برنامه سمت خدا
کارشناس : حجت الاسلام والمسلمين عالي
موضوع برنامه : پرسش و پاسخ( ياد مرگ)
زمان پخش : 29-09-97 (بازپخش 21-12-90)
هوا، هواي لطيفي ست طراوت و ترنم و شبنم است و شقايق، هواي هم همه دارند ابر و تندر و باران، هواي زمزمه دارند بيد و باد و بنفشه و من هواي تو را دارم.
سوال – در تعاليم ديني گفته مي شود که ياد مرگ نشاط انگيز است ولي نمي دانم چرا من هر وقت به مرگ فکر مي کنم دچار استرس و نگراني زيادي مي شوم که حتي دل و دماغ انجام کارهاي روزمره زندگي ام را هم ندارم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – بعضي ها با يادآوري مرگ و قيامت دچار اضطراب و استرس مي شوند. و اين نشان دهنده ي اين است که در اين کار افراطي صورت گرفته است. علي القاعده اعتقاد به آخرت و عوالم بعد از مرگ و ياد آنها بودن، نشاط آور است و باعث رقت قلب و از بين بردن قساوت قلب مي شود. پيامبر مي فرمايد: دلها زنگار مي گيرد همان طور که آهن زنگ مي زند. از حضرت پرسيدند: چه چيزي باعث از بين رفتن زنگار دلها مي شود ؟ پيامبر فرمود: ذکر آخرت باعث مي شود که دل صفا پيدا بکند. اگر ياد مرگ باعث نشاط و شادي مي شود باعث يک نشاط و شادي واقعي مي شود نه بي خيال بودن. شايد اين موضوع آنچنان که بايد خوب بيان نشده است يا ما به دنبال آن نرفته باشيم. اولا ما بايد بدانيم که بعد از اين دنيا، عالم بزرگتر و بهتر در انتظار ما هست. پيامبر فرمود: وضعيت انسان در دنيا مثل وضعيت جنين در شکم مادر هست. با مرگ انسان به دنيا ي بهتر و غير قابل مقايسه با دنيا مي رود. جنين وابستگي هايي به مادر پيدا کرده است و اگر دنيا را برايش توضيح بدهند متوجه نمي شود ولي وقتي جنين به دنيا مي آيد با ترس و گريه مي آيد و وقتي وارد اين دنيا مي شود و با لذت هاي غير قابل مقايسه با رحم مواجه مي شود ديگر نمي خواهد به عالم رحم برگردد. ثانيا بدانيم که چشم هيا مهربان و آغوش هاي گرم در انتطار ماست. خدا مي فرمايد: يک جز از صد جز مهرباني خودم را در اين عالم پخش کرده ام. مهرباني بين فرزند و والدين، خواهر و برادر و دوستان، يک جلوه از صد جلوه ي محبت خداست. در اصول کافي داريم: در قيامت وقتي بنده ي گنهکاري که اعمال صالحي نداشته است را حکم به عذاب مي کنند و به سمت جهنم مي برند، او ملتمسانه نگاه مي کند و مي گويد که نگاه من به تو اين نبود، خدا خطاب مي کند که او را برگردانيد. با اينکه او دردنيا خيلي به من خوش گمان نبود او را برگردانيد. همچنين ملائکه اي که پاک هستند با بندگان مهربان هستند. در روايت داريم که حضرت عزرائيل و ملائکه ديگر خودشان به مومنين تلقين مي کنند و از پدرA ومادر به آنها مهربانتر هستند. سلمان از بازار آهنگرهاي کوفه رد مي شد، او ديد جواني افتاده است و مردم دور او جمع شده اند. مردم به سلمان گفتند که شما دعايي بکنيد که اين جوان بلند بشود. اين جوان گفت که من وقتي از بازار رد مي شدم صداي چکش آهنگرها را شنيدم و ياد اين آيه قرآن افتادم که در جهنم دوزخيان را با گرزهاي آتشين مي زنند. و افتادم. سلمان متوجه شد که او اهل معرفت است. سلمان با او دوست شد. بعد از مدتي اين جوان به حال احتضار افتاد. سلمان به حضرت عزرائيل گفت: رعايت اين دوست من را بکن. حضرت عزرائيل فرمود: من براي همه ي مومنين از پدر مهربانتر هستم و با همه ي آنها مدارا مي کنم. در روايت داريم کساني که مراقبت در نماز اول وقت دارند خود ملک الموت آنها را تلقين مي کند و شياطين را از اين مومن دور مي کند. در جلد شش بحارالانوار داريم: اهل بيت هنگام مرگ مومن ظاهر مي شوند و آنها را ياران خودشان مي دانند و براحتي از دنيا دل مي کند. فردي از امام صادق (ع) پرسيد: آيا مومن هنگام مرگ ناراحت است و کراهت دارد ؟ امام فرمود: خير. زماني که ملک الموت براي قبض روح مي آيد ابتدا مومن جزع و فزعي نشان مي دهد. ( اين نشان مي دهد مومن يک انسان معمولي و درجه ي پايين است ) ملک الموت مي گويد اين دوست خدا جزع نکن، قسم به خدا من از پدر به تو مهربانترهستم. چشمهايت را باز کن. بعد ائمه و پيامبر بر مومن ظاهر مي شوند و دوستان او معرفي مي شوند. خطاب مي رسد: اي کسي که پيامبر و آل او را باور داشتي، به سمت پروردگارت بيا در حالي که تو از خدا راضي هستي بواسطه ي ولايتي که داري و خدا هم از تو راضي است بخاطر ثوابي که به تو مي دهد. و هيچ چيز براي مومن محبوب تر از اين نيست که برود و ديگر برنگردد. آيت الله حائري داماد آيت الله حجت بودند. وقتي دم آخر دعاي عديله را براي او خوانديم و تربت به دهانش ريختيم. و ايشان گفتند: اين تربت آخرين توشه ي من است. آيت الله حجت فرمود: آقا علي (ع) دارد مي آيد. ما بايد باور بکنيم که بعد از مرگ چنين آغوش هاي گرمي باز است. فردي مي گفت: يک طلبه ي هندي در مدرسه نجف بود که در دفترهايش نوشته بود: يا حضرت عزرائيل ادرکني يعني با حضرت عزرائيل دوست بود. ما بعضي مواقع جفا مي کنيم و از اين فرشته ي مهربان خدا هيولايي درست مي کنيم. ثالثا اگر عذاب و ناراحتي که در آن دنيا هست، بخاطر عکس العمل کارهاي خودمان است نه اينکه خدا براي ما عذاب بخواند. زشتي و معصت ما در اين دنيا، عذاب هاي آن دنيا را درست مي کند. علامه طباطبايي از عارفي که از قبرستان وادي السلام برمي گشت پرسيدند: چه خبر ؟ ايشان گفتند که از بعضي از قبرها سوال کردم که شما هم مار و مور داريد؟ قبرها گفتند: خير ما چيزي نداريم. اگر ما بدانيم اينها از اعمال خود ما است دو چيز را در دنيا رعايت مي کنيم. يکي اينکه دنيا محل گذر است و نبايد براي خودمان تعلقاتي درست کنيم که فکر کنيم هميشه مي خواهيم در آن بمانيم. اگر ما عزيزي را از دست داديم بدانيم شان دنيا همين است. اگر شئ ارزشمندي بشکند شما ناراحت مي شويد ولي اگر به شما بگويند که اين شئ شکستني است، شما مي دانيد که اين شئ قرار است که بشکند و ماندني نبوده است. يک موقع مي گويند که فلاني از دنيا رفت و يک موقع مي گويند که طرف رفتني بود. پس قرار نيست که در اين دنيا چيزي بماند و هر چيزي در دنيا رفتني است. شما بايد دنيا را مثل يک مسافرخانه اي بدانيد که بايد مدتي در آن زندگي کنيد و بعد از آنجا برويد. پس انسان بايد شان دنيا را بداند و به آن دلبستگي پيدا نکند. ديگر اينکه هر کاري که انسان در اين دنيا مي کند بايد حجت آخرتي آنرا آماده بکند. يعني انسان بتواند جوابگوي کارهايش باشد. پس اگر شما ديد خودتان را نسبت به مرگ اصلاح کنيد و بدانيد که چه آغوئش هاي گرمي منتظر ما هستند و اگر مي دانيد سختي هايي در آن دنيا است بايد به اين دنيا دل نبنديد و هر کاري که در دنيا مي کنيد حجت آخرتي براي آن داشته باشيد. اگر ديد انسان اين طور باشد، مرگ صيقل دهنده است نه ترساننده. اگر انسان با اين ديد از مرگ بترسد اين يک ترس مقدس و مفيدي است. اولياءهم اين ترس را دارند. پس بايد از مرگ ترسيد ولي نبايد اضطراب داشت. اگر انسان به مر اشتياق داشته باشد هميشه آماده ي مرگ است. اين دنيا با دنيا بعد از مرگ، قابل مقايسه نيست که باعث بشود انسان به اين دنيا دل ببندد.
سوال – برادرزاده ي من يک دخترکاملا خوب و محجبه و مومني بود که مخارج خانواده اش را تامين مي کرد ولي بخاطر مخالفت پدرش با ازدواج او، دست به خودکشي زد. ديد گاه خدا و دين نسبت به افرادي که به نفس خودشان ظلم کرده اند چيست و وظيفه ي بازماندگان براي طلب مغفرت از درگاه خداوند متعال بايد به چه نحويي باشد ؟
پاسخ – خودکشي يکي از گناهان کبيره است. نفس خود را از بين بردن يعني هديه الهي را از بين بردن. روح انسان جلوه اي از روح خدا است. همان طور که قتل فرد ديگري گناه کبيره محسوب مي شود خودکشي هم گناه کبيره محسوب مي شود. کسي نمي تواند بگويد که من اختيار جان خودم را دارم. انسان نسبت به جان خودش حقي ندارد. خدا اجازه ي برخورد انسان با جان خودش را به او نداده است. خدا به انسان وعده داده است که من گره ها و بن بست ها را باز مي کنم. البته انسان بايد با خدا معامله بکند و خدا هم گره هاي او را باز مي کند. مورچه اي در آب افتاده بود و فرياد مي زد که آب دارد عالم را مي برد. مورچه ي ديگري که در خشکي بود گفت: آب داردتو را مي برد نه عالم را. ما گاهي فکر مي کنيم که اگر ما در بن بست هستيم خدا هم در بن بست است. اگر ما با خدا معامله بکنيم خدا گره را باز مي کند. در قرآن داريم: کساني که در راه ما کار مي کنند، ماراه را براي آنها باز مي کنيم. در سوره طلاق داريم: از آنجايي که انسان به گمانش نمي رسد براي او روزي مي فرستيم. پس کسي که خودکشي مي کند علاوه بر اينکه هديه الهي يعني روح را از بين مي برد، نسبت به خدا بي اعتمادي دارد. حالا کساني که خودکشي مي کنند همه عامداً نمي خواهند در مقابل خدا مقاومت کنند. گاهي افراد در زندگي به يک مشکلي برمي خوردند و جنون آني به آنها دست مي دهد و مغزشان کار نمي کند و دست به خودکشي مي زنند. ما مواردي داشته ايم که بعد از خودکشي از کارشان پشيمان شده اند البته آنهايي که زنده مانده اند يعني دچار جنوني آني شده اند و خداوند اينها را درنظر دارد. وظيفه ي ما پي بردن به نيت فردي که خودکشي کرده است نيست بلکه ما بايد مثل يک مسلمان با او برخورد بکنيم. در وسايل الشيعه داريم که پيامبر فرمود: هر کس که اهل قبله است شما براي او نماز بخوانيد و براي او خدايي نکنيد. وظيفه ي ما اين است که براي اين فرد نماز بخوانيم و در نماز بگوييم خدايي ما جز خوبي از او نديديم منظور از خوبي يعني اينکه ما از او کفري نديديم. پيامبر تصريح فرمود: بر کسي که سنگسار شده يا کسي که خودکشي کرده نماز بخوانيد و فرمود: از آنها به بدي ياد نکنيد. و بازماندگانبايدبراي او خيرات انجام بدهند و اگر واجباتي بر گردن او هست برايش بجا بياورند. اينها براي فرد مرده، فايده ي زيادي دارد حتي اگر ما براي کفار کارخوبي انجام بدهيم، باعث تخفيف عذابش مي شود.
سوال – افرادي بوده اند که مرتکب گناهان آشکاري شده اند و الان از دنيا رفته اند. وظيفه ي ما چيست ؟
پاسخ – وظيفه ي ما همان دستورات پيامبر است يعني کارهايي را که ما براي يک مسلمان انجام مي دهيم براي اين فرد هم انجام بدهيم. مرحوم آيت الله بهجت از قول استاد آيت الله قاضي، مرحوم کشميري نقل مي کردند که ايشان مي فرموند: در نمازشبهاي تان فقط ابوذر و سلمان را دعا نکنيد بلکه گناهکاران را هم دعا کنيد زيرا آنها محتاج تر هستند. مومنني هم اين توصيه را رعايت بکنند.
سوال – سوره الرحمن آيات 17 تا 40 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين سوره يک آيه حدود سي مرتبه تکرار مي شود که خدا خطاب به جن و انس مي فرمايد: کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد ؟ در روايت داريم که با شنيدن اين آيه بگوييم: خدايا من تکذيب هيچ کدام از نعمتها را نمي کنم. اين سوره عروس قرآن است زيرا خدا نعمت ها و زينت ها را مي شمارد و يادآوري مي کند. ديدن نعمتهاي خدا لطافت مي خواهد. بعضي ها هزاران نعمت خدا را که به آنها داده است نمي بينند ولي يک نعمت که خدا به آنها نداده است را مي بينند و اعتراض مي کنند. دعاي جوشن صغير که از امام کاظم (ع) است به انسان ياد مي دهد که نعمتها را ببيند و شاکر باشد. در اين دعا امام نقص ها را مي بيند که مثلا الان افرادي در بيمارستان دچار درد هستند ولي من به تعداد اين بيمارها، سلامتي دارم و تو را شکر مي کنم. عده اي در زندان دچار مشکلاتي هستند ولي من اين طور نيستم و تو را شکر مي کنم. حضرت با ديدن نقص ها، کمالات را يادآوري مي کند.
سوال – من نوزده سال دارم و افکار پست و گناه آلود به سراغ من مي آيد و من بخاطر اين موضوع خيلي عذاب مي کشم. گاهي دچار افسردگي ميش وم واحساس مي کنم گناهکارترين افراد هستم. من نماز و دعا مي خوانم ولي اين افکار هنوز هم هست. دو سال است که ترس از گناه باعث شده است که اين افکار به سراغ من بيايد. آيا الان من يک فرد گناهکار محسوب مي شوم ؟
پاسخ – گاهي افکاري مثل پارازيت در ذهن ما مي آيد چه بسا که اين افکار در مورد مقدسات باشد، ممکن است که اين افکار در نماز يا غير نماز بيآيد. با توجه به اينکه خدا نيات ما را هم محاسبه مي کند، اگر خدا بخواهد اين کار را انجام بدهد ما خيلي کم مي آوريم. اين افکار که دست انسان هم نيست و يک شعبه اي از وسواس فکري است، ( در وسواس فکري فرد مقهور اين تفکرات و خطورات است ) بدانيد که اين افکار گناه محسوب نمي شود و مواخده ندارد. زيرا اينها بي اختيار است. اينها القائاتي از شيطان است. در جلد دوم اصول کافي در باب حديث نفس و وسوسه داريم که از پيامبر سوال مي کردند که چنني خطوراتي در مورد خدا به ذهن ما آمده است. پيامبر مي فرمايد: اين نشانه ي ايمان است زيرا تو از گناه مي ترسي. پيامبر فرمود: وقتي شيطان نمي تواند در عمل بر شما مسلط بشود به افکار شما ورود پيدا مي کند تا تعادل شما را بهم بزند. شما نبايد از اينها بترسيد. در اين زمان شما بايد خدا را به ياد بياوريد و لااله الاالله، لاحول ولا قوة الا بالله بگوييد و وقتي اين افکار به ذهن شما آمد سعي کنيد که تغيير حالت بدهيد و ذکر بگوييد. ديگر اينها به اين افکار اعتنا نکنيد و کارتان را ادامهA بدهيد. در روايت داريم که اگر شما به شيطان بي اعتنايي بکنيد، شيطان ديگر به سراغ شما نمي آيد. زيرا او متکبر است. مثل اينکه شما در خيابان ويترين ها را مي بينيد ولي نمي ايستيد و مي رويد. پس شما در مقابل اين افکار نايستيد و رد شويد. با اين کار بعد از مدتي اين مشکل برطرف مي شود.
سوال – در مورد آداب زيارت اهل قبور توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – يکي از سنتهاي خوب ايام سال تحويل ديد و بازديد اقوام، اموات و شهدا است. با يک ديد، قبرستان محل ناخوشايندي است زيرا در آنجا عزيزانمان را جا گذاشته ايم ومي دانيم که روزي هم خودمان به اينجا مي آييم ولي از ديد ديگر قبرستان، يک فرهنگستان است که انسان مي تواند در آن تربيت بشود و ياد بگيرد. بزرگان ما به شاگردان خودشان مي گفتند که در قبرستان بنشينيد و فکر بکنيد و زيارت مناجات اميرالمومنين در مسجد کوفه را با تفکر بخوانيد. اينها همه به انسان درس مي دهد علاوه بر اينکه براي اموات هديه مي برد. در روايت داريم که اموات با هديه هاي شما خوشحال مي شوند و اينها باعث مغفرت خود فرد هم مي شود. امام رضا (ع) مي فرمايد: هر کسي که يک حمد و هفت تا قل هوالله براي مرده بخواند خدا او و مرده را مي آمرزد. بهترين زمان براي رفتن به زيارت اموات عصر پنج شنبه تا صبح جمعه است. در اين موقع ارواح مرخصي مي گيرند تا هديه ها را با خودشان ببرند. البته هر موقع ديگري خوب است ولي شب کراهت دارد. از آداب رفتن به قبرستان اين است که با وضو وارد بشويد و سلام بدهيد ( السلام اهل لاالله الاالله ) ديگر اينکه هديه براي مومن ببريم. بهترين هديه خواندن آيت الکرسي، سوره ي ياسين، ملک، حمد و هفت مرتبه قل هوالله، حمد و يازده مرتبه اناانزلناه است. توصيه اکيد روايات ما اين است که اين هدايا را به ارواح کل مومنين هديه کنيد. اين ثواب به همه ي مي رسد بدون اينکه از يکي کم بشود. شما خيال نکنيد که اگر شما ثواب را به فرد ديگري بفرستيم، از ثواب عزيز شما کم مي شود. در روايت داريم: وقتي شما آيت الکرسي را بخوانيد و ثواب آنرا براي همه ي اهل قبور قرار بدهيد، خدا ثواب آنرا به هر ميتي مي رساند. وقتي شما ثواب را به همه ي اموات هديه کنيد، خدا از اين کار بيشتر خوشش مي آيد و اين کار نشان مي دهد که شما بخل نداريد و رحمت خدا را وسيع ديده ايد. هنگام خواندن قرآن انسان بايد روبه قبله باشد و سر قبر بنشيند. خواستن حاجت خصوصا در کنار قبر پدر ومادر است. يکي از مکان هايي که براي گرفتن حاجات تاکيد شده است کنار قبر مومنين، بزرگان، شهدا و پدر و مادر است. مرحوم آيت الله اراکي مي فرمودند: من هر وقت حاجتي داشتم، به سر قبر ميرزاي قمي در قم مي رفتم، يک سوره ي ياسين هديه مي کردم و حتما حاجتم را مي گرفتم. يکي ديگر از آداب زيارت آب پاشيدن روي قبر است البته هنگام دفن اين کار توصيه شده است. از باب تفضل الهي تا زماني که قبر مرطوب است عذاب از مرده برداشته مي شود. خيرات و مبرّات جزو آداب زيارت اموات نيست ولي مي توان در قبرستان يا غير قبرستان خيرات و مبرّات داد.
سوال – در مورد دعاي غريق توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – امام صادق (ع) وقتي در مورد سختي دين داري و لغزش هاي دوره ي آخر الزمان فرمودند، بعضي از شاگردان آن حضرت ترسيدند و سوال کردند که اگر ما آن زمان را درک کرديم چکار کنيم ؟ امام فرمودند: دعاي غريق را بخوانيد. اين دعا براي کسي است که در حال غرق است و مضطر و بيچاره شده است: ياالله يا رحمان يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک: خدايا دل من را در دين خودت ثابت قدم بدارد.