اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

91-01-23-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان- پرسش و پاسخ

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان

- پرسش وپاسخ

91-01-23

سوال – من دختري دوازده ساله هستم. چرا دختري که مانند من از ترس خدا و جهنم نماز مي خواند نبايد لذت نماز را بچشد ؟ حضرت فاطمه (س )A اگر لذت نماز را نمي چشيدند باز هم آن را ترک نمي کردند. صد در صد اگر کاري براي انسان سخت باشد ثواب بيشتري دارد. نمازي که براي ما لذت ندارد سخت است. در حالي که هميشه مي گويند: نماز اگر از ترس خدا باشد قبول نيست. پس چرا ما بايد نمازي A بخوانيم که نه از آن لذت مي بريم و نه به درد ما مي خورد ؟

پاسخ – اينطور نيست که نماز خواندن از ترس خدا صحيح نباشد. همين که انسان به خدا ايمان داشته باشد، از خدا حساب برده و او را اطاعت کند موجب تهذيب نفس و تکامل او مي شود. کم کم با اين کار انسان محبتي نسبت به خدا پيدا مي کند که بر ترس او غلبه مي کند. در آينده از اين مي ترسد که مبادا دل خداي عزيز خود را برنجاند. بنابراين اگر ما از ترس خدا نماز بخوانيم، نشان دهنده ي ايمان ما به خدا است. ولي به مرور اين ترس جاي خود را به محبت خواهد داد. در نتيجه ترس جديدي بوجود مي آيد که ترس از روي محبت است. بدون اينکه نماز هيجان يا لذتي ايجاد کند، فرد بايد نماز بخواند. منطق نماز، منطق ادب است. اگر کسي از اين ادب لذت هم ببرد، خيلي خوب است. اما اگر کسي بگويد که چون از نماز لذت نمي برم پس نمي خوانم، بايد منطق او را تغيير دهيم. انسانهاA دو دسته هستند: دسته اي که از نماز لذت نمي برند و دسته اي که از نماز لذت A A مي برند. اما با کساني که از نماز لذت نمي برند چگونه بايد برخورد کنيم ؟ آيا بايد لذت از نماز را به آنها تلقين کنيم ؟ اين کار درست نيست چون هرچقدر به آنها تلقين کنيم باز هم آنها خواهند گفت که ما لذت نمي بريم و چرا بايد اين حال روحي را انکار کنيم. بنابراين تلقين به اين افراد اشتباه است. اگر ما به آنها بگوييم که شما بيمار هستيد که از نماز خواندن لذت نمي بريد هم اشتباه است. چون لذت نبردن از نماز خصوصاً در اوايل زندگي طبيعي است. اينکه به آنها بگوييم صبر کنيد هر زماني از نماز لذت برديد آن را بخوانيد نيز اشتباه است. واجب بودن نماز منوط به اين نيست که اگر کسي لذت نبرد آن را نخواند. بنابراين ما نماز واجب و تلخ هم داريم. نماز در نزديک نفر شيرين و واجب است، او هم آن را مي خواند. اما نماز اگر در نزد فرد ديگري تلخ هم بود واجب است که آن را بخواند. چرا؟ مگر رابطه با خدا نبايد يک رابطه ي زيبا و خوب باشد ؟ مگر خدا دوست داشتني و مهربان نيست و ما به او نياز نداريم ؟ مگر ما نبايد از روي نياز با او مناجات کنيم و شکر او واجب نيست ؟ ولي يک نفر مي گويد با همه ي اين اوصاف نماز خواندن براي من سخت بوده و ايستادن سر سجاده براي من تلخ است. چرا خدا نماز خواندن را منوط به شيرينيA نکرده است ؟ چون فلسفه ي نماز خواندن رعايت ادب در برابر مقام ربوبي است. ادب اگر همراه با محبت هم نباشد اشکالي ندارد. ادب يعني ما بايد در برابر عظمت پروردگار رفتاري انجام دهيم که سرشار از تواضع و نظم باشد.A  ادب يعني من بايد در برابر شأن با عظمت پروردگار يک رفتار ويژه اي راA  انجام دهم. در هنگام نماز، دوست داشتن خدا واجب نيست. اگر چه نماز همراه با دوست داشتن خدا باشد بهتر است. ولي دوست داشتن در وجوب نماز دخالت ندارد.يک نفر اگر پول داشته باشد به حج مي رود اما اگر پول نداشت واجب نيست به حج برود.A  شرط جهاد کردن قدرت است. اگر يک نفر قدرت شمشير زدن نداشت يا نمي توانست به ترس خود غلبه کند لازم نبود که به جهاد برود. اما نماز مشروط به عشق ما به پروردگار نيست. اگر ما عاشق نباشيم، نماز تلخ مي شود. اما با اين حال نيز ما رعايت ادب کرده ايم. نماز ذاتاً براي خلع تکبر از دل است.

همين جا ما مي توانيم از سخنرانيA  حضرت فاطمه (س) در مسجد النبي استفاده کنيم A که فرمودند: نماز واجب شده که تکبر را از دل هاي ما بيرون ببرد. ايشان نفرمودند: نماز بخوانيد چون عاشق خدا هستيد و يا نماز بخوانيد تا عاشق خدا بشويد. البته به مرور نماز خواندن باعث عشق به خدا مي شود. اما از ابتدا نمازA مي خواهد تکبر را از دل ها بيرون ببرد. اگر تکبر بخواهد از دل انسان برداشته شود اکثراً با تلخي همراه است. اگر نماز براي کسي تلخ هم بود بايد بداند که بازهم براي او مفيد است. ما بايد فلسفه ي نماز را براي بچه بگوييم تا او متوجه شود که بايد مودبانه در برابر پروردگار بايستد. A  اين مودبانه ايستادن ارتباطي با عاشق خدا بودن ندارد. زماني که اين انگيزه ي ابتدايي به عنوان زيربنا در ذهن کودک شکل گرفت به او مي گوييم که مودب ايستادن چقدر زيبا است. اگر انسان عاشق خدا نباشد چون او را نديده و شيريني هاي مناجات با او را نچشيده ولي بخاطر معرفت و ايمان خود مودبانه به نماز بايستد، اين کار زيبا است. از اينجا زيبا سازي همين مفهومي که در ابتدا تلخ بوده شروع مي شود. مانند اينکه به فرزند خود مي گوييم در مقابل همسايه مودب باش. ما به اوA  نمي گوييم که عاشق همسايه باش بلکه به او مي گوييم که ما کاري نداريم که تو عاشق همسايه نيستي، ولي مجبور هستي در مقابل او ادب را رعايت کني. ممکن است بچه بگويد که برعکس من اين همسايه را دوست هم دارم، به او مي گوييم که چه بهترA در اين صورت، رعايت ادب براي تو مشکل نيست. اما اگر رعايت ادب را منوط به دوست داشتن بکنيم، بچه به اين همسايه که او را دوست دارد احترام مي گذارد. اما در مقابل همسايه ي ديگر که او را دوست ندارد، بي ادبي مي کند. بنابراين ما حتي به بچه اي که بخاطر علاقه به يک همسايه در برابر او ادب را رعايت کرده هم بايد فلسفه ي ادب را ياد بدهيم. بايد به او بگوييم که ممکن است ما به يک نفر محبت هم نداشته باشيم ولي بايد ادب را رعايت کنيم. بنابراين خدا در قرآن کريم مي فرمايد: ما بايد از مقام ربوبي خوف داشته باشيم. اگر ما از پروردگار خوف نداشته باشيم بخشي از وجود ما در ارتباط با پروردگار عالم ناقص خواهد بود. باوجود خوف از پروردگار، ما به محبت بي نظيري دست پيدا مي کنيم.A  در اين صورت است که به مقام عارفي مانند آقاي بهجت مي رسيم. خيلي از افراد به اين محبت اندک خود بدون داشتن خوف اکتفا کرده و اجازه نمي دهند که عشق بيشتري در خود نسبت به پروردگار پيدا کنند. اين عشق ثمره ي ادبي است که انسان نسبت به پروردگار دارد. سيد مرتضي انصاري در آخر عمر خود فرمودند که همه ي نماز هاي من را قضا کنيد. به ايشان گفتند: شما که عاشق نماز بوديد و اينقدر شيرين نماز مي خوانديد. ايشان فرمودند: مشکل من هم همين است. مي ترسم بخاطر شيريني نمازم، آن را براي خدا نخوانده باشم. ما بايد در حالي که عاشق خدا هستيم، عارف به مقام ربوبي او هم باشيم. ما بايد در نماز مودبانه و خاشعانه در برابر خدا بايستيم. يک نفر در هنگام نماز با محاسن خود بازي مي کرد. حضرت علي (ع) فرمودند: اگر او از خدا مي ترسيد اين کار را در سر نماز انجام نمي داد. اين ترس زيبا است. با ترس از چيزهاي مادي متفاوت است. بايد پدر و مادرها و معلمان اين چيزها را درک کرده و به زيبايي براي کودکان مطرح کنند. اگر معلم بخواهد از عظمت خدا براي بچه صحبت کند، مي تواند از کلمه ي شکوه استفاده کرده و با اين کار کلمه ي عظمت را تلطيف کند. A  ابتدا ما بايد مفهوم را درک کنيم تا بتوانيم آن را زيبا و دلنشين به کودک منتقل کنيم. مفهوم ادب ممکن است ذاتاً توأم با تلخي باشد. بايد آن را صريحاً به بچه بگوييم تا اگر بچه در هنگام نماز با تلخي مواجه شد آن را ترک نکند. اگر بچه تنها با محبت نماز بخواند، محبت نوسان داشته و کم و زياد مي شود. اگراين محبت کم شود، چه چيزي مي تواند کودک را سر سجاده ي نماز نگاه دارد؟ تنها ادب است که مي تواند باز هم او را سر سجاده نگاه دارد.با وجود تلخي اوليه قطعاً ثمره ي ادب شيرين است. قطعاً اگر شما ادب را رعايت کنيد از خودخواهي خود گذشته ايد. زماني به يک فرد با ادب مي گويند که در برابر دوست و غير دوست ادب را رعايت کند. ممکن است صحبت کردن با يک فردي که او را دوست نداريد در کام شما شيرين نباشد ولي شيريني ادب در کام شما مي نشيند. پدر و مادرها بايد شيريني رعايت ادب در مقابل پروردگار را در کام فرزندان خود ايجاد کنند. نه اينکه به بچه ي خود به گونه اي القا کنند که اگر عاشق خدا بودي نماز بخوان. ممکن است ما بعد از سال ها به شيريني نماز رسيده و با آن انس پيدا کرده باشيم اما بچه ي ما اينطور نيست. چرا که او در آغاز اين ارتباط است.

سوال – شما چه توصيه اي در مورد ادب در مقابل پروردگار به بچه ها داريد؟

پاسخ – بستگي دارد که اين بچه ها فلسفه ي ادب را در زندگي درک کرده باشند يا خير. اگر درک نکرده باشند و در هفت سالگي پدر و مادرها براي آنها جشن ادب نگرفته باشند بايد ابتدا فلسفه ي رعايت ادب را به آنها گفت. اينکه همه ي زندگي با دوست داشتن پيش نمي رود. رعايت ادب انسان را بزرگ مي کند. اگر بچه ها از تلويزيون يک رژه ي نظامي را ببينند حتماً لذت مي برند. يکي از مشاغلي که بچه ها از ابتدا دوست دارند به سمت آن بروند پليس بودن است. چرا که نظم آن را دوست دارند. بچه ها از رها و يله بودن لذت نمي برند. با نشان دادن رژه ي نظامي مي توانيم شکوه ادب را به فرزندان خود منتقل کنيم. بعد از آن بگوييم که نماز خواندن مقابل خداوند رعايت ادب است. رعايت ادب براي بچه شيرين است و بايد از هفت سالگي اين کار را شروع کنيم. حتي اگر بعداً هم خواستيم اين کار را بکنيم بايد نواقص موجود را جبران کنيم. از طرف ديگر سعي مي کنيم که محبت خدا را در دل بچه ايجاد کنيم. در اين صورت بچه دوست دارد به صورت مضاعف در برابر خدا ادب را رعايت کند. اگر محبت خدا در دل بچه ايجاد نشد، حداقل رعايت ادب را در دل او انداخته ايم. با اين کار من به او ياد مي دهم که در زندگي در چه مکان هايي بايد ادب را رعايت کند. وقتي بچه ها مي بينند که معلم در برابر مدير مودبانه مي ايستد لذت مي برند. از همين چيزها الهام مي گيرند که نماز خواندن نيز به همين صورت است. با اينکه ما به شيريني ادب را به کودک خود ياد مي دهيم اما ممکن است خود ادب ماهيت تلخي داشته باشد.

سوال – در پاسخ به پيشنهاد شما در مورد ايجاد رشته اي برايA  مديريت بهتر خانواده بايد گفت که در هنرستان ها رشته اي بعنوان مديريت خانواده و منزل وجود دارد. آيا پيشنهاد شما صحبتي متفاوت با اين رشته ي تحصيلي و دروس مرتبط با آن است ؟

پاسخ- رشته اي را که من پيشنهاد دادم ميان رشته محسوب مي شود و بايد از دروس مختلف در آن يک تجميعي صورت بگيرد. در ثاني عميق تر از آن چيزهايي است که در هنرستان ها آموزش داده مي شود. من به هيچ وجه اصرار ندارم که در آن رشته به خانم ها آشپزي، خانه آرايي و سفره آرايي آموزش بدهند. سرفصل هاي درسي خيلي متفاوت خواهد بود. با سرفصل هاي درسي رشته ي مطالعات زنان که اکثر آنها به صورت نظري است نيز متفاوت مي باشد. من معتقد هستم که ما به آموزش هاي بسيار گسترده نياز داريم. براي اينکه مادر بتواند در خانه نقش تربيتي خود را اولاً نسبت به شوهر خود و سپس به کودکان ايفا کند. چون فراغت خانم ها بيشتر از آقايان است. حتي اگر شاغل هم باشند درگيري روحي کمتري نسبت به آقايان دارند. چون اين توانايي را خدا به خانم ها داده است. متناسب با اين توانايي همراه با توانايي هاي ديگري که دارد نقش او را در تربيت نسبت به مرد قوي تر مي کند. حتي خانم نسبت به شوهر خود نقش تربيتي دارد. براي اينکه خانم بتواند نقش خود را بخوبي ايفا کند نياز به تربيت دارد. شوهر داري يک رفتار منفعلانه نيست بلکه يک رفتار مربي گرايانه است. يک خانم براي شوهر خود بايد مربي باشد. اميرالمومنين (ع) نسبت به حضرت زهرا (س) فرمودند که حضرت زهرا خوب کمکي است براي طاعت خدا. امام معصوم چنين نقشي را به همسر خود مي دهد. در رشته يA  مطالعات زنان نقشي که زن A مي تواند در تأثيرگذاري و اداره ي روحي مرد ايفا کند، گفته نشده است. در اين رشته خيلي اوقات مباحث حقوقي زن و نقد فمنيست مطرحA  مي شود. اما نقش مادري، اصول تربيت فرزند، مشاوره ي آموزشي به فرزند دادن به طور دقيق تبيين نمي شود. سرفصل ها و عناوين دروس اين رشته بايد بسيار عميق باشد. يقيناً در اين رشته کندA ذهن ها نمي توانند شرکت کنند. چون اين رشته اي نيست که فرد بتواند با ذهن غير هوشمند مباحث آن را تحصيل A A کند. در ضمن مطالعات ديني گسترده نياز دارد. ممکن است نيمي از سرفصل هاي اين رشته، کتاب آموزشي مشخصي نداشته باشد. بنابراين نياز است که اين کتاب ها تأليف شود. همين مباحثي که در روان شناسي تربيتي، روان شناسي اجتماعي و علوم تربيتي است، بايد با يک تغييرات و تبديل هايي در اين رشته ي دانشگاهي ببريم. اگر کتاب هاي درسي اين رشته موجود بود و به اندازه ي کافي توليد علمA  شده بود اين رشتهA  تأسيس مي شد. هم حوزه و هم دانشگاه در اين زمينه کم کاري کرده وA آگاهي هاي پراکنده اي را که وجود دارد کمتر منسجم کرده اند. لذا بايد مادري به عنوان يک شغل شريف در آموزش عالي کشور در نظر گرفته شود. و براي اينکه يک خانم بتواند نقش مادري و همسري را درست ايفا کند بايد اين توانمندي ها به خوبي به او منتقل شود. در حد يک کارداني بايد علوم تغذيه به مادران آموزش داده شود. نه اينکه مادر آشپزي ياد بگيرد، بلکه علوم تغذيه را آموزش ببيند.A  چه حرف هاي عميقي در طب سنتي گفته شده که مادرها بايد از آنها آگاهي داشته باشند. مجموعه A آموزش هايي در مورد خوراکي ها وجود دارد که مادران بعنوان مطالعات عمومي از آن استفاده مي کنند. چه اشکالي دارد که ما همه ي اينها را در يک رشته آموزش بدهيم. مسائل مربوط به دوران بلوغ بايد به مادران آموزش داده شود. اصولاً مادران نسبت به پدران توانايي بيشتري دارند بنابراين مسئوليت بيشتري هم دارند. ضمن اينکه در جامعه ي ما اکثر مادران اوقات بيشتري را درخانه بوده و با بچه ها سپري مي کنند. اين يک واقعيت است که مابايد متناسب با آن برنامه ريزي کنيم. اگر ما همه ي اينها را در يک مجموعه آموزش دهيم، مادران باسوادي براي مادري کردن خواهيم داشت.

سوال – شما چه نقص هايي را در تربيت ديديد که پيشنهاد تأسيس اين رشته را عنوان کرديد؟

پاسخ – از گذشته حوزه هاي علميه زياد خود را مسئول اداره ي جامعه نمي دانستند. بعد از نظام جمهوري اسلامي حوزه ها چنين مسئوليتي پيدا کردند. طبيعي است که ما کتاب هاي وزيني براي آموزش دختران که حوزه ها آن را تنظيم کرده باشند نداشته باشيم. حوزه کم کم در رشته هاي مختلف متخصصينيA را تربيت کرده که بايد ثمرات توانمندي هاي خود را در تدوين چنين رشته اي فراهم کنند. دانشگاه هم از ابتدا با نگاه غربي تأسيس شده است. بنابراين چنين اقداميA صورت نگرفته است. در غرب براي مادري چندان نقشي قائل نيستند که براي آن رشته اي تأسيس کنند و ما از آنها پيروي کنيم. کداميک از مادران در A A A A A زمينه هايي مانند ازدواجA  فرزندان خود و آدم شناسي در اين زمينه آگاهي کافي دارند. همه ي آنها با يک حس طبيعي در اين زمينه اقدام مي کنند. درنتيجه اشتباهات زيادي صورت مي گيرد. در جلسات مشاوره اي با روان شناسان ديده مي شود که هفتاد درصد سوال ها شبيه به هم است. مي توان اين هفتاد درصد سوال را در يک مجموعه ي آموزشي کنار هم قرار داده و يک رشته تأسيس کرد.

سوال – لطفاً درخصوص آيات 13 تا 26 سوره ي مبارکه ي مُلک توضيح بفرماييد.

پاسخ – آيه ي آغازين اين صفحه يکي از مفاهيمي است که ما بايد حتماً به فرزندان خود آموزش دهيم. چيزي را در سينه هاي خود پنهان کنيد، آرام يا علني صحبت کنيد، خداوند متعال از آنچه در دل پنهان مي کنيد خبر دارد. اين يکي از مفاهيم کليدي است که بايد به فرزندان خود آموزش دهيم.

اگر مادرها بتوانند بچه ي خود را خوبA  استعداد يابي کنند، او مي تواند خود را بشناسد. اينها آگاهي هايي است که مادران بايد داشته باشند.

سوال – درخصوص نقش کليدي پدر در تربيت توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ - A هيچوقت يک پدر در تربيت فرزندان بدون نقش نيست. پدر نقش کليدي داشته و مادر نمي تواند نقش او را پر کند. ما به نقش مادران بيشتر تأکيد مي کنيم، چرا که تماس بيشتري با کودک داشته و رابطه ي عاطفي با او دارد. هرکسي رابطه ي عاطفي بيشتري داشته باشد، مي تواند شخصيت فرد را بيشتر تحت تأثير قرار دهد. از طرف ديگر توان روحي مادران براي مربي گري بيشتر از پدر استA  اگر پدر بخواهد نقشي ايفا کند در ابتدا وظيفه دارد شرايطي را ايجاد کند که مادر بتواند نقش خود را بخوبي انجام دهد. بطور طبيعي مادر در خانه جايگاه محبوبي دارد. اما اگر پدر اين موقعيت را تقويت کند، مادر بر قلوبA  سلطنت خواهد کرد. حضرت امام وقتي کنار سفره مي نشستند و همسر ايشان مي خواست ظرفي را بلند کرده و ببرند به دختران خود تذکر مي دادند که مادر شما نبايد اين کار را بکند. شما اين وظيفه را به عهده داريد. در واقع اينجا پدر نقش و جايگاه مادر را تقويت کرده است. در نتيجه اين مادر مي تواند به راحتي تأثيرگذار باشد. پدر نبايد همه ي کارها را به عهده ي مادر بگذارد. براي اينکه مادر بتواند نقش خود را خوب ايفا کند، پدر بايد زحمت بکشد. بنابراين نقش اول پدر، حمايتA  و تقويت جايگاه مادر است. پدرها بايد عقلانيت، عزت نفس و فعاليت بچه ها را افزايش بدهند. پدرها نقش هاي تفکيک شده اي در ارتباط با پسرها و دخترها دارند. به صورت ويژه کارکردن را بايد به پسرها ياد بدهند. در ضمن بايد به دخترها محبت بيشتري بکنند. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند که نياز نيست به دختران کارکردن ياد بدهيد، چون به اندازه ي کافي در خانه کار مي کنند.A پدر موظف است توانايي هايي راA در ارتباط با شغل به پسران آموزش بدهد. بنابراين نقش ويژه اي که پدر دارد، بالابردن سطح عقلانيت خانه است. همانطور کهA  بالابردن سطح عاطفي، نقش ويژه ي مادر است.


ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها