بشود. توبه و استغفار کنيم. بخشي از اين مشکلات که اشاره کردند براي گذشته ي هاي آنها است که ايده آل نبوده است. يا جواني يا ازدواج يا انتخاب شان بوده است. بعضي ها مي گويند حالا گناهان شب عروسي را فهميده ايم. راه باز است و مي توانيم جبران کنيم. هم من که گناه کرده ام استغفار کنم و هم شريک من گناهان من را به سر من نزند. يکي از اتفاقات بدي که دارد مي افتد اين است. حالا اين ها در خيابان با هم دوست شده اند و با گناه شروع کرده اند، نگويند ببين حاج آقا چه ميگويد تو ديگر به درد من نمي خوري. اين کار را نکنند. جواني در شب زفاف فهميد که همسرش در آن جايگاهي که بايد باشد نيست. آبرويش را نبرد. پيامبر بنا به دليل او را خواست. و به او وعده ي بهشت را داد که تو آبروي يک مومن را نگاه داشتي.

اگر من در گذشته گناهي داشتم وظيفه ي خودم استغفار است و وظيفه ي شريک من پوشاندن آن است. و با هم براي جبران کردن تلاش کنند. بخشي از گناهاني که با شکل گيري ازدواج آمده بما کسبت ايديکم است. استغفار کنيد، جبران کنيد. يکي از راههاي جبران اين است به کساني که در اين راه هستند تذکر دهيم که ما اين راه را رفته ايم و در اين راه هيچ خبري نيست. همه ي گناهاني که تو ميخواهي انجام بدهي من انجام داده ام. يک جواني به من مي گفت که چون من همه ي گناهان را تجربه کرده ام خوب مي توانم امر به معروف و نهي از منکر بکنم. شما نمي توانيد بگوييد که فلان گناه چه آسيب هايي دارد ولي من ميتوانم بگويم که تک تک گناهان چه بدبختي هايي بر سر من آورده است. به او گفتم که البته حق نداري آبروي خودت را هم ببري. بگو اين گناه آسيب هايي دارد و من بيشتر از تو خبر دارم. آنهايي که ميخواهند مشکلات الان آنها حل بشود استغفار کنند و ديگر اينکه بپوشانيم و ديگر اينکه شروع کنيم. ما يکسري مسائل ديني زيبا داريم. امر به معروف و نهي از منکر. اولين ريشه ي امر به معروف و نهي از منکر نوع دوستي است. چه کسي از همسر به انسان نزديکتر است؟ خانمي که فکر مي کنيد آقا مشکلاتي دارد و آقايي که فکر ميکنيد خانم اشکالاتي دارد، بياييد اولين مشتري امر به معروف و نهي از منکر باشيد. با فکر و مطالعه ي شيوه هاي مختلف عزيز خودت را از گناه نجات بده. هم احسان، لطف و امر به معروف و نهي از منکر کردي هم تعاونوا علي البر و التقوي کردي هم اغماض کردي. حضرت نوح 900 سال پيامبري کرد. آيه 5 سوره نوح مي فرمايد : خدايا من شب و روز آنها را دعوت کردم. خواهر و برادر من شما چند بار نصيحت کردي؟ ما بعضي وقتها دوبار نصيحت مي کنيم خسته مي شويم. بعضي ها با چند بار تذکر مي گويند که خدايا اين چه بدبختي است که من بايد با اين مرد بي نماز و زن بي حجاب زندگي کنم؟ تذکر بدهيد و نااميد نشويد. نوح در قرآن مي فرمايد : خدايا هرچه من اين ها را نصيحت کردم آنها فرار کردند. و هر چه آنها را با دعوت مي کردم که آمرزيده بشوند انگشت هايشان را در گوششان مي کردند و تا حرفهاي من را نشنوند و لباسهايشان را روي سرشان مي کشيدند. من به آنها مخفي و علني گفتم. و... ببينيد حضرت نوح چه صبري داشت. من ديده ام عزيزاني که شش ماه از عقدشان نگذشته مي خواهند از هم جدا بشوند. آيا شما فکر نمي کنيد با پاک کردن صورت مسئله بستر خيلي از گناهان را فراهم مي کنيد؟ حضرات معصومين و افرادي مثل آسيه تحمل کردند تا يک انسان را بسازند. من براي عزيزاني که زود صورت مسئله را پاک مي کنند مي خواهم چند نکته بگويم. زن و شوهر جواني که چند ماه از عقدشان نگذشته بود پيش من آمدند و اينها اعتراف کردند که هر دو آنها اشتباه کرده اند. آنها بايد اعتراف کنند که قائل به تقسيم تقصير بشوند. هيچ وقت نميتوان گفت که فقط تقصير آقا است يا تقصير خانم است. زيرا هر دو غير معصوم هستند. پس هر دو مقصر هستند و هر دو بايد جبران کنند و هر دو قبول کنند که جبران راه حل ديني دارد. و تحمل هم ميخواهد. يک موقع يک بيماري با يک قرص درمان ميشود ولي يک وقت يک بيماري احتياج به شش ماه درمان دارد و يک موقع يک بيماري شش سال درمان مي خواهد. قطعا درمان مي خواهد و هزينه هم دارد. حالا فردي که مي خواهد از اين زندگي جدا بشود و وارد زندگي ديگر بشود، آيا زندگي بدون مشکل وجود دارد؟ وقتي وارد زندگي بعدي هم بشوي باز هم مشکل وجود دارد. پس بايد زندگي بعدي را هم پاک کني و به اين ترتيب به بي عرضگي هاي شما اضافه ميشود. اگر هنر داريد همين مشکلات را با هم حل کنيد. خيلي از مشکلات قابل حل است. هم مصداق امر به معروف و نهي از منکر است، هم مصداق احسان است، هم مصداق صبر و تحمل است، هم مصداق شکر است و هم مصداق خيلي از ارزش ها و فضيلت هاي ما است. اگر در اتوبان ماشيني خراب بشود آن را رها مي کنند؟ اگر ماشين را رها کني آدمهاي بد آن را برميدارند و تبديل به يک طعمه اي در دست دزدها ميشود. اگر به فرض مشکل ماشين خراب هم حل نشود آن را بدست کساني ميدهند که ماشين را اوراق مي کنند. اي برادر و خواهر که تحمل نداري و زود حرف طلاق را مي زني، به محض اين که شما از هم جدا شديد، در واقع هر کدام خودتان را در وسط اتوبان رها کرديد و مي گوييد: اي دزدها اين اوراقي است بياييد آن را ببريد. مي دانيد چه اتفاقي مي افتد؟

ديگر پسري به دنبال اين خانم نمي آيد و اين آقا هم معلوم نيست که دختر خانمي نصيبش بشود. اين ها مي شوند افرادي که يک تجربه ي زندگي داشته اند. ما با طلاق زمينه ي خيلي از گناهان را درست مي کنيم. بله. طلاق مبغوض ترين کار پيش خدا است ولي اگر همه ي مشاوره ها را رفتم و همه ي تلاش ها را کردم و ديدم که اين آقا مشکل اعتقادي دارد و مزاحم اعتقادات طرف مقابل است و هيچ جوري هم درست نميشود، اين بحث ديگري است. ولي مشکل رفتاري را مي شود تحمل کرد و با خدا معامله کرد. حتي مشکل اخلاقي را ميشود تحمل کرد اگر مزاحم ديانت ما نيست و با خدا معامله کرد. گاهي ما تشخيص مي دهيم که اگر 9 سال با طرف زندگي کنند طرف درست ميشود. لازم نيست که هر روز تذکر بدهند. امروز تذکر بدهند و بعد يک ماه ديگر تذکر بدهند. همين که دغدغه دارم که به عزيزم تذکر بدهم و او را درست کنم، خودش نيت پاکي است. خلاصه ي حرف ما اين است که اولا نگرديم ببينيم که بعضي اولياء خدا آن زمان چکار کردند، اصل تبديل زندگي به بندگي اين بوده که هر شرايطي که داشتند سراغ دين مي آمدند. يعني تطبيق همه ي شرايط بر دين. موضوع را بر دين عرضه بکنيم و بگوييم که تعريف آن چيست و حکمش چيست؟ و تسليم حکم دين باشيم و حکم دين را تحمل کنيم. ما بعضي از مواقع خوراک دين را براي خودمان و عزيزان مان آماده نمي کنيم. نومن ببعض و نکفر ببعض. الان مردم بعضي از مسائل دين را خوب متوجه ميشوند مثل اينکه مردم ما عادت دارند که حتما در مصيبت اهل بيت يک چيزي را با آن قاطي کنند. در مسائل دين هم همين جور است. يک چيزي را به حکم عرف غرب، شرق و محله قاطي آن مي کنند و بعد يک چيز نامانوس در مي آيد و بعد مي گويند که ما به دين عمل کرديم. چرا اين جوري شد؟ اگر ما قدم به قدم با دين جلو بريم و ازدين بپرسيم و تسليم دين باشيم، من يقين دارم به آن آرامشي که در دين به ما وعده داده خواهيم رسيد.
