اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

90-04-03-حجت الاسلام والمسلمين رنجبر- نهج البلاغه

معرفی برنامه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين رنجبر

- نهج البلاغه

90-04-03

عشق از من نگاه و تو تعريف مي شود گاهي تمام من به تو تبديل مي شود، وقتي به داستان نگاه تو رسيدم يک باره شعر وارد تمثيل مي شود، اي عابر بزرگ که با گام هاي تو از انتظار پنجره تجليل مي شود تا کي سکوت مبهم شبهاي انتظار بر ديدگان غمزده تحميل مي شود، يک روز هم به پاس غزل هاي چشم تو بازار وزن و قافيه تعطيل مي شود، آن روز هفت سين اهورايي بهار موعود با سلام تو تکميل مي شود.
سوال – درباره ي نهج البلاغه توضيح بدهيد.
پاسخ – روز يک مرتبه شب نمي شود بلکه آرام آرام شب مي شود. شب هم يکباره روز نمي شود بلکه آرام آرام روز مي شود. ما انسانها مثل روز و شب هستيم. بعضي از ما انسانها روزهستيم و نور الهي برما تابيده و نورانيتي داريم ولي بعضي از ما انسانها شب هستيم، شب صفت و شب گونه هستيم. گرفتار ظلمانيت هستيم. معاصي و گناهان زندگي ما را تاريک کرده است. آنهايي که روزهستند نبايد مغرور باشند چون ممکن است که آرام آرام شب بشوند. آنهايي که شب هستند نبايد مايوس باشند چون ممکن است آرام آرام به سمت روز حرکت کنند. خيلي هها روز بودند و شب شدند. حافظ مي گفت: زاهد خلوت
نشين دوش به ميخانه شد از سر پيمان برفت برسر پيمانه شد. کسي که زاهد بود و اهل خلوت و دل بود در ابتدا طبق آيات الهي حرکت مي کرد ولي آخر اين پيمان را زير پا گذاشت. بخاطر همين اولياءالهي توصيه به مراقبه مي کنند. به کساني که شب هستند مي گويند که نااميد نباشيد. روايت داريم: کسي که هفتاد پيامبر را به ناحق کشته باشد نبايد نااميد باشد. بکوشيم اگر روز هستيم روز بمانيم، اگر شب هم هستيم مثل شب که به روز تبديل مي شود و بخاطر همين مقدس است و خدا به آن قسم مي خورد. و ليلي اذا يسر قسم به شب که حرکت مي کند و خودش را به خورشيد مي رساند، خودمان را به
خورشيد برسانيم. چطور شب با خورشيد روز مي شود ما هم با اميرالمومنين به نور و نورانيت دست پيدا مي کنيم. با کلام او و تعابير حکمت آميز او بهره مي بريم.
سوال – حکمت 256 نهج البلاغه را توضيح دهيد.
پاسخ – حضرت مي فرمايد: سلامتي تن و جسم در دوري از حسادت است.
ما همه به هم مي گوييم که تندرست باشي ولي نمي گوييم چطور و چگونه. در نگاه اميرالمومنين جسم ما مثل يک گلدان و روح و روان ما مثل گل مي ماند. اگر يک گلدان شکسته و فرسوده باشد و ترک خورده باشد هيچ گاه در آن گل رشد نمي کند و خشک مي شود زيرا ريشه نمي تواند آب جذب کند. اميرالمومنين مي فرمايد که بدن شما مثل گلدان است مواظب باشيد که ترک برندارد و نشکند. بعد مي گويد که چه چيزي اين گلدان را مي شکند و چه چيزي به اين گلدان بيشترين آسيب را مي زند. حسادت بدن را از پاي در مي آورد. اجازه ندهيد که حسادت وارد بدن و دل بشود. دل ما حالت نايلوني
دارد، حسادت شبيه خار، تيغ و سنجاق است و اگر آنرا در نايلوني بريزيد آنرا پاره مي کند و از اطراف آن بيرون مي زند و مشخص مي شود که داخل آن چيست. حسادت به انسان آسيب مي زند و ديگران مي فهمند که طرف حسود است و خودش را نشان مي دهد. اميرالمومنين مي فرمايد: اگر مي خواهيد تن شما سالم باشد حسادت نداشته باشيد. البته الان مي گويند که بايد ورزش بکنيد و تغذيه سالم داشته باشيد تا بدن تان سالم بماند. اينها هم اشکالي ندارد. حضرت طبيب است و ناشي نيست. کساني که براي از بين رفتن حسادت راه کار مي دهند آنها ناشي هستند. مي گويد: حسادت مثل آتش است
و دل شما مثل يک فرش ابريشمي است. وقتي يک خال آتش روي فرش مي افتد. شما راه کار آنرا پيدا مي کني که چطور آتش را از روي فرش برداريد يا هرجوري شده آتش را از آن دور مي کني ؟ اميرالمومنين مي گويد که حسادت آتش است. هر جوري شده اين را از خودت دور کن و نمي گويد که چطور آنرا دور کن و شما را محدود نمي کند. اگر با ذکر و خير طرف است اين کار را بکن. اگر شما نسبت به کسي حسادت کني وقتي پيش ديگران ذکر خيرش را بکني حسادت کمرنگ مي شود. اگر ما بدگويي کسي را نکنيم و به اين اثر بهاء ندهيم حسادت رشد نمي کند. گاهي با هديه دادن مي توان حسادت را کمرنگ
کرد. گاهي طرف خطاط خوبي است و شما به او حسودي مي کني. خوب شما هم نقاش خوبي باش يا يک حرفه و هنري ياد بگير که تو هم کم نياوري و همان جور که مردم به او توجه مي کنند به تو هم توجه کنند.
سوال – چرا حسد به جسم آسيب مي رساند نه به روح؟
پاسخ – هر دو آسيب مي بينند. گلدان وقتي شکسته مي شود هم گلدان از بين مي رود و هم گل ضايع مي شود. هر دو با هم هستند و آسيب مي بينند. حسادت هم بدن وهم روح را تحت تاثير قرار مي دهد. ما روح طرف را نمي بينم ولي جسم طرف را مي بينيم. امير المومنين مي گويد: آن چيزي که تو مي بيني جسم است و من هم به اين اشاره مي کنم. اگر به چهره هاي انسانهاي حسود نگاه کني مشخص است. از نوع نگاه و رفتار آنها مشخص است. از هم پاشيده و خرد است. وقتي بدن اين قدر خرد باشد معلوم است که در روح چه خبر است. وقتي حضرت جسم را مي گويد، شما سريع مصداق هاي آن را در ذهن خودت مي
آوري. کسي که حسودي است چه جوري است و کسي که خيرخواه ديگران است چقدر بشاش است و چقدر از خوبي هاي ديگران شاد مي شود و چقدر راحت زندگي مي کند.
سوال – سوره نحل آيات35 تا 32را توضيح بدهيد.
پاسخ – همه ي آيات پيام خودش را دارد. پايان صفحه نکته ي لطيفي دارد. مي فرمايد: نظر کنيد سطحي نگاه نکنيد. شما که مي خواهيد ميوه بخريد به حالت اولش بسنده مي کنيد. مي گوييد که الان شاداب و آبدار است، پلاسيده و پژمرده نيست. ممکن است که در آخر پژمرده بشود. در مورد لباس به آخرش نگاه مي کني. به جنس آن نگاه مي کني و مي گويي که اين اگر يک بار شسته بشود کوتاه مي شود يا از رنگ و رو مي افتد. اخلاقيات از آن چيزهايي است که بايد آخرش را ببيني ميوه نيست. اگر برخوردي که با ميوه مي کني با دروغ بکني، اولش خوب است ولي آخر ندارد. با اخلاقيات بايد مثل
جامه رفتار بکني. قرآن مي فرمايد: نگاه بکنيد کساني که حق را زير پا گذاشتند و آنرا تکذيب کردن چه عاقبت داشتند. الان آنها را نبين. عاقبت انديش باش. مردعاقبت بين بندي مبارکي است. اگر مي خواهي بنده ي مبارکي باشي در مسائل اخلاقي آخرش را ببين. اگر الان راست بگويي به مشکل برمي خوري ولي آخرش چه؟ خدا مي گويد که ما نجات را در راستي قرار داديم. پس من آخرش به رستگاري مي رسم. اگر چه در ظاهر به نفع من باشد. خدا مي گويد که دروغ يک بن بست است وآخرش دره است. صداقت يک جاده ي دست انداز است و پيچ و خم دارد ولي آخرش باغ و چشمه است. کساني که مي فهمند آخر اين
جاده باغ و چشمه است آنرا تحمل مي کنند. کساني که مي فهمند آخر جاده ي صداقت نجات است مي گويند که اشکالي ندارد اگر الان گرد و خاکي بلند مي شود، در آخر به چشمه مي رسيم و همه ي اينها برطرف مي شود.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها