برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين رنجبر
-شرح خطبه هاي نهج البلاغه
89-07-10
مي چرخم و دلم به مدار تو دل خوش است پاييز اين جهان به بهار تو دل خوش است، صبر و قرار رفته از اين عالم و هنوز اين وعده باز دل به قرار تو دل خوش است ، گفتي به دار مي کشي ام وعده ي خوشي ست اصلا دلم به وعده ي دار تو دل خوش ست ، خاکستري که مانده به جا تا جوان شود هر لحظه دم به دم به شراب تو دل خوش ست ، يار صبور دست مرا آن جهان بگير اين غرق در گنه به تبار تو دل خوش ست ، سيب ازل جنون دلم را دوا نکرد با سهمي از لبان انار تو دل خوش ست .
سوال – در مورد ادامه ي خطبه ي 87 نهج البلاغه توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – حضرت علي (ع) مي فرمايد: با آنکه چراغ هاي هدايت روشن گر راهند چون گمراهان به کجا مي رويد ؟ چرا سرگردان هستيد درحالي که عترت پيامبر خدا درکنار شماست .
اميرالمومنين گله مندانه مطرح مي کنند که کجا مي روييد ؟ ما هستيم . منتها خودشان را با اوصافي توصيف کرده اند . در قديم در بيرون شهر ستون هايي نصب مي کردند وروي آن آتش روشن مي کردند که کساني که بيرون از شهر مي آيند گم نشوند . لذا هر چه به اين قسمت نزديکتر مي شدند به آبادي نزديکتر مي شدند به اين ستون ها منار مي گفتند که در فارسي به آن گلدسته ( جاي آتش ) گفته مي شود . البته الان به اشتباه به ماذن مسجد ، مناره يا گلدسته گفته مي شود . اميرالمومنين اهل بيت را به منار تشبيهA مي کند . چون آنها ايستاده اند ، در راه خدا استوار هستند ، ثبات دارند ، در سر آتشي از عشق الهي و انديشه هاي نوراني دارند . پس به افکار و انديشه هاي ما توجه کنيد تا به خدا نزديک بشويد و اگر به آنها پشت کنيد از خدا دورمي شويد. حضرت مي فرمايد: چرا شما انديشه ها و افکار من را ناديده مي گيريد ؟ من مي گويم آنچه شما مي کاريد درو مي کنيد . اگر روزي نسبت به فرزند خودت محبت کردي در پايان محبت دروA مي کني . کشور ترکيه سريالي مي سازد که تمام قسمت هاي آن نشان دهنده ي همين کلام حضرت است که هر چه مي کاري همان را درو خواهي کرد. پس عملي درعالم عکس العملي دارد . حضرت مي فرمايد: چطور شما با وجود ما سرگشته هستيد درحالي که خاندان پيامبر در بين شما هستند ؟ در واقع افکار پيامبر در بين شما نيست والا شما هيچ وقت خطا نمي کنيد . وقتي هوا وهوس به وسط مي آيد انسان حتي نمي تواند خدا را ببيند . پس ما بايد جليو هوا و هوس هاي خودمان را بگيريم .
حضرت مي فرمايد: آنها زمام داران حق هستند.اينکه امام علي (ع) اصرار مي ورزيد که بگذاريد من زمام دار و حاکم باشم بخاطر حق آن بود . زيرا تنها امام است که مي تواند به حق زمام داري بکند . مولوي در اين مورد توصيفي دارد : تا اميران را نمايد راه حکمA A تا اميري را دهد جان دگرA تا دهد نخل خلافت را ثمر . افرادي درخت خرما را در زمان معيني تلقيح مي کنند والا اين درخت خرما نمي دهد . اين خلافت مثل نخل است و تنها کسي که مي تواند اين را بارور کند من هستم . اگر من بر تخت خلافت بنشينم شما از او رطب شيرين خواهيد گرفت و اگر کسي جز خاندان ما باشد اين کار امکان پذير نيست . اگر کسي جا پاي ائمه بگذارد و خليفه ي آنها باشد مي تواند زمام دار حق باشد. مي فرمايد : آنها پيشوايان دين هستند . يک معناي علم پرچم و يک معناي آن کوه است . يکي از صفات کوهها اين است که ثابت هستند بخاطر همين مظهر پايداري و صلابت هستند . ديگر اينکه کوهها از همه جا ديده مي شوند و ديگر اينکه کوهها مأمن خوبي هستند . ديگراينکه کوهها خزائن الهي را در دل شان جاي داده اند . ايشان اهل بيت را به کوهها تشبيه مي کند چون اهل بيت همين چند صفات را دارند . گنجينه ي دين در دل ، ذهن و افکار آنهاست . مي فرمايد : اينها زبانهاي راستي هستند و راستگويانند . حضرت اهل بيت را بخاطر ويژگي هايي که دارند به زبان تشبيه مي کند . زبان سراپا نرمي است و استخوان ندارد . اهل بيت سراپا نرمي و لطافت هستند . هرکسي که نرم خو شد هواخواهان بيشتري دور او جمع خواهند شد . هر درختي که چوب نرمتري دارد شاخ و برگ بيشتري دارد . انسان وقتي نرمخو شد دوستان ورفقاي بيشتري پيدا مي کند . ويژگي زبان اين است که انسان بوسيله ي زبان مزه ها و طعم ها را ميA فهمد . اگر شما مي خواهيد طعم دين را بفهميد بايد بوسيله ي اهل بيت آنرا بفهميد . شما با هيچ عارفي نمي توانيد طعم دين را بفهميد . اميرالمومنين مي فرمايد : کسي طعم دين را مي چشد که با ما باشد . شما محال است که بدون زبان طعم چيزي را بفهميد . اگر ما در کام شما و ذهن و فکر شما نباشيمA هيچ وقت شما طعم دين را نمي فهميد . کساني که اين ادعا را مي کنند توهم دارند . توهم نوعي بيماري است . بعضي ها فکر مي کنند که کسي در کنار آنهاست و با آنها حرف مي زنند . حضرت مي فرمايد : بايد آنها را در بهترين منازل قرآن جاي دهيد . قرآن را در بهترين جايش قرار دهيد . شما مي توانيد قرآن را در سر يا توي سر قرار بدهيد . بهتر است که ما قرآن را در توي سرمان يعني در فکرمان قرار بدهيم . بهترين جايي که بايد اهل بيت را قرار داد در جان و دل انسان است . لذا مي فرمايد: بهترين جايي که قرآن را قرار مي دهيد ما اهل بيت را قرار بدهيد . يعني ما را کنار قرآن قرار بدهيد. و ما را از قرآن جدا نکنيد. ما وقتي در کنار قرآن قرار بگيريم سودمند هستيم . اگر ما از هم جدا بشويم هيچ کدام از ما سودمند نيستيم . اين مثل نمک است که از دوعنصر تشکيل شده است که هر کدام از اين دو عنصر به تنهايي سم است ولي وقتي اين دو با هم ترکيب مي شوند نمک را تشکيل مي دهند . قرآن منهاي اهل بيت سم است . اهل بيت منهاي قرآن سم است .وقتي قرآن و اهل بيت در کنار هم قرار مي گيرند طعم و مزه مي دهند .
افکار اهل بيت آنقدر روشن است مثل اين است که آنها بين ما هستند .اي برادر تو همه انديشه اي . پيامبر و علي جز انديشه چيز ديگري نيستند و آنها در کنار ما هستند .نهج البلاغه و نهج الفصاحه در کنار ماست . پس به همه ي ما مي فرمايد که کجا مي روييد در حالي که بين شما پيامبر و امام هست ؟
حضرت مي فرمايد : همانند تشنگاني که به سوي آب تشنگانند شما هم به سوي آنها بشتاب ببريد . حضرت مي فرمايد که به سراغ اهل بيت برويد اما به نوع رفتن شتران تشنه . شترها بصورت قطار و پشت سر هم حرکت مي کنند ولي همين که چشمه ي آبي مي بينند بي تاب مي شوند و بهم مي ريزند و متانت ندارند و خودشان را به آبA مي رسانند. حضرت مي فرمايد که از سر سيري به سراغ ما نياييد بلکه از سر تشنگي به سراغ ما بياييد . گلفروش ها وقتي که گل تشنه شد ساقه ي آنرا در جوهر فرو مي کنند و به هر رنگي که بخواهند گل را در مي آورند . اين ساقه اگر تشنه نباشد يک قطره جوهر را هم بر نمي دارد و تغيير رنگ نمي دهد . شما براي اينکه افکار و انديشه هاي ما را جذب ذهن تان بکنيد تشنه به سراغ ما بياييد . يعني حرفهاي ديگران را کنار بگذاريد و حرفهاي ما را بخواهيد . و به هر حرفي گوش ندهيد . اگر شما تشنه به سراغ ما بياييد حرفهاي ما جذب وجود شما مي شود. ما مثل آب حيات براي شما هستيم زيرا آب مايه ي سبزي و طهارت است . هيچ چيزي جاي آب را نمي گيرد . ممکن است که بعضي از چيزهاي جاي غذا را بگيرد ولي هيچ چيزي جايگزين آب نمي شود . اهل بيت مثل آب حيات هستند وهيچ چيزي جاي آنها را پر نخواهد کرد .
سوال – سوره بقره آياتA 30 الي 37 را توضيح بفرماييد . A
پاسخ – تفاوت کلام خدا با کلام ما در اين است که خدا فرموليته صحبت مي کند ولي ما فرماليته صحبت مي کنيم . خدا وقتي با شما صحبت مي کند فرمول زندگي را به شماA A مي گويد. اين آيات پر از فرمول است. مي فرمايد که اگر افتادگي نکنيد مي افتيد . خدا به شيطان گفت که به آدم سجده کنيد او از شما بهتر است . شيطان افتدگي نکرد و از چشم خدا افتاد و مظهر زشتي و پستي شد . از طرفي فرشته ها افتادگي کردند و مظهر زيبايي و پاکي شدند . سعدي مي گويد : دانه تا نيفشاني نرويد يعني تا دانه اي در دست تو هست سبز نمي شود ، وقتي اين دانه افتاد ، افتادگي کرد ، تنش در خاک فرو رفتA و فروتن شد سبز مي شود . مولوي مي گويد : هر دانه شد افکنده بر بست و درختي شد اين رمز چو دريابي با ما شوي افکنده . وقتي يک دانه مي افتد درخت مي شود يعني بزرگA A A A مي شود و سايه پيدا مي کند چون افتادگي پيدا کرد . رمز اينکه من در چشمها مولوي و بزرگ شدم اين است که افکنده شدم تا سرافکنده نشوم . اگر بيفتي سربلند مي شوي .
ما در شب قدر دوتا کار مي کرديم . يکي اينکه قرآن را در برابر صورت گرفتيم و بعد روي سر گذاشتيم . اينکه ما قرآن را در برابر صورت مي گيريم يعني اينکه قرآن از امشب هر روز در برابر من است و من آنرا مي خوانم و اينکه قرآن را روي سر گذاشتيم يعني اينکه خدايا هرچه تو در قرآن گفتي من روي سرم مي گذارم . و اطاعت مي کنم . انسان اگر روزي يک صفحه قرآن بخواند و به يک آيه عمل بکند خوب است .
سوال – آيا ازدواج پسرها و دخترهايي که از نظر سطح سواد با هم متفاوت هستند اشکال دارد ؟
پاسخ – زن و مرد مثل قاب و تصوير مي مانند . تصوير و قاب بايد به يکديگر بيايند . شما هيچ وقت يک نقاشي کودکانه را در يک قاب گرانقيمت نمي گذاريد زيرا به يکديگر نمي آيند . قاب بايد از تصوير بزرگتر باشد . پس اول بايد تفاوت باشد. اگر تفاوت هست بيشترين تفاوت براي مرد باشد نه براي زن يعني اگر زن سه امتياز دارد مرد بايد چهار تا امتياز داشته باشد . اگراين طور نباشد مرد نمي تواند قوام باشد . در نهايت بايد به اندازه ي يکديگر باشند . اگر قرار است که متفاوت باشند مرد بايد متفاوت باشد .
انشاءالله مسلمين هميشه خندان باشند .