سوال – سوره ي نساء آيات 140 – 135 را توضيح دهيد.
پاسخ – آيه 136 مي فرمايد : اي کساني که ايمان آورده ايد يک قدم ديگر بياييد. يعني ما لحظه به لحظه زندگي مان نياز به تجديد ايمان داريم. ايمان به خدا کتاب و رسول خدا واگر ايمان نياوريد به گمراهي مي افتيد.
حالا من ميخواهم بگويم اين خانم که با آقايي ازدواج کرده اند که دوران جواني خوبي نداشتند و الان دورانشان سخت است، آيا به اين فکر نمي کنند که اگر موفق بشوند عزيزترين کسي که در کنارشان است با تحمل هدايت شان بکنند چقدر قشنگ است و آن نور خدا را در وجودشان مي بينند. در حکايتي داريم که خانم يخيلي به شوهرش رسيدگي مي کرد حتي موهايش را شانه مي کرد و شانه هايش را ماساژ مي داد. مرد به زن گفت که ميشود بگويي در اين عالم چه کسي را بيشتر از همه دوست داري؟ زن طفره رفت. مرد باز پرسيد و او را قسم داد و زن گفت من از تو بدم مي آيد اما چون خداي من گفته که تو را تحمل کنم و زندگي را از هم نپاشم، اطاعت امر خدا ميکنم. مرد هم گفت که من هم بخاطر خدا تو را رها مي کنم که زجر نکشي. آن پيامبري که در آن زمان بود فرشته اي نازل شد و گفت که به اين زن و شوهر سلام برسان و بگو که خدا هر دوي آنها را بخشيد. هم او بخاطر امر خدا تحمل کرد و هم آن مرد بخاطر اينکه به او مي رسيد رهايش کرد. مهم حفظ کانون خانواده است. زيباترين هدايت هم در کانون خانواده است.
سوال – امروز پديده کسوف در کشور ما واقع ميشود. آيا نماز آيات بر همه واجب ميشود؟
پاسخ – بله. نمازآيات بر هرمکلفي واجب ميشود. نماز آيات به اين صورت خوانده ميشود که حمد را مي خوانند و سوره را پنج قسمت ميکنند. به فتواي همه مراجع تقليد ميشود سوره قل هو الله را مي توان به پنج قسمت کرد و خواند. فقط براي احتياط به فتوي مقام معظم رهبري و آيات الله سيستاني که بسم الهت را جزء آيات مستقل نمي دانند بسم الله الرحمن الرحيم و قل هو الله احد را در قسمت اول بگويند و بعد رکوع بروند و بين لم يلد و لم يولد فاصله بيندازند، اشکالي نيست. خانم هايي که الان در شرايط نماز خواندن نيستند، فتوي اکثر مراجع اين است که بر آنها خواندن نماز آيات واجب نيست چون نمازهاي يوميه هم بر آنها واجب نيست. فقط نظر مرحوم آيت الله فاضل و مرحوم آيت الله گلپايگاني اين بود که وقتي پاک شدند براي احتياط نماز آيات را بخوانند. کساني هم که اين نماز را نخواندند و اين پديده گذشت، هر وقت يادشان آمد قضاي اين نماز واجب را بخوانند.
يادمان نرود که دين ما يک پديده اي را سر راه ما گذاشته است بنام مسير ولايت، ولايت انبياء و امامان، ولايت فقهاء يعني اي انسانها هر کس که متقاضي تبديل زندگي به بندگي است در هيچ زمان و مکاني بدون راهنما نيستيد، در هيچ صورت مسئله اي بدون پاسخ دهنده نيستيد، در هيچ شرايطي بدون جواب نيستيد. خدايا ما را براي پرسيدن، جواب گرفتن و تسليم دين شدن آماده بفرما. خدايا باران رحمتت را بر ما نازل بفرما.










ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها