اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

88-07-29-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان-آثار تربيتي ماه رمضان

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان

-آثار تربيتي ماه رمضان

88-07-29
چکار کنيم که اثرات تربيتي ماه رمضان را در وجود خودمان ببينيم؟
ماه مبارک رمضان آثار زيادي به جا ميگذارد ولي ما بايد مواظب باشيم از اين آثار تلقي خاص و ويژه اي يا مکاشفه اي در زندگي خودمان ببينيم و اين را اثر رمضان تلقي بکنيم. اين آثار بعد از ماه مبارک در ما نامرئي است و خيلي محسوس نيست. اين را نبايد مايه انکار آثار رمضان قرار بدهيم و بگوييم: پس رمضان در ما اثري نگذاشته است. چون بعد از رمضان ما معمولا خودمان را با همان ويژگي ها و خصلت ها با همان شرايط زندگي مي بينيم و موجب اين اشتباه ميشود. ممکن است آثار رقيق باشند و يک کمي از گناه فاصله گرفته اند. اين خيلي خوب است. البته بستگي به گذراندن رمضان هر کسي هم دارد. بستگي به برخورد با نحوه ي روزه هم دارد. اگر در طول ماه رمضان دلش براي ناهار خوردن لک زده باشد، در بعد از ما رمضان فاصله اي با خوراکي ها درک نخواهد کرد. ولي اگر با دلچسبي روزه گرفته باشد، مي فهمد که خوردن شباهت پيداکردن به حيوانات است. اين جوري با خوردن برخورد مي کند. هرچند انسان بايد شکر نعمت ها را بکند. آثار ماه مبارک رمضان خودشان را بعد از ماه مبارک نشان مي دهند. پس اين آثار هستند و ما بايد آنها را جمع آوري کنيم. وقتي مجلس بودجه اي را براي دولت تصويب ميکند، يک مرحل ي اعتبار تصويب کردن است و يک مرحله تخصيص بودجه است. مثلا مي گويند: ما اين را شش ماه دوم مي دهيم. اعتبار شبهاي قدر براي ما تعيين شده است. از گناهاني که بخشيده شده اند تا مقدرات و روزي هايي که تعيين شده است ولي اينها معلق است. بسياري از آنها مشروط و وابسته هستند. اگر ما کار خوبي بکنيم، آن را به ما مي دهند و به ما مي رسد. بسياري از مردم بسياري از اعتباراتي که در ماه رمضان برايشان تصويب شده را در طول سال استفاده نمي کنند. نمي آيند تخصيص شان را بگيرند. مثلا براي شما يک ميليون روزي مادي و معنوي بشرط آن صله ي رحم، بشرط آن مبارزه با نفس، بشرط آن دعا و بشرط اين عبادت در نظر گرفته شده است. بعضي ها را بدون شرط مي دهند. اين نَفسي را که مي کشيم بدون شرط به ما داده اند. ما بعد از ماه مبارک شروع به گرفتن معنوياتي که در ماه رمضان براي ما تصويب شده و هست، بکنيم. سال نو معنوي ما بعد از شب قدر است. اهل بيت فرموده اند: هرکار خوبي را که خواستيد انجام بدهيد، يک سال ادامه بدهيد تا اثر بگذارد. مي خواهيم اثر تربيت ي ماه رمضان در وجود ما مستقر بشود، يک برنامه ي يکساله بريزيم. هر برنامه ي معنوي را که در نظر گرفتيم يکسال، تا پايان ماه رمضان سال آينده ادامه بدهيم. هرشب سوره واقعه را بخوانيم. خيلي خوب است و روايت زيادي در اين باب داريم. يعني شما ذهن خودت را در آسمانها ببر، به تقسيمات صحراي محشر ببر، به آن واقعه ي بزرگ بينديش و بعد بخواب. در مدت خواب شما يک عبادت معنوي خواهيد کرد که در طول روز آن کار را نميتوانيد بکنيد. روح شما را مي سازد. چقدر فرق ميکند که انسان با مشکلات و آرزوهاي دنيايي اش و تخيلات فيلم ها بخوابد ؟ اگر بخواهيد همين برنامه را بگذاريد، بعد از ماه رمضان بگذاريد و تا يکسال قرار ادامه بدهيد. بعد اثر آنرا خواهيد ديد. هر سال يک برنامه ي متفاوت براي خودمان بگذاريم. هر کس مي خواهد در زندگي اش تصميم خوب بگيرد، اين ماه فضاي خوبي است براي تصميم خوب گرفتن. براي تلاشي که اعتبارات ما را تخصيص خواهد داد. الان فضاي معنوي خوبي برقرار است. تصميم بگيريم براي يکسال دعاي عهد بخوانيم. براي يکسال زيارت عاشورا را هفته اي يکبار بخوانيم. مستمر باشد. روايت داريم: عمل خودت را کم انتخاب کن ولي مداوم باشد. مثلا روزي پنج آيه قرآن. زيادش نکنيد که بتوانيد تا آخر برويد. برنامه ي سنگين براي خودتان نگذاريد. پس براي تداوم آثار معنوي بايد يک برنامه ي يکساله براي خودمان بريزيم. مثلا من هر هفته يک صله ي رحم انجام بدهم. حتي من هرشب جمعه تلفني با يک پسر خاله ام صحبت بکنم. ولي مستمر باشد. استمرار با انسان، کار تربيتي مي کند. خدا با کسي که عشق و حال معنوي پيدا بکند و مقطعي باشد و مداوم نباشد موافق نيست. عمل مستمر باشد، شخصيت دروني را به انسان نشان ميدهد. بعد از اينکه خسته شديد و حوصله تان سر رفت، اين کار اثر تربيتي خودش را روي شما نشان مي دهد. روايتي داريم: که شما بعد از عيد فطر مي توانيد تا ده روز به بدرقه ماه رمضان برويد و روزه بگيرد. اين يک فعاليت زيباي معنوي است که انسانهاي کمي توفيق اين را دارند.


از کجا بفهميم دعاهايمان مستجاب شده است ؟
خدا در رابطه با بنده ايش، يک ابهامي قرار داده است. اين ابهام سرمايه ي ايمان است. اين ابهام مايه ي امتحان توکل است. اين ابهام تواضع انسان را به خدا زياد ميکند. ما دوست داريم بدانيم که خيال مان راحت بشود. آنرا کنار بگذاريم و کمتر نگرانش باشيم. ما معمولا به چيزهايي که نگران هستيم، توجه مي کنيم. مي خواهيم نگراني برطرف بشود که ديگر به آن توجه نکنيم. اين ابهامي که خدا در ارتباط خودش با بنده قرار داده در جاهاي مختلف مي بينيم. علت مقدرات خودتان را درک نمي کنيد. حکمت اتفاق ها را درک نميکنيد. همين جوري بپذيريد. به خدا اطمينان داشته باشيد. اگر بدانيد که ديگر اطمينان به خدا نيست. اطمينان به علم خودم است. بعضي ها هستند که اينقدر اطمينان شان به خدا بالا است که خدا ميگويد: به اين ها بگويم برايشان فرقي نمي کند. همان تواضع و تزلزل را دارند. لذا آنها پرده از جلوي چشمشان برداشته ميشود. مي توانند و نگاه کنند و آينده خودشان را ببينند ولي نگاه نمي کنند. برايشان اين چيزها مهم نيست. آنجايي که خدا جواب دعاهاي ما را پنهان مي کند، جواب استغفارهاي ما را پنهان ميکند، اين ابهام را بپذيريم. بگوييم: خدايا نديده ما تو را قبول داريم. چرا سعي ميکنيم اين ابهام را برطرف بکنيم ؟ ميتواند معاني متعدد بدي داشته باشد. من در اعتکاف دانشگاه ديدم 70 درصد سوالهاي معنوي دانشجويان به اين ابهامات بر ميگردد بخاطر همين من درباره ي اين ابهام و فلسفه و نحوه ي اين ابهام و آثار و برکات اين ابهام صحبت کردم. خيلي استقبال کردند و همه گفتند: گره هاي ذهني ما باز شد. قرآن مي فرمايد: غيب همان ابهام است. بحث ايمان به غيب است. تو نيکي مي کن ودر دجله انداز که ايزد در بيابانت دهد باز يا ندهد باز. ما وعده هم نمي دهيم. اين ها يعني دل سپردگي و سرسپردگي. به خدا اطمينان داشته باشيد. آيا خدا ما را بخشيده يا نه ؟ فکر کنيم که خدا که ما را آفريده دوست ندارد، ما را مي بخشد. حتما مي بخشد. اگر کسي خدا اين قدر برايش مهم است که نگران است که نکند خدا او را گمره کند، حتما خدا او را گمراه نخواهد کرد. چون خودش مي خواهد جزء اينها نباشد. پس نيست.A  ما بايد به خدا با سوء ظن نگاه نکنيم. بايد با حُسن ظن به او نگاه بکنيم. حالا ببينيم در مقابل اين خدا ما چکار کرده ايم و شرمنده بشويم. اگر شما بدانيد که خدا در اين ماه به شما نگاه کرده، بايد مغرور بشويد و يا شرمنده ؟ البته شرمند. بگوييد: خدايا مگر من چکار کردم که تو قبول کردي ؟ اين ها قابل نبود. ما يقين داشته باشيم که اگر ما ظرفيت بيشتري داشتيم خدا يقيناً بيشتر به ما مي داد. و يقين داشته باشيد بسيار چيزهايي که خدا به ما داده، در روز قيامت نمي تواني آن را جمع کنيم. مثل اينکه باران مي آيد و ما يک کاسه کوچک گرفته ايم و نميتوانيم همه ي آنرا جمع بکنيم. ما کم داريم.
از کجا بفهيم با تقوي شده ايم؟
بايد بپرسيم از کجا بفهميم باسواد شده ايم چون تقوي يک حداقل و يک حدا کثري دارد. اگر تقوي قلب منظورمان باشد، همينکه دوستان خدا را بيشتر دوست داشته باشيم، همينکه دوست داشته باشيم خوب باشيم، بد نباشيم و از بدرفتاري نسبت به گذشته متاثر باشيم، معلوم ميشود لعلکم تتقون شده ايم. و اگر در عمل، ترک گناه براي مان ساده تر شده است و براي خواندن نماز اول وقت راحت تر انگيزه پيدا مي کنيم و راحت تر نماز بي عجله مي خوانيم، معلوم ميشود که تقوي خودش را در مرحله ي عمل نشان داده است. تقوي فرايندي است که در طي گذر زمان بدست مي آيد. ما براي تقوي حتما مستعد تر شده ايم. حتما فرشته هاي الهي آمده اند که ما را کمک بکنند. بعد از رمضان يک برنامه براي خودمان بريزيم و از اين استعدادي که بوجود آمده، استفاده بکنيم. آنگاه آثار تقوي رمضان که بر ما مترتب شده را مي بينيم. بالاخره تلاش ما لازم است. شيطان بعد از ماه رمضان دستش باز ميشود و مي خواهد ما را خراب بکند. و مي خواهد انتقام هم بگيرد. نکته ي مهم اين است که ما حضور شيطان را در بعد ماه رمضان حس نمي کنيم. بخاطر اين است که شيطان دقيق عمل ميکند. هيچ وقت مقابل ما نمي ايستد. مي گويد: هر چه بخواهيد همان باشد. بعد در مسير کم کم ما را هُل مي دهد و از مسير خارج ميکند. شيطان هميشه به خواسته هاي ما کمي اضافه مي کند. شما از دست کسي ناراحت هستي. او نمکش را بيشتر مي کند. شما مي گوييد: توفيقات خوبي پيدا کرده ام. شيطان مي گويد: واقعا، واقعا و شما مغرور ميشويد. ابليس خيلي زيرکانه عمل مي کند. اگر پيش خودتان بگوييد: صداي مرغ همسايه مثل غاز است. شيطان مي گويد: خود غاز است و ديگر شما را رها نميکند. انسان هميشه نعمتهايي که در دست ديگران مي بيند شيرين تر از نعمتهايي است که در دست خودش است مي بيند. شما به نعمتي که دست ديگري است، نگاه مي کنيد و شيطان ميگويد: نگاه، نگاه. چون خودتان نگاه را شروع کرده ايد و انسان حضور شيطان را حس نميکند. اگر بعد از ماه رمضان ما بتوانيم با شيطان مقابله کنيم، تقوايي را که رمضان به ما هديه داده، مي بينيم.

ما بايد از گناه فرار کنيم يا با آن مقابله کنيم کدام ارزشمند تر است ؟
بستگي به گناه دارد. چه گناهي باشد. بعضي وقتها ما اسم يک چيزهايي را گناه مي گذاريم که جزء ضرورت هاي کاري ماست. وظيفه ي من اين است که به منبر بروم و يک ريا هم سر راه من هست. اينجا بايد با آن ريا مبارزه کنم. نمي توانم ترک وظيفه بکنم. بستگي به وظيفه ي من دارد. پدر و مادر مي گويند: خانه ي ما بيا. مي دانم اگر آنجا بروم، عصباني مي شوم ولي بايد حرف آنها را گوش کنم و با اين عصبانيت مقابله کنم. ولي يک جاهايي هست که فضا انتخابي است و من مي توانم انتخاب نکنم. مي توانم ترجيح بدهم سر کلاس اين استاد بروم و سر کلاس آن استاد نروم. فرقي هم نميکند. مي توانم شغلم را تغيير بدهم و در فضاي گناه قرا نگيرم. بين خودت و گناه ديوار بکش. اصلا خبردار نشويد که آن طرف ديوار چه خبر است. بعضي حوادث روزنامه ها اشاعه ي گناه است. نمي گويم مردم بي خبر باشند ولي گاهي خبررساني با تبليغ فرق دارد. اگر ما بتوانيم فضاي گناه را ترک کنيم، ترجيح دارد بين خودمان و گناه ديوار بکشيم و از گناه فرار کنيم. نه انيکه مقابله کنيم. بعضي ها در اينجا دل شير پيدا ميکنند و ميگويند: برويم خيابان مقابله بکنيم.A  و در دقيقه ي نود خودمان را کنترل مي کنيم. اين از وسوسه هاي شيطان است. منتهي گاهي اوقات اجتناب ناپذير است و آنجا انسان پرهيز ميکند. اگر کسي از مقدمات گناه جلوگيري کرد، اين بسيار نوراني تر خواهد بود از کسي که گناه را ترک ميکند. قاطرهاي امام زاده داود هميشه دوست داشتند از لبه ي پرتگاه حرکت کنند. اين را در جبهه هم ديده بودم. بعضي ها دين داري شان مثل قاطرهاي امام زاده داود است. از لب دره مي روند خوب. اين طرف تر بياييم که آلوده نشويم. اين چه شجاعتي است که شما از خودت نشان مي دهي ؟ اين چه عشق به محبوبي است که شما نشان ميدهي ؟ اين يعني اينکه خدايا دارم تحملت مي کنم. خدا هم ناز دارد و مي گويد: مي خواهم تحملم نکني. بايد منت هم بکشيم تا گناه را ترک کنيم. بايد التماس هم بکنيم تا ما را نگه دارد. فاصله گرفتن و فرار از گناه يک وظيفه ي عالي و عرفاني است. اصلا مي گويند: من نمي روم. مبادا دچار وسوسه بشوم. چون عشق و محبوبم را از دست مي دهم و نمي ارزد. اين نگاه خيلي زيباست. بعضي وقت ها هم فرار را توصيه نميکنيم. آنجا که وظيفه است بايد در آن فضا باشيم و مي ايستيم.

آيا پاداش ترک گناه بهشت است؟
بهشت مثل هتلي در مدينه است که براي استقرار شما درست مي کنند. اصل، زيارت و خود خداست. وقتي ميگويد: من خودم جزاي روزه هستم. ترک گناه هم همينطور است. پاداش ترک گناه، محبت خود خداست. حضور خود خداست. هيچ چيزي مثل ترک گناه حضور خدا را در قلب انسان عزيز و محبوب قرار نمي دهد. ما جا ميخواهيم و بهشت جاي ماست. در بهشت پاداش ما را مي دهند. در پاداش دادن خدا خيلي صبر ندارد. روايت داريم: کسانيکه ترک گناه ميکنند، لذت محبت خودم را زود به آنها مي چشانم. بخشي از پاداش را ميتوانيم اينجا بخواهيم ولي بخشي را نميتوانيم در اينجا درخواست کنيم چون اگر کمي از آن لذت بهشتي را به ما بدهند، از شدت لذت از بين مي رويم. براي پاداش ترک گناه بايد دنبال احساس خوبي باشيم که خدا بلافاصله به ما مي دهد.

آيا امکان دارد يک انسان معمولي گناه نکند؟
اين سوال نصفش براي بيننده ي محترم است و نصفش براي شيطان است. شيطان استاد اين حرفهاي منفي است. شيطان يک کلمه را غليظ مي کند. شناخت روش شيطان خوب است و آيات و رواياتي هم در اين باره داريم. شيطان شناسي عالي است. انسان مي گويد: ميشود من ترک گناه بکنم ؟ و شيطان ميگويد: اصلا نميتواني و کار را غليظ مي کند. معمولي ترين انسانها، اگر روند تربيتي خودشان را خوب آغاز بکنند و صحيح قدم بردارند، با همين وجدان و همين ايماني که دارند مي توانند ترک گناه به حد مطلق بکنند و اگر در حد مطلق ترک گناه نکردند، بدانند حتما اشکالي در کار است. پس اشکال را مي توان برطرف کرد.




ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها