اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

88-08-05-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان- تربيت ديني

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان

- تربيت ديني

88-08-05
سوال – ارتباط امام صادق (ع) و تربيت ديني را توضيح بدهيد.
پاسخ – علي القاعده امامان ما در جريان انجام رسالت خودشان هم به تربيت آحاد جامعه و هم به تربيت عموم مردم مي پرداختند. روند کلي حرکت جامعه را به سوي خدا سوق ميدادند اما امام صادق (ع) در اين زمينه ويژگي خاصي دارند. اولا بيشترين بياناتي که مي توانيم آنها را بيانات تربيتي بحساب بياوريم از امام صادق (ع) به ما رسيده و حتي بسياري از کلمات ديگري که از حضرت علي (ع)، از امام سجاد (ع) و حتي از امام باقر (ع) نقل شده است لذا مي توانيم بگوييم اکثر اين هاA  از امام صادق (ع) براي ما نقل شده است. لذا ما فراوان ترين معارف تربيتي را از مام صادق (ع) دريافت کرده ايم. اين يک نسبت از حضرت که نسبت خاصي است. نسبت دوم حضرت با تربيت اين است که بيشترين فرصت را در بين امامان داشتند که به تربيت اطرافيان و شاگردان خود اقدام کنند. وقتي امام به شهادت رسيدند به نقلي چهار هزار شاگرد داشتند که هر کدام از آنها نسبت به زمان خودشان به تعبير امروزي به فهم عميق از دين يا فقاهت رسيده بودند. امام صادق (ع) به کار تربيتي روي آوردند و اين فرقي است که مي توانيم بين امام حسين(ع)A  و امام صادق (ع) در نظر بگيريم. امام حسين (ع) براي دين قيام کردند وA A  نتيجه اش آن شد که مي دانيد. امام صادق (ع) قيام کردند براي اينکه کساني را تربيت کنند تا طي يک روند بسيار طولاني بتوانند دين را اقامه کنند. شايد بتوان امام صادق (ع) را اولين بنيانگزار و مقدمه ساز ظهور امام زمان (عج) و تربيت سربازان حضرت از نوع خودشانA  تلقي کرد. البته امام سجاد (ع) و امام باقر(ع) هم مقدمه سازي هايي داشتند ولي بيشترين زمان و اقدامات در جهت تربيت در زمان امام صادق (ع) صورت گرفت و شايد بشود از اين تعبير استفاده کرد که حضرت انسان تربيت مي کردند که تعليم هم در روند تربيت البته جايگاهي دارد و بعد اين انسانها را بعنوان مرام حقه و حتي نکات ريزي را رعايت مي کردند و دوستانشان را هم وادار مي کردند که رعايت کنند. مثلا يکي از ياران حضرت ماهي دستش بود و به منزل مي برد. حضرت فرمودند که چرا اينجوري رفتار مي کنيد؟ گفتند: آقا خودتان فرموديد که مرد وقتي به خانه ميرود بايد روزي زن و بچه دستش باشد و اين مستحب است. حضرت فرموند: بله ولي اين ماهي است و بوي نامطبوعي دارد. اين را درون چيزي بگذار تا وقتي کسي از کنارت رد ميشود نگويد که از دوست امام صادق (ع) چه بوي بدي به مشام ميرسد. از اين دقت ها تا آن مسائل معنوي خاص که يک بار سر درس صداي خودشان را بلند کردند و جمله معترضانه اي فرمودند که کسي بدون وضو به محضر امام زمانش نمي رسد. يکي از اصحاب از بيرون مي آمد، اين را شنيد و تطهير و پاکيزه کرد و به خدمت امام رسيد. از اين نکات و بسياري ديگر شايد بتوانيم بگوييم بخاطر تغيير حکومت بني اميه يا بني مروان به بني عباس يک فرصتي براي تربيت شاگردانشان پيش آمد. به همين دليل امام صادق (ع) را رئيس مذهب ناميده اند و عالمان ديني را غالبا شاگردان امام صادق (ع) مي نامند. برخوردهاي تربيتي حضرت و فرمايشات شان بسيار گرانبهاست حتما کساني که اهل مطالعه معارف دين هستند از محضر ايشان بسيار بهره برده اند و خواهند برد.
مسئوليت ما در قبال اين همه معارفي که از اهل بيت به ما رسيده سنگين است و ما بايد خوف اين را داشته باشيم که مبادا قدرداني نکنيم يا بي اعتنايي کنيم اما در کنار اين تحذير يک تشويقي هم داريم، اينکه واقعا اين معارف کار ايفاي نقش و اجراي مسئوليت با همان دينداري را آسان ميکند. اين جوري نيست که فقط با آگاهي از اين معارفA  مسئوليت مان افزايش پيدا کند، نورانيت مان هم افزايش پيدا مي کند يعني راحت ترA A A A  مي توانيم دين داري کنيم. يک مي گفت که من مجلس سخنراني دارم و اگر مطالعه کنم مسئوليتم زياد ميشود، ندانم بهتر است. گفتم: خوب از آن طرف امکاناتت هم بيشتر ميشود، راحت تر ميشوي و مبارزه با نفس برايت راحت تر ميشود، نوراني ميشوي و خدا براي تو احترام قائل ميشود، اين احترام براي شما کلي نان دارد، کلي نور دارد حالا نامش را هم کاري ندارم که موجب حرمت گذاري ديگران به شما خواهد شد. اگر ما سراغ اين معارف برويم رشدمان هم راحت خواهد شد.
سوال – خلاصه ي مباحث هفته ي قبل درباره ي تربيت ديني را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در هفته ي قبل گفتيم که يک معنا ممکن است در نظرمان حاضر بشود تحت عنوان تربيت نيافتگي، بي تربيت بودن، تربيت نشدن ما از اين صحبت نمي کنيم ما از تربيت ديني صحبت مي کنيم که خدا و ايمان به خدا در جهت انگيزه سازي و رشد ما به کمک ما مي آيد و تربيت غير ديني که آنجا هم سراغ کارهاي خوب و اهداف انساني منهاي انگيزه خدا و ايمان به غيب حتي قيامت و معاد در کار نيست. ما درباره ي اين موضوع مقداري صحبت کرديم گفتيم اگر تربيت ديني باشد، دين انسان را بصورت فراگير در همه ي خوبي ها رشد مي دهد و در تربيت غير ديني اين گونه نيست. دين انسان را بصورت خيلي عميق تربيت مي کند، تربيت غير دين آن قدر عمق ندارد. من مي خواهم نمونه هايي از کلام امام صادق (ع) ذکر کنم که ببينم اگر کسي خدا را در نظر بگيرد چقدر ايمان به خدا در تربيت او موثر واقع ميشود که اگر شما اين ايمان را نداشته باشيد اين قدر قوي به خودسازي نخواهيد پرداخت و راه را اين قدر شفاف پيدا نخواهيد کرد. پيامبر اسلام فرمودند: هرکسي در نهان خانه ي دل خودش چيزي را پنهان کند، خدا که شاهد است آن را از نهان خانه ي دلش در مي آورد و آن را لباس کردهA  و تن او مي کند. اگر چيز خوبي پنهان کرده اند به خوبي ها خواهند رسيد و اگر چيز بدي پنهان کرده اند به بدي ها خواهند رسيد. خدا ما را آزاد گذاشته و براي ما اثر قائل شده است. ته دلت نيت مي کني که اي کاش پول داشتم و به فلاني کمک مي کردم، اين ضبط شد و مثل شهاب آسماني دلت را روشن کرد. يک روز به توفيقاتي دست پيدا مي کني و نميداني از کجاست، اين مال همان نيت خيرت است. پس وقتي خدا در جريان تربيت مي آيد من ديگر فقط رفتارم را کنترل نمي کنم بلکه ته قلبم را هم کنترل مي کنم. انبياء ته قلبشان مي گردند که ببينند چيزي ناخودآگاه آمده است. حالا اموري وارد قلب انسان مي شود و ميگويد کاشکي سمت اين معصيت مي رفتم و بعد نه تنها توفيق ثواب پيدا نميکند بلکه گناه هم ميکند. بعد مي گويد: خدايا من را در گناه مي اندازي، شما يادت رفته که در آنجا چنين چيزي را مي خواستي. اگر ما خدا را در مسير تربيتي خودمان بياوريم بايد يک ظرائفي را رعايت کنيم. در زندگي عادي انسان با وجدان، عقل و درکي که دارد نمي توانست به اين خوبيها برسد. اينجاست که ضرورت وجود رسالت انبياء مشخص ميشود و امامان معصوم رهنمودهايي مي دهند. اگر قرار بود ما خودمان کامل و عميق بفهميم نيازي به رسالت پيامبران نبود. روايتي از امام صادق (ع) است که مي فرمايد: مومن بعضي از وقتها نيت گناهي را ميکند و از رزقش محروم ميشود. يک رزقي هست که خدا ميگويد ديگر به او ندهيد زيرا ديگر تناسب ندارد. نه اينکه خدا خساست بکند، در واقع ديگر ظرفيت گيرندگي نيست. مثل اينکه شما بخواهيد با يک باتري نورافکن روشن کنيد. از مدير فني تقاضا مي کنيد، خواهش ميکنيد و او مي گويد ربطي به خواهش و تمنا ندارد، اين ديگر انرژي ندارد و نمي تواند اينکار را انجام دهد. من با اين روايت مي خواهم نظر شما را به تفاوت تربيت ديني و غير ديني جلب کنم که عنصر اساسي تربيت ديني ايمان به خداست و عنصر ديگر که خدا را نشان ميدهد. خداوند به پيامبرش مي فرمايد که اگر من به تو آنچه آموختم نمي آموختم تو نميتوانستي راه را پيدا کني. بعضي ها مي گويند ما با وجدان و عقل خودمان راه را پيدا ميکنيم بله تا مقداري انسان راه را پيدا ميکند ولي نمي توانيم همه ي آنرا پيدا کنيم. اگر ما عقل نداشتيم نمي دانستيم حق چيست؟ باطل چيست؟ خدا راست مي گويد يا درغ؟ ارزش کلام خدا را درک نمي کرديم پس ما مقداري عقل داريم که با آن ارزش کلام خدا را درک کنيم. اگر وجدان نداشتيم در رفتار و روحيات مردم زشتي و زيبايي را نمي فهميديم و درک نمي کرديم پس معلوم ميشود که ما مي فهميم. اگر هيچ پيامبري هم نيايد، ما اين مسائلA  را مي فهميم ولي پيامبر آمد تا دفائن عقول، ذخيره و گنجينه هاي پنهان ما را شکوفا بکند. تربيت ديني يعني اين که ما بتوانيم دين خود را با عقل و قلب مان باور کنيم. امام صادق (ع) داشتند از جايي عبور مي کردند، کسي داشت پنجره ي آشپزخانه اش را درست مي کرد، پنجره ايجاد مي کرد، امام صادق فرمودند: چکار مي کني؟ گفت: دستم توي بنايي گير کرده است و فعلا داريم پنجره درست مي کنيم که دود آشپزخانه بيرون برود چون اين آدم رفيق خصوصي حضرت بود، ايشان فرمودند: بگو من پنجره باز مي کنم تا بفهمم چه موقعي وقت نماز است و دود مطبخ هم بيرون مي رود. تربيت ديني نيت خير و نيت الهي و نوراني مي آورد. در زمين فوتبال مي گويند که فلان بازيکن حرکت بدون توپش در زمين خيلي خوب است کسانيکه مي توانند اين حرکت را خيلي خوب انجام بدهند مي توانند براي ديگر بازيکناني که توپ دستشان هست فضا باز کنند. روح انسان هم شبيه همين است. بعضي ها حرکت بدون توپ ندارند يعني نيت بدون پول ندارند مي گويد که من که پول ندارم چرا نيت کنم که به فلاني کمک کنم يا نيت کنم حج بروم؟ من که پول ندارم. حرکت توپ در مقام تشبيه حرکت با نيت است. خدا که آمد شما از يک استعدادي استفاده ميکني که توي دنيا نميشود از اين استعداد استفاده کرد، فقط در ارتباط با خدا ميشود از اين استعداد استفاده کرد. نه تنها اعمال با نيت هست بلکه بدون عمل هم نيت شما را قبول دارند و اين فقط در ارتباط با تربيت ديني است. در تربيت غير ديني دعوت ميکند که ظلم نکن، خدمت بکن، به اين دعوت نميکند که نيت کن تا نوراني بشويي. اگر خدا نباشد عقل انسان به اين ها نمي رسد لذا تربيت ديني يک نورانيتي از اين ظرائف به انسان مي دهد که در تربيت غير دين يافت نميشود. البته در تربيت غير ديني انسان بخاطر خدا نمي خورد، يک قسمت از زندگي اش خداست و بقيه ي زندگيشان هم يک قسمت ديگر است. در قرآن داريم که بگو بخاطر خدا زندگي ميکنم و مي خواهم بخاطر خدا بميرم ولي آنهايي که تربيتشان ديني نيست مي گويند که هر وقت دلم براي خدا تنگ شد سراغ خدا مي رويم، هر موقع لازم بود از خدا اطاعت مي کنيم و بقيه اش را هم داريم زندگي ميکنيم. فرق اين دو تا تربيت را ببينيد. از پيامبر نقل شده اشت که فرمودند: اي اباذر براي خوردن و خوابيدنت هم نيت کن. اگر کسي بخاطر خدا بخوابد تا صبح براي او عبادت مي نويسند و شما حساب کنيد که کسي دستگاه وجودش را در شارژ گذاشته يعني بخاطر خدا مي خوابد، با ياد تو مي خوابم، در خواب تو را بينم از خواب چو برخيزم اول تو بياد آيي. اين قسمت ها را اين قدر تربيت ديني قشنگ رويش کار مي کند که تربيت غير دين اصلا سرد است با همه ي خوبي هايش روح ندارد. در تربيت ديني حتي ما نيازهاي مان را بخاطر خدا برطرف مي کنيم و اين عشق را در زندگي انسان وارد مي کند. به همين دليل عرفاي ما در ادبيات عارفانه از مفهوم عشق دليل استفاده کرده اند براي اينکه براي ما قابل تطبيق بشود به ما مي گويند که اگر کسي عاشق بشود، در هر جاي زندگي اش بنگرد او را مي بيند، پيرمرد را هم شبيه معشوقه اش مي ببيند، کودک را هم شبيه معشوقه اش مي بيند، پرنده اي رد شود مي گويد معشوقم رد شد واقعا اين تصور در ذهنش مي آيد. ما انسانها با مفهوم عاشقي مي توانيم تصور بکنيم که يک معشوقه اي آمده و تمام زندگي کسي را فتح کرده است و برايش هم شيرين است، اين جز با تربيت ديني تحقق پيدا نمي کند.
سوال – چند نکته کليدي درباره محبت را از امام صادق (ع) نقل کنيد.
پاسخ – من مي خواهم کمي از محبت امام صادق (ع) عرض کنم. هر مربي با محبت متربيان خود را بهتر تربيت ميکند. فرض کنيد گروهي از شيعيان در محضر امام صادق (ع) نشسته باشند و فرض کنيد شما هم جزء آنها باشيد و محضر حضرت را درکA A  مي کنيد. و فاصله حضرت تا خودتان را تا آنجا که چشم کار ميکند مي بينيد، تاثير نفس حضرت که نورانيت وجودشان است هم بسيار مشهود است ؛ يکدفعه حضرت به شما و دوستانتان بفرمايند که به خدا قسم بوي شما و جانهاي شما و دوستانتان را دوست دارم. ببينيد انسان چه جور تحت تاثير قرار مي گيرد. در تربيت ديني مفهومي بنام عشق هست که در تربيت غير ديني نيست حرارتي وجود دارد، دين زندگي انسان را داغ ميکند. دل انسان را گرم مي کند، نرم ميکند اما در زندگي غير ديني اين جوري نيست. خوب بودن منهاي دين گرم نيست، آتش نيست البته متاسفانه خيلي ها نگاهشان به دين سرد شده است فکر مي کنند که دين ما را خيلي سرد و خشک به خوبي ها دعوت ميکند. اگر کسي وارد بحث محبت بشود مي بيند که اصلا بحث محبت يک بحث ديگري است. امام صادق (ع) مظهردين ماست. تماميت فضايل است. امام هر کدام از نوه هاي کوچک خودشان را مي ديدند اشک مي ريختند و مي گفتند که من هر خردسالي را مي بينم به ياد کربلا مي افتم و نميتوانم تاب بياورم و گريه مي کنم، اين قدر رقت قلب داشتند. يکي از دوستان حضرت وارد منزلشان شدند و ديدند که آقا بعد از نماز دستش را روي زمين گذاشته و مي گويد: مولاي من غيبت تو خواب را از چشم من گرفته است، طعام من را بريده، طرف مي گويد گفتم: امام به چه کسي است که اينها را مي گويد؟ ايشان که خودشان امام زمان هستند. سوال کردند و امام فرمود: به مهدي که بدنيا خواهدآمد وغيبت خواهد کرد. دوران غيبتش را تصور کردم دلم آشفته شد. فقط دين اين آتش را در دل ايجاد مي کند. ما نبايد فقط خوب باشيم ما بايد ازخوب بودنمان لذت ببريم. ما نبايد يک راه سعادت پيدا کنيم و بعد انسان خوبي بشويم. ما بايد در مسير خوب شدن مست بشويم. امير المومنين مي فرمايند: در زمان آخرين امام مردم از شدت نعمت و زيبايي هاي که دارند مست مي شوند نه از شراب. واقعا مست کننده ترين عامل در زمان حضرت محبت خود حضرت است. ما بعضي مواقع دين را سرد مطرح ميکنيم.

امام خميني در کتاب جنود عقل و جهل مي فرمايند: اگر کسي احکام دين را بدون ابعاد عرفاني آن مطرح بکند به معارف دين خيانت کرده. آن حاله اي اي از عشق و عرفان و سرمستي که همه ي احکام و همه فضائل و بايدها و نبايدها دين را در برگرفته، آنها را نگوييم دين خشک ميشود. دين خشک نيست. دين زندگي انسان را هم طراوت مي بخشد خوبي بدون دين خشک است. امام صادق (ع) مي فرمايد: اگر کسي همت کرد که کار خوبي را انجام بدهد زود انجام بدهد زيرا اگر شيطان ببيند که اين کار را با تاخيرانجام ميدهي آن وسط يک مشکل ايجاد مي کند. هرکار خيري را که بخواهي انجام بدهي شيطان طمع بر هم زدن آن را دارد. پس کار خوب را همان زمان انجام بدهيد زيرا زمانش بعدا نيست. ببينيد شيطان چقدر کارهاي خوب را از ما گرفته است. اين ها تاکتيک هاي تربيت ديني است. در تربيت ديني چون حضور شيطان را داريم الهامات غيبي را از طرف خداوند در نظر مي گيرم. امام صادق (ع) مي فرمايد: کسالت دشمن عمل است. هيچ گاه نبايد کسالت و تنبلي در زندگي انسان باشد. امام باقر (ع) مي فرمايد: کسي که حال زندگي دنيايي خودش را نداشته باشد اين کارهاي معنوي هم به دردش نخواهد خورد. يعني دين نيامده فقط نماز تو را قشنگ کند. چرا شما سرکار رفتي لبخند نزدي و بي حال بودي؟ چرا با ارباب رجوع و ديگران قشنگ برخورد نکردي؟ پس دين تو هم به دردت نمي خورد. تربيت ديني دنيا انسان را هم قوي تر از دنياي دنيا طلبان ميکند. اگر مومني حال نداشت انرژي نداشت، طمع نکنيد او را با پول و درآمدش تحريک بکنيد، به او بگوييد که ايمانت ضعيف است.



ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها