برنامه سمت خدا
حجت الاسلام والمسلمين عالي
موضوع: وظايف منتظران در زمان غيبت
تاريخ: 93/07/06
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
صبحي گره از زلف تو وا خواهد شد * * * راز شب تار برملا خواهد شد
تو آيهي وحدتي که با آمدنت * * * هر قطب نما قبله نما خواهد شد
شريعتي: سلام ميگويم به همهي هم وطنان خوبمان خانمها و آقايان دوستان خوب برنامهي سمت خدا خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز ما. حاج آقاي عالي سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا عالي: سلام عليکم و رحمة الله بنده هم خدمت همهي دوستان بيننده و حضرت عالي عرض سلام و ادب دارم و خدمت شما هستيم.
شريعتي: سلامت باشيد خيلي خوشحاليم که در خدمت شما هستيم امروز ما زمان کوتاه تري را خدمت دوستان خوبمان هستيم به دليل پخش مسابقات کشتي و بازيهاي آسيايي لذا بحث امروز شما را در ذيل بحث وظايف منتظران ميشنويم.
حاج آقا عالي: بسم الله الرحمن الرحيم همان طور که خاطر شريف دوستان است ما يکي از وظايف مهم و بسيار بسيار مهم منتظر را تجديد عهد با حضرت ولي عضر عليه السلام و وفاي به آن عهد دانستيم که اين وظيفه يک وظيفه اي است که نسبت به همهي اهل بيت شيعيان دارند همهي شيعيان نسبت به امامشان عهدي دارند که به هر حال با آن عهد بايد ثابت قدم و پابرجا باشند «وَأَلَّوِ اسْتَقَامُواA عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمA مَّاءA غَدَقًا» (جن/16) خداي متعال در سورهي جن ميفرمايد اگر کسي بر آن صراط و طريق مستقيم استقامت داشته باشد آب فراواني را به او ميچشانيم آن آب فراوان هم ميتواند آب ظاهري باشد و نعمتها باشد و هم ميتواند علوم اهل بيت باشد در روايات است که به آنها داده ميشود نعمتها و برکات فراوان منتها به شرط استقامت بر آن راه و صراط بعضيها ممکن است خوب راه بيفتند اما خوب ادامه نميدهند در ادامهي راه کم ميآورند حافظ گفت که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکلها داستان سيمرغ عطار که براي رسيدن به قلهي قاف تعداد زيادي بودند ولي وقتي رسيدند تعداد اندکي ماندند يک واقعيتي است که اين مسير مشکلات و سختيهايي دارد که ماندن اش خيلي هنر است و استقامت بر آن عهدي که با اهل بيت داشتيم ما عهد با اماممان داريم با ائمه داريم با امام زمان داريم خوش به آن کساني که بر اين عهد ثابت قدماند اين يکي از وظايفي بود که گفتيم و مصاديقي را بيان کرديم مثلا عهد با حضرت يک مصداق اش زيارت اهل بيت و زيارت امام زمان يکي از مصاديق وفاي به عهد است يکي ديگر از مصاديق وفاي به عهد عرض ميکنيم اين است که انسان نسبت به نائبان امام زمان آن کساني که جانشين حضرت در زمان غيبت هستند نسبت به آنها التزام داشته باشد اعتقاد به آنها داشته باشد هم گامي و همراهي و تبعيت داشته باشد فقهاي عادل که با عنوان مرجع يا به خصوص به عنوان فقيهي که ولايت دارد ولي فقيه است اينها به عنوان نائبان امام هستند کسي نميتواند ادعا بکند که من شيعه هستم اهل ولايت ام امام زماني هستم اما کاري با مرجعيت و کاري با ولايت فقيه و جانشين امام زمان در زمان غيبت ندارم.
شريعتي: يعني همان قدري که در قبال امام زمانمان مسئوليم در قبال نائبان حضرت هم مسئوليم.
حاج آقا عالي: در زمان اميرالمومنين اگر مالک اشتر را به عنوان نماينده ميفرستاد جايي مثلا مصر کساني که علوي بودند بايد از مالک اشتر تبعيت ميکردند بنابراين اين خيلي بد است بعضي ادعاي ولايي بودن را بکنند ولي تکليفشان با مسئلهي مرجعيت تقليد در مسائل احکام دينشان در مسائل اجتماعيشان بحث ولايت فقيه روشن نباشد طبيعتا رابطهشان با امامشان سست ميشود طبيعتا ضربه به دينشان ميخورد کساني که اعتقاد نداشته باشند با عالمان دينشان خصوصا جانشينان آنهايي که صلاحيت جانشيني حضرت ولي عصر را در زمان غيبت دارند طبيعتا زمينه برايشان فراهم ميشود که در طول شيطان بيفتند.
شريعتي: پذيرش اش سخت نيست که همان تبعيتي که بايد از امام زمان داشته باشيم از نائب ايشان داشته باشيم.
حاج آقا عالي: حال عرض ميکنيم طبيعتا ما در چه جهاتي بايد تبعيت داشته باشيم؟ ولي در همان محدوده اي که بايد تبعيت بکنيم اين جا تکليف بايد روشن باشد اين جا بايد اعتقاد و التزام هم به صورت اعتقادي هم التزام عملي داشته باشيم اين يک واقعيتي است امام عسکري عليه السلام در يک روايتي فرمود آن کساني که با عالمان دينشان با کساني که شرايطي که اهل بيت فرمودند در آنها است تقوا و اهل عمل بودن و اهل عدالت بودن را دارند ارتباطشان با اينها قطع ميشود زمينه براي اين که در شبکه و تور ابليس و جنودش بيفتند دارند در واقع اين عالمان دين واسطههاي مردم با اهل بيتاند که خيلي از روزيها را از اهل بيت ميگيرند و به ديگران ميدهند و آن کساني که با اينها ارتباط ندارد از خيلي از روزيهاي معنوي و معرفتي محروم ميماند در دعاي ابوحمزه يک تعبيري امام سجاد عليه السلام دارند لَعَلَّکَ فَقَدْتَنىA مِنْA مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنى خدايا شايد من را نديدي که مجالست داشته باشم با عالمان دين ام از چشم ات افتادم و کوچک شدم در نظر تو خار شدم واقعا همين است به هر حال خيلي برکات را آدم از دست ميدهد ظرفيت اش کم ميشود خدا رحمت کند مرحوم آيت الله شاه آبادي در تهران عالم عارف با عظمت مجتهدي بود که حضرت امام شاگرد ايشان بود و فوق العاده احترام داشت يک تعدادي از بازاريهاي متدين هم شاگرد ايشان بودند يکي از کساني که نماز ايشان ميآمد درس اخلاق ايشان ميآمد يک دو سال ارتباط اش با ايشان قطع شد بعد از دو سال براي حساب خمس و اينها خدمت ايشان رسيد گفت نپرسيديد از من که دو سال پيش شما نبودم کجا نبودم آيت الله شاه آبادي فرمود ما طلبي از شما نداريم اگر خواستيد اختيار با خود شماست تشريف بياوريد وگرنه نه گفت واقع اش اين است که به يک دليلي انقطاعي از شما حاصل شد بعد از اين يکي دو سال تازگيها يک خوابي ديدم يک روياي صادقه اي بود که خود را در صحنهي محشر ديدم در قيامت همراه يک جمعي خيلي ترسيده بوديم خيلي هول و تکانهاي قيامت ما را ترسانده بود چون من آدم خوبي بودم و مردم حسن ظن به من داشتند اين تعدادي که من را ميشناختند دورم جمع شدند گفتند دعا بکنيد از اين وضعيت خلاص شويم من گفتم من که هستم که دعا بکنم برويم خدمت آيت الله شاه آبادي آن جا شما در ذهن ام بوديد ميگويد با اين جمع آمديم خدمت شما و شما در يک آرامشي بوديد در يک وضعيت خيلي خوبي بوديد به شما گفتيم اگر ميشود يک دعايي بکنيد يا به ما ياد بدهيد که از اين وضعيت نجات پيدا کنيم شما فرموديد که همهتان به صورت جمعي بگوييد يا جسين که اسم اعظم خداست کيمياست ما اين را گفتيم خيلي آرام شديم از اين وضعيت نجات پيدا کرديم من از خواب بيدار شدم فهميدم اين دو سالي که از شما قطع شده خيلي در دست انداز افتادم دارم مشکل پيدا ميکنم بايد خدمت شما برسم واقعا همين است خداي نکرده اگر ارتباط ما با عالمان با تقوا و عادل و اهل عمل و آن کساني که صلاحيت جانشيني اهل بيت به خصوص در زمان غيبت را دارند خداي نکرده چه بسا مصون نمانيم و ضربه به دينمان بخورد اين را بايد خيلي مراقب باشيم در هر حال اهل بيت عليهم السلام همان طور که عرض کردم عالمان ما به عنوان واسطههاي مردم با اهل بيت هستند در همان زمان حضور خودشان اين واسطه بودن برقرار بوده يعني فرض کنيم زمان امام صادق عليه السلام زمان امام جواد عليه السلام زمان امام عسکري عليه السلام نمايندههايي ميفرستادند به عنوان نمايندههاي خودشان در جاهايي که دور بودند و مردم دسترسي به اهل بيت نداشتند از طريق آنها ارتباط برقرار بکنند فردي است به نام علي بن مصيب اين را مرحوم مقدس قمي در سفينه البحار نقل ميکند خدمت امام رضا عليه السلام رسيد گفت راه ام از شما دور است هر موقع بخواهم خدمت شما نميتوانم برسم از چه کسي بگيرم احکام دين و مسائل دين ام را. به هر حال شهر هايشان دور بود از اهل بيت امام رضا عليه السلام فرمود از زکريا بن آدم بگير از قم معلوم بوده که اين شخص قمي بوده. فرمود مورد اطمينان بوده در مسائل ديني و دنيايي کسي است که در امان هستي ابن آدم عالم برجسته اي که قبر ايشان نزديک حرم حضرت معصومه سلام الله عليها است و آن جا دفن است از اصحاب امام رضا و امام جواد عليهما السلام عالم تقوا برجسته کسي که ميخواست از قم بيايد بيرون امام رضا عليه السلام فرمود نه تو بمان به واسطهي تو بلا از اهل قم دفع ميشود همان طور که به واسطهي پدرم امام موسي بن جعفر از بغداد بلا دفع ميشود يک کسي مانند ايشان نمايندهي امام رضا عليه السلام در قم بوده يا احمد بن اسحاق قمي که در زمان امام عسکري نمايندهي امام عسکري در قم بود که مردم وجوهات ميدادند يا مسئلهي شرعي از ايشان ميپرسيدند ايشان خدمت امام عسکري ميبرد هر از گاهي که اتفاقا در مسير برگشت سر پل ذهاب بود که مرحوم شد و الآن قبر ايشان به صورت گنبد و بارگاهي در سرپل ذهاب است مقصود اين که در زمان خود حيات معصومين هم نمايندههايي ميفرستادند جاهاي ديگر و به يک معنا بحث مرجعيت از همان موقع جا افتاد از همان موقع اهل بيت علمايي که خودشان تربيت کرده بودند ميفرستادند به عنوان مرجع مردم.
شريعتي: اين طور نبوده که مردم در زمان حيات اهل بيت مکرر و مرتب با آنها در ارتباط باشند.
حاج آقا عالي: نه واقعا نبوده از همان موقع بحث شبکهي نمايندگي و جانشيني را به گونه اي جا انداخته بودند امام صادق عليه السلام به يکي از شاگردان اش فرمود در آن شهرت بنشين و در مسجد شهرت بنشين و فتوا بده معنايش همان مرجعيت است ديگر در مسائل ديني آن چيزهايي که از امام ات ياد گرفتي من دوست دارم مثل تو در شيعيان ام باشند اين يک چيزي است که در آن زمان راه افتاد در زمان غيبت امام زمان عليه السلام طبيعتا همان خط ادامه دارد يعني در نظام امامت و ولايت رابطهي مردم با رهبر الهي هيچ موقع قطع نميشود حالا يا مستقيم با رهبر الهي مرتبط است يا با واسطه. رابطهي زمين و آسمان هيچ موقع قطع نميشود و اين نقطهي قوت مکتب اهل بيت است که رها شده نيستند به واسطهي آن رهبري که منصوب از طرف خداست مردم با او ارتباط دارند يا بي واسطه يا با واسطه و از اين جهت خيلي ارزشمند است در زمان غيبت حضرت ولي عصر اين زماني که ما در آن هستيم طبيعتا امام زمان نائب خاص ندارد که يک شخصي با اسم و رسم خاصي او معرفي شود به عنوان نائب. نائبان عام يعني اهل بيت و امام زمان ضابطههايي دادهاند شرايطي را دادهاند که اين شرايط در هر کسي باشد به عنوان نائب و جانشين حضرت در زمان غيبت محسوب ميشود روايتي از امام عسکري عليه السلام است معروف است در احتجاج طبرسي و کتابهاي ديگر وسائل الشيعه نقل شده ايشان فرمودهاند کساني که فقيه باشند دين شناس باشند به صورت سطحي چهار مطلب به گوش آنها نخورده باشد عميقا دين و جوامع دين را بشناسند و همچنين کسب باشد که هواي نفس نداشته باشد بتواند مهار نفس خودش را نگاه دارد مخالف هواي نفس اش باشد براي قوم و قبيله و زن و بچه ي خودش امتيازات قائل نشود تقواي ديني و عدالت را داشته باشد و همچنين حافظ دين اش باشد شجاعت داشته باشد غيرت ديني داشته باشد و همچنين آگاهي زمان داشته باشد که بتواند از دين حفاظت بکند هم آگاهي داشته باشد در زمان خودش هم شجاعت و غيرت ديني باشد که حفاظت بکند و تسليم خداوند متعال باشد کسي که اين شرايط را داشته باشد فردي دين شناس عادل آگاه به زمان شجاع و داراي غيرت ديني مردم از اين تقليد بکنند تبعيت بکنند اين به عنوان جانشين ما است در جايي که دسترسي به ما نداريد بعد خود امام عسکري عليه السلام فرمود اين شرايط در همه جمع نميشود اين در بعضيها است يعني در واقع بحث در رابطه با تقليد، تقليد از آن کسي است که نزديکترين افراد به اهل بيت است درست است که خود اهل بيت هيچ خطاي علمي و عملي ندارند معصوماند و در زمان غيبت افراد ديگر غير معصوم هستند اما غير معصوم درصد خطاهايشان با هم فرق ميکند يک فقيه دين شناسي که عدالت اين چنيني و تقواي اين چنيني دارد طبيعتا درصد خطايش از ديگران بسيار کمتر است و از اين جهت حجت است اينها حجت قرار گرفته شده براي مردم و مردم بايد از آنها تبعيت بکنند اين تبعيت همان کاري است که همهي عقلا ميکنند که در مسائل فني و تخصصي رجوع به متخصص ميکنند در اين جهت هم همين طور است. مرحوم سيد البحرالعلوم اين را خواهر زادهي ايشان سيد جواد آملي که از فقها بود صاحب کتاب مفتاح الکرامه که بسيار ارزشمند است ايشان ميگويد که علامهي بحرالعلوم که دايي اش بود دنبال ايشان رفتم که از شهر خارج شد مسجد کوفه بود يا جايي بود با امام زمان عليه السلام در يک تشرفي بود که حضرت ولي عصر عليه السلام به ايشان فرموده بود شما در اين زمان مامور به ادلهي ظاهري هستيد ادله و احکام ظاهري يعني خود معصوم حکمي که ميگويد حکم واقعي است خطا ندارد اما ما در زمان خودمان آن چيزي که بر ما حجت است فتواي مرجع ماست ولو خطا هم باشد چون او تلاش اش را کرده ولو راه ديگري نداريم براي ما حجت است.
شريعتي: خود معصومين هم اين را از ما خواستند.
حاج آقا عالي: بله شرايطي است که خودشان فرمودند در زمان غيبت. معصومين ما را ارجاع دادند به فقهايي که واجد اين شرايط هستند منتها يک سوال مهمي که پيش ميآيد اين است که آيا همهي فقها جانشين معصوم اند؟ نائب امام اند؟ در زمان غيبت همهشان نائب امام هستند؟ جواب اين است که همهي فقها که اين شرايط را داشته باشند در منصب فتوا جانشين معصوماند يعني خود معصوم يکي از شئون اش يکي از کارهايش اين است که فتوا بدهد احکام دين را براي مردم تبيين بکند در زمان غيبت در تبيين احکام دين همهي فقهايي که واجد شرايط هستند جانشين اند.
شريعتي: يعني همان رسالههاي عمليه؟
حاج آقا عالي: آفرين که محصولش ميشود اين رسالههاي عمليه. تعدد اينها هيچ اشکالي ندارد و هم چنين در منصب قضاوت همين طور اين منصب که يکي ديگر از مناصب معصومين است که رفع خصومت ميکنند اينها هم اگر مثلا مراجع متعددي باشند که قضاوت بکنند اشکالي ندارد مگر اين که بگوييم چون بايد يک وحدت رويهي قضايي باشد از اين جهت تعدد نبايد باشد اما در يکي ديگر از مناصب اهل بيت که منصب ادارهي جامعه است يکي از کارهايي که اهل بيت اگر برايشان موقعيت پيش بيايد مديريت و حکومت است در اينشان اين طور نيست که همهي علما جانشين باشند همهي فقها جانشين باشند اين جا فقط يک نفر است حتي در زمان خود معصومين هم در جايي که دو معصوم در يک زمان بودند فقط يکيشان مديريت جامعه را و به تعبيري امامت را به عهده داشت در زمان اميرالمومنين و پيغمبر اکرم که هر دو معصوم بودند پيغمبر بود که امامت و رهبري جامعه را داشت در زمان امام حسن و امام حسين يکيشان امام بودند پس بنابراين در مسئلهي حاکميت ادارهي جامعه اين جا معنا ندارد که همهي فقها حاکميت داشته باشند که هرج و مرج است و انسجام جامعه به هم ميخورد طبيعتا اين جا فقط يک نفر آن وقت اين يک نفري که در ادارهي جامعه ميخواهد جامعه را به دست بگيرد در عين حال که شرايط فقاهت و بقيه را دارد ولي شرايط سنگين تري دارد يعني مديريت مدبريت آگاهي بسيار وسيع به وضعيت پيجيده و معادلات پيچيدهي جهاني باشد تا حفظ بکند.
شريعتي: يعني فراتر از آن روايت امام حسن عسکري؟
حاج آقا عالي: يعني فراتر از آن مقداري که يک فقيه در منصب فتوا و قضاوت ميخواهد داشته باشد اين در منصب حاکميت بر مردم است طبيعتا اين شرايط بسيار شرايط محدودي خواهد بود که ما اين را به عنوان ولايت فقيه ميشناسيم ولايت و سرپرستي جامعه را فقيه به عهده ميگيرد و اين را خود معصومين گذاشتند امام زمان عليه السلام در يک توقيعي که يعقوب بن اسحاق اين سوال را کرده بود در زمان غيبت صغري که از حضرت سوال کرده بود به واسطهي دومين نائب حضرت محمد بن عثمان امري که از حضرت بپرسيد در زمان غيبت در حوادثي که پيش ميآيد و مشکلاتي که پيش ميآيد به چه کسي رجوع کنيم امام زمان عليه السلام مرقوم کردند در توقيعشان فرمودند أمَّا الْحَوادِثُA الْواقِعَةُA فَارْجِعُوا فيها إلي رُواةِA حَديثِنا در حوادثي که پيش ميآيد نه در احکام حوادث در خود اتفاقات جاري اجتماع حوادثي که چه بسا بنيان کن است يعني ميتواند جامعهي شيعه را از هم بپاشد در اين طور حوادث به راوايان حديث ما رجوع کنيد راويان نه آن کساني که فقط روايات را نقل ميکنند مثل ضبط صوت يعني کساني که ميفهمند و فهم ديني دارند يعني فقيهان و کارشناسان ديني که بعضي از شرايط را در جاهاي ديگر مثل همان روايت امام حسن عسکري گفته شده بعد امام زمان عليه السلام فرمود فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْA وَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ اينها همان طور که من حجت بر شما هستم اينها هم حجت من هستند بنابراين در يک مسئلهي ديني هستيم اين بحث يک بحث سياسي نيست اگر کسي مشکل داشته باشد با مسئلهي مرجعيت و ولايت فقيه به خصوص مشکل با بالاتر اش دارد يعني با خود ولي الله اعظم.
شريعتي: پس يک مسئلهي کاملا اعتقادي است؟
حاج آقا عالي: بله و دستور خود اهل بيت است و اگر کسي رد بکند اين را در بعضي از روايات است که رد بر آنها رد بر ما اهل بيت است رد بر نمايندگان و جانشين ما رد بر ما اهل بيت است و کسي که ما را رد بکند خدا را رد کرده لذا از اين جهت اين مسئله را انصافا بايد جدي گرفت اين که حضرت امام رضوان خدا بر ايشان باد ميفرمود ما که ولايت فقيه را نياورديم اين همان ولايت رسول الله است اين چيزي است که اهل بيت به ما ياد دادند و اگر کسي اين رابطه را وثيق داشته باشد واقعا با خود امام زمان و اهل بيت رابطهي محکم تري خواهد داشت من نميدانم اگر يک دو سه دقيقه اي وقت است.
شريعتي: بله من فقط خواهش ميکنم از دوستان با توجه به اين که زمان امروز ما کوتاهتر است خودشان تلاوت بکنند صفحهي 218 قرآن کريم را که قرار امروز سمت خدايي هاست آيات 79 تا 88 سورهي مبارکهي يونس و ان شاء الله از ثواب تلاوت اش بهره مند شوند و از برکات آن مستفيض.
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ?79? فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ ?80? فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ A إِنَّ اللَّـهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ ?81? وَيُحِقُّ اللَّـهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ?82? فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ ?83? وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّـهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ ?84? فَقَالُوا عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ?85? وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ?86? وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ?87? وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ?88?
ترجمه:
و فرعون گفت: [براي درهم کوبيدن اين دو نفر] هر جادوگر دانا و زبردستي را نزد من آوريد. (??) چون جادوگران آمدند، موسي به آنان گفت: آنچه را بر افکندن آن مصمم هستيد، بيفکنيد. (??) پس هنگامي که افکندند، موسي گفت: آنچه را در اين صحنه آورديد، جادوست؛ مسلماً خدا آن را به زودي باطل مي کند، قطعاً خدا، کار مفسدان را [که براي تقويت طاغيان انجام مي دهند] به سامان نمي آورد. (??) و خدا حق را با دلايل و معجزاتش ثابت و پابرجا مي کند، گرچه گنهکاران خوش نداشته باشند. (??) پس [در ابتداي کار] کسي به موسي ايمان نياورد، مگر فرزنداني [انگشت شمار] از قومش آن هم با ترسي [شديد] از فرعون و اشراف و سران قوم خودشان که مبادا فرعونيان آنان را شکنجه و عذاب دهند؛ و مسلماً فرعون در سرزمين مصر برتري خواه، و [در گناه، معصيت و ستم] از اسراف کاران بود. (??) و موسي گفت: اي قوم من! اگر به خدا ايمان آورده ايد، پس بر او توکل کنيد اگر از تسليم شدگان [در برابر فرمان هاي حق] هستيد. (??) پس گفتند: ما فقط بر خدا توکل کرديم. پروردگارا! ما را دستخوش شکنجه و عذاب ستمکاران قرار مده. (??) و ما را به رحمتت از گروه کافران رهايي ده. (??) و به موسي و برادرش وحي کرديم که خانه هايي در سرزمين مصر براي قوم خود فراهم آوريد، و خانه هايتان را روبروي هم قرار دهيد، و نماز را برپا داريد، و مؤمنان را [به رهايي از چنگال فرعونيان] مژده ده. (??) و موسي گفت: پروردگارا! فرعون و اشراف و سرانش را در زندگي دنيا زيور و زينت [بسيار] و اموال [فراوان] داده اي که [نهايتاً مردم را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن و دل هايشان را سخت گردان که ايمان نياورند تا آنکه عذاب دردناک را ببينند. (??)
حاج آقا عالي: مرحوم آيت الله آشيخ عبدالنبي نوري از مراجع بزرگوار بوده است فقهايي بود که خيلي با کرامت بود ايشان تقريبا پنجاه سال پيش مرحوم شده و در قم دفن است ايشان گفت من اوايل نجف بودم و آن موقع هم که ايشان نجف بود از جهت علمي اين قدر وزين بود که با مرجع زمان خودش آسيد ابوالحسن اصفهاني حتي گاهي اوقات خودش را برتر ميدانست از جهت علمي نه اين که خداي نکرده خلاف تقوا باشد از جهت علمي خودش را اعلم ميدانست و بعضي از جاها اين را نقل کرده بود ايشان ميگفت يک عارفي در نجف آمده بود که من خيلي اعتقاد داشتم به او و رياضتهاي درستي کشيده بود من يک مرتبه از ايشان سوال کردم که ختمي ذکري رياضتي چيزي داشته باشد که زمينه براي تشرف خدمت امام زمان آماده شود او به من يک ختمي داد آشيخ عبدالنبي نوري ميگويد من در اطراف سهله آن ختم و رياضت را انجام دادم و بعد از اين که تمام شد يک سيدي که عمامه اي سرش بود و من فهميدم سيدي است و آدم با معنويتي بود به من نزديک شد گفت شما کاري نداريد؟ من گفتم نه با شما کاري ندارم که گفت شما ظاهرا با من کاري داشتيد گفتم نه من کاري با شما نداشتم متحير اصلا من انگار گيج بودم که اين همه ختم را انجام داده ام که خدمت حضرت برسم ايشان رفت يک مرتبه A A A A به خودم آمدم که نکند خود حضرت بود ما اين ختم را انجام داديم که براي اين خيلي آدم با خلوص نيتي بود ميگويد دويدم دنبال اش ديدم نميرسم کفش ام را در آوردم عبايم را زير بغل زدم دويدم ديدم باز هم نميرسم ميگويد نگاه کردم با چشم ديدم وارد يک منزلي شد يک مقدار نفس تازه کردم رسيدم دم در در زدم يک کسي آمد بيرون گفتم ميخواهم خدمت آقا برسم گفت بايست من اجازه بگيرم اجازه گرفت رفتم داخل ميگويد نشستم حضرت اجازه داد ميگويد م چهارده مسئله از قبل آماده کرده بودم که از آقا بپرسم همه اش يادم رفت هر چه به ذهن ام فشار آوردم سرم را بالا کردم ديدم حضرت منتظر است خيلي خجالت کشيدم گفتم اجازه ميفرماييد که من مرخص شوم از خجالت ام حضرت فرمودند بفرماييد ميگويد رفتم از خانه بيرون يک مقدار که دور شدم آن چهارده مسئله يادم افتاد گفتم که نميشود اينها را از دست داد بايد از اهل بيت پررويي کرد و از آنها گرفت دو مرتبه برگشتم خدا رحمت کند مرحوم اهل بيت ميفرمود حاجات را به زور هم که شده بايد از اين خاندان کرم گرفت ميگويد برگشتم دو مرتبه دم در همان خانه آن شخصي که صاحب منزل بود باز آمد دم در گفتم من ميخواهم خدمت آقا برسم گفت آقا نيست گفتم دروغ نگو من همين الآن رسيدم گفت استغفار بکن اگر من دروغ گو بودم جايم اين جا نبود من عذرخواهي کردم حلاليت طلبيدم گفت اين آقا مثل بقيه نيست کارهايش مثل بقيه نيست ولي اگر ميخواهي جانشين آقا هست نائب آقا هست گفتم خيلي خوب است نميفهميدم يعني چي ايشان ميگويد من را برد داخل ديدم روي همان تختي که آقا نشسته بود آيت الله آ سيد ابوالحسن اصفهاني نشسته ميگويد يک لبخندي به من زد با همان لهجهي اصفهاني به من سلام کرد و احوال پرسي کرد من سوالاتم را از ايشان پرسيدم دقيق سوالاتم را جواب داد با آدرس با سند بعدش هم من خداحافظي کردم آمدم بيرون دست اش را بوسيدم آمدم بيرون ميگويد آمدم در راه با خودم گفتم که نکند آسيد ابوالحسن نبود اين شخصي شبيه او بود ميگويد گفتم بروم در خانه اش نجف آمدم نجف رفتم در خانهي آيت الله آسيد ابوالحسن اصفهاني وارد ايشان شدم ديدم با همان لبخند و احوال پرسي سوالات را که پرسيدم دقيقا همان طور جواب داد بعد که سوالات تمام شد گفت شکّت برطرف شد؟ بعد گفت و از من قول گرفت که تا زنده ام نگو وقتي مردم خواستي بگويي بگو مسئله همين است که جانشيني را به او نشان دادند.
چون که گل رفت و گلستان شد خراب *** بوي گل را از که جوييم از گلاب
ان شاء الله که همهمان بتوانيم.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون وقت ما امروز کوتاه بود مطالب خيلي بيشتر.
حاج آقا عالي: ان شاء الله دوستان بزرگوار اين را به پاي اين نگذارند که کار ديگري داريم مهمتر از کار امام زمان بدانيم ان شاء الله که بگذارند بر پاي اين که کساني هم هستند که ميخواهند آن برنامه را ببينند.
شريعتي: ان شاء الله. براي ورزشکاران در عرصهي ورزش آرزوي توفيق ميکنيم. والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين