اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

98-02-05-حجت الاسلام والمسلمين عالي - شفاعت (بازپخش 08-05-91)

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

-شفاعت

زمان پخش : 05-02-98 (بازپخش 08-05-91)

سوال – شفيعان ما چه کساني هستند ؟

پاسخ – از آيات و روايات اين طور برمي آيد که بيست دسته هستند که ما را شفاعت مي کنند. اين شفيعان آبرومند هستند که مي توانند دست ديگران را بگيرند. اصل دستگيري خداست. اولين شفيع خداوند است يعني شفاعت خداوند است که از کانال خوبها، دست پايين ترها را مي گيرد. اين کشش رحمت و مغفرت خود خداست که اين طور جلوه مي کند. خدا آفرينش عالم را با رحمت شروع کرد. و اين رحمت شامل همه چيز شد که اين رحمت عالم است. بعضي ها از انسانها جذب رحمت خدا شدند و مومن شدند و بعضي از انسانها به خدا پشت کردند و رحمت را جذب نکردند. کساني که با خدا آشتي کردند، مومن شدند و با ايمان شدند. درآخرت خداوند رحمت خاصي هم دارد و اين رحمت شامل همه ي انسانها نمي شود. اين رحمت خاص شامل کساني مي شود که در دنيا اين رحمت را جذب کرده باشند يعني مومنين. پس شفاعت خدا شامل فرد مومن مي شود که رحمت خدا را در عالم دنيا جذب کرده است و کساني که در اين دنيا رحمت خدا را جذب نکرده اند رحمت خاص خدا شامل آنها نمي شود و غضب خدا شامل حال آنها مي شود. خدا هم صفت رحمت و هم صفت عدل دارد يعني خدا هم رحيم است و هم عادل. در قيامت خدا با مومنين با رحمتش برخورد مي کند. اين رحمت با رحمتي که ما در دنيا از خدا مي بينيم خيلي فرق دارد. حضرت امير مي فرمايد: خدا رحيم است نسبت به مومنان. رحمت خدا صد قسمت است و يک قسمت از آن را به دنيا فرستاده است. تمام مهرباني و رحم بين انسانها و حيوانات آثار يک جز رحمت خداست و نود و نه درصد آن در آخرت ظهور پيدا مي کند. خدا با مومنين با عدلش برخورد نمي کند. اگر خدا بخواهد در آخرت با عدلش برخورد بکند به جز چهارده معصوم همه مشکل دارند و مردود مي شوند. وقتي حضرت يونس ترک اولي انجام داد خدا او را در شکم نهنگ زنداني کرد و او در شکم نهنگ ذکر و تسبيح خدا را گفت و توبه کرد. خدا مي فرمود اگر يونس به ما متوسل نمي شد و ذکرنمي گفت تا قيامت در شکم ماهي مي ماند. اگر خدا بخواهد با عدلش با ما که گناه کبيره و صغيره انجام مي دهيم رفتار کند چه مي شود ؟ ما متوجه گناه و حرمت شکني گناه نمي شويم و فکر مي کنيم که گناه صغيره است. در روايت داريم که شما به کوچکي گناه توجه نکنيد بلکه به کسي که از او نافرماني کرده ايد توجه کنيد. اگر کسي به يک فرد عادي بي احترامي کند بد است ولي اگر به يک مرجع تقليد بي احترامي کند بدتر است و اگر به امام زمان بي احترامي کند خيلي بدتر است.اگر کسي به خدا بي احترامي کند خيلي خيلي بد است. پس گناه کوچک نيست اگر خدا بخواهد با عدلش برخورد بکند. علما براي خلاف ادب کوچکي که از آنها سر مي زند اشک مي ريختند و ناراحت بودند. مرحوم ملکي تبريزي مي گفتند که در مجلسي، شبه غيبتي شد و من از آنجا بيرون آمدم و خيلي ناراحت بودم. ايشان مي گفت که اين شبه غيبت چهل روز من را عقب انداخت. زيرا بي حرمتي شد. آقا مصطفي فرزند امام خميني ديدند که امام دارد گريه مي کند. همسرش گفت که شايد نماز شبي از ايشان فوت شد يعني براي ترک مستحب گريه مي کردند زيرا آنها عظمت خدا را مي فهميدند. آنها مي ديدند که اين گناه يا مکروه نسبت به چه کسي است. اگر خدا با مومن با عدلش برخورد بکند ظلمي نکرده است ولي خدا اين کار را نمي کند و از مومن مي گذرد. ولي کسي که پشت به خدا کرده است خدا از او نمي گذرد.

افاضه ي رحمت خدا قانون و قواعدي دارد. وقتي خدا رحمتش را مي فرستد اولين موجود در عالم که از نظر مقام بالاتر است آنرا جذب مي کند و به مقام هاي پايين تر مي رساند، در واقع سلسله مراتب دارد. پس اين رحمت مستقيم به ما نمي رسد. وقتي استاد درس مي دهد مطالبي را مي گويد و شاگردي که هوش بالاتري دارد آن مطلب را زودتر از همه را مي گيرد و ممکن است براي ديگران آنرا توضيح بدهد. يعني با مراتبي علم استاد به افراد مي رسد. رحمت خدا هم با مراتب مي رسد. اولين کسي که رحمت خدا را در دنيا و آخرت مي گيرد پيامبر است. رحمت خاص خدا همان شفاعت خداست که به پيامبر افاضه مي شود و بعد با سلسله مراتب به شفيعان ديگر مي دهد. ديگر شفيعان مثل انبيا، علما، شهدا و صالحين هم شفاعت را از پيامبر مي گيرند. نظام عامل نظام اسباب است. زيرا ما ظرفيت نداريم که مستقيم از خدا رحمت را بگيريم. وحي را خدا مي فرستد و شاگرد ممتاز گيرنده ي اين وحي است و با سلسله مراتب به مقام پايين تر مي دهد. حيات را خدا مي دهد و يک واسطه ي آن پيامبر و يک واسطه ي آن اسرافيل است و واسطه ي پايين تر ملائک زير دست اسرافيل است. يک واسطه ي حيات پدر و مادر است. رزق وشفا دادن هم همين طور است. تمام فيض هاي خداوند به اين شکل است. اين قانون دنيا وآخرت است. پس شفاعت همان رحمت و لطف خداست که با واسطه به پيامبر و. .. رسيده است. در سوره ي زمر آيه 44 داريم: همه ي شفاعت ها متعلق به خداست. اين نظام سلسله مراتب را از دست ندهيد. ما اسباب را واسطه مي دانيم. اگر ما از اهل بيت حاجت مي خواهيم و توسل مي کنيم آنها واسطه هستند. حضرت عيسي به اذن خدا مرده را زنده مي کرد. ديد ما نسبت به واسطه ها ديد شرک آلود نيست. گاهي اوقات در مورد توسل ما را محکوم به شرک مي کنند. ديد ما نسبت به آنها ديد واسطه اي است. مثلا وقتي مي گوييم که يا رسول الله مشکل من را برطرف بکن، مي دانيم که آنها شفا را از خدا مي گيرند. آيت الله مجتهدي تهراني مي فرمود: من خدمت آيت الله خوانساري رسيدم و پرسيدم که وقتي ما به امام رضا (ع) مي رويم، خدا را مخاطب قرار بدهيم يا بگوييم: اي امام رضا(ع) بچه ي من را شفا بده. ايشان فرمودند که هر دو خوب است ولي بهتر است که به واسطه بگوييد و او به خدا بگويد. حتي سر قبر طبرسي برويد و از او بخواهيد که از امام رضا (ع) بخواهد. آيت الله حسن زاده ي آملي مي گفتند که استادم مي گفت که گاهي من از امام رضا (ع) حاجتي مي خواهم ولي داده نمي شود و حاجتم را از شاه عبدالعظيم حسني مي گيرم و حواله اينجا داده مي شود. زيرا سنخيت ما با ايشان بيشتر است. پس اصل شفاعت خود خداوند است.

سوال – صفحه ي 38 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – درآيه 237 سوره بقره خدا مي فرمايد: اگر شما مردها همه ي مهريه را ببخشيد( اگر ازدواج تمام صورت نگرفته است بايد نصف مهريه پرداخت بشود) و گذشت داشته باشيد اين به تقوا نزديکتر است.گذشت و فضل را بين خودتان فراموش نکنيد. خدا ناظر بر همه چيز است.

خدا احکام حقوقي مربوط به ازدواج را با يک توصيه ي اخلاقي همراه مي کند.از نظر حقوقي خدا حکم را مي دهد ولي توصيه مي کند که اگر آنرا ببخشي بهتر است. اين نشان مي دهد که حقوق با اخلاق همراه است. حتي در طلاق هم رابطه بايد اخلاقي باشد. خداوند توصيه مي کند که اگر عفو بکنيد بهتر است و فضل را فراموش نکنيد. خدايي که به بنده اش اين توصيه را مي کند، آيا مي شود که خودش با فضل با بنده اش رفتار نکند؟

سوال – چرا پيامبر رحمت لله العالمين است ؟

پاسخ – خدا رحمتش را به پيامبر مي دهد و او رحمت لله العالمين مي شود يعني همه ي رحمت خدا را گرفته است و اين رحمت بايد بين تمام عوامل پخش بشود. پس لقب پيامبر رحمت لله العالمين است و کنيه اش ابوالقاسم است. ايشان تقسيم کننده ي رحمت هستند. در جلد 18 بحار داريم: در معراج، شبي که جبرئيل هم با من نبود و من بالاتر از جبرئيل رفتم، هنگام برگشت خدا مرا ابوالقاسم ناميد و فرمود: برو هم تو راهنماي ديگران هستي و هم راه يافته هستي، خوش آمدي وخوش رفتي، خوش به حال تو و کسي که تو را تصديق بکند. وقتي پيامبر پايين آمد و پيش جبرئيل رسيد و براي جبرئيل گفتگو را تعريف کرد و جبرئيل پرسيد که چرا خدا شما را ابوالقاسم صدا زد. همانجا خطاب رسيد: اي احمد، تو را ابوالقاسم گفتم زيرا تو صاحب قسمت کردن رحمت هستي. اگر پيامبر در قيامت رحمت را تقسيم مي کند در دنيا هم اين کار را مي کند.

پس تمام کساني که پايين تر از پيامبرهستند به رحمت پيامبر محتاج هستند، چه خوبان و چه گناهکاران. پس شفاعت پيامبر مخصوص گناهکاران نيست بلکه براي هر کسي است که پايين تر از پيامبر است. منظور از گناهکار کسي است که گناه کرده است و توبه نکرده است. اين شخص براي اينکه از جهنم خارج بشود نياز به شفاعت پيامبر دارد. حتي خوبان براي رفع ترس و وحشت از برزخ و قيامت نياز به شفاعت دارند. ما در قيامت نياز داريم که سريع به حساب ما برسند و يا ما را بي حساب به بهشت ببرند. اينها نيازهاي ماست. حتي کسي که بي حساب به بهشت رفته است مثل انبياء، احتياج به رحمت بالاتر دارند. پس همه به رحمت پيامبر نياز داريم. ما در آنجا با زبان بي زبان مي گوييم که نياز به رحمت داريم. کسي که درجهنم است يا کسي که در مواقف است اقتضاي حالش دريافت رحمت است. در جلد هشت بحار داريم که امام رضا (ع)به يکي از اصحابش فرمود اگر حاجتي داشتي بگو: خدايا تو را به حق محمد وعلي مي خوانم. آنها پيش تو آبرو دارند به جهت اين شأن و مرتبه اي که آنها دارند بر آنها صلوات بفرست و حاجت من را هم بده. امام فرمود: وقتي قيامت فرا برسد هيچ ملک مقرب، هيچ پيامبر مرسل و هيچ مومن امتحان پس داده اي نيست که احتياج به شفاعت آنها نداشته باشد. پيامبر همه را شفاعت مي کند. در روايات متواتر از شيعه و سني نقل شده است که پيامبر فرمود: شفاعت من شامل کساني است که اهل گناهان کبيره بوده اند و از دنيا رفته اند. پيامبر فرمود: من شفاعت خودم را براي کساني که گناهان کبيره کرده اند و توبه نکرده اند و از دنيا رفته اند، ذخيره کرده ام. کساني که افراد خوب هستند نيازي به شفاعت ندارد. سند اين روايت خيلي محکم است. منظور پيامبر اين است که انسانهاي خوب نياز به شفاعتي که بايد از جهنم بيرون بيايند ندارند. روايات را بايد با هم خواند. اين روايت را بايد درست معني کرد. منظور اين است که خوب ها نياز به شفاعت خروج از جهنم را ندارند. شفاعتي که براي ترفيع مقام است براي خوبان است. مقام محمود پيامبر هم همين است که همه او را ستايش مي کنند.

خدايا به حق پيامبر و اهل بيت،ما را جزو کساني که با آنها محشور مي شوند و شفاعت شان شامل حال آنها مي شود، قرار بده.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها